مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
قدرت
حوزه های تخصصی:
«زن و قدرت در خانواده» تحلیل محتوای کیفی شش رمان پرفروش سال های 1378 تا 1388 است که نویسندگان آن ها همگی زن بوده اند. این مقاله نحوه بازنمایی قدرت زنان در خانواده و شکل مناسبات زنان با سایر اعضای خانواده را در این شش رمان بررسی می کند.
در این بررسی، ایده های جامعه شناسی رمان و ادبیات عامه پسندِ مطالعات فرهنگی به کار گرفته شده و به جایگاه زنان و قدرتشان در خانواده و تلاششان در جایگاه یک طبقه فرودست برای مقاومت و قدرت یابی توجه ویژه شده است.
معیارهای اصلی انتخاب رمان ها، پرفروش بودن، زن بودن نویسنده، زن بودن شخصیت های اصلی رمان، و تأکید داستان بر ابعاد قدرت زنان در خانواده بوده است. تاریخ اولین چاپ همگی این آثار بعد از دهه 70 است که به عقیده میرعابدینی (1379) دوره ای است که تحول چشمگیری در حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی از جمله رمان نویسی، به ویژه در رمان های عامه پسند، اتفاق افتاده است.
در این پژوهش، از تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شده که به جای در نظر گرفتن فرضیه ها و اثبات قضایای نظری، بر استفاده از مقوله های اخذ شده از الگوهای نظری تأکید دارد. در این مقاله، مقوله های اصلی «قدرت» و «شخصیت زن داستان» به کمک مقوله های فرعی تر تعیین مصداق شده و از این طریق در تحلیل رمان ها و برای پاسخگویی به اهداف تحقیق به کار رفته اند.
نتایج پژوهش نشان می دهد شخصیت های اصلی زن در این رمان ها به دنبال تعریف جدیدی از هویت و قدرت زن در خانواده اند؛ قدرتی که کم و بیش از به چالش کشیدن قدرت همه جانبه مردان شکل می گیرد. با این حال، زنان این رمان ها عناصری در کنار مردان و نه در برابر آن ها تصویر می شوند که خوشبختی را با مردان و در زیر چتر حمایت آنان مطالبه می کنند. به عبارت دیگر، قدرت یابی جدید زنان در این رمان ها، به دنبال استقلال مطلق از مردان نیست و این نکته خود یکی از مهم ترین دلایل پرفروش بودن این رمان ها در میان زنان خانه دار است.
تبیین عوامل سیاسی کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران در افق زمانی 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
69 - 95
حوزه های تخصصی:
سیاست و مؤلفه های وابسته به آن جایگاه و نقش برجسته ای در روابط میان کشورها و سنجش قدرت ملی آن ها دارد، در این میان قدرت دفاعی کشورها نیز بی تأثیر از سیاست های حاکم بر کشورها و عوامل و متغیرهای سیاسی نبوده و افزایش قدرت نظامی-دفاعی کشورها رابطه مستقیم و معناداری با عوامل سیاسی حاکم و تصمیم گیری های سیاسی دارد. در همین راستا در مقاله پیش رو در راستای پاسخ به این سؤال که از میان عوامل سیاسی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران، کلیدی ترین و تأثیرگذارترین عوامل کدامند؟ با هدف شناسایی عوامل سیاسی کلیدی مؤثر بر قدرت دفاعی ایران، با مبنا قرار دادن نظریه بازدارندگی به عنوان چارچوب نظری تحقیق و تلفیقی از روش های توصیفی-تحلیلی و پیمایشی(استفاده از نظر 50 نفر از خبرگان و تکمیل پرسشنامه)، ضمن شناسایی نیروهای پیشران سیاسی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران با استفاده از نرم افزار آینده پژوهی میک مک و بکارگیری روش تحلیل ماتریس متقاطع، عوامل سیاسی کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران مشخص و سناریوهای مربوط تدوین گردیده است. بر طبق یافته ها و نتایج عوامل سیاسی کلیدی بدست آمده می بایست در تدوین راهبردهای نظامی و دفاعی کشور لحاظ و مورد توجه قرار گیرند.
تحلیل عوامل مؤثر قدرت در توسعه شهری با روش FAHP ، نمونه موردی: شهر قزوین(1357- 1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر فضای تعامل قدرت های مختلف است؛ جایی که در آن تمرکز قدرت ها و فرهنگ ها متبلور است. قدرت به مثابه «نهاد» و حاکمیت به مثابه «ساختار» تلقی شده و رابطه آن ها با یکدیگر براساس این دو مفهوم تعیین شده است که بر توسعه شهر اثرگذار است. لذا، در این مقاله به تحلیل و بررسی عوامل موثر قدرت در توسعه شهر قزوین بر اساس ابعاد سیاسی-قانونی (ایدئولوژیک)، اجتماعی-فرهنگی (هویتی)، اقتصادی و ارتباطی-زیرساختی پرداخته شده است. این پژوهش بر اساس ماهیت و روش توصیفی تحلیلی و بر اساس هدف از نوع کاربردی می باشد که در آن با مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی به تحلیل داده های پژوهش پرداخته شده است. هم چنین، به منظور ارزیابی میزان تاثیرگذاری عوامل موثر قدرت در شهر قزوین از 25 خبره استفاده گردیده شده است و از طریق انجام مصاحبه، اقدام به استخراج نظرها و دیدگاه های آن ها شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه سیاسی و ایدئولوژیکی در جایگاه نخست واقع شده است و از لحاظ اثرگذاری بیشترین نقش را در قدرت شهرسازی شهر قزوین داشته است. مؤلفه های نیاز شهرداری به کسب درآمد و قوانین و مقررات نیز به ترتیب در جایگاه های دوم و سوم قرار دارند و در نهایت مؤلفه های ارتباطی، ضعف قدرت سیاسی و عدم استقلال عملکردی(شهرداری) و ایجاد شهرک های صنعتی به ترتیب کمترین نقش را در قدرت شهرسازی شهر قزوین داشته است.
سیاست و بازنمایی (بررسی نقش ایدئولوژیک دوربین عکاسی و عکس در دوره ی پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
79 - 92
حوزه های تخصصی:
تاریخ عکاسی ایران، تافته ای جدابافته از تاریخ این سرزمین نیست. توجه به زمینه ی سیاسی که نقش تعیین کننده ای در روند تاریخی ایران داشته و زمینه ی اجتماعی که معمولاٌ قطب مخالفی برای سیاست بوده است؛ می تواند منظر مناسبی را برای بازخوانی آن فراهم آورد. بنابراین، ضرورت پژوهشی انتقادی در بخشی از این تاریخ ایجاب می شود. برای این منظور، از دریچه ی «گفتمان»، به تاریخ عکاسی ایران نگاه می شود. هدف از این پژوهش، تبارشناسی گفتمان عکاسی در دوره ی پهلوی و بررسی نقش «ایدئولوژیک» عکاسی در آن است. همچنین سعی می شود به بسترسازی این گفتمان برای روابط قدرت و به تبع آن سوژه و ابژه سازی ها پرداخته شود. پرسش این است که چه گفتمانی و چگونه در دوره ی پهلوی صورت بندی شده است؟ و این گفتمان چه ارتباطی با قدرت دارد؟ چارچوب مفهومی و روش این تحقیق را اندیشه های میشل فوکو تشکیل می دهد. نگارندگان در روندی تاریخی ، ثابت می کنند که گفتمانی «اجتماعی» با تحولات گوناگون ساختاری، آن هم بیشتر در حوزه ی «سیاست»، در این برهه از تاریخ عکاسی شکل گرفته و غالب آمده است. آن چه که مهم است، فرآیندی است که طی آن، سیاست عقلانی تر شده و پشت امر اجتماعی می نشیند تا هژمونیک شود. همچنین «هویت»، برساخته ی مهمی است که به آن پرداخته خواهد شد.
تبیین گفتمان سوژه و قدرت درتاملات فوکو و آثار تجسمی هالی با تاکید بر مفهوم زندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه سوژه و قدرت، از محوری ترین موضوعات در آرای میشل فوکو است. او با بهره گیری از روش تبارشناسی، در پی آن است تا سوژه مدرن را به مثابه ابژه گفتمان قدرت صورت بندی کرده، و آن را در پیوند با اَشکالی چون تکنولوژی های انضباط مورد تامل قرار می دهد. فوکو معتقد است که نهادهای سلطه سنتی، کارکرد پیشین خود را از دست داده اند. دیگر نمی توان قدرت را به فرد یا گروهی خاص فرو کاست و جامعه به زندان بدل گشته است. به باور فوکو، در جامعه زندان گون مناسبات میان اعضا بر مبنای مراقبت، نظارت و منقاد ساختنِ اعضا استوار است. در دهه 1980 و از بطن تحولات هنری نیمه دوم قرن بیستم، شاهد ظهور پیتر هالی هستیم. عمده آثار او، خوانش های تجسمی از نوشته های نظریه پردازانی چون فوکو است. پژوهش حاضر می کوشد با تکیه بر روش توصیف و تحلیل، به گفتمان قدرت در تاملات فوکو و چگونگی تحقق اَشکال نظام مراقبت به مثابه زندان اهتمام داشته و نمود آن را در آثار هالی مورد کنکاش قرار دهد. می توان دریافت هالی با تاسی از فوکو، جلوه های نظام های ارتباطی و عاملیت های سرکوب گرِ دنیای مدرن و وانموده های آن را مورد انتقاد قرار می دهد.
تبیین نحوه ی اثر نیروهای مؤثر بر دگرگونی شهر کرج با تأکید بر دوره ی زمانی 1335- 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرج در آغاز سال های 1300، شهری کوچک بوده است و در سال 1335، تنها نزدیک به پانزده هزار نفر جمعیت داشته است. اما در واپسین سال های قرن چهاردهم، به چهارمین شهر بزرگ ایران تبدیل شده است. عوامل این رشد سریع و تأثیر آن بر فرم شهر، آنگونه که باید مورد بررسی قرار نگرفته است.
این مقاله به توصیف، کشف و تبیین عوامل گسترش سریع شهر کرج می پردازد و تأثیر این گسترش سریع بر فرم شهر را بررسی کند.
با این هدف با استفاده از تحلیل تاریخی- تفسیری، مراحل دگرگونی فرم شهر کرج را مطالعه کرده است و با استفاده از مطالعه ی اسنادی، به سه نیروی «قلمرو»، «قدرت» و «تفاوت» پرداخته که دگرگونی شهر کرج را موجب شده اند.
نتایج نشان می دهد، رشد انفجاری کرج بیشتر متأثر از مؤلفه ی قدرت و بازتابنده ی سیاست های تمرکزگرایی و صنعتی سازی دولت ها در قرن چهاردهم شمسی و بورس بازی زمین و مسکن است. متأثر از این مؤلفه ی قدرت، طبیعت دوم ایجاد شده است که نتیجه ی آن تغییر محیط طبیعی و مهاجرت اقشار و گروه های مختلف در کرج است. این حضور، به شکل گیری مؤلفه ی تفاوت منجر نشده است و صرفاً به همجواری این گروه ها انجامیده است. نتیجه ی دگرگونی کرج، به پیدایش مفهومی به نام مناسبات همجواری منجر شده است.
حکومت نبوی، مأموریتی الهی یا ضرورتی عقلی یا سیاسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
3 - 20
یکی از مباحث پرمناقشه جامعه اسلامی در طول دوره چهارده قرنی خود، موضوع حکومت اسلامی و حق حکومت و ملاک حقانیت بوده است. از آنجایی که چنین مباحثی را نمی توان فارغ از حکومت پیامبر اسلام N و سنت سیاسی ایشان بررسی نمود، بدین جهت بسیاری از اندیشمندان دینی و سیاسی در مباحثی چون امامت، خلافت، حکومت و...، ناگزیر از بررسی حکومت ایشان در مدینه گردیده اند؛ اما نتوانسته اند در خصوص ماهیت شرعی یا سیاسی آن به اتفاق نظر واحد برسند. به نظر می رسد برای حل این مسئله، نخست باید به این سؤال پرداخته شود که حکومتِ شکل گرفته در مدینهالنبی بعد از هجرت، حاصل کدام یک از استلزامات سیاسی، عقلی یا مأموریت الهی بوده است؟ به طور طبیعی، حاصل بحث، هر یک از صورت های پیش گفته شود، می تواند نقش مهمی در کارکرد سیاسی دین داشته باشد؛ زیرا بنا بر فرض سوم، دیگر نمی توان مرجعیت سیاسی دین و شخص پیامبر N و نیز لزوم ادامه این مرجعیت را منکر گردید. ولی در فرض اول و دوم، می توان در مرجعیت سیاسی دین و شخص پیامبر N مناقشه کرد. نگارندگان بر این باورند که حضرت رسول N حسب وظیفه شرعی، اقدام به تشکیل حکومت نموده و ضرورت عقلی و سیاسی، صرفاً مؤید دلیل قرآنی بر لزوم شرعی حکومت اسلامی بوده است و مقاله حاضر با روش تحلیلی به بررسی این موضوع می پردازد.
تبارشناسی نظم جهانی لیبرال: واکاوی خط سیر قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
221 - 258
در سال های اخیر جهان با سرعت گیج کننده ای در حال تحول است. روابط بین الملل نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای درک درست این تحولات و تحلیل یا نقد آن ها ابتدا باید وضعیتِ اکنون روابط بین الملل را به خوبی شناخت. در سال های اخیر بحث پیرامون نظم جهانی لیبرال و آینده آن بسیار داغ است. در این راستا این پژوهش تمرکز بر «نظم جهانی لیبرال» دارد که بخش قابل توجهی از اکنونیت روابط بین الملل را شکل می دهد. با توجه به این بستر موضوعی، این پرسش مطرح می شود که نظم جهانی لیبرال در همین اکنونیتی که به سر می برد، چه ویژگی هایی دارد؟ این پرسش خود باعث ایجاد پرسش های بعدی می شود؛ سازوکارهای اِعمالِ قدرت نظم لیبرال در روابط بین الملل چگونه است؟ و اینکه آیا نظم جهانی لیبرال دچار بحران شده است؟ استدلال پژوهش بر این است که روایت لیبرال از نظم از آغاز در بستر قدرت انضباطی شکل گرفته و بسط یافته است و بعد از جنگ سرد وارد مرحله زیست قدرت در روابط بین الملل شده است. در این راستا این پژوهش با رهیافتِ فوکویی به قدرت و با روش تبارشناسی به مسئله و پرسش های طرح شده، پاسخ می دهد. از آنجا که روش تبارشناسی برای واکاوی مسئله پژوهش مورد استفاده قرار گرفته لذا به پرسش های مطرح شده در طول نوشتار و بخش نتیجه گیری پاسخ خواهیم داد.
چیستی و مناسبات اراده الهی از نگاه شیخ مفید و معتزله بغداد
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵
249 - 270
یکی از صفاتی که در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام در مورد خداوند متعال به کار رفته، صفت «اراده» می باشد. در مرید بودن خدای متعال بین متکلمان و حکیمان اختلافی نیست؛ اما در تفسیر اراده خدا اختلاف وجود دارد. شیخ مفید در آثار متعدد کلامی خود، اراده الهی را صفتی حقیقی، لنفسه و ذاتی برای خداوند متعال ندانسته، بلکه صفتی مجازی، فعلی و خارج از ذات ارزیابی می کند و پرداختن به آن را از باب ورود در لسان شرع می داند؛ همانند صفات غضب، رضایت، حب و بغض که عقل اتصاف آنها برای خداوند متعال را نمی پذیرد. وی مانند متکلمین معتزلی بغداد هم عصر خود، اراده الهی را عبارت از نفس فعل الهی و مغایر با علم و قدرت می داند. نیز اراده را از همراهی با ذات و در مرتبه ذات بودن عزل می کند و همگام با روایات، آن را حادث و غیر ازلی می خواند، در حالی که علم و قدرت از صفات حقیقی و ذاتی خداوند نزد وی هستند. بداء در مرحله اراده تکوینی به صورت فعل اول (قبل از بداء) و فعل ثانی (پس از بداء) می باشد که هر دو، نفس فعل و مرحله ای از تکوین می باشد و از بداء در اراده تشریعی (امر به فعل حسن در تشریع) به نسخ تعبیر می شود. قدر و قضاء از نگاه وی بر اراده( نفس فعل) تقدم دارد. شیخ مفید همگام با معتزله بغداد، بخاطر عدم انتساب قبائح به خداوند، منکر شمول اراده تکوینی خداوند در همه امور بودند.
چرایی افول هژمونی آمریکا مبتنی بر نظریه رابرت کاکس(مقاله علمی وزارت علوم)
در طول تاریخ ظهور و افول قدرت های بزرگ، همواره یکی از موضوعات مهم و اساسی در نظام بین الملل بوده است. با شروع قرن بیست و یکم این گزاره در بین ناظران و تحلیل گران قوت گرفته که دوران گذار در نظام بین الملل شروع شده است و اگرچه عصر جدید هنوز صورتبندی مفهومی روشنی ندارد ولی آن چیزی که مشهوده این است که موقعیت هژمونی آمریکا تضعیف شده است. بنابراین سئوال مقاله این است که علت افول هژمونی آمریکا مبتنی بر نظریه رابرت کاکس چیست؟ در پاسخ به این سئوال فرضیه ای به این صورت طرح می گردد که افول هژمونی آمریکا بیش از آنکه ناشی از موازنه قوای قدرت های جهانی باشد، به دلیل الگوی رفتاری نامناسب آن کشور در طول دهه های اخیر بوده که بیش از تلاش برای ایجاد رضایت مبتنی بر نظریه هژمونی رابرت کاکس، بر رفتار سیاسی سلطه جویانه متمرکز بوده است. یافته های پژوهش با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تبیینی نشان می دهد؛ رفتارهای سیاسی آمریکا متفاوت از نگاهی است که رابرت کاکس به هژمونی دارد و در عملکرد آن کشور سلطه بیش از رضایت نقش داشته و همین امر بر افول هژمونی آن کشور تاثیر گذار بوده است.
نقش تخیل سیاسی در شکل گیری سیاست و عمل در زندگی روزمره: نسبت بین تخیل سیاسی و فضیلت دوستی در ارسطو و هانا آرنت
منبع:
سیاست کاربردی سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
115-138
نسبت بین "سیاست" و "زندگی روزمره" در هانا آرنت در دنیای مدرن با مفاهیمی نظیر "قدرت"، "فضای عمومی"، "عمل" و "عدم خشونت" بیان می شود. در واقع ارتباط بین سیاست و حوزه ی عمومی از طریق نوعی با هم بودن شکل می گیرد. پرسش اصلی از این قرار است نسبت بین تخیل سیاسی و فضیلت دوستی از نظر ارسطو و آرنت در شکل گیری زندگی روزمره چیست؟ در پاسخ فرضیه مقاله عبارت است از: تخیل سیاسی و فضیلت دوستی از نظر ارسطو و آرنت در حوزه ی عمومی از طریق عواملی مانند "اخلاق"، "بخشش"، "قول و قرار" و "سنت پویا" شکل می گیرد.روش این پژوهش پدیدار شناسی هوسرل می باشد. یافته ها عبارت اند ازاینکه، نوع نگاه ارسطو، در مورد انسان "ذات گرایانه" است و نوع نگاه آرنت نگاهی "غیرذات گرایانه" می باشد؛ ولی درهر دوی این اندیشمندان "فضای عمومی" و "دوستی" نقش مهمی را در زیست اجتماعی و توسعه ی زندگی عاری از خشونت و رسیدن به صلح ایفا می نماید. آرنت نیز مانند ارسطو زندگی را به عرصه ی «پیشا سیاسی» به معنای "زحمت" و"کار"، که زحمت، "زوال پذیر" و کار، "ثبات بخش" و«عرصه ی سیاسی» که شامل "حوزه ی عمومی" و "عمل" است تقسیم می نماید.
بررسی عملکرد اقتصادی دولت سامانی در حوزه علم و دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
74 - 94
یکی از دوره های شکوهمند تمدن اسلامی، دوره امارت سامانیان بود. سامانیان نسبت به ترویج دانش اهتمام داشتند و با حمایت مالی از دانش و دانشوران، سبب گسترش حوزه های دانش می شدند. هدف این تحقیق، پاسخ به این پرسش است که دولت سامانی چگونه با سیاست های اقتصادی خود در حوزه دانش تأثیر می گذاشت؟ پژوهشگران با انتخاب چارچوب نظری؛ « دولت یکی از مؤلفه های تأثیرگذار در حوزه دانش است و می تواند بنا به نیاز و اقتضائات خود، دانش را تولید یا گسترش و رشد آن را متوقف کند» و بر اساس منابع موجود کتابخانه ای با روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به پرسش فوق است. دستاورد پژوهش حاضر این است که: سامانیان با حمایت مالی از عالمان - در قالب معافیت دانشمندان از خراج، اعطای صله و قرار دادن موقوفات برای طلاب- در پیشرفت دانش های نقلی، گام های اساسی برداشته بودند. دیوان حِسبه سامانی در گسترش فقه سیاسی و فقه معاملات مؤثر بود. دولت سامانی با ایجاد یا توسعه جوامع، رباط ها و کتابخانه ها، به صورت عمده به گسترش دانش های نقلی و سپس دانش های عقلی کمک مؤثر می کرد. دانش های حساب و ریاضیات، نجوم و هیئت و جغرافیا، به سبب کارکرد اقتصادی که داشتند، توسط دولت سامانی حمایت شده و توسعه یافته بودند. مدارس حنفی و شافعی با حمایت مالی دولت سامانی اداره می شد و در نتیجه، فقه حنفی و شافعی پیروان زیادی در قلمرو سامانیان داشتند. دانش های نقلی و دینی به جهت مشروعیت بخشی به دولت، بیشتر مورد توجه بوده و به این سبب، توسعه و گسترش یافته بودند.
نسبت فناوری های قدرت و حکومت مندی در اندیشه «میشل فوکو» و «ژیل دلوز»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
159 - 185
دیدگاه مسلط نزد متفکران لیبرال و مارکسیست بیانگر آن است که قدرت حاکم در پی اتخاذ نظم حقوقی درون یک قلمروی مشخص است. از این رو قدرت حاکم به عنوان نظامی از تعهدها و ممنوعیت های حقوقی در نظر گرفته شده که به واسطه قانون اعمال می شود. اما متفکرانی همچون «میشل فوکو» و «ژیل دلوز»، گسستی را در سازوکارهای حکمرانی تشخیص می دهند. فوکو معتقد است که از قرن هفدهم و هجدهم، حکومت به جای ممنوعیت های حقوقی، بیشتر به شکلی مثبت در پی شکل دادن به تابعان خود بوده و سعی در پرورش سوژه هایی بهنجار و مطیع داشته است. در ادامه مطالعات فوکو، ژیل دلوز گسست دیگری را تشخیص می دهد و معتقد است که حکومت در قرن بیستم، نه از طریق انضباط بلکه به شیوه ای کنترلی، سعی در ساختن سوژه ها و سوق دادن آنان به سوی اهداف خود داشته است. از این رو مقاله حاضر سعی دارد به این پرسش بپردازد که در اندیشه فوکو و دلوز، چه عاملی سبب دگرگونی در شیوه حکومت مندی می شود؟ بررسی پدیدارشناختی آرای این دو متفکر نشان می دهد که ریشه دگرگونی حکومت مندی در فناوری های قدرت قرار دارد.
