مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۴۰.
فلسفه
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزه های تخصصی:
اثر تفسیری ملّاصدرا در میان دیگر آثارش مزیّت ویژهای در رهیافت قرآنی او داشته و چگونگی راهیابی حکمت صدرایی به پیشگاه تفسیر قرآن را بهتر نشان میدهد. دقت در مواضع تلاقی تفسیر و فلسفه، تأثیر فلسفه در تفسیر را پیش چشم ما قرار میدهد.
این نوشتار، گوشههایی از فهم و تفسیر ملّاصدرا از آیات الهی را، که مبتنی بر بحث علم در فلسفه و حکمت متعالیه بوده است، ارائه میکند. مسائلی نظیر عدم اکراه در دین، عدم امکان تسمیه ذات احدی، لهو و لعب بودن دنیا، راز سهگانه بودن اصناف مردم (اصحاب مشئمت، میمنت و سابقون)، چگونگی فریب خویشتن، مراد از نور مؤمن، فرق قرآن و فرقان و تمایز امت خاتم از سایر امتها، همگی بر پایه بحث علم در حکمت متعالیه، پاسخی خاص دارد. در این بحث، «وما رمیت اذ رمیت» معنا میشود و وجوب رزق مقدر برای مخلوقات اثبات میگردد.
تعامل متقابل فلسفه و اصول فقه از منظر شهید سید محمّدباقر صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۰
حوزه های تخصصی:
ارتباط میان علوم و تغذیه آنها از یکدیگر در گسترش معرفتهاى بشرى امرى حیاتى است و در تدوین تاریخ علم و فلسفه راهگشا و اثربخش. ارتباط میان فلسفه و اصول فقه، به عنوان دو علم عقلانى و محورى در تمدن اسلامى موجب آثار و جریانات مهم فکرى و سیاسى شده است. از اینرو، تبیین این مسئله براى آینده هر دو علم و تحلیل فلسفه آنها نکتهاى اساسى است.
این مقاله با رویکرد تحلیلى به تبیین آراء شهید سید محمّدباقر صدر از اصولیان بزرگ و فلسفه معاصر اسلامى در این موضوع مىپردازد. از نظرگاه شهید صدر، فلسفه نقش عمدهاى در تحولات اخیر علم اصول و گسترش آن در دوره سوم حیات علم اصول داشته است. وى تأثیر فلسفه را در علم اصول در پیروزى اصولیان بر اخباریگرى، تأسیس مکتب وحید بهبهانى و طرح مسائل جدید در علم اصول دانسته است.
از سوى دیگر، علم اصول نیز در طرح برخى مباحث فلسفى همچون معرفتشناسى و زبانشناسى بر فلسفه تقدم داشته است و در نهایت، این علم پاسخگوى برخى مسائل تحلیل زبانى است که از سوى فیلسوفان تحلیلى غرب بیان شده است.
نقد و بررسى سیستم آموزش و پژوهش فلسفه در دانشگاههاى ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۰
حوزه های تخصصی:
بررسى نظام آموزشى و پروهشى فلسفه، امرى بسیار وسیع و طاقتفرساست و کار فردى به شمار نمىرود، بلکه باید در گروههاى پژوهشى ویژهاى مورد نقد و بررسى قرار گیرد. اما تحلیل و بررسى آن به عنوان بررسى درجه دوم و خارج از سیستم، امرى ضرورى است. نوشتار حاضر با رویکرد تحلیلى و بررسى اسنادى این موضوع را از پنج منظر بررسى کرده، نقاط ضعف سیستم آموزش درس فلسفه در دانشگاههاى ایران را به اجمال و با صرفنظر از بحثهاى جزئى و آمارى بیان نموده، و در پایان، به ارائه برخى طرحها و راهحلها پرداخته است که مىتواند در برطرف کردن کاستىهاى موجود و مشکلات علمى درس فلسفه در دانشگاهها مؤثر افتد.
مخالفت امامان معصوم علیهم السلام و اصحاب ایشان با فلسفه ازنگاه مکتب تفکیک(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
تفکیکیان معتقدند امامان معصوم?، و به تبع ایشان اصحابشان، از فلسفه و فلاسفه رویگردان بودهاند. این مقاله با بررسی دو روایتی که تفکیکیان آنها را نشانة مخالفت امامان? با فلسفه میدانند و همچنین ادلهای که تفکیکیان آنها را نشانة مخالفت اصحاب با فلسفه میشمرند نشان داده است که نهتنها ایشان با فلسفه مخالف نبودهاند بلکه شماری از اصحاب ضمن ابراز علاقه به فلسفه، و فراگیری آن، به سهم خود در تکامل این علم کوشیدهاند.
مسئله خانواده و عشق در آثار ایوان گانچارف
حوزه های تخصصی:
مسئله خانواده و عشق در سه رمان ایوان گانچارف جایگاه ویژه اى را به خود اختصاص داده است. به اعتقاد نویسنده عشق و خانواده بنیان و اساس شروع یک زندگى موفق به شمار مى روند. که البته این دیدگاه به گفته گانچارف در ارتباط مستقیم با نقطه نظرات او به عنوان یک مسیحى معتقد است. وفادارى و پایبندى به اصول اخلاقى و مذهبى از شاخصه هاى مهم این دیدگاه مى باشند مقاله حاضر سعى در روشن نمودن نگاه گانچارف به مسئله خانواده و عشق با اشاره به نظرات ادبا و فلاسفه معاصر وى همانند ولادیمیر سالاویوت و سرگى بیردیایف، را دارد. در این رابطه تکیه اصلى بر گفته هاى قهرمانان و شخصیت هاى اصلى تریلوژى گانچارف و به ویژه آخرین رمان او "پرتگاه " متمرکز شده است
رباعیات خیام ، شعر یا فلسفه ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود فراوانی پژوهش در باره خیام و رباعیات و پرداختن از منظرهای مختلفی به شخصیت و شعر او، هنوز بسیاری از پرسشهای بی پاسخ یا شبه های حل ناشده در این زمینه باقی است . گاهی رباعیات مبنای شناخت خیام بوده است و گاهی خیام ( خیام فیلسوف وعالم ) اساس گزینش رباعیات قرار گرفته است . در هر دو مورد آنچه کمتر مورد توجه بوده ، لوازم و عناصر سخن شاعرانه و نسبت شعر با اندیشه و واقعیت زندگی و شخصیت شاعر است . این مقاله بر این فرض استوار است که ما نمی توانیم رباعیات را معیار درست و کاملی برای شناخت خیام به شمار آوریم ...
لغت موران
حوزه های تخصصی:
رویکردی نو به فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" فلسفه، روش درست اندیشیدن، راه خردمندانه زیستن، و کوشش برای شناختن هستی است. ما با انواع فراوانی از فلسفه، از جمله فلسفه دین، فلسفه هنر، فلسفه علم، فلسفه علوم گوناگون، و فلسفه تربیت روبه رو هستیم. همین فلسفه تربیت است که موضوع این مقاله است و بر آن است که دریافتهای سنتی از فلسفه، پاسخگویی کافی به واقعیتهای زندگی روانی- تربیتی مردم در عصر حاضر را ندارد. همچنین، این مقاله بر آن است که ما نیازمند تفکر روشمند فلسفی و اندیشه درست در تعلیم و تربیت و راه و رسم زندگی انسانی هستیم و می توانیم آن را به همه، حتی به کودکان و نوجوانان دانش آموز، بیاموزیم مشروط بر آنکه موضوع مناسب، روش مناسب، زبان و ابزار مناسب، و موقعیت مناسب را برای این آموزشها بشناسیم و به کار گیریم.
