مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۰۱.
۶۰۲.
۶۰۳.
۶۰۴.
۶۰۵.
۶۰۶.
۶۰۷.
۶۰۸.
۶۰۹.
۶۱۰.
۶۱۱.
۶۱۲.
۶۱۳.
۶۱۴.
۶۱۵.
۶۱۶.
۶۱۷.
۶۱۸.
۶۱۹.
۶۲۰.
قدرت
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
176-156
حوزه های تخصصی:
کاربرد قدرت سخت در سیاست همیشه پاسخگوی تأمین نیازها نبوده و چه بسا به سبب وجهه زور و اجبارآمیز با مقاومت روبرو شود. در مقابل این قدرت، قدرت نرم قرار دارد که از وجه ملایم و منعطف تری برخوردار است. این مقاله به دنبال بررسی دقیق تر قدرت نرم به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که اهمیت قدرت نرم، ارکان و راهبردهای آن چیست؟ پژوهش تلاش خواهد کرد تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای به این سؤال پاسخ دهد. یافته این پژوهش نشان می دهد که قدرت نرم توانایی کسب هدف از طریق جاذبه و نه از طریق اجبار و تطمیع است. اهمیت ق درت ن رم در بهبود رواب ط می ان دولت ها، ک سب وجه ه و اعتب ار بین المللی و نفوذ در افکار عمومی است. ارکان قدرت نرم شامل باورها و ارزش ها، اعتماد، اعتبار؛ دو روش ساختاری و غیر ساختاری در تولید قدرت نرم؛ روایت های راهبردی به عنوان منابع قدرت شامل بازیگران، محیط، تعارض یا عمل، حل اختلاف است بااین حال قدرت نرم دارای ویژگی هایی است که موجب نقد آن نیز می شود.
بازشناسی مفهوم تعامل میدان و باغ های سلطنتی (دولتخانه های دوره صفویه)؛ بررسی رابطه دوسویه فضای عمومی با قدرت متمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۶۵-۴۹
حوزه های تخصصی:
تشکیل دولت صفوی را می توان نقطه عطفی در روابط قدرت و تولید فضا در شهرهای ایرانی برشمرد. چرا که برای اولین بار شاهد حضور میدان های عمومی در شهرهای ایران به صورتی بودیم که عناصر اصلی و عمومی شهر در جوار آن قرار گرفته و مرکزی با قدرت سیاسی، مذهبی، اقتصادی در قلب شهر پدید آورد. در این زمان میدان همچون جلوخانی برای باغ سلطنتی نقش مهمی ایفا می کند. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت چگونگی تعامل میدان و باغ های سلطنتی و به عبارتی بازشناسی نقش فضای عمومی میدان در رابطه با گفتمان قدرت متمرکز است. برای یافتن این رابطه لازم است، منابع و اسناد تاریخی درجه اول تحلیل و تفسیر شوند. لذا ماهیت این پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش تحلیلی- توصیفی، سعی در یافتن کارکرد نمادین عناصر شهری در جریان تغییرات اجتماعی و سیاسی آن دوران دارد. رویکرد تحلیلی مورد استفاده در تفسیر نقش میدان ها در این مقاله با تاسی از مباحث مطرح شده توسط فوکو، بوردیو و نظریات اجتماعی هنری لوفور می باشد. این رویکردها سبب گردید تا دریابیم دولتخانه های صفوی، میدان را متفاوت از آنچه به معنای محل گردهمایی عمومی و مکان برقراری تعامل میان مردم وجود دارد، تغییر شکل مفهومی داده و از آن به عنوان مرکزی برای نمایش قدرت مرکزی و استفاده از قدرت های اقتصادی و مذهبی برای تقویت حکومت صفوی بهره برداری نموده است.
به روزآمدگی اقتباس نمایشنامه مکبث شکسپیر از منظر تحلیل گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتباس مکبث (2010) به کارگردانی روپرت گولد، با برخی مشکلات انسان امروزی مرتبط شده است. در این مطالعه تطبیقی، ارتباط بین مفهوم قدرت با تصاویر و صحنه پردازی های فیلم، مانند فضاهای بسته و تاریک، لباس ها و طراحی صحنه بررسی می شود. با به کارگیری نظریه اقتباس لیندا هاچن و تحلیل بافت فرهنگی، اجتماعی و تاریخی می توان به معنی صحنه پردازی ها و فضاسازی های فیلم پی برد. این مقاله به بررسی چگونگی به کارگیری روش های نوین در ارائه مسائل اجتماعی تاریخی مربوط به متن منبع می پردازد. به کمک الگوی گفتگوی بینامتنی رابرت استم، به چگونگی ارتباط بین تصاویر فیلم و مفاهیم ارائه شده پی می بریم. تلاش گولد بر این بوده است تا موقعیت زمانی مکانی امروزی را با به کارگیری روش های نوین بصری در فیلم خود منعکس کند. با در نظر گرفتن فیلم گولد، نتیجه می گیریم که موارد مشابهی از اعمال قدرت در قالب نظارت و کنترل در زمان معاصر نیز وجود دارد. اقتباس روپرت گولد سعی در شنیده شدن صدای خاموش قربانبان سیستم نظارت و کنترل در زمان و مکان کنونی دارد.
تقابل های فرهنگیِ نمادین در نمایشنامه ی «از پشت شیشه ها» اثر اکبر رادی با تکیه بر آرای ویلیام بی من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار اکبر رادی زبان نقشی بنیانی ایفا می کند. بنابراین، بررسی های زبان بنیاد می تواند ما را در درک کنش دراماتیک آن ها یاری دهد. در این مقاله، نمایشنامه ی از پشت شیشه ها از منظری زبان شناسانه و با استفاده از نظرات ویلیام بی من بررسی شده است. ویلیام بی من، مردم شناس امریکایی، زبان را ابزار اعمال قدرت و نشانگر منزلت متفاوت افراد در تعایلات اجتماعی می داند. وی هر کنش را، صرف نظر از ارزش اخلاقی، یا بار ضداخلاقی آن، از منظر نقش ارتباطی بررسی می کند. کتاب او، زبان، منزلت و قدرت در ایران هم می تواند الگویی مناسب در خلق درام زبان محور باشد و هم می تواند در تحلیل رفتار پرسوناژهای ایرانی به کار آید. بررسی از پشت شیشه ها به کمک نظریات بی من نشان می دهد که بر فضای حاکم بر گفتمان دو زوج نمایش و همین طور فضای حاکم بر گفتمان هر یک از زوج ها، نوعی درهم آمیزی قطب های درونی-بیرونی و سلسله مراتبی حاکم است. در طول سی سال رفت وآمد خانوادگی باید به شکلی فزاینده شاهد شکل گیری و گسترش رابطه ی صمیمانه بین دو زوج باشیم، اما درجازدن یک زوج و ارتقا اقتصادی و اجتماعی زوج دوم، همچنین، حاکمیتِ موقعیت «میزبان-میهمان» مانع از این امر می شود و همواره رابطه ای سلسله مراتبی را بین دو زوج شاهدیم. همین رابطه ی سلسله مراتبی را بین زوج های زن-شوهری نیز می بینیم.
جابجایی قدرت در میان شخصیت های نمایشنامه های شکسپیر: راهبردی برای دراماتورژی در چهارچوب دیدگاه راسل؛ مطالعه موردی شاه لیر، جولیوس سزار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم قدرت و قدرت خواهی در نظر بسیاری از اندیشمندان بزرگ حوزه های علوم اجتماعی و سیاسی همچون برتراند راسل، میشل فوکو و برخی دیگر که مورد بررسی این پژوهش نیستند، جایگاه ویژه ای داشته و همواره چرخه انتقال قدرت مورد تحلیل و بررسی بوده است. معمولاً این انتقال قدرت از طریق اشکال مختلفی صورت می پذیرد؛ به عنوان مثال «انقلاب»، «کودتا»، «انتخابات» و «مرگ پادشاهان» نمونه هایی از الگوها و دلایل انتقال قدرت هستند. از طرفی امروزه یکی از موضوعات رایج در آثار نمایشی، استفاده از عنصر قدرت در دراماتورژی و کارگردانی است که به ویژه در تراژدی های شکسپیر به وفور قابل اجرا است. در این پژوهش به بررسی عناصر قدرت در سه تراژدی شکسپیر یعنی شاه لیر، مکبث و جولیوس سزار و تطبیق آن ها با نظریات برتراند راسل در باب «قدرت» و مفهوم «انتقال قدرت» پرداخته شده است. پس از تبیین ملاحظات نظری، بازتاب این رخدادهای سیاسی و اجتماعی را در دراماتورژیِ شخصیت های این آثار بر اساس نمونه های اجرایی مورد بررسی قرار داده ایم؛ تا نشان دهیم چگونه می توان از قدرت به عنوان یک عنصر دراماتیک در دراماتورژی و شخصیت شناسی استفاده کرد. نتایج این مقاله نشان می دهد که شناخت انواع اَشکال مختلف قدرت می تواند پیشنهادهای اجرایی متنوع و گسترده ای را در تمامی زمینه های اجرا اعم از طراحی میزانسن و تحلیل روابط شخصیت ها در اختیار کارگردان قرار دهد.
از «آلسِست»ِ اوریپید تا «فرود»ِ فردوسی: تحلیلی مبتنی بر گفتمانِ قدرتِ فوکو در اپیستمه یونانی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۳)
65 - 76
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بنا دارد با مطالعه تطبیقی نمایشنامه آلسست نوشته اوریپید و داستان فرود در شاهنامه فردوسی، سویه های مشترک و تمایز نظام دانایی در این دو اثر را تحلیل کند. هم چنین به نظر می رسد یافته های برآمده از این تحقیق را بتوان به تحلیل (استقرای) گفتمان غالب قدرت در ساختار معنایی حاکم بر دوران شکوفایی یونان کلاسیک و نیز فرهنگ ایرانی-اسلامی قرن چهارم هجری تعمیم داد. چارچوب نظری مبحث های ارائه شده برگرفته از اندیشه های میشل فوکو، فیلسوف متأخر فرانسوی و مفهوم هایی همانند اپیستمه و گفتمان قدرت نزد او خواهد بود. روش ارزیابی این پژوهش نیز توصیفی- تحلیلی بوده و بر همین مبنا داده های لازم برای سنجشِ نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و با ابزار تحلیل گفتمان به دست خواهند آمد. شواهد برآمده از این مطالعه تطبیقی گویای این واقعیت اند که با وجود مؤلفه های مشابه در نظام دانایی هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی نسبت به مفهوم های «تقدیر»، «مرگ»، «عشق» و «خردورزی»، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، به نوع رویکردشان در پذیرش یا رد قدرت متعالی خدا یا خدایان بازمی گردد. به زبانی دیگر، با وجود تأکید بر جایگاه «تقدیر» و «مرگ» در بطن داستان فرود، جان مایه نمایشنامه آلسست، رد تمام آن گفتمان قدرتِ سنتی پیش از خود است. در این اثر فردی بر سریر قدرت خواهد نشست که از سوی گفتمان انسانیِ قدرت تأیید شود.
تاریخ اجتماعی معماری خانه و زندگی خانگی امکان و فایده کاربستِ مفاهیم و روش های تاریخ اجتماعی در تاریخ نگاشتِ معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهیافت به تاریخ معماری خانگی ایران با نظر به تاریخ اجتماعی آن به منزله دانشی میان رشته ای هنوز نوپاست؛ در حالی که شواهد مرتبط با معماری خانه ها در میان منابع تاریخی کم نیست. راه منطقی برای این کار فهم و ایضاح روش ها و اسباب مورخانی است که تاریخ اجتماعی معماری نوشته اند. در این پژوهش نخست از راه نقد درونی متن یکی از تاریخ نامه های معتبر اجتماعی معماریِ غرب، درباره خانه و زندگی خانگی، برخی مفاهیم آشنا در حوزه علوم اجتماعی شامل خانوار و خانواده، جنس و جنسیت، قدرت و منزلت، تحرک اجتماعی در نسبت با معماری خانه های حومه شهری انگلیسی و طرز کار به دست آمد؛ سپس برای سنجش امکان کاربست این رویکرد در تاریخ نویسی اجتماعی معماری ایران، این مفاهیم به متونی مرتبط با زندگی خانگی در تهران قاجاری عرضه شد. تکیه بر شواهد تاریخی مبتنی بر این متون حکایت از آن دارد که با ملاحظاتی علمی، می توان برخی از دست مایه های نظری و روش های دانشوران علوم اجتماعی را برای بسط دیدگاه ها و تفسیرهای تاریخی از معماری ایران نیز به خدمت گرفت. دست یافت به این هدف مستلزم آن است که منابع تاریخی هر دوره در اینجا قاجاریان را از حیث شواهدی که از هر دو مقوله گروه های اجتماعی و معماری به دست می دهند، از نو خواند. علاوه بر این برخی محددیت ها در مواجهه با این موضوع هست که به تفاوت در ماهیت اجتماعی و فرهنگی دو جامعه انگلیس و ایران مربوط است.
تحلیل و بررسی خسرو وشیرین نظامی با محوریت مناظرل خسرو و فرهاد با استفاده از مؤلّفه های رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
405 - 432
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های بررسی متن، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است که در بررسی متن به بافت موقعیتی و گفتمانی آن توجه ویژه، و در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود. در این مقاله کوشیده شد تا با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان به بررسی منظومه ی خسرو و شیرین نظامی با محوریّت مناظره ی خسرو و فرهاد پرداخته شود. در بررسی متن و در سطح توصیف، با دو نوع موضع گیری در قالب مناظره ی فرهاد و خسرو مواجه هستیم که از منازعه ی بین دو طبقه فرودست و فرادست نشان دارد. در سطح تفسیر، زمینه و بافتار اجتماعی متن حاکی از مدح نهاد دربار است که در نتیجه ی آن ایدئولوژی حاکم، بر متن نمایان می شود. در سطح تبیین، متن نه در صدد مقابله با ایدئولوژی غالب بلکه در پی مشروعیت دادن به آن است. در نهایت، متن مناسبات قدرت را بازتولید کرده و سعی شده است به تثبیت و تداوم آن همّت گمارد.
سبک شناسی انتقادی مجموعه داستان آبشوران نوشته علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی انتقادی با تحلیل لایه های مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکه های قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسنده ای ایدئولوژی محور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژی ها و در نتیجه، نابسامانی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. هدف از این پژوهش - که به روش توصیفی، تحلیلی و آماری و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است - آن است که مشخّصه های سبک شناسی انتقادی و ایدئولوژی پنهان و روابط قدرت در مجموعه داستان آبشوران آشکار شود. این جستار، به شیوه لایه ای انجام شده و ابتدا کلان لایه بافت به صورت کلّی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دو کلان لایه روایت و متن، با نظر به رویکرد مریم درپر در سبک شناسی انتقادی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی مؤلفه های سبک شناسی انتقادی در مجموعه داستان آبشوران، حکایت از آن دارد که کانونی سازی از نوع بیرونی و درونی و نیز مؤلفه تقابل، از ویژگی های سبکیِ برجسته این مجموعه داستان است و آنچه اهمیّت دارد این است که این مؤلفه های سبکی، ابزاری برای بیان دو مفهوم ایدئولوژی و قدرت هستند. ایدئولوژی مورد نظر نویسنده، شامل «مبارزه با فقر»، «مبارزه با جهل»، «مبارزه با بی عدالتی» و «مبارزه با سنّت» است. همچنین، چنانکه از داستان های درویشیان برمی آید، قدرت در این آثار، مقوله ای زنجیره وار، پیچیده و لایه لایه در تمام سطوح جامعه است.
تأملی بر مفهوم «تعادل» در فلسفۀ سیمون وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
1 - 17
حوزه های تخصصی:
تعادل، یکی از ایده های محوری در تاریخ فکری سیمون وی است که با بررسی آن می توان رخنۀ نگرش خاص او را در تمام ابعاد زندگی به نظاره نشست. سیمون وی، در خلال شرح خویش از مفهوم تعادل تلاش دارد با حفظ ارزش های انسانی میان انسان و نیروهایِ حاکم در طبیعت و همچنین، میان انسان و نیروهایِ حاکم در جامعه هماهنگی ایجاد کند. او با کمک گرفتن از معنای کار، تعادل را برای رسیدن به عدالت در بستر جامعه بررسی می کند. وی از رهگذرِ ایدۀ تعادل مفاهیمی چون قدرت، حیثیت و جامعۀ سرکوب شده را تحلیل می کند و انقلاب را برای نجات جامعۀ سرکوب شده ناکارآمد می داند. سیمون وی نشان می دهد که آدمی چگونه می تواند با تغییر در نگرش به زندگی و عنصر رضایت، خود را از «سلطه» رهایی بخشد و ازطریق پیوند با امر غیرشخصی میان انسان و تمام نیروهای حاکم، اعم از اجتماعی و طبیعی، و میان خودش و آنها تعادل ایجاد کند. بدین نحو، تعادلی که وی مطرح می کند، نه تنها به هیچ گونه حزب و یا سیاستی وابسته نیست، حتی از متکی بودن به علم که دستاورد بشری جهت سهولت در زندگی است، به دور است. هدف از نگارش این مقاله آشنایی مختصر با فلسفۀ سیاسی سیمون وی با محوریت آموزۀ «تعادل» است که تاکنون به آن توجه نشده است.
ساخت گشایی از قدرت، مقاومت و سوبژکتیویته؛ تحلیلی تطبیقی از آراء هانا آرنت و میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
677 - 694
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تلاش کرده است تا از طریق مواجهۀ اندیشۀ هانا آرنت و میشل فوکو به بازاندیشی و بازنگری رادیکال و ریشه ای از مفاهیم قدرت، مقاومت و سوبژکتیویته بپردازد. در وهلة نخست ممکن است تصور شود که اندیشۀ این دو متفکر بنا بر مبانی فلسفی و نظری متفاوتی که دارند، نه همسو با یکدیگر، بلکه در تقابل باشند و از همین منظر احتمال هرگونه گفتگو غیرممکن فرض شود؛ اما مدعای اصلی مقاله رهیافتی غیر از این است و بر همین اساس نه تنها زمینه ها و مبانی مشترکی در ساخت گشایی قدرت و به تبع آن بازاندیشی مفاهیم سوبژکتیویته و عاملیت انسانی در اندیشة این دو متفکر وجود دارد، بلکه باید برخی از نتایج مهم آرای سیاسی آن ها را همسو و مکمل هم دانست که نه تنها به تعمیق و توسعۀ اندیشة یکدیگر، بلکه به خلق رویکردهای جدیدی در عرصة سیاست یاری می رسانند. بدین ترتیب، پرسش های راهبر نوشتار حاضر عبارتند از: ساخت گشایی از قدرت در اندیشة آرنت و فوکو چه عاملیت و کارگزاری به سوژۀ معاصر خواهد بخشید؟ چگونه قدرت به جولانگاه مقاومت بدل و هم زمان امکان های نوینی به سوی سوژه گشوده می شود؟ یافتۀ اصلی نوشتار حاضر این است که قدرت در اندیشۀ متفکران مذکور برخلاف خوانش های سنتی و مدرن، مفهومی مثبت، خلاق و مولد است و بر پایۀ همین مفروضات در بطنِ خود مقاومت و شیوه های جدیدی از مبارزه و ایستادگی را برای سوژه به همراه دارد. اگرچه باید انتظار داشت که به دلیل تفوق امر سیاسی یا امر اجتماعی در اندیشة این دو، تفسیرشان از مقاومت، عاملیت و حتی قدرت متفاوت از یکدیگر باشد.
بازتاب عناصر قدرت و معنویت در پیکرنگاری های دوره گورکانیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
169 - 184
یکی از چندین ویژگی تصاویر، کارکرد آن ها در انتقال معناست. این موضوع در تصاویر تاریخی همواره با نمایش تنش ها و تباین های فکری و ایدئولوژیک همراه بوده است. بازنمایی شخصیت ها، از مهم ترین ژانرهای موضوعی نگارگری گورکانی هند است که محل بروز پسندها و سلایق امرای گورکانی نیز شده است. در این تصاویر نکته هایی وجود دارد که بر اثر بسندگی به ساخت و معنای ظاهری، گاه از تأملات کافی به دور مانده است. ساختار دو عنصر قدرت و معنویت، از موارد قابل تأمل در این تصاویر است؛ بنابراین در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده، تلاش می شود بدین پرسش اساسی پاسخ داده شود که عناصر اصلی تصویری قدرت و معنویت در پیکرنگاری های مربوط به دوره پادشاهی گورکانیان هند کدام است؟ نتیجه این پژوهش که بر 30 نمونه آماری منتخب انجام شده، حکایت از آن دارد که: بازتاب دو عنصر قدرت و معنویت در سه گانه تصویری پادشاه، شیخ و یوگی، بیشتر مورد توجه بوده و در پیکرنگاری های انجام یافته از پادشاهان به نحو برجسته تری مورد تأکید قرار گرفته است.
تهدید، نمودی از قدرت در سخن حافظ!(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
107 - 134
حوزه های تخصصی:
تاکنون درباره ی شعرِ حافظ نوشته های فراوانی پدید آمده است؛ اما در این متن برجسته، همچنان ظرفیت هایی برای پژوهش های تازه وجود دارد. در جستارِ پیشِ رو برای نخستین بار موضوع «تهدید» در غزل های حافظ بررسی شده است. این پژوهش که با شیوه ی تحلیل محتوا، طبقه بندی و تحلیل جامع ابیات تهدیدی انجام شده، به دنبال گشودن دریچه ای دیگر به فهم بهتر ذهن و زبان این سخن سرای افسون کار است. برای این کار همه ی دیوان حافظ (تصحیح شادروانان: غنی و قزوینی) مطالعه و ابیاتی که مستقیم یا ضمنی تهدیدی را دربردارند، استخراج شده است؛ سپس زوایای گوناگون آن، ازجمله نوع تهدید، مخاطب تهدید، دلیل شکل گیری تهدید، انگیزه ی تهدید، پشتوانه ی تهدید، تأثیر تهدید، چگونگی تهدید در بافت کلی غزل، صریح و غیرصریح بودن، نوع فعل و انواع کنش های گفتاری آن واکاوی شده است. بررسی و تحلیل انواع تهدید در شعر حافظ نشان می دهد که او قدرتی درونی دارد که به پشتوانه ی آن به اشکال مختلف به تهدید ارکان دینی، ممدوح/ معشوق و دیگران می پردازد .
تحلیل و بازخوانی قصاید ناصرخسرو بر اساس نظریه تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
283 - 309
متون ادبی در کنار پیوند با اوضاع اجتماعی زمانه خویش، گویای روابط پیچیده قدرت نیز هستند. در قصاید ناصرخسرو گفتمان های موجود در جامعه به گونه ای بازنمود شده که عمدتاً مقاومت هدفمند شاعر را در برابر ساخت قدرت حکومت سنی مذهب غزنوی نشان می دهد. بیشترین چالش های فکری ناصرخسرو را نقد قدرت و گفتمان های سیاسی و مذهبی عصر غزنوی به خود اختصاص داده است. شاعر بر اساس دانش دینی و چیره دستی زبانی خود، هژمونی گفتمانی حاکمیت غزنوی را به چالش می کشد. از نگاه شاعر، ساختار حکومت در آن دوره ترکیبی از اقتدار سیاسی و مذهبی است و نحوه اعمال و تثبیت قدرت، با تفسیر سیاسی از دین و دانش فقه شافعی در جهت مشروعیت بخشی به حکومت صورت می گیرد. ناصرخسرو به عنوان یک شاعر شیعی مذهب تلاش می کند تا در قالب سروده هایش به مشروعیت زدایی از حاکمیت سیاسی زمانه اش بپردازد. مساله نوشتار حاضر آن است که ناصرخسرو در آیینه اشعارش چگونه در برابر گفتمان غالب حاکمیت غزنوی واکنش نشان می دهد و باورهای مذهبی اش در ساخت گفتمان مشروعیت زایش تبلور می یابد؟ روش پژوهش حاضر تاریخ-گرایی نوین میشل فوکو است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که گفتمان ناصرخسرو در جهت مشروعیت زدایی از نظام سیاسی و اجتماعی عصر خویش، جدال گفتمان قدرت میان فقه سیاسی اهل سنت و شیعه را نشان می دهد.
شناسایی کارکردهای قدرت نرم در قدرت افکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
201 - 227
حوزه های تخصصی:
قدرت نرم از مهم ترین مؤلفه هایی است که لازمه حیات هر نظام سیاسی در شرایط کنونی جهانی است. در همین راستا تحقیق حاضر با هدف شناخت و درک صحیح مهم ترین کارکردهای نرم قدرت در قدرت افکنی انجام شده است؛ به گونه ای که بسیاری از پژوهشگران، از رهگذر این تحقیق بتوانند از آن بهره مند شود. پرسش اصلی تحقیق آن است که «کارکردهای قدرت نرم در قدرت افکنی چیست؟». نوع این تحقیق، توسعه ای – کاربردی است و اطلاعات این تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و مطالعة منابع معتبر فارسی و انگلیسی گردآوری شده است. به منظور اعتبارسنجی یافته ها، پرسشنامه ای محقق ساخت بین 40 نفر از خبرگان آشنا با مباحث سیاسی و امنیتی به عنوان نمونه آماری توزیع گردید. داده های گردآوری شده از پاسخ های خبرگان نیز با بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد قدرت نرم دارای کارکردهایی تعیین کننده در قدرت افکنی است. قدرت نرم می تواند باعث تولید روند شود و با استفاده از «قدرت روند» می توان قدرت افکنی نرم افزارانه داشت. قدرت نرم، ظرفیت ساز و قابلیت پرور بوده و نقش معناداری در پیش برندگی قدرت افکنی برعهده دارد. قدرت نرم قادر به پیرایش و بازسازی محیط و تصویر ملی کشور در اذهان ملل و دولت های گوناگون است. قدرت نرم یکی از دو بال کشورها در نیل به اهداف و تأمین منافع و امنیت ملی است.
دیپلماسی دیجیتال ابزار قدرت سازی دولت ها باهدف تدوین راهبرد برای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸ (پیاپی ۷۷)
219 - 268
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین نقش دیپلماسی دیجیتال به عنوان ابزار قدرت سازی دولت ها است. رویکرد ترکیبی، ارائه مدل محقق ساخته با نگاه قدرت سازی رسانه های نوین و تدوین راهبرد این پژوهش را متمایز از غیر می کند مضاف براینکه محقق به انجام کامل تحقیق از طریق مجازی وفادار بوده است. از تکنیک دلفی برای شناسایی شاخص ها و از تکنیک دیمتل برای مدلسازی استفاده گردید. برای آزمون مدل اکتشافی و تحلیل میزان اثرات متقابل متغیرها از تکنیک حداقل مربعات جزئی استفاده شد. جمع آوری اطلاعات، تلفیقی از روش های اسنادی، میدانی و ابزار اندازه گیری پرسش نامه ساختارمند و در قالب طیف لیکرت و پرسشنامه آنلاین می باشد. جامعه آماری متشکل از دیپلمات ها، خبرنگاران و اساتید علوم سیاسی و ارتباطات، با حجم نمونه 15 نفر در بخش کیفی و 60 نفر در بخش کمی است که با نمونه گیری گلوله برفی مجازی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد نقش رسانه های نوین، میانجی گری کامل انتقال قدرت به دیپلماسی است و این رسانه ها با ارتباط برخط میان کاربران، ارتباط سازی و شبکه سازی کرده و با کنشگری، تصویرسازی، عملیات روانی، روایت مطلوب خود را تولید و با جهت دهی و جریان سازی، موجب تقویت همگرایی کاربران شده و در نهایت با ایجاد حس تعلق موجب هویت سازی گردیده و برای دستگاه دیپلماسی فرصت سازی می کند.
بررسی راهکارهای تحقق اقتدار ملی در مدیریت راهبردی
منبع:
پژوهشنامه تاریخ سیاست و رسانه سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
145 - 160
در برقراری اقتدار نیاز به همت ، همدلی ، اتحاد و تلاش همه اقشار جامعه خصوصا مدیریت عالی سازمان می باشد . می توان مهم ترین مولفه اقتدار را فرهنگ دانست و برای رسیدن به آن باید راه حل های کسب اقتدار و خصوصا نقش مدیران در تحقق اقتدار را شناخت ، که هدف از این نوشتار نیز اشاره به بعضی از راه های تحقق آن می باشد . در این جا این سوال نیز مطرح است که مدیران چه نقشی می توانند در تحقق اقتدار داشته باشند و مولفه های موجود در آموزه های دین چگونه ما را به این هدف می رساند یا نزدیک می کند . روش مطالعه در این پژوهش به روش اسنادی و مطالعه کتابخانه ای می باشد . در این پژوهش با مطالعه منابع مکتوب و سایر منابع قابل استناد اطلاعات بدست آمده جمع آوری ، سپس تحلیل شده و نتایج آن استخراج گردیده است.
تحلیل چیدمان کالبدی- اجتماعی قدرت در مناطق شهری (مطالعه موردی: مناطق پنج گانه شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها به عنوان واحدهای سیاسی، بازتاب کننده خطوط اصلی قدرت و نفوذ اقتصادی هستند. برهمین اساس می توان ادعا نمود که فضا در شهرها زاییده قدرت بوده و قدرت در شهرها از لایه های فضایی متنوع کالبدی، اقتصادی و اجتماعی تشکیل یافته است. به طوری که با شناخت و تحلیل الگوهای موجود در روابط بین قدرت و سازمان سیاسی در شهر، فضا و برنامه ریزی شهری، می توان زمینه را برای کارایی برنامه ریزی فضایی مهیا کرد. لذا پژوهش حاضر با مطالعه موردی مناطق شهری ارومیه در پی آن بوده تا با بهره گیری از شاخص های مذکور بتواند چیدمان کالبدی- اجتماعی قدرت در شهرها را تحلیل نماید. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش انجام کار توصیفی- تحلیلی می باشد و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی (مراجعه به ادارات) صورت گرفته است. برای نیل به هدف تحقیق، تعداد 15 شاخص از بین عوامل متنوع انتخاب گردیده و در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی نسبت به آماده سازی لایه های اطلاعاتی، استانداردسازی و تحلیل آن ها اقدام شده است. سپس برای اینکه بتوان چیدمان فضایی قدرت را در مناطق پنج گانه شهر ارومیه تحلیل کرد، مدل SECA در نرم افزار Lingo با مقدار بهینه 64/0 و = 3 β اجرا گردیده است. نتایج بدست آمده بیانگر بیش ترین قدرت در منطقه پنج به عنوان مناطق اعیان نشین (محدوده خیابان های دانشکده، کوی کهرم، کوی مهندسین، گلشهر و ...) شهر ارومیه بوده به طوری که قطعات ویلایی، مجتمع های تجاری، آموزشگاه های نمونه غیرانتفاعی، بناهای نوساز با سازه مقاوم، سکونت افراد با جایگاه اجتماعی بالا نظیر پزشکان، صاحبان سرمایه، مهندسین، مجتمع های مسکونی و ... در این محدوده واقع گردیده است.
بررسی تاریخ بیهقی با رویکرد تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۱۶۲-۱۲۷
حوزه های تخصصی:
اگر زبان را نه آینه منعکس کننده مبارزه ها، بلکه موضوع مبارزه ها و ابزار مبارزه تلقی کنیم، دیگر به جای آن باید از دال گفتمان استفاده کرد که مفاهیم قدرت و زبان را در یک درهم تنیدگی مداوم و تفکیک ناپذیر مفهومی، قابل فهم می سازد. درهمین راستا این مقاله بر آن است تا با روشی گفتمانی و با اتخاذ دیدی انتقادی متن تاریخ بیهقی را به عنوان یکی از تأثیرگذارترین متون کلاسیک ادبیات فارسی بفهمد و بخواند. به عبارت دیگر با قرار دادن این متن در بافت گفتمانی اش و رابطه دیالکتیکش با قدرت و فهمیدن این متن به عنوان میدان مبارزه قدرت ها و گفتمان های متضاد و متخاصم جامعه بتوان به فهمی نو از آن دست پیدا کرد. برای رسیدن به این هدف از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف برای انجام تحلیل های خرد متنی، و از نظریه گفتمان لاکلاو و موف برای انجام تحلیل های کلان گفتمانی عصر بیهقی، به طور هم زمان و ترکیبی بهره می گیرد تا بتوان به نوعی تحلیل گفتمانی خرد و کلان رضایت بخش از متن و عصر تاریخ بیهقی دست پیدا کرد. متن تاریخ بیهقی چنان که نشان داده می شود، نه منعکس کننده راستین مبارزات بلکه خود بخشی از فرایند مبارزه است. این متن تحت تأثیر زنجیره گفتمان های حاکم است و علیه گفتمان های پیرامونی به کار گرفته می شود. تاریخ بیهقی، تحت تأثیر گفتمان که ذهن دوقطبی متن را به یک بازنمایی جهت دار از جریان امور و واقعیت ها می کشاند، گفتمان های حاکم را برجسته مس سازد و گفتمان های پیرامونی را به حاشیه می راند.
الگوی ایرانی سنجش و ترازیابی قدرت ملّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی ارتش سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴
69 - 89
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی موضوع مورد توجه جغرافی دانان، ژئوپلیتیسین ها، متخصصین علوم سیاسی و روابط بین الملل، استراتژیست ها و سیاست مداران بوده و هر یک سعی کرده اند راهی برای سنجش آن بیابند. مرور اجمالی تلاش های صورت گرفته نشان می دهد که نه تنها الگوی بومی جامع برای سنجش و ترازیابی قدرت جمهوری اسلامی موجود نیست؛ بلکه حتی شناخت جامعی از الگوهای رایج موجود در دنیا هم وجود ندارد. این تحقیق از نظر نوع، کاربردی- توسعه ای و از نظر روش، یک تحقیق موردی- زمینه ای می باشد؛ اما علاوه بر روش موردی- زمینه ای، به منظور انجام تحلیل های کیفی از دو روش روش بررسی اسناد و مدارک علمی با رویکرد زمینه ای و روش تحلیل محتوی با هر دو رویکرد ژرفانگر و پهنانگر نیز استفاده شده است. بررسی نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوی سنجش و ترازیابی قدرت ملّی که با توجه به ویژگی های بومی جمهوری اسلامی ایران و امکان استفاده از آن در دیگر کشورها تهیه شده، قابلیت ها و امتیازات بسیاری نسبت به اغلب الگوهای سنجش قدرت ملّی موجود دارد. این الگو، صرفاً متکی به وجه سخت قدرت نیست و به همه ی وجوه آن از جمله قدرت نرم و هوشمند نیز در کنار قدرت سخت توجه نموده و علاوه بر سطح ملّی قدرت، به سطوح فروملّی و فراملّی نیز می پردازد. توجه به همه ی ابعاد قدرت و حتی افزودن ابعاد جدید مانند بُعد فرهنگی- ایدئولوژیک و ارتباطی- اطلاعاتی از امتیازات این الگو هم در حوزه ی تئوریک و هم در سطح عملّی است. تنوع و گستردگی متغیرها و شاخص های این الگو در عین توجه به انسجام تئوریک را نیز نباید از نظر دور داشت . اغلب الگوهای سنجش قدرت ملّی صرفاً به دنبال به دست آوردن رتبه ی قدرت کشورها هستند و به ترازیابی و تحلیل شکاف بین ابعاد، متغیرها و شاخص های قدرت ملّی یک کشور یا کشورها با یکدیگر بی توجهند؛ در حالی که الگوی مورد نظر این تحقیق به دلیل توجه همزمان و تکمیلی به سنجش، ترازیابی و تحلیل شکاف قدرت در کنار یکدیگر، موقعیتی ممتاز از سایر الگوهای موجود دارد.