عطاءالله کوپال

عطاءالله کوپال

مدرک تحصیلی: دکتری پژوهش هنر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۸ مورد.
۱.

تأثیر امکانات و شیوه های بازنماییِ واقعیت بر تولیدِ حقیقت در تئاتر مستندِ آنا دیویر اسمیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئاتر مستند واقعیت تولید حقیقت آنا دیویر اسمیت آلن بدیو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۶۸
این تحقیق با بررسی آثار نمایشیِ تئاتر مستند، به تحلیل چگونگیِ ارتباط میان شیوه های بازنماییِ واقعیت در تئاتر مستند، و تأثیر اجتماعیِ آن می پردازد. مسأله اصلی تحقیق به این شکل طرح می شود که اولاً چگونه روش ها و تکنیک های تئاتر مستندِ معاصر و به طور خاص آثار آنا دیور اسمیت، به تولید حقیقت می پردازد و ثانیاً چگونه می توان الگو و معیاری برای ارزیابی و تولیدِ آثارِ نمایشیِ مستند، مدوّن ساخت.  هدف تحقیق، مطالعه ی چگونگی بازنماییِ واقعیتِ اجتماعی در آثار مستند و بر این راستا ترسیم الگویی برای ارزیابیِ این آثار است. برای این منظور، مقالات و نظریات مختلف در زمینه ی تئاتر مستند بررسی و آثار نمایشیِ آنا دیویر اسمیت، مؤلّفِ مطرحِ تئاترِ مستند، به عنوان نمونه ی موردی، بر اساس شیوه های بازنماییِ واقعیت در آن ها انتخاب شده است. تحلیل ها بر اساس رویکرد نظریِ آلن بدیو، نظریه پرداز معاصر حوزه فلسفه صورت گرفته است. روش تحقیق، توصیفی، تحلیلی و تفسیری و با رویکرد کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد روندِ تولیدِ فرمِ نمایشی در آثارِ اسمیت، با روندِ تولیدِ حقیقت از دیدگاه بدیو بسیار هم خوانی دارد. همچنین نتایج تحلیل ها بر روی نمودار و جدول، نشان می دهد که می توان از طریق تقابل های موجود در عناصر فرم و محتوا، الگو و مسیر خلق یک نمایشِ مستندِ خوب را تعیین ساخت.  
۲.

مواجهه نظام دانایی ایرانی یونانی در روایت های مده آ و سهراب با تکیه بر گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فوکو مده آ گفتمان قدرت شاهنامه اوریپید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۲۷
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در دو نمایش نامه مده آ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان انجام گرفته و هدف از آن یافتن فصل ممیز این دو اپیستمه از حیث مفهوم قدرت است. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی است. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که در مقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد. 
۳.

از «آلسِست»ِ اوریپید تا «فرود»ِ فردوسی: تحلیلی مبتنی بر گفتمانِ قدرتِ فوکو در اپیستمه یونانی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میشل فوکو اپیستمه گفتمان قدرت فرود شاهنامه آلسست اوریپید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۴۴
پژوهش حاضر بنا دارد با مطالعه تطبیقی نمایشنامه آلسست نوشته اوریپید و داستان فرود در شاهنامه فردوسی، سویه های مشترک و تمایز نظام دانایی در این دو اثر را تحلیل کند. هم چنین به نظر می رسد یافته های برآمده از این تحقیق را بتوان به تحلیل (استقرای) گفتمان غالب قدرت در ساختار معنایی حاکم بر دوران شکوفایی یونان کلاسیک و نیز فرهنگ ایرانی-اسلامی قرن چهارم هجری تعمیم داد. چارچوب نظری مبحث های ارائه شده برگرفته از اندیشه های میشل فوکو، فیلسوف متأخر فرانسوی و مفهوم هایی همانند اپیستمه و گفتمان قدرت نزد او خواهد بود. روش ارزیابی این پژوهش نیز توصیفی- تحلیلی بوده و بر همین مبنا داده های لازم برای سنجشِ نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و با ابزار تحلیل گفتمان به دست خواهند آمد. شواهد برآمده از این مطالعه تطبیقی گویای این واقعیت اند که با وجود مؤلفه های مشابه در نظام دانایی هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی نسبت به مفهوم های «تقدیر»، «مرگ»، «عشق» و «خردورزی»، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، به نوع رویکردشان در پذیرش یا رد قدرت متعالی خدا یا خدایان بازمی گردد. به زبانی دیگر، با وجود تأکید بر جایگاه «تقدیر» و «مرگ» در بطن داستان فرود، جان مایه نمایشنامه آلسست، رد تمام آن گفتمان قدرتِ سنتی پیش از خود است. در این اثر فردی بر سریر قدرت خواهد نشست که از سوی گفتمان انسانیِ قدرت تأیید شود.
۴.

