مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
یاددهی
حوزه های تخصصی:
انگیزه فرایندی پیچیده و درونی است که می توان آن را ترغیب و تقویت نمود. برای هر چه فعال تر کردن کلاس شیوه ها و روش های آموزشی متفاوتی وجود دارد. ارتباط یکی از محورهای اصلی در فرایند یاددهی/یادگیری زبان است، چرا که برقراری ارتباط می تواند انگیزه و تعامل را در کلاس ایجاد و اکتساب توانش زبانی را ترغیب کند. یکی از راه های ایجاد انگیزه در زبان آموزان تعیین نوع فعالیت است. «رویکرد کنشی» ) approche actionnelle (روش جدید آموزشی است، که در آن تعامل میان زبان آموزان در چهار چوب تحقق فعالیت کاربردی زبان (tâche) صورت گرفته،که از آن به عنوان ابزاری برای آماده شدن زبان آموزان در اجتماع، به صورت انجام اعمال واقعی استفاده می گردد، و زبان آموزان این فعالیت ها را که فقط جنبه زبانی ندارند، به شکل بازیگران اجتماعی در کلاس زبان با استفاده از اسناد واقعی شفاهی و کتبی مختلف و همچنین از طریق ایجاد ارتباط، کنش و تعامل توسط دیگر شاگردان که به عنوان بازیگران اجتماع محسوب می شوند، اجرا می کنند. هدف اصلی این تحقیق پی بردن به این موضوع است که چگونه فعالیت های کاربردی زبان امر آموزش را سهولت می بخشد؛ و چگونه موجب افزایش انگیزه زبان آموزان می شود.
انتظارات بجا و نابجا از فلسفه تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در سده های گذشته، نفس دانش که با هدف کشف حقایق جهان هستی توسعه یافته بود، اهمیت زیادی داشت. این نگرش در قرن بیستم، به ویژه از نیمه ی دوم آن به تدریج تغییر یافت و جنبه کاربردی و سودمند دانش روز به روز نقش محوری پیداکرد؛ به طوری که امروز در دهه آغازین قرن بیست ویکم، تولید دانش- محور، اقتصاد دانش- محور و جامعه مطلع و در حال یادگیری از ملاک های توسعه یافتگی محسوب می شوند.
ظهور مکتب عمل گرایی به ویژه پیشرفت گرایی که ارزش دانش را نه در حقیقی بودن یا تطابق آن با واقعیت بیرونی، بلکه در سودمندی و کارایی آن معرفی می کرد، نقش بسزایی در این تغییر نگرش داشته است ( اوزمن و کراور، 1379 :225 ). به دنبال آن، رشد و گسترش مدرنیسم و پسامدرنیسم که دستیابی به هرگونه حقیقت مطلق را ناممکن دانسته و آن را امری نسبی و متکثر تلقی کرد، باعث شد تا سودمندی و کارکرد علوم و معارف مختلف بیش از ارزش آن ها در بیان حقایق مورد توجه مجامع و محافل علمی قرار گیرد. این امر به نوبه خود باعث شد از فلسفه و به تبع آن فلسفه تربیت انتظارات مشابهی شکل بگیرد و این شاخه از معارف بشری به سمت و سوی کاربردی شدن و سودمندی پیش رود.
این طرز تلقی، نه تنها در محافل علمی، بلکه در میان سیاست گزاران و برنامه ریزان تربیتی نیز رسوخ پیداکرد. فلسفه از آن جا که اساسا به مسائل بنیادی می پردازد و تحقیقات مربوط به آن نیز از نوع نظری است، به تدریج از دایره توجه برنامه ریزان و سیاست گزاران تربیتی خارج شد. آنان که به شدت در پی توسعه و صنعتی شدن و نوسازی جامعه بوده و هستند موجب شدند که فلسفه و به طور کلی علوم انسانی در درجه دوم اهمیت قرار گیرد؛ چرا که کارکرد و سودمندی آن به روشنی و وضوح علوم طبیعی و دانش فنی یا فناوری نیست.
اگرچه عده ای از اندیشمندان فلسفه تعلیم و تربیت برای کاربردی کردن و نشان دادن سودمندی آن تلاش های ارزشمندی به خرج دادند، اما این تلاش ها ظاهراً به اندازه ای که نظر منتقدان را جلب کند، مؤثر نیفتاد. این مقاله در پی آن است تا به آسیب شناسی این تفکر بپردازد و با توجه به اهمیت فلسفه تربیت، چه در سیاست گزاری و برنامه ریزی و چه در پژوهش های تربیتی و فرایند یاددهی- یادگیری انتظارات بجا و نابجا را یاد آور شود.
"
بررسی امکان نزدیک سازی یافته های مکاتب تجربه گرایی منطقی و عمل گرایی در زمینه نقش معلم و فراگیر در فرایند یاددهی یادگیری و آثار آن بر تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولفه های یاد دهی یادگیری یکی از مولفه های اساسی نظام تعلیم و تربیت است عناصر اساسی این مولفه عبارت از معلم و فراگیر است مطالعه متون مربوط به این مولفه نشان می دهد که همواره سوالات اساسی در این زمینه در درجه اول از سوی فلاسفه مطرح شده است علی رغم مطالعه های نظری و کاربردی در حوزه فرایند یاد دهی یادگیری هنوز هم یکی از مشکلات اساسی نظام های آموزشی معطوف به نقش معلم و فراگیر در این فرایند است چرایی وجود چنین مشکل یوجه مسئله خیر مقاله حاضر است مکاتب فلسفی بزرگ که ا ز قرن بیستم به بعد در این حوزه جهت گیری های نظام آموزشی را تحت تاثیر قرار داده اند عبارتند از تجربه گرایی منطقی و عمل گرایی علی رغم این که هر یک از دو رویکرد مذکور واجد دلالت های تربیتی هسعتند به نظر می رسد که نظام های آموزشی به منظور کاستن از مشکلات خود در این زمینه به توجه همزمان به هر دو رویکرد نیازمندند.
بررسی روش های گوناگون اصلاح آوایی در یاددهی/ یادگیری زبان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک نگاه کلی، اصلاح آوایی شامل سلسله فعالیت هایی است که در هر نگرشی می تواند به صورت مروری و مختصر وجود داشته باشد. اما در نگاه جدی تر و عمیق تر به اصلاح آوایی، که امروزه در فن آموزش زبان به یک رشته تخصصی تبدیل شده، پی می بریم که شناخت عمیق و دقیق اهداف، اصول، روش و ابزارهای هر کدام از این روش ها به خودی خود فضای تحقیقی وسیعی را می طلبد.
در این جستار هدف این است تا با توصیف روش های موجود اصلاح آوایی در دنیا، به بررسی نقاط قوت و انتقادی هر کدام به صورت جداگانه پرداخته شود. بنابراین، هدف مؤلفین، بررسی این مهم است که کدام یک از روش های موجود، از میان روش های معرفی شده، می تواند کارآمدی بیشتری در اصلاح آوایی داشته باشد. از میان پنج روش بسیار رایج در سطح جهانی، نتیجه می گیریم که هر چند استفاده از روش آزمایشگاهی و روش تولیدی آسان تر است و همین امر باعث رواج بیشتر آن ها شده است، اما، با توجه به تحلیل های انجام شده مؤلفین، بر پایه نظریات نوین آواشناسی، معلوم می شود که روش آهنگی- کلامی می تواند مؤثرتر باشد. در انتها، یک دورنمای آموزشی نیز با تاکید بر روش قابل قبول ارائه شده است.
مشکلات یاددهی و یادگیری درس زبان انگلیسی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان از دیدگاه دبیران
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی مشکلات یاددهی و یادگیری درس زبان انگلیسی دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان بود. سؤالات تحقیق با توجه به عوامل واژگان زبان فارسی، نظام آوایی زبان فارسی، دستور زبان فارسی، عوامل آموزشی، فردی و فرهنگی و اجتماعی مشکلات یاددهی ـ یادگیری درس زبان انگلیسی مطرح شده است. این تحقیق چون به بررسی مشکلات یاددهی و یادگیری درس زبان انگلیسی دانش آموزان دوره متوسطه می پردازد، توصیفی ـ پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دبیران شهر اصفهان 398 نفر است که براساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای ساده 105 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مشکلات یاددهی و یادگیری زبان انگلیسی با 44 سؤال بسته پاسخ برحسب طیف پنج درجه ای لیکرت بود که روایی آن به صورت صوری و محتوایی مورد تایید استادان با تجربه و متخصص در این زمینه قرار گرفت و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرانباخ 89/0 محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و استنباطی (آزمون t) با استفاده از نرم افزار آماری SPSS صورت گرفت. یافته ها نشان داد نقش عوامل فرهنگی ـ اجتماعی، فردی و آموزشی بیش از سطح متوسط است و عوامل نظام آوایی، واژگان زبان فارسی و دستور زبان فارسی تاثیر چندانی در مشکلات یاددهی ـ یادگیری درس زبان انگلیسی در دوره متوسطه نداشته است. همچنین براساس یافته ها تفاوت معناداری بین نظرات دبیران در خصوص مشکلات یاددهی ـ یادگیری زبان انگلیسی برحسب مدرک تحصیلی و سابقه خدمت وجود ندارد، اما این تفاوت برحسب جنسیت در خصوص عوامل فردی معنادار بود.
جایگاه شناخت کنشی و شناخت زیست - فرهنگی در فرایند یاددهی / یادگیری زبانهای خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عناصر بسیاری در فرایند آموزش و یادگیری زبان دخیل هستند، ازمیان آنها میتوان به عناصر شناختی اشاره کرد که خود به دو بخش شناخت کنشی و شناخت زیست- فرهنگی تقسیم میشوند. شناخت کنشی شناختی است مکانیکی وبه شناخت درمورد چگونه عمل کردن مربوط میشود درحالیکه شناخت زیست- فرهنگی به حوزه انسانی و احساسی متعلق بوده و از حضور کنشگر در دنیا با توجه به ویژگی های فرهنگی گواهی میدهد.
شناسایی این شناختها امکان دستیابی مدلی آموزشی را فراهم میاورد که درآن همزیستی وجه انسانی وفنی میسرمیگردد. دراین مقاله میکوشیم با نشان دادن این مطلب که کدام نوع شناخت در فرایند آموزش و یادگیری زبانهای خارجی قبل ازسایرین قراردارد مدرسان رادرراستای انتخاب شیوه آموزشی مناسب ازجهت روش شناختی و تعلیمی یاری رسانیم
بررسی چالش های کاربست فن آوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند یاددهی و یادگیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فن آوری اطلاعات و ارتباطات بالقوه توانایی تقویت کیفیت، اثربخشی و دسترسی به تعلیم و تربیت را دارد. این مقاله به بررسی چالش های کاربست فن آوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند یاددهی و یادگیری از دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های اصفهان و صنعتی اصفهان می پردازد. در این پژوهش، چالش ها در چهارچوب الگوی عناصر سازمانی (درونداد، فرآیند، نتایج فردی، نتایج سازمانی) مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی است و از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم جامعه استفاده شده است. نمونه آماری شامل 110 نفر از اعضای هیات علمی و 131 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته از نوع بسته پاسخ، شامل 62 گویه در محورهای اصلی کاربست فن آوری اطلاعات و ارتباطات بود. پایایی پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ معادل 88/. برآوردگردید و روایی آن مورد تایید متخصصان مربوطه قرار گرفت. نتایج تحقیق به لحاظ آماری در سطح 05/0P بیانگر آن بود که مقوله نتایج فردی و نتایج سازمانی چالش محسوب نشده، اما مقوله درونداد و فرآیند (بیش از سطح متوسط) از دیدگاه استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه های اصفهان و صنعتی چالش محسوب می شود. بررسی تفاوت بین دیدگاه پاسخگویان در خصوص چالش های درونداد و فرآیند کاربست فن آوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند یاددهی و یادگیری، حاکی از وجود تفاوت بین دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان بود، هم چنین تفاوت هایی بر حسب دانشگاه محل تحصیل و جنسیت نیز وجود داشت.
رابطه میزان استفاده از فن آوری های اطلاعات و ارتباطات با عملکرد دبیران در فرآیند یاددهی و یادگیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور بررسی رابطه بین میزان استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات با عملکرد دبیران در فرآیند یاددهی و یادگیری انجام شده است. روش تحقیق از نظر شیوه گردآوری اطلاعات توصیفی (همبستگی) و از نظر هدف، کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران مدارس متوسطه دخترانه شهر تهران به تعداد 12571 نفر تشکیل دادهاند که حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 375 نفر برآورد گردید و این تعداد به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده از بین جامعه آماری انتخاب شده است. ابزار گردآوری دادهها، دو پرسش نامه محقق ساخته فن آوری اطلاعات و ارتباطات با ضریب آلفای 79/0 و پرسش نامه عملکرد بر مبنای مدل هرسی و گلداسمیت با ضریب آلفای 81/0 در طیف پنج درجهای لیکرت بوده است. دادههای گردآوری شده به کمک روشهای آمار توصیفی و استنباطی هم چون K-S، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس از طریق نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میزان استفاده دبیران از فن آوری اطلاعات و ارتباطات با عملکرد آنها در فرآیند یاددهی و یادگیری رابطه معناداری وجود دارد و 6/60 درصد تغییرات متغیر وابسته تحقیق (عملکرد دبیران) را به ترتیب مؤلفههای استفاده از نرمافزارهای کاربردی، استفاده از پایگاههای اطلاعاتی و سپس استفاده از اینترنت تبیین میکنند. هم چنین، بین نظرات آزمودنیها به هر دو مؤلفه تحقیق (استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات و عملکرد) از نظر سابقه تدریس، تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
تببین فرآیندهای یاددهی- یادگیری در برنامه درسی دوره پزشکی عمومی با رویکرد یادگیری مادام العمر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پرورش دانش آموختگان واجد شایستگی های یادگیری مادام العمر، یکی از اهداف مهم فدراسیون جهانی آموزش پزشکی است. متخصصان حوزه برنامه درسی معتقدند که در میان تمام عناصر برنامه درسی، روش تدریس از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی ابعاد تدریس موثر در تقویت شایستگی های مورد نیاز برای تداوم یادگیری و پرورش یادگیرندگان مادام العمر بود.
روش ها: این پژوهش به صورت کیفی با جمع آوری داده ها و توصیف تحلیلی، ادراکی و طبقه بندی آنها طراحی و بین اساتید و صاحب نظران مراکز توسعه مطالعات آموزش پزشکی و اساتید حوزه برنامه ریزی درسی و آموزش بزرگسالان شهر تهران اجرا شد. برای وسعت بخشیدن به منابع گردآوری داده ها از روش های تحلیل محتوای کیفی، مرور نظام مند و مطالعه کتابخانه ای استفاده شد. نمونه گیری مطالعه به صورت هدفمند تا زمان اشباع داده ها ادامه پیدا کرد و با 21 مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد .
یافته ها: 11 شیوه به عنوان شیوه های موثر در تقویت و پرورش شایستگی های مورد نیاز برای دانشجویان پزشکی عمومی به منظور یادگیری مادام العمر به دست آمد. در تکمیل داده های حاصل از مصاحبه با مرور نظامند منابع، 16 شیوه تدریس به عنوان راهبردهای موثر در تقویت انگیزه و پرورش هر یک از توانایی یادگیری مادام العمر در دانشجویان پزشکی شناسایی شد.
نتیجه گیری: روش های یاددهی- یادگیری مناسب برای پرورش و تقویت شایستگی های یادگیری مادام العمر در برنامه درسی دوره پزشکی عمومی، باید مبتنی بر رویکرد یادگیرنده محور، مبتنی بر نظریه های سازنده گرایی و یادگیری بزرگسالان باشند.
بررسی و نقد کتاب راه بردهای یادگیری Les stratégies d’apprentissage(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب راه بردهای یادگیری، اثر پل سیر (Pau Cyr, 1998)، یکی از شناخته شده ترین نوشته های فرانسوی زبان دربارة راه بردهای یادگیری در حوزة آموزش زبان دوم است، که این مقاله به نقد و بررسی آن می پردازد. نوشتة حاضر شامل سه بخش است: نقد کتاب شناسی اثر مذکور، معرفی چهارچوب نظری نقد، و نقد محتوای اثر. در این مقاله ابتدا کیفیت کتاب شناسی اثر را ارزیابی کردیم؛ در ادامه موضع گیری نظری خود را در بررسی دیدگاه های مطرح در اثر تبیین کردیم؛ سپس تلاش کردیم محتوای اثر را به ترتیب ارائة مطالب بررسی کنیم. به نظر می رسد مؤلف می خواهد جریان پژوهشی ای را معرفی کند که در اواسط دهة 1970 میلادی در حوزة آموزش زبان دوم پیرامون مفهوم «راه برد یادگیری زبان آموز خوب» شکل گرفت. نشان دادیم که مؤلف تلاش می کند بدون اتکا به نظریه های شناخته شده، پدیدة راه بردهای یادگیری و آموزش آن ها را تبیین کند. همین رویکرد سبب شده است که مطالب ارائه شده متناقض و ناقص باشند. مؤلف به ندرت و به شکلی نارسا، از یافته های حوزه های پژوهشی تأثیرگذار روان شناسی شناختی و فراگیری زبان کم تر بهره می گیرد. طرح مسئله های متعدد اغلب پاسخ قانع کننده ای در پی ندارد. دلیل این امر هم عمدتاً نقص ابزار مطالعة تجربی و نظریه محور نبودن اغلب پژوهش های مورد استناد است. به طور کلی محدود شدن اثر به بررسی و معرفی یک جریان پژوهشی و نپرداختن به بررسی های انجام شده در حوزه های دیگر زمینة درگیر کردن ذهن مخاطب را بسیار محدود می کند.
تبیین مفهوم و ابعاد معنویت در تدریس از دیدگاه اساتید حوزه، دانشگاه و دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از راههای بهبود فرایند یاددهی و یادگیری، بهره برداری از معنویت گرائی است که مهمترین وجه آن، وجود مدرسان و اساتید معنویت گراست. لذا مطالعه حاضر به منظور بررسی دقیق تر این موضوع و دست یافتن به مفهوم معنویت در تدریس و شناخت ابعاد آن از دیدگاه اساتید حوزه و دانشگاه و دانشجویان، انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعه پژوهش شامل 22 نفرمدرسین دانشگاه، 25 نفر اساتید حوزه و 19 نفر دانشجو علاقه مند به شرکت در مطالعه بود که با نمونه گیری به شیوه در دسترس وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها به وسیله مصاحبه به صورت نیمه ساختار یافته انجام شد. داده ها با کمک نرم افزار MAXQDA و به روش تحلیل محتوای قراردادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها در 3 درونمایه، 8 طبقه و 35 کد دسته بندی گردید. درونمایه، ارائه محتوا و مضامین معنوی، مشتمل بر طبقات تاکید بر آموزه های دینی، پرداختن به مسائل انسانی و اخلاقی و آموزش استدلال دینی؛ درونمایه به کارگیری روش های تدریس جهت انتقال معنویت شامل طبقات ارائه محتوای معنوی به صورت رسمی و غیر رسمی و استفاده از رویکردهای مؤثر تدریس؛ و درونمایه تسهیل تکامل معنوی شامل طبقات تحت عنوان پرورش ابعاد دینی، پرورش ابعاد انسانی – اخلاقی و دستیابی به غایت اهداف آموزشی بود. نتیجه گیری: یک گام مؤثر در ارتقای آموزش عالی، تلاش در زمینه افزایش دانش و آگاهی مدرسین حوزه و دانشگاه در زمینه مسائل معنوی جهت انتقال مفاهیم معنوی و اخلاقی به دانشجویان، برای دستیابی به غایت اهداف آموزشی می باشد.
عوامل مؤثر بر افزایش بهرهوری فرآیند یاددهی-یادگیری در کلاس های چند پایه
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش محقق به بررسی عوامل مؤثر بر افزایش بهرهوری فرآیند یاددهی- یادگیری در کلاسهای چند پایه مقطع ابتدایی منطقه مارگون در سال تحصیلی 94-93 پرداخته است. در این راستا متغیرهایی شامل استراتژیهای یادگیری، رویکردهای یاددهی، نحوه آموزش و تجربه های تکنولوژیکی بر افزایش بهرهوری فرآیند یاددهی- یادگیری در کلاسهای چند پایه مقطع ابتدایی منطقه مارگون مورد آزمون قرار گرفته است. کلیه اعضای جامعه به تعداد 83 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردیدند. و پس از توزیع پرسشنامه از تعداد 80 پرسشنامه اطلاعات لازم در ارتباط با متغیرهای تحقیق گردآوری شد. برای بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، درصد) و روشهای آمار استنباطی (آزمون نرمال استاندارد، خی دو، رگرسیون) و نرمافزار 18-Spss استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از ارتباط بهرهوری فرآیند یاددهی – یادگیری در کلاسهای چند پایه با استراتژیهای یادگیری، رویکردهای یاددهی و نحوه آموزش در این کلاسها است. بنابراین معلمان این کلاسها باید در امر آموزش چنین مسائلی را جدی گرفته و با دقت مورد بررسی قرار دهند تا بتوانند در افزایش بهرهوری این کلاسها موفق باشند.
بازنمایی تجربه یاددهی-یادگیری در کلاس های پر ازدحام از منظر معلمان: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی تجارب معلمان از فرایند یاددهی- یادگیری در کلاس های پر ازدحام صورت گرفت. پرسش های پژوهشی از پارادایم نظریه داده بنیاد پیروی کرده و عبارت بودند از: کدام زمینه ها چرایی کلاس های پر ازدحام را توضیح می دهند؟ پدیده محوری کدام است؟ فرایندها و شرایط علّی کلاس های پر ازدحام چیست؟ چه مباحث خاصی بر آن اثرگذار است؟ پیامدهای ناشی از راهبردها کدامند؟ مشارکت کنندگان 30 نفر از معلمان دوره ابتدایی شهر سنندج در استان کردستان بودند که تجربه چند ساله یاددهی در کلاس های پر ازدحام را داشتند. ابزار آفرینش داد ه ها یک منشور مصاحبه نیمه ساختارمند با هفت سئوال اصلی بود. تحلیل داده ها به روش نوخاسته و در قالب کدگذاری نظری سه مرحله ای انجام گرفت. در مجموع، تعداد 117 کد بدوی، 50 کد محوری و 19 کد گزینشی احصا گردید. یافته ها آشکار کرد که چگونه بی عدالتی در توزیع منابع مالی و انسانی در آموزش و پرورش، میزان مشارکت والدین و معیارهای انتخاب مدرسه به تشکیل کلاس های پر ازدحام می انجامد. نتایج همچنین گویای آن بودند که معلمان در کلاس های پر ازدحام در زمینه یاددهی به شیوه مهیج و فعال، برقراری نظم و انضباط، سنجش و ارزشیابی آموخته های فراگیران با چالش روبرو شده بودند. با ازدحام فراگیران در برخی مدارس، پیامدهای اجتناب ناپذیری همچون بی توجهی به تفاوت های فردی فراگیران، عدم امکان خود-بهسازی معلمان، یاددهی غیر کیفی و تشکیل کلاس های استادیومی بروز می کند که موجب به حاشیه رانده شدن یادگیری و تمرکز بر نظم و مدیریت کلاس می شود. نتایج این پژوهش از اشارات کاربردی مفیدی برای نظام آموزشی و تربیت معلمان برخوردار است. می توان گفت تدریس در کلاس پر ازدحام وضعیتی پیچیده در زندگی واقعی مدرسه است و معلمان باید برای ساخت دانش خود از مهارت های مورد نیاز برای مقابله با این چالش بهره مند شوند.
سنتزپژوهی مؤلفه ها و روش های یاددهی و یادگیری در یادگیری خودراهبر از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
243 - 270
حوزه های تخصصی:
هدف تدوین و اجرای مؤلفه ها و روش های یاددهی و یادگیری در یادگیری خودراهبر، فقدان توجه لازم به خودراهبر نمودن فراگیران در یادگیری به عنوان یک کمبود اساس در نظام آموزشی می باشد که این امر، امکان بهبود ویژگی ها و توانایی های فراگیران را تضعیف می کند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه نظام مند و ارائه فرا ترکیبی از الگوهای نظری و پژوهش های انجام شده صورت گرفته است. روش بررسی این پژوهش کیفی از نوع سنتز پژوهی، با روش تحلیل محتوا و به کمک ترکیب انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، پژوهش هایی است که در سال اخیر در حوزه یادگیری خودراهبر در داخل و خارج ایران صورت گرفته است. از مجموع 86 کتب و مقاله هایی که متناسب با ارتباط موضوعی داده ها مورد مطالعه قرار گرفت، تعداد 57 نمونه به صورت هدفمند انتخاب و11 مقوله شناسایی در نهایت 73 مفهوم به عنوان مؤلفه های نهایی استخراج شدند. در مرحله بعد همه اطلاعات با روش تحلیل محتوای استقرایی تحلیل شدند.
تأثیر روش های ارزشیابی برخط هم زمان و ناهم زمان بر فرایند یاددهی-یادگیری: مطالعه موردی دانشگاه لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۲۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۳
133 - 152
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش های ارزشیابی برخط هم زمان و ناهم زمان بر فرایند یاددهی-یادگیری اجرا گردید. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی متوالی و شیوه گردآوری پیمایشی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل تمام اساتید دانشگاه لرستان بود و با استفاده از نمونه گیری هدفمند ۲۰ مصاحبه با ۲۰ نفر از خبرگان تا زمان اشباع اطلاعاتی انجام گرفت. جامعه آماری در بخش کمی دانشجویان (9304 نفر) و اساتید (322 نفر) دانشگاه لرستان بودند که 369 نفر از دانشجویان و 175 نفر از اساتید به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، از تحلیل مضمون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که روش های ارزشیابی برخط هم زمان و برخط ناهم زمان بر فرایندهای یاددهی و یادگیری دانشجویان دانشگاه لرستان تأثیر مثبت و معنی داری دارند، با این حال روش ارزشیابی برخط هم زمان تأثیر بیشتری بر فرایند یادگیری و روش ارزشیابی برخط ناهم زمان تأثیر بیشتری بر فرایند یاددهی دارند. با توجه به تأثیر مثبت هر دو روش ارزشیابی بر فرایند یاددهی-یادگیری، اعضای هیئت علمی دانشگاه لرستان می توانند از هر دو روش برای ارزشیابی دانشجویان استفاده نمایند