مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
زیبایی
حوزه های تخصصی:
هرچند در منظومهٴ اشراقی سهروردی، فقط یک رساله به عشق اختصاص یافته است، با این حال وی حقِّ حقیقت سه گانهٴ حُسن، عشق و حزن را در همین مجال اندک ادا نموده است. در رسالهٴ فی حقیقةالعشق، سه گانهٴ حُسن، عشق و حزن، منشأ مابعدالطبیعی دارند و از عقل کل ناشی شده اند.
این اقانیم سه گانه، سه اصل آسمانیاند، که یک بار در داستان آدم و ملائکه و بار دیگر به نحو کامل تر در داستان یوسف (ع)، یعقوب(ع) و زلیخا متجلی میشوند. در اندیشهٴ اشراقی، این سه گانهٴ ازلی با حفظ هویّت ملکوتی خویش به جهان مادی ما میآیند و هر یک مظهری مییابند.
سهروردی، در رسالهٴ فی حقیقةالعشق (مونس العشّاق)، در مراحل و مراتب مختلف از عشق حکایت میکند. در این حکایت، هم به فکر مابعدالطبیعی یونانی نظر دارد و هم به اندیشهٴ مغانی و هم از اشارات و لطائف قرآنی بهره میگیرد.
از این رو، رسالهٴ عشق سهروردی چون بسیاری دیگر از آثار وی محل تلاقی سه سنت بزرگ ایرانی ـ اسلامی ـ یونانی است، بی آنکه بویی از التقاط به مشام برسد. در فضای آکنده از عطر جان فزای جاویدان خرد، از تقریب و ترکیب این سنن معنوی، حقیقت واحدی که همان معنای اشراقی مهر است، به ظهور میرسد.
این پژوهش بر آن است تا راز آفرینش اقانیم سه گانه(حُسن، حزن و عشق) و جایگاه آنها را در جهان شناسی و معرفت شناسی اشراقی بررسی نماید تا تمهید مقدمه ای باشد بر حکمت هنر اشراقی.
مطالعه تطبیقی زیبایی شناسی در اندیشه مولانا و بعضی نظریه پردازان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار هنری جاودانه و ماندگار عمدتا در لحظه های ناهوشیاری و نااندیشیدگی خلق شده اند و از آنجا که بنیاد آفرینش هستی نیز به مصداق آیه «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» خارج از حیطه زمان، مکان، اسباب و وسایط رقم زده شده است، آفرینش هنری نیز بدون تردید حاصل نوعی مکاشفه و اشراق درونی هنرمند است.
در مبحث زیبایی شناسی اولین پرسشی که ذهن نگارنده را به خود مشغول گردانیده، تعریف واژه «زیبایی» است. آیا به راستی می توان از زیبایی تعریفی دقیق و استوار کرد؟ سقراط، کانت و مولانا چه تعریفی از زیبایی دارند؟ تفاوت نگرش افلاطون، کانت و مولوی در زمینه خاستگاه زیبایی و آفرینش هنری چیست؟ بر اساس دو نظریه متفاوت زیبایی شناختی «فاعلیت گرا» و «عینیت گرا» آیا هنر و زیبایی با اخلاق رابطه دارند؟ در این مقوله برحسب اینکه اصالت از آن خود اثر ادبی و هنری باشد یا مخاطب و مولف اثر، نوع رابطه بین این سه مولفه تایید کننده کی از نظریه های «فاعلیت گرا» یا «عینیت گرا» ست.
جستجوی دلایل زیبایی سروده های مولانا بخشی دیگر از این نوشتار است. سخن سنجان، وحدت همراه با تنوع و تکرار را از اهم معیارهای زیبایی شناسی برمی شمارند. فرایند کثرت در دل وحدت و وحدت در بطن تکرار چگونه در سروده های مولوی نمود می یابد؟ کدامیک از دو نظریه «فاعلیت گرا» و «عینیت گرا» بر دو اثر سترگ مولوی تطبیق می کنند؟ افزون بر پاسخ این پرسش ها این جستار به اختصار به واکاوی این موضوع می پردازد.
مبانی اندیشه ی فلسفی – عرفانی رابیندرانات تاگور(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله نگرش فلسفی - عرفانی رابیندرانات تاگور را بیان می کند. از آنجا که محیط اجتماعی و احوال و افکار پیرامونی هر اندیشمندی در ساختار اندیشگی و شکل بخشی شخصیت او تاثیر قطعی دارد و هزارها شعری که از تاگور بجا مانده، بهترین نمودار زندگی اوست، ابتدا مایه های پیدایش این اعتقادات،اعم از گرایشات اشراقی جد و پدر ،که تاگور از آن متاثر است، تاثیر جنبش برهماساماژ، تصوف ادیان مختلف و به ویژه جاذبه روح عرفانی درویشان بائولی بر تاگور بررسی می شود و آنگاه به ویژگی های شاخص مبانی عرفانی و تعالیم معرفت آموز اوکه عبارت است از : اتحاد بنیادی در کثرت جهان عبادت عاشقانه بهکتی، آموزه ی وحدتی ودانتا ، اخلاص مسیحی و ترکیب معنوی هندوئی و اسلامی، آشتی نامتجانس ها،نشان نامتناهی و درک زیبایی شناسی واقعیت می پردازد.
پیوند عشق حقیقی و زیبایی مطلق از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش خیال در فرایند آفرینش هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیال مفهومی دو وجهی که وجهی از آن عدمی است؛ این مفهوم بیشتر نزد عامه مردم به کار می رود و در محاورات روزانه از آن مفهوم "" پوچی"" را استنباط می کنند، اما وجه دیگرخیال وجه "" وجودی"" آن نزد فیلسوفان و هنرشناسان است. در دیدگاه اخیر "" خیال"" از جنس هنر وبستر ظهور خلاقیت هنری است. درک بهتر این مفاهیم مستلزم شناخت نظریاتی است که متفکران اسلامی در این باره بیان داشته اند. این مقاله به دنبال تبیین ِنقش خیال در بروز و ظهور آثار هنری بوده و کوشید تا هنرآفرینی را از این منظر به مثابه فرایندی استعلایی درساختار ذهنی انسان معرفی کند. یافته های این مقاله – که به روش تحلیل اسنادی انجام شده – نشان داد که هنر، نتیجه شهود حقیقت متکی برصورتهای خیالی و عالَم هنر، رهین عالَم خیال است. هنرمند هراندازه که قوای خیالی خود را به مثابه شأنی ارجمند از وجود پالایش کند به توفیق هنری بیشتری دست خواهد یافت.
مروری بر معیارهای طراحی و ساخت مبلمان شهری
منبع:
منظر خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۷
حوزه های تخصصی:
زبان سعدی در غزلیّات
حوزه های تخصصی:
بزرگان ادب فارسی همواره سعدی را به زبان شیرین، فصیح وساده اش می ستایند. این نوشته قصد دارد تا با بررسی زبان غزل های سعدی، در حد بضاعت خود، به راز زیبایی و سادگی کلام سعدی پی ببرد. به این منظور زبان غزل های او را از ابعاد مختلف تحلیل کرده است. درابتدا ویژگی های کلام سعدی درسطح واژگانی و نحوی و شیوه جمله بندی بررسی شده است؛ در ادامه پیرامون دیگر اجزای زبان سعدی یعنی طرز کار برد حروف، حذف و ایجاز کاربرد زبان محاوره ای وزبان کنایه ای سخن رفته است و در نهایت به نقش زبان در پدید آوردن تصویرهای بی تصویر پرداخته است.
مطالعه جامعه شناختی گرایش به زیبایی با عمل جراحی پلاستیک و عوامل مرتبط با آن (مورد مطالعه: زنان و دختران 64-16 ساله شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، توجه خاصی به موضوع های پزشکی در قالب جامعه شناسی پزشکی شده است، یکی از این موارد مهم، زیبایی با عمل جراحی پلاستیک است. از آنجا که در جامعه امروز به علل متعدد و تأکید بر بعضی استانداردهای زیبایی(خواه درست و خواه نادرست)، وضع ظاهر از اهمیت فوق العاده ای برخوردار شده است، بسیاری از افراد هر رنج و سختی را به خاطر آن، به جان می خرند. لذا، مقاله حاضر در صدد است با بررسی جامعه شناختی گرایش به زیبایی ب ا عمل جراحی پلاستیک، عوامل مرتبط با آن را شناسایی نماید. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار اندازه گیری، پرسشنامه بسته پاسخ است. جامعه آماری مورد مطالعه، دربرگیرنده زنان و دختران (64-16) ساله شهر تبریز به تعداد 457845 نفر (بر اساس سرشماری سال 1385) بوده که از این تعداد، 385 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای به عنوان حجم نمونه مورد مطالعه، انتخاب شده اند. داده های حاصله نیز، با استفاده از نرم افزار spss (آماده سازی داده ها، آزمون آماری r پیرسون) و lisrel (انجام تحلیل مسیر)، تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج یافته ها نشان می دهد که بین متغیرهای سن ، وضعیت تأهل، سرمایه فرهنگی ، باورهای دینی و گرایش به جراحی پلاستیک رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین، در مجموع، متغیرهای مورد استفاده؛ یعنی سرمایه فرهنگی ، سرمایه اجتماعی و باور دینی توانسته اند 22 درصد تغییرات متغیر وابسته(جراحی پلاستیک) را تبیین نمایند.
تهران زیباست؛ زیبایی شناسی منظر شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
نگاه زیباشناسانه و تحلیل ویژگی های زیبای یک شهر اگر منطبق بر اصول و معیارهای خاص زیبایی شناسی شهری باشد و علاوه بر رویکرد کالبدی، فرآیندها و زندگی جاری در این فضاها و حالی که القا می کنند را دربر بگیرد، بسیاری شهرها را می توان با دیدی متفاوت نگریست و به مراتبی از زیبایی در منظر و محیط آنها پی برد که شاید پیش از این ادراک نشده باشند. تهران اگرچه شلوغ و بی نظم است و زندگی در آن دشوار و طاقت فرساست، اما هیاهو و جنب و جوش آن از یک سو، حضور طبیعت با کوه، آب و درختان و منظر قدیم و جدید آن از سوی دیگر، ویژگی هایی است که به تهران زیبایی بخشیده است. هویت تهران امروز و زیبایی آن، واقعیتی است که به تهران زیبایی بخشیده و از همزیستی پایتخت قدیم و جدید با تمام ویژگی های امروزین آن شکل گرفته است.
رابطه زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع حُسن یا زیبایی یکی از مهمترین موضوعات مطرح شده در اندیشه ی عرفانی است. در همان نگاه نخست به این عنوان، به نظر می رسد که واژه ی حسن و معادل فارسی آن «نیکویی»، دارای نوعی دلالت اخلاقی است. کلماتی چون احسان و محسن که از مشتقات حسن است، غالباً در حوزه ی اخلاقی به کار می روند. همین نکته حاکی از آن است که بحث از زیبایی و حسن در عرفان اسلامی نمی تواند یک بحث زیباشناختی صرف به شمار رود و باید به گونه ای به دنبال تبیین پیوند میان زیبایی و اخلاق در این حوزه بود. این نوشتار بر آن است تا با ارائه ی تعریفی اجمالی از حسن و انواع آن، مقدمات پرداخت به چگونگی رابطه ی میان زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی را فراهم بسازد. به عبارت دیگر، مسأله ی اصلی این مقاله، کوشش برای یافتن مبنای مابعدالطبیعی این ارتباط است. به نظر می رسد که بحث از رحمت امتنانی در اندیشه ی عرفانی (اندیشمندان بزرگی چون ابن عربی، شیخ محمود شبستری و...) و مساوقت آن با وجود، و از سوی دیگر، مساوقت زیبایی با وجود، دلالت بر پیوند ژرف میان زیبایی و اخلاق دارد.
هنر؛ تنها راه نجات (نگاهی به فلسفه هنر هایدگر و نسبت آن با اندیشه متفکران مسلمان)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این «زمانه تنگدستی» که انسان با بهره گیری از تکنولوژی مدرن، انسانیتش در حد سیطره بر طبیعت تنزل یافته، مارتین هایدگر، هنر را تنها راه رهایی برای خروج از بحران مدرنیته معرفی می کند. هنر _ به معنایی کاملاً متفاوت و نامتعارف_ نقش و جایگاه ویژه ای در تفکر این فیلسوف آلمانی دارد. هنر در معنایی وجودشناختی عبارت است از انکشاف حقیقت و حقیقت، ظهور و انکشاف وجود است. از نظر هایدگر، هر هنری در ذات خود شعر است و شعر وسعتی به بلندای زبان دارد. زبان نیز در این فلسفه، تفسیری انتولوژیک دارد و محل ظهور وجود و حقیقت است.
این مقاله، با تلاشی برای فهم و روایتی ساختاری از رساله «سرآغاز اثر هنری» هایدگر آغاز می گردد و در پایان با پرداختن به ماهیت هنر و زیبایی و بررسی منشأ آن از دیدگاه برخی متفکران مسلمان، بر آن است که نشان دهد افق اندیشه هایدگر در باب هنر برای شرق اسلامی، چندان غریب و دور آشنا نیست.
فراخی و تنگناهای سخن سعدی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نقاط مثبت و منفی شعر سعدی پرداخته است. منظور از فراخی شگرفیها، نغزیها و زیباییهای سخن سعدی است که سعدی را به آن پایگاه بلند در پهنه ادب و فرهنگ ایران و حتی جهان رسانیده است. منظور از تنگنا نیز پیچش و تاریکی و دشواری است که گاه در سخن سعدی یافت میشود و مقصود بیتهایی است که با وجود سادگی واژگان و زبانشناسی اما معنای بیتها به آسانی مشخص نمیشود زیرا ساختار نحوی آنها پیچیده و درهم است.
هنر دینی و هنرمند متعهد در اندیشة آیت الله مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زیبایی، به منزلة یکی از ریشه دارترین خواست های فطری آدمی، و هنر، به منزلة نمود عملی خواست زیبایی در ساحت حیات انسان، دو مقولة بسیار مهم اند که با دین، اخلاق و اغلب دیگر ساحت های زندگی آدمی پیوند هایی وثیق دارند. از همین روی، و با نظر به فراگیری روزافزون دامنة تأثیر هنر در زندگی فردی و اجتماعی انسان در روزگار ما، ضرورت پژوهش های بنیادی و کاربردی، به ویژه با نگاهی بومی و دینی در این زمینه دوچندان شده است.
در این مقاله، که به بررسی اندیشه های آیت الله مصباح در باب هنر دینی و هنرمند متعهد اختصاص یافته، نخست به آرای ایشان در باب هنر و زیبایی و نسبت آن دو و نیز نسبت زیبایی و هنر با ارزش ها و نسبیت در هنر، اشاره می شود. سپس در باب «هنر دینی و هنر اسلامی»، عناصر قوام بخش هنر دینی و اسلامی بررسی می گردد. نماد و بیانگری در این هنرها گام بعدی این پژوهش است، و همچنین ویژگی های هنرمند متعهد، و پس از آن اولویت سنجی در حوزة هنر در نظام آموزشی دینی کاویده شده است.
بازسازی دیدگاه ملا صدرا درباره زیبایی و هنرآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه ملا صدرا به حکم فلسفی ابن سینا درباره نحوه ادراک وحدت و کثرت و به کارگیری اصولی همچون اصالت وجود، وحدت وجود، اشتداد وجود، مساوقت صفات کمالی و وجود سبب شده است که ملا صدرا در عرصه زیبایی به اصولی همچون اصالت زیبایی، وحدت زیبایی، و اشتداد زیبایی، اگرچه بدون نام بردن صریح از آن ها، پای بند گردد. سنخ شناسی ملا صدرا از انسان ها و توجه به رابطه سنخیت میان علت و معلول این اجازه را به ما می دهد که از چهار سنخ هنرآفرینی سخن بگوییم و دیدگاه نانوشته ملا صدرا را بازسازی کنیم. هنر واقعی صرفاً هنر الهی است و در کنار آن هنرنماهای شهوی، غضبی، و شیطانی قرار دارد. در گرفتار آمدن انسان در هنرنماهای شهوی، غضبی، و شیطانی نقش اصلی بر عهده وساوس شیطانی به منزله عامل بیرونی، و قوه واهمه به منزله عامل درونی است.
زیبایی شناسی در جهان بینی دینی و فلسفی و علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان بینی نوعی برداشت و نحوه تفکر انسان نسبت به جهان است. نحوه نگرش به جهان به سه نوع دینی، فلسفی و علمی دسته بندی شده است که نسبت به هم ترتّب زمانی دارند. در هستی شناسی دینی، نخستین خلقت نور الهی است. دین سرآغاز همه علوم است. با تمسک فلسفه و علم به دین، معرفت و حیات بشری به سمت تکامل و توسعه سیر می کند.
در جهان بینی دینی ، زیبایی از سرچشمه جمال مطلق نشئت می گیرد و ذات حق، جمیل علی الاطلاق است؛ ظلّ جمیل، جمیل است و محال است که جمیل نباشد. زیبایی در جهان بینی فلسفی، از دیدگاه افلاطون در خط منقسم هستی شناسی نخست در عالم مُثُل تعیّن پیدا می کند و در عالم ریاضی کمّ و کیف به خود می گیرد و در عالم محسوسات به تعیّن عینی می رسد. در جهان بینی علمی و تجربی، طبیعت و جهان خلقت دارای انتظام فضایی و زیبایی است. جهان هستی کارگاه صنع الهی است و زیباترین مخلوقات بین همه موجودات در خلقت انسان، پدیدار گشته است.
در تعامل دین و فلسفه، حکما و فلاسفه اسلامی مکتب فلسفی شان را از سرچشمه زلال دین کسب کرده اند. در تعامل دین و علم، زببایی شناسی تجربی تحت شمول احکام الهی قرار می گیرد و در تعامل علم و فلسفه، زیبایی شناسی علمی و تجربی، مصداقی و زیبایی شناسی فلسفی، کلّی و دربرگیرنده مصادیق متعدد است.
زیبایی حقیقی از دین و نظام ارزشی نشئت می گیرد و در فلسفه و علم جریان پیدا می کند و پس از ظهور زیبایی، زیبایی دینی و فلسفی و علمی در تعامل هم قرارمی گیرند و همه زیبایی ها در دین به وحدت می رسند.
پیتورسک در معنای عام؛ درباره به هم پیوستگی ناگزیر تار و پود جهان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
برای سنتز و ساده ترکردن فهم ارزش های مربوط به پیتورسک سه رویکرد متفاوت را می توان در پیش گرفت : اول، پرداختن به رابطه و تناسب بین مفهوم و شیء به عنوان آنچه موضوع مطالعه تاریخی بوده است؛ دوم، بی تفاوتی کامل نسبت به مفهوم، چرا که حتی برای مواجهه با مسایل و چالش های شکل گیری جهان معاصر ناتوان است1 و سوم نوعی پذیرش مسئله با بی میلی و از سر تفنن از یک سو و انتقاد تکان دهنده و کنایه آمیز از سوی دیگر، برای نشان دادن ساخت تماماً باسمه ای جهان امروز توسط گردشگری به عنوان جزئی جدانشدنی از فرآیند زیباسازی جهان و یکی از عناصر بنیادی پیتورسک.
در این تصویر اجمالی، موضع گیری2 ما شامل این پرسش می شود که آیا وجه مشخص ساختار جهان معاصر نمی تواند امروز ـ بیش از هر زمان دیگرـ یک پیتورسک کلی، گسترش یافته، چندریختی، فریبنده و نگران کننده، در مقیاس کره زمین باشد3؟ این فرضیه، بازنگری این مقوله زیباشناسانه را در شکل پذیری و تاریخ مندی آن ایجاب می کند و چرایی و چگونگیِ کارآمدی و انعطاف آن را از نقطه نظر منطقه ای، مادی و بصری مورد توجه قرار می دهد. تاریخ، پیچیدگی و گستردگی این مفهوم و تأثیرات واقعیات مجسم آن، چه تاریخی و چه معاصر، سبب می شود به محض یافتن و آشکارشدن پاره ای از مسایل، به آنچه اصطلاحاً جهانی سازی4 نامیده می شود و همچنین ساخت مایه های «منظر»های معاصر5 منجر شود.
شناسایی دلالت های شبکه مفهومی زیبایی در قرآن کریم برای حیطه هدف گذاری برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
این مقاله می کوشد شبکه مفهومی زیبایی در قرآن کریم را شناسایی کرده، مؤلفه های کلیدی زیبایی و زیبانمایی را از آن استنباط و دلالت های آن برای حیطه هدف گذاری برنامه ریزی درسی را استخراج کند. در این پژوهش برای تأمین اهداف فوق از روش توصیفی- تحلیلی محتوای متن استفاده و سپس یافته های تحقیق توسط صاحب نظران به کمک اجرای پرسشنامه اعتباریابی شده است.
بر مبنای این پژوهش دلالت های استخراج شده از شبکه مفهومی زیبایی در قرآن کریم برای حیطه هدف گذاری برنامه درسی در دو دسته قابل تقسیم هستند که مهمترین آن ها عبارتند از: 1. درک، باور و توجه به زیبایی های حق، کلام حق، جهان آفرینش (اعم از آفاق و انفس) به منزله تجلیات حق؛ زیبایی های اعتقادی و عملکردی برای نورانی کردن درون و برون؛ تزیین زشتی ها توسط شیطان؛ زشتی های اعتقادی و عملکردی به عنوان عامل ظلمانی شدن درون و برون؛ 2. پرورش مهارت های رضایتمندی از خالق زیبایی ها؛ لذت بردن از زیبایی های حق، کلام او، جهان آفرینش (اعم از آفاق و انفس) به منزله تجلیات او؛ لذت بردن از زیبایی های اعتقادی و عملکردی؛ تنفر از زیبایی های کاذب اعتقادی و عملکردی ظلمت آفرین؛ تعامل عاطفی و معنوی با زیبایی ها؛ توانمندی های مشاهده غیر عینی و غیر مادی (درک باطنی)؛ پرورش مهارت های تولید مصنوعات زیبا؛ پرورش فضایل اخلاقی و تهذیب نفس و پرهیز از رذایل اخلاقی.
نقد افلاطون بر رئالیسم در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نقاط مبهم و پرگفته، اما ناشناخته فلسفه غرب، نقد دو هزار و اندی ساله فیلسوفان مغرب زمین به مواضع فلسفه هنر افلاطونی است. آنان همواره مدینه فاضله افلاطونی را ناکجاآبادی ضد شاعرانه و مبتنی بر تبعید هنرمندان از شهر تصویر ساخته اند. این موضع ضد افلاطونی فلسفه غرب از صدر تا ذیل مابعدالطبیعه غربی حکایت از حکمتی رازمند در آراء منتقدانه این حکیم نسبت به حقیقت هنر در ساحت شهر و شهروندی است. نوشتار حاضر درصدد است تا تبیین هر چند اجمالی، اما معطوف به کشف حقیقت متعالی اثر هنری، از ناحیه نقد افلاطون بر رئالیسم در هنر ارائه دهد؛ گرایشی که امروز با خلق رسانه های نوین چون عکاسی و سینما به گرایش همه جانبه در سپهر رسانه های ارتباط جمعی نوین در آمده است. آسیب شناسی افلاطون از این گرایش هنری یک راهبرد کلیدی و راهگشا در عرصه فرهنگ کاربردی و رویکرد بنیادین در ساختاربخشی و صورت بندی آثار رسانه ای و هنری است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که آیا نظریه زیبایی شناسی افلاطون، صرفاً در محدوده نظام ایده آلیسم افلاطونی و ساحت معرفت شناختی صور معقول، قابل فرآوری و رمزگشایی است یا آنکه خود، فی نفسه در ابعاد یک پارادایم از مرجعیت و گسترش پذیری برخوردار است؟ آیا ""حقیقت گرایی"" افلاطون، برساخته ای از نظام صور معقول و جهان مثالی اوست، یا برخلاف، این نظام صورت های عقلانی است که بر بنیاد حقیقت گرایی بنا گردیده و""ایده های معقول"" را به مثابه""انگاره های حقیقت"" صورت بخشیده است؟ چرا هنر نزد افلاطون، نه تصویرِ ""پدیدار طبیعت""، بل تعبیرِ ""رؤیای حقیقت"" است؟ نقد افلاطون بر رئالیسم در هنر، نقد نظرورزی به «زیبایی طبیعت» بدون رازورزی با «طبیعت زیبایی» است. پیشگیری از قربانی ساختن «حقیقت» در پرستشگاه «واقعیت»و تذکر به حقایق اصیل وجود در برابر تقلیل و فروکاستی چشم انداز هنرمند بر عدسی های ثبت جهان مادی و فیزیکی است.
