مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
متناقض نما
حوزههای تخصصی:
در آثار ادبی بر خلاف هنجار منطق و ریاضی ، گاه دو چیز که در ظاهر نقیض هم هستند با هم جمع میشوند و همدیگر را نقض نمیکنند . عظمت خداوند از یک سو و محدودیتهای وجودی انسان از سوی دیگر ، همچنین ضرورت تلاش انسان برای شناخت خدا در عین ناشناختگی و دسترس ناپذیری او ، همه تناقض محسوب میشوند . همچنین صفات و اسمای خداوند نظیر : ظاهر و باطن ، قهار و رحیم ، متناقض به نظر میرسند لیکن علی رغم این محدودیتها و تناقضها ، انسان دست از طلب برنداشته ، و فراتر از آن ، تلاشهای خود را در قالب زبان بیان کرده و صرفا به یک کشف باطنی بسنده نکرده است ...
تصاویر و مفاهیم متناقضنما در شعر صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروز بیشترین بخش آگاهیهای ما از شعر کلاسیک به مسائل فکری و برخی از ظرایف هنری مربوط است که در کتب مربوط به نقد فنی و جمالشناسی شعر مورد تأکید قرارگرفته است. یکی از نکات ظریفی که در ادب فارسی و در شعر عهد صفوی، خصوصاً شعر صائب تبریزی، کمتر به آن پرداخته شده است، بررسی تصاویر و مفاهیم متناقضنما است. مباحث فرا عقلی و عرفانی، بیان عاشقانه، نکته سنجی و خیالپردازی، وصف ذات اقدس الهی، وضع سیاسی و اجتماعی روزگار و فرهنگ عامه، از مهمترین اسباب رواج این شگرد هنری در شعر صائباند. در میان اقسام تصاویر و مفاهیم متناقضنمای شعر او، پارادوکسهای مبتنی بر تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه، بیش از پارادوکسهای معنوی جلوهگر است؛ چرا که میدان هنرنمایی و آشناییزدایی شاعر بیشتر در حوزه لفظ است و متناقضنماها لفظی بهترین وسیله برای تحقق این امر به حساب میآید. این مقاله سعی دارد با بحث درباره عوامل ظهور گسترده این شگرد هنری، به بررسی گونههای متعدد متناقضنما اعم از لفظی و معنوی در شعر صائب بپردازد.
مبانی نظری شطحیات عرفانی از نگاه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم عرفانی، اسرار و رازهایی است که در شطحیات و سخنان متناقض نمای عرفای بزرگ مطرح گردیده است. برای دریافت بن مایه های پارادوکس های هنری در زبان و بیان اهل تصوف، به خصوص پارادوکس های عرفانی (شطحیات)، باید به دنبال مبانی نظری ای بود که بتواند اساس شطحیات عرفانی را تبیین و تفسیر نماید.
نگارندگان معتقدند تقابل ساحات وجودی آدمی در نگاه مولانا، اساس پارادوکس های عرفانی را تشکیل می دهد؛ به همین خاطر ضمن طرح نظرهای گوناگون درباره توجیه شطحیات عرفانی، مبانی نظری اندیشه مولانا در این مسئله، بر اساس نظریه تعدد مصادیق بررسی شده است.
متناقض نمایی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.
متناقض نما در شعر معاصر عربی بر اساس شعر محمود درویش، امل دنقل و سعدی یوسف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان انتخاب بیان پارادوکسی است که علمای بلاغت ما آن را نشناخته و جزو تضاد به شمار آورده اند.گرچه در ادب عربی از دیرباز متناقض نما به کار رفته است، اما به عنوان ترفندی شاعرانه در کتاب های صناعات شعری نیامده و شاعران از طریق ادبیات غرب با آن آشنا شده اند. پارادوکس در زبان شعر معاصر عرب در دو ساختار نحوی و معناشناختی شکل می گیرد. پارادوکس از جهت دوسویه آن دو قسم است: یکی پارادوکس نزدیک و دیگر پارادوکس دور.دو طرف متناقض در تصویر پارادوکسی مانند دو تیغه قیچی اند که ذهن معتاد به امور عادی را می گزند. هرچه فاصله میان دوسویه کمتر باشد بر بلاغت سخن افزوده می شود و پایه و مایه سخن بالاتر می رود.
