مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
زیبایی
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
141 - 166
حوزههای تخصصی:
نمی توان ادعا کرد که ابن مسکویه فیلسوف قرن چهارم هجری، به طور نظام مند در آثار خود به موضوعات اساسی زیبایی شناسی و فلسفه هنر پرداخته است. با وجود این، او موضوع تجربه زیبایی شناختی و زیبایی را به عنوان یک مسئله در نظر می گیرد و معتقد است که ویژگی های اساسی تجربه زیبایی شناختی، با وحدت مرتبط هستند. وحدت، ویژگی وجود الهی است و هدف از هماهنگی، تناسب و ریتم موجود در جهان جسمانی، نزدیک شدن به این وحدت است. از نظر او، زیبایی یک مفهوم عینی است و «زیبا»، در مثلث نفس طبیعت ماده تعیین می شود. چیزی که باعث زیبایی یک شیء می شود، هماهنگی موجود بین نفسی است که منعکس کننده وجود الهی است با ماده ای که قادر به دریافت آن است. زمانی که هنرمند آنچه را که متناسب با نفس است در ماده اعمال می کند، کمال به وجود می آید. کمال همچنین محصول رابطه موجود میان نظریه و عمل است که دو حوزه مکمل به شمار می روند. ابن مسکویه در آثار خود به بررسی موسیقی و شعر نیز می پردازد. از نظر او، موسیقی نزدیک ترین تجربه به دریافت وجود الهی است. تجربه ای که از طریق موسیقی کسب می شود، نسبت به هنرهای دیگر تأثیر بیشتری بر روح دارد. از نظر او، بین موسیقی و وحدت و نظم کیهانی ارتباط وجود دارد. با وجود این، او فاصله خود را با شعر حفظ می کند؛ زیرا معتقد است که در شعر، ترفندهایی برای برانگیختن نفس به کار می رود.
تبیین مفهوم زیبایی در اندیشه ابن سینا با تکیه بر لذت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا مسئله لذت را عمیق تر و گسترده تر از زیبایی بیان کرده است. او در برخی از مهمترین تالیفاتش تلاش کرده تصویر روشنی از موضوع لذت ارائه دهد. عباراتی که ابن سینا در کتاب های مختلفش در مورد لذت آورده اگر چه از جهاتی مشترک اند اما در هر کدام می توان جزئیاتی یافت که نقش مهمی در تبیین مفهوم کلی لذت دارند. یکی از مسائلی که او در تبیین مسئله لذت به آن پرداخته است زیبایی است. عبارات ابن سینا نشان دهنده رابطه عمیق میان لذت و زیبایی است. موضوعی که در پژوهش های زیبایی شناسانه در اندیشه ابن سینا به آن چندان توجهی نشده و در بسیاری از آنها صرفا به تبیین عبارات ابن سینا در مورد جمال کفایت شده است. به نظر می رسد اگر موضوع زیبایی را در فرآیند لذت شناسی ابن سینا قرار دهیم امکان تبیین جدیدی از زیبایی شناسی ابن سینا خواهیم داشت. از همین رو در این پژوهش به جایگاه زیبایی در موضوع لذت و تبیین چگونگی ارتباط زیبایی و لذت پرداخته شده است. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است نشان می دهد؛ بر اساس لذت شناسی ابن سینا، زیبایی یا همان جمال در حقیقت کمال و خیر قوه مدرکه باصره یا سامعه است. به عبارت دیگر می توان گفت که زیبایی ملائم این دو قوه می باشد.
کاربست روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی در آشکارگی سرشت زیبایی نمونه مورد مطالعه: میدان نقش جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
467 - 497
حوزههای تخصصی:
پرسش از سرشت زیبایی و اینکه چگونه فضاهای معمارانه کهن این سرزمین در نگاه مخاطبان خود به عنوان آثاری زیبا آشکار می شوند؛ پرسش مهمی است که همواره مورد توجه پژوهشگران و متفکران این عرصه بوده است. این مطالعه بنای آن را دارد که این مقوله را از نگاهی دیگر؛ و البته بنیادی تر مورد تفکر قرار دهد. لذا سعی شده با صورت بندی و کاربست روش تفکر پدیدارشناسانه هایدگر، در راه آشکارگی بیشتر و تفکری عمیق تر بر سرشت زیبایی در یک از فضاهای زیبای معماری گذشته گام برداشته شود. در این راه، روشن سازی ذات زیبایی نه از طریق تفکر مفهومی، که با رجوع به خود اثر معماری صورت می گیرد. ما میدان نقش جهان را به عنوان یکی از آثار شاخص و زیبای اصفهان عصر صفوی مورد خوانش قرار دادیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که میدان به عنوانِ چه اثری در احساسات و تجربه زیباشناسانه مخاطبان خود آشکار می شود؟ در نهایت، تفسیر تجربه های زیباشناسانه مخاطبان مؤلفه هایی همچون آزادی خاطر، آرامش، قداست، صداقت، معنویت، زندگی، انکشاف، تازگی، منطق و غیره، را ظاهر ساخت که نشان دهنده آن است که میدان نقش جهان به مثابه اثری هنری، انسانی، طبیعت گرا، کارکردگرا، اخلاقی و خاطرانگیز برای مخاطبان تجلی کرده و تجربه های زیبا و لذت بخشی را آفریده است.
