مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۴۱.
۶۴۲.
۶۴۳.
۶۴۴.
۶۴۵.
۶۴۶.
۶۴۷.
۶۴۸.
۶۴۹.
۶۵۰.
۶۵۱.
۶۵۲.
۶۵۳.
۶۵۴.
۶۵۵.
۶۵۶.
۶۵۷.
۶۵۸.
۶۵۹.
۶۶۰.
قدرت
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
481 - 514
حوزه های تخصصی:
براساس تفسیر مکتب جامعه شناسی شهری شیکاگو، طبقات بالای اقتصادی همواره در رقابت برای بهترین نقش های اجتماعی و موقعیت های فضایی پیروز می شوند و دارای قدرت دستکاری و اصلاح فضای شهری در راستای منافع خود هستند. نوشتار حاضر می کوشد از طریق ارائه یک تفسیر جایگزین، یعنی تفسیر مبتنی بر مکتب واسازی، تفسیر مکتب فوق را درباره مناسبات میان ثروت، قدرت و حرکات فضایی جمعیت واسازی کند. برای دستیابی به این هدف، نظریه شهر مناطق متحدالمرکز که توسط برگس ارائه شده است، به عنوان چارچوب تحلیل پژوهش حاضر انتخاب می شود. تفسیر حاضر استدلال می کند که طبقات ثروتمند همواره طبقات اصلح و قدرتمند رقابت های شهری نبوده و دارای نقش تعیین کنندگی نهایی برای شکل دهی به حرکات جمعیتی درون شهر نیستند، بلکه طبقات کم درآمد اجتماعی نیز قادرند مکان استقرار طبقات بالای اقتصادی را در راستای منافع طبقاتی خود، تعیین و کنترل کنند. تفسیر مقاله حاضر نشان می دهد که طبقات بالای اقتصادی نمی توانند ساختار فضایی- اجتماعی شهر را صرفاً برحسب اراده آزاد و منافع طبقاتی خود دستکاری و کنترل کنند، زیرا آن ها در رقابت با طبقات کم درآمد برای تصرف بهترین موقعیت های فضایی برای سکونت که در فاصله کمتری از مرکز شهر قرار دارتد، شکست می خورند. در تحلیل الگوی حرکات سکونتی جمعیت، باید ساختار قدرت شهری را به صورت شبکه ای از مناسبات قدرت در نظر گرفت که در میان تمام طبقات اجتماعی توزیع شده است و در تملک یک طبقه خاص اجتماعی نیست. شهر یک کلیت ساختاری است و طبقات اجتماعی، نه براساس اراده آزاد و مطلق طبقاتی خود، بلکه در راستای وحدت کلی حاکم بر آن کلیت عمل می کنند.
برهم کنش قدرت و مقاومت: تحول گفتمان پدرسالاری در ادبیات داستانی نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
31 - 50
حوزه های تخصصی:
با ورود مدرنیته به ایران و شروع فرایند توسعه، خانواده همواره متأثر از عوامل و اندیشه های مختلف دستخوش تغییر و تحولات عظیم شده است. به موازات این، مقوله پدرسالاری نیز دچار دگردیسی شده است. این پدیده نمودیافته در نشانه های فرهنگی، به دلیل ارزش گذاری های متفاوت و ارتباط جدایی ناپذیرش با جامعه و روابط قدرت، ماهیتی گفتمانی شده دارد که می تواند در عین اثرگذاری بسیار نمودی از صداهای غالب یا مغلوب در ساختاری فرهنگی باشد. در این پژوهش، که برآمده از پژوهشی گسترده درباره ی گفتمان خانواده در ادبیات داستانی نوجوان است، با بررسی آثار در بازه ی زمانی 50 ساله ی داستان نویسی برای نوجوان، کوشیده ایم تا گفتمان غالب در هر دوره ی زمانی و تغییرات بازنمایی پدرسالاری را در این آثار، جست وجو کنیم. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی و داده کاوی به روش استقرایی و براساس رویکرد تحلیل گفتمان تاریخی بوده است. بررسی ها نشان می دهد در بازه های زمانی مختلف، بازنمایی گفتمانی پدرسالاری، متأثر از تغییرات اجتماعی ساختار خانواده به سیاق زیر بوده بوده است: 1. دوره اول، دهه 50 دوره سیطره فرم و محتوای ایدئولوژیک خانواده است و پدر در معنای قدرت مطلقه کاربرد دارد؛ 2. دوره دوم برهه پدرسالاری دهه 60و70 است که شاهد پذیرش قدرت و عاطفی سازی هستیم؛ 3. دوره سوم بازنمایی پدرسالاری و مقاومت دربرابر آن که دهه 80 است و 4. دوره نبود پدر و قدرت نمایی فرزندان در دهه 90 است. نتایج نشان می دهد، در بازه ی زمانی مدنظر، تغییرات عمده ای را می توان در بازنمایی گفتمان پدرسالاری شاهد بود که با گفتمان دوره ی قبل کاملاً متفاوت است و نشان می دهد قدرت و مقاومت بین پدر و فرزند، از جریان قدرت مطلقه ی پدر، به سمت حذف پدر و قدرت نمایی فرزندان پیش رفته است.
