مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
ریچارد رورتی
نظریه تفسیری نوپراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلقی سنتی و کلاسیک از فهم و تفسیر متن بر آن است که معنای متن مستقل از قرائت و مقدم بر تفسیر خوانندگان، موجود است و به قصد و نیّت مؤلف وابسته است. نوپراگماتیسم یک مکتب فکری پست مدرن از زمره روی کردهای تفسیری «خواننده محور» و ذهنی گرا محسوب می شود که در تحلیل خود از فرایند قرائت متن، نقش محوری را به مفسر داده و سهم بسیار ناچیزی برای متن قائل است. مقاله ی حاضر ضمن تشریح مبانی نظری و فلسفی روی کرد نوپراگماتیسمی به تفسیر متن (که در آثار ریچارد رورتی و استانلی فیش متبلور است) و نقد و ارزیابی آن، وجوه ضعف و نارسایی آن را خاطرنشان می کند.
مفهوم شهود در فلسفه غرب و نسبت آن با علم حضوری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
واژه شهود در فلسفه و عرفان اسلامی، علم حضوری را تداعی می کند؛ علمی که در آن وجود معلوم ـ نه مفهوم آن ـ نزد عالم حضور دارد و احکام خاصی بر آن مترتب شده، اهمیت ویژه ای دارد؛ چندان که مبنای حل پاره ای از مهم ترین مسائل معرفت شناسی قرار گرفته است.
اما واژه «intuition» که معمولاً به شهود ترجمه می شود، در فلسفه غرب دارای معانی گوناگونی است. ریچارد رورتی در نوشته مهم خود با همین عنوان، شش معنای اولیه را برای آن بیان می نماید و چهار معنای مهم تر را بررسی تفصیلی می کند. این مقاله ضمن بیان معانی گوناگون «intuition» (شهود) در فلسفه غرب، نسبت این معانی با علم حضوری را کاویده و به این نتیجه رسیده است که معانی گوناگون شهود در فلسفه غرب بیشتر بر مفهوم بداهت منطبق است تا علم حضوری. همچنین آنجا که از آن واژه، معرفت بدون واسطه نماد یا مفهوم اراده می شود، مقصود علم حضوری با مفهوم خاص آن نزد فلاسفه مسلمان نمی باشد.
تربیت اخلاقی از منظر پست مدرنیسم با تأکید بر اندیشه های اخلاقی ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تأکید بر اندیشه اخلاقی ریچارد رورتی، به اخلاق پست مدرنیستی توجه شد. خصلت ضد بنیادگرایی، تکثر گرایی، ضد سلطه گرایی (سلطه طلبی)و تأکید بر همبستگی اجتماعی به عنوان ویژگی های اخلاق پست مدرنیستی معرفی شده و به دنبال آن پیامد ها و دلالت های تربیتی این دیدگاه که در پرورش اخلاقی می تواند ما را یاری دهد شامل اتخاذ رویکردی جامع و کل گرایانه در تربیت اخلاقی، احترام به تفاوت های گوناگون افراد ، در پیش گرفتن رویکردی ضد سلطه طلبانه و اقتدار گرایانه در آموزش ارزش های اخلاقی و توجه و تأکید بر عنصر دگرخواهی (توجه به دیدگاه دیگران)، معرفی شده است . دستاورد مثبت این رویکرد در پرورش اخلاقی عمدتاً در نگاه جدیدی در آموزش های اخلاقی است که سه ویژگی اساسی تمایل به تکثرگرایی، دوری از مطلق گرایی و اتخاذ رویکردی ضد سلطه گرا را شامل می شود. در کنار آن از کاستی ها و محدودیت های این دیدگاه نیز می توان به ترتیب زیر نام برد: وانهادگی مطلق قدرت برای اجتناب از درغلتیدن به ورطه سلطه طلبی و افراط در آن باعث می شود که در پرورش اخلاقی، افراد و طبقات ضعیف تر رها شوند و به احقاق حق آن ها توجه نشود، از طرفی پذیرش هر نوع عقیده، مسلک و کنشی از طرف شهروندان به نام دوری از مطلق گرایی نیز باعث می شود که هر عقیده، اندیشه و طرز عملی پذیرش شود، حتی اگر از دیدگاه انسانی، غیرانسانی باشد که این نیز با روح پرورش اخلاقی در یک جامعه مردم سالار به عنوان آرمان شهر پست مدرنیسم نمی تواند سازگار باشد. علاوه بر آن اموری از قبیل همبستگی انسانی، مردم سالاری و اقتضائات محلی و منطقه ای خود در حکم مبادی و مبانی اخلاق تلقی می شود. بنابراین، تربیت اخلاقی از منظر پست مدرنیست به رغم ادعای آن ها نمی تواند بر هیچ شالوده ای استوار نباشد.
بررسی هم سنج عقلانیت در آرای سیدحسین نصر و ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ریچارد رورتی فیلسوفی نوپراگماتیسم و ضدذات گرا و سیدحسین نصر فیلسوفی سنت گرا، هر دو از برجسته ترین رهبران فکری در فلسفه معاصر هستند. آن ها با به چالش کشیدن بنیادها و معیارهای عقلانیت در فلسفه مدرن، به ویژه آن دسته از معیارهایی که موجب گسترش روزافزون عقلانیت علمی می گردد، خواهان بسط عقلانیت در حوزه های دیگری از تلاش های بشری، حوزه هایی چون ادبیات، هنر و علوم انسانی بر اساس دغدغه ها و نگرش های فلسفی خویش هستند. با بررسی دقیق وجوه ناهمسان و همسان آرای فلسفی نصر و رورتی درباره عقلانیت و نقد هر یک، محدودیت ها و کاستی های فلسفه مدرن پیرامون مفهوم عقلانیت درک می گردد؛ محدودیت ها و کاستی هایی که نیازمند ایجاد دگرگونی های جدی و بسط و تعدیل هستند. این دگرگونی و تعدیل آرا در فلسفه نصر با تمرکز بر جنبه های بی زمان و سرمدی انسان، با راهیابی حقیقت مطلق به سایر علوم صورت می پذیرد و در فلسفه رورتی با تمرکز بر جنبه های تاریخی و زمانی با خلق همبستگی و روابط دموکراتیک میان همه انسان ها. دیدگاه های نصر و رورتی، با وجود تفاوت های بنیادینی که دارند، با آشکار ساختن آسیب های عقلانیت مدرن، رهگشای حل بسیاری از مسائل در فلسفه معاصر گشته اند.
پراگماتیسم و فلسفة تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراگماتیسم در طبقه بندی فلسفه معاصر به دو سنت تحلیلی و قاره ای، جایگاه بینابینی دارد و البته قرابت آن به فلسفه تحلیلی بیشتر است. پیوند میان پراگماتیسم و فلسفه تحلیلی را در نیمه نخست قرن بیستم می توان در تأثیری ملاحظه کرد که اندیشه پدیدآورندگان این سنت، به ویژه ویلیام جیمز، بر فیلسوفان تحلیلی، به ویژه ویتگنشتاین، گذاشته است؛ چنانکه می توان مشابهت هایی میان سخنان جیمز و بخشی از نظریات ویتگنشتاین، مثل نظریه مشابهت خانوادگی، مشاهده کرد. تأثیر و تأثر میان این دو سنت فلسفی در نیمه دوم قرن بیستم چندان گسترش یافته است که فیلسوفان برجسته سنت تحلیلی در این دوره پراگماتیست هایی چون کواین، کریپکی، پاتنام، رورتی و سلارز بودند و از این رو مفهوم پراگماتیسم تحلیلی مطرح شد. در این مقاله ابتدا درباره نسبت میان اندیشه های ویلیام جیمز و ویتگنشتاین بحث می شود و پس از آن نسبت میان پراگماتیسم و فلسفه تحلیلی در نیمه دوم قرن بیستم در پرتو بررسی اندیشه های رورتی و سلارز کاویده می شود.
ضدمبناگروی و همدردی؛ تحلیل انتقادی رویکرد ریچارد رورتی به حقوق بشر
منبع:
جستارهای حقوق عمومی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
136-175
حوزه های تخصصی:
ریچارد رورتی متفکر پراگماتیست معاصر، سهم مهمی در نظریه ی حقوق بشر معاصر دارد. وی با بیهوده پنداشتن توجیه عقلانی و اخلاقی حقوق بشر، عقلانیتِ حاکم بر حقوق بشر را نفی می کند چرا که معتقد است فلسفه اکنون دیگر نمی تواند به حقوق بشر کمک کند. رورتی در عوض در مواجهه با حقوق بشر، عاطفه و همدردی را نه به عنوان مبنایی برای حقوق بشر یا توجیه آن بلکه به عنوان انگیزه ای برای تحریک به رعایت حقوق بشر، پیشنهاد می کند. وی برای منظور و برانگیختن عواطف و احساسات انسانی، تربیت احساسات و روایت گری در حقوق بشر را مفید و نتیجه بخش می داند. از نظر وی بوسیله ی تربیت احساسات به انسان ها می آموزیم که نسبت به رنج یکدیگر حساس باشند و رنج دیگری را رنج خود بدانند. وی روایت گری در حقوق بشر یعنی روایت کردنِ حوادث و اتفاقات غم انگیز از نقضِ حقوق بشر در نقاط مختلف دنیا را وسیله ای برای تقویت حس همدردی در میان مردم می پندارد. در جستار حاضر به نقد و بررسی این رویکرد به حقوق بشر می پردازیم.
تحلیل مبانی اخلاق و تربیت اخلاقی در دیدگاه ریچارد رورتی و نقد آن از منظر علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
145 - 172
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل تربیت اخلاقی ریچارد رورتی و نقد آن بر مبنای نظریات علامه طباطبایی با استفاده از دو روش تحلیل مفهومی و انتقادی است. یافته های پژوهش بیانگر آن است برخی از ریچارد رورتی به عنوان یک فیلسوف پست مدرن در حوزه اخلاق و تعلیم و تربیت نام می برند مهمترین ویژگی های اساسی اخلاق از منظر رورتی مشتمل بر ضد بنیادگرایی بودن اخلاق، کثرت گرایی، ضد سلطه گرایی، همبستگی اجتماعی، اخلاق بدون اصول، پیشرفت اخلاقی و جایگاه کلیدی ادبیات در اخلاق است. از نظر رورتی، تربیت اخلاقی امری اختصاصی و محلی است و هنجارهای جهان شمول وجود ندارد که بتواند راهنمای عمل جهانیان باشد همچنین تربیت اخلاقی رورتی مبتنی بر گفتمان است که با بکارگیری بازیهای زبانی، میتوانیم به یادگیری اخلاقی کمک نماییم .رورتی مهمترین اهداف تربیت اخلاقی را تهذیب یا پالایش، خودسازی و عاملیت انسان، عدم تمایز میان امر واقع و ارزش در تربیت اخلاقی و همگرایی و ادراک متقابل ذکر می کند. در آراء تربیت اخلاقی ریچارد رورتی ، نقطه ضعف ها و اشکال هایی دیده می شود که می توان بر مبنای دیدگاه علامه طباطبایی (ره) به عنوان اندیشمند مسلمان و صاحب نظر در حوزه تربیت اخلاقی مورد نقد و بررسی قرار داد که از جمله میتوان، نفی فطرت در دیدگاه رورتی، نفی فرا روایت ها ، رویکرد تکثر گرایانه و ضد اقتدار گرایانه بودن رورتی در تربیت اخلاقی را اشاره نمود.
روش شناسی زیبایی شناسی ایرانی اسلامی با توجه به رابطه عرفان و کلام
ریچارد رورتی در رابطه دین و علم در فرهنگ غربی معتقد است که از قرن هفده به بعد فلسفه نقش میانجی را بین این دو بازی کرده است تا هرکدام قابلیت های توصیفی و پیش گویانه خود را بهتر بشناسند. چنین تنشی در فرهنگ های شرقی وجود ندارد و اساساً فلسفه چنین نقشی را بر عهده نگرفته است. مقاله حاضر با طرح تنش بین عرفان و کلام در فرهنگ ایرانی به عنوان جایگزین تقابل غربی دین و علم، سعی دارد به تحلیل نقش این تنش در مبانی زیبایی شناسی بپردازد. ادبیات و شعر کلاسیک فارسی گواه خوبی بر این مدعا است که تنشی دائمی بین دو رویکرد عرفانی یا اهل باطن و رویکرد کلامی، فقهی یا اهل ظاهر برقرار بوده است و هر دو گروه سعی کرده اند دیگری را به کج فهمی و یا بی دینی متهم کنند. در دوران معاصر این تنش همچنان حضور دارد. نوشته حاضر روششناسی حوزه مطالعاتی زیباییشناسی است که با تحلیل و تطبیق رویکردهای مختلف مقدمات و مبادی ورودی بحث را فراهم می کند. از طریق بازخوانی این تعارض و یافتن مصادیق و معانی آن می توان ریشه های نظری هنر و زیبایی شناسی را باز یافت و امروزی کرد.
مبانی و کاربست «دیگری» برای نظم سیاسی- اجتماعی از منظر «ریچارد رورتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
254 - 223
حوزه های تخصصی:
تساهل و پذیرش دیگری، لازمه حیات و پویایی نظم سیاسی- اجتماعی مدرن است. «ریچارد رورتی» از مهم ترین اندیشمندان و فیلسوفان پست مدرن است که توجه خاصی به مفهوم دیگری از منظر فکری- اندیشه ای و نیز پرگماتیستی ناظر بر سودمندی اجتماعی داشته است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی مبانی فکری و اندیشه ای مفهوم دیگری و کاربست یا سودمندی های عملی آن در در قلمرو سیاست و اجتماع است. در این پژوهش، پرسش اصلی آن است که اساساً چه ارتباط یا نسبتی بین مفهوم دیگری و نظم یا سامان اجتماعی و سیاسی در اندیشه رورتی هست؟ یافته کلی این پژوهش آن است که رورتی با نقد روایت های کلان و نفی حقیقت عام و کلی انتزاعی، قائل به نظامی تکثرگراست که حضور دیگری هم لازمه و هم سودمند برای پویایی نظم سیاسی و اجتماعی مدرن است که در حال حاضر در لیبرال دموکراسی های کنونی، تاحدی تحقق یافته است، اما دارای کاستی های جدی نیز هستند. بر همین اساس وی با نقد اندیشه های مدرنیته و کلان روایت های این گفتمان و رد اصل کوژیتوی دکارتی تحت تأثیر امانوئل لویناس، توجه به ضرورت دیگری و روامداری و مسئولیت پذیری در قبال آن را مهم تر از توجه به مفهوم خود می پندارد. در نظام اندیشه ریچارد رورتی، مفهوم دیگری از زمینه های فلسفی خود فراتر رفته، در حوزه اخلاق به همبستگی و همدردی و در حوزه سیاست به دموکراسی نوپراگماتیسم گسترش می یابد.
مسأله منشأ و اجتناب ناپذیری متافیزیک در فرامتافیزیک: مطالعه موردی دیالکتیک عقل محض بر پایه تفسیر مارکوس ویلاشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار این است که این پرسش را که چرا انسان ها، تقریباً به طور لاینقطع، پرسش های متافیزیکی طرح می کنند به عنوان پرسشی درجه-دوم در فرامتافیزیک پیش بکشد و نشان دهد که یک فرامتافیزیک بالغ، بدون بحث از «منشأ و وجه پرسش های متافیزیکی» که از آن به پرسش پذیری متافیزیک تعبیر می کنیم، نه تنها از تبیینِ برآمدن و باز-برآمدنِ این پرسش ها نزد انسان ها عاجز خواهد بود بلکه در متعین کردن پرسش های متافیزیکی نیز خام دستانه عمل خواهد کرد. در این راستا ابتدا می کوشیم چارچوبی نظری برای مواضع بدیل ممکن در باب پرسش پذیری را ترسیم کنیم و در انتها به عنوان یک مطالعه موردی، بر اساس تفسیر مارکوس ویلاشک از نقد عقل محض، فرامتافیزیک کانت را نمونه ای معرفی خواهیم کرد که چارچوب نظری مذکور در آن قابل ردیابی است و نشان خواهیم داد که بواسطه ی همین توجه، فرامتافیزیک کانت در نسبت با دیگر منتقدان متافیزیک، از خصلتی دو لایه برخوردار است. در مورد نقد کانت بر متافیزیک باید جور دیگری اندیشید.
خویشتن آفرینی و عافیت سوزی: مقایسه ی دو مفهوم «آیرونی» و «رندی» در رورتی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیرونی یکی از مضامین محوری اندیشه ی ریچارد رورتی است. این مفهوم سابقه ای دیرپا در تاریخ فلسفه دارد؛ نخستین بار در دوران یونان باستان برای توصیف روش تجاهُل گرایانه ی سقراطی به کار گرفته شد و مورد توجّه اندیشمندان بزرگی همچون سورن کیرکگور قرار داشت. از سویی دیگر مفهوم رندی نیز تاریخی طولانی و پُرپیچ و خَم در زبان فارسی دارد. این مفهوم به طور خاص جایگاهی کانونی در شعر حافظ دارد و اهمّیت آن تا جایی است که «رندی» را منسجم ترین آموزه ی اندیشه ی حافظ پنداشته اند. هدف اصلی از انجام پژوهش پیشِ رو، فراهم آوردن امکانی است برای مقایسه ی دو مفهوم رندی و آیرونی در منظومه ی فکری دو اندیش مند برجسته، که در دو بستر متفاوت فرهنگی زیسته و بالیده اند.. چنین مقایسه ای گرچه در نظر اوّل نامأنوس، نامُمکن و یا دستِ کم همراه با دشواری می نُماید امّا علی رغم تفاوت های فرهنگی-زبانی حافظ و رورتی، مشابهت های بسیاری میان دو مفهوم پیشِ چشم خواننده قرار می دهد. آیرونیست رورتی همچون رند حافظ شخصیتی است پرسشگر و استقلال طلب که نگاهی آمیخته به تردید دارد. رند و آیرونیست افرادی آزاد و بازیگوش اند و خلّاقانه در اندیشه ی ارائه ی بدیلند. از سویی، ظرفیت های زبان شاعرانه به حافظ این امکان را می دهد تا رند را شخصیتی معرّفی کند که بی پروا وارونه گویی می کند امّا تلاش آیرونیست رورتی معطوف به تمهید واژگانی کم تناقض است که جهانی نو بیافریند.
ساختار زبانی واقعیت در اندیشه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقعیت مستقل از آگاهی یا زبان و اساساً انسان چگونه است و آیا این امکان وجود دارد که واقعیتی که مستقل از ما و آنجا است در دسترس ما قرار گیرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟ پاسخ به پرسش هایی از این دست در باب واقعیت یکی از دغدغه های اصلی فلاسفه، مخصوصاً فلاسفه معاصر، است. برخی از اندیشمندان معاصر در مواجهه با مفهوم «واقعیت»، با بیان ها و استدلال هایی عمدتاً متفاوت، آن را امری در نسبت با انسان و اهداف و مقاصدش می دانند نه مستقل از آنها. ریچارد رورتی از جمله طرفداران چنین اندیشه ای است که می کوشد با تکیه بر مبادی نئوپراگماتیستی اش از آن دفاع کند. مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی در صدد است از چگونگی دفاع رورتی از این دیدگاه پرده بردارد. مطابق تحقیق حاضر، روشن می شود که رورتی با استناد به ویژگی هایی که برای زبان قائل است، از جمله این باور خود که امکان خروج و فراروی از زبان وجود ندارد و از طرفی زبان ماهیتی ابزاری و شعرگونه دارد، می گوید دسترسی به واقعیت لخت و عریان برای ما ممکن نیست و واقعیتی که برای ما دست یافتنی است ساخته خود ما با همکاری یکدیگر بوده و ساختاری کاملاً زبانی دارد.