مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
زیبایی
حوزههای تخصصی:
زمینه: جوش (آکنه) یا به دلیل افزایش تولید چربی توسط غدد چربی پوست است یا به علت کاهش تخلیه غدد چربی و در نتیجه تجمع چربی و فولیکول هاست. شایعترین بیماری پوستی جوانان را می توان آکنه یا جوش جوانان دانست که با ترشح هورمون های جنسی شروع می شود و وابسته به هورمون آندروژن یا هورمون مردانه است. هدف این پژوهش؛بررسی رابطه مراقبت از پوست برای جلوگیری از آکنه، جوش و آرامش وجودی در افراد، بود. روش تحقیق بصورت کمی و کتابخانه ای انجام شد و از مقالات، کتب و پایان نامه های مرتبط استفاده شده است. آکنه ولگاریس یک اختلال پوستی بسیار شایع است که تقریباً 10 درصد از کل بازدیدهای سالانه از مطب های پوست سرپایی در سراسر کشور را تشکیل می دهد. با گذشت زمان، توجه بیشتری به نقش عملکردهای سد اپیدرمی متعدد در اختلالات پوستی مختلف، به ویژه سد نفوذپذیری لایه شاخی و سد ضد میکروبی معطوف شده است. در نتیجه، به آسانی آشکار شده است که جهت گیری حرفه ای مراقبت از پوست در مدیریت کلی آکنه بسیار مهم است.
چگونگی کاربست عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرصه نگارگری هنرمندانی مرزهای مرسوم نگارگری را درنوردیده و معیارهای جدیدی را رقم زده اند، ازجمله محمد سیاه قلم است. مسئله ی این پژوهش چگونگی کاربست عناصر تصویری و بصری همچنین طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم است. تمایز این پژوهش با پژوهش های پیشین در پرداختن به عناصر تصویری، بصری و طراحی در دیونگاری های محمد سیاه قلم برای نمایش هم زمان دو مفهوم زشتی و زیبایی است. پرداختن به جنبه های مغفول مانده در دیونگاره های سیاه قلم، هم و همچنین تحلیل چگونگی بازتاب مظاهر زشتی در آن با تأکید بر دیونگاره محمد سیاه قلم از اهداف این پژوهش است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش، منابع کتابخانه ای و اسنادی به گردآوری مطالب پرداخته است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کیفی از طریق تحلیل اطلاعات با استفاده از کتب، مقالات، تحقیقات و پژوهش های مرتبط با موضوع دیونگاره های محمد سیاه قلم (در اینجا با تمرکز بر عناصر تصویری و بصری و طراحی) مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دیونگاره های سیاه قلم عناصرى از طنز، بازى، سرگرمى و نشاط در عین عجایب نمایی در آن وجود دارد. وی برای ترسیم زشتی و زیبایی از دریچه ی تمرکز بر عناصر بصری و طراحی در دیونگاره ها استفاده کرده است که دسته بندی و تفکیک آن ها ازجمله دستاوردهای این پژوهش است.
نگاه صدرالمتألهین به مسأله هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدر المتالهین مصادیق هنر را مورد توجه قرار داده است. در این جا برآنیم تا مواردی از آن را بیان کنیم و سپس درباره هنر، اعم از هنر دینی و هنر سکولار، توجه کنیم که چه نسبتی با فلسفه و حکمت متعالیه صدرایی دارد، زیرا عموما هنر با عالم خیال ارتباط دارد و هنرمند از عنصر خیال در آفرینش هنری بهره می برد، ولی حکمت به معرفت حقایق عالم می پردازد. از این جهت بین حکمت و هنر، به لحاظ معناشناختی و پدیدارشناختی پیوندی قابل تصور است یا نه؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه صدرالمتالهین درباره هنر را مورد بررسی قرار می دهد. دراین جا دیدگاه های مختلفی وجود دارد، اما فیلسوفان مسلمان به ویژه حکیم ملاصدرا بیشتر به مبانی زیبایی شناختی و منشا زیبایی پرداخته است. از نظر صدرا هنر صناعت است و میان طبیعت که فعل خداوند است با صناعت که فعل انسان است تشابه وجود دارد، چون با توجه به تشکیک وجود و مراتب آن، بین فعل الهی و فعل انسان تفاوت ذاتی و جوهری نیست، بلکه تفاوت در مراتب است. نیز از دیدگاه ملاصدرا چون انسان خلیفه خدا برروی زمین است، لذا صفات مستخلف عنه مانند مصور، مبدع و خلاق را دارد. بر این اساس انسان هنرمند با توجه به اینکه مظهر صفات الهی است، با خلق فعل هنری به مبدا تشبه یافته است و با حقیقت و حکمت ارتباط دارد. هنرمند اعم از عکاس، نقاش، مجسمه ساز، فیلم ساز، نوازنده، هنرمند تجسمی، و هنرمعماری ، خلاقیتش از تجلیات الهی است ، چنین هنرمندی با حکمت پیوند دارد.