مؤلفه های اقتدار اقتصادی زن از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۳ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
156 - 183
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم اجتماعی در دوران معاصر، مسائل مربوط به زنان و جایگاه اجتماعی آنان ازنظر آموزه های دینی است. از منظر قرآن، زن و مرد از جهت انسانی باهم برابر و دارای قدرت و جایگاه اجتماعی هستند. پژوهش پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای درصدد تحلیل مؤلفه های قدرت و اقتدار اقتصادی زن از منظر قرآن کریم است. یافته های پژوهش نشان می دهد از نظرگاه قرآن زنان نیز مانند مردان می توانند دارای مؤلفه ها و منابع اقتدار اقتصادی باشند و از این طریق اقتدار فردی و اجتماعی کسب نمایند. برخی از مهم ترین آن ها عبارت اند از: شایستگی درآمدزایی و تملک اموال، ضرورت پرداخت مهریه هنگام درخواست آن توسط زن، برابری زن و مرد در دسترسی به جایگاه و مناصب اجتماعی، حق تحصیل تا کسب بالاترین مراتب علم، داشتن اختیار و قدرت تصرف در اموال شخصی، حق پیشرفت و یافتن جایگاه و قدرت اجتماعی در همه ابعاد فردی و اجتماعی، داشتن اختیار و توان مسئولیت پذیری و حق داشتن شغل مناسب با شأن خویش. برخی از مستندات قرآنی مؤلفه ها عبارت اند از: تمسک به عمومیت ادله مشروعیت تملک و تَکَسُب در قرآن (الحجر: 21؛ الاعراف: 9؛ البقره: 168؛ طه: 81؛ ق: 11؛ الملک: 15) عمومیت ادله تفویض قدرت خداوند به همه انسان ها که شامل قدرت مالی نیز است (المنافقون: 8) و جواز پول گرفتن زن برای شیر دادن نوزاد (البقره: 233؛ الطلاق: 6).
بررسی شیوه اعمال قدرتِ مبهم و استعاری در نمایشنامه قوی تراثرآگوست استریندبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
87 - 106
حوزه های تخصصی:
برخی از آثار ادبی، علیرغم ظاهر ساده و حجم کم، به قدری پر محتوا بوده و درونمایه قوی دارند که در معادلات فلسفی بزرگ ترین فیلسوفان دوره معاصر نیز می گنجند. نمایش قوی تر اثر یوهان استریندبرگ از این قاعده مستثنی نیست. هدف اصلی این مقاله پس از بازتعریف ابهام، فراتر از تعریف امپسونی و استعاره، گسترده تر از معنای دریدایی آن، با تکیه بر فرایند ناگزیر فراخواندن، فروهشتن و انتساب، کشف چگونگی اعمال قدرت نویسنده، و نقش او در خلق اثر- که خود خوانشی از دنیای پیرامون اثر است- و همچنین شیوه اعمال قدرت خواننده در درک و تفسیر متن- که خود بازنویسی اثر از دیدگاهی متفاوت است- می باشد و در این راه چهارچوبی کلی را که فوکو در بررسی قدرت و گفتمان ارائه نموده است، مبنای کار قرار می دهد. پس از یافتن ارتباط ابهام و استعاره با یکدیگر، به کشف نقش این دو در اعمال قدرت یا جلوگیری از آن و در نهایت رابطه این مفاهیم با ادبیات، خلق و خوانش این اثر ادبی پرداخته می شود. پاسخ به این سوال که ابهام و استعاره چه نقشی در تولید و اعمال قدرت یا جلوگیری از آن دارند هدف اصلی این کار پژوهشی است. در دنیای متن، همچون دنیای فرامتن، عرصه ابهام و استعاره سازی و در نتیجه میدان جنگ اراده ها، غرایز، منافع و استعاره های گوناگون و جنگ استعاره ها گاهی با روش های مسالمت آمیز به نوعی صلح یا آتش بس موقت می انجامند امّا در صورتی که چنین روش هایی به نتیجه نرسند، تنها خشونت برهنه زور می تواند استعاره ای را به نفع استعاره ای دیگر ناحق و باطل جلوه دهد. با توجه به اینکه روش تحقیق در این مقاله کیفی است، خوانش جزءبه جزء متن، گزینش برخی کلمات و اجزای تشکیل دهنده متن بر اساس رویکردی که در پیش گرفته شده است و توصیف کیفی داده ها عمده ی فعالیت ها را در پیاده کردن چهارچوب نظری تحقیق بر روی متن ادبی مورد مطالعه تشکیل می دهد.
