فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۰۶ مورد.
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
167 - 205
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، از دیرباز به عنوان یک اثر ادبی بزرگ و حماسی، نقش مهمی در حفظ و تقویت هویت ملی و فرهنگی مردم افغانستان داشته است و به همین دلیل از منابع اصیل و ارزشمند در اشاعه روحیه مبارزه و استواری در مقابل اشغالگران در کشور افغانستان به شمار می رود. این اثر ادبی، با تأکید بر مفاهیمی چون خردورزی، دادگری، شجاعت، وفاداری و جوانمردی همواره توانسته است به عنوان راهنمای قدرتمندی برای ارتقای فرهنگ این سرزمین عمل کند. در این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای مضمونی نشان داده می شود که شاعران و نویسندگان افغانستان چگونه از طریق الهام گیری از شاهنامه توانسته اند ارزش های ملی و اندیشه های پایداری خویش را حفظ کنند و رواج دهند. جامعه آماری این پژوهش، شعرمعاصر افغانستان و شاعران حوزه پایداری ست. نتایج واکاوی در این آثار روایت می کند که تأثیرپذیری از شاهنامه به عنوان بنیانی فرهنگی، نه تنها به حفظ و تقویت هویت ملی و فرهنگی افغانستان کمک کرده، بلکه نقش بسزایی در تقویت ارزش های انسانی، اخلاقی و پایداری در برابر اشغال و ستمگری داشته است. روایت نگاری ملهم از مفاهیم قهرمانی شاهنامه و شاهنامه خوانی در فرهنگ افغانستان، بازگوکننده توجه مردم به طور عینی و عملی به شاهنامه است. تأمل در نمونه های شعری متعدد شاعران پایداری افغانستان، حاکی از تأثیر شخصیت ها، مکان ها، اسطوره ها و دیگر عناصر هویتی شاهنامه بر شعر آنان است و نشان می دهد که اسطوره های شاهنامه، در این آثار، به دلیل کنشگری و ایجاد روحیه حماسی و قهرمانی و باورمندی هویتی، زنده و پویا هستند.
وجه حماسی در شعر دفاع مقدس با تکیه بر سروده های محمدرضا عبدالملکیان و عبدالجبار کاکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
93 - 110
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری شاخه ای از ادبیات معاصر ایران است که با رویدادهای مهم تاریخ معاصر از جمله انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی و هشت سال جنگ تحمیلی گره خورده است. اما بی گمان، هشت سال دفاع مقدس بیشترین و گسترده ترین آثار ادبی را در حوزه ادبیات پایداری، برای ادبیات فارسی به ارمغان آورده است. بدیهی است که در هر حمله ای که به خاک یک کشور می شود؛ مقاومت و دفاع نیز در برابر آن شکل می گیرد. در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مردم کشورمان جلوه های حماسی گوناگون و عمیقی از این مقاومت و دفاع را پدید آوردند که شرح و توصیف آن در آثار گوناگون هنری و ادبی از جمله شعر آمده است. این اشعار که اغلب وجه و رویکردی حماسی دارند به نام شعر دفاع مقدس شناخته می شوند. در این مقاله نمادهای وجه حماسی و مفاهیم برخاسته از آن در اشعار دفاع مقدس عبدالجبار کاکایی و محمدرضا عبدالملکیان بررسی گردید. عبدالجبار کاکایی و محمدرضا عبدالملکیان در اشعار دفاع مقدس خود افزون بر تشریح و توصیف فضای جبهه ها و فداکاری مردم و رزمندگان، به تبیین آرمان دفاع مقدس و شهدا نیز پرداخته اند. همچنین در کنار بُعدِ ستایشی، به نکوهش و نقد کسانی پرداخته اند که راه شهدا و آرمان آنان را فراموش کرده و گرفتار امور دنیوی شده اند. این پرداخت در شعر دفاع مقدس دو شاعر نام برده، با رویکرد حماسی انجام شده است. یعنی ویژگی ها و ساختار نوع ادبی حماسه را ندارد اما از منظر درون مایه و سیاق سخن، از وجه حماسی برخوردار است.