حافظ در ترازوی خلاف آمدِ عادت
حوزههای تخصصی:
عصر حافظ، عصر انحطاط اخلاق و از میان رفتن ضوابط سالم در روابط طبقات مختلف مردم، بویژه حاکمان و فرمان روایان و صوفیان و زاهدان است و نابسامانی و هرج و مرج ناشی از ظلم و بیداد حاکم و فرمان روایان از یک طرف و رواج و ریاکاری و خدعه و نیرنگ فقیهان دینی و صوفیان مدعی از طرفی دیگر، سبب سقوط ارزش های اخلاقی و مذهبی شده است و حافظ در بطن این منجلاب فساد و تباهی و نفاق و یأس و به قول خودش در « شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل» گرفتار شده است و به عنوان یک متفکر و مصلح اجتماعی به تمام دردها و فسادها و آفت ها و آسیب های زمانه اشراف دارد و جراح وار با نیشتر انتقاد و طنز می خواهد بیماری های اجتماعی جامعه را بشکافد و با مهربانی بر زخم ها مرهم نهد. برای وصول به این آمال بناچار می بایست زبانی را برمیگزید که از گیرایی و دل نشینی و تأثیرگذاریی بیش تر برخوردار باشد و به کالبد واژه های مرده و معتاد و بی روح زبان، جانی تازه ببخشد و با استفاده از ترفندها و هنرهای ادبی، رستاخیزی در عادت های مألوف ذهنی و زبانی ایجاد کند از این رو به ترین مسیر برای مبارزة قلمی با دو قشر حاکمان و صوفیان، چنگ زدن به هنرهایی چون آشنایی زدایی و هنجارگریزی و باورشکنی و عقل ستیزی و تصاویر متناقض نما و بالاخره خلاف عرف و عادت عامّه است و کاربرد هنرهای ادبی فوق به صورت گسترده، سبب شهرت و آوازة حافظ شده است که خود می فرماید:
از خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
تحلیل و بررسی آرایة متناقض نما در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جذاب ترین مباحث زیبایی شناسیِ متن، بحث متناقض نماست. بهره گیری از شگرد متناقض نما از عالی ترین شیوه های آشنایی زدایی هنری به شمار می رود که موجب دور شدن کلام از حالت عادی و برجسته سازی و اثرگذاری چشمگیر بر مخاطب می گردد. نهج البلاغه از جمله متونی است که شگرد متناقض نما در آن بسامدی قابل توجه و اثرگذار دارد. این متن علاوه بر بعد دینی، اهل ذوق و بلاغت را شیفته بیان و اسلوب خود کرده، و قابلیت آن را دارد که از این نظرگاه ادبی نیز مورد بررسی قرار گیرد. چنین استنباط می شود که هرگاه حضرت علی قصد روشنگری درباره دنیا و یا ایجاد معرفت الهی در مردم را داشته، از این فنّ بیانی بهره بیشتری برده است. شاید بتوان یکی از علت های گزینش این گونه بیان، در موضوعات پیش گفته را دو بعدی بودن دنیا و عدم شناخت حضرت حق با حواس ظاهری دانست. نکته دیگر اینکه بیشتر متناقض نماها با قرار گرفتن در قالب تشبیه از پیچیدگی و ابهام نخستین خود، فاصله می گیرند و در پی آن، مخاطب به زیبایی بافت اولیه کلام پی می برد. پژوهش پیش روی، ضمن تقسیم بندی تازه از انواع متناقض نما، خطبه ها و نامه ها و حکمت های نهج البلاغه را از این چشم انداز، به بوته نقد و تطبیق می کشاند و موارد و مصادیق برجسته آن را رمزگشایی و تحلیل می کند.
متناقض نما در دیوان کبیر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع آشنایی زدایی در زبان، انتخاب بیان پارادوکسی است که از قوانین شناخته شده رستاخیز کلمات به شمار می رود و در حوزه بوطیقاهای جدید و زبان شناسی قرار می گیرد.ادیبان تاری زبان در بهره گیری از این ترفند ادبی غافل نمانده اند.آنان به ویژه در ادبیات عرفانی، غنی ترین جلوه های پارادوکسی زبان را به کار گرفته اند.آمیختگی عرفان با ادب و تحول تکاملی ادبیات از سادگی به ژرفایی را می توان مهم ترین عامل گسترش متناقض نما در ادب عربی برشمرد. با واکاوی دیوان کبیر محی الدین بن عربی، عارف قرن ششم هجری در می یابیم که بسامد متناقض نمایی در عرفان زاهدانه نسبت به عرفان عاشقانه بیش تر است و هر چه فاصله دو سویه متناقض در دیوان ابن عربی کم تر می شود، بر بلاغت سخن او افزوده می گردد و پایه و مایه سخنش بالاتر می رود.