تبارشناسی: روش _ اندیشه ای انتقادی و مواجهه ای دیگرگون با گذشته، حال، آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
در متن حاضر کوشیده ایم به بررسی رویکرد تبارشناسانه فوکو و کلیت پروژه انتقادی اش درمقام نوعی روش اندیشه انتقادی بپردازیم. ویژگی سرشت نمای این روش اندیشه انتقادی آن است که درمقام نوعی استراتژی، به «موضع گیری» دگرگونه سوژه پژوهنده در برابر جهان و پروبلماتیزه شدن اکنون می انجامد. بااین همه، این اکنون اکنونی گسسته از گذشته و آینده نیست که بشود آن را در یک انزوای روش شناسانه به بحث نشست. به عکس، به یک تعبیر می توان یکی از شاخصه های انتقادی روش تبارشناسی را نگاه همزمانش به گذشته و حال و آینده، آن هم تحت لوای مفهوم «قدرت»، دانست. لذا در متن حاضر، برای تشریح و توضیح همین مدعا سعی نموده ایم مواجهه فوکو با زمان گذشته، از خلال مقاله «نیچه، تبارشناسی، تاریخ»، مواجهه اش با زمان حال، از خلال مقاله «نقد چیست؟»، و مواجهه اش با زمان آینده، از خلال مقاله «روشنفکرها و قدرت»، را واکاویم و تأملی نیز داشته باشیم بر مفهوم قدرت که هر سه این مواجهات را در یک کلیت واحد و معنادار گرد هم می آورد و کلید فهم آن در گروی درک این نکته است که قدرت فوکویی از حیث هستی شناسانه نه به صورت مایملک گروه یا نهادی خاص، بلکه به صورت مناسبات نیرو قابل توجه و پیگیری است.
بررسی نقش زبان با سازوکارهای قدرت و اقناع در گفتمان اقتصادی (ایجاد تورم و پیش بینی های مربوط به آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی شناختی1 ما را در این امر یاری خواهد کرد که آسیب های واردشده به مردم از لحاظ اقتصادی چقدر می تواند بار کلامی داشته باشد. هدف اصلی مقاله حاضر آن است که بحران اقتصادی2 اخیر ایران را در ایجاد تورم و انتظارات تورمی3 (تأثیر متغیر های روانی بر نرخ تورم) در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی، با رویکرد نورمن فرکلاف (1989) و تمرکز بر متن تولیدشده با محوریت تک نرخی کردن ارز توسط رئیس کل بانک مرکزی دولت دهم در پنجم بهمن ماه 1390بررسی کند. کنشگران اقتصادی4 مجهز به سازوکارِ قدرت5 در گفتمان اقتصادی6می توانند با ابزار اقناع7، ایدئولوژی8 خود را که در این متن تک نرخی کردن ارز است به مخاطب منتقل کند. این مقاله برای آشنایی هرچه بیشترِ ارتباط بین رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی شناختی با اقتصاد به بررسی نرخ ارز و تأثیر گفتمان بر روی آن می پردازد و تأثیر ابزار اقناعی در گفتمان اقتصادی را مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل کیفی از نوع تحلیل گفتمان است. داده های این پژوهش با انتخاب پنج جمله آغازین از متنِ «سایت تحلیلی خبری عصر ایران» با کد خبری 195709 برگزیده شده اند و پس از تحلیل متن در سه سطح توصیف9، تفسیر10و تبیین11؛ نقش زبان را در ایجاد تورم در جامعه بررسی کردیم. نتایج حاکی از آن است که کنشگران اقتصادی مجهز به سازوکار قدرت در گفتمان اقتصادی به همراه ابزار اقناع می توانند در تهییج اذهان و نگرش مردم نقش بسزایی داشته باشند.
طراحی قدرت در الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی بر پایه مفهوم شناسی آن در سند چشم انداز 1404 با تاکید بر میدان معنایی ایزوتسو(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مفاهیم اصلی در طراحی الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی قدرت است که می توان با استناد معنایی و مفاهیم سازنده مرقوم در اسناد بالادستی آن که توسط امام خامنه ای (مدظله العالی) در تاریخ 11/9/1382 ابلاغ شده است، فهم گردد. در طرح الگوی پیشرفت متناظر با این سند که معروف به چشم انداز 1404 می باشد، مفهوم قدرت در قالب جملات و واژگان متفاوت مانند «قدر»، «استطاعت»، «توانستن» یا «دست یافتن» و... در کنار مفاهیم محوری مانند «کمال و سعادت» و «حیات معقول» بکار رفته تا روابط معنایی ویژه ای را ترسیم کند که برآیند آن نوع خاص نگاه به قدرت در جامعه در ساخت الگوی پیشرفت اسلامی است. در این بازنمایی مفهومی بینش خاص به مساله قدرت و تلقی مردم از آن، می تواند فرآیند رسیدن به جامعه قدرتمند باشد. در این پژوهش از روش معناشناسی ایزوتسو استفاده شده است که بر اساس آن فهم معنای قدرت و ترسیم شبکه معنایی آن در سند چشم انداز در چارچوب روابط همنشینی و جانشینی وی مورد بررسی قرار می گیرد. برای تبیین تحول معنای قدرت و نیل به معنای نسبی آن در طرح الگوی پیشرفت، مفاهیم جانشین شده «کمال و سعادت» و «حیات معقول» در این سند تبیین شد. در ادامه واژگان متضاد و همنشین با قدرت مانند «ظلم» و «فساد» نیز استخراج شد. همچنین تامین قدرت در مرقومات شند مستلزم لوازمی نظیر مشارکت، فرهنگ و عدالت نیز بود.
مذاکرات استراتژیک (راهبردها، تاکتیک ها و الزامات)(مقاله علمی وزارت علوم)
مسائل و مباحث مربوط به مذاکرات استراتژیک (راهبردی)بسیار سهل و در عین حال ممتنع است. سهل، از آنجهت که همه روزه در اخبار به نمونه هایی از آن مانند مذاکرات خلع سلاح هسته ای امریکا و روسیه، مذاکرات صلح هند و پاکستان، مذاکرات تجاری امریکا و چین، مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 وغیره اشاره می شود و از آن رو ممتنع است که تاکنون کمتر پژوهشی در این باره به ویژه در مورد ماهیت و روش های آن، آن هم به زبان فارسی صورت گرفته است. البته در زمینه مذاکرات دیپلماتیک و تجاری منابعی وجود دارد که با آنچه در مذاکرات استراتژیک و تکیه آن بر قدرت صورت می گیرد، تفاوت بسیار زیادی دارد. مذاکرات استراتژیک را مذاکرات درخصوص زمینه ها و مسائل بین المللی، منطقه ای و ملی مهم در گستره زمانی میان مدت تا بلندمدت تعریف کرده اند که در آن مهارت های مذاکره ای و تاکتیک های آن به کار گرفته می شود. در این مذاکرات، راهبردها، ابزارهایی هستند که شما را به هدف یا اهداف از پیش تعیین شده می رسانند و تاکتیک ها نیز ابزارهایی برای دستیابی به استراتژی ها به شمار می آیند. رهبران استراتژیک باید بدانند چگونه از ورای دیدگاه های متفاوت، مذاکرات را پیش ببرند. اگرچه این امر در وهله نخست سخت و دشوار به نظر می رسد، ولی در حقیقت ما با آن درگیر هستیم و این گونه مذاکرات را مذاکرات استراتژیک می نامیم. ما در این پژوهش ابتدا به اختصار ابعاد، انواع و اصول مذاکره را بیان کرده و سپس به شرح مذاکرات استراتژیک و ارتباط آن با بحث قدرت خواهیم پرداخت، در نهایت نیز به طور خلاصه یک نمونه از مذاکرات استراتژیک را به عنوان مطالعه موردی (Case Study)مورد اشاره قرار می دهیم.
بررسی نقش و جایگاه تروریسم در سیاست خارجی امریکا پس از 11 سپتامبر 2001 تا سال 2013(مقاله علمی وزارت علوم)
با وقوع حوادث 11 سپتامبر سیاست خارجی ایالات متحده بیش از گذشته تحت تأثیر پدیده تروریسم قرار گرفت و باعث شد تا تروریسم بیش ازپیش مورد توجه سیاست مداران امریکایی قرار گیرد. بر همین اساس بسیاری برآنند که اقدامات تروریستی 11 سپتامبر، سرفصل نوینی در سیاست خارجی ایالات متحده امریکا محسوب می شود. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که تروریسم پس از حوادث 11 سپتامبر چه تأثیری بر سیاست خارجی ایالات متحده داشته یا به عبارتی دیگر چه تغییر رویکردی در سیاست خارجی ایالات متحده پس از حوادث تحت تأثیر پدیده تروریسم صورت گرفته است؟ این مقاله، دگرگونی رویکرد و الگوی رفتاری زمامداران امریکایی در برخورد با تروریسم را در دو دوره جرج بوش و باراک اوباما مورد توجه قرار می دهد و به اینکه تروریسم توانست فرصتی را برای سردمداران این کشور فراهم کند تا بتوانند با اتخاذ راهبردهای نوین و متفاوت، ایده تثبیت هژمونی امریکا را در عرصه بین الملل دنبال کنند، اشاره می کند. لازم به ذکر است که روش پژوهش براساس روش تحلیلی مقایسه ای است.
بررسی تطبیقی ملی شدن صنعت نفت و هسته ای شدن از منظر تأثیر عامل خارجی و نظام بین الملل در قالب نظریه روزکرانس و کاپلان(مقاله علمی وزارت علوم)
نظام بین الملل به عنوان یک کل واحد که هویت و موجودیتی مستقل و متمایز از واحدهای تشکیل دهنده خود دارد، قید و بندهای رفتاری خاصی را ایجاد می کند. ماهیت محافظه کار نظام بین الملل ، تغییر و تحول در ساختار و سلسله مراتب قدرت را مشکل و سخت می سازد. به ویژه قدرت های بزرگ در سطح نظام که ساختار نظام بین الملل بر پایه آن ها شکل می گیرد، به منظور حفظ وضع و نظم موجود و ثبات در نظام، اجازه ظهور قدرت های بزرگ دیگر که تغییرات ساختاری را در پی خواهند داشت، نمی دهند.کشورهایی که با نظام بین الملل وحدت ایدئولوژیک ندارند و سیاست خارجی، انقلابی یا تجدیدنظر طلب و مستقل نیز تعقیب کنند، با محدودیت های ساختاری بیشتری مواجه می شوند.نهضت ملی شدن نفت و برنامه انرژی هسته ای ایران نیز رویکردی تجدید نظرطلب در سطح منطقه و جهانی تعقیب کردکه با محدودیت های ساختاری مواجه شدند. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال بوده است که بازیگران مهم بین المللی (آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی (روسیه) و انگلیس) چه رویکردی درقبال ملی شدن نفت در ایران و پرونده هسته ای دنبال کرده اند؟ فرضیه مقاله این است که ایران در نهضت ملی شدن نفت و برنامه انرژی هسته ای خود رویکردی تجدیدنظر طلب راپی گیری می کرد که با مخالفت غربی ها و محدودیت های ساختاری مواجه شد و رویکرد اصلی این سه قدرت بزرگ، مخالفت با ملی شدن نفت و دست یابی ایران به انرژی هسته ای است و قدرت های بزرگ به شدت با این دو امر مخالفت کردند.
ساخت واقع گرایی در سنت و فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
هرچند که تمامی گفتمان های انتقادی روابط بین الملل به گونه ای تلاش کرده اند با اشاره به نقاط ضعف نگاه واقع گرایانه به روابط بین الملل، رویکردهای دیگری را جایگزین آن سازند، با این وجود، این نظریه پردازی ها هیچ گاه قادر به تضعیف جایگاه این نظریه در تحلیل و تبیین مسائل بین المللی نگشته و حتی می توان ادعاکرد که به عکس موجب تقویت مبانی نظری و جایگاه واقع گرایی در عرصه آکادمیک روابط بین الملل شده اند. با این حال، مهم ترین دستاورد منتقدین واقع گرایی، نشان دادن این واقعیت است که خودِ نظریه واقع گرایی و مفروضات آن نیز برساخته ای اجتماعی هستند و مفروضات واقع گرایانه در فرهنگ ها و جوامع مختلف، معانی متفاوتی دارند. به عبارت دیگر، واقع گرایی یک نظریه یک پارچه و جهان شمول نیست که در تمام جوامع برداشتی یکسان از آن وجود داشته باشد. مقاله حاضر با استفاده از این رویکرد، کوشیده است تا نشان دهد که واقع گرایی در فرهنگ ایرانی دارای ساخت متفاوتی است و لذا این تحقیق درصدد پاسخ به این پرسش برآمده است که چگونه در سنت ایرانی، برداشت متفاوتی از واقع گرایی وجود دارد؟ برای این منظور، از دو مرجع ملی گفتمان ایرانی شامل شاهنامه فردوسی وگلستان سعدی برای فهم این برداشت استفاده شده است. یافته های حاصل نشان می دهد که اهمیت دادن به قدرت در نزد ایرانیان ناشی از هنجارها و ارزش های فرهنگی و اجتماعی آنان است و خود عامل قدرت نیز نوعی هنجار اجتماعی به شمار می رود. نمود بارز آن را می توان در تفاوت مبنایی میان مفاهیمی نظیر پهلوان و قهرمان بازیابی کرد که نوعی تمایزآشکار میان قدرت مورد تأکید در واقع گرایی با قدرت ممدوح در سنت ایرانی را برجسته می سازد.