مطالب مرتبط با کلیدواژه

شناخت حقیقت


۱.

انتظارات بجا و نابجا از فلسفه تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه یادگیری تعلیم و تربیت شناخت شناسی علم گرایی یاددهی شناخت حقیقت سودمندی علم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۴ تعداد دانلود : ۷۵۶
" در سده های گذشته، نفس دانش که با هدف کشف حقایق جهان هستی توسعه یافته بود، اهمیت زیادی داشت. این نگرش در قرن بیستم، به ویژه از نیمه ی دوم آن به تدریج تغییر یافت و جنبه کاربردی و سودمند دانش روز به روز نقش محوری پیداکرد؛ به طوری که امروز در دهه آغازین قرن بیست ویکم، تولید دانش- محور، اقتصاد دانش- محور و جامعه مطلع و در حال یادگیری از ملاک های توسعه یافتگی محسوب می شوند. ظهور مکتب عمل گرایی به ویژه پیشرفت گرایی که ارزش دانش را نه در حقیقی بودن یا تطابق آن با واقعیت بیرونی، بلکه در سودمندی و کارایی آن معرفی می کرد، نقش بسزایی در این تغییر نگرش داشته است ( اوزمن و کراور، 1379 :225 ). به دنبال آن، رشد و گسترش مدرنیسم و پسامدرنیسم که دستیابی به هرگونه حقیقت مطلق را ناممکن دانسته و آن را امری نسبی و متکثر تلقی کرد، باعث شد تا سودمندی و کارکرد علوم و معارف مختلف بیش از ارزش آن ها در بیان حقایق مورد توجه مجامع و محافل علمی قرار گیرد. این امر به نوبه خود باعث شد از فلسفه و به تبع آن فلسفه تربیت انتظارات مشابهی شکل بگیرد و این شاخه از معارف بشری به سمت و سوی کاربردی شدن و سودمندی پیش رود. این طرز تلقی، نه تنها در محافل علمی، بلکه در میان سیاست گزاران و برنامه ریزان تربیتی نیز رسوخ پیداکرد. فلسفه از آن جا که اساسا به مسائل بنیادی می پردازد و تحقیقات مربوط به آن نیز از نوع نظری است، به تدریج از دایره توجه برنامه ریزان و سیاست گزاران تربیتی خارج شد. آنان که به شدت در پی توسعه و صنعتی شدن و نوسازی جامعه بوده و هستند موجب شدند که فلسفه و به طور کلی علوم انسانی در درجه دوم اهمیت قرار گیرد؛ چرا که کارکرد و سودمندی آن به روشنی و وضوح علوم طبیعی و دانش فنی یا فناوری نیست. اگرچه عده ای از اندیشمندان فلسفه تعلیم و تربیت برای کاربردی کردن و نشان دادن سودمندی آن تلاش های ارزشمندی به خرج دادند، اما این تلاش ها ظاهراً به اندازه ای که نظر منتقدان را جلب کند، مؤثر نیفتاد. این مقاله در پی آن است تا به آسیب شناسی این تفکر بپردازد و با توجه به اهمیت فلسفه تربیت، چه در سیاست گزاری و برنامه ریزی و چه در پژوهش های تربیتی و فرایند یاددهی- یادگیری انتظارات بجا و نابجا را یاد آور شود. "
۲.

پاسخهای قرآنی در گفتمان ادبی« گلشن راز »(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن مجید شناخت حقیقت گلشن راز قرآن وادبیات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۸ تعداد دانلود : ۸۰۹
کتاب گلشن راز شبستری، بی تردید یکی از آثار ارزشمند زبان فارسی است که ادب و معارف والای آن برگرفته از مضامین ارزشمند قرآن کریم است و به سبب همین اهمیتی که دارد، شرح وتوضیح زیادی برآن نوشته شده است و مسائل این کتاب کم حجم اما پرمحتوی از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این گفتار، سعی شده است که سوال های ادبی گلشن راز با پاسخ های دقیق و مسائل ظریفِ معرفتی وشناختی تا وصول به حق و بقاء بالله، از گلزار سر سبز و پر از گلهای دانش حقیقت قرآن مجید استخراج شود. این پاسخها در عین روشنی و قاطعیت از جنبه های ادبی و بلاغی بالایی برخوردارند. در پاسخ به هر پرسشی، چندین آیه ی شریفه که مناسبت با موضوع مورد پرسش دارد، ذکرشده که در اصل، آن آیات، جواب نکات و دقائق و مشکلات پرسیده شده، محسوب می شوند. بر این اساس می توان گفت که قرآن کریم، با دلایل متقن و عقل پسند، جوابگوی تمام نیازهای مادّی ومعنوی در ابعاد مختلف زندگی انسان است.
۳.

شناخت جواهر مفارق از نظر ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جواهر مفارق شناخت حقیقت شناخت حقیقی ابن سینا آکوئینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۴۶
از جمله مسائل مابعدالطبیعه، مسأله جواهر مفارق و نحوه شناخت مفارقات است. پیچیدگی بحث شناخت جواهر مفارق تا حدّی است که فیلسوفان هنگام بررسی و تأمّل در باب آن، آراء متفاوت و گاه متعارضی را ارائه می دهند. از جمله اندیشمندان دوره میانه، می توان به ابن سینا و توماس آکوئینی اشاره کرد که هر یک از ایشان با ذکر دلایلی و شواهدی چند دو نظر مقابل در خصوص شناخت جواهر مفارق اعلام می دارند، چنانکه در برخی موارد شناخت جواهر مفارق را برای نفس انسانی ممکن می دانند و در مواردی نفس انسانی را قادر به شناخت نمی دانند. با این وصف اگرچه آراء دو اندیشمند مردّد و ناسازگار می نماید اما با تحلیل آراء ایشان و به دنبال ارائه تقسیم ثُنائی برای شناخت، یعنی شناخت حقیقت و شناخت حقیقی، می توان تعارض ظاهری را مرتفع ساخت و در نهایت اعلام داشت که به اعتقاد هر دو اندیشمند، نفس انسانی قادر به شناخت حقیقت جواهر مفارق است؛ با این تفاوت که از نظر ابن سینا شناخت حقیقت منوط به افاضه عقل فعال بیرونی است، حال آنکه از نظر آکوئینی، شناخت حقیقت مستلزم اِعداد عقل فعال درونی است و از سوی دیگر هر دو اندیشمند، اتفاق نظر دارند بر اینکه شناخت حقیقی جواهر مفارق برای نفس انسانی امکان پذیر نیست، بلکه شناخت حقیقی مختص جواهر مفارق و خداوند است و در نهایت اینکه از طریق علم حصولی نمی توان به شناخت حقیقی مفارقات نائل شد.