بررسی کاربردشناسانه نمادگرایی در شعر احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان نمادین از ویژگی های سبک شناسی شعر معاصر است و موجب خلق بافت ادبیِ مبهم و هنری و شرکت خواننده در متن می شود. اختناق و استبداد حاکم براجتماع معاصرِ احمد شاملو (1379-1304ش)، منجر به بروز گسترده ی نماد در شعر وی در دوسویه ی تاریک و روشن شده است که این نکته، نشان از ذهن اسطوره ساز شاعر و توجه به تقابل های دوگانه در نظام آفرینش دارد. در این مقاله به روش اسنادی عمل کرده و کلیه ی نمادهای مستخرج از مجموعه ی هفده دفتر شعر شاملو، مورد تحلیل قرارگرفته است. شعر شاملو برای انتقال لایه ی ایدئولوژیک (کاربردشناختی) در بافت اسطوره ای و نمادینی که دارد از تقابل ها ی دوگانه ی هستی در روساخت هایی مانند: زندان/ آزادی، نفرت/ عشق، تنهایی/ جمعیت، اندوه/ شادی، زمین/ آسمان، انسان/ خدا و... که گاه به شکل متناقض نما تصویر می شوند، بهره ای هدفمند می جوید تاجایی که می توان ساختار روایی بسیاری از شعرهای وی را براساس این تقابل، تشریح کرد. منظور کاربردشناسانه ی شاعر، عمدتاً جلب توجه مخاطب به نابسامانی اجتماعی و تاثیر بخشی کلام است.
بررسی تصویرسازی در اشعار حسین اسرافیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
192 - 212
حوزههای تخصصی:
در قلمرو شعر دفاع مقدس چند تن از شاعران بیشتر از دیگران نامبردار شده اند که از آن میان باید از حسین اسرافیلی شاعر تمام عیار شعر دفاع مقدس نام برد. وی یکی از پرکارترین شاعران ادبیات پایداری است، ولی پرکاربودن مانع توجه او به ساخت ادبی و هنری شعرش نشده است. لذا در مقاله حاضر تلاش شده است مهم ترین شگردهای ادبی اسرافیلی برای خلق تصاویر شعری در سه دفتر عبور از صاعقه، تولد در میدان و در سایه ذوالفقار (به عنوان مهمترین آثار او) مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. بررسی ها نشان از بهره گیری وی از شگردهای بیانی به ویژه استعاره، تشبیه و کنایه و نیز صنایع بدیعی همچون تمثیل و تلمیح دارد.در قلمرو شعر دفاع مقدس چند تن از شاعران بیشتر از دیگران نامبردار شده اند که از آن میان باید از حسین اسرافیلی شاعر تمام عیار شعر دفاع مقدس نام برد. وی یکی از پرکارترین شاعران ادبیات پایداری است، ولی پرکاربودن مانع توجه او به ساخت ادبی و هنری شعرش نشده است. لذا در مقاله حاضر تلاش شده است مهم ترین شگردهای ادبی اسرافیلی برای خلق تصاویر شعری در سه دفتر عبور از صاعقه، تولد در میدان و در سایه ذوالفقار (به عنوان مهمترین آثار او) مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. بررسی ها نشان از بهره گیری وی از شگردهای بیانی به ویژه استعاره، تشبیه و کنایه و نیز صنایع بدیعی همچون تمثیل و تلمیح دارد.
