فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۵۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
نثر تاریخ بیهقیو تاریخ جهانگشای جوینیاز دو دوره کاملاً متفاوت، مرسل و فنی، است. تاکنون پژوهش های متنوعی دربارة سبک شناسی بر روی این آثار انجام شده است؛ اما متأسفانه دربارة ویژگی های سبکی این دو اثر، تنها شواهد محدودی بررسی می شود. از مهم ترین اهداف این پژوهش، تهیه اسناد و اطلاعات قطعی باتوجه به کل متن است؛ منظور از اسناد و اطلاعات قطعی، اطلاعات آماری و مشخص شدة هریک از ویژگی ها و عناصر مهمی است که صاحب نظران بر اساس آن نظر خود را دربارة سبک یک اثر ارائه می کنند. تمرکز این روش بر اطلاعات به دست آمده از آثار ادبی و تحلیل آنها با نرم افزارهای پیشرفته رایانه ای است؛ به همین منظور جلد اول تاریخ بیهقیو تاریخ جهانگشای جوینیانتخاب شد. اسم های موجود در هر اثر با استفاده از رایانه، از هر دو متن استخراج گردید. با بررسی هر دو متن تفاوت ها و شباهت های ویژگی های مؤثر هر اثر در زمینة اسم های اشخاص، باتوجه به رویکرد سبک شناسی، تحلیل شد. ابوالفضل بیهقی به سبب سبک خاص و تلاش برای مستندکردن نوشته هایش، بیش از جوینی از اسم های اشخاص بهره برده است؛ البته این تفاوت تنها در تنوع اسامی نیست؛ بلکه تفاوت اصلی در میزان تکرار اسم هاست؛ به گونه ای که در تاریخ بیهقیتکرار اسم بیش از تاریخ جهانگشای جوینیاست.
هنر گزینش و کاربرد واژه در سخن سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی شیوة گزینش واژه در سخن سعدی نشان می دهد که واژه های کلیدی در جمله یا بیت معمولاً با هم مرتبط هستند و بر هم تأثیر می گذارند. معیار سعدی در انتخاب واژه، تناسب در معنای کلّی و عام در جایگاه همگرایی کلمات است؛ حتی انگیزه او در استفاده از استعاره، تشبیه و ترکیبات دارای معنای کنایی نیز تاحدّی رعایت همین تناسب و هماهنگی بین واژه ها در محور همنشینی است. سعدی هنرمندانه از شگردهای زبانی خاص برای پرهیز از تکرار واژه در یک معنا و مفهوم بهره می برد و افزون بر تناسب در گزینش واژه به این نکته نیز توجه دارد. در این نوشتار نخست موضوع ترادف و چند شگرد زبانی بررسی می شود؛ از آن جمله است: استعاره، مجاز، تغییر صورت صرفی واژه و معادل عربی کلمه که سعدی برای پرهیز از تکرار از آنها بهره می برد. در ادامه با ذکر نمونه هایی تناسب و هماهنگی بین واژه ها در سخن سعدی بررسی خواهد شد.
تطوّرات واجی و تحوّل معنایی واژگان در تاریخ بیهقی
حوزه های تخصصی:
گروه های زبانی در سیر تاریخی از فارسی باستان تا فارسی دری کنونی، تحوّل و تغییراتی یافته که در این میان تغییر و تطوّرات واجی یکی از مهم ترین دگرگونی های آن به شمار می رود. در این مقال تلاش می شود که نوع تطوّر «واجی» و «معنایی» در کتاب تاریخ بیهقی به عنوان یکی از اُمّهات نثر سبک خراسانی در قرن پنجم نشان داده شود. به علت نزدیکیِ زمانی تاریخ بیهقی به فارسی میانه (پهلوی)، بسیاری از خصوصیّات آوایی زبان پهلوی را در خود، حفظ کرده و بسیاری از واژگان مانند: آشکار، پدرود، بهر و... بدون هیچ گونه تغییری وارد این کتاب شده اند. روش کار در این تحقیق به شیوه توصیفی کتابخانه ای است. تغییرات واجی در این اثر به صورت های «کاهش و تخفیف»، «افزایش»، «ابدال» و «ادغام» خود را نشان داده که بیشترین فرآیند این تغییر، «ابدال» بوده است. در تحوّل معنایی مفردات در این مقال، واژگان با چند وضعیت تحوّلی روبرو شده اند: یا متروک شده و یا علاوه بر معنای گذشته، معنای جدید نیز گرفته اند. در تحوّل معنایی، جمله ها اغلب در معنای غیر واقعی و وضعی خود بکار رفته و به صورت جملات کنایی درآمده اند.
ساختار نحوی معارف بهاءولد براساس الگوی سبک شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت سبک و زبان هر اثری به دریافت و فهم درونمایه و مطالب آن، کمک بسیاری خواهد کرد؛ به ویژه زمانی که متن عرفانی و ادبی باشد. زبان در این متون تاحدّی از شکل معیار و ساختار اصلی خود خارج می شود. معارف،تنها اثر بهاءولد، بیانگر دل نوشته ها و حاصل حالات روحانی و عرفانی نویسنده است. مؤلف در آن با زبانی خاص و بیانی ویژه و شعرگونه عرفان و جهان بینی خود را به تصویر کشیده است؛ به همین سبب ازجمله متونی است که بی تردید در گروه متون ادبی قرار می گیرد و آن را برپایة الگوی سبک شناسی لایه ای (لایه های پنج گانه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک) می توان بررسی کرد. این مقاله می کوشد تا با دیدگاهی سبک شناسانه، نحو و ویژگی های نحوی معارفرا بررسی کند و با واکاوی لایه نحوی این اثر، برجستگی های نحوی و دستوری آن را تحلیل و تبیین کند. با این بررسی آشکار می شود که ساختار زبانی و نحوی معارفچه اندازه از شیوه گفتار شفاهی و زبان گفت و شنود رودررو تأثیر پذیرفته است. هم چنین دریافته می شود محتوای عرفانی متن و پیشه وعظ نگارنده آن تا چه اندازه بر ساختمان نحوی کلام تأثیر گذاشته است.
تأملی در ویژگی های زبانی و املایی نسخه خطی نخستین شرح کامل مثنوی به زبان فارسی در آسیای صغیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی و فرهنگ ایران همواره مشتاقانی در جهان داشته است و بخش هایی مانند آناتولی و منطقه بالکان، بسیار از این زبان و فرهنگ تأثیر پذیرفته اند. فارسی آموزی، نسخه برداری آثار علمی و ادبی، ترجمه، تصحیح و شرح متون فارسی، وجود نسخه های خطی بی شمار از آثار کهن ایرانی در کتابخانه های بزرگ دنیا و توجه محققان و مصححان غیرایرانی به بازآفرینی این متون، نشانه هایی از نفوذ فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در جهان است. شرح شش جلدی مصلح الدین مصطفی بن شعبان حنفی رومی (969 897 ق)، معروف به سروری، بر مثنوی معنویفقط یک نمونه از این گونه کوشش هاست که در قرن دهم هجری در آناتولی نوشته شده است. وی از پیروان مولویه در دوره سلطان سلیمان قانونی بود. در این مقاله کوشش شد تا افزون بر معرفی نسخه های خطی شرح سروری بر مثنوی، با رویکرد بررسی سبک شناختی متون، به این پرسش کلیدی پاسخ داده شود؛ این اثر ازنظر سبکی چه ارزش هایی دارد که آن را شایسته توجه بیشتر می کند؟ ویژگی های این اثر ازنظر زبانی مانند نثر مرسل فارسی است. این اثر، آیات و احادیث و حکایات و سخنان متصوفة بسیاری را در خود جمع کرده است و به آنها استناد می کند؛ هم چنین اشعار پرشماری را از شاعران پارسی گوی دیگر برای تبیین دقیق تر ابیات مثنویبیان کرده است؛ به همین سبب ازنظر محتوایی مجموعه ای ارزشمند و درخور تحقیق با رویکرد پژوهش بینامتنی است. به سبب تأثیر محیط پیرامون، ضبطِ مشکول بسیاری از واژه ها و اصطلاحات به متن وارد شده است و همین می تواند زمینه ای برای مطالعات گونه شناسی زبانی باشد.
فعل در زبان دوبیتی های امیر پازواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان مازندرانی یکی از زبان های رایج در کشور ایران است که از دیرباز با وجود تعامل با دیگر زبان های ایرانی توانسته است ساختار و ماهیت خود را حفظ کند و به عنوان یکی از زبان های زنده دنیا به پویایی خود ادامه دهد؛ ولی با وجود شناخت و بررسی قواعد زبانی حاکم بر آن، در محافل علمی مهجور مانده است. نگارندگان در تحقیق حاضر با مطالعه اشعار امیر پازواری – شاعر مازندرانی عصر صفویه- علاوه بر استخراج و دسته بندی قواعد زبان طبری، آثار این شاعر را با رویکردی سبک شناسانه بررسی کرده اند. آنچه با نگرش توصیفی -تحلیلی به دوبیتی های امیر پازواری در این نوشتار به دست آمده، بیانگر آن است که سیستم فعل در زبان طبری جدید، به ویژه در آثار امیر پازواری در مبنا شامل دو مضارع و ماضی و چهار وجه اخباری، امری، التزامی و شرطی است. از نظر زمانی در چهار قسم حال، گذشته، آینده (شکل خاصی برای تشکیل ندارد) و نقلی تقسیم می شود و از نظر شکلی فقط به صورت حال، گذشته، نقلی و شرطی است. افعال از نظر ترکیب به صورت زمان های ساده و مرکب هستند. در مجموع نتایج نشان دهنده اثرپذیری اندک این زبان از زبان های رایج اطرافش به خصوص فارسی معیار و در نتیجه ثبات تاریخی آن زبان است.
مؤلفه های زبان عامه در منظومه های «زهره و منوچهر» و «ایرج و هوبره»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان یکی از اصلی ترین اجزای فرهنگ است که باعث برقراری ارتباط و تبادل اندیشه می شود. زبان عامه از عناصر معنوی فرهنگ عامه و جزء گنجینه های ادب فارسی است که در آثار ادیبان پارسی به کار گرفته شده است. این زبان بخش جدایی ناپذیر فرهنگ و ادبیات عامه است؛ فرهنگی که شامل باورها، افسانه ها، مَثل ها، ترانه ها و... است. بهره گیری از زبان عامه در ادبیات دورة مشروطه نمود بیش تری داشته است. شعر این دوره بیشتر پسند خاطر عام یافته است تا خاص. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی آخرین منظومه های غنایی فارسی؛ «زهره و منوچهرِ» ایرج میرزا و «ایرج و هوبرهِ» لاربن را از منظر واژگان، اصطلاحات، کنایات و ضرب المثل ها، که عناصر چهارگانة زبان عامه اند، مورد بررسی قرار داده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با وجود تشابه وزن، قالب، درون مایه و زبان دو منظومه، کاربرد زبان عامه در ایرج و هوبره نسبت به زهره و منوچهر کمتر است؛ چرا که زمانِ ایرج میرزا اقتضا می کرد که با مردم به زبان خودِ آنان سخن بگویند و بنویسند و از به کارگیری لغات و اصطلاحات و مثل ها و تکیه کلام های آشنای مردم خودداری نکنند. از طرفی دیگر، زبانِ آثار جمال زاده، میرزاده عشقی، نسیم شمال و دهخدا که زبان دوره مشروطه به حساب می آمد بر زبان شعری ایرج میرزا بی تأثیر نبوده است، در حالی که زبان لاربن به زبان معیار بسیار نزدیک است.
سبک شناسی لایه ای مجموعه اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«قیصر امین پور» در مواجهه با جهان و جامعه، شاعری صادق است. شعر او، گزارش راستین مناسبات شاعر با جامعه و تغییرات و تحوّلات فرهنگی و اجتماعی است. وی سخت ملتزم و متعهّد به ارزش های مذهبی است و اعتقادی راسخ به اصول و آرمان های جامعه دارد. کاربرد واژ گان محاوره ای ، ترکیبات تازه، عینی و حسّی بودن واژگان و ساختار ساد ة جمله ها در اغلب موارد از ویژگی های برجستة زبان این گوینده است؛ به نحوی که تبدیل به سبک شخصی وی شده است. آهنگ و تناسب موسیقایی واژه ها و نشان دار بودن آنها و همچنین ساختار تعابیر از دیگر ویژگی های شعر این سخنور است؛ بنابراین برای تبیین گستره سبک، مشخّصه های زبانی همراه با ویژگی های تصویری (بلاغی) و قلمرو اندیشه های شاعر به طور موازی و در خدمت اهداف کلی اشعار بررسی می گردد. این مقاله به شیوة توصیفی-تحلیلی به بررسی جنبه های گوناگون سبکی اشعار «امین پور» با تکیه بر دو مجموعه شعر، «گل ها همه آفتابگردانند» و «دستور زبان عشق» از اشعار دوره سوم و تکامل سبکی شاعر در چهار لایة آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی پرداخته است. بر اساس یافته های این پژوهش، شعر «امین پور» در حوزة واژگان و نحو و تصاویر دارای نوآوری است.
رمزگان و وجه: دو عامل متمایزکننده در سبک شناسی گفتمانی قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سبک شناسی گفتمانی، ادبیات ظرفی است برای بیان اندیشه ها و عقایدی که فقط به پدیدآورندة آن مربوط نیستند؛ بلکه با محیط و بافتی ارتباط دارند که متن مورد نظر در آن تولید شده است. با این وصف، ادبیات محصول گفتمانی است که در آن بالیده است و محیط، بافت، مسائل فرهنگی و ایدئولوژی مسلط بر دورانی که مولد آن متن خاص است، همگی در رشد و پیدایی آن تأثیرگذار هستند. در ادبیات فارسی، سبک خراسانی محصول گفتمانی است که وجه غالب آن وفور اندیشه های فلسفی و به ویژه خردگرایی است. این دوره با نفوذ اندیشه های عقلانی و خردورزی همراه است و اشعار ناصرخسرو به عنوان یکی از شاعران شاخص و تأثیرگذار و یکی از نمایندگان برجستة ادبیات قرن پنجم، نمونة برجسته ای از این شاخصه های فکری محسوب می شود. نکتة قابل توجه در اشعار این شاعر، نفوذ اندیشه های فلسفی و دینی است؛ به طوری که بخش اعظمی از دیوان قصاید او به این مضامین اختصاص داده شده است. در سبک شناسی لایه ای قصاید ناصرخسرو، با توجه به وفور مضامین فلسفی و دینی، می توان سبک خاص این شاعر را تبیین کرد و به این نکته دست یافت که آثار این شاعر نتیجة گفتمان غالب فرهنگی دورة سبک خراسانی بوده که بسامد مفاهیم فلسفی و عقلانی در آن کاملاً چشمگیر است. در این پژوهش، با تکیه بر سبک شناسی لایه ای، دو لایة واژگانی و نحوی در تعدادی از قصاید دیوان وی بررسی می شود تا روشن شود که گفتمان غالب فکری و فرهنگی آن دوره، در نوع سبک واژگانی و نحوی این آثار چه نمودی داشته است. هدف این پژوهش دست یافتن به رمزگان های مسلط قصاید ناصرخسرو به منظور تبیین تأثیر شرایط گفتمانی بر آن ها است؛ بنابراین، با بررسی لایة واژگانی، رمزگان های این قصاید ارائه خواهند شد. این پژوهش در لایة نحوی و بررسی وجوه به کاررفته در قصاید مذکور نیز به دنبال همین تأثیر است و طبق این بررسی روشن می شود که رمزگان های برجستة اشعار ناصرخسرو و همچنین وجوه به کاررفته در آن ها تحت تأثیر گفتمان فرهنگی عقلانی و خردگرایی دوران مؤلف است.
قیدهای آغازین ، عنصری از الگوی وصفی- روایی در شعرِ نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قید به سبب جایگاه لغزانش در جمله ، کارکردهای گوناگونی دارد . در شعر سنتی ، جایگاه قید در بیت ، مقیّد به چارچوب تساوی مصراع ها و نظام قافیه است؛ اما جایگاه قید در شعر نو محدودیّت شعر سنّتی را ندارد . نیما شمار زیادی از اشعار نوی خود را با قید آغاز می کند و بیشترین کاربرد قیدهای آغازین اشعار نیما را سه قید مکان، زمان و حالت تشکیل می دهد . اینکه چرا نیما شعرهای خود را با قید آغاز می کند، پرسش این پژوهش را سامان می دهد . اگرچه در پاسخ به آن می توان انگیزه های متعددی را ذکر کرد ، مثل فضاسازی ، تمایل به نمایشی و دیداری نمودن شعر ، حتی ضرورت وزن و قافیه ، هدف اصلی نیما از کاربرد آگاهانه قیدهای آغازین تکمیل و تقویّت ساختار وصفی- روایی شعرش است؛ چنانکه در هنر تئاتر و سینما ، حفظ وحدتِ زمان و مکان و توجه به حالت صحنه و بازیگران از اصول مهم دراماتیک محسوب می شود . از این رو ، قیدهای آغازین ، عنصری از الگوی وصفی- روایی شعر نیما را تشکیل می دهند . قید مکان 149 بار ، قید زمان 82 و قید حالت 30 بار در آغاز اشعار نیما به کار رفته اند که قید مکان با 80/57 درصد ، بیشترین بسامد را دارد و نشان می دهد: 1 ) ساختارهای قید مکان نسبت به سایر ساختارها از نظر معنایی و موسیقایی قابلیّت زیبایی آفرینی بیشتری دارند؛ 2 ) قید مکان در شکل گیری الگوی وصفی- روایی شعر نیما نقش کارسازتری دارد و نگرش رئالیسم اجتماعی او را بهتر تصویر می کند . قید زمان در آغاز اشعار نیما بر سه معنای عمده دلالت می کند: 1 ) سمبلیک 2 ) خاطراتی 3 ) تقویمی؛ و قید حالت را می توان در دو مفهوم کلّی جای داد : 1 ) دلهره و اضطراب 2 ) خلوت گزینی و انزوا .
بررسی لایه ی آوایی سوره ی مبارکه ی ""انبیاء"" از منظر سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی، به عنوان یکی از گرایش های زبانی نقد متون ادبی، از لایه های مختلفی برای تحلیل متن سود می جوید که سطح آوایی یکی از آن ها به شمار می آید. در این لایه، برجسته ترین ویژگی های خلق موسیقی که به دلیل ""نشان دار"" بودن به یک مشخصه ی سبکی بدل می گردد، بررسی می شود و جنبه های زیبایی شناسی آن بازگو می گردد. اوج زیبایی موسیقی در متون ادبی را در آیات قرآن می توان یافت، که با آرایش کلمه ها و چینش دقیق آن ها در کنار هم، باعث تناسب و انسجام شده و توجه خواننده را به متن جلب می کند. از آنجا که موسیقی نقش بی بدیلی در قرآن کریم ایفا می کند، لذا در این پژوهش مهمترین جنبه های خلق موسیقی را در سوره ی مبارکه ی(أنبیاء) مورد واکاوی قرار داده ایم. در این سوره ی مبارکه، شواهد مخلتفی سبب خلق موسیقی و آهنگ گشته است، اما برخی به دلیل بسامد بالا، به یک مشخصه ی سبکی بدل گشته است، که در زیر مجموعه ی موسیقی درونی، موسیقی معنوی و موسیقی فکری به آن ها پرداخته شده است. ایجاد تناسب، انسجام و هماهنگی لفظ با معنی به منظور جلب خواننده، تصویر سازی صحنه های فرح بخش بهشتیان و عذاب آور دوزخیان از طریق صفات و حروف، تثبیت معانی در ذهن از طریق کاربرد مفاهیم متضاد، از کارکرد های موسیقی در این سوره ی مبارکه است. این پژوهش، با روشی تحلیلی- توصیفی به بررسی لایه ی آوایی سوره ی مبارکه انبیاء پرداخته است.
نقش ترکیبات اشتقاقی مثنوی در آفرینش قافیه از منظر سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی یکی از قلّه های ادب پارسی است که در کنارمعناگرایی،گاه گاه جلوه های زبانی در شعرش جلوه گر می شود. این شاعر توانمند، جهت زیبا و شیوا ساختن صورت سخنش، شگردهای متنوّعی به کار می بندد. یکی از تکنیک های مولوی در انعطاف بخشی به صورت کلام، ابداع ترکیب های نو و اشتقاقی در مکان قافیه است. اندیشمندان و محققان مثنوی بیشتر به وجوه معنایی شعر مولوی پرداخته اند. در مورد نقش ترکیبات اشتقاقی در آفرینش قافیه در مثنوی تاکنون اثری شایسته چهره ننموده است. در این مقاله، به این جنبه از سخن مولوی پرداخته شود. مولانا در جایگاه قافیه به صورت وافر از ترکیب استفاده کرده است. برانگیختن توجّه مخاطب به صورت کلام، نگارگری در عرصة سخن، آهنگین کردن کلام و انباشت جای خالی قافیه از مهم ترین انگیزه های مولوی در به کارگیری این تکینک است. بازتاب نقش ترکیبات در خلق قافیه تحت عنوان هایی چون : ترکیبات ونددار، ترکیبات شبه وند دار، صفات فاعلی مرکب مرخّم، ترکیبات وصفی، ترکیبات مصدری و کلمات پیوندی بررسی و تحلیل شده اند. تجلّی ترکیبات اشتقاقی در جایگاه قافیه علاوه بر بلیغ ساختن صورت کلام مولوی موجب ایجاد تشخّص سبکی برای سخن او شده است، به گونه ای که سخن او را می توان از معاصرانش متمایز کرد.
بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی خطبه های نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی، یکی از رویکردهای نقدی است که در سده ی أخیر، توجه ویژه ای از طرف ادیبان و سخنوران به آن شده است. یکی از مهم ترین موضوعات مورد بررسی در سبک-شناسی، بررسی آوایی و یا موسیقایی متن ادبی و به عبارت دیگر سبک شناسی آوایی اثر ادبی است که نحوه ی کاربرد واحدهای آوایی (صدا و آهنگ) در یک موقعیت زبانی و نیز کارکرد بیانی آواهای زبان را بررسی می کند. از جمله متونی که ارزش و شایستگی بررسی و تحلیل سبک شناسی آوایی را دارد، خطبه های نهج البلاغه امیرمؤمنان علی(ع) است. این خطبه ها دارای موسیقی دلنشین و تأثیرگذاری می باشد که توجه ی بسیاری از اندیشمندان و ادیبان را به خود جلب نموده است، نوشتار حاضر بر آن است، تا عناصر سبک ساز آوایی خطبه های نهج البلاغه و میزان انسجام این عناصر با مفاهیم مورد نظر حضرت را با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاضر از این نوشتار حکایت از آن دارد که سجع، جناس، نظم آهنگ درونی، تکرار، تضاد و مقابله به عنوان نمود های برجسته ی عناصر آوایی در خطبه ها هستند که علاوه بر موسیقی گوش نواز، امکان استنباط معانی و مفاهیم مورد نظر حضرت را فراهم می کنند.
مقایسه لهجه صنعاء با عربی فصیح
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، شناسایی برخی از خصوصیات آوایی لهجه صنعاء و مقایسه آن با زبان عربی معیار است. لهجه صنعاء یا لهجه صنعانیه درواقع لهجه مردمان صنعاء پایتخت یمن است. این لهجه بهواسطه غلبه معمول لهجه پایتخت بر دیگر لهجههای یمن شاید بهعنوان لهجه یمنی نیز شناخته شود. دادهها از طریق مصاحبه حضوری غیررسمی با دانشجویان یمنی به صورت فردی یا جمعی و مکالمه با افراد بومی در شهر صنعاء به عنوان سخنگوهای آن لهجه و همچنین مشاهده و شنیدن سخن آن ها و تجزیه و تحلیل کلامشان و با تکیه بر دیگر روش های تحقیقات میدانی گردآوری شده است. و در این مقاله تمرکز نویسندگان معطوف به بیان تغییرات آوایی در ضمایر و دستگاههای فعلی این لهجه است.
کارکرد ایدئولوژی در لایه های سبکی داستان حسنک وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: ادبیّات آیینه ای گویا از دیدگاه ها، افکار، عقاید، باورها و در یک کلام ایدئولوژی حاکم بر اذهان نسل های متمادی است که خواسته یا ناخواسته در آثار هر دوره بازتاب می یابد. گزارش بیهقی از داستان بردارکردن حسنک نیز از این بازتا ب ها خالی نیست. هدف این مقاله آن است که بازتاب انگاره های ذهنی و قلبی بیهقی را در این داستان برجسته-سازی کرده و مورد ارزیابی قراردهد در این راستا مسأله ی بنیادی مقاله این است که آیا متن از ایدئولوژی مؤلف تأثیر پذیرفته است؟ کیفیت و کمّیت این تأثیر پذیری به چه میزانی است و بازتاب آن در قلم بیهقی چگونه ارزیابی می شود؛ به همین منظور مبانی ایدئولوژیک نویسنده با تکیه بر اصول سبک شناسی لایه ای در سه لایه ی واژگانی، نحوی و بلاغی بررسی و تحلیل شده است. در پایان این نتیجه حاصل می گردد که هرچند بیهقی، شخصاً بر بی طرفی خود اصرار دارد، باز هم به طور ناخودآگاه و در پاره ای از موارد کاملاً خودآگاه و صریح، باورها و نظرات خود را در متن تسرّی می دهد. بسامد این بازتاب به ترتیب در بخش واژگان، نحو و بلاغت داستان دیده می شود.
سبک شناسی لایه ای اشعار انقلابی و مذهبی طاهره صفارزاده (لایه آوایی و واژگانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
کارکرد ممیز خاص در صفت شمارشی مرکب؛ ویژگی ممتاز سبک بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیدل دهلوی بزرگترین شاعر فارسی گوی هند است که دشواری و دیریابی را از مشخّصات اصلی سبک او به حساب آورده اند. از جمله بحث های تخصصی پیرامون سبک بیدل و دشواری های کلام او، پاره ای توجّهات نحوی اوست که کمتر مورد بررسی محقّقان شعرش قرار گرفته است. یکی از مسائل نحوی و دستوری در زبان شاعر، کاربرد فراوان صفت شمارشی مرکب و ممیز خاص به گونه ای ویژه و منحصرد به فرد است که آن را به مشخصه ممتاز و برجسته سبک بیدل تبدیل می کند. نگارندگان در این جُستار به بررسی انواع شیوه های به کارگیری صفت شمارشی مرکب در دیوان شعر بیدل با تکیه بر تمامی موارد موجود در دیوان او پرداخته اند که در نهایت منتج به این امور گردید: کاربرد صفات شمارشی مرکب و ممیز خاص به عنوان ویژگی سبکی، به سبب کثرت، تنوّع و چگونگی استعمال، در نوع خود کم نظیر و مختص بیدل دهلوی است؛ میان ممیز و معدود در شعر بیدل رابطه محکم و استواری از لحاظ معنایی حاکم است؛ ممیزها گاه به جای ابهام زدایی، بر ابهام کلام می افزایند؛ ممیزهای تصویری و خیال انگیز، بیشترین کاربرد را در شعر بیدل داراست؛ ممیزهای مادی با معدودهای انتزاعی بیشترین بسآمد را از میان دیگر تقسیمات در شعر بیدل به خود اختصاص داده است و دست آخر اینکه صفت های شمارشی در ترکیب صفت شمارشی مرکب + معدود، اعدادی محدودند به طوری که از اعداد یک، دو، یک دو، نه، صد و هزار تجاوز نمی کنند.
جابه جایی ضمیر شخصی متصل در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی از زبان معیار، انحراف از قوانین حاکم بر همنشینیِ واژه ها، افزودنِ قاعده هایی به برونه زبانِ معیار، به هم ریختنِ نحوِ جمله ها و دخل و تصرّف در ساختمانِ دستوریِ زبان معمول و متعارف، مجموعه روش هایی است که اغلبِ شاعران برای رسیدن به زبان شعر از آن بهره می برند. اصولاً به کارگیریِ روش هایی در زبان، که توجهِ مخاطب را از پیام، به زبان معطوف می کند، منجر به برجسته سازیِ زبانِ شعر می شود و این برجسته سازی ها به دو شکلِ هنجارگریزی و قاعده افزایی صورت می گیرند. هنجارگریزی نیز خود انواعی دارد که اغلب با جابه جایی اجزا و ارکان در حوزه های مختلفِ دستوری ایجاد می شود. در این میان، ضمایر شخصی متصل که نقش مندی دستوری آن ها، موقعیّت مکانیِ ویژه ای برایشان رقم می زند، به دلیلِ انعطاف پذیریِ بالایی که در تغییر موقعیّت مکانی از خود نشان می دهند، همواره بسترِ مناسبی برای دخل و تصرّفِ شاعران بوده و هنجارشکنی ها و گریز از قواعد در تعیین موقعیّت مکانی این گونه ضمایر، تنوّعی چشمگیر در کاربردِ آن ها ایجاد کرده که بخشی از آن تنوّع در زبان شعر کشف و ثبت شده است.
ساختِ رابطه ی تعلیلی استنتاجیِ جملات در ابیاتِ شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شعر حافظ یکی از برجسته ترین رابطه هایی که دو جمله یا دو مصراعِ یک بیت را از نظر معنایی به هم پیوند می-دهد، رابطه تعلیلی استنتاجی است. این نوع رابطه، الگوی ساخت بسیاری از ابیاتِ شعر اوست. به طوری که از نظر ساخت جمله های بیت، مشخصه سبکِ شخصیِ او محسوب می شود. در این الگوی ساختی که گاه از دو جمله مستقل تشکیل شده و گاهی از یک جمله مرکّب، یکی از جملات از نظر معنایی برای جمله دیگر، جمله نتیجه، حکم علّت را دارد.
در این نوشتار سعی بر این است تا نشان داده شود که در این الگو هر یک از جملاتِ تعلیل و استنتاج به چه صورت هایی (امری، خبری، استفهامی و ...) آمده اند و ترتیب آنها از نظر تقدّم و تأخّر به چه صورتی است و تغییراتی که با جابجاییِ جملاتِ این ساخت به وجود می آید، چگونه است.
در این نوشتار سعی بر این است تا نشان داده شود که در این الگو هر یک از جملاتِ تعلیل و استنتاج به چه صورت هایی (امری، خبری، استفهامی و ...) آمده اند و ترتیب آنها از نظر تقدّم و تأخّر به چه صورتی است و تغییراتی که با جابجاییِ جملاتِ این ساخت به وجود می آید، چگونه است.