بررسی مفهوم زیبایی زنان و ارتباط آن با آرایش
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مفهوم زیبایی زنان و ارتباط آن با آرایش صورت پذیرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است؛ به منظور گردآوری داده های لازم برای نیل به اهداف پژوهش، از منابع موجود و مرتبط با موضوع پژوهش فیش برداری شد و اطلاعات حاصل با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مقاله، توصیف مختصر سوابق و تاریخچه مفهوم زیبایی زنان و ارتباط آن با آرایش ، را بصورت مفهومی در این زمینه را مرور کرده است. سپس مفهوم آرایش زنان را به عنوان شاخه ای از دانش بشری را مورد بررسی عمیق قرار داده است و سپس پیشینه ی تحقیقات گذشته و نظریات دانشمندان و بزرگان بیان شده است. همچنین مفاهیم آرایش برای زنان را بصورت نقد و بررسی به چالش کشیده است. در پایان مقاله، پیشنهادهایی کاربردی در مورد زیبایی زنان و بخصوص آرایش و ارتباط آن با مهارت های زندگی؛ عزت نفس و اعتماد بنفس برای زنان ارائه شده است.
تبارشناسی مفهوم سلیقه در هنر و معماری
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
29 - 45
حوزههای تخصصی:
مفهوم سلیقه یکی از مفاهیم مطرح در هنر و معماری است. این مفهوم کاربرد زیادی در عرصه های گوناگون، مانند معماری داخلی، دارد. از یک سو به نظر مفهومی ساده و بدیهی می نماید که در تجربه انتخاب کالای هر روز ما حضور دارد. از سوی دیگر با توجه به پیچیدگی ها و وابستگی آن به عوامل گوناگون، به نظر می رسد که تامل و تعمق روی این موضوعِ پیچیده و بغرنج ضروری باشد؛ با این پرسش که چه معنا(هایی) از مفهوم سلیقه در هنر و معماری-معماری داخلی یافتنی است؟. هدف این تحقیق فهمِ لایه های معناییِ گوناگونِ مفهومِ سلیقه است تا گستره معنایی آن را روشن کند و راه ورود به بحث درباره آن فراهم شود. بدین منظور تحقیق با شناخت زبانی مفهوم سلیقه آغاز شد. سپس تبار مفهوم سلیقه، یعنی خاستگاه این مفهوم از زمانی که به هنر و معماری نفوذ پیدا کرد و تغییرات و تحولاتی که تاکنون یافته، کاوش شدند. به عبارت دیگر، چگونگی و روند دگرگونی مفهوم سلیقه از دیرباز تا به امروز پیگیری شد تا تبیین ها و تفسیرهای متفاوت بازشناسی شود. پس این تحقیق بر مرور پیشینه مفهوم سلیقه از آغازین لحظات قابل جستجو به عرصه های هنر و معماری-معماری داخلی متمرکز است؛ سه حوزه عمده فلسفه، علوم اجتماعی، و روانشناسی امکان شناخت لایه های گوناگون مفهوم سلیقه را فراهم آورد تا ابعاد و زمینه های گوناگون قابل تببین شود. از مجموع این مطالعات به نظر می آید پنج مفهوم کلی از مفهوم سلیقه در لایه های متفاوت آن نهفته است: زیبایی، تمایز، سبک زندگی، مد، و ترجیح. هر کدام از این لایه ها در عین پیوستگی، گستره معنایی خاص در حوزه مشخصی دارند؛ و وجه معینی از سلیقه را بر ما می نمایانند که در بطن مقاله با شرح و بسط به بحث آمده است.
واکاوی جراحی زیبایی در آینه فقه و حقوق (پیش و پس از اقدام)
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۶ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۲۵
73 - 96
حوزههای تخصصی:
تمایل مضاعف به زیبایی به عنوان یکی از غرایز طبیعی بشر (به ویژه در زنان)، گاهی با انحراف از این حس فطری، همراه است و نمونه آن در افزایش روزافزون جراحی های زیبایی مشهود است. با توجه به احساس نیاز جامعه به بحث زیبایی شناسی و اقبال عمومی و حتی برخی متشرعین به انجام جراحی زیبایی، صرف نظر از مسائل فرهنگی- اجتماعی مطرح، پرداختن به این موضوع از جنبه فقهی-حقوقی ضرورت دارد. در مجموع، بررسی منابع موجود در این زمینه در صورت وجود غرض عقلایی جراحی، حکم جواز را بیان می کنند؛ اما کنکاش در آثار فقهی مترتب بر این نوع از جراحی ها، از جمله تغییر مقدمات معمول برای عبادات، مانند غسل و وضو و نیز حرمت جراحی به سبب برخی مقارنات حرام، همچون لمس در موارد غیر ضروری و نگاه حرام و تدلیس و نیز آثار حقوقی ضمان پزشک جراح -در صورت اهمال یا نداشتن مهارت لازم- و یا عدم دستیابی به نتیجه مطلوب، گستره اقدام به جراحی زیبایی را ضابطه مند و گاه محدودتر می کند.
از فلسفه زیبایی تا انسان شناسی زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
139 - 165
حوزههای تخصصی:
هدف: زیبایی و زیبایی شناسی سیر تحول و تطور تامل برانگیزی در تاریخ جهان دارد، بطوری که فرهنگ های شناخته شده پیش از تاریخ مکتوب مانند چین، مصر، ایران، آفریقا و اروپا مصادیق آن را منش ها، رفتارها و فضیلت های انسانی می دانستند و از سویی دیگر زیبایی را با ساخته ها، عملکردها، مهارت ها، مخلوقات و اشیاء طبیعی؛ جانوران، درختان و شکل های صخره ها توصیف می کردند. اما تاریخ زیبایی در غرب پر از فراز و نشیب است و از یونانیان باستان که زیبایی را محصول تفکر و اندیشه هنرمند می دانست تا آگوستین فیلسوف غربی در قرون وسطی که در توصیف زیبایی از آموزه ابتکاری «افاضه» از هستی مطلق شکل می گیرد، نظریه زیبایی در زیبایی شناسی قرون وسطی، به شکلی نسبتا تصنعی به منزله جانشینی برای علائق زیبایی شناختی مفید و منشا اثر بود. سال1790م کتاب مهم امانوئل کانت[1] فیلسوف آلمانی و چهره شاخص در فلسفه مدرن قرن هیجدهم به نام نقد قوه حکم منتشر شد که امروزه یکی از مهم ترین منابع زیبایی شناسی شناخته می شود. وی در دوره ماقبل انتقادی تفکر خود رساله کوچکی با عنوان ملاحظات در باب امر زیبا و امر والا[2] (1764)نوشت که در آن عمدتا به تاملات اجتماعی و انسان شناختی می پرداخت. کانت منکر اصول ذوق بود و اعتقاد داشت، احکامی که در مورد زیبایی صادر می کنیم، فقط متکی بر لذت بوده و تماما ذهنی است و صرفا برای مطالعات تجربی (انسان شناسی یا تاریخ) کارکرد دارد، کانت در مبحث استتیک تغییرات گسترده ای را بوجودآورد و آن را به یک نظریه مرتبط با هنر و زیبایی تبدیل کرد.( ماسیکا،2011: 3) در نقد کانت، حس پایین تر از شناخت و درک قرار می گیرد و ذوق مبتنی بر پایه اخلاقی نیست و حکم به زیبایی چیزی، حکم ذوقی است و وی ذوق قوه داوری را درباره زیبایی می داند. تا اواخر قرن نوزدهم بر اثر نظریات کانتی در فرهنگ و مطالعات غربی هنر و آثار هنری مصداق زیبایی شناسی بود و همچنین درک زیبایی نیز به ارزش ها با تجربه حسی از اشیا یا حوادث بستگی داشت. در اواخر قرن با رواج مطالعه انسان شناسی هنر مباحث زیبایی شناسی نیز همزمان مطرح شد و افق دیدگاه جدیدی در مباحث زیبایی شناسی پدید آمد. نظریه زیباشناختی کانت نظامند و جامع بود، وی تجربه و احکام را در مورد زیبایی طبیعی و هنر را به مفاهیم اساسی معرفت شناسی، ما بعدالطبیعه و اخلاق ربط می داد. تداوم این میراث در زیبایی شناسی بعد از او کاملا به چشم می خورد، هدف این پزوهش واکاوی سیر تحول فلسفه زیبایی تا انسان شناسی زیبایی شناسی است و پرسش آن بر این مبناست که چه تحولات تاریخی در اندیشه و فلسفه زیبایی از دوره باستان تا انسان شناسی زیبایی شناسی روی داده است؟
روش شناسی: روش تحقیق این پژوهش، تحلیلی- توصیفی با رویکردی کیفی با محوریت تحولات تاریخی براساس منابع مکتوب است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که مهم ترین تحولات پدیدآمده در قرن نوزدهم انسان شناسی با دو نگرش تطورگرایانه و اشاعه گری (گسترش) در سال های1880-1930توام است، بطوری که نگرش تطور گرایی بر رشد قدرت(ذاتی) زیبایی شناسی در انسان متمرکز است و رشد یا عدم آن را منوط به اصول سلسله مراتبی و مرحله ای است و اشاعه گرایی بر گسترش مولفه های زیبایی در جوامع مختلف تاکید دارد تا اینکه با ظهور انسان شناسی زیبایی شناسی در دوران معاصر به مولفه های زیبایی بومی و جامعه خالق در پژوهش ها بیشتر توجه شد و زیبایی از منظر جامعه خالق مورد نقد و بررسی قرار گرفت
تبیین قدرت جمهوری اسلامی ایران بر پایه مفهوم «ارز قدرت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
69 - 98
حوزههای تخصصی:
فهم قدرت در جمهوری اسلامی ایران هم به لحاظ پیچیدگی مفهومی و هم به دلیل چندلایگی فرایند سیاستگذاری راهبردی امری مشکل است. نوع نگاه به قدرت به مثابه «منبع» یا «رفتار» می تواند به فهم آن کمک کند. درواقع، این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که قدرت در جمهوری اسلامی ایران بر پایه مفهوم نوینی به نام «ارز قدرت» که اشاره به به تفکیک گذاری قدرت به مثابه «منبع» یا «رفتار» دارد، چگونه قابل تییین است؟ برای پاسخ به این سؤال، ویژگی های این مفهوم جدید از قدرت موردواکاوی قرار گرفت و مشخص شد که ارز قدرت در قالب سه وجه درخشندگی، شفقت و زیبایی قابل بازنمایی بوده و هر یک از آن ها یک بخشی از ارزنده بودن قدرت را نشان می دهند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که برای گرداوری داده ها از منابع کتابخانه ای و اسناد استفاده گردید. برمبنای این روش تلاش شد ابتدا مفهوم ارز قدرت به عنوان چارچوب نظری مورد تدقیق قرار گفته تا بتوان با استنتاج محورهای این مفهوم، آن را در مورد قدرت جمهوری اسلامی ایران کاربست داد. نتایج تحقیق نشان داد قدرت جمهوری اسلامی ایران در 4 بُعد سیاسی، فرهنگی- اجتماعی، دفاعی- نظامی و اقتصادی و 19 مؤلفه (6 مؤلفه بُعد سیاسی، 5 مؤلفه بُعد فرهنگی- اجتماعی، 4 مؤلفه بُعد دفاعی- نظامی و 4 مؤلفه بُعد اقتصادی) و 28 شاخص (ارز قدرت) در سه وجه درخشندگی، شفقت و زیبایی قابل تبیین است.
زشتی شناسی در اندیشه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
491 - 509
حوزههای تخصصی:
مفهوم زشتی در جهان اسلام، مفهومی وابسته به زیبایی است و هنگامی در عرفان اسلامی هویت می یابد که عارف، قصدِ توضیح مفهوم زیبایی را داشته باشد و اشاراتی به همتای مخالفِ زیبایی یعنی زشتی کند. سهروردی از جمله حکمای مسلمان است که علاوه بر توضیح و تفسیر زیبایی به توصیف عالم خیال و قوه متخیله می پردازد که نقش عمده ای در آفرینش زیبایی و به تعبیر دیگر در توصیف مفهوم زشتی دارد. در نوشتار پیش رو ضمن بررسی مصنفات شیخ اشراق به جست و جوی مفهوم زشتی در آثار شیخ پرداخته ایم. در ادامه به مظاهر و نمودهای مختلف زشتی در آثار سهروردی پرداخته و انواع زشتی از قبیل زشتی های محسوس، زشتی های معقول و زشتی های خیالی را در دستگاه فکری وی مشخص کرده و در پایان نشان داده ایم که چگونه زشتی به مثابه ظلمت و تاریکی، با نور در جدال است. نوری که در بنیان های فلسفی سهروردی از مصادیق آشکار زیبایی و حُسن به شمار می رود.
رویکردی تحلیلی بر تبارشناسی زیبایی شناسی شهری در تعامل با ساختار مدیریتی شهر؛ بررسی و پیمایش جهانی با ارائه راهکارهای راهبردی و اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۹۰-۶۹
حوزههای تخصصی:
امروزه فقدان نگاه سیستمی و طرحهای فرادست و جامع نگر در طرحهای توسعه شهری، دیوانسالاری عریض و پراکنده و ناهماهنگ نهادهای رسمی و ذی نفوذ در حوزه مدیریت شهری، عدم آگاهی شهروندان و کاربران اقتصادی- اجتماعی شهری از حقوق خود نسبت به فعالیت و نظارت و مشارکت در روند طراحی و ساخت و ساز شهری، از عمده موانع در مسیر زیباسازی سیما و منظر شهری است. از سویی دیگر، تبیین مفهوم شناختی زیبایی شناسی و ارتباط آن با مقوله زیباسازی و مدیریت شهری طلب می کند تا شاخصها، مولفه ها، قلمرو شناختی و اصول زیباسازی شهری به تفصیل احصاء گردیده و در فرآیند مدیریت شهری مورد استفاده قرار گیرد. این مقاله بر اساس این ضرورت نگارش یافته است که از روش توصیفی و تحلیلی، و روش فراتحلیل و بررسی نمونه های موردی و ابزار گردآوری داده: مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که آرایش ساختاری ق وی: تشخیص اصول طراحی و بخشهای مختلف آن مثل معماری برجسته؛ ارتباط آشکار کل به اجزا: از نظر فرم، رنگ، ابعاد، اندازه، کیفیت مواد، گرافیک طرح؛ پیروی از قواعد مشخص طراحی و سبک شناسی: (انسجام طرح)؛ دقت و وضوح عناصر: تغییرات فرم، تضادهای ظاهری، رنگ و نوشتار، تناسبات طراحی؛ هماهنگی: با روش تولید، استفاده کننده، تعمیر و نگهداری؛ طراحی منطقی: انتخاب مواد مناسب، فرآیند تولید و کاربردهای طرح، زیبایی شناسی پرمعنا و با ارزش (بدون آشفتگی بصری)، انگی زش احساس و هوش از مهمترین شاخصها و اصول زیباسازی بشمار می روند. در پایان نیز راهبردها و راهکارهایی در زمینه بهبود وضع موجود ایران ارائه شده است.
تحلیل و بررسی عشق در نظام فلسفی افلاطون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
112 - 135
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی دو بعدی است که در بعد فطری دارای نیازهایی از حقیقت طلبی است و حقیقت را زیباترین مقوله عالم هستی می داند و این زیبایی انسان را عاشق خود نموده و به زندگی او معنا می بخشد و با رسیدن به معشوق حقیقی تکامل می یابد لذا گزاره عشق از دیرباز مورد توجه پژوهشگران و نویسندگان بوده است چرا که یکی از نیروهای مشوقه و محرکه انسان به شمار می اید ﭘﮋوﻫﺶ حاضر، با روش تحلیلی و مطالعه اسنادی، در پی پاسخ به این ﺳﺆال اﺳﺖ تحلیل افلاطون از عشق چیست وارتباط عشق با زیبایی ، جهان شناسی و تعالی انسان چه می باشد؟ عشقدر اثار مختلفی از علما و اندیشمندان علوم مختلف و در فلسفه نیز از منظر فلاسفه ی غرب و شرق از جمله در اثار افلاطون بررسی شده و نظریاتی در مورد ماهیت عشق، ارتباط ان با زیبایی ،نقش عشق در جهان شناسی و خلقت، نقش عشق در گرایشات فلسفی و نقش عشق در تعالی و تربیت انسان پرداخته شده است .افلاطون معتقد است که هسته اصلی ایجاد عشق گرایش انسان به زیبایی و کمال است و زیبایی به زیبایی درون و بیرونی تقسیم می شود و هر نوع تکامل و کمال را زیبایی می داند بنابر این در بسیاری از موارد از عشق به زیبایی تعبیر می کند و فلاسفه را به دلیل اینکه طالب حقیقت هستند به عنوان عاشق معرفی می کند.
جامعه شناسی پدیدار شناسانه درک معنای دوستی (نمونه موردی دانشآموزان پسر دبیرستانی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
71 - 106
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، معنای دوست دختر در بین پسران دبیرستانی شهر مشهد با استفاده از رویکرد معناکاوی و تفسیرگرایی بررسی شده است. داده های کیفی این پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق، بر اساس نمونه گیری هدفمند، با معیار اشباع نظری با ۸ تن از مشارکت کنندگانی که تجربه دوستی با جنس مخالف داشتند، به دست آمده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش پدیدارشناسی و تکنیک عملیات واحد معنایی، خوشه بندی و مقوله بندی، معنای تعمیمی و تفریدی دوستی انجام شد. یافته ها نشان می دهد که دوستی در وجه تعمیمی، کنجکاوی و لذت بردن از زیبایی دختران است و در موارد دیگر نشان دادن قدرت به سایر دوستان، ارتباط جنسی، گریز از تنهایی و همگونی اخلاقی و عاطفی است. عام ترین روش ارتباط تلفنی و بارزترین نتیجه دوستی مانع شدن از پیشرفت در زندگی است. برخلاف نگرش های موجود در بین مسئولان و خانواده ها که به دوستی با دختر بیشتر نگاه جنسی دارند، دوستی ها بیشتر به دلیل کنجکاوی و در ابتدا زیبایی جنس مخالف، بدون توجه به لذت جنسی صورت می گیرد.