بررسی دیدگاه استیس درباره وحدت وجود در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
118 - 143
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برآنیم به بررسی نظریه «وحدت وجود» از دیدگاه استیس و عرفای اسلامی بپردازیم. نخست نظر عرفای اسلامی را درباره وحدت وجود بیان کرده و، سپس، نظر استیس را در این باره آورده و، در پایان، به مقایسه بررسی و نقد سخنان ایشان پرداخته ایم. عرفای اسلامی برخلاف بیان استیس، که آنها را دوگانه انگار همراه با گرایش های یگانه انگاری و کم و بیش وحدت وجودی می داند به یقین، قایل به وحدت وجودند. و این همان است که استیس در شطحیه وحدت وجود بیان می کند؛ «یکسانی در عین نایکسانی خدا و جهان» در بیان استیس همان «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» عرفای اسلامی است. تفاوت این نظرگاه ها تنها در نحوه بیان و عمق درک مطلب و، در نتیجه، چگونگی توجیه وحدت و کثرت می باشد که استیس، به سبب عدم درک عمیق این مطلب، آن را حکمی متناقض نما و، البته، قابل توجیه می شمارد. وی حوزه عرفان را بیرون از حوزه منطق و، لذا، فراذهنی و فراعقلی معرفی می کند، در حالی که عرفای اسلامی نه تنها «وحدت وجود» را خارج از حیطه منطق و برهان ندانسته اند بلکه با جرئت تمام آن را برهانی و قابل توجیه می دانند
تبیین مفهوم متناقض نما و کارکرد آن در تعابیر شعری احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متناقض نما شگردی هنریست که به عنوان یکی از مؤلفه های برجسته سازی و آشنایی زدایی در متون ادبی مورد توجه ناقدان قرار گرفته است. این فن در ادبیات جدید به عنوان یکی از مهمترین ویژگی های شعر معاصر به شمار آمده و برای آن انواع، کارکردها و مقاصد خاصی در نظر گرفته شده است. این پژوهش می کوشد تا با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، کارکرد متناقض نما و انواع آن را در شعر احمد مطر کاویده و به این مساله پاسخ دهد که وی برای بیان چه اغراضی از این شیوه بیانی استفاده کرده است. نتیجه پژوهش حاکی از این است که متناقض نما مهمترین ویژگی اسلوبی شعر احمد مطر به شمار می رود که شاعر آن را در دو گونه متناقض نمای ترکیبی و متناقض نمای معنایی به کار برده است. کارکرد این شگرد در شعر او در جهت تبیین برخی مفاهیم سیاسی، اجتماعی، آزادگی و مفاهیم ذاتی به کار گرفته شده و با استفاده از زبان تمسخر و تهکم و به شکلی طنزگونه در راستای بیان برخی اغراض مثل، تمسخر حکام و سردمداران عرب و سرزنش جامعه عربی به خاطر پذیرفتن ظلم و ستم به کار بسته شده است.
بازکاوی آرایه «تأکید الشیء بما یُشبه نقیضَه» و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
203 - 230
حوزههای تخصصی:
از آرایه های دانش بدیع که با هنجارگریزی دستوری و فریب آرایی، سخن را زیبا و گیرا می کند، فنّ «تأکید الشیء بما یُشبه نقیضَه» است. این پژوهش پس از مطالعه کاوش های ادب سنجان در گستره تاریخ دانش بلاغت، در پی پرده برداری از سازوکار این صنعت ادبی و دلالت های معنایی گونه های آن رفته است. با کندوکاو نظری در فرایند این آرایه به دست می آید که کارکرد این فنّ در گزاره های هنری، می تواند همچون تأکید، مبالغه، و گاهی تعلیق به محال و شبه برهان ادبی باشد. با این دستاوردها آشکار می شود که اگر مفسّری در نمونه های برجسته این آرایه در قرآن، تنها به برایند تلاش برخی نحوپژوهان بسنده کند، دلالت های معنایی و نمودهای زیبایی آیه ها را آشکار نکرده و گاه در برداشت از متن دچار لغزش می شود. آشنایی با این شیوه بلاغی، گاه از حمل بی دلیل واژگان بر معانی غیر ظاهر پیشگیری کرده و در تفسیر یکپارچه آیاتِ با این فنّ ادبی نیز یاریگر است.
