مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تاریخ گرایی نوین
حوزه های تخصصی:
در بین نمایشنامه نویسان، فیلمنامه نویسان و کارگردانان معاصر دنیا و به خصوص آمریکا، نام دیوید مَمِت بی تردید در زمرهء بهترین و مشهورترین آنان قرار می گیرد. این مقاله به تحلیل و بررسی نمایشنامهء گلنگری گلن راس، معروفترین اثر مَمِت و برندهء جایزهء پولیتزر می پردازد. اسلوب و رویکرد ادبی به کار گرفته شده در این مقاله، تاریخ گرایی نوین و تمرکز بر تئوریها و نظریات میشل فوکو می باشد. در تحلیل مباحث درونی نمایشنامه، به بررسی ردپای نظام سرمایه داری آمریکا و چگونگی اعمال قدرت این نظام بر اقشار مختلف جامعه خواهیم پرداخت. همچنین نقش قدرت و گفتمان غالبی که در اختیار صاحبان قدرت در هر نهاد قرار دارد را مورد مداقه قرار می دهیم. از طرف دیگر، جایگاه جنسیت و ریشه یابی مفهوم آن و گفتمان رایج مربوط به اعتقاد و گرایش دیوید مَمِت در این رابطه تشریح می گردد. بعلاوه بررسی دلایل عدم حضور زن در این نمایشنامه به عنوان یک کاراکتر مؤثر و پررنگ، تحلیل ارتباط مستقیم قدرت و جنسیت و چگونگی آشکار شدن این ارتباط در درگیریها و کنش و واکنش های اجتماعی و شغلی هدف دیگر این مقاله می باشد. و در آخر، به تشریح کاربرد و نحوهء استفادهء دیوید مَمِت از زبان به عنوان ابزاری جهت بسط و نمایش هنرمندانهء موارد مذکور خواهیم پرداخت
گفتمان، قدرت و زبان در قصه های بهرنگی از دیدگاه تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بررسی گفتمان، قدرت و زبان در داستان های «الدوز و کلاغ ها» و «الدوز و عروسک سخنگو»ی بهرنگی از دیدگاه تاریخ گرایی نوین ِفوکو، نشان می دهد گفتمان های چندگانه در این آثار متأثر از گفتمان های انقلابی، سیاسی، ادبی و فرهنگی عصر بهرنگی است؛ همچنین تبیین می کند چگونه بهرنگی با قصه های کودکانه، از زبان بی زبان ها، کلاغ ها و عروسک ها رابطة متقابل زبان و قدرت را به تصویر کشیده است. چرا که هرجا زبان تهدیدی برای قدرت (زن بابا) به شمار می آید، بی درنگ به سکوت و خاموشی محکوم می شود.
بازتاب نقد قدرت در اشعار شهاب نیریزی (تحلیل متنی بازمانده از عصر قاجار، از دیدگاه تاریخ گراییِ نوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات بینارشته ای و یاری جستن از نظریّه های مطالعات انتقادی، از رهیافت های کاربردی کردنِ پژوهش های نقّادانة متون ادبی است. «تاریخ گراییِ نوین» (New historicism) یکی از جدیدترین شیوه های تحلیل متن در عرصه مطالعات نقّادانة ادبی است که به «تاریخیّتِ متن و متنیّت تاریخ» باور دارد و به بازسازی ذهنیّت و جهان بینی مستتر در متن و دریافت رابطه این ذهنیّت با ساختار قدرتِ زمانه آن می پردازد. در نوشته حاضر، پس از معرّفی و مروری بر زندگانی سیّد اشرفِ نیریزی، متخلّص به «شهاب»، از دید تاریخگراییِ نوین به مهم ترین ستایه وی، که خطاب به احمدشاه قاجار و در تهنیت بازگشت او از سفر فرنگ سروده شده است، نظری افکنده خواهد شد. «شهاب» از سرایندگان عصر قاجار است که اشعار وی را باید یکی از حلقه های ناشناخته شعر بازگشت در عصر مشروطه دانست. وی شیخ الاسلام نیریزِ فارس از دوره ناصرالدّین شاه تا احمدشاه و صاحب قریحه ای سرشار بود و برخلاف گفته عماد فقیه کرمانی که: «دو مقام است که با هم نشود جمع، عماد
مذهب عاشقی و منصب شیخ اسلامی»
عاشق پیشگی و ذوق شاعری را با شغل شیخ الاسلامی توأمان داشت. در نوشته حاضر، پس از نگاهی به وقایع و اوضاع اجتماعی عصر شهاب و نگاهی به ستایه وی، برمبنای تاریخگراییِ نوین، رابطه ذهنیّت موجود در متن با «قدرتِ» زمانه آن تحلیل خواهد شد. خواهیم دید که از دید اغراض ثانویه جملات، ستایه شهاب بیش از مدحِ شاه قاجار، بیانگر نقد پنهان و گاه آشکارِ «هژمونیِ» دستگاه حاکمه است. تصحیح و تحلیل سروده های شهاب برای دستیابی به تصویر و شناختی هر چه دقیق تر از زنجیره شعرِ بازگشت و ادبیّات عصر مشروطه، چه از منظر فُرم و تتبّع آثار پیشینیان، چه از لحاظ معنا و اندیشه-های نهفته در متن حائز؛ زیرا است.
تاریخ، زبان و روایت
حوزه های تخصصی:
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخ نگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها ارائه دهد. این توصیف و تحلیل البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می مانند. به عبارت دیگر، حاصل تقریبا تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سوال های این مقاله از این قرارند: آیا تاریخ نگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیت های زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روش های روایت پردازی تاریخ نگاری با روش های روایت پردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟
نقد فرهنگی در مطالعات تاریخی شورش گئوماته و به قدرت رسیدن داریوش بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر واقعه تاریخی باید در بسترِ فرهنگی خاص خود و با توجه به زمان و مکان خاص خود سنجیده شود. تاریخ ایران باستان را تاکنون بیشترْ تاریخ پژوهان غربی نگاشته اند و طبعاً نگرش خاص خود را به تاریخ ایران داشته و چه بسا بستر فرهنگی ایران را درک نکرده اند. امروز می توانیم با بهره گیری از گفتمان فرهنگی، تاریخِ خود را بازنگری کنیم و به یاری نقد فرهنگی بکوشیم درک درستی از حقایق تاریخی پیدا کنیم. یکی از موضوعات بحث برانگیز در تاریخ ایران باستان شورش گئوماته مغ و سرکوب این شورش به دست داریوش و یارانش و به قدرت رسیدن داریوش است. بسیاری از ایران شناسان غربی در صحّت گفته های داریوش تردید کرده اند. به یاری نقد فرهنگی می توانیم با ارزیابی گزارش داریوش یکی از زوایای تاریک شاهنشاهی هخامنشی را آشکار کنیم.
خوانش داستان هفتواد از دید تاریخگرایی نوین و تحلیل گفتمان دکتر علیرضا قاسمی- دکتر فاطمه کاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا از دو دید تاریخگرایی نوین و تحلیل گفتمان، که با مقوله های قدرت و ایدئولوژی پیوندی ژرف دارند، به بازخوانی این داستان بپردازد و وجوه مغفول و نکاویدة آن را بازنمایاند. در مجموع، تنش میان عناصر ساسانی و اشکانی، تقابل قدرت مشروع و نامشروع و هژمونی نظام طبقاتی و مالی و نیز تقابل دو آیین زردشتی و مهرپرستی، بنمایة داستان هفتواد در هریک از این خوانشها است. همچنین بررسی عناصر و نشانه های روایت شاهنامه و دیگر منابع داستان هفتواد، نشان می دهد که منابع قدرت سیاسی و ایدئولوژیک در صورتبندی وقایع در منبع اصلیِ روایت شاهنامه (کارنامة اردشیر بابکان) و در پی آن در خودِ شاهنامه نقش مهمی ایفا کرده است.
رویکردهای نوین در تاریخ ادبیات نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
195-215
حوزه های تخصصی:
وقتی چارچوب نظری مدوّنی در زمینه تاریخ نگاری ادبیات فارسی و جود ندارد، قدم نخست می تواند این باشد که از تجارب کشورهای پیشرفته تر بهره ببریم؛ سنّت تذکره نویسی در ایران قوی بوده است ولی تاریخ نویسی ادبیات، از منظری انتقادی و به شکلی روش مند، چندان پیشینه دار نیست. امّا در اروپا (به ویژه در سال های 1980) تلاش های گسترده ای شده است تا چارچوب های نظری و انتقادی تازه ای ارائه شود. نمونه ای شاخص از این تلاش ها در مجلّه علمی تخصصی New Literary History [ تاریخ ادبی جدید ] دیده می شود. با تحلیل آماریِ مقاله های این مجلّه می توان دریافت که چه رویکردهایی، در چه دوره هایی، غالب بوده اند. آنچه به طور کلّی دیده می شود نوعی «چرخشِ پارادایم » در نظریه تاریخ نگاری ادبی ، به سمت برساخته انگاریِ روایی و تاریخ گرایی نوین است.
تجربه های فقیر در سینما: بازنمایی سینمایی تجربه جنگ در فیلم کوتاه کُردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
189 - 220
حوزه های تخصصی:
مدرنیزاسیون در تمامیت خود به مثابه تجربه ای تاریخی آسیب زا و متناقض بود. در این میان تجربه جنگ به عنوان یکی از آسیب ها، بازنمایی از تجربه مدرنیته برای جوامع غیرغربی است. در چنین بستری است که سینما به به بازنمایی این تجربه می پردازد. هدف پژوهش حاضر هم فهم چگونگی بازنمایی تجربه جنگ به واسطه منظومه مفهومی والتربنیامین، در سینمای کُردستان است. در نگاه بنیامین اگرچه جنگ باعث فقیرشدن تجربه ها می-شود اما از ط رفی دیگر سی نمای سیاس ی توانایی بازچنگ آوری تجربه ای دیگر را برای انسان های بدون تجربه فراهم می کند. در چنین فضایی تئوریک است که فیلم های «آپارتمان مورچ ه ها، چه ار ترانه برای کرکوک ، ۷۴» مبتنی بر روش نشانه شناسی مورد خوانش واقع شدند که هر کدام از فیلم ها مبتنی بر یک دیالکتیک رمزگانیدرصدد بازنمایی کردن تجربه جنگ به مثابه یک تجربه فقیر هستند. حضور رمزگان های مستندگونه مبتنی بر غیاب داستان در فیلم ها، بازنمایی تجربه را مواجه با یک بحران می کند. اما از سویی دیگر، مستندگونگی، فضایی سیاسی را به فیلم ها می بخشد. در نهای ت می توان گفت چشم انداز سینمای ستم دیدگان بستری برای پروبلماتیزه کردن فیلم ها برای بتصویر کشیدن سطوری دیگر از تاریخ چندخطی رافراهم می کند.
تحلیل رمان "ساق البامبو" اثر سعود السنعوسی، بر اساس گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ گرایی نوین از رویکردهای جدید در حوزه مطالعات فرهنگی و ادبی به شمار می رود که در دهه 1980 عمدتاً بر نظریه های گرین بلات و دیگر منتقدان تاریخ گرایی نوین پا گرفت. این رویکرد جدید قصد دارد مرز بین تاریخ و ادبیات را بردارد و رابطه این دو را از منظری نو بازنگری کند و در نتیجه زمینه ای برای نقد متن فراهم آورد. تاریخ گرایان نوین هنگام تحلیل یک متن، مؤلف آن را رها کرده و نویسنده را متأثر از نیروهای گفتمانی می دانند و برای تحلیل معانی موجود در متن به رابطه تنش آمیز گفتمان ها توجه می کنند. یکی از دغدغه های اصلی آنان، ساختارهای قدرت است. فوکو یکی از مهم ترین نظریه پردازان این نحله فکری، زبان را عرصه بروز روابط قدرت و تعیین کننده سوژه غالب و سوژه تحت سلطه می داند. جستار حاضر برای تحلیل روابط قدرت و زبان، رمان ساقه بامبو اثر سعودالسنعوسی رمان نویس کویتی را انتخاب کرده است که با نوشتن این رمان توانست ششمین جایزه بوکر عربی را در سال 2013م از آن خود کند. پژوهش حاضر در صدد است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی گفتمان هایی که در این رمان، قدرت و زبان از طریق آن ها اعمال می شود مشخص کند و به حقایق موجود در متن، سکوت و گاه مقاومتی که از سوی مفعولان قدرت در مقابل فاعلان قدرت دیده می شود اشاره کند. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ گفتمان های مختلفی از جمله گفتمان جنسیت، گفتمان خرافه باوری، گفتمان اربابی-خدمتکاری، گفتمان فرادستان و گفتمان پدرسالاری در این رمان حضور دارند و هریک از این گفتمان ها به نوعی در ساختارهای قدرت و ساختار فرهنگی جامعه نقش ایفا می کنند.
بازتولید گفتمان نهادها و گروه های اجتماعی شیراز قرن هشتم در دیوان حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان حافظ شیرازی به عنوان متنی ادبی، واجد موقعیّتی تاریخی، و محصول تعامل خالق اثر با مجموعه ای بسیط و گسترده از سنّت ها، گفتمان ها و جریان های اجتماعی و تاریخی سده ی هشتم هجری است. نسبت دیوان حافظ با گروه ها و عناصر اجتماعی، چگونگی بازتولید آن، نیز میزان تقویت، به حاشیه رانی و مطرود نمودن این گروه ها در فرآیند تولید اثر ادبی، موضوع شایسته ی درنگی است که روشن نمودن ابعاد آن، پژوهشی مستقل را طلب می نماید. از این رو این جستار، با روشی توصیفی تحلیلی و استعانت ممکن از مباحث رویکرد تاریخ گرایی نوین، درصدد پاسخ به این سؤالات است که چه گفتمان هایی از نهادها و گروه های اجتماعی شیراز قرن هشتم، در شعر حافظ بازتولید شده اند؟ نحوه ی کنشمندی حافظ و عوامل تقویت و به حاشیه رانی این گفتمان ها در متن و فرایند خلق این اثر ادبی چه بوده است؟ یافته ها نشان می دهند که دیوان حافظ، با شبکه ای پیچیده و شناور از نمادها، دال ها و مدلول های منفی و مثبت، عرصه ای برای به حاشیه رانی و تقابل با گفتمان نهادها و گروه های اجتماعی و رسمی وابسته به قدرت، از قبیل: قاضیان، واعظان، صوفیان، و همچنین بستری برای تقویت بخشی به گفتمان قلندران و درویشان در پیوندی نزدیک با گفتمان برساخته ی رندان، شده است. در این راستا حافظ، در مقام منتقدی رند و بی پروا، با وقوف بر ابعاد گفتمانی و آسیب شناختی اجتماعی و تاریخی عصر خود، نظیر: ریا، جزمی گری، بی عملی وخردستیزی، و هجمه علیه ی آن در دیوانش، آزاداندیشی، عمل گرایی و تساهل اجتماعی را، به مثابه ی الگو و مدلی مترقی در تعالی اجتماعی و تاریخی، ارائه داده است.
تاریخ مفهومی؛ آشکارسازی نزاع های ایدئولوژیک و فهم معنای نوین از متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تاریخ مفهومی» نظریه و روشی به نسبت جدید است که متأثر از سنت فلسفه قاره ای و تاریخ گرایی نوین می باشد. این نظریه و روش با نقد تاریخ گرایی سنتی برای «مفهوم» جایگاه و نقش ویژه ای قائل بوده و بر آن است که با مطالعه، خلق، تحول و تطور مفاهیم می توان به بازنمایی منازعات ایدئولوژیک در یک ساختار سیاسی پرداخت. تاریخ مفهومی ازآنجاکه به سرگذشت تاریخ می پردازد، تاریخی، و به این سبب که منازعات گفتمانی را میان نیروهای دخیل در رقابت های سیاسی آشکار می کند، به سیاست مرتبط می شود. در این نوشتار، تلاش می شود تا به جایگاه و نقش این نظریه در فلسفه قاره ای با تأکید بر آرای راینهارت کوزلک، نامدارترین پژوهشگر این حوزه پرداخته شود. کوزلک در پروژه فکری خود با عنوان تاریخ مفاهیم، به چیستیِ مفهوم، تمایز آن با کلمه و چگونگی تأثیرگذاری مفاهیم بر رخدادهای سیاسی پرداخته است. او بر این باور است بدون مفاهیم، جامعه و همچنین عرصه های سیاسی کنش، موجودیت نخواهند داشت و معتقد است هر مفهوم در نظام اندیشگانی دارای پاد-مفاهیمی است که با غلبه بر آنها می تواند واجد معنایی خاص باشد و حضور خود در عرصه مفهومی اندیشه سیاسی را تثبیت کند. براساس این ایده، جهان پُر است از جفت هایی که در جبهه مخالف هم قرار دارند و هر مفهومی با استناد و تعریف مفهوم مخالفش تعریف می شود. بر همین مبنا کوزلک پاد-مفاهیم را در مقابل مفاهیم قرار می دهد و از وجود میدان های معنایی سخن می گوید که می تواند تلاش نیروها و گروه های سیاسی برای غلبه گفتمانی خاص را توجیه و تبیین نماید. تاریخ مفهومی به عنوان روش نیز می کوشد تا به کشف معنای مفاهیم در پسِ لایه های انباشته شده در طیِ زمان نائل آید
نامه های محمد غزالی از منظر تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
115 - 135
حوزه های تخصصی:
در دهه هشتاد قرن بیستم میلادی، با گذر از نقد پساساختارگرا و در واکنش به تاریخ گرایی سنتی، اصطلاح «تاریخ گرایی نوین» بر پایه مبانی نظری استیون گرینبلت شکل گرفت. باور منتقد تاریخ گرای نوین بر این است که متون ادبی با گفتمان ها و ساختارهای بلاغی دیگر در هم تنیده شده و این متون بخشی از تاریخی هستند که هنوز در حال نوشته شدن است. تاریخ گرایی نوین در رشته های تاریخ، مردم شناسی و مطالعات ادبی به کار می رود و از این جهت برای مطالعه متون کلاسیک و خودشناسی تاریخی سودمند است. تاریخ از سلجوقیان به عنوان مهم ترین دولت ترک یاد می کند و روزگار آنان را درخشان به شمار می آورد؛ آگاهی ما درباره این دوره از طریق آثاری است که در اواخر حکومت سلجوقیان عراق یعنی حدود یک قرن بعد نوشته شده و همین گویای فترت تاریخ نگاری در دوره سلجوقی است. منابع محدود و زوال تاریخ نویسی، اوضاع اجتماعی و زندگی مردم را از چشم ما پنهان داشته است اما یکی از آثار مهم به جا مانده از دوران سلجوقیان که گزارشی از گفتمان مسلط این عصر و مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به دست می دهد و دریچه ای بر این دوره می گشاید، نامه های محمد غزالی است. تاریخ گرایی نوین در جست وجوی پیوند میان ادبیات و فرهنگ عمومی یک دوره و به طور کلی هر نوع متن فرهنگی است. بهره جستن از این نظریه در بازخوانی و تفسیر نامه های غزالی می تواند سیمای زمانه او را نمایان کند و از گفتمان های نهفته و سرکوب شده ای که در لایه های زیرین گفتمان ظاهری پنهان شده است پرده برگیرد.
تبادل، تعامل و بازتولید گفتمان های سیاسی قرن هشتم هجری در دیوان حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
467 - 494
حوزه های تخصصی:
اثر هنری محصول تبادل، تعامل میان خالق اثر با منابع جمعی و شبکه هایی بسیط و پیچیده از سنّت ها، گفتمان ها و نهادهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی است. دیوان حافظ، چونان مینیاتوری ظریف و هنرمندانه، نمونه بارزی از بازنمایی، بازتولید گفتمان ها و عناصر سیاسی قرن هشتم هجری است که بررسی ابعاد و زوایای آن می تواند، افزون بر شناخت گفتمان های سیاسی این دوره، نقش این گفتمان ها را در شکل بخشی به روابط متن و تاریخ، تشریح و تبیین نماید. این جستار با روشی تحلیلی-توصیفی و استعانت ممکن از رویکرد تاریخ گرایی نو، گفتمان های سیاسی عصر حافظ، چگونگی تعامل و بازتولید این گفتمان ها، همچنین میزان تقویت و طرد آن در دیوانش را در کانون توجه خود قرار داده است. یافته ها نشان می دهند که گفتمان هایی نظیر: گفتمان خسروانی و ایرانی آل اینجو، گفتمان شریعت محور آل مظفر، همچنین گفتمان ترک مدارانه تیمور، از زمره گفتمان های مسلط و غالب قدرت در عصر حافظ می باشند که در دیوان وی با شبکهای از عناصر، نمادها، دال ها و مدلول های شناور بازتولید شده اند. دیوان حافظ سوای دوران سلطنت امیر مبارزالدین مظفری غالباً ساختی نمادین و تقویت بخش به گفتمان های سیاسی آل اینجو و حاکمان مظفری است. چنانچه بازتولید نام محتسب، با شبکه ای از تداعی های منفی، استعاره ای انتشار یافته از تقابل با گفتمان جزمی گرایانه این امیر مظفری است. حافظ در پایان عمر با افول و فروپاشی خاندان مظفری و گفتمان آنان، به گفتمان مسلط و ترک مدارانه تیموریان اقبال نشان داده؛ اما با نابسامانی دوباره اوضاع زمانه و ناامیدی از گفتمان ترک مدارانه، آرزوی تحقّق گفتمان خسروانی قدرت را، باری دیگر در دیوانش تقویت نموده است.
آندره ژید و گفتمان های قدرت؛ نگاهی نو به فرآیند افسون زدایی از کمونیسم در کتاب بازگشت از شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
644 - 673
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917 و استقرار نظام کمونیستی در این کشور، سرزمین شوراها به آرمان شهر بسیاری از روشنفکران آن زمان بدل شد. از آن جمله، آندره ژید بود که طی دعوتی از سوی اتحادیه نویسندگان شوروی در 1936 به همراه تنی چند از دوستان خود، به آنجا سفر کرد تا سرزمین رؤیاهای خود را از نزدیک ببیند. اما آنچه دید و در بازگشت تحت عنوان بازگشت از شوروی نوشت حکایت از تأسف و نومیدی از تحقق آرمان های بزرگ انسان قرن بیستم داشت. این افسون زدایی آشکار در متن ژید ، اما به سادگی حاصل نشده است بلکه هم زمان از تأثیرات و عواملی خبر می دهد که طبق نظر میشل فوکو ، گفتمان قدرت در یک دوره خاص را شکل می دهند و بر انتخاب های فردی و جمعی نویسنده اثر می گذارند. ما در این مقاله تلاش می کنیم تا با استفاده از روش پژوهش تاریخی و با تکیه بر نظریات تاریخ گرایی نوین به درک کنش متقابل گفتمان های مرکزی قدرت و نقش آنها در فرایند افسون زدایی از کمونیسم در نگاه ژید بپردازیم.
تفسیر انتقادی بازآفرینی نقش مایه فتحعلی شاه در آثار هنرمندان معاصر ایران باتوجه به «پیکرنگاری درباری قاجار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
105 - 117
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش این است با مطالعه نقش مایه دومین شاه قاجار در آثار هنر معاصر ایران، پیوست یا گسست آنها را از هنجارهای تصویری پیکرنگاری درباری قاجار مشخص کنیم تا با تحلیل آنها درباره دلایل ایجاد این گرایش سخن گوییم و سیاق کاری هنرمندان را ارزیابی کنیم. روش پژوهش، تحلیلی-تطبیقی است. به طورکلی مطالعه هنجارهای تصویری قاجار و آثار هنرمندان پیشکسوت و معاصران بر اساس آن، نشان می دهد پیشکسوتان مانند آغداشلو و بنی اسدی با ادامه دادن فرم های رؤیت پذیر شاهان و گفتمان پیکرنگاری درباری قاجار به دنبال گفتمان هویتی با تفسیری نو در نقاشی معاصر هستند. در آثار آغداشلو رویکرد انتقادی هم دیده می شود. هنرمندان معاصر مانند سعید خضایی با ارائه نگاهی نو بر فرم های رؤیت پذیر نقش مایه فتحعلی شاه قاجار از یک سو، با تأکید بر نقش شاهان قاجار و استفاده از آن به سمت جریانی پیش می روند که در بعضی از آثار تبعیت از فرم های رؤیت پذیر موجد سلطنت دوره قاجار را بر نمی تابند و با رویکردی انتقادی هر چه بیشتر از آن می گسلند. افزون برآن، تمایل به جهانی شدنِ ایرانی شدن درگیر با مسائل اجتماعی مطرح در سطح جهان، خواست برخی هنرمندان مانند حامدصدرارحامی را در دوره معاصر به سمت دوره قاجار متمایل می کند. می توان از پیشگامان آثار آغداشلو و از معاصرین اثر سعید خضایی را از نظر سبکی و محتوایی تأمل برانگیزتر ارزیابی کرد.
بررسی تفصیل مسافرت کاپیتان اطراس به سمت قطب شمالی با رویکرد تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۷۶
131 - 152
حوزه های تخصصی:
تفصیل مسافرت کابیتان اطراس به سمت قطب شمالی در سنه ی 1860مسیحی ترجمه ی محمد حسن خان صنیع الدوله (اعتمادالسلطنه) است از قسمت اول رمان ژول ورن به نام Les Aventures du Capitaine Hatteras [1864] که از 11محرم 1288هجری قمری در شماره ی اول «روزنامه ایران» به صورت پاورقی چاپ شده و در صدوسی ودومین شماره به پایان رسیده است. از آن جا که روزنامه ی ایران ارگان رسمی دولت ایران در آن زمان به حساب می آید، نوشتار حاضر در پی آن است روابط قدرت را در متن اثر ادبی پیش گفته مشخص سازد و بازخورد انتشار آن را در بافت غیرزبانیِ نهادِ قدرت و روزنامه ی ایران نشان دهد. از همین روست که نویسندگان با اتخاذ رویکرد تاریخ گرایی نوین[i] می کوشند پاسخی برای این پرسش بیابند که رمان تفصیل مسافرت کابیتان اطراس به سمت قطب شمالی در سنه ی 1860مسیحی چگونه در قالب گفتمان حاکم زمان خود جای می گیرد و با چه تمهیدی از متن اثر فراتر رفته لایه های پنهان قدرت را بازمی نمایاند. در نگاهی کلی فرض بر این است که ابتدا نخبگان جامعه گونه ی علمی-تخیلی را از میان سایر گونه های ادبیات داستانی برای روایت داستان برمی گزیند اما به تدریج با پیش روی داستان ساخت سنتی قدرت، گرایش علمی-تخیلی پیشین را به گونه ی تاریخی-عینی معهودِ گذشته فرو می کاهد. [i]. New Histoisism
گفتمان کاوی داستان فریدون و ضحاک برپایه تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی واکاوی لایه های معنایی متن برپایه نظریه هایی است که بیشتر، از حوزه های دیگر علوم انسانی گرفته شده است. یکی از تازه ترین نظریه ها در این زمینه تاریخ گرایی نوین است که در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد میلادی، استیون گرینبلَت آن را پایه گذاری کرد. برخلاف تاریخ گرایی سنتی که از تأثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نوین به تأثیر متقابل ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. این پژوهش داستان فریدون و ضحاک را برپایه تاریخ گرایی نوین و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، با رویکردی توصیفی تحلیلی بررسی و تحلیل و معنای تازه ای از آن ارائه کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که کشمکش گفتمان ایرانی (فریدون و کاوه) با گفتمان انیرانی در این داستان بر سر قدرت است که سرانجام به غلبه گفتمان ایرانی می انجامد. شخصیت های این داستان هریک نماینده گفتمانی در جامعه داستان هستند. در آغاز، گفتمان انیرانی گفتمان مسلّط و در قدرت، و گفتمان ایرانی در حاشیه و خارج از قدرت است؛ اما در پایان داستان، وضعیت دگرگون می شود. پیرنگ داستان حاصل کشمکش گفتمان ایرانی و انیرانی بر سر قدرت است.
رمولوس کبیر و مرگ یزدگرد از منظر تاریخ گرایی نوین: نگاه دو نمایشنامه نویس به سقوط دو امپراتوری باستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ولاً به هنگام برخورد با آثار هنری دارای مضمون تاریخی، یا انتظار تطابق عین به عین آن اثر با تاریخ را داریم، یا اینکه منتظریم به نوعی خوانش هنرمند را از آن دوره تاریخی ببینیم. حالت اول که به هیچ عنوان، آن هم در جهان هنر قابل بازسازی و بازنمایی نیست. شیوه دوم نیز دیگر کارکرد سابق را ندارد. با داشتن شناختی کافی از نویسنده و شرایط گفتمانی و روابط قدرت در دوره زیست او بهتر می توان نوع نگاهش به تاریخ را در اثری تاریخی واکاوی کرد. در این مقاله با روش تطبیقی و تاریخی، دو اثر مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی و رمولوس کبیر نوشته فردریش دورنمات از منظر تاریخ گرایی نوین بررسی می شوند تا نشان داده شود که چگونه دو نمایشنامه نویس در دو مکان و زمان متفاوت از تاریخ اثر گرفته اند و بر تاریخ زمانه خود اثر گذاشته اند. این مقایسه تطبیقی نشان می دهد که انتخاب دوره ای خاص از تاریخ برای نوشتن نمایشنامه از طرف نمایشنامه نویس هدفمند بوده است و همچنین پرداختن به یک دوره تاریخی، متأثر از دوره زیست و فرهنگ نمایشنامه نویس است و علت تفاوت جایگاه قدرت و پایان بندی متن ها در همین موضوع نهفته است.
تحلیل و بازخوانی قصاید ناصرخسرو بر اساس نظریه تاریخ گرایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
283 - 309
متون ادبی در کنار پیوند با اوضاع اجتماعی زمانه خویش، گویای روابط پیچیده قدرت نیز هستند. در قصاید ناصرخسرو گفتمان های موجود در جامعه به گونه ای بازنمود شده که عمدتاً مقاومت هدفمند شاعر را در برابر ساخت قدرت حکومت سنی مذهب غزنوی نشان می دهد. بیشترین چالش های فکری ناصرخسرو را نقد قدرت و گفتمان های سیاسی و مذهبی عصر غزنوی به خود اختصاص داده است. شاعر بر اساس دانش دینی و چیره دستی زبانی خود، هژمونی گفتمانی حاکمیت غزنوی را به چالش می کشد. از نگاه شاعر، ساختار حکومت در آن دوره ترکیبی از اقتدار سیاسی و مذهبی است و نحوه اعمال و تثبیت قدرت، با تفسیر سیاسی از دین و دانش فقه شافعی در جهت مشروعیت بخشی به حکومت صورت می گیرد. ناصرخسرو به عنوان یک شاعر شیعی مذهب تلاش می کند تا در قالب سروده هایش به مشروعیت زدایی از حاکمیت سیاسی زمانه اش بپردازد. مساله نوشتار حاضر آن است که ناصرخسرو در آیینه اشعارش چگونه در برابر گفتمان غالب حاکمیت غزنوی واکنش نشان می دهد و باورهای مذهبی اش در ساخت گفتمان مشروعیت زایش تبلور می یابد؟ روش پژوهش حاضر تاریخ-گرایی نوین میشل فوکو است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که گفتمان ناصرخسرو در جهت مشروعیت زدایی از نظام سیاسی و اجتماعی عصر خویش، جدال گفتمان قدرت میان فقه سیاسی اهل سنت و شیعه را نشان می دهد.
خوانشی از داستان قباد پیروز در شاهنامه برپایه تاریخ گرایی نوین
حوزه های تخصصی:
تاریخ گرایی نوین یکی نظریه ها در زمینه نقد ادبی و از زیرشاخه های نقد پساساختارگرایی است که در اواخر دهه هفتاد و اویل دهه هشتاد از سوی استیون گرینبلَت پایه گذاری شد. وارونه تاریخ گرایی سنتی که از تأثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نوین به تأثیر دوسویه ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با رویکردی تحلیلی توصیفی کوشیده ایم داستان قباد پیروز را در شاهنامه فردوسی برپایه نقد تاریخ گرایی نوین بررسی، گفتمان های آن را شناسایی و تحلیل و سرانجام دریافت معناییِ تازه ای از آن ارائه کنیم. برپایه نتایج به دست آمده می توان گفت در داستان قَباد پنج گفتمان وجود دارد که کشاکش آن ها با یکدیگر شالوده روایت را می سازد و آن را پیش می برد. گفتمان های شناسایی شده عبارت اند از: گفتمان قَباد، بلاش، سوخرای، مزدک و موبدان. هر یک از این گفتمان ها در یک دوره زمانی به قدرت می رسند و در مرکز قرار می گیرند؛ اما میزان کشاکش ها به اندازه ای است که دوباره از مرکز به حاشیه رانده می شوند. روی هم رفته در این پژوهش کوشش شده است تا از راه واکاوی روابط گفتمان ها با همدیگر و نور انداختن به زوایای تاریک داستان دریافت تازه ای از آن به دست داده شود.