سخن کاوی فرامتن و تحلیل گفتمان قدرت در نسخه داستانی بهجت افزای جربادقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
43 - 73
حوزه های تخصصی:
برپایه رویکرد فرکلاف در تحلیل گفتمان، متن های روایی می توانند در بازآفرینی ساختارهای فرهنگی،سیاسی ، اجتماعی و تولید معنا سهم مهمی داشته باشند،نسخه بهجت افزا داستان بلندی از محمد مهدی جربادقانی در دوره صفویه است که بافتی فرامعنا در ساختار خود و فرا متن دارد؛ با بررسی زبان شناختی داستان بهجت افزا، لایه های زیرین و پنهان متن ،یعنی وضعیت رابطه قدرت وایدئولوژی در دوره شاه عباس اول و شاه صفی آشکار می شود ؛ متن در سه لایه توصیف،تفسیرو تبیین مورد بررسی قرارگرفته است. فرضیه بنیادین تحقیق این است که در داستان، گفتمانی در خور قدرت و جایگاه اجتماعی هر یک از شخصیت های داستان حکمفرما است؛ با بررسی این داستان در سه سطح الگوی فرکلاف روشن شد که کاربرد متفاوت الفَاظ، استفاده از وجه های مختلف زبانی و دستوری، تفاوت شیوه های اقناعی، دیدگاه شخصیتهای داستان نسبت به یکدیگر و صراحت و پوشیدگی در گفتار مستقیما به تفاوت نقش قدرت در این داستان بستگی دارد.
بررسی و تحلیل روش ها و شاخص های سنجش قدرت نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
141 - 164
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد جوزف نای به عنوان واضع نظریه و مفهوم قدرت نرم، سنجش و ارزیابی میزان کارایی و کارآمدی قدرت امری ضروری برای عمال کنندگان آن است. این در حالی است که قدرت نرم مفهومی نسبتاً سیّال بوده و بر همین مبنا چارچوب های مختلفی برای سنجش آن وجود دارد. به رغم اهمیتی که قدرت نرم در روابط بین الملل دارد، چگونگی سنجش آن دشوار است چرا که شاخص های آن متغیر و با توجه به ذهنی بودن برخی از شاخص ها، اندازه گیری آنها دشوار است. بنابراین، با عنایت به مشکلاتی که در خصوص چگونگی سنجش قدرت نرم کشورها وجود دارد، مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که مهمترین روش ها و شاخص های سنجش قدرت نرم کدامند؟ برای پاسخ به این سوال، از روش شناسی کیفی و تحلیل محتوای متون و منابع موجود در خصوص قدرت نرم استفاده شده است. نتایج نشان داد که در یک جمع بندی کلی، شاخص های سنجش قدرت نرم در سه گروه اصلی مشتمل بر احساسات/عواطف، برداشت ها/عقاید و رفتارها قابل طبقه بندی هستند و برای هر کدام از این سه گروه و متناسب با داده های در دسترس، می توان روش های مختلفی را مورد استفاده قرار داد.
بازخوانش ادبیات قدرت متناسب با ظرفیت های فرهنگ تمدنی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه از ادبیات قدرت با همه ابعاد و شئون آن تاکنون در محافل علمی و دانشگاهی و در سطح راهبردی رایج بوده برگرفته و برخاسته از مبانی و مبادی فرهنگی و معرفتی غرب است. حال آنکه جمهوری اسلامی ایران داعیه دار نظام فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مستقل و مبتنی بر مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی متمایزی است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی و تبیین ادبیات قدرت با ظرفیت های فرهنگ تمدنی جمهوری اسلامی ایران است. پرسش اصلی این است که قدرت در بستر نظام فرهنگ تمدنی جمهوری اسلامی ایران معرف چه نوع ادبیاتی است؟ برای دستیابی به این پرسش از روش ترکیبی متوالی - اکتشافی استفاده شده است. در این زمینه، نخست با روش کیفی - کمّی ظرفیت های فرهنگی شناسایی و تأیید شد، سپس با روش کیفی - کیفی ادبیات قدرت استخراج و به وسیله مصاحبه عمقی، تکمیل و تأیید شد.آنگاه یافته های این دو روش با هم ترکیب شدند. نتیجه اجمالی این پژوهش بیانگر آن است که ادبیات قدرت مبتنی بر ظرفیت های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران از حیث منشأ، ماهیت، منبع، ابزار، روش و شیوه، اهداف، ابعاد و انواع، بازیگران، نوع رابطه، توزیع قدرت، راه های کسب و حفظ قدرت، مهار و انتقال قدرت دارای ادبیات منحصربه فرد است که با ادبیات قدرت در غرب تمایز بینادی دارد. مهم ترین نتیجه این پژوهش ابتنای نقطه ثقل و کانونی ادبیات قدرت برپایه فرهنگ تمدنی بر «توحید» است که به مثابه دال مرکزی، سازمان دهنده نظام معنایی، انسجام بخش همه عناصر و مؤلفه های متمایز کننده با دیگر ادبیات قدرت شمرده می شود.
تحلیل مفهوم و الگوی قدرت در فضای مجازی؛ مطالعه شکل گیری جنبش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۲
169 - 204
حوزه های تخصصی:
ماهیت قدرت و نحوه شکل گیری آن در بستر ساختارهای جدید تولید، فرآوری و انتقال اطلاعات (از جمله در بستر شبکه های اجتماعی) متفاوت از فضای واقعی است، بدین معنا که فضای شبکه های اجتماعی، نظام نوینی از کنشگری اجتماعی را برای افراد ایجاد کرده است که در نهایت می تواند منجر به شکل گیری قطب های جدیدی از قدرت شود. پژوهش حاضر با هدف پاسخ به این سوالات انجام شده است که: آیا ماهیت قدرت در شبکه های اجتماعی تغییر کرده است؟ فرآیند شکل گیری قدرت در شبکه های اجتماعی چگونه است؟ در پاسخ به این سوال، شکل گیری جنبش های اجتماعی تحت تاثیر فضای مجازی نیز مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد با پذیرفتن تعاریف متعارف از قدرت، شکل گیری آن در فضای شبکه ای در یک چارچوب آبشاری و براساس سطوح سلسله مراتبی کنشگران، از مالکان زیرساخت اینترنت، به مالکان پلتفرم ها و در مرحله بعد به کاربران (به ترتیب اثرگذاری شامل: سلبریتی ها، اینفلوئنسرها، بلاگرها، رسانه های رسمی و در نهایت کاربران عمومی) صورت می گیرد. همچنین در فرآیند شکل گیری قدرت شبکه ای، مالکیت یا امکان کنترل پلتفرم های شبکه های اجتماعی نقش بسیار اساسی دارد.
تحلیل استراتژیک ذی نفعان سازمان لیگ برتر فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مرداد و شهریور ۱۴۰۲ شماره ۷۹
17 - 34
حوزه های تخصصی:
حضور ذی نفعان مختلف، مدیران سازمان لیگ را با چالش هایی در برنامه ریزی و تخصیص منابع مختلف، مواجه ساخته-است و هدف این پژوهش، تحلیل استراتژیک ذی نفعان سازمان لیگ برتر فوتبال جمهوری اسلامی ایران بود. بدین منظور 197 متخصص دانشگاهی حوزه مدیریت بازاریابی و راهبردی ورزش و مدیران و کارکنان سازمان لیگ برتر فوتبال و ورزشکاران و مربیان، به عنوان نمونه پژوهش، با پاسخ به پرسش نامه مندلو (1991) و ثقفی (1393)، به تعیین میزان قدرت، منافع، پتانسیل (تهدید و همکاری) و فوریت ذی نفعان پرداختند. تجزیه و تحلیل بر اساس نرم افزار اس.پی.اس.اس صورت گرفت. نتایج حاکی از آن بود که سازمان لیگ برتر فوتبال دارای 2 گروه ذی نفعان است: ذی نفعان اصلی (حامیان مالی، رسانه های ورزش ملی، دولت و ارگان های دولتی، بازیکنان و مربیان و داوران حاضر در لیگ برتر) و ذی نفعان اولیه (هواداران و تماشاگران لیگ)، که در این میان، دولت و ارگان های دولتی دارای پتانسیل تهدید و همکاری بالایی هستند و به دلیل بالا بودن میزان فوریت، باید به عنوان یک ذی نفع مهم، استراتژی مشارکت دادن در نظر گرفته شود. نتایج این پژوهش می تواند به مدیران و برنامه ریزان کمک نماید تا بدانند در برخورد با هر ذی نفع چه استراتژی را بکار گیرند و در نهایت با تأمین خواسته های آنان بتوانند به سمت حرفه ای گرایی گام بردارد.
بررسی گفتمان قدرت در نگارش تاریخ هنر و معماری و شهرسازی ایران در عصر ساسانی و ورود اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۳۸۸-۳۶۹
حوزه های تخصصی:
ساسانیان خود را جانشینان برحق هخامنشیان می دانستند. فرهنگ و تمدن و هنر در این دوره از تاریخ ایران به اوج خود می رسد. تاریخ نگاران ایرانی و غیر ایرانی بر این باورند که با سرنگونی دولت ساسانی، ایران هرگز روی تمدن و پیشرفت به خود ندیده است. نظریه گفتمان قدرت و دانش میشل فوکو به تحلیل و واسازی این باورها می پردازد. تحلیل گفتمان اهداف پشت این باورها را نشان می دهد. از نظر فوکو قدرت گزینه هایی را به عنوان دانش انتخاب می کند. این دانش هم مولد و هم سرکوبگراست. شکلهایی از مبارزه با این قدرت- دانش وجود دارد. این پژوهش به کمک روش اسنادی و کتابخانه ای با تحلیل نظریه ی گفتمان قدرت- دانش میشل فوکو در عصر ساسانی می پردازد. هدف این پژوهش نشان دادن تفاوت دو دید گاه متفاوت مولد و مبارز برای تاریخنگاران ایرانی و غیر ایرانی است. بسیاری ازتاریخ نگاران ایرانی، اطلاعات خود را مدیون باستان شناسان و شرق شناسان غربی می دانند. از این رو این تاریخنگاران اغلب باستان گرا هستند. تحلیل گفتمان دانش و قدرت جایگاه متفاوت و متضاد این دو گروه را برما آشکار می سازد.
بازتاب ایدئولوژی و قدرت در نمایشنامه های شکلک و خواب در فنجان خالی با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، گفتمان دو نمایشنامه از نغمه ثمینی با توجه به هژمونی زمان تولید و مصرف آن ها بررسی شده است. در این بررسی، نمایشنامه نه به عنوان یک متن هنری صِرف، بلکه به عنوان یک عنصر زبانی مطالعه شده که در برگیرنده گفتمان های مختلف است که در اینجا، کارکرد اجتماعی آن با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، موردبررسی قرار گرفته است. متن های انتخاب شده برای این پژوهش، نمایشنامه های شکلک و خواب در فنجان خالی هستند که هر دو در بین سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ یعنی همزمان با دولت اصول گرا امکان مصرف در جامعه (به معنای انتشار و اجرا) داشته اند. با استفاده از مدل سه مرحله ای فرکلاف یعنی تحلیل متن، یافتن کارکرد گفتمانی و یافتن کارکرد اجتماعی این نتیجه حاصل می شود که گفتمان حاکم در آن دوران بر شکل گیری متون تأثیر داشته است و همزمان گفتمان های مورداستفاده نویسنده در نمایشنامه ها بر اساس جنسیت نویسنده و برخی ویژگی های دیگر با مفصل بندی گفتمانیِ هژمونی زمانه فاصله دارد. اگرچه نویسنده سعی دارد با استفاده از ابزارهای زبانی از هژمونی فاصله بگیرد، اما میزان این فاصله و چگونگی بازتاب ایدئولوژی و قدرت در متن های موردنظر قابل بررسی هستند.
بررسی مفاهیم آزادی و قدرت در گفتمان حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران و چالش های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
107 - 120
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر که حقوق بشر در بستر شهروند بودن اعمال می شود و همان شهروند در تمام جنبه های زندگی تحت کنترل و تجسس نامحسوس قرار می گیرد و در همان حال در خطر تعلیق عنوان شهروندی و خشونت مستقیم حاکم و قانون است، در عصری که همان حداقل حمایت انسانی تحت عنوان نظام حقوق بشر، از میلیون ها پناهنده و آواره ای که هیچ جایی در قلمرو دولت- ملت ندارند، دریغ می شود، در چنین جهانی است که اولین گام برای مقابله و مقاومت له زندگی، آگاهی به موقعیتی است که همگی در آن قرار داریم. مفهوم آزادی در گفتمان حقوق بشر، که خود در درون گفتمان سیاسی دولت- ملت جای دارد، به عنوان ماهیت و دال مرکزی آن در تقابل با نهاد دولت- ملت دچار همان تناقضی است که در نظریات قرارداد اجتماعی وجود دارد. این پژوهش با طرح این سؤال که مفاهیم آزادی و قدرت در گفتمان حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی دارند، ضمن تشریح و کاوشی در ماهیت حقوق بشر و بسترهای شکل گیری این گفتمان، بر این نظر است که حقوق بشر تاکنون امری سیاسی بوده و اگر بتوان برای این گفتمان فراتر از ماهیت سیاسی آن نقشی قائل شده که مدعای آن است، یعنی صیانت آزادی، لزوماً باید راهکاری برای ایجاد گفتمانی جدید خارج از الزامات و تعریفات تحمیل شده از سوی گفتمان قدرت محور دولت- ملت جست.
گفتمان قدرت و دانش در تحلیل مجازات مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق کیفری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
81 - 119
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های تحلیل مجازات مدرن با تمرکز بر مؤلفه قدرت است. بسته به نوع تعبیر از قدرت، روش ها و نتایج تحلیل ها متفاوت می شوند. میشل فوکو به هدف تحلیل مجازات مدرن، با تعبیر نیچه ای قدرت، آن را به مثابه نسبت نیرو محسوب کرد و از روش تبارشناسی نیچه ای برای تحلیل خود بهره برد. فوکو معتقد به وجود قدرت در همه جا و رابطه همبستگی اش با دانش بود؛ او برای تبارشناسی ازگفتمان قدرت و دانش استفاده کرد؛ که بدیع اما چالش برانگیز بود. گفتمان مذکور، شاید بیش از آنکه به دنبال پاسخی برای مسئله ها باشد، به پرده برداری از برخی اسرار مجازات مدرن پرداخت. به این ترتیب، رهگذر پرسش های متعددی شد؛ از مفهوم گفتمان قدرت و دانش تا فایده آن در تحلیل مجازات مدرن و حتی زمان مندی و یا فرازمانی بودنش. مقاله جاری با روش توصیفی-تحلیلی سعی بر پاسخ به سه پرسش اصلی بیان شده دارد. در نتیجه، عدول فوکو از تعابیر رایج قدرت، اغراق وی در برخی تبارشناسی هایش و برخی ناگفته های وی شاید منجر به منقضی محسوب کردن سبک او بشوند، اما نگاه پیشگیرانه او در حوزه مجازات مدرن و تأکید ضمنی اش بر پیچیدگی مجازات، شاید راهی برای ماندگاری روش وی رقم می زند.
«توسعه» در میانه «قدرت» و «عدالت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
771 - 795
حوزه های تخصصی:
شکاف میان دولت های توسعه یافته و توسعه نیافته که در سده گذشته در اثر توزیع نابرابر ثروت ها پدیدار شد، مبین مختصات حقوق بین الملل توسعه است. حقوق توسعه وسیله ای است برای وضع مقررات تا هر دولت بتواند در محدوده حقوقی برابری تام و همچنین استقلال، سازمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را برگزیند و از این طریق در راه توسعه گام بردارد. حقوق توسعه در شکل گیری و تقویت بسیاری از مفاهیمِ حقوق بین الملل سهمی اساسی داشته است. این مفاهیم که هریک به تنهایی با ارزش های عالی بشری سروکار دارند، قاعدتاً می بایست قدرت را در جامعه بین المللی به نفع عدالت به حرکت درآورند. در مواردی این حرکت راه را برای تحقق چنین آرمانی هموار ساخته و در موارد دیگر آن حرکت در میانه راه و آن هم به علت ساختار خاص جامعه بین المللی متوقف مانده، یا مجدداً مسیرش را به طرف قدرت تغییر داده و در رسیدن به همبستگی جهانی ناکام مانده است. این مقاله اهتمام خود را مصروف روشن سازی سیمایی از عدالت موضوعه ناکام در روابط بین الملل کرده و سپس با نظر به اعلامیه حق بر توسعه به این نتیجه منعطف شده که عزم جامعه بین المللی در جهت تمرکز توسعه بر انسان و نیز تحول محتوای حقوقی آن با توجه به وضع متغیر جامعه بین المللی به حرکت درآمده است.
هیدگر و فوکو: تکنولوژی و تکنولوژی انضباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی در قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، هیدگر و فوکو را بر آن داشت تا تأثیر آن را بر زندگی بشر تحلیل کنند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه نحوه ی مواجهه هیدگر و فوکو با تکنولوژی است. هیدگر با پیگیری تاریخ متافیزیک از انکشاف هستی در دوره های مختلف تاریخ پرده برمی دارد. او با رویکرد هستی شناختی، تکنولوژی را شیوه ای از انکشاف هستی در عصر مدرن می دانست که با برنامه ریزی، محاسبه و نظم دهی طبیعت را همچون منبع ذخایر انضباط می بخشد و به مثابه ابژه تولید می کند. فوکو نیز در چارچوب تحلیل روابط قدرت، تکنولوژی را شبکه ی انضباطی از روابط قدرت و دانش می داند که با تشکیل شیوه ها و سازوکارهایی عام انسان ها را در قالب قرار می دهد و به مثابه ی سوژه برمی سازد. در مقاله حاضر از هستی در هیدگر و قدرت در فوکو)به منزله ی دو بنیان متفاوت( به تکنولوژی که امکان هم سخنی دو متفکر را فراهم می آورد، می پردازدیم. در واقع با هم خواندن هیدگر و فوکو ما را به وجوه اشتراک و افتراق و در نهایت به این رأی می رساند که روایت فوکو از تکنولوژی تکمیل کننده بحث هیدگر در این زمینه است.
نخستین شورای دربار؛ تجربه ای نو در تاریخ نهادهای حقوق عمومی ایران
منبع:
قضاوت سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۸۷
149 - 167
حوزه های تخصصی:
ناصرالدین شاه به دلایل متعددی به یک سری از وقایع در راستای تحدید قدرت خود تن داد که اگرچه اغلب به سردی گراییدند امّا زمینه ساز تحولات مهمی در آینده و انقلاب مشروطیت شدند. یکی از این وقایع، انحلال مقام صدارت و واگذاری مسؤولیت امور کشور به شورای دربار اعظم بود که بعد از زمینه های فراوان منجر به صدور فرمانی شد که سلطان را بر آن داشت تا کپی برداری ناقصی از نمونه انگلیسی را در ایران پیاده سازد و اجرائیات کشور را به فرد یا افراد دیگر بسپارد که به خاطر عللی همچون آماده نبودن ساختار، متناسب بودن با نظام بریتانیا و عدم همراهی کارگزاران، اصلاحات ناصری متوقف شد و ناصرالدین شاه، نهاد صدارت را بار دیگر احیا کرد و مسیر سابق را در پیش گرفت. اصلاحات ناصری که در آن برهه به تشکیل شورای دربار انجامید وسیله ای برای رسیدن به مقصود که همان تحدید قدرت است به حساب می آمد و هرچند که در گسترش حقوق عمومی نقش زیادی ایفا نکرد و همچنان قدرت مطلقه را در دست شاه و نزدیکانش نگاه داشت امّا بی شک می توان این حرکت شاه را فصلی نو در حقوق عمومی به حساب آورد و می توان این حادثه را یکی از نخستین تجربه ه ای ایرانیان در خصوص تأسیس یکی از نهادهای مهم حقوق عمومی، یعنی کابینه و هیأت دولت تلقی کرد که بعدها در انقلاب مشروطیت به بار نشست.
مدل یابی نقش تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی در ماندگاری و عملکرد نیروی انسانی در ادارات دولتی شهر کرمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
102 - 120
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تأکید سازمان ها بر تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی می تواند بر ماندگاری و عملکرد نیروی انسانی مفید واقع شود. هدف این پژوهش مدل یابی نقش تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی در ماندگاری و عملکرد نیروی انسانی در ادارات دولتی شهر کرمان می باشد.
روش بررسی: تحقیق حاضر کاربردی و توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کارکنان سازمان های دولتی شهر کرمان به تعداد380 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن تایید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS22 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد بین تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی با ماندگاری نیروی انسانی و عملکرد نیروی انسانی رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. همچنین مدل ارائه شده از برازش قابل قبولی برخوردار است.
نتیجه گیری: برای ماندگاری و ارتقای عملکرد نیروی انسانی، مدیران باید در انتخاب تاکتیک مناسب جهت اعمال قدرت و نیز میزان مشارکت سازمانی تصمیمات درستی اتخاذ نمایند تا بتوانند به نتایج اثربخش در سازمان برسند.
شناسایی مؤلفه های اعمال قدرت در نگاره های باغی دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
105 - 118
حوزه های تخصصی:
نقاشی ایرانی از جمله هنرهای تجسمی است که در آن زبان نوشتار و تصویر با یکدیگر ادغام شده تا ایدئولوژی و خواسته های شاهان صفوی را به عنوان رسانه ای تبلیغی، نمادین و رمزگذاری شده معرفی و انتقال دهد. عملکردهای سنتی باغ ایرانی و بازنمایی ایدئولوژی صفویان به صورت هدفمند در نقاشی ها بازنمایی شده است. این هنر به بسترهای اجتماعی، سیاسی، حضور فاعلان انسانی و نقش هنرمندان در تولید متن می پردازد تا سبب تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بیشتری بر مخاطب گردد. از سوی دیگر به طور غیر مستقیم بازگوکننده نقدها و تبعیض های اجتماعی است. مسئله پژوهش حاضر، شناسایی عناصر قدرت در بیان ایدئولوژی و گفتمان رسانه ای در آثار تصویری صفویان با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است. این پژوهش به دنبال بازنمایی مضامین اصلی و حاشیه ای در نگاره های باغی است تا به پرسش های مطرح شده پاسخ دهد. مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی در نگاره های باغی به چه گفتمان هایی می پردازند؟ و چگونه مفاهیم مرتبط با ایدئولوژی در نگاره های باغی به عنوان رسانه ای قدرتمند بازنمایی شده اند؟ این پژوهش با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، به شیوه توصیفی- تحلیلی و محتوای کیفی انجام شده است. نتایج نشان می دهد، ایدئولوژی شاهان صفوی در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به نمادها و نشانه هایی از عناصر طبیعی و کهن باستانی پرداخته است. این امر با استفاده از هژمونی فرهنگی، سلطه، قدرت مطلق شاهی صورت یافته و در نهایت با زبان تصویر در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. در رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف نگاره های باغی به عنوان رسانه ی جمعی و اثربخش عمل نموده اند. این آثار تصویری به گفتمان های متعدد و مفاهیم دینی، ملی، سیاسی، اسطوره ای و خبری دوره صفوی به صورت انتقادی پرداخته اند. گفتمان های شکل گرفته در تصاویر نگاره های باغی به گفتمان قدرت، گفتمان شبکه ای، گفتمان کمال گرایی، گفتمان سنت گرایی، گفتمان رسانه ای، گفتمان نظامی- اسطوره ای، گفتمان ملی نمادین می پردازند
رویکرد قانون گذار و سازمانهای متولی زنان سرپرست خانوار در توانمندسازی آنان (بهزیستی، کمیته امداد، شهرداری تهران)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
367-413
حوزه های تخصصی:
مقدمه: به واسطه تغییرات اجتماعی و جمعیتی گسترده در ایران در سالهای اخیر اعم از بالارفتن سن ازدواج، طلاق، اعتیاد، مهاجرت، ازکارافتادگی، ترک زندگی و زنانه شدن سالمندی، تعداد زنان سرپرست خانوار افزایش یافته است. بیشتر این زنان از اقشار آسیب پذیر جامعه و بیش از مردان، در معرض فقر هستند. این مسئله به این دلیل است که زنان از قابلیتها و امکانات لازم برای کاهش فقر برخوردار نیستند. با توجه به اینکه کیفیت زندگی گروههای مختلف اجتماعی تابعی از قوانین و سیاستهای متولیان امر است؛ بنابراین چگونگی پرداختن قانون گذار و سازمانهای متولی توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از مهم ترین عوامل مؤثر در توانمندی این زنان است.
روش: این پژوهش به صورت کیفی و با بررسی اسناد و مدارک انجام شد. در این پژوهش بررسی شد که در قوانین و مقررات، مفهوم زن سرپرست خانوار و توانمندسازی مبتنی بر چیست و برای هر یک از سازمانهای متولی چه نقشی تعریف شده است و قوانین و نهادها کدامیک از قابلیتها (رفاهی، دسترسی، آگاهی، مشارکت، کنترل) و دستاوردها (مادی، روانی و اجتماعی)را هدف گذاری کرده اند.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که گرچه تعریف دقیق توانمندی، قدرتمندسازی زنان در مناسبات و ساختارهای اجتماعی است، ولی چنین تعریفی سرلوحه قرار نگرفته است و نگرش قانون گذار به نقش سازمانهای متولی، مبتنی بر رویکرد حمایتی است، نه توانمندسازی. از نظر قانون گذار زن سرپرستی یک آسیب محسوب شده است؛ درصورتی که این مسئله به تنهایی آسیب نیست اما می تواند منجر به آسیب شود. قانون گذار ضمن بی توجهی به حق انتخاب زنان، گرایش به تشویق به خروج زنان از این وضعیت و ازدواج مجدد آنها دارد. تأکید قانون گذار تنها بر قابلیتهای رفاهی و دستاوردهای مادی است و دیگر قابلیتها و دستاوردها مغفول مانده اند.
بحث: عمده برنامه های توانمندسازی بر محور اشتغال و کارآفرینی تعریف شده است و جنبه های دیگر توانمندی تنها به صورت تبعی ملاحظه و یا کلاً فراموش شده اند. به جای هدف گیری جامع و اقدام برای تغییر فضا و محیط زیست این زنان، کلیشه ها و روابط اجتماعی باعث ناتوانمندی این زنان، به صورت منفرد هدف قرار گرفته است.
نقش راهبردی دولت در استحکام و انتظام بخشی ساخت حقیقی قدرت و امنیت (با تأکید بر دیدگاه های مقام معظم رهبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۶
87 - 118
حوزه های تخصصی:
قوه مجریه به جهت برخورداری از اختیارات قابل توجه و گستردگی وظایف در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از نقش فوق العاده ای در استحکام و انتظام بخشی ساخت حقیقی و حقوقی برخوردار می باشد؛ از همین رو، بخش قابل توجهی از تدابیر و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب برای استحکام و انتظام بخشی اقتدار ملی، متوجه دولت به عنوان قوه مجریه است. این پژوهش در مقام پاسخ به این سوال است که براساس اندیشه های مقام معظم رهبری، دولت (قوه مجریه) چگونه می تواند در استحکام و انتظام بخشی ساخت حقیقی قدرت و امنیت جمهوری اسلامی ایران نقش داشته باشد. برای دستیابی به پاسخ این سوال در تحقیق حاضر از روش داده بنیاد بهره گرفته شد و یافته ها حاکی از آن است که نقش دولت در ساخت درونی اقتدار ملی در بعد داخلی، شش حوزه اساسی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، علمی و معنوی را متأثر می سازد و در بعد خارجی، با فعال سازی و بهره مندی از منابع معنوی قدرت و امنیت، بهره گیری از توانمندی مادی قدرت و امنیت، دیپلماسی فعال و انقلابی، اعتماد به نفس و قاطعیت در بیان اصول، اهداف، روش عملی نظام و عزت حکمت و مصلحت، می تواند چهره ای مقتدارانه از نظام اسلامی در افکار عمومی جهان ارائه دهد. در این تحقیق، مقوله های اولیه و ثانویه مرتبط با موضوع، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مقوله های اولیه شامل باورهای ملی، باورهای ایمانی، باورهای انقلابی، ارزش های تحکیمی، ارزش های تحذیری، رفتار حکیمانه، رفتار همدلانه و هم زمانی بین خود و دیگران، رفتار مردمی، رفتار عادلانه، جهت حرکت آرمانی و رفتار مقاوم و با عزت است و مقوله های ثانویه به طورکلی، شامل باورها، ارزش ها و مقوله رفتاری می باشند و بررسی بیانات رهبری نشان داد که محکم کردن ساخت حقیقی قدرت، حیاتی ترین راهبرد نظام است.