مطالب مرتبط با کلیدواژه

بی معنایی


۱.

خنده در تئاتر

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: درونمایه تضاد کمدی شیوه ها بی معنایی خنده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱۹ تعداد دانلود : ۶۹۸
خنده پدیده ای اجتماعی و همگانی است و در تئاتر‘ به گفته مولیر‘ گریاندن آسانتر از خنداندن است . به همین خاطر نویسندگان‘ برای سرگرم کردن و خنداندن حضار‘ به شیوه های مختلفی متوسل می شوند. خواننده یا تماشاگر با تضادها خود می گیرد‘ خود را با شخصیت ها همسان می پندارد وکوشش می کند برای هر نکته ناگفته یا بی معنا‘ مفهومی بیابد. در تئاتر معاصر سکوت جای کلام را می گیرد و پرگویی خلاء وجود را از نظرها پنهان می دارد. این تئاتر مرگ شخصیت و فقدان معنا را طلب می کند. لیکن خنده به منزله پاسخی است در برابر انکار وجود و به خاطر تاثیرات مثبت آن‘ انسان می تواند سلامت خود را بازیابد.
۲.

بررسی عوامل موثر بر بیگانگی سیاسی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیگانگی تقدیر گرایی بی معنایی بی قدرتی شیوه تربیتی خود راهبر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴۵
بیگانگی یکی از مفاهیم اساسی در جامعه شناسی است که مورد توجه بسیاری ا ز اندیشمندان می‌‌باشد. این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر بیگانگی سیاسی دانشجویان در دانشگاه شیراز می‌‌پردازد. در تبیین بیگانگی از چارچوب نظری گی‌‌یر در حوزه روانشناسی اجتماعی، استفاده شده است که گی‌‌یر با مفهوم‌سازی مجدد از ابعاد بیگانگی سیمن(سیمن،1959) و با توجه به روند رو به رشد و گسترش ارتباطات، در یک چارچوب سیستمی به تبیین آن پرداخته است. نتایج این تحقیق که از یک نمونه 400 نفری ، به صورت نمونه‌‌گیری تصادفی طبقه‌‌ای و از طریق فرمول کوکران از جامعه آماری 6822 نفری انتخاب شده‌‌اند، نشان می‌‌دهد که متغیرهای اعتماد به نفس، میزان رضایتمندی سیاسی، شیوه تربیتی خودراهبر خانواده و تقدیرگرایی بیشترین تاثیر را بر بیگانگی سیاسی دانشجویان داشته‌‌اند. تحلیل چند متغیره نشان می‌‌دهد که از میان متغیرهای مذکور، اعتماد به‌‌نفس و میزان رضایتمندی سیاسی به عنوان مهم‌ترین متغیر ظاهر شده‌‌اند و دو متغیر مقطع تحصیلی و تحصیلات پدر نیز به جمع متغیرهای فوق افزوده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می‌‌دهد که بیگانگی سیاسی پدیده‌‌ای چندبعدی است که در طول فرآیند اجتماعی شدن فرد شکل می‌‌گیرد و عوامل مختلف روان‌‌شناختی و جامعه شناختی (عوامل ذهنی و عینی) بر آن مؤثرند.
۳.

بررسی میزان بیگانگی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انزوای اجتماعی بیگانگی اجتماعی بی هنجاری بی معنایی بی قدرتی بیگانگی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۰۴۹
امروزه جامعه ما با فقدان تدریجی معانی یا جایگزینی آن ها مواجه است. یک بعد از جدائی افراد از نظام اجتماعی به واسطه همین بی معنایی اجتماعی تعریف شده است و بخشی از بزهکاری، سرخوردگی، پوچ گرائی، مصرف انواع قرص های روان گردان و مخدر، عدم گرایش به کار، عدم تمایل به تحصیل و .... به سبب همین بی معنایی است. روش تحقیق مورد استفاده این پژوهش پیمایشی و شیوه تحقیق همبستگی است. جامعه آماری این طرح کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دانشجویان وردی 82 کارشناسی دانشگاه تبریز هستند. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه ها نشان دهنده وجود رابطه معنی دار بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، رضایت اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل و بیگانگی اجتماعی به عنوان متغیر وابسته تحقیق است. بعلاوه نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره تحقیق نشان می دهد که در نمونه تحصیلات تکمیلی 53 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل پژوهش تبیین می شود.
۴.

کتابشناسی (ترجمه): معنای زندگی (ریچارد تیلور)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معناداری بی معنایی سیسوفوس ارضای امیال معنای شخصی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۱۸۴۸ تعداد دانلود : ۱۴۵۰
از نظر ریچارد تیلور مفهوم «بی معنایی» دشواری کمتری نسبت به مفهوم «معناداری» دارد. به همین دلیل او ابتدا به تعریف زندگی بی معنا، که بهترین نمونه آن افسانه باستانی سیسوفوس است، می پردازد و سپس از طریق مقایسه زندگی بامعنا را تعریف می کند. وی زندگی بی معنا را زندگی بیهوده می داند که مطلقاً هیچ حاصلی ندارد. بنابراین، زندگی بامعنا زندگی هدفمند خواهد بود. اما اگر هدف زندگی صرفاً خود زندگی باشد و انسان به فعالیت های تکراری بپردازد که به آن ها علاقه ای ندارد، زندگی او معنایی نخواهد داشت. همچنین اگر انسان به اهداف خود برسد و سپس به استراحت بپردازد و از نتیجه کارهایش لذت ببرد دچار ملال بی پایان می شود و زندگی اش بی معنا خواهد شد. تیلور نتیجه می گیرد که معنای زندگی عبارت است از انجام فعالیت هایی که اراده و علاقه ما به آن ها تعلق گرفته است. معنای زندگی چیزی جز ارضای امیال مان نیست. از این رو، معنای زندگی از درون ما نشأت می گیرد نه از بیرون.
۵.

ارزیابی نظریه شوپنهاور درباره معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شوپنهاور بی معنایی هدف ارزش درد و رنج اراده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۶۳ تعداد دانلود : ۲۴۰۸
شوپنهاور زندگی انسان را بی معنا می داند. می توان ادله او را بر ناسازگاری معنای زندگی این گونه بیان کرد: او وجود خدا را به علت وجود درد و رنج های فراوان در زندگی منکر شده، معتقد است که انسان به طور ناموجهی آن را برای معنادار ساختن زندگی فرض می گیرد و آفریدن این جهان را یک اشتباه می داند. زندگی انسان ها در این عالم فرایندی است که هدف مشخصی در ساحت آگاهی آنها نیست و فقط تداوم یک امر بیهوده است. او زندگی انسان را به علت غلبه ناملایمات و آلام و متحمل شدن هزینه های فراوان بی ارزش می داند. او همچنین با تأکید بر نقش اراده در انسان معتقد است که با اِعمال آن زندگی اش یک فرایند پایان ناپذیر را دنبال می کند، زیرا خواسته های او نامحدود هستند و این باعث درد و رنج و بی معنایی زندگی اش می شود. دیدگاه او قابل نقد است، زیرا او فایده و هدف زندگی را در لذت می داند، در حالی که این تنها فایده و هدف زندگی نیست و چیزهای دیگری ممکن است نسبت به لذت ارزش بیشتری داشته باشند. به علاوه، چنین نیست که به کارگیری اراده همیشه با رنج همراه باشد، زیرا پیشروی به سوی هدف معمولاً با احساس خوشی همراه است، به خصوص اگر فرد هدف متعالی در نظر داشته باشد.
۶.

کانت و بی معنایی مابعدالطبیعه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فاهمه شهود مابعدالطبیعه متعالی بی معنایی مقولات صور محض فاهم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۳۶۶
این قولِ کانت که «فاهمه بدون شهود بی محتوی است و شهود بدون فاهمه کور است» عبارتی کلیدی در فلسفه اوست. کانت در شرح این عبارت به گونه ای سخن گفته است که عده ای از محققان معاصر مانند استراوسن، وارنوک، یوئینگ و ... او را پیشرو فلسفه هایی چون پوزیتیویسم منطقی و فلسفه زبان متعارف- که در آنها مابعدالطبیعه متعالی به عنوان مجموعه ای از تعبیرهای مهمل، طرد می شود- دانسته اند. در این مقاله کوشش خواهد شد اولاً نشان داده شود که در فلسفه کانت، عبارات کلیدی دیگری چون "متعلق ایمان بودن" ایده های عقل و "اندیشیدنی بودن" آنها و همچنین "قابلیت استفاده تنظیمی" از این ایده ها و نیز قول به معنای استعلایی مقولات وجود دارد که می توان معناداری مابعدالطبیعه متعالی را به عنوان لازمه ای از آنها بیرون کشید و ثانیاً نشان داده می شود که با فرض قبول این گفته که "فاهمه بدون شهود بی محتوی است"، همچنان می توان به معناداری مابعدالطبیعه متعالی باور داشت.
۷.

ارزیابی معنای زندگی از گذرگاه تأمل در ایماژهای ابوالعلاء معری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابوالعلاء معری بی معنایی زندگی درد رنج مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۱۶۲
اَبوالْعَلاءِ مَعَری (363-449 ق.)، شاعر و اندیشمند برجسته نابینا و بدبین جهان عرب، در رابطه با چیستی زندگی، از ایماژهای مختلفی استفاده می کند که به واسطه آنها می توان به بررسی معنای زندگی پرداخت. این ایماژها عبارت اند از رنج، بیماری، زندان، مار زهرآگین، لاشه، دریای تیره و مواج، قاضی ظالم و فاقد قوه تشخیص، مهمان ناخوانده و سراب واهی. بر این اساس زندگی تحمیلی است ناخوشایند که در سه معنای متداول خود که ناظر بر هدف، ارزش و کارکرد هستند فاقد معناست. فرایند جستجوی ما در نوع ایماژهایی که ابوالعلاء به زندگی نسبت می دهد نشان از آن دارد که اندیشه عمیق او هیچ گاه فارغ از دلواپسی های غایی بشر نبوده است. بی ثباتی زمان، از دست دادن قوای جوانی و فرارسیدن پیری، فرارسیدن مرگ، ملال و خستگی از روزمرگی های مکرر، پوچی، تنهایی و غربت در جهانی که نسبت به دردهای انسان فاقد هر گونه عاطفه ای است، عدم آزادی و نداشتن توان مقابله با جبر روزگار، و در رأس همه اینها تحمیل زندگی سراسر رنج، عواملی هستند که زندگی را طاقت فرسا کرده اند. فقدان مؤلفه های لذت، عشق و در نهایت خوش بینی کیهانی از مشخصه های نگاه او به زندگی است. دیدگاه ابوالعلاء را در خصوص بی معنایی زندگی می توان در ردیف معتقدان به پوچ گرایی کیهانی یا وجودی قرار داد و نه اخلاقی.
۸.

تأملی بر بحث های فلسفی معاصر درباره ی بی معنایی در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بی معنایی معناداری هنر تفسیر نظریه سیستمی فلسفه معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۰۰
هنرها در آفرینش، کاربرد، تفسیر و در نتیجه معنا از هم متفاوتند. دشواریِ دستیابی به معنا، اهمیت مطالعه ی معنا و بی معناییِ هنر را مضاعف می کند. زمانی معنا در واقعیتی جست و جو می شد که اثر هنری بازنمود آن بود، اما در هنر غیربازنمای معاصر، معنا همان رازی است که هستیِ هنر بر آن استوار است. اکنون جای بسی تأمل است که بدون معنا، هنر چگونه هستی می گیرد و چرا برخی بی معناییِ هنر را تحسین می کنند وقتی هنوز چیستیِ آن را نمی دانند. در این پژوهش با استعانت از مطالعه و تحلیل داده های برآمده از آرای فیلسوفانِ تأثیرگذارِ معاصر، تلاش می شود خاستگاه پندار بی معنایی و راه حل آن در شناخته شده ترین نظریه ها جست و جو شود. به نظر می رسد این که معناسازی پروژه ای انسانی است، عامل رواج پندار بی معنایی است، در حالی که تفسیرپذیری، تمایز میان این و آن اثر، تاریخ هنر، تمایز هنر و غیر هنر مواردی هستند که با لحاظ آنها نمی توان معمای معنا را به بی معنایی ختم کرد. وقتی هدف، جست و جوی معناست، تحقق بی معنایی ممکن نیست و تفسیرپذیری، بقای اثر است. برای اثبات این ادعا می توان به نظریه هایی رجوع کرد که بی معنایی را نفی معناداری نمی دانند. چالش اساسی نظریه سیستمی همین است که تجربه ی بی معنایی که همان نیستی است ممکن نیست. 
۹.

شناخت تأثیر بی هنجاری با تأکید بر سه بُعد (بی معنایی، بی اعتمادی، بی قدرتی) بر بی تفاوتی اجتماعی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و تهران شمال در سال تحصیلی 1401- 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۷
در مطالعات اجتماعی از مفهومی چون بی تفاوتی به عنوان یکی از آسیب های مهم در روابط انسانی، مانعی برای رسیدن به توسعه و از عوارض شهرنشینی در عصر جدید یاد شده است و بروز چنین پدیده ای به ویژه در نسل جوان دانشگاهی مسأله ای است که می تواند به پویایی و نشاط جامعه صدمه وارد کند. از این رو بررسی این مسأله در یک منطقه یا شهر می تواند به روشن شدن آن کمک کند و از این رو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این پژوهش شناخت تأثیر بی هنجاری با تأکید بر سه بُعد (بی معنایی، بی اعتمادی و بی قدرتی) بر بی تفاوتی اجتماعی است. جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و تهران شمال است. روش مورد استفاده پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. یافته ها نشان دادند که؛ میزان بی معنایی با مقدار همبستگی (267/0=r)، بی اعتمادی با مقدار همبستگی (245/0=r) و بی قدرتی با مقدار همبستگی (397/0=r) است و با توجه به نتایج همبستگی میان متغیرهای تحقیق مشاهده شد که رابطه مثبت و معناداری بین ابعاد سه گانه بی هنجاری اجتماعی با بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان وجود دارد. به عبارت دیگر، هرچه میزان ابعاد سه گانه بی هنجاری اجتماعی بالاتر باشد، بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان افزایش می یابد.        
۱۰.

تحلیل جامعه شناختی تاثیر بی هنجاری بر بی تفاوتی اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۱۷۷
در ادبیات جامعه شناختی غالبا از بی تفاوتی به عنوان پدیده ای آسیب شناختی، نوعی بیماری اجتماعی، مانعی در راه مشارکت و توسعه و از عوارض شهرنشینی در عصر جدید یاد می شود و یکی از عناصر نامطلوب زندگی مدرن است  که به نوعی تهدیدی است که به تمایل افراد به عدم دخالت در امور و پذیرش مسئولیت اشاره می نماید. هدف این پژوهش تحلیل جامعه شناختی تاثیر بی هنجاری بر بی تفاوتی اجتماعی است. جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و تهران شمال می باشد که در زمان انجام پژوهش جامعه آماری کل برابر 85000 دانشجو مشغول به تحصیل در این دو واحد دانشگاهی بودند که تعداد 380 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده مورد مطالعه قرار گرفتند. روش مورد استفاده پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. و برای آزمون فرضیه ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و چندگانه، آزمون تفاوت میانگین مستقل T-Test و آزمون تحلیل واریانس یکطرفه آنوا استفاده شد.برای سنجش متغیر بی هنجاری چهار بُعد در نظر گرفته شد و یافته های حاصل نشان داد که بین متغیر بی معنایی(267/0=r)، بی اعتمادی (245/0=r) ، بی قدرتی (397/0=r) و فردگرایی(265/0=r) با بی تفاوتی اجتماعی همبستگی مستقیم و معناداری وجود دارد. بعبارت دیگر، هرچه بی هنجاری اجتماعی بالاتر باشد، بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان افزایش خواهد یافت.
۱۱.

بررسی و نقد نظریه سوین برن درباره معناداری گزاره های الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۹۳
مسئله ما در این مقاله از مهم ترین مسائل فلسفه دین معاصر است؛ آیا جملات و گزاره هایی که در کتاب های ادیان و مذاهب به کار رفته اند، همان معنای زبان عادی و عرفی را دارند یا معنای خاص و جدیدی دارند. در دوره جدید با پیدایش تفکر پوزیتیویستی تلقی جدیدی از این مسئله به وجود آمد که به بی معنایی زبان دین معروف شد. ریچارد سوین برن از جمله فیلسوفان دین معاصر، معتقد است گزاره های الهیاتی، همان معنای زبان عادی را دارند. وی ضمن نقد نگاه پوزیتیویستی، دیدگاه خود را بر انسجام منطقی مبتنی می کند. در این مقاله نظریه انسجام منطقی سوین برن را بررسی و نقد می کنیم و به این نتیجه می رسیم که اساساً بحث معناداری و بی معنایی زبان دین به ویژه از منظر پوزیتیویستی، بحث فهم و عدم فهم است و ارتباطی به انسجام منطقی ندارد؛ به عبارت دیگر در نگاه پوزیتیویست ها ادعا این است که نمی توان فهم محصلی از مفاد گزاره هایی دینی داشت و بنابراین در جایی که فهمی در کار نیست، طبعاً بحث از انسجام مطرح نمی شود. البته در اینجا قصد دفاع از رویکرد پوزیتیویستی نداریم، بلکه ادعا می کنیم که با نظریه انسجام منطقی نمی توان نظریه بی معنایی را جواب داد.