این مقاله نشان می دهد که تعلیم و تربیت ما اگر بر فلسفه ای روشن و رهایی بخش متکی باشد، کودکان و نوجوانان و جوانان ایران خواهند توانست در مورد دیدگاههای متفاوت و در مورد معنای زندگی خود در محیط محلی و ملی و جهانی به درستی بیندیشند و مهارتهای خود را برای زندگی پاکیزه و انسانی گسترش دهند. برای دستیابی به چنین مقصودی، ما باید فهم خود از حکمت و خرد و دانش به طور عام، و فلسفه تعلیم و تربیت و روان شناسی تربیتی بطور خاص، و مناسب سازی اهداف و محتوا و روش و فرایند تعلیم و تربیت با زندگی در عصر حاضر را در یک نظام فکری روشن و رهایی بخش سازماندهی کنیم و، از این طریق، برنامه های آموزشی و درسی، کتب درسی و منابع آموزشی، روشهای تدریس، و تربیت معلم را بازنگری کنیم. تحول ثمربخش در تعلیم و تربیت ایران، قبل از هرچیز، نیازمند چنین کوشش سترگی است و فرهیختگان و دانشمندان ایرانی باید توان خود را برای نظریه پردازی در فلسفه تربیتی جدید به کار گیرند تا چراغ راه چنین تحولی باشند.
در این مقاله، تفکر فلسفی و آموزش روش اندیشه درست به کودکان و نوجوانان، فلسفه تعلیم و تربیت و کاستیهای کنونی آن، مدل ترکیبی حکمت و خرد و دانش مورد نیاز برای تعلیم و تربیت در ایران، و جایگاه فلسفه خردگرایی مینوی و علمی در این مدل را توضیح داده ایم. هدف مقاله آن است که بتواند زمینه بهتری برای پاسخگویی به اساسی ترین ضرورتهای زندگی روانی_تربیتی مخاطبان تعلیم و تربیت در ایران را، که به نظر ما آموزش جامع و کامل همگانی، تربیت هویت و شخصیت، آموزش درس اندیشیدن، و آموزش مهارتهای زندگی است، فراهم آورد.
"
انتظارات بجا و نابجا از فلسفه تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در سده های گذشته، نفس دانش که با هدف کشف حقایق جهان هستی توسعه یافته بود، اهمیت زیادی داشت. این نگرش در قرن بیستم، به ویژه از نیمه ی دوم آن به تدریج تغییر یافت و جنبه کاربردی و سودمند دانش روز به روز نقش محوری پیداکرد؛ به طوری که امروز در دهه آغازین قرن بیست ویکم، تولید دانش- محور، اقتصاد دانش- محور و جامعه مطلع و در حال یادگیری از ملاک های توسعه یافتگی محسوب می شوند.
ظهور مکتب عمل گرایی به ویژه پیشرفت گرایی که ارزش دانش را نه در حقیقی بودن یا تطابق آن با واقعیت بیرونی، بلکه در سودمندی و کارایی آن معرفی می کرد، نقش بسزایی در این تغییر نگرش داشته است ( اوزمن و کراور، 1379 :225 ). به دنبال آن، رشد و گسترش مدرنیسم و پسامدرنیسم که دستیابی به هرگونه حقیقت مطلق را ناممکن دانسته و آن را امری نسبی و متکثر تلقی کرد، باعث شد تا سودمندی و کارکرد علوم و معارف مختلف بیش از ارزش آن ها در بیان حقایق مورد توجه مجامع و محافل علمی قرار گیرد. این امر به نوبه خود باعث شد از فلسفه و به تبع آن فلسفه تربیت انتظارات مشابهی شکل بگیرد و این شاخه از معارف بشری به سمت و سوی کاربردی شدن و سودمندی پیش رود.
این طرز تلقی، نه تنها در محافل علمی، بلکه در میان سیاست گزاران و برنامه ریزان تربیتی نیز رسوخ پیداکرد. فلسفه از آن جا که اساسا به مسائل بنیادی می پردازد و تحقیقات مربوط به آن نیز از نوع نظری است، به تدریج از دایره توجه برنامه ریزان و سیاست گزاران تربیتی خارج شد. آنان که به شدت در پی توسعه و صنعتی شدن و نوسازی جامعه بوده و هستند موجب شدند که فلسفه و به طور کلی علوم انسانی در درجه دوم اهمیت قرار گیرد؛ چرا که کارکرد و سودمندی آن به روشنی و وضوح علوم طبیعی و دانش فنی یا فناوری نیست.
اگرچه عده ای از اندیشمندان فلسفه تعلیم و تربیت برای کاربردی کردن و نشان دادن سودمندی آن تلاش های ارزشمندی به خرج دادند، اما این تلاش ها ظاهراً به اندازه ای که نظر منتقدان را جلب کند، مؤثر نیفتاد. این مقاله در پی آن است تا به آسیب شناسی این تفکر بپردازد و با توجه به اهمیت فلسفه تربیت، چه در سیاست گزاری و برنامه ریزی و چه در پژوهش های تربیتی و فرایند یاددهی- یادگیری انتظارات بجا و نابجا را یاد آور شود.
"
تاملی بر هم نشینی ادبیات کودک و فلسفه در برنامه فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" هر چند نهضت فلسفه برای کودکان در پیشبرد برنامه های خویش، همواره از ادبیات کودک سود برده، اما هیچ گاه تأملی نظری بر این مفهوم نداشته است. عمده بحث های صاحب نظران این نهضت، درباره مفاهیم کودک، فلسفه و نظریه تربیتی بوده است و ادبیات صرفاً ابزاری در نظرگرفته شده که مقصدی جز خودش -در این جا تربیت تفکر فلسفی- دارد. مقاله حاضر در پی آن است که در تعامل مفاهیم کودکی و فلسفه، جایی را نیز به ادبیات کودک اختصاص دهد و رابطه سه مفهوم را - به جای دو مفهوم- تحلیل کند و در نهایت در جست وجوی رویکرد باشد که هم زمان با پرورش تفکر فلسفی کودکان، بر ماهیت و هویت مستقل ادبیات نیز ارج گذارد.
"
فلسفه آموزش و پرورش و اهمیت فرهنگ از دیدگاه متیو آرنولد
حوزه های تخصصی:
آرنولدشاعر‘متفکرونظریه پرداز آموزشی قرن نوزدهم است.آنچه افکار آموزشی آرنولد را هنوز ارزشمند و قابل بررسی میکند این است که مصائب و معضلات فرهنگی ناشی از صنعت که او در برخی کشورهای غربی به خصوص انگلستان تشخیص داده بود‘نه تنها در جهت بهبودی نیست ‘بلکه همان طور که وی پیش بینی کرده بود وخیم تر گشته است و وخامتش دقیقاً درهمان جهتی است که او پیشگویی کرده بود.به همین دلیل امروز توجه جهان فلسفه آموزش و پرورش بیش از پیش به وی معطوف شده و طرح آرای وی از اهمیت زیادی برخوردار است .آرنولد در عصری می زیست که تفکر سودگرایی بر آموزش و پرورش چیره بود و او به شدیدترین شکل به آزادی و آموزش و پرورش از نوعی که لیبرال ها مدافع آن بودند حمله کرد؛هرچند که خودش از مفهوم دیگری از آزادی به شدت دفاع میکند.او مدافع سرسخت سنت فرهنگی است؛به طوری که وی را "پیامبرفرهنگ"لقب داده اند .از نظر وی درمان همه نقطه ضعفهای فرهنگی و تربیتی ادراک"بهترین اندیشه ها و آثار بشری"است .دقیقاً به دلیل عشق و حساسیت وی به فرهنگ ‘فرهنگی که آن را در معرض تهاجم و از هم پاشیدگی میدید‘تفکرات آرنولد برای ما که در این عصر به همان مصائبی که او می گفت مبتلا هستیم ‘موضوعی درخور تأمل است .