از تقارن در چهره تا تقارن در مدل های علمی: تبینی تکاملی-شناختی از اهمیت زیبایی و تقارن در علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
293-311
حوزههای تخصصی:
با اینکه دانشمندان زیادی از نقش والای زیبایی و تقارن در علم سخن گفته اند فیلسوفان علم تقریبا جایی برای زیباشناسی در علم قائل نبوده اند. در سال های اخیر شاهد توجه برخی فیلسوفان علم به نقش زیبایی و تقارن در علم بوده ایم. در نوشته ی حاضر ضمن اشاره به برخی از سخنان بزرگان علم درباره ی جایگاه زیبایی و تقارن در علم خواهیم دید که برخی آن را ملاکی بر صدق دانسته اند و برخی خیر. پرسشی که این مقاله به آن می پردازد این است که اصلاً علت روانشناختی توجه به زیبایی و تقارن در علم چیست. خواهیم دید که تشخیص تقارن در چهره نوعی سازگاری تکاملی است و محصول فرعی این توجه به تقارن آن است که در حیطه هایی خارج از دامنه ی سازگاری نیز این گرایش گسترش یافته است. سپس نشان داده می شود که در نقاشی های چهره، هنرمند به نحوی از انحاء از ملاک های زیستی زیبایی چهره گذر می کند. بنابراین امکان گذر از سطح زیستی وجود دارد. دعوی آخر مقاله آن است که هرچند جست وجوی زیبایی و تقارن انگیزه ای برای کار علمی است اما ممکن است مانعی در رسیدن به صدق باشد. و اگر هنرمندان موفق به گذار از آن چه زیست شناسی ذهن شان به آنها دیکته می کند شده اند دانشمندان نیز می توانند چنین کنند.
تحلیل خوانش جریان های معاصر معماری و شهرسازی ایران از آشفتگی سیمای شهری تهران از منظر معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
75 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آشفتگی سیمای شهری تهران، مسئله مورد توافق گروه های مرتبط با نماهای شهری است. اما رجوع به نظرات متخصصان شهری در این موضوع نشان می دهد درباره سیمای مطلوب، توافقی بین صاحبان دانش شهری وجود ندارد. پرسش خوانش جریان های معماری و شهرسازی ایران از آشفتگی سیمای شهری تهران پای در چه معرفت شناسی دارد و برای مدیریت سیمای شهری کدامیک از آنها قابل پذیرش تر است؟ هدف پژوهش: این پژوهش درصدد تحلیل خاستگاه فلسفی کنش های جریان های معماری و شهرسازی ایران در موضوع آشفتگی سیمای شهری تهران است. روش پژوهش: برای پاسخ به پرسش پژوهش، روشی کیفی در دو مرحله و مبتنی بر استدلال منطقی در پیش گرفته شده است. در ابتدا با مطالعات تاریخی کتابخانه ای، مبدأ زمانی پیدایش پدیده آشفتگی سیمای شهری تعیین شده است. سپس براساس دسته بندی جریان های فکری معماری و شهرسازی ایران از مبدأ بروز آشفتگی، پدیدارشناسی توصیف صاحبان دانش شهری این جریان ها از دلایل اغتشاش سیمای شهری تهران انجام و این نظرات با ویژگی های اندیشه ای آنها مقایسه و به صورت یک دوگانه ارائه شده است. در نهایت با بررسی پایه فلسفی از طریق تعیین معرفت شناسی این دوگانه، به پرسش پژوهش پاسخ شده است. نتیجه گیری: «آشفتگی» در میان متخصصان معماری و شهرسازی، یک اشتراک لفظی است، نه معنایی. تعلق به هر طرف از دوگانه فرم و صفات آن، یا محتوا پای در معرفت شناسی دارد که تبیین نسبت عین و ذهن به لحاظ فلسفی مهمترین بخش آن است. گره خوردن یا نخوردن زیبایی به رابطه عینیت و ذهنیت دو خروجی متفاوت در سیمای شهری دارد. در فرض جدایی، سیمای شهری امری بیرونی است، در آن هندسه محوریت دارد و به نظم قطعی متمایل است لذا مدیریت آن با متخصصان است. طرح جامع تهران خروجی این رویکرد است. اما در فرض درهم تنیدگی عین و ذهن، امری ادراکی و خروجی طبیعی سوژه یا ذهن شهروندان است و زیباسازی آن امری بیرونی و شکل گرا نیست، در نتیجه قابل تفویض به متخصصان نیست. به نظر می رسد این رویکرد از نظر فلسفی قابل دفاع تر از سایر رویکردها است. نظم این رویکرد متناظر با اختیار و وجود پویای انسان، استنباطی، حداقلی و سیال است.