مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
علم الهی
حوزه های تخصصی:
در نظر ابن سینا، باری تعالی به همه اشیا، خواه جزیی باشند یا کلی، پیش از حدوث آنها علم دارد. این علم لازمه علم ذات به ذات بوده و از طریق علل و به سبب ارتسام صور موجودات در ذات، به آنها تعلق گرفته است. طرح نظریه ارتسام در علم الهی انتقادهای فراوان فلاسفه و متکلمان را به دنبال داشته است. این کوشش نشان می دهد ابن سینا خود از چنان ایرادهایی که بر یک قرائت اولیه از نظریه ارتسام وارد کرده اند، آگاه بوده است. او می کوشد ارتسام را چنان توضیح دهد که نتیجه آن تاثر ذات از غیر نباشد. در این نوشته، ضمن مرور بر دیدگاه های ابن سینا، نظر وی در عرصه مفهوم صحیح «ارتسام» بررسی می گردد.
رویکرد فلسفی ملا صدرا به تفسیر قرآن (بحث علم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزه های تخصصی:
اثر تفسیری ملّاصدرا در میان دیگر آثارش مزیّت ویژهای در رهیافت قرآنی او داشته و چگونگی راهیابی حکمت صدرایی به پیشگاه تفسیر قرآن را بهتر نشان میدهد. دقت در مواضع تلاقی تفسیر و فلسفه، تأثیر فلسفه در تفسیر را پیش چشم ما قرار میدهد.
این نوشتار، گوشههایی از فهم و تفسیر ملّاصدرا از آیات الهی را، که مبتنی بر بحث علم در فلسفه و حکمت متعالیه بوده است، ارائه میکند. مسائلی نظیر عدم اکراه در دین، عدم امکان تسمیه ذات احدی، لهو و لعب بودن دنیا، راز سهگانه بودن اصناف مردم (اصحاب مشئمت، میمنت و سابقون)، چگونگی فریب خویشتن، مراد از نور مؤمن، فرق قرآن و فرقان و تمایز امت خاتم از سایر امتها، همگی بر پایه بحث علم در حکمت متعالیه، پاسخی خاص دارد. در این بحث، «وما رمیت اذ رمیت» معنا میشود و وجوب رزق مقدر برای مخلوقات اثبات میگردد.
دیدگاه ابن سینا و صدرالمتألهین درباره علم الهی
حوزه های تخصصی:
چکیده
مقاله حاضر در صدد تبیین دیدگاه دو فیلسوف نامدار، شیخالرئیس، ابنسینا و حکیم، صدرالمتألهین و بیان اختلاف نظر آن دو درباره علم الهی است. علم در حکمت صدرایی، امری وجودی و دارای مراتب و در نظام مشایی، کیف نفسانی است. در حکمت متعالیه علم خداوند بهذات و علم به موجودات قبل از ایجاد و بعد از ایجاد، علمی حضوری، ولی در حکمت مشاء علم ذات بهذات و علم به صور متقرره در ذات، حضوری و علم به موجودات خارجی، قبل و بعد از ایجاد، حصولی است. در این مقاله به پرسشهایی نظیر: آیا خداوند علم دارد؟ اگر علم دارد، علم او چه نوع علمی است، حضوری یا حصولی، تفصیلی یا اجمالی؟ آیا علم او به موجودات قبل از ایجاد است یا بعد از ایجاد؟ آیا حق تعالی به موجودات مادی و متغیر علم دارد یا نه؟ اگر علم دارد علمش جزئی است یا بر وجه کلی؟ آیا علم خداوند تابع است یا متبوع؟ پاسخ داده شده است.
امکان استقبالی و تعین صدق در گزاره های ناظر به آیند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
Future Contingency and Determinism of Truth in the Future Propositions
ارسطو در کتاب باری ارمینیاس بحثی را دربارة تعیّن صدق گزارههای ناظر به آینده مطرح کرده است که از جمله بحثانگیزترین مباحث وی به شمار آمده است. وی با برشمردن توالی فاسد تعیّن صدق و یا کذب گزارهای مانند «نبرد دریایی فردا در تنگهها صورت خواهد گرفت»، نوعی عدم تعیّن و امکان را - موسوم به امکان استقبالی - در رویدادهای آینده اثبات میکند که رویدادهای مربوط به زمان حال و یا گذشته فاقد آن میباشند. بحث امکان استقبالی به فلسفة اسلامی راه یافت؛ و مورد نفی و اثبات قرار گرفت و در این کشاکش نکات معرفتشناختی، هستیشناختی، منطقی و کلامی در خور توجهی مطرح شد. در این مقاله تلاش شده با گزارش تحلیلی و ارزیابی انتقادی سخنان ارسطو، فارابی، ابنسینا، خواجه نصیر طوسی، صدرالمتألهین، ملاهادی سبزواری و دو تن از فیلسوفان معاصر، اوّلاً با تحوّلات تاریخی طرح این مسأله آشنا شویم و ثانیاً نقاط قوّت و ضعف دیدگاههای گوناگون در این مسأله را بشناسیم و ثالثاً از دیدگاه مورد نظر خود دفاع کنیم.
خیر و شر
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله به بررسی مسأله فلسفی ـ کلامی «خیر و شر» پرداخته است. به طور کلی می توان مقاله را به دو بخش تقسیم کرد. در بخش اول، اشاراتی به ضرورت بحث در باب خیر و شر شده است و سپس راه حلهایی را که حکمای اسلامی برای حل این مشکل ارائه کرده اند مطرح می نماید و در این راستا از نظریات حکمایی چون ابن سینا، بهمنیار، غزالی، ملاصدرا، حاج ملاهادی سبزواری، زنوزی و دیگران بهره می جوید.
در بخش دوم، رهیافت برخی از متفکران معاصر همچون جی.ال.مکی را بازگو نموده و در نهایت، پاسخ فیلسوف معاصر دین، آلوین پلانتینگا را مطرح می نماید.
علم الهی از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی
حوزه های تخصصی:
«یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون بشیءٍ من علمه الا بما شاء»( س 2، آیه 255) [ می داند آنچه را میان دستهای ایشان و آنچه پشت سر ایشان است و احاطه نمی کنند به چیزی از دانش او، مگر به آنچه او خواهد . در این مقاله نظر خواجه نصیر الدین طوسی در مورد علم الهی و نقد او را از دیدگاه مشاء مورد بحث قرار خواهیم داد و نشان خواهیم داد روش او در این زمینه بر نظر حکمای مشاء برتری دارد . ابن سینا عقیده دارد که علم خداوند به اشیا به ارتسام صور آنها در ذات حق تحقق می پذیرد؛ یعنی بر وجه کلی این صورتها در ذات حق حاصل می شود. خواجه نصیر پس از رد نظریه ابن سینا، نظریه خود را بیان می کند. او معتقد است علم باری تعالی به اشیا به اضافه اشراقیه است؛ یعنی وجود مجردات و وجود علمی مادیات که در مجردات حاصل می شوند، مناط عالمیت حق تعالی هستند.مقاله با بیان ارجحیت نظر صدرالمتا لهین پایان می پذیرید .
ویژگی های اساسی امامان (ع) در اندیشه ابن قبه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برخی مدعی هستند شیعیان سده های نخستین، رویکردی بشری به امامت داشته اند. یکی از عالمانی که با استناد به برخی عبارات متشابه، به عنوان نماینده قرائت بشری از امامت معرفی شده، ابن قبه رازی است؛ اما با بررسی آرای وی درباره ویژگی های امامان معلوم می شود ابن قبه امامان را دارای ویژگی های زیر می دانسته است:
1. وجوب طاعت، 2. حجیت، 3. منصوص و منصوب بودن از جانب خداوند، 4. علم الهی، 5. قدرت الهی (معجزه)، 6.عصمت.
بنابراین هرگز نمی توان او را گواهی بر وجود عالمانی با قرائت بشری از امامت، معرفی کرد.
بررسی تطبیقی اراده الهی در فلسفه اسپینوزا و استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
این نوشتار به بررسی اراده الهی از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ، استاد مطهری و باروخ اسپینوزا می پردازد و هدف آن روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آن دو در باره این پرسش است که آیا خداوند دارای اراده است یا نه، و در صورت داشتن اراده آیا اراده او مطلق و آزاد است. جستار حاضر در این راستا به مقایسه نظریات این دو فیلسوف در مسائل زیر می پردازد: عقل الهی، اراده الهی، نسبت عقل و اراده به خداوند، قدرت خداوند، نسبت اختیار به خداوند یا قضا و قدر الهی، موجَب یا واجب بالغیر، اراده آزاد خداوند و فعلی بودن علم خداوند.
علم الهی از دیدگاه صدر المتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم الهی یکی از پیچیده ترین مباحث الهیات خاص در باب صفات الهی است. ملاصدرا با استفاده از مبانی و اصول ویژه فلسفه خود، از جمله قاعده «بسیط الحقیقه» نظریه نوینی را در باب علم واجب تعالی به ماسوی عرضه داشته است. بر این اساس، خداوند در مرتبه ذات خویش، به جمیع ماسوی علم اجمالی (بسیط) دارد، که در عین حال، کاشف از تفاصیل ماسوی است. وی همچنین بر پایه اصول فلسفی خویش، از ذاتی بودن و ضروری بودن علم الهی دفاع می کند. هر چند در حکمت صدرایی، علم خداوند به ماسوی علمی ذاتی و بسیط است، اما از آنجا که مشاهد و مظاهر و مجاری حق تعالی متعددند، به اعتبار تعدد معلوم و در مقام کثرت، می توان علم حق تعالی را دارای مراتبی دانست که عبارتند از: عنایت، قضا، قدر، قلم، لوح و دفتر وجود
تحلیل و بررسی علم خدا به جزییات از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی علم به جزییات، از مسایل پیچیده فلسفی است که فیلسوفان را به نظریه پردازی واداشته است. ابن سینا که یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام است، نظریه ارتسامی و حصولی بودن علم خدا به اشیا را به صورت کلی مطرح می کند. به باور او این امر از شگفتی هایی است که تصور آن به لطف قریحه نیاز دارد. اما این دیدگاه مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. این مقاله پس از طرح و تبیین نظریه، به تحلیل و نقد آن می پردازد
تاملی بر دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق در علم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله «علم الهی» یکی از دشوارترین مباحث فلسفه الهی و مورد توجه متون دینی می باشد. این مقاله ضمن بیان متون دینی مرتبط با موضوع، به بررسی دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق در این باره می پردازد و بیان می کند که شیخ الرییس، علم الهی به ذات را حضوری می داند. او علم الهی به ما سوا را علمی حصولی می داند که از راه صور مرتسمه حاصل می شود. از این رو او به علم عنایی معتقد است.
شیخ اشراق نیز علم الهی به ذات را حضوری می داند؛ اگر چه آن را با مبنای نوری خود تحلیل می کند. او علم حق به اشیا، از راه اضافه اشراقیه تبیین می کند.
در پایان بیان خواهد شد اگر چه تبیین سهروردی در مورد علم بعد الایجاد، تحلیلی صحیح و در مقایسه با ابن سینا، به متون دینی نزدیک تر است؛ اما ضعف آن، این است که در بحث علم قبل الایجاد فقط به رد دیدگاه ابن سینا پرداخته و هیچ تحلیلی ارایه نمی کند؛ گرچه این مرتبه علمی را انکار نمی کند
تأثیر ابن سینا بر صدرالدّین قونوی و پیروان وی (The Influence of Ibn Sìnå on Ģadr ad-Dìn Qĩnawì and His Followers )
حوزه های تخصصی:
مقالهٴ حاضر به بررسی ماهیّت متافیزیک عرفانی صدرالدّین قونوی و پیروان وی میپردازد. برخلاف برخی از محققّین پیشین که به نظر آنها قونوی، مانند غزّالی، فلسفه را نمیپسندد، نگارنده نشان میدهد که در واقع متافیزیک فلسفی، و به خصوص صورت بندی ابن سینا تأثیر شگرفی بر قونوی و پیروان وی، در مکتب ابن عربی، و در تلاش آنها برای طرح کردن «علم الهی»، گذاشته است و باید تأثیر حکمت فلسفی را عامل مهمّی برای تفکیک کردن بین آرای این مکتب و مراحل پیشین عرفان نظری دانست.
مقاله با نگاهی به دو مرحلهٴ مهّم تاریخ عرفان نظری، که دوّمین آن ها مکتب ابن عربی است، آغاز میشود. بعد از این، نگارنده تفسیرهای مختلف محققّین سنّتی و معاصر از مرحلهٴ دوّم را مورد بررسی قرار میدهد. در بخش عمدهٴ مقاله، نگارنده متافیزیک قونوی را تحلیل مینماید و تأثیر فلسفهٴ ابن سینا بر آن را نشان میدهد.
رویکردی فلسفی – کلامی به آموزه بدا بر مبنای اسلوب تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدا آموزه ای مهم در مذهب شیعه امامیه به شمار می رود. اهل تسنن، گویی، در کتب اعتقادی روایی خود این آموزه را بدعتی آشکار در مبانی اعتقادی اسلام انگاشته و آن را مورد رد و انکار قرار داده اند. امامیه بر این باور است که تبیین درست و حقیقی بدا می تواند راه را برای پذیرش آن از سوی تمامی مسلمانان بویژه اهل تسنن هموار سازد. بر این اساس تلاش های چشمگیری در رسیدن به این هدف از خود نشان داده است. در این مقاله اهم عقاید و نظرگاه های مشاهیر اهل سنت و عمده مباحث عقلی و روایی شیعی حول محور مفهوم بدا مورد بحث قرار گرفته است. بدین منظور پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی واژه بدا و تعریف نسخ و نیز تمایز آن از اصطلاح نسخ، نسبت موجود میان علم الهی و معنای مقتبس از واژه بدا با شیوه ای تحلیلی و عقلی بررسی می شود.
نقد و تحلیل مبانی اخلاق اشعری با رویکرد قرآنی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اشاعره در تبیین مسألهی خیر و شر، عقل را ناکارآمد میدانند و بر خلاف معتزله و امامیه، حُسن و قبح عقلی افعال اخلاقی را انکار مینمایند. انکار حُسن و قبح عقلی، ریشه در جبرگرایی این فرقه ی کلامیدارد؛ چرا که با اعتقاد به جبر، پای عقل در میدان تمیز خیر و شر، بسته خواهد شد. از طرف دیگر، این نگاه جبرگرایانه، ریشه در استنباط نادرست اشاعره از برخی آیات کلام الله مجید دارد. آنان این آیات را مستمسک خویش قرار داده و از طریق آن به طرح این موضوع پرداخته اند که انسان در افعال خویش، واجد اراده و اختیار نیست.
جبرگرایان با استفاده از این آیات، بر این اعتقاد رفته اندکه خدا خالق افعال انسان است، اوست که آدمیرا هدایت یا گمراه میکند، و افعال انسانی، جز حاصل ارادهی او نیست. از طرفی، علم خداوند، ازلی و ابدی است؛ بنابراین، اگر انسان دارای اختیار باشد و بتواند چیزی را انتخاب کند که علم ازلی خداوند به آن تعلّق نگرفته است، علم الهی مبدّل به جهل میگردد.
در این مقاله، ضمن اشاره به مبحث حُسن و قبح عقلی اخلاق و مسألهی جبر و اختیار، شماری از این آیات کریمه، مطرح گردیده و به اختصار، بررسی و تدقیق فلسفی شده است تا در حد امکان، بطلان سخن اهل جبر در فهم این آیات، آشکار گردد.
مصداق شناسی بداء در قرآن و روایات و عدم مغایرت آن با علم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بداء یکی از اعتقادات شیعه امامیه است که در آیات و روایات اسلامی ریشه داشته، تنها در بخشی از نظام آفرینش رخ می دهد و مصادیق عینی متعددی از قرآن و احادیث آن را تایید می کنند.
مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی ـ اسنادی با شیوه بیان مصداقی، جوانب موضوع را بررسی و پس از پرداختن به معنای لغوی و اصطلاحی آن از دیدگاه فریقین، مصداق هایی از وقوع بداء در آیات و روایات را ارائه دهد؛ و سپس ضمن به تصویر کشیدن رابطه آن با علم الهی، نتیجه می گیرد که آیات و اخبار بدائی نظر شیعه را دراین باره تایید می کند.
معناشناسی درزمانی واژه کتاب در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«کتاب» یکی از واژگان کلیدی قرآن است. پژوهش حاضر بر آن است که مفهوم کتاب را با روش تحلیل درزمانی بررسی کند و به جایگاه و معانی دقیق آن در نظام معنایی قرآن دست یابد.
نوشتن و نوشته معنای حقیقی کتاب است و کاربرد آن در معانی دیگر چون دوختن، قضا، و تقدیر مجاز است. کتاب در دورة جاهلی بر نوشتن، نوشته، نامة مکتوب و کتاب های آسمانی اطلاق شده است. زبان شناسان کتاب را واژة قرضی میدانند و بر آن اند که در اصل به معنای نوشتن و نوشته بوده است. کتاب در زبان قرآن توسعة معنای یافته و علاوه بر نوشتن و نوشته بر مرتبه ای از علم الهی، قوانین تکوینی و تشریعی و نامة اعمال انسان ها نیز اطلاق گردیده است. واژة کتاب بر اثر باهم آیی با مفاهیم دیگر صبغة معناشناختی خاصی یافته و پیوند عمیقی با مبدأ وحی و غایت و هدف آن پیدا کرده است.
معناشناسی قضای الهی بر مبنای تفسیر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قضای الهی از نظر تطبیقی با عوالم کلی وجود، همان مرتبه صور عقلی محسوب میشود که وراء صور طبیعی و نفسانی است. این صور که بصورت دفعی و بلازمان از واجب تعالی صادر میشوند ـ بعنوان مرتبهیی از مراتب علم الهی تلقی میشوند که قضای علمی نامیده میشود و در مرحله بالاتر به علم ذاتی الهی منتهی میگردد. از طرف دیگر نظام عِلّی و معلولی عالم هستی و انتساب این عالم به علت تامه و هستیبخش خود که منشأ ضرورت و پیدایش عالم هستی است ـ همان قضای عینی است. بنابرین قضای الهی مبین انتساب همه» عالم هستی در دو مرتبه» علمی و عینی به حق تعالی است.
تبیین و تحلیل حقیقی مسئله قضای الهی باید با توجه به هر دو مسئله علم الهی از یک طرف و ضرورت نظام جهان هستی از طرف دیگر صورت گیرد، زیرا قضای الهی هردو مسئله را تبیین میکند و توجه به یکی از ایندو و غفلت از دیگری، حقیقت مسئله قضای الهی را بر ما آشکار نخواهد کرد. این مقاله درصدد است مسئله قضای الهی را در نظام فلسفی حکمت متعالیه ـ با تأکید بر آثار ملاصدرا و علامه طباطبایی تبیین و تحلیل نماید.
ملاصدرا و نظریه مُثُل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منشأ دوگانگی جهان خلقت از نگاه افلاطون بر این مبناست که وی جهان را به دو جهان معقولات (مُثُل، کلیات) و جهان محسوسات (تصویر مُثُل، جزییات) طبقه بندی می کند و از همین رو با طرح نظریه مُثُل و بیان این که مُثُل، حقایق موجودات عالم محسوس و منشأ عالم مادی است، درصدد یافتن توجیهی برای ایده آل های فلسفی و اخلاقی خود است.
مُثُل نوری افلاطونی از حیث حقیقت وجود خود، متباین از حقیقت حق نیست اما قائم به ذات او بوده (قیام صدوری) و در واقع از لوازم ذات و صفات الهی است.
تعابیر و استدلال های مختلف ملاصدرا درباره مُثُل، نوع رابطه مُثُل با ذات و صفات الهی را بیان می کند. اگر چه اعیان ثابته با مُثُل عقلیه افلاطون شباهت هایی دارند تفاوت های مهمی نیز دارند.
کلیت نظریه مُثُل مورد قبول فلاسفه اسلامی است، ولی ملاصدرا معتقد است هیچ یک از فلاسفه اسلامی آن گونه که شایسته است نتوانسته نظریه مُثُل را درک کند. وی بر مبنای اصول فلسفی خود و با استمداد از براهینی همچون دلیل ادراک و حرکت جوهری، َسعی در اثبات تلقی خود از این نظریه می کند.
نگارنده در این مقاله می کوشد با بررسی تأویل های فلاسفه اسلامی از نظریه مُثُل و بیان دلایل ملاصدرا در اثبات این نظریه، رابطه نظریه مُثُل با اعیان ثابته ملاصدرا را روشن سازد.
مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از یک سو آیاتی از قرآن کریم بر اختصاص علم غیب به خداوند دلالت دارد و از سوی دیگر، آیاتی از افاضه علم غیب به انبیا و دیگران خبر می دهد. مفسران در پاسخ به این دوگانگی، با توجه دادن به این نکته که متبادر از علم غیب در عصر رسالت و بعد از آن، علم ذاتی بوده، نه علم عرضی، و ادعای آگاهی از غیب مترادف با ربوبیت بوده است، تأکید نموده اند که بی شک میان خداوند و بندگان ـ در هر جایگاهی که باشند ـ تفاوت بسیاری وجود دارد. ازایـن رو شایسته نیست گمان شود که انبیا در صفت علم، شریک خداوندند و علم غیب داشتن انبیا نوعی شرک و غلو به حساب می آید؛ زیرا اوصاف این دو علم مختلف است. آگاهی انبیا و دیگران از غیب منافاتی با اختصاص علم غیب به خداوند سبحان ندارد؛ چراکه علم الهی بالاصاله، استقلالی و غیر متکی به غیر می باشد؛ ولی این آگاهی برای دیگران فعل تبعیِ قائم بالله و با تعلم و تبعیت از اوست.
تبیین علم الهی در مرتبه قضاء از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم الهی و سلسله مراتب آن در نظام حکمت صدرایی از اهمیت زیادی برخوردار است، بطوریکه هم خود ملاصدرا و هم پیروان او مباحث فراوانی پیرامون آن مطرح کرده اند. مسئله قضاء در این سلسله مراتب بسیار قابل توجه است. زیرا قضاء الهی از نظر تطبیقی با عوالم کلی وجود همان مرتبه صور عقلی محسوب می شود که ورای صور طبیعی و نفسانی است، که بصورت دفعی و بلا زمان از واجب تعالی صادر می شوند و بعنوان مرتبه ای از مراتب علم الهی که همان قضاء علمی است ، نامیده می شود و در مرحله بالاتر به علم ذاتی الهی منتهی می شود. از طرف دیگر نظام علّی و معلولی عالم هستی و انتساب این عالم به علت تامه و هستی بخش خود که منشاء ضرورت و پیدایش عالم هستی است، نیز قضاء عینی نامیده می شود . بنابراین قضاء الهی مبین انتساب همه عالم هستی در دو مرتبه علمی و عینی به حق تعالی است .تبیین و تحلیل حقیقی مسئله قضاء الهی باید با توجه به هر دو مسئله علم الهی از یک طرف و ضرورت نظام جهان هستی از طرف دیگر صورت بگیرد، زیرا قضاء الهی هر دو مسئله را تبیین می کند و توجه به یکی از این دو و غفلت از دیگری حقیقت مسئله قضاء الهی را بر ما آشکار نخواهد کرد.این مقاله در صدد است، مسئله قضاءالهی را بعنوان مرتبه ای از علم الهی از منظر بنیان گذار حکمت متعالیه و یکی از شارحان اصلی آن در دوران معاصر-علامه طباطبایی- تبیین و تحلیل نموده و نکات مورد اختلاف و تشابه این دو فیلسوف را در مورد مسئله مذکور بررسی نماید.