مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رباعیات
حوزه های تخصصی:
مصطفى وهبى التل ملقب به عرار (899 ا- 1949 م) بزرگترین شاعر و پرآوزه ترین ادیب، روشنفکر و فرهیختة اردن است. او از دیر باز به ادبیات فارسى و به ویژه رباعیات خیام روى آورد و از این رهگذر بودکه با زبان شیرین فارسى آشنا شد و حتى توانست گزیده اى از رباعیات خیام را به گونه اى مطلوب به زبان عربى برگرداند. این ترجمه، نخستین برگردان از زبان فارسى به عربى است. تلاش هاى شاعر بزرگ اردن در گسترش ادبیات فارسى منحصر به ترجمه رباعیات خیام نیست، بلکه او به بررسى شخصیت، فلسفه، آثار خیام و..... نیز مى پردازد. و چندین مقاله در این زمینه نوشته که در آنها به مولانا، سعدى و حافظ نیز اشاره شده است. بدون شک خدمات او در جهت گسترش ادبیات فارسى انکارناپذیر است، و بدون افراط و تفریط این تلاش ها نقطه عطف تاریخى در نمایاندن توجه مردم اردن به ادبیات فارسى است. مراد نگارنده از این مقاله این است که این کوشش ها را مورد بحث و بررسى قرار دهد تا هر چه بهتر و بیشتر مورد استفاده علاقه مندان قرار بگیرد.
رباعیات خیام ، شعر یا فلسفه ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود فراوانی پژوهش در باره خیام و رباعیات و پرداختن از منظرهای مختلفی به شخصیت و شعر او، هنوز بسیاری از پرسشهای بی پاسخ یا شبه های حل ناشده در این زمینه باقی است . گاهی رباعیات مبنای شناخت خیام بوده است و گاهی خیام ( خیام فیلسوف وعالم ) اساس گزینش رباعیات قرار گرفته است . در هر دو مورد آنچه کمتر مورد توجه بوده ، لوازم و عناصر سخن شاعرانه و نسبت شعر با اندیشه و واقعیت زندگی و شخصیت شاعر است . این مقاله بر این فرض استوار است که ما نمی توانیم رباعیات را معیار درست و کاملی برای شناخت خیام به شمار آوریم ...
پرسش های حیرت آلود خیام چگونه پدید آمد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" روزگار حکیم عمر خیام با رویدادهای رنگارنگ و پیشامدهای گوناگون روبه رو بوده است و این نوشته بر آن است تا با واکاوی و بازبینی رویدادها و پیشامدهای زمانه خیام، رنگ پذیری او را از آن شرایط بشناسد و بازنماید. نگاهاین نوشته بیشتر به سوی خیام شاعر است، سراینده ی اندیشه ورز و پرمایه ای که با همین سروده های اندک خود، این همه شور و شر در انداخته و این همه نام و آوازه برآورده است...
"
تحلیل رباعیات مولوی از منظر داستانی
حوزه های تخصصی:
استفاده از عناصر و روایت داستانی در قالب های کوتاه شعری چون رباعی، بسیار مشکل است اما از میان دو هزار رباعی منسوب به مولانا، دویست رباعی (10%) دارای طرح داستانی است. به نظر می رسد دلیل اصلی استفاده از طرح داستانی، تلاش برای نزدیکتر کردن مفاهیم غامض عرفانی به ذهن مخاطب خاص یا عام است. تحلیل داستانی رباعیات، می تواند کمکی موثر در کشف اسرار و مشکلات این اشعار کند و باعث توجه بیشتر به این بخش از اشعار مولانا شود که کمتر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
شاعر در مقام شخصیت منفی این رباعیات، سعی می کند واقعه دیدار با یار را که از دیدگاه عرفانی غیر قابل بیان است، به قیدگفتار و گزارش درآورد. به همین دلیل از زاویه دید اول شخص مفرد در اغلب این رباعیات استفاده شده است و این رباعیات مرز میان شعر و حکایت سنتی هستند. تحلیل این رباعیات به دلیل فضای سورئالیستی حاکم بر آنها، بسیار مشکل است و در این تحقیق عناصر داستانی چون زاویه دید، طرح، گفتگو، شخصیت پردازی و فضا به صورت جداگانه، تحلیل و بررسی می شود.
عبدالرحمن شکری و رباعیات خیام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی سراینده یازده رباعی دخیل مشترک در رباعیات خیام و حافظ با تکیه بر تاریخ نسخ و نکات سبکی و محتوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از رباعیات منسوب به خیام در جای جای متون نظم فارسی به نام شاعران دیگر نیز ضبط شده ﺍست. این امر علاوه بر ایجاد تردید در مورد صحت انتساب رباعیات خیام، انتساب چنین رباعیاتی را به شاعران دیگر نیز دشوار ﻣﻰسازد. اختلاف در انتساب رباعیات تا حدی است که گاه برای یک رباعی نام هفت شاعر در منابع مختلف درج گشته است. بیش از یک سده است که پژوهشگران ایرانی و خارجی درباره صحت انتساب این قبیل رباعیات تحقیق کردهﺍند اما ضرورت پژوهشﻫﺎی بیشتر در این زمینه همچنان به قوت خود باقی است. با این که صحت انتساب رباعیات منسوب به حافظ هم پیشتر به وسیله استادانی چون مسعود فرزاد، محمدامین ریاحی و دیگران مورد تحقیق قرار گرفته، هنوز راهی طولانی پیش روی پژوهشگران این حوزه برای تحصیل واقعیت وجود دارد. در مقاله حاضر با مطالعه یازده رباعی که هم به خیام و هم به حافظ منسوب شده، صحت انتساب این رباعیات به دو شاعر بررسی و نقد شده است. پس از ذکر محل و تاریخ انتساب رباعیﻫﺎ به هر یک از دو شاعر، به سبک شناسی زبانی و سابقه تاریخی رباعیات و سنجش مضمون آنﻫﺎ با مضامین رباعیات اصیل خیام پرداخته شده، در نهایت با رد تعلق آنﻫﺎ به خیام و حافظ، انتسابشان به شاعری دیگر بیان شده است.
بررسی یازده رباعی از خیام در میان رباعیات منسوب به حافظ با تکیه بر تاریخ نسخ و نکات سبکی و محتوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از رباعیات منسوب به خیام در جای جای متون نظم فارسی به نام شاعران دیگر نیز ضبط شدهﺍست. این امر علاوه بر ایجاد تردید در مورد صحت انتساب رباعیات خیام، انتساب چنین رباعیاتی را به شاعران دیگر نیز دشوار ﻣﻰسازد. اختلاف در انتساب رباعیات تا حدی است که گاه برای یک رباعی نام هفت شاعر در منابع مختلف درج شده است. بیش از یک سده است که پژوهشگران ایرانی و خارجی دربارة صحت انتساب این قبیل رباعیات تحقیق کردهﺍند اما ضرورت پژوهشﻫﺎی بیشتر در این زمینه همچنان به قوت خود باقی است. این مقاله با مطالعة یازده رباعی که مشترکاً هم به خیام و هم به حافظ منسوب شدهﺍند، در صدد بررسی و نقد صحت انتساب این رباعیات به دو شاعر مورد بحث است. پس از ذکر محل و تاریخ انتساب رباعیﻫﺎ به هر یک از دو شاعر به سبک شناسی زبانی و سابقة تاریخی رباعیات پرداخته و مضمون آنﻫﺎ را با مضامین رباعیات اصیل خیام سنجیدهﺍیم. در نهایت با رد انتساب آنﻫﺎ به حافظ، با توجه به تحلیل نسخه ای، سبکی و محتوایی، انتساب شان را به خیام اقوی دانستهﺍیم.
یادداشتی در باره ترجمه فیتزجرالد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا کنون نسخه های دوزبانه، انگلیسی فارسی، بسیاری از رباعیّات عمر خیّام در ایران چاپ شده است. متأخرترین آنها به کوشش سرکار خانم روشنک بحرینی در مجموعه کتابهای دوزبانه انتشارات هرمس منتشر شده و به چاپ سوّم (1393) هم رسیده است. گزارنده برای این کار از کتاب سرگذشت رباعیّات اثر آ. ج. آربری، مستشرق معروف انگلیسی، کمک گرفته است. آربری در این کتاب چاپ اوّل رباعیّات عمر خیّامِ فیتزجرالد (1859، که مشتمل بر 75 رباعی است) را مدّ نظر قرار داده و کوشیده است تا معادل های فارسی ترجمه فیتزجرالد را بیابد. شایان ذکر است که آربری این کار را بر اساس کتاب ارزشمند رباعیّات عمر خیّام اثر فیتزجرالد، و منابع اصلی فارسی آنها (1899) اثر ادوارد هرن الن ترتیب داده و بعضاٌ نکاتی نیز بر آن افزوده است. گزارنده بر این اثر مقدّمه ای (7- 16) نوشته اند که متأسفانه دارای اشتباهات و اغلاط فاحشی است، و حتّی در برخی از موارد گمراه کننده است. این نوشتار به بررسی این موارد، صفحه به صفحه، می پردازد.
بررسی نه رباعی خیامانه ی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان پژوهشهای مربوط به خیام، تحقیق در رباعیّات خیامانه دیگر شاعران، به ویژه رباعیّات خیامانه عطار مغفول مانده است. از میان آثار متعدد منسوب به عطار، نه اثر به عنوان آثار مسلم الصدور او شناخته شده است و مختارنامه از آن جمله است. با این که عطار شاعر و عارفی بزرگ و صاحب سبک بود اما آن چه در اشعار و آثار منثور دیده می شود اقتفا از سبک پیشینیان است. به همین ترتیب، در رباعیات مختارنامه نیز بهره گیری از سبک سرایش سنایی، خیام و برخی دیگر از رباعیات عرفانی پیش از قرن ششم مشهود است. علاوه بر زبان، در برخی از رباعیات عطار، خصوصاً باب چهل و چهارم مختارنامه که در قلندریات و خمریات است، حتی محتوا هم به مضامین رباعیات اصیل خیام نزدیک می شود. فراتر از این بخش، ابوابی که بر اساس موضوعاتی همچون شکایت از نفس، مردم، دنیا و دیگر امور زندگی وحتی پیرامون یادکرد مرگ فصل بندی شده است، دارای رباعیاتی است که سیاق خیامی دارند. از میان رباعیاتی که مشترکاً هم به خیام و هم به عطار منسوب شده اند، نه رباعی در این مقاله به لحاظ نسخه شناختی، سبکی و محتوایی تحلیل شده است و انتساب آن ها به خیام رد و تعلق آن ها به عطار اثبات گردیده است.
مقاله به زبان فرانسه: ریتم و قافیه در رباعیات فبتز جرالد: ترجمه یا خلق ادبی؟ (Le rythme et la rime dans les Robâïât de FitzGerald:Traduction ou création Littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
En se fondant sur des approches traductologiques, cet article se propose de faire une analyse critique de la première traduction anglaise des Robâïât d’Edward FitzGerald. En général, FitzGerald a-t-il réussi à transmettre le rythme et la musicalité unique du texte persan dans sa traduction? Est-il également parvenu à conserver l’interaction sémantique et rythmique du texte original dans sa version? En s’appuyant sur les théories de certains spécialistes de la traduction tels Henri Meschonnic, Antoine Berman, Derek Attridge, et Gérard Desson, cet article vise à examiner les questions soulevées par la traduction du rythme persan ainsi que de la corrélation entre le sens et le rythme du texte original, et ce qui se retrouve dans la première édition des quatrains de FitzGerald.
هم سویی آموزه های قرآنی و طنزهای باباافضل کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنز، از موضوعات پررنگ و ملموس رباعیات باباافضل کاشانی است. باباافضل، با بیانی نرم و آرام و با پرهیز از گستاخی و گزندگی زبان، طنزهایی شیوا آفریده و آن ها را در لفافة ابریشمین اشعار خویش پنهان ساخته است.شاعر در آفرینش طنز، از انواع آرایه های ادبی به ویژه از بازی های زبانی، پارادوکس، تکرار و جناس بهره جسته است. وی در ساخت طنز، از ضرب المثل استفاده کرده و خود نیز طنزهایی سروده که برخی، به صورت ضرب المثل بر زبان مردم جاری است.باباافضل در اغلب طنزهای خود، از آموزه های قرآن کریم بهره برده و پیام های ارزندة قرآنی را در قالب طنزهای گوناگون بیان کرده است. می توان اغلب رباعیات باباافضل را ترجمه ای آزاد و طنزگونه از قرآن مجید، در راستای ابلاغ فرامین الهی، دانست.در این مقاله، طنزهای باباافضل به شش دستة کلی تقسیم شده است: ۱. طنز ادبی؛ ۲. طنز اجتماعی؛ 3. طنز تاریخی؛ 4. طنز حکمی؛ 5. طنز دینی و عرفانی؛ 6. طنز فلسفی.بیشترین دغدغة شعری باباافضل که زمینه ساز طنزهای دلکش وی بوده، مفاهیم دینی و عرفانی است. پس از آن، طنزهای اجتماعی بسامد بالایی دارد.نوک پیکان انتقاد باباافضل بیش از همه به سمت دوگروه از مردم است: ۱. صوفی نمایان ناپاک و نفس پرستان زاهدنما؛ ۲. سرگشتگان و راه گم کردگان وادی حق شناسی.
موسیقی کناری در رباعیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل موسیقی بخش در شعر، موسیقی کناری است که مهم ترین جلوه های آن قافیه و ردیف است. مولانا در کاربرد قافیه و ردیف در رباعی های خود شگفتی های زیادی از خود نشان داده است. درواقع وی به بار فونتیکی یا موسیقی کناری می اندیشیده است. از این رو گاه در ساختار کاملاً طبیعی و بی تکلّف برای تأکید و تکمیل وزن یا غنای موسیقایی کلام قافیه و ردیف را در رباعیات خود تکرار می کند یا آن را در مصراع سوم نیز لازم می شمرد و برعکس، گاه از آن صرف نظر کرده، به گونه ای ماهرانه ردیف را جانشین آن می سازد و با به کارگیری ردیف های بلند و درآمیختن قافیه و ردیف با یکدیگر و شیوه های خلّاق دیگر در قالب موسیقی کناری شعر، به ویژه رباعی شوریده حالی و هیجانات عاطفی خود را از این طریق به خواننده انتقال می دهد. در این جستار، تمام این ابتکارات مولانا در به کارگیری ردیف در رباعی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی ساخت موضوعیِ رباعیات اصیل خیام با برخی رباعیات منسوب به وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اصالت متون مختلف ادب فارسی با استفاده از الگوهای علمی و چارچوب های مشخص، می تواند از طرفی، معیاری واحد برای داوری دربارة اصالت این متون به دست دهد، و از طرف دیگر، بسیاری از این متون را که هنوز اصالتشان مورد تردید است از بلاتکلیفی خارج کند. رباعیات خیام از جملة آثاری است که علی رغم پژوهش های فراوانی که دربارة آن انجام شده است، هنوز بر سر آن اختلاف بسیاری وجود دارد و تعداد رباعیات اصیل این شاعر هم چنان نامشخص است. از این رو، در مقالة حاضر کوشیدیم تا با به کارگیری الگویی زبان شناختی، و با استفاده از روشی توصیفی-تحلیلی و آماری به بررسی و مقایسة 20 رباعی اصیل و 20 رباعی منسوب به خیام از منظر ساخت موضوعی بپردازیم، و پس از تجزیه و تحلیل داده ها دریافتیم که ویژگی رباعیات اصیل خیام سادگی بیش تر و استفادة کم تر از ساخت های پیچیده است، در حالی که رباعیات منسوب گرایش بیش تری به پیچیده گویی و استفاده از ساخت های نشان دار دارند. بدین ترتیب، با توجه به تفاوت قابل توجه دو پیکره از منظر ساخت موضوعی، به این نتیجه رسیدیم که رباعیات منسوبی که در مقالة حاضر بررسی شده اند، دست کم از این منظر، متعلق به خیام نیستند.
مضامین، آیین ها و باورهای مردمی در رباعیات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی فرهنگ عامه در آثار ادبی، از جمله رویکردهایی است که می تواند در مطالعات میان رشته ای، همچون علوم اجتماعی، قوم شناسی، پژوهش های فرهنگی و... سودمند افتد. این قبیل پژوهش ها، افزون بر بازنمایی فرهنگ پیشین هر سرزمین، تفاوت ها و فاصله های جامعه امروز را با گذشته نیز آشکار می سازد. بازتاب آداب و سنن، دانش ها و باورهای مردمی را در متون ادبی نیز می توان دید. شاعران و نویسندگان که برآمده از فرهنگِ پایه سرزمین خویش اند، فرهنگ غالب اجتماع خود را در آثارشان بازتاب می دهند. از این رو، متون ادبی می توانند این گزاره های فرهنگی و اجتماعی را به خوانندگان نسل های بعد منتقل کنند. در این پژوهش تلاش بر آن بوده است تا رباعیات مولوی، از منظر غلبه و نفوذ باورهای عامیانه در آن، بررسی شود. هدف، تعیین بسامد و نیز چگونگی به کارگیری این قبیل عقاید در رباعیات مولوی بوده است. پژوهش در دو حوزه «بازتاب آداب و رسوم و باورهای اجتماعی در رباعیات مولوی» و «بازتاب باورها و عقاید مردمی در رباعیات مولوی» سامان یافته است. حاصل بررسی، بیانگر بسامد بالای این آیین ها و باورها در رباعیات مولوی است. همچنین، پژوهش حاضر نشان می دهد شاعر تنها روایتگر برخی آداب و آیین ها و باورهای عصر خویش نبوده و عمدتاً با دست مایه قرار دادن این اندیشه ها و رسوم و آداب و عقاید، به مضمون پردازی هنری یا ملموس ساختن اندیشه های عرفانی، مذهبی و انسان شناسانه خویش، برای مخاطب پرداخته است.
خیام و شاعران روس (نقد و بررسی جایگاه خیام و خیام پژوهشی در روسیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم آبان ۱۳۹۹ شماره ۸ (پیاپی ۸۴)
397-424
خیام، شاعری از «کرانه های زعفرانی» و با شهرت جهانی، به دلیل رباعیات دلفریب، اندیشمندانه و فلسفی اش در کنار سایر شاعران «سرزمین کهن» ایران، در صدر محفل شعر و ادب روسیه تکیه زده است. هدف ما در مقاله، معرفی و نقد ترجمه های رباعیات خیام به زبان روسی و نشان دادن تأثیرگذاری اشعار و اندیشه های او بر مترجمان و شاعران روسی است. مترجمان، ایران شناسان، دیپلمات ها و شاعران روسی نقش چشمگیری در شناساندن خیام به جامعه روسی را داشتند. خیام صفحاتی از دفتر اشعار توراوِرف، چاچیکِف، سورکوف، کِدرین، ایو'انِف، سانّیکِف، ویناکوروف، پلی ستسکی، یسنین و حمزه تف را به خود اختصاص داده است. مطالعات نشان می دهد که شاعران روس علاوه بر مدح خیام، گاهی نیز برای بیان ایده اثر خود، با کلامی از خیام به عنوان اپیگراف اشعار خود را شروع کرده اند. با بررسی های انجام شده به این نتیجه می رسیم که رباعیات خیام برای اکثر اندیشمندان سرچشمه الهام اندیشه های فلسفی و عرفانی و منبعی برای اشباع خلاء معنوی، درک «اسرار ازل»، حل معمای «دنیای کهن» و جهان شناسی به حساب می آید. بررسی اشعار مورد مطالعه در مقاله، حاکی از آن است که رباعیات خیام، درهای رازآلود و اسرارآمیز جهان هستی را به روی اکثر اندیشمندان و خوانندگان روسی گشوده و مستی شراب هستی را به آنها چشانده است، گرچه برخی نیز به دلیل تضاد و تناقض در اشعار خیام، به ظن خویش برداشت های متفاوتی از اشعار او داشتند.
بررسی فراهنجارها در رباعیات بیدل دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آشنایی زدایی، برجسته سازی یا هنجارگریزی، انحراف از شکل طبیعی زبان و قواعد حاکم بر آن است. از تاثیرگذارترین روش های پدید آمدن سبک تازه در شعر و از مولفه های مهم، برای آرایش کلام و غنای ادبی است .زیرا زبان معیار را دگرگون و صورت های زبانی را برجسته می کند.هرقدر فراهنجارها بدیع تر باشند کلام مقبولیت بیشتر یافته و سبک شاعر شخصی تر خواهد بود.از آن جا که یکی از خصایص سبک هندی آفرینش مضامین تازه و خیال انگیز است بیدل دهلوی به عنوان یکی از شاعران این سبک با بیشترین هنجارستیزی های هنری و خلاقانه به سبک شخصی دست یافته است. رباعیات بیدل سرشار از تخیلات و بدیع گویی و ابتکارات ادبی است.گرایش و تمایل به استفاده از ترکیبات تازه، مضمون های بدیع وتصاویرخیالی هنرمندانه، بیدل را برآن می دارد که از نرم های طبیعی زبان پا را فراتر نهاده و با ساختار شکنی های خود تصاویر ادبی شگرفی ایجاد نماید.در این مقاله هنجارگریزی های رباعیات بیدل در هشت محور واژگانی، نحوی، آوایی، سبکی، معنایی، گویشی، باستانی و نوشتاری بررسی شده اند، گرچه با انواع هنجارگریزی در رباعیات بیدل مواجهیم اما برجسته ترین ویژگی سبکی بیدل ، در رباعیات مربوط به هنجارگریزی نحوی،معنایی ،واژگانی و سبکی است.که با ساخت وابسته های خاص عددی،ترکیبات نوین،تصاویرخیالی و اصطلاحات کوچه و بازار خودنمایی می کنند.
تحلیل نشانه های مضمونی و تصویری در رباعیات خیام و نگاره های حسین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
25 - 38
حوزه های تخصصی:
روند پیوسته تحولات نگارگری، بیش از آن که در زمینه سبک و اسلوب مکاتب تصویری سده های متمادی ایران اسلامی باشد، همواره، در ارتباط با ادبیات و بهره مندی از مبانی زیبایی شناسی و مضامین شعری آن قابل ملاحظه بوده است؛ هم چون آثار حسین بهزاد که در موانست و هم سخنی با رباعیات خیام آفریده شده اند. لیکن، آنچه در این پیوند تاریخی، سابقه نداشته و سبب تمایز آثار بهزاد از سایر نگاره ها شده، قرابت موضوعی شان با اندیشه های فلسفی خیام است. اندیشه های پرسشگرانه ای که اگرچه اغلب با رویکردی خاص پیرامون جهان و انسان هستند، با این حال، نگارگر آن ها را چنان مصور کرده که گویی این آثار ضمن بیان احوال درونی اش، ترجمان مستقیم اشعار خیام نیز هستند. بر این اساس، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای- الکترونیکی برآن است تا به شناختی جامع و درکی ژرف از نحوه بازنمود مضامین و معانی این رباعیات در آثار بهزاد دست یابد. چنان که واکاوی نشانه های مضمونی و جوانب تاثیرگذاری شان بر نگاره ها در قالب نشانه های تصویری سبب نقد صحیح تر و خوانش جذاب تر هر دو متن شعری و دیداری خواهد شد. در این راستا، یافته های پژوهش گواه آنند که بهزاد، نه تنها از نشانه های نمادینی هم چون کوزه، کوزه گر، کارگاه کوزه گری، خاک و پیر راوی بهره برده است، بلکه از اصول و قواعد بصری رایج در نگارگری هم تبعیت کرده و با اجتناب از فضای خالی، کاربرد خطوط شکسته تند و تیره در قلم گیری و تضادهای رنگی یا مفهومی در پیش زمینه و پس زمینه، توانسته مضامین شعری خیام را صورتی بصری دهد و نگاه مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.
رباعیات کمال اسماعیل اصفهانی: در دستنویس مورخ 635 ق
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ بهمن و اسفند ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۱۸۶)
61 - 73
حوزه های تخصصی:
اهمیت کمال الدین اسماعیل اصفهانی در تاریخ رباعی فارسی غیر قابل انکار است. در جنگ های شعر و منتخبات ادبی، رباعیات بی شماری از او یافت می شود که نشان دهنده توجه خاص ادیبان، به رباعیات کمال اسماعیل است. رباعیات کمال به دلیل مضمون سازی خاص، شگرف کاری های ادبی و تنوع موضوعی، تا چندین سده متوالی در جنگ ها و تذکره ها و مجموعه های شعر نقل می شد. هدف نویسنده از نگارش نوشتار حاضر، معرفی یک دستنویس کهن است که سفینه ای از رسایل و اشعار فارسی و عربی را دربردارد و در آن، تعدادی از رباعیات کمال درج شده است. درج رباعیات کمال اسماعیل اصفهانی با ذکر اسم یا بدون ذکر اسم شاعر در سفینه مورخ 635 ق، گویای آن است که رباعیات این شاعر در زمان حیات او، با اقبال جامعه ادبی ایران روبرو شده و به گزیده های شعر راه یافته است.
معشوق مهتر و کهتر در غزلیات و رباعیات سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
31 - 46
حوزه های تخصصی:
هجوم مغول و ترس مردان از غارت نوامیس، رواج عرفان، تفکر بی-ارزش بودن زنان و پیدا شدن معشوق ترک در جامعه ایران عواملی هستند که جایگاه اجتماعی زن را در عصر سعدی مهم و پیچیده کرده است. در چنین شرایطی سعدی به عنوان شاعری مردمی به انعکاس جامعه زمان خود در آثارش می پردازد و زن در مقام معشوق، غزلیات او را تازگی و طراوتی بی نظیر می بخشد. در غزلیات و رباعیات عاشقانه او معشوق چه از نوع روحانی یا زمینی، شاهد یا معشوق ترک، مضمونی است که بسیار تکرار می شود. در یافته ها مشخص شد وصف معشوق و شیوه مخاطب قرار دادن او در رباعی که خاستگاهی مردمی و ریشه در فهلویات دارد، منزلت اجتماعی پایین وی را نشان می دهد و در غزلیات شیوه وصف و خطاب معشوق، منزلت اجتماعی بالای او را اثبات می کند. پس از تحلیل یافته ها با روش تحلیل محتوا، نتایج پژوهش نشان داد سعدی در غزلیات با وصف معشوق و بهره گیری از عناصر مربوط به زندگی طبقات اجتماعی بالا مانند سرو، باغ، بوستان، زیور و پیرایه، سخنرانی و سخنگویی، معشوق مهتر را می-ستاید در حالی که در رباعیات این عناصر دیده نمی شوند. در خطاب نیز با شاخص های منادا قرار دادن، اکرام و بزرگداشت، اظهار تواضع و اعزاز در کاربرد فعل، معشوقی با منزلت اجتماعی بالا را مورد خطاب قرار می دهد. حال آن که این عناصر در رباعیات نشان می دهد شاعر در این قالب معشوقی کهتر و فروتر را مورد خطاب قرار داده است.
بررسی کارکردهای «فلسفه انقلاب عالم» در رباعیات خیامی و محمدحسین کبریایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
33 - 44
حوزه های تخصصی:
رباعیات خیامی به عنوان نماینده یک سنت فکری، در طول سال ها و سده ها در گستره ادب فارسی نمود و ظهور یافته است. شاعران بسیاری در این سنت حکیمانه که در تقابل با نظام اندیشگانی جبرگرا شکل گرفته بود، نقش داشتند و رباعیات بسیاری سرودند، اما در نهایت، امروزه مجموعه این تراوش های ذهنی به نام حکیم خیام نیشابوری شناخته می شود. نوع اندیشه ای که در قالب رباعیات خیامی طرح و شرح شده، پیوسته مورد تقلید و پیروی شاعران بسیاری از جمله محمدحسین کبریایی، شاعر برجسته نهبندانی بوده است. او با تدقیق در رباعیات خیامی (به عنوان متن متأخر)، به مسائل حکیمانه متنوعی از جمله «فلسفه انقلاب عالم» اشاره کرده است. در مقاله حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، نمودهای این تأثیرپذیری و نوآوری های احتمالی شاعر نهبندانی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد کلیت آنچه که در رباعیات خیامی و کبریایی تبیین و بازنمایی شده، یکسان است و تداوم همان سنت اندیشگانی در شعر کبریایی به وضوح دیده می شود، اما آنچه به رباعیات شاعر نهبندانی جلوه بیشتری می بخشد، استفاده از اصطلاحات بومی منطقه نهبندان است که به نیت ساده کردن فرایند درک مخاطبان نسبت به جزئیات مربوط به «فلسفه انقلاب عالم» مورد استفاده قرار گرفته است. در این رباعیات، با بهره گیری از ابزار طنز و کاربست مؤلفه های زبانیِ عاری از تعقید و پیچیدگی، مسائل عاشقانه، تعلیمی، دینی و عرفانی منعکس شده است.