بررسی تطبیقی متناقض نمای زبانی و ادبی در اشعار عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
195-217
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی متناقض نمای زبانی و ادبی در اشعار عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی چکیده متناقض نما هنرْسازه ای است که موجب آشنایی زدایی و برجستگی کلام شده و ایجازی ه نری می آفریند. از جمله شاعرانی که از این ظرفیت هنری برای عینیت بخشیدن به تجارب و عواطف خود بهره جسته اند، می توان به عبدالوهاب البیاتی (1999- 1926م) شاعر عراقی و از پیشگامان شعر نوِ عربی و محمدرضا شفیعی کدکنی (1318ش) شاعر، ادیب و محقق برجسته ایرانی اشاره کرد. در این جستار، با نقد و تحلیل مصادیق مشابه و برجسته متناقض نما در شعر دو شاعر از جهت دلالت یا ساخت بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و بر روش توصیفی- تحلیلی کاربستِ این هنرْسازه در ش عر آن ها را می توان به دو ساخت زبانی و ادبی تقسیم و سپس تحلیل کرد که متناقض نما به عنوان یکی از ویژگی های سبکی و خلاقیت های هنری آن دو، در پی آن است تا ضمن اصالت بخشی به ش عر، اندیشه های آن ها را ادبی تر بیان کند. این آرایه ادبی در شعر این دو، با قرار گرفتن در قالب صور خیالی چون تشبیه، استعاره و کنایه با حفظ فاصله مناسب از غموض، مخاطب را به زیبایی بافت اولیه کلام رهنمون می سازد. البیاتی با ترکیبات و گزاره هایی پرشور و گاه غمناک، تصاویر متناقض نمایش را شکل می دهد، در حالی که متناقض نماهای شفیعی کدکنی لطیف تر و غالباً برگرفته از جهان طبیعتند، با این وجود وجه غالب متناقض نماهای آن دو امیدواری و امید بخشی است. کلید واژه ها: متناقضنما، ادبیات تطبیقی، شعر معاصر عربی و فارسی، عبدالوهاب البیاتی، محمدرضا شفیعی کدکنی
نقد فرمالیستی سروده «أنشوده المطر» بدرشاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
51 - 73
حوزههای تخصصی:
نقد فرمالیستی یکی از رویکردهای نقدی متن محور است که توجّه به شکل و فرمِ اثر ادبی را در دستور کار خود دارد. یک منتقد شکل گرا در پی این نیست که ادیب در آفرینش ادبی خود چه می خواهد بگوید، بلکه می کوشد تا دریابد که شاعر یا نویسنده مقصود خویش را چگونه بیان می کند و تلاش دارد از رهگذر شکلِ متن، به معنا و مفهوم پنهان آن دست یابد. با توجه به این امر که سروده «أنشوده المطرِ» "بدر شاکر سیّاب" به رغم شهرت فراوانش تاکنون از دیدگاه نقد فرمالیستی مورد بررسی قرار نگرفته است، در جستار حاضر، نگارندگان برآنند تا با شیوه تحلیلی– انتقادی این سروده را از نظرگاه مکتب فرمالیسم روسی بررسی نمایند و این فرضیه را مورد تحلیل قرار دهند که شگردهای شکلی به کار رفته در شعر از یک سو به افزایش زیبایی روساخت آن انجامیده و از سوی دیگر مشخص کننده هدف و مقصود شاعر است. نقد شکل گرایانه این سروده گویای آن است که شاعر برای القای حسّ پایداری و ظلم ستیزی، آواها، حروف، واژگان و جملات را به شیوه ای منسجم و هدفمند به کار گرفته تا مخاطب با دیدن شکل زیبای بیرونیِ متن به معنا و شکل درونی آن پی ببرد. در ضمن شاعر کوشیده با کاربرد آشنایی زدایی و استفاده از شگردهایی همچون متناقض نما، کنایه، استعاره و . . . بر ادبیّت شعر خویش بیفزاید.
تضّاد در عین وحدت (پارادوکس) در مثنوی و غزلیّات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار دو سؤال مطرح می شود: 1- آیا در اندیشه، نگرش و نظام فکری مولوی، تناقض و تضادی وجود دارد؟ 2- آیا این تناقض در سطح زبان و اندیشه اوست یا به اصول فکری او نیز مربوط می شود؟
نگارندگان در این بررسی، مسئله تناقض را با عنوان «تضاد در عین وحدت» مطرح می کنند که خود در بردارنده پاسخی کلی به دو پرسش فوق است. در این بررسی، روشن خواهد شد که تناقض و دوگانگی ای در اصل و بنیان نظام فکری و بینش عرفانی مولانا وجود ندارد، بلکه آنچه به نظر متناقض نما می آید تنها در سطح کلام و یا اندیشه او در موقعیت های مختلف و یا از سوی شخصیت های متفاوت است. همه این تناقض ها و تضادهای ظاهری در یک نقطه به وحدت و یگانگی می رسند.