تأثیر پیکرگردانی بر تغییر جایگاه شخصیت در پاره ای از قصه های عامه (با نگرش به نظریه «شخصیت» از دیدگاه کلود برمون)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۴۴
پیکرگردانی یا ترنسفورم به تغییر ماهوی شخصیت انسانی یا غیرانسانی بر اثر نیرویی فرازمینی اطلاق می شود. مقاله حاضر بر آن است که این استحاله ماهوی شخصیت های قصه های عامه را در چهارچوب نظریه روایت شناسی کلود برمون مورد بررسی قرار دهد. کلود برمون در طبقه بندی نقش شخصیت در روایت داستانی، شخصیت های «کارگزار» و «کارپذیر» را براساس بسط نظریه تقابل دوگانه لوی استروس در مورد شخصیت های کنش گر مورد نظر ساخت گرایان مطرح کرد. کارگزار در قصه، نقشی فعال، مؤثر و پویا دارد و نقطه مقابل آن، کارپذیر دارای نقشی منفعل و تأثیرپذیر است. پژوهش حاضر برآن است به این پرسش پاسخ دهد که براساس نظریه برمون، پیکرگردانی در قصه های عامه، چگونه می تواند منجر به تغییر کارکرد شخصیت شود و به تبع آن، جایگاه و نقش شخصیت را در قصه از کارگزار به کارپذیر و یا برعکس دگرگون سازد؟ این پژوهش از طریق گردآوری منابع به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی قصد دارد با استدلال های خود به این نتیجه برسد که به طور مشخص در چهار قصه برگزیده از ادب عامه شامل «بلبل سرگشته»، «ماه پیشانی»، «نمکی» و «چل گیس» که به عنوان نمونه های مورد پژوهش انتخاب شده اند، پیکرگردانی سبب می شود که شخصیت داستانی، پس از استحاله در طول قصه از لحاظ تأثیرپذیری از کنش دگرگون شود، کنش های جدیدی خلق کند و یا از کنش های جدید متأثر شود و در نتیجه آن از کارگزار به کارپذیر و یا از کارپذیر به کارگزار تغییر جایگاه بدهد.
۵.

دراسه استعاره المکان فی روایتی أنا أطفئ المصابیح لـ زویا بیرزاد وعماره یعقوبیان ل علاء الأسوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الاستعاره المکان أنا أطفئ المصابیح عماره یعقوبیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۸۴
الاستعاره هی سمه لغویه لا تقتصر على جمالیات اللغه بل اتسعت الیوم فی جمیع مجالات الأفکار بل الحیاه بأسرها، ویمکن لها أن تخلق مفاهیم مجرده من المصادر الموضوعیه وتجسدها. المکان فی القصه هو منصه تشکیل الأحداث وبسبب علاقته الوثیقه مع شخصیات الروائیه، فمن الممکن تحلیل الروایه عبر تحلیل المکان. تطرّق هذا البحث إلی دراسه استعاره المکان فی روایتی أنا أطفئ المصابیح و عماره یعقوبیان علی المنهج الوصفی-التحلیلی وأهم ما توصّل إلیه هو: فی روایه  أنا أطفئ المصابیح إنّ البیت وأجزاءه المختلفه هو استعاره لحالات الشخصیه الرئیسیه فی القصه وتعبّر عن وحدتها واحتیاجاتها العاطفیه وانفجاراتها الروحیه وأحاسیسها المکبوته. وفی روایه عماره یعقوبیان ، یعتبر المبنى وسکانه استعاره للمجتمع المصری وشرائحه المختلفه التی تواجه العدید من المشاکل کالفقر واستغلال السلطه لرجال الحکومه و الإهانه للمرأه والارتشاء والمثلیه الجنسیه. ویصور الکاتب أماکن مختلفه فی تشکیل شخصیات القصه وتطورها.
۶.