تحلیل محتوایی نمادهای رنگی غنایی در شعر پایداری معاصر افغانستان (مطالعه موردی اشعار قهار عاصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
111 - 135
حوزههای تخصصی:
شعر پایداری معاصر افغانستان پس از کودتای هفتم اردیبهشت سال 1357ش، زمینه ساز شکل گیری جریان های متفاوت شعری شد و هر یک از شاعران، شعر را بر مبنای اندیشه های آرمان گرایانه سیاسی و اجتماعی خویش تعبیر نموده اند و از نمادهای رنگی به منظور بیان احساسات و عواطف شخصی خویش بهره جسته و در تصویرآفرینی و انتقال مفاهیم واقعی برای بیان زیبایی های حسی و نظر به وجه نمادین آن ها معنای انتزاعی و کنایی را در اشعار خویش ترسیم کرده اند. هدف این مقاله، بررسی و تحلیل محتوایی نمادهای رنگی اشعار قهارعاصی است. روش جمع آوری داده های این تحقیق، کتابخانه ای است که با روش توصیفی‑تحلیلی سامان یافته است. داده های تحقیق، حاکی از این است که در شعر قهار عاصی، رنگ های سرخ، زرد، ارغوانی، سیاه، خاکستری و سفید بسامد بیشتری دارد و با توجه به درونمایه پایداری اشعارش، می توان نتیجه گرفت که هر کدام از رنگ ها به صورت نمادین، القاکننده معانی و مفاهیمی است: رنگ های سرخ به معنای شهید، شهادت و نابسامانی های اجتماعی؛ رنگ زرد و ارغوانی به مفهوم یأس و ناامیدی؛ رنگ سیاه، خاکستری و سفید، به ترتیب، انزجار جدی شاعر از فضای استبداد، وحشت، ویرانی، و تمایل به صمیمیت، بی گناهی و پاکی را نشان می دهد. همچنین روشن شد که رنگ ها در بازتاب دهی احساسات شاعر نسبت به سرنوشت مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
تحلیل گفتمان پسااستعماری شعر «باز برمی خیزم» از مایا آنجلو با تأکید بر مؤلفه های مقاومت و بازسازی هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
173 - 193
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل شعر «باز برمی خیزم» سروده مایا آنجلو، شاعر سیاه پوست آمریکایی، به بررسی نقش عناصر بلاغی و ساختاری در بازنمایی مؤلفه های مقاومت و بازسازی هویت پرداخته است. رویکرد نظری پژوهش، بر تلفیق نقد پسااستعماری و ساختارگرایی تکوینی استوار است و تلاش دارد تا ارتباط میان زبان، قدرت و گفتمان رهایی را در متن آشکار سازد. پژوهش با روش کیفی و تحلیلی، از طریق خوانش دقیق و تفسیر درون متنی و بینامتنی شعر، در سه مرحله انجام شده است: استخراج مضامین کلیدی چون مقاومت، هویت و امید؛ بررسی مؤلفه های پسااستعماری مانند نفی دیگری سازی، استعمارزدایی زبانی و بازیابی صدای تاریخی؛ و تحلیل ساختارهای درونی شعر همچون ریتم، ترجیع بند و قافیه در پیوند با زمینه های اجتماعی و تاریخی. این پژوهش با تأکید بر پیوند ناگسستنی میان فرم و محتوا، می کوشد نشان دهد که چگونه شعر آنجلو، به مثابه گفتمانی فرهنگی، ظرفیت مقاومت را از سطح تجربه فردی به سطح آگاهی تاریخی و جمعی ارتقا می دهد. یافته ها نشان می دهد که آنجلو با استفاده از تکنیک هایی چون تکرار، استعاره، تصویرسازی و تشبیه، هویتی پویا و رهایی بخش را بازآفرینی کرده و سوژه زن سیاه پوست را از جایگاه انفعال به عاملی فرهنگی و مقاوم ارتقا می دهد. ترجیع بند «برمی خیزم» نه تنها بیانی شاعرانه از تاب آوری فردی، بلکه پژواکی از صدای جمعی تاریخی است که در دل حافظه استعمار و تبعیض طنین انداز می شود. در نهایت، این شعر با هم نشینی فرم و محتوا، از سطح یک متن ادبی، فراتر رفته و به بیانیه ای فرهنگی و سیاسی بدل می شود که در آن، ادبیات، ابزار بازتعریف قدرت، هویت و عاملیت به شمار می آید.
تحلیل مؤلفه های ادبیات مقاومت در آثار شاعران و نویسندگان سوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
43 - 71
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقاومت که ریشه در جهان عرب هم دارد ، امروز به یکی از تأثیرگذارترین گونه های ادبی تبدیل شده است، ترسیم مبارزات و رشادت های یک ملت در برابر بی عدالتی ها و ستم بیدادگران، یکی از درون مایه های شعر و نثر عربی از گذشته تاکنون است که در دوره های مختلف حیات شعر و نثر عربی، جلوه و نمود خاصی به خود گرفته است. در دوره معاصر که اغلب کشورهای عربی به نوعی زیر کنترل شدید استعمار و استعمارگران به سر می بردند، یکی از دغدغه های اصلی برخی شاعران و نویسندگان، مبارزه با این بیدادگری ها و ترسیم مبارزات و رشادت های مردم است؛ ازین رو، آن ها با قلم خویش به مبارزه برخاستند و اشعار و نوشته های خود را در خدمت مبارزات ملت خویش قراردادند.این پژوهش از نوع کیفی و به شیوه تحلیلی، اصول و مبانی نظری ادبیات مقاومت را در آثار شاعران و نویسندگان سوری بررسی می کند.از مهم ترین کسانی که در زمینه ادبیات مقاومت و پایداری در کشور سوریه قلم فرسایی کرده اند؛ می توان به غسان کنفانی، نزارقبانی، غاده السمان، محمد ماغوط، آدونیس، بدیع صقور، سلیم برکات و... اشاره کرد.یافته های پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان و شاعران ادبیات مقاومت سوری، رنج ها و آلام دوران کودکی و بزرگ سالی در آوارگی و اخراج از وطن، آمال و آرزوهای بر بادرفته، خفقان و استبداد، وطن دوستی، فلسطین، قدس، تعهد ملّی و محبت کشورهای عربی و مسأله فلسطین، نیروهای امنیتی و بازجویی را در آثار خود به تصویر کشیده اند و نبرد و پایداری را تنها راه حل مسئله سوریه می دانند و آزادی و آزادگی را بهترین موهبت برای همه افراد بشر در همه اعصار و قرون برمی شمارند.
مبانی پایداری در عهد تیموری؛ کاوشی در متون کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
235 - 262
حوزههای تخصصی:
دولت تیموریان، به ویژه در دوران فرمانروایی مؤسّس آن، تیمور لنگ، به واسطه عواملی چون گستره وسیع قلمرو جغرافیایی، شکست ناپذیری، قدرت فرماندهی بی نظیر، ادعای احیای شریعت اسلامی و اشاعه آن در سرزمین های آلوده به کفر و شرک و نیز ابعاد قابل توجه دیگر، در منظر پژوهشگران جایگاه ارزنده ای را به خود معطوف کرده است. یکی از موارد قابل توجه در این دوره، سیاست نظامی فرمانروایان آن است. از آنجایی که تیموریان در غالب جنگ های خود پیروز میدان بودند، بررسی تاکتیک های نظامی و شیوه های سپاهیگری آنان بسیار حائز اهمیت است. بر این اساس، پژوهش پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی است که چه عناصر و اصولی در متون کهن عصر تیموری، به عنوان مبانی پایداری شناخته شده و چگونه بر عملکرد نظامی آن دوران تأثیر گذاشته اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد یکی از راه هایی که بنیان گذار دولت تیموری و اخلاف او برای پیشبرد اهداف و برنامه های نظامی خود به کار بسته اند، تهییج روحیه پایداری در میان نیروهای رزمی بوده است. ایشان بدین منظور از ساز وکارهایی نظیر تمسک به باورها و اعتقادات دینی، ذکر تکبیر و تهلیل، تضرع و راز و نیاز با پروردگار، تفأل و مشورت با قرآن کریم و طرح الهامات غیبی استفاده کرده اند.
تحلیل گفتمان انتقادی تبلور آزادی در اشعار خلیل الله خلیلی و احمد شوقی بر اساس نظریل فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
73 - 107
حوزههای تخصصی:
آزادی، تحفه ای الهی است و حس آزادی و آزادی خواهی در ضمیر بشر نهفته است. خلیل الله خلیلی و احمد شوقی دو شاعر برجسته ادبیات فارسی و عربی در طول زندگی خود، متحمل مرارت های زیادی شده اند. آن دو برای آزادی میهن خود با سلاح شعر به مقابله با استعمارگران برخاسته و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکرده اند. این پژوهش قصد دارد تبلور آزادی را در اشعار این دو شاعر به گونه توصیفی–تحلیلی و از منظر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و با استفاده از داده های مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بررسی نماید و به کاربرد واژگان، ساختارهای دستوری، بیان بافت موقعیتی، مشارکان، گفتمان های موجود، بینامتنیت و ایدئولوژی پنهان بپردازد. یافته های این پژوهش حاکی از آنست که دو شاعر برای بیان هدف خویش، با پرهیز از پیچید گی های کلامی از واژگانی ساده و روشن بهره برده اند. گفتمان های فعال در این اشعار، گفتمان میهنی، مبارزان و شهیدان، زنانه و متقابل است. واژگان و تعابیر به کار رفته در این اشعار، دارای بار ایدئولوژیک است. دو شاعر از این طریق سعی کرده اند در راستای بصیرت افزایی هموطنان، بیداری جامعه، تقویت حس مبارزه با استعمارگران در بین مردم و بیان اهمیت و جایگاه آزادی گام های اثرگذاری بردارند. گفتمان اشعار دو شاعر، بیان کننده تلاش آن دو برای سهیم شدن در مبارزه با استعمار است.
بررسی نسبت رئالیسم جادویی و مفهوم پایداری در ادبیات معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
195 - 215
حوزههای تخصصی:
عصر جدید، دوران گذار از روایت ها و برداشت های رئالیستی از جهان است. گذار از این سطح بیش از هرچیز به معنای انتقاد از عقلانیتی است که در تحقق شعارها و آرمان های خود شکست خورده بود؛ بر این اساس، چندان دور از انتظار نبود که ضدروایت های بسیاری در برابر روایت های رئالیستی قرار گیرند. در این میان ادبیات و مشخصاً رمان، میدانی بود برای تقابل با عقلانیت جدید و پیامدها و نتایج آن و در مرحله بعد واژگونی یا دست کم تضعیف ساختارهای تاریخیِ به اشتباه طبیعی انگاشته شده. در مقاله حاضر ضمن پرداختن به رئالیسم جادویی در ادبیات به مثابه ابزاری برای پایداری و مقاومت در برابر تهاجم غرب استعمارگر، ادبیات داستانی معاصر فارسی از این منظر خاص واکاویده شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، یک تحقیق بنیادی است که با رویکرد کیفی انجام می شود. جامعه آماری تحقیق، رمان هایی است که در حوزه رئالیسم جادویی در ادبیات معاصر فارسی نوشته شده است؛ نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. نتایج برآمده از تحلیل شاخص ترین متون ادبیات داستانی معطوف به رئالیسم جادویی، نشان می دهد این آثار در چند محور از جمله تاکید بر فرهنگی های بومی و سنّت های محلی، به مثابه نوعی مقاومت فرهنگی در برابر سلطه استعمارگران و مشخصاً سیاست های ناظر بر تعلیق فرهنگ های محلی به نفع فرهنگ جهانی، برجسته سازی نابرابری های اقتصادی به مثابه اعتراض به نظام های اقتصادی تولید کننده، نابرابری و بهره کشی های ظالمانه در جهان دو قطبی، نقد مادی گرایی از مسیر برساختن عناصر جادویی در برابر عقلانیت مادی محور و در نهایت بازنمایی منفی غرب در صورت های نمادین و استعاری، در برابر سلطه استعمار ایستادگی و پایداری کرده اند.
جلوه های پایداری در رمان «نام کوچک من بلقیس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
137 - 150
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در قرن معاصر، دوران جدیدی را در حوزه ادبیات پایداری در کشور، به وجود آورد. این انقلاب که بر آموزه های مکتبی، دینی، آیینی و توانمندی های مردم تکیه داشت، بدون بهره گیری از کمک و مساعدت قدرت های آن زمان، فضای جدیدی را بر این کشور حاکم کرد، که در بین انقلاب های جهان معاصر بی سابقه بود؛ و توانست با ایجاد گفتمان های مقاومت و پایداری در برابر قدرت های زورمدار و ستم پیشه با الهام از اندیشه های ناب مکتب نبوی (ص) و ائمه اطهار (ع) و در رأس آن ها مکتب عاشورا، حرف تازه ای در سطح جهان به گوش مردم آزادی خواه و جوامع ضد استبداد برساند. در این راستا، سخنوران با الهام از تمام ویژگی ها ادبیات پایداری سعی داشته اند در این نوع ادبی، آثار قابل توجّهی از خود به یادگار بگذارند و یا در دل نوشته های خود، از دفاع مقدّس وجان فشانی های زنان و مردان مبارز بنویسند و به این مهم، بپردازند. از جمله این سخنوران، خانم بلقیس سلیمانی است که در بیشتر آثار خود، به موضوع ادبیات پایداری پرداخته است و از روحیه انقلابی مردم زادگاهش - شهرستان رابر- و از تلاش و سهم مردم آن سامان، در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس برای نسل های آینده نوشته است و موضوع موردنظر در رمان نام کوچک من بلقیس ، به صورت توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.
جلوه نمادین ظلم و خفقان در اشعار هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
141 - 166
حوزههای تخصصی:
مقوله ظلم ستیزی، یکی از اساسی ترین مولفه های ادبیات پایداری است که در شعر شاعران معاصر گاه با بیانی صریح و مستقیم و گاه با زبان رمز آلود و نمادین بازتاب یافته است. یکی از شاعران مشهور معاصر که همواره در اشعار خود به مفاهیم اجتماعی توجه ویژه داشته است، هوشنگ ابتهاج است. در این پژوهش چنان که قرار بود با استفاده از روش تحلیلی_توصیفی و کتابخانه ای به بررسی موردی اشعار این شاعر معاصر پرداخته و نمادهایی را که او در راستای تبیین مفهوم ظلم و خفقان مورد استفاده قرار داده است، مشخص نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این موضوع بوده که ابتهاح علاوه بر جریان رمانتیسم اجتماعی، تحت تاثیر جریان سمبولیسم اجتماعی نیز قرار داشت و در اشعار خود، از نمادهای گوناگون برای پرداختن به مضامین اجتماعی و مقوله های پایداری، بهره مند بود. این شاعر معاصر از نمادهای مختلفی استفاده کرده است؛ اما رویکرد او در نمادگرایی درخصوص این مضمون، رویکردی ابداعی و شخصی نیست؛ بلکه او اغلب سعی بر هماهنگی در استفاده از نمادهای عمومی و طبیعی داشت که دیگر شاعران همعصرش نیز از آن ها بهره برده بودند. همچنین پرکاربردترین نماد ظلم در اشعار هوشنگ ابتهاج، نماد شب است که روی هم رفته ۴۲ بار در اشعار او تکرار شده است.
بررسی مقایسه ای رمان های «زمستان 62» اسماعیل فصیح و «سفر به انتهای شب» لویی فردینان سلین با تکیه بر مؤلفه های ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
263 - 300
حوزههای تخصصی:
پیامد جنگ ها فقط شامل مبارزان جنگ نمی شود؛ بلکه بر همه ساکنان سرزمین های در حال جنگ تأثیر می گذارد. هنر و ادبیات نیز از پدیده جنگ به عنوانِ الهامی غنی استفاده می کند. باتوجه به تفاوت های فرهنگی و ایدئولوژیک کشورهایی که در حال جنگ هستند، باید دید که هر ملّتی واقعیت جنگ را در ادبیات خود چگونه به تصویر می کشد؛ ازاین رو، مطالعه رمان «سفر به انتهای شب» لویی فردینان سلین و رمان «زمستان 62» اسماعیل فصیح به شکل مقایسه ای می تواند چگونگی نمودِ مؤلفه های ادبیات پایداری و تصویر جنگ را به زیبایی نشان دهد. این پژوهش با این پرسش که مؤلفه های ادبیات پایداری (وطن، مذهب، شهادت طلبی، دعوت به مبارزه و پایداری، توصیف جنایت ها و بیداد دشمن و امید به آینده) چه شباهت ها و تفاوت هایی در آثار این دو نویسنده دارند، بررسی و مقایسه شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مؤلفه های ادبیات پایداری در دو رمان پرداخته است. برای رسیدن به این منظور، ابتدا مؤلفه های پایداری تعریف شد و سپس با مطالعه متن رمان ها، بخش های مرتبط با این مؤلفه ها شناسایی و کدگذاری و در ادامه، مقایسه و تحلیل شدند. با توجه به گستردگی مؤلفه ها فقط به هفت مورد پرداخته شد. در این دو داستان، نمونه هایی چون نگاه به جنگ، مرگ، قهرمان مشترک، توصیف جنایات دشمن، با یکدیگر همسانی دارند. در «زمستان 62» به مفاهیمی همچون ارزش دادن به مسئله شهید و شهادت، فداکاری در راه میهن، امید به آینده و مبارزه و پایداری در برابر دشمن بیشتر پرداخته شده است که شاید ریشه در فرهنگ ایرانی اسلامی دارد. زبان سلین و نگاه بدبینانه او به انسان سبب شده است آثارش به خصوص رمان «سفر به انتهای شب»، مورد توجه بسیاری از نویسندگان جهان در کشورهای مختلف قرار گیرد.
تحلیل تطبیقی مؤلّفه های مشترک ادبیات سلحشوری و پایداری در کتب درسی دوره متوسطه دوم طی دهه های( 80 و 90)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
109 - 139
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل تطبیقی مؤلفه های مشترک ادبیات سلحشوری و پایداری در کتب فارسی متوسّطه دوم طی دهه های ۸۰ و ۹۰ انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل چهار عنوان کتاب فارسی دهم، یازدهم، دوازدهم و پیش دانشگاهی به همراه تغییرات و تحولات آن ها در طی بیست سال است. یافته ها نشان می دهد که این دو گونه ادبی، علی رغم تفاوت ها، دارای وجوه مشترکی هستند و نقش کلیدی در انتقال مفاهیم والای مقاومت، ایثار و دفاع از ارزش های ملّی و دینی ایفا می کنند. همچنین برای دفاع مشروع در برابر ظلم، بر رویکرد حقیقت جویانه تأکید دارند. دو عنصر ستیز یا تاب آوری در برابر هر نوع اعمال قدرت نامشروع، در ذات آن ها نهفته است و دو مقوله ستیهندگی و عشق و ستیهندگی و ایمان جزء فصل ذاتی آن ها به حساب می آیند. ادبیات سلحشوری در کتاب های درسی توانسته است دو عنصر ملّت ساز یعنی تاریخ و زبان را متّحد و یکپارچه نگه دارد؛ به طوری که روایت های شاهنامه در کتاب های درسی یکدیگر را نقض نکرده اند؛ بلکه مکمل هم بوده اند. ادبیّات پایداری نیز امروزه توانسته است در کتاب های درسی یکپارچگی سیاسی و جغرافیایی ایران و یکپارچگی اقوام ایرانی را با دستاوردهای خود حفظ نماید. بررسی ها نشان می دهد که سه اتّفاق مهم در کتاب های درسی رخ داده است. اتّفاق اوّل این است که با همسویی ادبیّات سلحشوری و پایداری از ملّی گرایی ادبیّات سلحشوری کاسته شده و بر ظلم و استبداد ستیزی آن تأکید بیشتری شده است. اتّفاق دوم این است که در تغییر و تحولات کتب درسی از حجم ادبیات سلحشوری کاسته شده و بر حجم ادبیّات پایداری افزوده شده است. اتّفاق سوم این است که با مطرح شدن موضوعات جدید، ادبیّات سلحشوری مانند بهشت گمشده، نمود و جلوه خود را از دست داده است. پیشنهاد می شود وزارت آموزش و پرورش با تشکیل کارگروهی از نخبگان حوزه های ادبیّات، علوم تربیتی و برنامه ریزی درسی، گام های مؤثرتری را در راستای غنی سازی و تعدیل محتوای کتب فارسی دوره متوسّطه دوم بردارد و با کاستن از یک سویی و یک جانبه گرایی در تقویت مؤلفه های مشترک ادبیّات سلحشوری و پایداری بکوشد.
تحلیل طرح واره حرکت افقی در اشعار پایداری دهه شصت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
49 - 72
حوزههای تخصصی:
طرح واره حرکت افقی، مفهوم سازیِ استعاری بر پایه تجربه بدن مندِ حرکت است که بر روی یک خطِّ مستقیم، تصویر می شود و موقعیت های انتزاعی را به مثابه حرکت در مسیرِ افقیِ زمان ترسیم می کند. این طرح واره در اشعار پایداری دهه شصت، مفهومِ «ملّت-امّت» را به منزله یک هستیِ رَوَنده در حرکت رو به جلو نشان می دهد. روش پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی و واحد تحلیل، سروده های دارای طرح واره حرکت افقی است. اطلاعات به شیوه کتابخانه ای جمع آوری می گردد و نمونه های استخراج شده بعد از طبقه بندی موضوعی بر پایه مبانی استعاره مفهومی تبیین خواهندشد. استعاره مفهومی از طریق نگاشت «غیرفیزیکی به مثابه فیزیکی» ساختار استنباط و استدلال درباره حوزه عینیِ حرکت افقی را برای شناخت حوزه های انتزاعی به کار می برد. عناصرِ مفهومی در پژوهش حاضر، بر مبنای استعاره مفهومی «وطن به مثابه ردّپا» در سه نقطه مبدأ، مسیر و مقصد، مکان مند و جهت مند می شوند؛ به این صورت که حرکتِ پیش رونده ملّت از نقطه «من» شروع می شود و به کمک راهنمای سفر که مفهومِ هدایتگری را برجسته می کند به نقطه «ما» می رسد. استعاره «من-ما» در یک خوانش رویداد محور با ارزش گذاری میان «ماندن» و «رفتن» به تقدّس مفهومِ شهادت می انجامد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کلان استعاره «شهادت راه ابدی است» تعالی را به صورتِ یک سفر گروهی در بسترِ زمانِ «گذشته»، «اکنون» و «آینده» ارزش گذاری می کند. زمانِ گذشته، وقایعِ تاریخی را به مثابه مسافتِ طی شده نشان می دهد؛ زمانِ کنونی، مسیر دوراهی است و زمانِ آینده، به مثابه مسافتِ پیشِ رو معطوف به یک افقِ روشن تصویرسازی می شود. افقِ آینده به زبان استعاری، پایان دوران جهل و ستم را به مثابه «نزدیک شدن» و «رسیدن به» صبح موعود، نشان می دهد.
تیپ شناسی شخصیّت در سه گانه نمایشی «خاکِ شیرین» از حامد مکملی (بر مبنای الگوی انیاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
151 - 171
حوزههای تخصصی:
شخصیّت به عنوان اساسی ترین رکن نمایشنامه، انگاره ای پیچیده است که درک آن، متضمّن فهم یک کنش کامل و مستقل است و جز با تحلیل نشانه های کلامی، رفتاری و فیزیکی امکان پذیر نیست. انیاگرام جدیدترین الگوی شناخت شخصیّت در روان شناسی نوین است که به مدد آن می توان تیپ شخصیتی هر فرد را از میان الگوهای نُه گانه بازشناخت. تئاتر دفاع مقدّس به دلیل ماهیّت منحصربه فرد جنگ ایران و عراق، گونه ای متمایز از نمایش های جهان است و توجّه صحیح به چگونگی پرداخت شخصیّت خواهدتوانست جهانیان را متوجّه آرمان های متفاوت این نبرد کند. کتاب خاکِ شیرین مشتمل بر سه نمایشنامه «این عکسی که می ماند، کمین ژاله، و خاک شیرین» از حامد مکمّلی، در زمره آثاری است که به دلیل تسلّط نویسنده بر بازیگری و کارگردانی، موفّق به کسب جوایز متعدّد در حوزه ادبیّات دفاع مقدّس شده است. پژوهش حاضر، به شیوه توصیفی تحلیلی، چهارده شخصیّت این سه نمایشنامه را از منظر انیاگرام کاویده است. حاصل آنکه مکمّلی برای الگوسازی، از دو شخصیّت فرمانده و معلّم در تیپ کمالگرا استفاده کرده است و غالب شهدا را نیز با این بال تقویت کرده، امّا برای باورپذیری بیشتر، تیپ ریاست مآب را برای بیشتر شخصیّت ها برگزیده که بروز آن در نیروهای دو جبهه متفاوت است. به دلیل درونمایه جنگی و فضای بحرانی،کنش اغلب شخصیت ها با خود واقعی شان در تعارض است و با بالاترین درصد در سه گانه غریزه گرا جای گرفته اند. فراوانی بسیار زیاد بال آرامشی، نشانگر آن است که در این نمایشنامه، دفاع مقدّس باعث تهذیب و تعالی اخلاقیِ اشخاصِ آن شده است. نیمی از شخصیّت ها نیز در سالم ترین سطح سلامت روان، ایفای نقش می کنند. مکمّلی برای باورپذیری بیشتر در حد امکان کوشیده تا شخصیّت های نمایش، پیش و پس از جنگ همسو باشند.
تحلیل تطوّر عرفانی شخصیت «ارمیا» در رمان های رضا امیرخانی با تکیه بر نقش آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
207 - 233
حوزههای تخصصی:
«ارمیا» شخصیتی تکراری در آثار رضا امیرخانی است که در دو رمان «ارمیا» و «بیوتن» شخصیت اصلی داستان بوده و در رمان «رهش» نیز حضوری تاثیرگذار دارد. در این مقاله که با کاربست روش توصیفی تحلیلی تدوین شده است، سیر تطور شخصیت عرفانی ارمیا مورد کندوکاو قرار گرفته و به این پرسش ها پاسخ داده می شود که شخصیت ارمیا با کدام یک از مسلک های عرفانی قابل تطبیق است؟ و آیات قرآن کریم چه تاثیری بر روند این تطور عرفانی گذاشته اند؟ بر این مبنا نخست نحوه سلوک شخصیت ارمیا در رمان های یاد شده به صورت جداگانه بررسی شده و سپس حرکت طولی این شخصیت در هر سه رمان ارزیابی می گردد. سلوک عرفانی شخصیت ارمیا با اعزام به جبهه آغاز می شود. در رمان ارمیا سنگر کارکردی همچون خانقاه دارد و فضای معنوی جبهه نردبان عروج ارمیا است. در این رمان ارتباط بین ارمیا و دوست شهیدش، رابطه شمس و مولوی را تداعی می کند. همین رابطه در بیوتن، به رابطه موسی و خضر، قابل تعمیم است. در مجموع هر سه رمان نیز، تحول روحی ارمیا حرکتی طولی دارد که آن را می توان بر اساس اسفار اربعه تطبیق داد. در تمام این موارد آیات، اشارات، معانی و مفاهیم قرآنی نقشی بسزا و کارکردی بنیادین در شکل گیری و تطوّر شخصیت عرفانی ارمیا دارند.
تحلیل اندیشه های آزادی خواهانه و نوگرایانه محمود طرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
1 - 42
حوزههای تخصصی:
محمود طرزی نویسنده و شاعر آزادی خواه، نوگرا، بیدارگر، هدفمند، متعهد، منتقد، وطن پرست و از مخالفان سرسخت استعمار بوده است که افکار آزادی خواهانه او تأثیر بسیاری در بیداری جامعه افغانستان داشته است. نظر به تنوّع مفاهیم آزادی خواهی و نوبودن اندیشه ها و باورهایی که وی در این زمینه مطرح می کند، در این پژوهش کوشش شده است تا اندیشه های آزادی خواهانه و نوگرایانه محمود طرزی مورد بررسی قرار گیرد و نگاه تازه و متفاوت او به برخی از موضوعات این حوزه از جمله وطن تبیین شود. این پژوهش با تحلیل و بررسی آثار منظوم، منثور، اشعار و مقاله های که بیشتر در شماره های متعدد روزنامه سراج الاخبار به جا مانده به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد طرزی با سرودن اشعار و روزنامه نگاری، سعی در استقلال طلبی، آزادی خواهی، بیداری اجتماعی، نوگرایی ادبی، علم پروری و میهن پرستی داشته است. مهم ترین اندیشه های آزادی خواهانه طرزی عبارت است از: میهن دوستی، استقلال طلبی، اصالت گرایی و بازگشت به خویشتن، ستم ستیزی و طرد بیگانه، نکوهش حاکمان جور و مقابله با استبداد، سلحشوری و روحیه جنگاوری، تحریض به شکیبایی و توانمندسازی دفاعی، نکوهش کاهلی و تن آسانی، دعوت به بصیرت و بینش، غفلت ستیزی و مبارزه با جهل و نادانی، اعتراض به وضع موجود و راهنمایی به وضع مطلوب، آگاهی بخشی، نوگرایی و علم پروری، اتفاق و وحدت، طرد قبیله گرایی و شعوبی گری. در این میان اندیشه های نوآورانه بسیاری ملاحظه می شود که از بین آنها می توان به نگاه تازه طرزی به وطن و الگوپذیری مثبت از غیر اشاره کرد.
مبانی پایداری در آثار منثور وکنش گری های سیاسی ملک الشعرا بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
27 - 48
حوزههای تخصصی:
ملک الشعرا بهار، از ابتدای مشروطیت به جرگه آزادی خواهان پیوست. از ابتدای تحوّلات مجلس دوم، به امر روزنامه نگاری پرداخت. در عمرکوتاه مدّت مجلس سوم، برای نخستین بار به نمایندگی مجلس انتخاب گشت و در تحوّلات ایران، از جنگ جهانی اوّل تا به سلطنت رسیدن پهلوی اوّل در عرصه سیاست ایران ،حضوری فعّال به هم رسانید. او متأثر از فضای سیاسی پرالتهاب زمانه، به تبعیت از مضامین فکری مشروطه، به مبارزه با استعمار و ممانعت از رشد استبداد در کشور پرداخت. در این میان به جز عرصه شاعری، در جایگاه روزنامه نگار، نماینده مجلس و فعّال سیاسی، به مقوله مقاومت و پایداری نیز توجّه داشت. پژوهش حاضر، برآن است تا با روش تاریخی و با رویکرد تحلیلی-توصیفی به بررسی جلوه های گوناگون مبانی پایداری در آثار منثور با تأکید برکتب تاریخی، روزنامه، مذاکرات مجلس و کنش گری های سیاسی ملک الشعرا بهار بپردازد. نتایج تحقیق، نشان می دهد که در تمامی آثار و فعالیت های سیاسیِ بهار، مصادیق فراوانی چون مقابله با حکومت استبدادی، بیان جنایت ها و بیدادگری های عوامل حکومت پهلوی اوّل، دعوت به مبارزه و مقابله، عدم همراهی و همکاری با حکومت غاصب و بیگانه ستیزی، مبرهن است. تمامی موارد یادشده، بازگوکننده جلوه هایی از ادب پایداری در آثار منثور و رویه سیاسی ملک الشعرا بهار است.
کاربست مفهوم «مرز» در تحلیل گفتمان جنگ؛ بررسی رمان «لم یزرع» با تکیه بر آرای لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
73 - 92
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با رویکرد تحلیل گفتمانی انتقادی و با بهره گیری از نظریه لاکلا و موفه، به بررسی نقش جنگ و مرز در رمان «لم یزرع» می پردازد. هدف اصلی این مطالعه، واکاوی چگونگی بازنمایی این دو مفهوم در رمان و همچنین نقش آن ها در ساختار گفتمانی و شکل گیری هویت ها است. برخلاف دیدگاه های سنّتی که زبان را ابزاری برای بازتاب واقعیت می دانند، این پژوهش براین باور است که زبان، خود سازنده واقعیت است و از طریق گفتمان های مختلف، معانی و هویت ها را شکل می دهد. با تمرکز بر مفاهیم کلیدی نظیر «مفصل بندی»، «گره» و «هژمونی»، نشان داده می شود که چگونه مرز به عنوان یک گره کانونی در شبکه گفتمانی رمان، در ارتباط با مفاهیمی چون جنگ، مقاومت و هویت، مفصل بندی شده و گفتمان های مسلّط پیرامون مرز را به چالش می کشد. پرسش های پژوهشی، حول محور بازنمایی عشق و مرز، گفتمان های رقیب موجود و ارتباط عشق و مقاومت شکل گرفتند. فرضیات نیز بر نقش عشق در ایجاد تنش و پارادوکس، و به عنوان یک گره کلیدی متمرکز است. روش تحقیق، کیفی با تحلیل مضمون به کار گرفته شده است. نتایج، نشان داد که عشق و مرز در رمان، نه تنها مفاهیم شخصی، بلکه سازه های گفتمانی هستند که می توانند معانی متفاوتی را خلق کنند و هویت ها را شکل دهند. مرز به عنوان یک سازه گفتمانی پیچیده، نه تنها عامل جدایی، بلکه عامل اتصال و ایجاد هویت های جدید معرفی شد. به طورکلّی، این پژوهش نشان می دهد که رمان لم یزرع با بازنمایی خاص خود از مفهوم مرز، به چالش کشیدن ساختارهای مسلّط می پردازد و فضایی برای اندیشیدن به معانی جدید و هویت های متفاوت فراهم می کند.
بررسی سبک زبان زنانه و مردانه در دو خاطره نگاشت برجسته دفاع مقدس«پایی که جا ماند» و «من زنده ام»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
1 - 25
حوزههای تخصصی:
موضوع زبان و جنسیت یکی از مسائل مطرح در زبان شناسی امروز است که نخستین بار از سوی فمینیست های موج دوم مطرح شد و پس از آن بیشتر از همه مورد توجه زبان شناسان اجتماعی قرار گرفت. رابطه زبان و جنسیت یکی از ویژگی های مهم و قابل توجه در بررسی نوشتار زنان و مردان است. آنچه در این پژوهش بدان پرداخته می شود، بررسی تفاوت سبک زبان زنانه و مردانه به شیوه سبک شناسی لایه ای در دو خاطره نگاشت برجسته دفاع مقدس «پایی که جا ماند» اثر سید ناصر حسینی پور و «من زنده ام» اثر معصومه آباد، در تطابق با آرا و نظریات زبان شناسان حیطه جنسیت به ویژه لیکاف است. از این رو نوع خاطره موضوع پژوهش قرار گرفت که زبان آن به زبان طبیعی و سبک جنسیتی نویسنده نزدیک تر است. هر دو اثر در چهار سطح واژگانی، نحوی، بلاغی و کاربردی و در ۲۰ مؤلفه زبانی به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد مقایسه قرار گرفتند. در بررسی این مؤلفه ها مشخص شد در 9 مؤلفه کاربرد واژگان زنانه، رنگ واژه ها، دشواژه ها، تشدید کننده ها، قطع جملات، جمله های امری تعدیلی و استفاده از آرایه های تشبیه و استعاره، نتایج با آرای زبان شناسان حوزه زبان و جنسیت به ویژه لیکاف مطابقت داشته و زنانه نویسی در کتاب «من زنده ام» رعایت شده است و در ۱۱ مؤلفه دیگر عدم تطابق یافت شد. نتایج به دست آمده، نشان دهنده این موضوع است که عوامل مختلفی همچون سن، جنسیت، شرایط فرهنگی، اجتماعی و به ویژه قالب نوشته، تاثیر بسزایی در تفاوت سبک زبان زنانه و مردانه در این دو اثر دارد.
جریان شناسی شعر پایداری در ادبیات ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
301 - 328
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر به جریان شناسی شعر پایداری ترکیه پرداخته است و جریان های ادبی مختلف ترکیه را که اشاعه دهند ه مولفه هایی مثل آزادی، عدالت، ظلم ستیزی، ملی گرایی، جنگ، میهن، دین و... بوده اند، معرفی کرده است. در این پژوهش موضوع جنگ به خاطر گستردگی آن در تاریخ و ادبیات ترکیه بیشتر مورد بحث قرار گرفته است؛ اما در کنار آن، جریان های آزادی خواه، انسان محور و سوسیالیستی نیز معرفی شده اند. طبق بررسی های انجام شده در دور ه مشروطه، وقتی هنوز شاعران به طور کامل از ادبیات عثمانی جدا نشده اند می توان ادبیات ارزش محوری را دید که نگاهی سلحشورانه به جنگ دارد و مفاهیمی مثل دین، شهادت، میهن و پیروزی ها و شکست ها را بسط می دهد. با رخ دادن جنگ جهانی دوم ادبیات ترکیه دگرگون شده، چهره ای سوسیالیستی به خود می گیرد. تغییرات حاصل از جنگ جهانی دوم باعث می شود ادبیات پایداری ترکیه از ادبیاتی سلحشورانه و ارزش محور به ادبیاتی انتقادی و جنگ ستیز تبدیل شود که در آن موضوعاتی چون اجتماع، مردم و سیاست بسیار برجسته اند. یافته ها که با تکیه بر منبع پژوهی مستقیم و به شیو ه کتابخانه ای به دست آمده اند، نشان می دهند شاعران در این بُرهه نگاهی انسانی دارند و در پی گسترش شعر ضد جنگ هستند. هم این که چنین رویکردی در ادبیات ترکیه با اتمام جنگ جهانی دوم خاتمه نمی یابد؛ بلکه شاعران ترک همواره با پرداختن به مضامین پایداری همسو با تحولات اجتماعی پیش می روند .