فلسفه فن آوری و آموزش فن آوری
حوزه های تخصصی:
فن آوری همچون سایر پدیده های بشری یا طبیعی محتاج تامل فلسفی و اندیشیدن در حوزه فلسفه فن آوری است آموزش فن آوری از جمله در گرو آن است که چنین تاملی با دفت کافی صورت پذیرد. گونه های مختلف فلسفه فن آوری نیازنمدبحث و بررسی است زیرا برخی از آنها شهرت یافته اند و در عمل ذهن ما را در قالب خود شکل می دهنددر این مقاله دو گونه از فلسفه های فن آوری مورد بررسی قرار گرتفه و از گونه سومی حمایت شده است در گونه نخست فن آوری چون امری طبیعی خنثی در نظر گرفته می شود که به لحاظ ارزشی خنثی است و تاثیری یک جانبه بر فرهنگ دارد در گونه دوم فن آوری چون امری فرهنگی تک ارزشی لحاظ می شود که ارزش غالب بر آن ناشی از عقلانیت ابزاری و گرایش به تصرف و مسلط است در گونه سوم فن آوری چون امری طبیعی فرهنگی چند ارزشی در نظر گرفته می شود فن آوری در یک لایه از طبیعت ذهن و ضمیر آدمی نشات می یابد اما با قرار داشتن در چارچوب فرهنگ شکل ارزشی نیز می یابد و در این خصیصه بر خلاف رویکرد دوم نظر بر چند ارزشی بودن آن است با قبول رویکرد سوم اقتضاهای آن در اموزش فن آوری مورد بحث قرار گرتفه است بر این اساس آموزش فن آوری را نباید به مهارت آموزی محدود کرد زیرا هم مستلزم دسترسی به دانش های مرتبط با فن اوری و هم مستلزم ایجاد گرایش ه0ای اجتماعی اخالقی و جهان شناختی است .
برای دانستن مثنوی چه معلوماتی لازم است؟
حوزه های تخصصی:
روابط بین الملل به عنوان موضوعی میان رشته ای، جامعه شناسی و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه، تاریخ و جامعهشناسی هریک اثرگذاری ویژهای بر رشته روابط بینالملل داشتهاند. جوهر روابط بینالملل بهگونهای است که بدون اتکا به دیگر علوم توانایی تبیین و تحلیل واقعیتهای جامعه بینالمللی را نداشت و به همین دلیل از دیگر علوم بهره برد. در میان علوم اجتماعی، نخست فلسفه علم و شناختشناسی و سپس تاریخ و بعد از آن جامعهشناسی بیش از علوم دیگر در تحول دیدگاههای روابط بینالملل مؤثر واقع شدند. جامعهشناسی تا اندازهای در این حوزه مؤثر واقع شد که مدعی گردید بحثهای انحصاری سیاست مانند قدرت، سلطه، دولت و حزب موضوعاتی صرفاً جامعهشناختی بوده و دوام و قوام سیاست و روابط بینالملل بدانها وابسته است. به هر روی آنچه روشن است اینکه هرگاه روابط بینالملل داعیه استقلال صرف خود را داشته است به کمترین مرتبه از نظر قوام و استحکام سقوط کرده است.
اخلاق در فرهنگ ایرانیان با اتکاء بر آرای نظریه پردازان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسنده مقاله برآن است که در بین مکاتب متعدد آکادمیک و غیرآکادمیک جامعه شناسی و فرهنگ شناسی، مطالعات انتقادی زندگی روزمره بیش از انواع دیگر آن و مستدل تر و خوشبینانه تر از تحله های رایجی نظیر پست مدرنیسم قادر به شناخت و بر ملاکردن وجوه مثبت و منفی فرهنگ یک ملت است. از جمله دلایل این ادعا اتکا این نوع دانش بر رفتار عقلانی و اخلاقی است که هر دو را یکی می داند و برای ترویج رفتارهای اخلاقی و عقلانی به میان رشته ای شدن علوم انسانی اجتماعی باور دارد. از جمله این علوم که مکمل جامعه شناسی می شوند تا فهم روابط اجتماعی و به تبع آن ایجاد تغییرات مثبت فرهنگی ممکن شود، هنر است. مطالعات انتقادی به کمک عرصه های هنری می تواند وجوه مثبت و منفی فرهنگی را بشناسد و از این راه امکان ایجاد تغییرات مثبت را فراهم سازد. نمونه هنری برگزیده این مقاله، فیلم «کاغذ بی خط» از سینمای ایران است. از ویژگی های مطالعات انتقادی زندگی روزمره ایمان آن به پای گذاشتن در عرصه عمومی گفتگو و استدلال است؛ چون بر آن است که حقیقت و اخلاق اموری آشکار و عیان نیستند، بلکه باید با مناقشه و بحث برملا شوند. این مقاله تلاشی است برای گشودن باب بحث در مورد اخلاق در فرهنگ ایرانی.
راولز و فلسفه سیاسی کانت
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۸۰ شماره ۱۱
حوزه های تخصصی: