مطالب مرتبط با کلیدواژه

استعمارنو


۱.

بایستگی ها در گفتگوی تمدن ها(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: همگرایی همدلی ایدئولوژی ارتباطات گفتگو معادله امپریالیسم تمدن استعمارنو مفاهمه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹۶
در این نوشتار، به عواملی پرداخته شده که نقشی تعیین کننده در عملی شدن گفتگوی تمدن‏ها دارند. گفتگوی میان تمدن‏ها، با شعار حاصل نمی‏گردد، بلکه نتیجه‏ی یک معادله‏ی فرهنگی، اجتماعی است که در این معادله چند عامل کلیدی نقش آفرینند. همدلی و همگرایی بین‏المللی میان دولت‏ها و ملت‏ها، یکی از این عوامل تعیین کننده است، بدین معنی که در سطح دولت‏ها و ملت‏ها، برای اصولی مشترک، تفاهمی عام صورت بگیرد. از دیگر عوامل تحقق گفتگو، فضاسازی جهانی برای فرهنگ گفتگو است. بدین گونه که طرفین گفتگو یکدیگر را به رسمیت شناخته باشند و نسبت به یکدیگر از درکی واقع بینانه برخوردار گردند. همچنین نقش ارتباطات مستمر میان دولت‏ها و ملت‏ها را نباید در تحقق گفتگو از یاد برد، لذا باید تحولی در حوزه‏ی ارتباطات بین دولت‏ها و ملت‏ها صورت گیرد. نظام جمهوری اسلامی، باید یکی از تلاش‏های استراتژیک خودش را ارتباط با ملت‏ها و دولت‏ها قرار دهد و تلاش پیگیری را در معرفی ایدئولوژی اسلامی بنماید و ابهام زدایی نموده و فضای گفتگوی سازنده را فراهم سازد. متأسفانه، استعمارگران و سلطه گران جهانی، هرگز در راستای مفاهمه تلاش نکرده و بلکه در راستای تثبیت حاکمیت خویش عمل می‏کنند که مانعی سترگ فراروی گفتگوی سازنده میان تمدن‏هاست. اندیشمندان اسلامی می‏توانند از مقوله‏هایی همچون حج و دین مایه‏های اندیشه‏ی اسلامی و نقاط مشترک میان اندیشه‏ی اسلامی و دیگر تمدن‏ها، در راستای عملی سازی گفتگو، بهره ببرند.
۲.

رویکرد انتقادی جهان سوم به حقوق بین الملل، با تاکید بر نقد حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توویل رویکرد جهان سوم به حقوق بین الملل جهان سوم استعمار استعمارنو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۰۶
حقوق بین الملل، دانشی است که از سوی رویکردهای گوناگون نقد شده، و نقش آن در تثبیت نابرابری و سلسله مراتب حاکم بر جهان مورد تأکید و بررسی قرار گرفته است. «رویکرد جهان سوم به حقوق بین الملل» در موضع انتقادی خود به این نظام، بر مصائب تاریخی محرومان و فرودستان جهان متمرکز است، و انگشت اتهام را به خود حقوق بین الملل بعنوان یکی از عوامل مهم در تثبیت این فرودستی، نشانه گرفته و آن را نقطه عزیمت خود قرار داده است. این رویکرد انتقادی، نظام بین الملل حقوق بشر را نیز، برغم ظاهر فریبنده آن، از نقدهای خود مصون نگذاشته است و بر کارکرد آن در مشروع سازی فرایندی که منجر به تداوم و نیز استحکام این نابرابری می شود، تأکید می کند.  در این مقاله، با روش توصیفی، تحلیلی، پس از  واکاوی نقدهای اصلی این رویکرد به حقوق بین الملل، به بررسی ماهیت و اهداف آن، و نیز نقد این رویکرد به حقوق بشر پرداخته خواهد شد.