تبیین توماس آکوئینی از نسبت میان زیبایی با خیر و حقیقت در چهارچوب بحث از صفات استعلایی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شرایط شکل گیری زیباشناسی جدید یا استتیک در دورة روشنگری، استقلال زیبایی از خیر و حقیقت بوده است. اما در فلسفة پیش از دوران تجدد، یعنی در دورة یونان باستان و قرون وسطی، زیبایی جدای از خیر و حقیقت فهم و تبیین نمی شد. این تفکیک ناپذیری در رویکرد مابعدالطبیعی و هستی شناختی به این سه معنای ارزشی ریشه دارد. یک نمونة برجسته از این رویکرد را نزد توماس آکوئینی می توان دید. توماس در بستر مبحث صفات استعلایی وجود مخلوق، به نسبت زیبایی با خیر و حقیقت می پردازد. وی می کوشد این سه گان را در دو مرتبة وجود مخلوق و مرتبة الهی با هم مرتبط سازد. از سوی دیگر، توماس با مرتبط ساختن این صفات با قوای شناختی و ارادی نفس، اساسی مابعدالطبیعی برای حیات اخلاقی و حیات نظاره گرانه فراهم می آورد که زیبایی در آن نقشی اساسی دارد.
بررسی تطبیقی مفهوم «عشق» نزد فلوطین و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر عشق که خداوند آن را با کیمیاکاری خاصّ خود، کریمانه به جهان درون و برون آدمی ارزانی داشته، موضوعی اصیل و حیاتی است؛ زیرا در ذات آدمی و بنیاد هستی ریشه دارد. فلوطین (203 یا 204–270 م) و مولوی (604–672 ه.ق.) ازجمله اندیشمندانی هستند که در موضوع عشق و مفاهیم مرتبط با آن، به تفصیل سخن آفرینی کرده اند.
بررسی بازتاب اندیشه های نوافلاطونی در متون ادبی و عرفانی، ازجمله در مثنوی مولانا، از جهات بسیاری اهمیت دارد و پدیدة مهم عشق نیز ازجمله مفاهیم بلند و رازآمیزی است که به نوعی عرفان فلوطین را با عرفان مولوی پیوند می زند؛ مضامینی که در آثار بررسی شدة این دو شخصیت، در بعضی از موارد یکسان و کاملاً متأثر از یکدیگر و در برخی از موارد، ناهمسان و دگرگونه به نظر می رسند. در این مقاله، بر پایة روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی، استنباطی و تحلیلی، به بررسی مقایسه ای مقولة عشق در «دورة آثار فلوطین» و «مثنوی مولانا» - باوجود فاصلة زمانی تقریباً هزارسالة آن ها از یکدیگر- می پردازیم و نمودهای روشنی از هم گونی ها و ناهمگونی های مفهوم عشق را در این دو اثر مورد ارزیابی قرار می دهیم.