تصویر هنری اجتماع نقیضین در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۰
179 - 210
حوزههای تخصصی:
بیان هنرمندانه اجتماع نقیضین، در معنای ترکیب هنری پارادیم های متضاد یکی از مبانی زیبایی شناسی شعر است. این موضوع ریشه در زبان قرآن، ادعیه و شطحیات قدمای مشایخ صوفیه دارد و یکی از ویژگی های عام زبان عرفانی است که از نثر صوفیه به شعر صوفیه راه پیدا کرده است. از میان شاعران عارف، حافظ (وفات: 792 ه . ق) یکی از کسانی است که از این شیوه در شعر خود بهره زیادی برده است. بررسی غزلیات حافظ نشان می دهد که بسامد این هنرسازه در شعر او، نسبتاً بالاست؛ زیرا این شاعر سعی کرده در بیشتر موارد، با قراردادن هر چیزی در برابر ضدّ آن، تصویری هنری ارائه کند -تصویری که غالباً متناقض نماست. از آنجا که این موضوع با همه اهمّیّتی که دارد تا کنون به صورت اخص در غزلیات حافظ بررسی نشده، نگارنده کوشیده است تا آن را در قالب این مقاله، با روش تحلیل محتوا (رویکرد تحلیلی توصیفی) بررسی کند. در این بررسی مشخص شده است که تصویر هنری اجتماع نقیضین یکی از ویژگی های زبانی-محتوایی شعر حافظ است و حافظ در 48 بیت، از این شیوه برای بیان مفاهیم مذهبی، در 45 بیت، برای بیان موضوع های عارفانه، در 24 بیت، برای بیان مفاهیم عاشقانه و در 15 بیت برای بیان مباحث کلامی استفاده کرده و در اغلب موارد، تصاویرِ متناقض نما (پارادوکسیکال) به صورت گزاره (جمله) بیان شده اند. درباره علل استفاده حافظ از این شیوه بیانی، می توان گفت که بیان هنرمندانه تناقض های موجود در عالم، یکی از ویژگی های زبان عرفانی است و حافظ به عنوان شاعری عارف، چون برای این عالم و زیبایی های آن در کنار آن عالم، اصالت قائل است، تناقضی در کلام او آشکار شده است؛ وانگهی، در روزگار حافظ به دلیل تعصّبات مذهبی، ریا و تظاهر زیاد شده و به دنبال آن تناقض عجیبی بین دل و رفتار حکومت و مردم به وجود آمده و حافظ با بهره گیری از این شیوه بیانی، خواسته است تا بخشی از تناقض های حاکم بر رفتار جامعه عصر خود را نیز باز نماید.
تاویل عرفانی متون مقدس و رابطه آن با بیان متناقض نما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
193 - 209
حوزههای تخصصی:
تاویلاتی که عرفا بر متون مقدس ارائه می دهند، معمولاً پارادوکسیکال و متناقض نما بوده و همواره مورد مخالفت عده ای قرار می گیرد. در این مقاله ماهیت متن مقدس و تاویل مورد بررسی قرار گرفته تا اینکه نشان دهد چرا این تاویلات معمولاً متناقض نما به نظر می رسند؟ تحقیقات نشان داد از آن حیث که متون مقدس دارای بطون و معانی چندلایه ای هستند، عارف در فرایند تاویل، می کوشد تا از سطح معانی ظاهری بگذرد و به دریافت معانی باطنی برسد، که این معانی باطنی در اغلب مواقع با معانی ظاهری سازگار نیستند و بدین ترتیب با مذاق اهل ظاهر هم همخوانی ندارد. و به همین دلیل، این تاویلات را مغایر با مبانی دینی می دانند. در حالی که با توجه به سطح ادراک و معرفت و ظرفیت انسان ها، دریافت و ادراک سطوح مختلف معانی کتب مقدس، جهت رهیافت هر کس به حقیقت، متناسب با شان خود، امری ضروری است.