بررسی تطبیقی شگردهای نام گذاریِ آثار ادبی در ایران و جهان (طبقه بندی نام های ادبی از منظر ساخت های نحوی و ویژگی های زبان شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نام گذاری آثار ادبی رمان نمایشنامه دستور زبان ساخت زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۷۹
تمام مولفان و مصنفان ادبی، از دیرباز به دنبال یافتن نام هایی جذاب و ماندگار برای آثار خود بوده اند و بحث در باره نام آثار ادبی به اندازه بررسی ساختار و محتوای آنها، در مباحث نقد ادبی، در خور اهمیت بوده است. مقاله حاضر به دنبال یافتن شگردهای نام گذاری آثار برجسته و بزرگ ادبی و طبقه بندی آنهاست. رویکرد اصلی مقاله، بر شالوده زمینه ای بینارشته ای، میان ادبیات و زبان شناسی استوار گشته است.. مدّعای این مقاله آن است که نویسندگان ایران و جهان، از روش های کاملاً معین و محدودی در ساخت زبان، برای نام گذاریِ آثار خود، چه در زبان فارسی و چه در زبان های دیگر، بهره برده اند و بسیاری از این روش ها مشابه هستند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از رویکرد تحلیل نامِ آثار ادبی، بر بنیاد «ساخت» و «دستور زبان فارسی» در نوشته شده است. نویسنده این مقاله در طبقه بندیِ نام ها، از روش های طبقه بندیِ نحوی و دستوری بهره گرفته است. ابتدا اسامی خاص و سپس جمله بندی های کامل و پس از آنها مفردات و ترکیبات در نامِ آثار، مورد توجه قرار گرفته است و از همه مهم تر اینکه مقاله حاضر در هر مقوله، آثار ادبی جهان و ایران را در در ساخت های نحوی مشابه، در کنار یکدیگر طبقه بندی کرده است. مقاله می کوشد به این نتیجه برسد، بر خلاف آنکه گمان می رود، نام نهادن بر اثر ادبی، دشوارترین بخشِ آفرینش اثر است؛ نام گذاریِ آثار، از الگوهای ساده و تکرار شونده ای تبعیت می کند که آشنایی با آنها می تواند برای هر نویسنده معاصر، کار نام گذاری اثر ادبی را تسهیل کند.
۷.

تحلیل فلسفی و تطبیقی گفتمان قدرت در تراژدی های یونانِ باستان و داستان های حماسیِ شاهنامه فردوسی با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو

کلیدواژه‌ها: فوکو اپیستمه گفتمان قدرت ایران یونان شاه نامه تراژدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۱۸
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در نمایشنامه های کلاسیک یونانی و شاه نامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو حوزه مذکور بپردازد. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی خواهد بود. روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتاب خانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان حاصل خواهند آمد. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو جهان فکری، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. به عنوان نمونه اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که درمقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.
۸.

صورت بندی هستی شناسیِ تئاتر واگرا با استفاده از نظریه مجموعه ها و نظریه سری ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی شناسی تئاتر همگرایی واگریی نظریه مجموعه ها نظریه سری ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۶
آنچه موجب اهمیت یک هستی‌شناسی جدید برای تئاتر امروز می‌شود نیاز تغییری بنیادین در تمامی جنبه‌های این پدیده است. برای پاسخ به این نیاز اصلاحات جنبی کمکی به حفظ جایگاه تئاتر به عنوان هنری رهایی‌بخش نمی‌کند. این هستی‌شناسی جدید که در اینجا به عنوان هستی‌شناسی تئاتر واگرا مورد خطاب قرار می‌گیرد می‌کوشد پیش از هر تغییری چهارچوب انتزاعی ـ فکری جدیدی برای این موضوع فراهم آورد. برای صورت‌بندی این هستی‌شناسی می‌توان از ریاضیات مدد گرفت. در این روش ریاضیات به عنوان چهارچوب نظری این هستی‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و در ادامه با توجه به آن‌که متغیرهای ریاضی را می‌توان از حوزه نماد‌شناسی به حوزه معناشناختی منتقل نمود، هرکدام از وضعیت‌های ریاضی با تبدیل به وضعیت‌های کلان تئاتر این امکان را به دست می‌دهد که با استفاده از نظریه‌های ریاضی، فرضیه‌های نوینی برای تئاتر مطرح نمود. تلاش این پژوهش آن است که ابتدا صورت‌بندی مشخصی از هستی‌شناسی موجود تئاتر امروز با کمک نظریه‌های ریاضی ارائه دهد و در ادامه صورت‌بندی هستی‌شناسانه جدیدی با استفاده از ریاضیات برای تئاتر واگرا بیان نماید و در انتها نشان دهد که هرگونه جنبه رهایی‌بخش در تئاتر نیازمند عدول از قواعد پیشین و تثبیت شده و دستیابی به نوعی واگرایی در تئاتر است.
۹.

چالشی بر طبقه بندی انواع اضافه در دستور زبان فارسی (بحثی درباره قواعد افزودگی در زبان فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افزودگی افزونه افزوده ترکیب مرکب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۵۴
مقاله کنونی به بررسی روش های طبقه بندی انواع اضافه ها در دستور زبان فارسی می پردازد و نظریه های پیشین در باره نامگذاری انواع اضافه ها و شیوه های طبقه بندی آنها را در کتاب های دستور یا منابع زبان شناسی به چالش می کشد. اهمیت این تحقیق در گشودن بحث ضرورت کاربردی بودن طبقه بندی اضافات است. مهم ترین بحث نظریِ این مقاله، به چالش کشیدن مقایسه های نادرستِ انواع اضافه ها در زبان فارسی با زبان عربی و یا زبان های اروپایی است. پرسش های اساسی مقاله این است که چه کاستی هایی در طبقه بندی اضافات در منابع پیشین وجود داشته است و چگونه می توان قواعدی وضع کرد که تشخیص انواع اضافات را بدون استثنا (و یا با حداقل استثناها) امکان پذیر سازد. این مقاله، حاصل پژوهشی پردامنه بر روی مبحث اضافات بوده است و به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای (از قرن یازدهم هجری تا به امروز)، به این نتیجه می رسد که بسیاری از طبقه بندی های متأخر در مبحث اضافات فاقد جنبه کاربردی هستند و قابلیت شمول بر اضافه های مشابه خود را ندارند و طبقه بندی اضافات بر حسب رابطه های معنایی، امکانِ دست یافتن به معنیِ کلام در زبان معاصر و همچنین در کلام ادبی را تسهیل می کند و به تحلیل و درک سخن ادبی یا غیر ادبی یاری می رساند و لذا آن را به عنوان طبقه بندی موثر و مفید در انواع اضافات می توان پذیرفت.
۱۰.

تأثُّر علاء الأسوانی بشخصیات حقیقیه فی روایه "عماره یعقوبیان" على أساس نظریه التقلید والتمثیل؛ زکی الدسوقی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۷۰
إن عماره یعقوبیان هی إحدی روایات الکاتب المصری المعاصر علاء الأسوانی الذی اشتهر بنظرته النقدیه للمجتمع المصری والحکومه. یدرس الروائی فی روایته التی بُنیت علی عماره تحمل نفس الإسم مشاکل وصعوبات المجتمع المصری المعاصر ویحلّلها حیث أبطال روایته نماذج من شرائح المجتمع وهذا المقال یقوم على نظریه التقلید والتمثیل وحسب هذه النظریه، یتم تقییم العمل الأدبی بناءً على درجه انعکاس الحقائق المحیطه به ودرجه صدقه فی إظهار ما یعکسه، لأن أساس الفن هو التقلید وقابلیه التأثیر، وعمل الفنان هو قول الحقیقه مع الخیال. و تطرق هذا البحث إلی دراسه وجوه الشبه والاختلاف فی احدى شخصیات الروایه  "کی الدسوقی" مع الشخصیه الحقیقیه "زکی رستم". وأهم ما توصل إلیه البحث هو أن الأسوانی قد تأثّر کثیرا بسیره حیاه الفنان المصری الشهیر "زکی رستم" واستلهم منها معالم الشخصیه الخیالیه، ومن هذه المعالم التی یمکن ذکرها: إسم الشخصیه والوضع الاجتماعی الرفیع لأبیه و کیفه نشأته و مکان عیشه والتاریخ العائلی ونمط الحیاه والإمکانیات المالیه والرفاهیه.
۱۱.

Reflecting the Hero's Confusion in Sartre's Existentialist Attitude: conditions of appearance and characteristics(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۱۵
The current article discusses the issue that the hero in Sartre's existentialist attitude lives alone and confused in an absurd world where moral foundations are not very important. He is forced to choose and by choosing values, he creates his desired ethics and by this means he invites others to those self-created values. In this way, Sartre gives a new meaning to the word hero. Sartre's hero becomes even more limited by the "other" with his terrifying decisions, the only way to save him is conscious self-deception. Although he knows that he is free and has to choose, and he is also familiar with the responsibility and commitment. The current research was carried out with a fundamental purpose and its main issue is to investigate the characteristics of the hero in Sartre's existentialism philosophy and the conditions of its emergence. In this research, in search of the conditions for the emergence of the hero from Sartre's point of view, it shows that originality is the result of practical actions in the situations in which Sartre's hero is placed, so it is connected with consciousness and freedom is the relationship of consciousness with the world. The research method is qualitative and in order to reveal the research problem, the Paris-Texas film has been selected and analyzed as a case of study based on the purposeful selection. The result indicates that every action of today's hero is original and self-determining because it was formed in freedom. He is nothing but what he makes of himself; This construction happens in the public sphere, so authenticity is no longer an individual action, but a conflict in social relations.
۱۲.

نقشِ توصیف در گفتارِ «شخصیت های بی نام» در تراژدی های یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توصیف «شخصیتِ بی نام» گفتار آگاممنون الکترا هیپولیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۱۴۸
توصیف[i] در تراژدی های یونان باستان جایگاهی مهم دارد و هسته داستانی وپیرنگ غالب این تراژدی ها، علاوه بر آنکه بر بنیاد کنش و گفتار قهرمانان شکل می گیرد، بر اساسِ توصیف نیز استوار گشته است. یکی از انواع شخصیت هایی که در تراژدی های یونان باستان نقش مهمی ایفا می کند، «شخصیت بی نام 2[ii] » است که در زمره اشخاصِ فرعی تراژدی جای دارد و تراژدی نویسان معمولاً برای آنها نامی برنگزیده اند و از آنها با عناوین کلی، مانند پیک، مربی، دایه، نام می برند. هدف از این پژوهش، کشفِ شیوه های پیشبرد پی رنگِ تراژدی، توسط گفتار[iii] ِتوصیفیِ «شخصیت های بی نام»، در گزیده ای از تراژدی های آیسخولوس[iv]، سوفوکل[v] و اوریپید[vi] است. پرسش اصلیِ این است که «شخصیت بی نام»، چگونه و با چه الگویی در به کاربردنِ توصیف، در بازآفرینی روایت دراماتیک تراژدی ها از روایت اسطوره ای، نقش ایفا می کند؟ پژوهشِ حاضر، به شیوه ای توصیفی- تحلیلی، با ترسیم جدول در طبقه بندیِ انواع توصیف از زبان «شخصیت های بی نام»، به نتیجه می رسد که شخصیت های بی نام اگرچه در تراژدی نقش فرعی بر عهده دارند، اما در پیشبرد پی رنگِ روایت دراماتیک، نقشی اساسی و غیر قابل حذف دارند و گاه، مهم ترین نقاط عطف در نمایشنامه ها، مثل ترغیب شخصیت اصلی به عمل، یا آوردن خبر مرگ شخصیت های اصلی و یا آشکار ساختن راز و مانند اینها بر عهده آنها است.
۱۳.

بازتاب سرمشق «شهسوار ایمان» کی یرکه گور در شخصیت «براند» اثر هنریک ایبسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: براند ایبسن شهسوار ایمان کی یرکه گور مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۶۲
این مقاله بر این فرض است که مصادیقی از شخصیت هایی که فلاسفه برای تبیین اندیشه های خود تشریح می کنند را می توان در دنیای درام یافت. سورن کی یرکه گور، پدر فلسفه های اگزیستانس و متفکر دینی، ابراهیم (ع) را به عنوان شهسوار ایمان و انسان نمونه سپهر دینی معرفی می کند. ابراهیم (ع)، مصداق بیرونی شخصیت سرمشقیِ کی یرکه گور است که تمامی مراتب و درجات ایمان را به جان آزموده و به واسطه آن به رستگاری حقیقی رسیده است. هنریک ایبسن با خلق براند، شخصیتی نمادین را در جهان درام به تصویر می کشد که دارای همان ویژگی های شهسوار ایمان کی یرکه گور است. براند کشیشی است که به واسطه ایمان به خداوند و تسلیم در برابر او، به رغم از دست دادن تمام ثروت دنیوی، تعلقات معنوی خود در این جهان فانی را نیز به ملسخ می برد و در راه خداوند قربانی می کند تا به رستگاری حقیقی و قرب الهی نائل آید. بنابراین پرسش اصلی مقاله این است که چگونه می توان در دنیای درام مصداقی برای شهسوار ایمان کی یرکه گور یافت؟ در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اسناد کتابخانه ای، اشتراکات شخصیت براند و شهسوار ایمان کی یرکه گور بررسی می شود و در نهایت مقاله به این نتیجه می رسد که قهرمان آرمانی ایبسن همچون شهسوار ایمان کی یرکه گور است.
۱۴.

تولید استعاره های تصویری و مفهومی براساس میزانسن های نمایش با تمرکز بر نمایشنامه هشتمین سفر سندباد نوشته بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره میزانسن استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون نمایشنامه هشتمین سفر سندباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۵۱
در طول تاریخ هنر، مطالعه درباره ی استعاره یکی از بحث های مهم رشته های گوناگون هنری بوده است. از جمله رویکردهای جدید به استعاره، نظریه «استعاره های مفهومی» جورج لیکاف و مارک جانسون است که منشأ بسیاری از استعاره ها را جسم انسان و جنبه های مادی آن می داند. امروزه در هنر تئاتر میزانسن نه تنها چیدمان و حرکت بازیگران روی صحنه، که شامل همراهی عناصر میزانسن مانند ترکیب بندی، تصویرسازی و حرکت با تمام عوامل اجرایی مانند دکور و لباس و موسیقی و نورپردازی است. از آنجا که در تئاتر جنبه های تصویری نمود فراوان دارند، مقاله ی حاضر می کوشد تا نشان دهد که استعاره های تصویری روی صحنه، چگونه به وسیله ی میزانسن و ترکیب صحنه تولید می شوند. رویکرد تحلیلیِ پژوهش حاضر به میزانسن و رابطه ی آن با استعاره های تصویری، براساس نظریه استعاره های مفهومی بنا شده است. به منظورِ بررسی مسئله ی مطرح شده، این رویکرد روی نمایشنامه ی هشتمین سفر سندباد اثر بهرام بیضایی اجرا شده تا درستی آن آزموده شود. براساس نتایج این پژوهش، می توان استعاره های تصویری را با استفاده از میزانسن و عناصر آن، و نیز عوامل دیداری و شنیداری نمایش مانند دکور و لباس و نورپردازی، روی صحنه خلق کرد و استعاره های درون متن نمایشی را به شکل استعاره های مفهومی و تصویری در اجرا به نمایش گذاشت.
۱۵.

اندیشه های آرمان شهری در نخستین نمایشنامه های اکبر رادی با رویکرد به آرمان شهر فلسفی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمایشنامه نویسیِ معاصر اکبر رادی سعادت دنیوی آرمان شهر فارابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۷ تعداد دانلود : ۳۵۵
مقاله حاضر به بررسی سه نمایشنامه برگزیده از آثار دهه 1340 اکبر رادی، نمایشنامه نویس معاصر، با رویکرد به اندیشه های آرمان شهریِ ابونصر محمدبن فارابی، می پردازد. در این پژوهش، با رویکرد به نگرش های آرمان شهریِ فارابی، به آثار دراماتیک معاصر، نگریسته شده است. اکبر رادی، نمایشنامه نویسی ایران را برای بیش از چهار دهه، تحت تأثیر آثار خود قرار داد و الگوهای نوینی در نمایشنامه نویسی کشورمان، از حیث انتخاب موضوع و به ویژه زبان نمایشی پدید آورد. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی یافته هایی که به روش کتابخانه ای به دست آمده است می پردازد و قصد دارد که اندیشه های آرمان شهریِ شخصیت های آثار رادی را در پرتو دیدگاه های آرمان شهریِ محمد فارابی بسنجد و با استفاده از رویکردی ایرانی – اسلامی در فلسفه، به نقد آثار رادی بپردازد. هدف از این پژوهش، نگرش به آثار نمایشیِ معاصر از منظر اُتوپیایی است. اُتوپیا یکی از بُن مایه های مشترک و بنیادین، در بسیاری از آثار ادبی جهان بوده است و معمولاً در پژوهش های ادبی در این خصوص، به آرای افلاطون و توماس مور و دیگر نظریه پردازان غربی مراجعه می شود. اکبر رادی، در نمایشنامه هایش شخصیت هایی خلق کرده که همگی از طریق راه های گوناگون به دنبال مدینه فاضل ه ای برای رهایی از وضع موجود و سعادت خود یا جامعه بوده اند. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق، در همه نمایشنامه هایی که اکبر رادی که در دهه چهل نوشته است، شخصیت های گوناگونی با اندیشه های آرمان شهری وجود دارند. نکته حائز اهمیت در آثار دهه40 رادی این است که همه شخصیت های آرمان شهریِ رادیِ در راه دستیابی به آرمان شهرهای خود ناکام می مانند.
۱۶.

بررسی نقوش ملیله کاری زنجان و تطبیق آن با نقشمایه های هنر تزئینی اسلامی و مدل هندسی فراکتال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملیله کاری نقوش تزئینی هنر اسلامی زنجان فراکتال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۶۰۹
یکی از هنرهای رایج در شهر زنجان ملیله کاری بوده که شاخه ای از هنر فلزکاری است و در ساخت آن اکثراً از فلز نقره با عیار بالا استفاده می شود. در ملیله کاری شمش های نقره را با دستگاه نورد به شکل مفتول های چهارپهلوی باریک در آورده و نقش های کوچک را با آن می سازند، سپس آنها را کنار هم قرار داده و لحیم می کنند. هدف از این جستار پس از معرفی ملیله کاری، شناساندن نقوش و رایج در ملیله کاری زنجان، میزان تأثیرپذیری نقوش ملیله کاری از نقوش قبل از اسلام و دوره اسلامی و میزان مشابهت نقوش ملیله کاری با نقشمایه های هنر اسلامی بر اساس نظریه هندسی فراکتال هاست. مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش هاست که 1- ریشه های برخی نقوش ملیله کاری زنجان کدامند؟ 2- چه نوع نقشمایه هایی در ملیله کاری زنجان و هنر تزئینی اسلامی مشترک و کاربرد دارند؟ 3- آیا نقوش ملیله کاری با نقوش هنر اسلامی بر اساس نظریه فراکتال قابل تطبیق هستند؟ روش تحقیق این پژوهش تحلیلی- توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد ریشه های برخی نقوش ملیله کاری از نقوش ایران باستان، برخی نقوش از مهاجمان شرقی ایران و نقوش هندسی گیاهی و ساده شده (استلیزه) دوره اسلامی است. این نقوش با سایر عناصر ملیله یک نظام معنایی کاملی را شکل می دهند. همچنین یافته ها نشان داد که در نقوش فراکتالی طبیعت تعادل وجود دارد. نقوش هنر اسلامی و ملیله کاری علیرغم تکرار، بی نظمی، بی انتهایی، ناهمواری و غیره در کل از نظمی خاص پیروی می کنند و دارای تعادل اند (کثرت در عین وحدت). نقوش ملیله کاری، نقشمایه های هنر تزئینی اسلامی و فراکتال ها از طبیعت بهره گرفته اند به عبارت دیگر هر سه منشأ طبیعی دارند.
۱۷.

کیمیا در میان زنان (خوانش نوین تاریخی و جنسیتی از رمان تربیتی کیمیا خاتون)

کلیدواژه‌ها: رمان تربیتی موج سوم فمینیسم نوشتار زنانه وفاداری به زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۳ تعداد دانلود : ۳۴۵
رمان تربیتی(Bildungstroman) ژانری از نگارش رمان است که در آن رشد شخصیت اصلی از کودکی تا بزرگسالی به تصویر کشیده می شود و در انتهای داستان،کودکِ ناپخته معمولاً به انسانی دنیا دیده با جایگاه اجتماعی خوب تبدیل می شود. از ویژگی های بارز نوع کلاسیکِاین ژانر؛ روایت خطی، تصویر کردن فراز و نشیب های زندگی شخصیِ کودکی که با بقیه هم سن و سال های خودش تفاوت دارد، تجربه ی معمولاً دو گونه عشق: عشق سطحی و سپس عشق پایدار و واقعی و در ضمن، حضور یک راهنما در رمان است. در قرن بیستم، نوع روایت خطیِ این ژانر، دست خوش تغییر شد و علاوه بر آن زنان و دیگر اقلیت هایِ نژادی، برداشت خاص خود را از این ژانر ارائه کردند. در حال حاضر این ژانر یکی از انواع روایت های محبوب برای نویسندگان زن به شمار می رود و آنها نوع جدید و زنانه ای از آن را استفاده می کنند. در این نوع روایت، تفاوت های زندگی و رشد زنانِ داستان های تربیتی نسبت به مردان مشخص می گردد و تفاوت دید آنها نسبت به خانواده و«دیگری» مطرح می شود. یکی از تفاوت های مطرح شده در این مورد،« وفاداری زنان نسبت به یکدیگر» است.
۱۸.

چالشی بر چیرگی بی چون و چرای حقیقت در مکتب ساختگرایی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقد ادبی و هنری ساختگرایی متن معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۱ تعداد دانلود : ۲۷۹
ساختگرایی (structuralism)، به عنوان شیوه ای در نقد ادبی و هنری در دهه های نخستین قرن بیستم در شرق اروپا پدید آمد و در نیمه دوم آن سده در اروپای غربی به نقطه اوج خود رسید. این شیوه نقد، همواره می کوشید به روش خود، شکل و رنگی علمی ببخشد. تمرکز بر ساختارِ آثار ادبی و هنری، این امکان را به ساختگرایان می داد که از دیدگاه خود قواعدی ابطال ناپذیر و فرمول هایی ثابت و لایتغیّر برای بررسی آثار ادبی و هنری وضع کنند. ساختگرایی اگرچه در آغاز، به زبان شناسی متکی بود ولی عرصه های گوناگونی همچون مردم شناسی، فلسفه، روان شناسی، تاریخ و نهایتاً زمینه های مختلفی از علوم انسانی را در برگرفت. این مقاله شامل بازنگری نقادانه و تأملی است بر مجموعه رویکردهایی که تحت عنوان ساختگرایی در نقد ادبی و هنری و علوم انسانی پدید آمد. آنچه ساختگرایی نامیده می شد، امروز به عنوان یک روش زنده، منسوخ شده است و اگرچه به جنبه هایی از آن در پژوهش های مربوط به علوم انسانی می توان استناد کرد، اما ساختگرایی را باید به منزله آخرین تلاش منتقدان برای تولید «حقیقتی» مطلق و غیر قابل نقض به شمار آورد.
۱۹.

نقد کتاب پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادبیات داستانی نقد ادبی پسامدرنیسم نظریه پردازان پسامدرنیسم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات نقد و معرفی کتاب(review)
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی پست مدرنیسم
تعداد بازدید : ۱۸۴۷ تعداد دانلود : ۱۰۶۶
در پاره ای از کشورهای جهان، اواخر نیمة دوم قرن بیستم تا عصر حاضر با عنوان دورة پسا مدرن نام گذاری شده است. این نام گذاری سبب شد که فرهنگ، هنر، دانش، و کنش های اجتماعی این دوران در این جوامع، همواره با صفت پسا مدرن تلازم یابد. از این رو و به طریق اولی، ادبیات این عهد نیز با این صفت همراه شد و هریک از منتقدان و فیلسوفان غربی، ویژگی هایی برای ادبیات این دوره تعریف کردند. مقالة حاضر، ضمن بررسی این ویژگی ها، به نقد کتاب پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران، نوشتة منصوره تدینی می پردازد و فراز و نشیب و کفایت سخنِ علمی این کتاب را بررسی می کند.
۲۰.

الإلهامات والإشارات القرآنیة فی القصیدة الثانیة من دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خاقانی القرآن التأثیر المعراج الإشارة

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۷ تعداد دانلود : ۷۸۳
خاقانی (595-520ق) شاعر فارسی اللسان، معروف، وهو صاحب قصائد فخمة وأشعار عمیقة وصعبة ومبهمة، کما یعد أکثر شعراء الأسلوب الأذربیجانی شهرة فی القرن السادس. شعره یزخر بالمواضیع العلمیة والمصطلحات الدینیة، وهو دائرة المعارف فی علوم القرآن والحدیث. إن التسلط على مختلف أنواع العلوم واستخدامها فی شعر هذا الشاعر الکبیر وفکره وإبداعه جعل فهم شعره یبدو معقداً ومبهماً، فقد ضمن شعره الکثیر من مفاهیم الزهد والأخلاق بالاستفادة من الأحادیث النبویة والآیات القرآنیة، ولا شک فی أن الإلمام بالقرآن وتفسیره من مفاتیح حل الکثیر من مشکلات أبیات هذا الشاعر. وسنتناول فی هذه المقالة سبل توظیف القرآن والمضامین الإلهیة فی القصیدة الثانیة – فقط - من دیوان خاقانی. ومن المؤکد أننا سنذکر فی البدایة توضیحات عامة عن الشاعر، وارتباطه بالقرآن ونقدم تعریفا للقصیدة الثانیة التی مطلعها: ای پنج نوبه کوفته در دار ملک لا لا در چهار بالش وحدت کشد تو را - أیها الطارق باب ملک ""لا"" خمس مرات إن ""لا"" تقودک إلى مسند التوحید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان