مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
وحدت در کثرت
حوزه های تخصصی:
قاعده «بسیط الحقیقه»، از قواعد کلیدی در فلسفه صدرایی است. پردازش این مطلب به عنوان یک قاعده محوری و موثر، و تبیین تفصیلی آن از ابتکارات صدرالمتالهین است. در میان فیلسوفان پیشین، تنها می توان از فلوطین به عنوان طرح کننده این قاعده نام برد که البته تبیین ها و استدلال های وی، از نظر کمیت و قوت فلسفی، به پای تبیین های صدرا نمی رسد. در مکتب صدرایی دو ساحت مختلف برای این قاعده مطرح شده است: ساحت کثرت در وحدت و ساحت وحدت در کثرت. فیلسوفان صدرایی در مورد معنای مقبولِ ساحت کثرت در وحدت و مشمول بودن این ساحت در حیطه این قاعده اتفاق نظر دارند؛ اما آنها در بابِ مفهوم مورد پذیرش ساحت وحدت در کثرت و شمول محدوده قاعده نسبت به این ساحت اختلاف نظر دارند.
عالم میانه در مکتب اشراق و فلسفه های وحدت وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنایت به نکتهیی از هانری کربن درباره حکمت سهروردی به این مطلب میپردازد که مباحث ناظر بر عالم میانه در فلسفه هایی یافت میشود که بنوعی وحدت سنخی میان همه مراتب هستی قائل باشند. از اینرو اگر در اندیشه مثلا ً سهروردی نتوانیم چنین وحدت سنخی را میان جهان نور و جهان ظلمت بیابیم، هر چند که او بنوعی بنیانگذار یا احیا کننده مسائل ناظر بر عالم میانه هم باشد اما، نظام هستیشناسی او به ما اجازه نخواهد داد که عالم میانه را داخل در بنیاد هستیشناسی او بدانیم. و این خود حاکی از آنست که در تفکر او ثنویت سنخی در قلمرو هستی باقی است. نقش عالم میانه تنها افزودن عالمی به سایر عوالم نیست، بلکه آنست که دو جهان دیگر را به یکدیگر آنچنان پیوند دهد که جهان مادون، تا حدّ ممکن، برخوردار از احکام و اوصاف جهان مافوق گردد و بدین ترتیب نوعی وحدت سنخی منظور گردد. باید توجه داشت که چنین نقشی مقتضای برزخیت چنین عالمی است. بر همین اساس، بررسی شواهدی از فلسفه شیخ اشراق نشان میدهد که تلقی هانری کربن از حکمت سهروردی بعنوان حکمتی ناظر بر عالم میانه یا بتعبیر خود او حکمت مبتنی بر خیال ... که روش فلسفی را دگرگون میکند و از میان آری و نه میگذرد، در صورتی صحیح خواهد بود که طرح عالم میانه موجب نفوذ و شمول واقعیت جهان برتر در باطن ذات جهان پستتر گردد، حال آنکه ثنویت سنخی جهان نور و جهان ظلمت مجال چنین تصویری از هستیشناسی سهروردی بدست نمیدهد. در همین راستا، با تذکر اجمالی هستیشناسی ابن عربی، دوانی، و ملا صدرا، بعنوان اَشکالی از وحدت وجود در سنت فلسفه اسلا می فرض تحقق عالم میانه را در هر کدام مورد توجه قرار خواهیم داد، البته با این پیش فرض که بنا بگفته خود ملا صدرا تفاوتی میان وحدت تشکیکی او و وحدت شخصی ابن عربی وجود ندارد.
آرای هراکلیتوس درباره ی جنبش ذاتی طبیعت و مقایسه ی آن با دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحثی که همواره در طول تاریخ فلسفه، محل بحث و گفت وگو بوده، مسأله ی جنبش ذاتی طبیعت یا به تعبیر عام تر، صیرورت و دگرگونی آن است. تا آن جا که تاریخ فلسفه نشان می دهد، اندیشه ی فیلسوفان همواره میان ثبات و تغییر، مردد بوده است: برخی به کلی، واقعیت داشتن حرکت در طبیعت را انکار کرده و تغییر و تحولاتِ مشهود را ساخته و پرداخته ی ذهن تلقی کرده اند؛ برخی دیگر اما، از حرکت به مانند حقیقتی انکارناپذیر سخن گفته و آن را مبنای نظام فلسفی خویش قرار داده اند. در میان فیلسوفان یونانی، اولین کسی که با انکار ثبات، از تغییر و جنبش دائم اشیائی طبیعی سخن به میان آورده، هراکلیتوس است. در میان فیلسوفان مسلمان نیز بیش از همه، ملاصدراست که از جنبش ذاتی جوهر اشیا سخن گفته و آن را یکی از ارکان مهم حکمت متعالیه ی خود دانسته است. هراکلیتوس بر مبنای چهار اصل مهم فلسفه ی خود، یعنی لوگوس، تغییر، تضاد و وحدت در عین کثرت، به تبیین اصل تغییر و صیرورت در طبیعت پرداخت و آن را ویژگی اساسی و فراگیر و نافذ عالم طبیعت دانست. ملاصدرا نیز با ابتنا بر اصول مهم فلسفه ی خود، همچون اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت را از عوارض تحلیلی وجود دانست و ثابت کرد که حیثیت حرکت، از حیثیت وجود اشیا، انفکاک ناپذیر است. این مقاله پس از تحلیل اندیشه ی هراکلیتوس و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا نتیجه گرفته است که به رغم تفاوت های آشکاری که میان دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد، ارائه ی تفسیر نزدیک به هم و تقریب آرا ایشان درباره ی جنبش ذاتی طبیعت، امری ناممکن نمی نماید.
بررسی رویکرد دیجیتال در باز تعریف طراحی تزیینات در معماری اسلامی با الهام از آموزه های قرآن مجید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: معماری معاصر کشورهای اسلامی به عنوان یکی از فصول مشترک این کشورها، همواره کمبود گفتمان بین رویکردهای سنتی و مدرن برای خلق فضا در طراحی را احساس کرده است. بنابراین معماری امروز در فرآیند طراحی در جستجوی خلاقیت بوده تا این کمبود را جبران کند. بهره گیری از رویکرد دیجیتال در باز تعریف این فرآیند می تواند کمک شایانی را انجام دهد. تزئینات در معماری اسلامی علاوه بر زیبایی، القای مفاهیمی چون نظم و وحدت وجودی است که در قالب نقوش هندسی و انتزاعی دیده می شود همچنین در آموزه های اسلامی و قرآن مجید به مفهومی همچون وحدت در کثرت بسیار اشاره شده است. باز تعریف این مفهوم با رویکرد دیجیتال در تزیینات معماری اسلامی میتواند گفتمانی جدید بین رویکرد سنتی و مدرن باشد. این پژوهش بر آن است که نقش رویکرد دیجیتال در تجلی تزیینات معماری اسلامی در طراحی را با الهام از آموزه های قرآن مجید را مورد بررسی قرار دهد. ابزار و روش: روش تحقیق به کار گرفته شده در این پژوهش "استدلال منطقی"، با استفاده از تدابیر "تحلیلی-توصیفی"، با رویکردی کیفی می باشد. یافته ها : رویکرد دیجیتال بر مبنای روش جز به کل و تمرکز بر روی سه عرصه الگو سازی، الگوریتم-کد و ساخت دیجیتال به باز تعریف تزیینات معماری اسلامی می پردازد با تغییر پارامترهای اولیه الگوهای جدیدتری نیز تولید می کند. نتیجه گیری: عرصه های رویکرد دیجیتال می تواند آموزه های اسلامی همچون وحدت در کثرت را با مبانی ریاضی به صورت هندسی در تزیینات معماری اسلامی طراحی و تولید کنند.
تحلیل مفاهیم «خود» و «دیگری» براساس مبانی عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
498 - 479
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد برخی وحدت گرایی عرفانی با نفی تمایزات انسانی جایی برای شکل گیری مفاهیم «خود» و «دیگری» و رابطه «من - تو»یی که از لوازم تفکر اخلاقی است، باقی نمی گذارد. ازاین رو، موضوع مقاله حاضر چگونگی تکوّن مفاهیم «خود» و «دیگری» با ابتنای بر هستی شناسی وحدت وجودی ابن عربی است و سعی شده تا با روش تحلیلی و بر اساس مبانی عرفانی «وحدت در کثرت»، «مظهریت اسمایی»، «تعدد جهات» و اصل «لاتکرار فی التجلی» نشان داده شود که در نظریه وحدت وجود ابن عربی تمایزات انسانی از بین نمی رود و می توان از رابطه مبتنی بر «من - تو» در ذیل مفاهیم «خود» و «دیگری» سخن گفت که بدین گونه شرط امکان اخلاق تأمین می شود. همچنین، عارف وحدت وجودی هم «خود» را مقدم بر «دیگری» می شناسد و هم «دیگری» را در درون خود می یابد، بدون آنکه دیگری را به خود تقلیل دهد و اصالت و غیریت او را زیر سؤال برد. درضمن، استدلال می شود که قول به وحدت بنیادین انسان ها نه تنها اخلاق را ناممکن نمی سازد؛ بلکه از شروط ضروری آن است.
مبنای هنر دینی نزد صدرالمتألهین و بورکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
339 - 362
حوزه های تخصصی:
درباره هنر دینی و به ویژه هنر اسلامی سؤالات متعددی در کانون هنرپژوهی معاصر قرار دارد. یکی از این سؤالات درباره چیستی مبانی هنر دینی است. این سؤال از آن حیث مهم است که با وجود برخی نوشته های معاصر که معتقدند این مسئله در نزد متفکران مسلمان در سده های پیش مطرح نبوده است، دیرینه ای قوتمند دارد. مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش دو منظر مختلف را مقایسه کرده است: دیدگاه ملاصدرا به عنوان بزرگ ترین فیلسوف مسلمان در سده های اخیر و بورکهارت، فیلسوف معاصر غربی، که با علاقه و جدیت به هنرپژوهی فلسفی در هنر اسلامی پرداخته است. حاصل این مقایسه چنانکه خواهیم دید، نتایج مشترک در نگاه توحیدی و تمرکز بر حیث وجودی هنر، با دو روش شناسی متفاوت است: روش پدیدارشناسی در بورکهارت، که آشکارگی وجود را به مثابه چیستی هنر در لابه لای جلوه ها، رنگ ها و مقدارها در آثار هنر اسلامی گزارش می کند؛ و روش سلوک حکمی صدرا که مساوقت وجود و زیبایی را در نگاه هنرمند و ناظر هنر اسلامی تحلیل می کند.
محوربندی فضایی، سیر تجلی وحدت در کثرت در معماری خانه های سنتی شوشتر (مطالعه موردی: خانه امین زاده و خانه گازر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
91 - 108
حوزه های تخصصی:
وحدت در هماهنگی و انسجام عالم کثرت به انحا مختلف در بناهای ارزشمند معماری ایرانی- اسلامی از جمله خانه های سنتی ایرانی بروز داشته که از ویژگی های بارز آن می توان، به اصل محوربندی فضایی اشاره کرد که به طرق مختلف در معماری خانه های سنتی شوشتر نمایان گردیده است. روش تحقیق این پژوهش ترکیبی است که با استفاده از رویکرد کیفی و با بکارگیری روش تحلیل محتوایی در برگیرنده بن مایه های نظری اسلامی همچون اصل وحدت ها است. در حوزه دوم، معماری خانه های شوشتر مطابق با مبانی نظری پژوهش بصورت یک جدول مورد تحلیل قرار داده است. نتایج نشان می دهد که تک لایه بودن بنا به عنوان عامل گرمایی، از خصوصیات بارز محور اصلی خانه های شوشتر بوده که سبب گشته ایوان شدادی به عنوان یک فضا با عملکردهای گوناگون ازجمله، اقلیمی، زیستی و ارتباطی در راستای محور اصلی خانه مطرح گردد.
بررسی تجلی وحدت در مسجد امام اصفهان براساس آراء ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
معماری یکی از هنرهای بسیار مهم بشری است که تأثیری شگفتی همواره بر انسان ها داشته است و همانند هر هنری چه بسا بتوان گفت، مهم ترین و محوری ترین موضوع آن "هارمونی" است. گرچه هارمونی در موارد بسیار گوناگونی تعریف می شود، اما جوهره ی هارمونی در واقع همان "وحدت" است. یعنی اجزای متکثر در کلّیتی وحدت و تمامیت می یابند. که لازمه ادراک فضای معماری است. همچنین در فلسفه اسلامی ادراک این جهان استهلاک کثرت در وحدت است. طبق وحدت وجودی ابن عربی، وجودی واحد در پس تکثر این جهان مستتر است، در واقع تکثر و تعددی که در عالم نمایان است، ناشی از ظهور وجود حقیقی واحد است که نمایانگر وحدت کلی می باشد. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به ماهیت این وحدت و چگونگی وقوع آن هست. سوالاتی که در این تحقیق مطرح هست؛ بررسی ماهیت این وحدت و قابلیت تطبیق پذیری آن در آراء ابن عربی و معماری و اینکه چه زمینه های مادی در فضای معماری برای رسیدن به وحدت فراهم شده است؟ پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیلی- توصیفی بوده و راهبرد پژوهش مطالعه ی موردی (مسجد امام اصفهان) با رویکرد تفسیری می باشد. این تحقیق با تحلیل تجربه ی وحدت در کثرت در مسجد امام اصفهان، ارتباط این موضوع را در آراء ابن عربی و معماری مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج اصلی پژوهش، نقش خیال در معرفت وحدت بر مبنای وحدت وجودی ابن عربی و سیر از کثرت به وحدت در فضای معماری اسلامی می باشد. همچنین همان طور که در وحدت وجود، یافتن وجود و وجودیافتن یکی است و این یافتن، از طریق کشف و شهود است. در معماری مسجد امام اصفهان، با ایجاد فضای معنوی با استفاده از عناصر زوجین (زوجیت خیال)، بستری برای کشف و شهود وحدت توسط ناظر فراهم شده است.
واکاوی حکمت نوریه در فصّ یوسفی در نسبت با مفهوم خیال نزد ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
45 - 62
حوزه های تخصصی:
در نگرش ابن عربی، نور در مقام اسمی از اسامی حضرت حقّ، با ضیاء خود به مراتب هستی، مُظهر اشیاء و موجودات در عرصه عالم امکان می گردد، در این راستا هر موجودی بنا به احکام مرتبه وجودی اش در جایگاه سایه این نور با صاحب سایه، کیفیتی از وجود را بنا بر اصل تجلی وجودی حضرت حقّ در مرتبه اسماء و صفات تجربه می کند که رمز ادراک آن به واسطه حکمت نوریّه و علم یافتن به صور مرتبه مثال امکان پذیر می شود. سرانجام نتیجه حاصل شده این است؛ همان گونه که خیال انسانی به عنوان برزخ میان عالمِ روح و جسم نیازمند تأویل است؛ خیال منفصل در مرتبه برزخ میان عالمِ لاهوت و ناسوت که محل اجتماع ارواح ملکوتی و اجسام لطیف از عالم ماده است نیز به تأویل احتیاج دارد و در این راستا عرصه هستی در مرتبه خیال مطلق و کثرت سایه های حضرت حقّ، نیازمند تأویل به سوی مرتبه احدیت ذات است و علم یافتن به این شیوه نگریستن به هستی تنها توسط حکمت نوریّه دریافت می گردد که به عقیده ابن عربی، صورت کامل آن نزد حضرت رسول(ص) در مرتبه یوسف محمدی به ودیعه نهاده شده است. روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی _ تحلیلی بوده، همچنین ابزار و شیوه های گردآوری اطلاعات در بردارنده جستجوی کتابخانه ای است.
تطوّر قاعده بسیط الحقیقة در فلسفه اسلامی و دستاوردها و نتایج آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۹
49 - 70
حوزه های تخصصی:
قاعده «بَسیطَةُ الْحَقیقَةِ کل الأشیاء و لیس بشیء منها» از مهم ترین مباحث موجود در مبحث الهیات بالمعنی الاخص است که صدرالمتألهین مدّعی شده است کسی به غیر از فلوطین و او بر آن اطلاع پیدا نکرده است. اما آیا دیگر فلاسفه در تطوّر و تکامل مفاد قاعده مؤثر بوده اند؟ تکامل این قاعده، چه مشکلات فلسفی را حل کرده و چه دستاوردهایی در حکمت صدرایی به بار نشانده است؟ با توجه به اینکه این قاعده در دو ساحت وحدت در کثرت و ساحت کثرت در وحدت قابل معناکردن می باشد، این نوشته بر آن است با اثبات اینکه ملاصدرا در فهم اصل این قاعده، در هر دو ساحت، وام دار آیات و روایات و شهودات عرفاست، سعی کرده است تطور این قاعده را در میان فلاسفه قبل از ملاصدرا به روش توصیفی-تحلیلی در معرض نقد و کاوش قرار دهد. از این رو فلوطین سعی کرد مفاد این قاعده را در هر دو ساحت بیان کند. اما فارابی، شیخ اشراق و میرداماد، تنها در ساحت کثرت در وحدت، با چشم پوشی از مبانی شان در تطور این قاعده نقش داشته اند. نیز ملاصدرا و پیروانش در سیر تکامل حکمت متعالیه در موارد عدیده ای، مثل رابطه ذات باری تعالی با علمش یا رابطه نفس با قوایش، از این قاعده در هر دو ساحت استفاده کرده اند.
از معنا شناسی تا هستی شناسی تمدن بر مبنای الگوی انسان شناسی حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تکیه بر روش تحلیلی-فلسفی همچنین روش «دلالت پژوهی»، پیامدهای انسان شناسی حکمی در تعریف و هستی شناسی تمدن مورد بررسی قرار گرفته است. ایده اصلی که در این مقاله بسط یافته و مبانی و لوازم آن مورد بررسی قرار گرفته است اینست که اگر انواع حیات های اجتماعی تجلی بخش گونه های مختلف انسان ها هستند؛ تمدن تجلی بخش انسانی «ذوابعاد» اما «تک شخصیتی» است. بر این اساس تمدن نوعی از حیات اجتماعی است که در آن اولا تمامی ابعاد وجودی انسان در قالب نهاد های اجتماعی اعم از نهادی های سیاسی، علمی، اقتصادی، هنری، آموزشی، نظامی، بهداشتی و ... فعلیت یافته باشند و ثانیا در تمام این نهاد های متکثر نوعی روح جمعی واحد و وحدت شخصیت حاکم و ساری باشد. این دو پایه تعریف تمدن با تکیه بر دو اصل انسان شناسانه «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» در حکمت اسلامی به لحاظ هستی شناسانه توضیح داده شده اند و در تطبیق برهانی این اصل بر حیات تمدنی از مبنای اصالت جامعه و لوازم آن بهره گرفته شده است. در ادامه مقاله در 10 فرع پیامدها و مزیت های این تعریف و هستی شناسی تمدن مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله انضمامی بودن این تعریف و مقایسه آن با سایر تعاریف تمدن و مزیت های آن در تبیین معنای «آرمان تمدنی»، «بینش تمدنی»، «نیرو های تمدنی»، «فرهنگ های تمدن ساز و تمدن سوز»، «رشد ارگانیک تمدن ها»، «ارتباطات تمدنی» و «سلوک تمدنی» مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی نظریه کلی ها در نمط چهارم اشارات و تنبیهات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
297 - 328
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در نمط چهارم اشارات می کوشد تا از طریق معنای مشترکِ مصادیقِ یک نوع، موجودی مجرد را درون مصادیق مادی به اثبات برساند. رابطه کلی و مصادیقش در آثار ابن سینا اغلب به صورت رابطه پدران و پسران مطرح شده است؛ امّا عبارات نمط چهارم اشارات به گونه ای است که گویا رابطه کلی و مصادیقش همچون رابطه پدر واحد و پسران کثیر است. مقاله پیش رو در پی حل این تعارض است. در پایان خواهیم دید که استدلال ابن سینا ناظر به بحث هستی شناسی است و می تواند وجود کلی را در خارج اثبات کند ولی تجرد آن را اثبات نمی کند؛ زیرا ممکن است حضور کلی در خارج به صورت منتشر در زمان و مکان باشد. چنین موضعی موجب تقویت نظریه واقع گروی است ولی بر نظریه رجل همدانی در باب کلی ها، یعنی پدر واحد و فرزندان کثیر نیز صحه می گذارد؛ نظریه ای که نیازمند اصلاح و بازسازی است. در این مقاله کوشیده ایم تا به روش تاریخی از تمامی شروح و تعلیقات اشارات و تنبیهات بهره ببریم و به روش عقلی آن ها را ارزیابی کنیم تا در نهایت به دیدگاهی کم اشکال تر نائل آییم.
تقابل های دوگانه در رمان «موت صغیر» از حسن علوان در پرتوی نگاه عرفانی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
177 - 208
حوزه های تخصصی:
تقابل های دوگانه از دیرباز در عرفان مورد توجه بوده و ازجمله مواردی است که ساختارگرایان بدان توجه ویژه ای دارند تا جایی که بنیاد متن را بر اساس آن استوارکرده و با برجسته سازی آن به دنبال دریافت نظام واحد و در نهایت فهم متن برآمده اند.
تقابل های دوگانه از محوری ترین بن مایه در داستان موت صغیر است؛ لذا پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی تقابل های دوگانه داستان مذکور از علوان، با نگاهی متفاوت پرداخته است؛ این نگاه، از مضمون و عنوان داستان زندگی نامه محی الدین عربی که دارای مضمونی عرفانی است، بهره جسته و این تقابل را از دیدگاه عرفای ایرانی بررسی کرده است تا بتوان به مقصدی واحد دست یافت و پی به ساختار تفکر نویسنده برد.
عنوان داستان بر مرگی کوچک اشاره دارد، عشقی زمینی که دچار مرگی کوچک شده و انسانی زمینی را آسمانی و متصل به عشق حقیقی کرده است. جستار حاضر برآن است تا نظام فکری مبتنی بر تقابل های دوتایی رادریابد و تفکر وحدت از کثرت عرفان را به تصویر بکشد و با بیان مبدأیی واحد به نام محبت، صلح را به جهان کنونی بازگرداند و مردم را ازجنگ برهاند؛ زیرا به عقیده ی نویسنده محبت موج اتصال میان آدمیان است.