تجربه زیبایی شناسی در معماری با اتکا بر آرای جورج لیکاف و مارک جانسون
حوزههای تخصصی:
زیبایی همواره یکی از مناقشه بر انگیزترین مفاهیم در تاریخ فرهنگ و هنر بشر بوده است. در یک تقسیم بندی کلی مجموعه تعاریفی که بدین منظور ارائه شده است را می توان به دو جریان عینیت گرا و ذهنیت گرا تقسیم کرد. در حالیکه تجربه زیبایی شناسی در جریان عینیت گرا، تجربه ای متاثر از ویژگی های عینی و لمس پذیر شئ است؛ گفتمان زیبایی شناسی ذهنیت گرا، تجربه زیبایی شناختی را تجربه ی غیر شناختی ارزیابی می کند که به معنای نادیده گرفتن ویژگی های عین، یا اُبژه تجربه زیبایی شناختی می باشد. از این رو نمی توان هیچ جایگاهی برای ویژگی های عینی یک اثر معماری در خلق تجربه زیبایی شناختی در نظر گرفت. هدف پژوهش حاضر، تعیین دامنه و عوامل موثر بر فرآیند تجربه زیبایی شناختی در معماری است، تا علاوه بر فهم صحیح از چگونگی شکل گیری چنین تجربه ای بتواند این تجربه را از سلطه آنچه که ذهنی گرایی نامیده می شود آزاد سازد. روش انجام تحقیق در این پژوهش، ترکیبی از روش توصیفی-تحلیلی و استنباطی است که با مطالعه منابع اسنادی و تحلیل استنباطی اطلاعات گرد آوری شده انجام گرفته است. این پژوهش ابتدا منشاء مناقشات بر سر مفهوم زیبایی را بیان می کند، سپس با رجوع به گفتمان زیبایی شناسی مدرن آنچه را که دلایل عمده شکل گیری جریان ذهنیت گرا در تعریف زیبایی است را مورد پژوهش قرار می دهد ودر آخر با رجوع به آرای جورج لیکاف و مارک جانسون به عنوان دو اندیشمند برجسته در حوزه علوم شناختی بنا دارد تا تجربه زیبایی شناسی در معماری را از دامِ آنچه که ذهنی گرایی نامیده می شود رها سازد، این پژوهش تجربه زیبایی شناختی در معماری را تجربه ای شناختی ارزیابی می کند که مؤلفه انسجام بخش آن حاصل از هماهنگی میان، عین و یا اُبژه تجربه زیبایی شناسی، با بدن و ذهن می باشد.
بررسی مفاهیم زیبایی، والایی و هنر زیبا با اتکا به مفهوم سوژه و ابژه از منظر کانت
بحث حاضر، ابتدا به توضیح مختصری از سوژه و ابژه پرداخته و سپس این تعاریف از منظر ایمانوئل کانت تکمیل گردید. کانت نیز نظریات خویش را با مطالعه آثار دکارت اعمال نموده است بر اساس تلقی دکارت، انسان به مثابه ماشینی است که برخورداری از نفس او را از سایر موجودات ممتاز میسازد. این وجه ممیزه، یعنی نفس، که ذات آن اندیشه است، همان است که در کل تفکر عصر جدید به صورتهای مختلف مورد تأمل قرار گرفته است.
تحلیلی بر اصول و قواعد شهرسازی ایرانی- اسلامی با رویکرد زیبایی شناسی شهری
حوزههای تخصصی:
زیبایی جویی یکی از ابعاد فطری انسان است و درک آن شاخص ترین امتیاز معنوی انسان بشمار می آید. زیبایی از نوعی ویژگی همگرایی برخوردار است و باعث می شود، عناصر ازهم گسسته با نوعی آرامش، کنار هم قرار گیرند. به همین جهت زیبایی قدرت آرام سازی قابل توجهی دارد. شهرسازی ایرانی – اسلامی به عنوان الگویی غنی از شهرسازی، با برخورداری از بنیان های فکری و فرهنگی ایرانی و اسلامی، امروزه با تأکید بر اصول دین مبین اسلام ازنظر مفهومی و تأکید بر ارزش های پایدار عرفان ایرانی ازنظر معنایی درصدد ساماندهی و بازآفرینی فضاهای شهری است. ازاین رو تحقیق حاضر قصد دارد به منظور تبیین میزان تحقق پذیری زیبایی شهری به عنوان یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در ارتقاء سلامت جامعه و کیفیت زندگی شهروندان، در شهرسازی ایرانی- اسلامی با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به عنوان روش شناسی تحقیق به بررسی و تحلیل اصول و قواعد شهرسازی مکتب اصفهان، به عنوان نماد شهرسازی ایرانی- اسلامی و انطباق و مقایسه آن با مهم ترین مؤلفه های زیبایی شناسی بصری شهری ازجمله ایمنی، سرزندگی، عدالت، اجتماع پذیری فضا، خودمانی بودن فضا، همخوانی با طبیعت و خوانایی بپردازد. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که از یک سو اصول و قواعد تبیین شده برای شهرسازی بومی در سطح عالی از تأکید و انطباق بر معیارهای عام زیبایی شناسی شهری ازنظر مفاهیم محتوایی قرار دارد و از سوی دیگر اکثر قریب به اتفاق اصول و قواعد تبیین شده برای شهرسازی ایرانی – اسلامی درمجموع از میزان تحقق پذیری بالایی درزمینه زیبایی شهری برخوردارند؛ بنابراین درنهایت بر این اساس می توان چنین نتیجه گرفت که شهرسازی ایرانی- اسلامی آفریننده زیبایی شهری هست.
واکاوی چیستی معنا و زیبایی در «قصیده النثر» (با تکیه بر اندیشه های ادونیس و انسی الحاج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
335 - 356
حوزههای تخصصی:
«قصیده النثر» عنوان یک نوع ادبی است که توسط مجله لبنانی «شعر» و متأثر از ادبیات فرانسوی رواج یافت. این نوع ادبی صرف نظر از موافقان و مخالفان آن، در عرصه ی شعر و نقد معاصر عربی حضور دارد. در این مقاله چیستی قصیده النثر و زیبایی و خوانش آن که در پیوند با معناست اهمیت دارد. زیبایی قصیده النثر را به نوعی متفاوت و با کنکاش در عالم معنا باید جست و جو کرد. در این پژوهش سؤال اساسی مبتنی بر چیستی این نوع ادبی و چگونگی درک زیبایی در آن است. فهم چیستی قصیده النثر در گرو گسست کامل از تفکر ادبی سنتی است، قصیده النثر در زبان عربی به جهت هویت معنایی شکل گرفته در آن از سوی شاعرانی چون: ادونیس و انسی الحاج به عرصه ی رویکردهای هستی شناسیک و هرمنوتیک فلسفی قدم نهاده است . قصیده النثر بستری است برای آفرینندگی گسترده و پیوسته در عالم معنا.
نسبت زیبایی با خیر و حقیقت در رساله اسماء الهی دیونوسیوس آریوپاگی (مجعول): تکوین زیبایی شناسی الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
87 - 99
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های ظهور زیبایی شناسی مدرن یا «استتیک» در دوره موسوم به روشنگری، حکم به استقلال قلمرو امر زیبا از قلمروهای خیر و حقیقت بوده است؛ اما در فلسفه غرب پیش مدرن، یعنی در دوره یونان باستان و قرون وسطی، زیبایی مستقل از خیر و حقیقت فهم و تبیین نمی شد. ایده پیوند زیبایی با خیر و حقیقت در مسیحیت دوران باستان متأخر و پیش از دوره قرون وسطای مسیحی در غرب لاتینی، در آرای دیونوسیوس آریوپاگی به صورت مبسوط مطرح شد. دیونوسیوس در رساله اسماء الهی خود، با الهام گرفتن از چشم انداز نوافلاطونیان متأخر به ویژه پرُکلُس و تلفیق آن با نظرگاه الهیاتی مسیحی، از پیوند زیبایی با خیر و حقیقت به مثابه سه نام اساسی خداوند سخن می گوید. در این پژوهش، کوشش شده است با تمرکز بر رساله اسماء الهی و با روش تحلیل متن، کیفیت پیوند این سه نام بررسی و تبیین شود. این پژوهش روشن می کند دیونوسیوس در عین تصریح به اتحاد بنیادین زیبایی، خیر و حقیقت، بر جنبه متجلی کننده زیبایی و نقش آن در حرکت معرفتی و عاشقانه نفس به سوی خداگونه شدن تأکید می کند. بدین سان، دیونوسیوس را می توان آغازگر گونه ای زیبایی شناسی الهیاتی عرفانی در مسیحیت دانست که اثری ماندگار بر اندیشمندان مسیحی پس از خود در قرون وسطی داشت.
چیستی و چگونگی زیبایی معماری از منظر زیبایی شناسی نظری
حوزههای تخصصی:
پذیرش زیبایی شناسی معماری بخصوص به صورت تجرییات عمیق افراد از بناها زمینه ای است که اهمیت بسزایی دارد و معمولاً توجه چندانی برای شناخت آن به لحاظ محتوای نظری نمی شود و همواره این سردرگمی وجود دارد که کدام الگوی نظری برای معماری از منظر زیبایی شناسانه همه جانبه تر است، چراکه این مفهوم کیفیتی مبهم به نظر می رسد. لذا هدف از انجام این پژوهش پرداختن به ابعاد نظری این موضوع از نگاه نظریه پردازان شاخص این حوزه یعنی اسکروتن و وینترز به روش تحلیل محتوا است. بررسی ها نشان دادند که زیبایی شناسی نظری در معماری تحت تأثیر دو عنصر قرار می گیرد: 1- قضاوت مفسر و 2-تجربه. این نوع از زیبایی شناسی تا حدی به تجربه انسان از فرم و محتوای ساختار فیزیکی ساختمان توجه دارد و این عناصر در تحلیل نهایی تجربه انسان ظاهر می شوند، تا ترجیحات زیبایی اثر معماری شکل بگیرید. لذا رویکرد تفسیری به بررسی زیبایی مبتنی بر دیدگاه های نظری محدود با توجه به اهمیت قضاوت مفسر در تحلیل ها تأکید دارند و چون زیبایی شناسی ذاتاً موضوعی ذهنی است، روش مفسر، جایگاه محقق را به عنوان یک خبره و با در نظر گرفتن موضع تفسیری در رابطه با دنیای زیبایی شناسی سایرین فرض قرار می دهد. ولی بین الاذهانی بودن قضاوت های زیبایی شناسی، چالشی را برای زیبایی شناسی نظری معماری از جمله زمینه بخشی اجتماعی/فرهنگی ایجاد می کند.
تبیین رویکرد سازه گرایی زیباگرایانه در تربیت اسلامی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش معرفی رویکرد سازه گرایی زیباگرایانه به عنوان رویکرد نوینی در حوزه ی مطالعات تعلیم و تربیت اسلامی است. به این منظور و در ذیل معرفی این رویکرد، به بررسی گزاره های قرآن در باب تربیت، انسان و مفهوم زیبایی و دلالت های آن در گزاره های مبنایی تربیت اسلامی پرداخته شده است. در فلسفه ی اسلامی، تربیت به معنای ربوبی شدن یا خداگونگی و در قرآن، انسان نماینده ی خداوند در زمین و خدا صاحب نام های زیبا، منشأ زیبایی و دوستدار آن معرفی شده است. از این منظر، در قرآن کریم، زیبایی به اهداف غایی حیات انسان گره خورده است. نیل به زیبایی در قرآن، بالاترین مرتبه ی کمال و دلیل آفرینش حیات و مرگ آدمی، آزمودن او از نظر میزان زیبایی اعمال او بیان شده است. بر اساس این نگاه ویژه و این جایگاه بنیادین است که تبیین گزاره های مبنایی مفهوم زیبایی در قرآن و دلالت های آن در تعلیم و تربیت اسلامی از اهمیتی ویژه ای برخوردار است. در راستای این هدف، در این پژوهش، با استفاده از سه روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل شبه استعلایی و تحلیل و تفسیر مفهومی، به تبیین رویکرد سازه گرایی زیباگرایانه، به عنوان یک رویکرد جدید در حوزه ی مطالعات تعلیم و تربیت اسلامی پرداخته شده است. این ایده نتیجه ی توسعه ی رویکرد جدید سازه گرایی واقع گرایانه، در حوزه ی مباحث مربوط به زیبایی شناسی در آموزه های قرآن است. از این منظر و بر اساس آموزه های اسلام در قرآن، به لحاظ وجودشناسی، زیبایی ها در جهان، مستقل از ادراک و توجه آدمی وجود دارند. این پیش فرض، همچنین، شامل وجود خداوند به عنوان زیبایی مطلق می شود. از منظر معرفت شناسی، در ایده ی سازه گرایی زیباگرایانه، زیبایی امری قابل دستیابی، برخوردار از معیارهای قابل تعریف و بنابراین قابل انتقال و قابل تعلیم است. از منظر انسان شناسی، مهم ترین بخش رویکرد سازه گرایی زیباگرایانه، خصیصه ی عاملیت در انسان است که به عنوانی موجودی عامل، مختار و تصمیم گیرنده، قادر است به هدف نیل و تشبه به زیبایی مطلق، در حد موجودیت خود و در مسیر آن، بر حسب ادراک، احساس، زبان و بافت ویژه ای که در آن زیست می کند، سازه های ذهنی خود را از آن زیبایی مطلق خلق کند و گام به گام به هدف نهایی آدمی که تشبه به زیبایی مطلق است نزدیک تر شود.
هنرو زیبایی از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
40 - 53
حوزههای تخصصی:
مسئله هنر و زیبایی به عنوان یکی از وجوه ذاتی حیات انسان ها در ادیان مختلف مورد توجه بوده است به طوری که بخش مهمی از هنر در جوامع مختلف حول هنر مذهبی تکوین یافته است. بخش مهمی از تاریخ تشیع به تقابل علمای اخباری و اصولی اختصاص داشته است. اثرات این تقابل معمولاً از حیطه نظر فراتر رفته و در ادوار تاریخی به اشکال مختلف بروز یافته است. هرکدام از این نحله ها در برخی زمان ها در منزوی ساختن طرف مقابل در عرصه نظر و عمل کوشیده و گاهی به دلیل الزامات این دو تفکر به همزیستی رسیده اند. با ظهور قاجاریه، اصولیان و اخباریان پس از مدت ها انزوا به عرصه سیاست بازگشته و رقابت های گذشته را تجدید کردند. به هر حال تقابل اصولیان و اخباریان آخرین مقابله ی جدی آن ها بود که بروز یافت. هنر و زیبایی یکی از وجوه مهم اجتماع است و به عنوان یک موضوع محوری بررسی آن از نگاه فقه اصولی و اخباری حائز اهمیت است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که اصولیان و اخباریون هر دو با توجه به مبانی بنیادین دین اسلام و احادیث بر جای مانده از ائمه دیدگاهی مثبت و حمایت گرانه نسبت به مسئله هنر، ابعاد آن و زیبایی داشته است. اهداف پژوهش: 1.بررسی هنر از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی. 2.بررسی زیبایی از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی. سؤالات پژوهش: 1.هنر از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی چگونه است؟ 2.زیبایی از دیدگاه مبانی فقه اخباری و اجتهادی چگونه است؟
مبنای هنر دینی نزد صدرالمتألهین و بورکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
339 - 362
حوزههای تخصصی:
درباره هنر دینی و به ویژه هنر اسلامی سؤالات متعددی در کانون هنرپژوهی معاصر قرار دارد. یکی از این سؤالات درباره چیستی مبانی هنر دینی است. این سؤال از آن حیث مهم است که با وجود برخی نوشته های معاصر که معتقدند این مسئله در نزد متفکران مسلمان در سده های پیش مطرح نبوده است، دیرینه ای قوتمند دارد. مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش دو منظر مختلف را مقایسه کرده است: دیدگاه ملاصدرا به عنوان بزرگ ترین فیلسوف مسلمان در سده های اخیر و بورکهارت، فیلسوف معاصر غربی، که با علاقه و جدیت به هنرپژوهی فلسفی در هنر اسلامی پرداخته است. حاصل این مقایسه چنانکه خواهیم دید، نتایج مشترک در نگاه توحیدی و تمرکز بر حیث وجودی هنر، با دو روش شناسی متفاوت است: روش پدیدارشناسی در بورکهارت، که آشکارگی وجود را به مثابه چیستی هنر در لابه لای جلوه ها، رنگ ها و مقدارها در آثار هنر اسلامی گزارش می کند؛ و روش سلوک حکمی صدرا که مساوقت وجود و زیبایی را در نگاه هنرمند و ناظر هنر اسلامی تحلیل می کند.
مقایسه آرای دیونوسیوس مجعول و سهروردی درباره زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
203 - 225
حوزههای تخصصی:
نوشته های دیونوسیوس مجعول آمیزه ای از اندیشه های مسیحیت، فلسفه متاخر یونان و عمدتا فلسفه نو افلاطونی است که به دلیل تعالی گرایی او به آسانی با دین تلفیق شده است. شرح دیدگاه دیونوسیوس درباره زیبایی در رساله اسماء الهی آمده است. به نظر می رسد که آرای زیبایی وی در حکمت اشراق نیز وجود داشته باشد، برای همین می توان مقایسه ای بین آرای دیونوسیوس و شیخ اشراق در باب زیبایی را انجام داد. سهروردی با طرح مضامینی مانند نورالانوار، بصیرت بیشتر، توانایی والای عارفان در درک زیبایی، و نور مسبب زیبایی، جمال و کمال، به بحث درباره زیبایی می پردازد و دیونوسیوس در معیارهای مطروحه خود اشاراتی به تثلیث، بی انتها، مرتبط بودن با خداوند، سرچشمه زیبایی و ... می کند و در حوزه های پیدایش و تاثیرگذاری و همچنین نمود و بروز زیبایی در اشیا و اجسام و غایت نهایی دیدگاه های خود را مطرح می سازد. پژوهش بر آن است که با بررسی دیدگاه های دیونوسیوس و شیخ اشراق شباهت های این دو دیدگاه را نشان دهد.
درآمدی بر زیبایی شناسی قالی خشتی چالِشتُر
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
137 - 151
حوزههای تخصصی:
تحقیقات انجام شده در مورد طرح های قالی دستباف ایرانی بیشتر به نام محل بافت همانند قالی اصفهان، چالشتر، کاشان، نائین و غیره مشهور شده و تا حد زیادی مردم برحسب نام محل بافت قالی، آن را انتخاب می کنند؛ اما در مورد ویژگی های زیبایی شناسی قالی مناطق و در این مبحث قالی های خشتی چالشتر که از لحاظ طرح، نقش، رنگ و تکنیک بافت دارای معروفیت جهانی هستند، کمتر آثاری یافت می شود. با توجه به موضوع موردنظر، زمانی که صحبت از زیبایی شناسی قالی خشتی می شود، باید این نکته را در نظر گرفت که: چه شاخصه هایی برای زیبایی قالی خشتی باید در نظر گرفت؟ به تعبیر دیگر این سؤال مطرح می شود که: می توان اصول زیبایی شناسی را بر یک تخته قالی خشتی حاکم کرد و حکم زیبایی به آن داد؟ این سؤال به نوعی سؤال کلی تاریخ زیبایی شناسی است و آن اینکه زیبایی و امر زیبا چیست؟ برای بسط موضوع تحقیق و از آنجا که یکی از اهداف این پژوهش شناخت زیبایی در حوزه قالی خشتی منطقه چالشتر است با ارائه مفاهیم زیبایی و امر زیبا؛ از دیدگاه برخی از صاحب نظرانی که عموماً با گرایش به فلسفه (در شرق و غرب) بدین مهم پرداخته اند، مقایسه شد. در قسمت نتیجه گیری ضمن صحه گذاشتن بر سؤال تحقیق، این نکته استنباط شد که زیبایی در قالی خشتی به دو گروه بیرونی یا فرمی و درونی یا محتوایی قابل تقسیم بندی است.
تناسب، زیبایی و هندسه نهان در نقوش سفال نوع آقکند
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
50 - 58
حوزههای تخصصی:
انسان بر اساس حسی مشترک وجود تناسب را در زیبایی دخیل دانسته است. با این حال زیبایی و تناسب در طول زمان همواره شکل های متفاوت و پیچیدگی های فزاینده ای به خود گرفته است،همانطور که در نقاشی، مجسمه سازی، معماری معابد و بسیاری دیگر از هنرها نمونه های پرشماری از آن وجود دارد. مقاله ی پیش رو به بررسی تناسبات نقوش سفال نوع آقکند می پردازد. فرض نگارندگان بر آن است کهتناسبات طلایی و زیبایی ریشه در ادراک زیبایی شناختی انسان داشته که در نقوش سفال آقکند بازتاب پیدا کرده است.برای رسیدن به نتایج این فرض ضرورت ایجاد می کند، از موضوعی قابل محاسبهبرای توصیف زیبایی بهره ببریم. در راستای به آزمون گذاشتن این فرض، بهبیان مقدماتی از طبقه بندی علوم از دیدگاه پیرس (که شامل علوم هنجاری و غیر هنجاری)، تکامل تاریخی هندسه، ارائه تعریفی از هندسه ایده آل و چیستی آن پرداخته ایم تا بر وجود تناسب طلایی در فضای مثبت و منفی نقوش سفالینه های این دوره با تحلیلی آماری و محاسبات هندسی نائل آییم که همانا هدف اصلی مقاله را در برمی گیرد. بدین ترتیب مولفین 20 نمونه سفال نوع آقکند را با شناسه ی، نقش جانوری در مرکز ونقوش گیاهی بر پسزمینه، به عنوان نمونه جامعه آماری، انتخاب کردند. خاستگاه این گروه سفالینه از روستای آقکند، منطقه ای واقع میان زنجان وتبریز است. که در حوزه ی فرهنگی غرب وشمال غرب ایران ازقرن چهارم هجری تا آغاز حمله ی مغول ساخته شده است. مقاله حاضر به بررسی تناسب وهندسه نهان در سفال نوع آقکند، به عنوان پیکره اصلی مطالعاتی می پردازد که از روش آماری و گردآوری نمونه های موجود در ارائه نتایج بهره برده می شود. نگارندگان بر این باورند که وجود رویکرد هندسی بر اساس تناسب طلایی، تاییدی بر نتایج روانشناختی حاصل از مطالعات گوستاو تیودور فخنر در قرن نوزدهم و دیدگاه پیرس در علوم هنجاری و علوم غیر هنجاریاست.چنانچه با بررسی 20 نمونه نسبت سطح نقش مرکزی به سطح دایره مرکزی سفال نوع آقکند، به معیار عددی تناسبات طلایی نزدیک شویم! بدین ترتیب شاید متقاعد شویم، گونه هایزیبایی در جهان زمانی تجلی می یابد که مواد خلق شده با معیار وزن و عدد از یکدیگر متمایز شوند. از این رو مقاله دو پرسش اساسی راپاسخ می دهد؛ در بررسی زیبایی شناختی سفالینه های آقکند ضرورت بهره گیری از رویکرد محاسباتی چیست؟ آیا زیبایی شناسی این آثار با اعداد قابل سنجش و اثبات است؟
الگویی برای تربیت زیبایی شناسانه بر اساس مبانی «زیبایی» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تدوین الگویی برای تربیت زیبایی شناسانه بر اساس مبانی زیبایی در قرآن است. مساله پژوهش حاضر عدم کارایی و جذابیت کافی در فعالیت های تربیتی به ویژه در تعلیم و تربیت اسلامی و ایده آن در رفع این مساله، ورود مفهوم سرشار، کارا و منحصر بفرد زیبایی در اسلام در فعالیت های حوزه تعلیم و تربیت است. روش پژوهش حاضر، تحلیل مفهومی، تحلیل (شبه) استعلایی و استنتاج به صورت قیاس عملی بوده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مسیر تربیت زیبایی شناسانه، از تحقق زیبایی در باور و اندیشه و امیال و اراده آغاز و در عمل فرد تحقق می یابد. اتقان عمل، در این عرصه، به معنای حضور همه شروط زیبایی اعم از تعادل، تناسب، کارایی و هدفمندی، به عنوان اصول تربیت زیبایی شناسانه، در تحقق امر زیباست. در این الگو، آنچه در نهایت، موجبات تحقق زیبایی های حقیقی را به وجود می آورد، توجه به هدف غایی تربیت زیبایی شناسانه یعنی ربوبی شدن، خداگونگی یا تشبه به زیبایی مطلق است.
ارزیابی زیبایی نماهای خانه های مدرن با روش تناسبات هندسی، نمونه موردی: خانه های مدرن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، ابتدا محقق به دنبال انتخاب خانه هایی با نماهای زیبای مدرن از دیدگاه گروههای مختلف متخصصین، معماران حرفه ای، مردم عادی و... می باشد. هدف، استخراج اجزای مختلف این نماها و بررسی تناسبات هندسی موجود در آن ها می باشد. به این منظور، 21 خانه منتخب بر اساس نتایج مصاحبه و پرسشنامه ها از 35 نفر در دو گروه اصلی تقسیم بندی می گردد. زیبایی و تناسبات، به ترتیب معیار اصلی انتخاب در گروه اول و دوم، در نظر گرفته شده است. سپس از نماهای منتخب مشاهده مشارکتی با سیستم بلند فکر کردن، نسبت به علت وجود زیبایی صورت می گیرد و محقق به دنبال اثبات وجود قوانین تناسباتی مشخصی در این نماها می باشد. به دلیل تعداد زیاد نمونه های منتخب، نتایج به صورت متون وارد نرم افزار ATLAS TI شده و به روش کدینگ، کدگذاری باز و محوری می شوند. می توان برای القای زیبایی در نماها از بکارگیری مستطیل افقی و عمودی و یا ترکیب همزمانی آن ها با بهره گیری از تناسبات تداعی کننده این موضوع بهره جست.
رابطه هوش زیباشناسی و بهزیستی روان شناختی با میانجی گری حساسیت زیباشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
بهزیستی یکی از سازه هایی است که در روان شناسی مثبت نگر به طورجدی موردتوجه قرار گرفته است. احتمال می رود که حساسیت نسبت به زیبایی های پیرامون و درک آنها می تواند بر سلامت و بهزیستی افراد تأثیر بگذارد. ازاین رو، هدف این مقاله بررسی رابطه هوش زیباشناسی و بهزیستی روانی با میانجی گری حساسیت زیباشناسی در دانشجویان است. روش پژوهش همبستگی با کمک مدل یابی معادلات ساختاری است و جامعه آماری همه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 99-1398 هستند که 384 تن با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از میان آنان انتخاب شد. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس بهزیستی ریف (2002)، مقیاس هوش زیباشناسی رشید و همکاران (1396) و مقیاس حساسیت زیباشناسی عبدالملکی (1392) است. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که هوش زیباشناسی و حساسیت زیباشناسی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم و معناداری دارند. همچنین، هوش زیباشناسی نیز بر حساسیت زیباشناسی اثر مستقیم و معناداری دارد. نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که هوش زیباشناسی با میانجی گری حساسیت زیباشناسی بر بهزیستی روان شناختی اثر معناداری دارد. بر اساس نتایج می توان گفت که درک زیبایی ها و حساسیت نسبت به زیبایی های پیرامون بر بهزیستی روان شناختی افراد تأثیر مثبتی دارد. ازاین رو، با تدوین برنامه هایی جهت آموزش و تقویت زیبا شناسی افراد، می توان انتظار بهبود بهزیستی روانی آنان را داشت.
نقدی بر زیبایی شناسی از دیدگاه سنت گرایان (فریتهوف شوان، بورکهارت، رنه گنون، کوماراسوامی و سید حسین نصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
29 - 34
حوزههای تخصصی:
زیبایی به عنوان جوهر هنر، همواره مورد توجه متفکران، هنرشناسان و فلاسفه بود ه است. سنت گرایان نیز به زیبایی شناسی به طور مستقیم و گاه ضمنی، پرد اخته اند . سنت گرایی، جریان فکری قرن بیستم میلاد ی د ر غرب است که توسط گنون، کوماراسوامی و شوان آغاز شد و با بورکهارت و د ر ایران با سید حسین نصر اد امه پید ا کرد ه است. د ر پژوهش پیش رو، با رویکرد ى شناختى، به بیان نظریاتی چند از فلاسفه و سپس به بیان آراء پنج تن از اند یشمند ان سنت گرا، د ر امر زیبایی شناسی پرد اخته، آن گاه با فرض اینکه، آراء سنت گرایان د ر باب زیبایی، د ارای ایهام و تناقضات آشکار همراه با منطق گریزی، بیان احساسی و عاری از واقعیت و حقیقت است، به نقد و ارزیابی این آراء و تفکرات پرد اخته شد ه است. به طور کلی، تعریفی که از زیبایی توسط فلاسفه عهد قد یم بیان شد ه، غالباً قائم به ذات بود ه و توجه به امور محسوس د ارد ، و تعریف سنت گرایان از زیبایی، بیانی مبهم، احساسی و سرشار از تناقض گویی است که مصاد یق آن را به معماری و سایر هنرها تعمیم د اد ه اند که حتی د ر موارد زیاد ی این تعریف به حاشیه رفته و د چار ایهام و ابهام نیز شد ه است؛ اما این مبحث که بسیاری از سنت گرایان زیبایی را به حقیقت تعبیر کرد ه اند ، امری انکارناپذیر است.
زیبایی در قالب معیارهای کمی در تابلوی شام آخر داوینچی با رویکرد نظریات اومبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
335 - 348
حوزههای تخصصی:
بدون تردید زیبایی یکی از عناصر بنیادین هنر در جوامع مختلف است. این مسئله سبب شده تا محققان در دوره های مختلف با شیوه های مختلف درصد واکاوی معیارهای زیبایی در آثار هنری باشند. در اروپا می توان دوره رنسانس را یکی از اعصار درخشان هنر و زیبایی دانست. نقاشی یکی از مهم ترین هنرها و لئوناردو داوینچی یکی از مهمترین نقاشان این دوره بود. واقعه شام آخر مسیح یکی از رویدادهای مهم آیین مسیحیت به شمار می رود. هنرمندان بسیاری در طول تاریخ به این موضوع پرداخته اند که یکی از مهم ترین آنان، دیوارنگاره شام آخر لئوناردو داوینچی است. اهمیت این اثر به حدی است که از جنبه های متفاوتی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. امبرتو اکو در کتاب هنر و زیبایی قرون وسطا به شکل گیری هنر و تشریح زوایای گسترده آن می پردازد. شکل گیری هنر رنسانس، وام دار سنت و هنر قرون میانه است. از دیگر سو، نظریات و آرا امبرتو اکو در قرن بیستم که عمدتاً تببین زیبایی است، نگرش تازه ای از زیرساخت های فکری هنرمندان رنسانس را نشان می دهد که به ویژه در نظریه هنر داوینچی مشهود است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به بررسی این موضوع پرداخته است. در پژوهش مورد نظر معیارهای کمی در نظریه هنر داوینچی شامل استفاده از تقارن، تناسب، پرسپکتیو و اصول کاربردی ریاضیات در هنر است. نتایج حاکی از آن است نظریات زیبایی شناسانه امبرتو اکو زمینه ساز شکل گیری نظریات و هنر رنسانس به ویژه در شکل گیری آثار داوینچی نمود یافته است؛ که نمونه موردی آن تابلوی شام آخر است. اهداف پژوهش: بررسی زیبای شناسی کمی در تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی. تبیین زیرساخت های شکل گیری هنر رنسانس و بازتاب آن در تابلوی شام آخر داوینچی با رویکرد نظریات امبرتو اکو. سؤالات پژوهش : معیارهای کمی نظیر تناسب و هماهنگی در شکل گیری تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی کدامند؟ مباحث تحلیلی امبرتو اکو، چگونه زیرساخت های معیارهای کمی را در تابلوی شام آخر را نشان می دهد؟