مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شکسپیر
حوزه های تخصصی:
این مقاله در نظر دارد تا با توجه به نظریه هگل در پیوند با فلسفه هنرهای زیبا خوانشی تازه از قصه زمستان شکسپیر به دست دهد. پژوهشگران تلاش خواهند کرد ایده های هگل را درباره جنبه های هنری نمایشنامه نامبرده به کار گیرند. در این مطالعه، ارزش های زیبایی شناختی نمایشنامه از دو دیدگاه متفاوت اما کاملاً وابسته کلاسیسیسم و رمانتیسیسم و با توجه به تعاریف هگل از دوره های متفاوتِ ظهور و رشد و نموِ شکل های هنری بررسی خواهند شد. نمایشنامه قصه زمستان دربرگیرنده هر دو شکل هنری کلاسیسیسم و رمانتیسیسم است اما چنین یافته ای لزوماً دلیل بر اعتقاد کامل شکسپیر به آنها و یا بکارگیری غیرجانبدارانه شان نیست. همان گونه که نشان خواهیم داد، شکسپیر نه ایده های زیبایی شناختی کلاسیسیسم را باور داشت و نه زیبایی شناسی رمانتیسیسم را آن گونه که باید وفادارانه و یا جانبدارانه بکار بست، بلکه روی مرز میان این دو زیبایی شناسی حرکت کرد و هوشمندانه و با شوخ طبعی گونه ای طنزآمیز از آنها آفرید.
مقایسه ی عشق در غزل های سعدی و شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق پاسخی به معمای وجود انسان و جوابی کامل به عمیق ترین نیاز او برای غلبه برجدایی ورهایی از زندان تنهایی خویش است . مضمون عشق در غزل شکسپیر به متون ادبی فارسی بسیار نزدیک است. غزل سعدی یکی از بهترین جلوه گاه های ظهور عشق است و این عشق را می توان از جهاتی با عشق شکسپیر مقایسه کرد. شکسپیر از نظر زمانی حدود سه قرن با سعدی فاصله دارد اما از نظر محتوا می توان شباهت های قابل توجهی درغزل های هردو یافت.
روش تحقیق در این نوشته، به شیوه ی مقایسه ی معنایی است به این شکل که محتوا و مضمون غزل های شکسپیر با محتوای برخی ابیات غزل های سعدی مقایسه شده است. طی مطالعه ی اجمالی غزل-های عاشقانه ی سعدی و غزل های شکسپیر شباهت های معنایی ومفهومی قابل توجهی ملاحظه شد. ابتدا شباهت ها و سپس تفاوت ها دسته بندی شده است. با توجه به این که تعداد غزل های شکسپیر نسبت به غزل های سعدی کم تر است، بسامد تکرار یک مفهوم در غزل های سعدی بیشتر مشاهده شد، به این دلیل در متن، گاه چندین شاهد مثال از سعدی در برابر یک یا احیاناً چند شاهد مثال از شکسپیر آورده شده-است. شایان ذکر است که امکا ن مقایسه و بررسی تمام غزل های سعدی و شکسپیر در این مجال نبود و این نوشته، چشم انداز روشنی برای پژوهش های بیشتر می تواند باشد.
داستان رستم و اسفندیار و نمایشنامه مکبث
حوزه های تخصصی:
داستان رستم و اسفندیار، یکی از زیباترین و جذاب ترین داستان های شاهنامه فردوسی است. مکبث نیز نمایشنام های معروف از شکسپیر است.این دو اثر ادبی، از جهاتی، وجوه اشتراکی دارند. مقاله حاضر، تلاشی است برای بررسی وجوه اشتراک داستان های رستم و اسفندیار و مکبث، با تکیه بر سیر روایت، رخدادها و شخصیت های این دو اثر.
خاستگاه شرقی «شاه لیر» بر اساس تطبیق ساختار آن با داستان های شرقی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی به بررسی تلاقی ادبیات در زبان های مختلف و روابط پیچیدة آن در گذشته و حال و روابط تاریخی آن از حیث اثرگذاری و اثرپذیری درحوزه های هنری، مکاتب ادبی و جریان های فکری می پردازد. در این میان تطبیق آثار شرقی با آثار غربی به عنوان دو قطب مقابل، همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. مقالة حاضر با طرح این سؤال که « آیا نمایشنامة «شاه لیر» اثر شکسپیر ریشه در افسانه های کهن شرقی - ایرانی دارد؟» و پس از نشان دادن احتمال وجود ارتباط شاه لیر شکسپیر با شرق، سعی کرده است با تطبیق این نمایشنامه، با نمونه هایی از انواع مختلف منابع شرقی – ایرانی از جمله اسطورة فریدون، افسانة هندی گل بکاولی، قصة عرفانی قلعة ذات الصور، داستان میرزا خسته خمار و داستان پادشاه و سه دخترش، شباهت های موجود در روایت غربی با روایت های شرقی را نشان دهد. در این مقاله، با کاهش داستان شاه لیر به نه «بن مایه» و تطبیق آن با داستان های مورد نظر معلوم شد که این داستان با تطبیق بیش از نود درصدی بن مایه های اساسی آن با نمونه های شرقی، می تواند خاستگاه شرقی داشته باشد. پژوهش هایی از این دست در حوزة مطالعات ادبی معاصر ایران بی سابقه نیست، اما تا جایی که نویسندگان اطلاع دارند، پژوهش مستقلی دربارة نمایشنامة شاه لیر شکسپیر، بر این اساس انجام نشده است.
بررسی تطبیقی مدایح سعدی و ویلیام شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعدی و شکسپیر هر دو چهره هایی نام آشنا و جهانی هستند. از این روی پرداختن به بررسی تطبیقی اشعار آن ها دارای کمال اهمیت است. اگرچه این دو شاعر مربوط به دو منطقه ی جغرافیایی و دو حوزه ی فرهنگی و زمانیِ جداگانه هستند، ولی شکسپیر در انگلستان و اروپا همان شهرت و محبوبیتی را داراست که سعدی در ایران دارد. مدایح این دو شاعر حاکی از مسایلی است که بررسی آن ها را جهت شناخت هر چه بیشتر افکار و ایده آل های آنان، ضروری می نماید. عناصر اجتماعی حاکم بر روزگار آن ها دارای شناسه هایی است که در مدایح انعکاس یافته است. تطبیق مدایح آن ها به عنوان تصویری از آرمان های جامعه قابل توجه است. روابط این دو شاعر با ممدوحان خود و جایگاه آن ها در مجامع ادبی و هنری به روش مقایسه ای بررسی شده است. امید است که این رویکرد از طرف محققان به دیگر جنبه های هنری آنان نیز تسّری یابد تا بهتر شناخته شوند..
تراژدی قدرت: بررسی تطبیقی داستان «بهرام چوبین» و تراژدی مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان «بهرام چوبین» از شاهنامه فردوسی و نمایشنامه مکبث اثر ویلیام شکسپیر، به سبب وجوه مشترکی که دارند از جمله در شخصیت پردازی، عمل دراماتیک و نوع رویکرد به مقوله قدرت، موضوع شماری از بررسی های تطبیقی بوده اند؛ با این حال جست و جویی عمیق تر در لایه های درونی این دو روایت، چالش مشترک میان خود درونی و خود بیرونی دو قهرمان را نیز آشکار می سازد که به واکنش آنها در وسوسه رسیدن به قدرت انجامیده است؛ قدرتی که مشروعیتش موجه نیست و اگرچه این تمایل به قدرت در وجود دو قهرمان، به ظاهر ریشه در تقدیر دارد، در اصلْ وسوسه ای است درونی که نمودی بیرونی پیدا کرده و به سقوطی تراژیک ختم شده است. در این پژوهش با مقایسه این جنبه مشترک در این دو اثر برآنیم تا در پاسخ به این پرسش ها که مکبث و بهرام چوبین از چه روی وفاداری به پادشاهان زمان خود را کنار گذاشته و راه خیانت پیموده اند؛ در این راه، از کدام ابزارها برای رسیدن به قدرت بهره برده اند؟ و چرا به رغم لیاقت فراوانی که از خود نشان داده اند به صورتی تراژیک قدرت را از دست داده و سقوط کرده اند؛ نشان دهیم که این دو قهرمان در چالش میان خواسته های درونی و شرایط بیرونی تصمیم گرفتند متناسب با آرزوی درونی شان و نگرش شایسته سالارانه مبتنی بر لیاقتِ رسیدن به قدرت، سر به شورش بگذارند و بر جایگاه پادشاهی تکیه بزنند.
بررسی عناصر تطبیقی نمایشنامه رومئو و ژولیت شکسپیر با لیلی و مجنون نظامی
شکسپیر و نظامی دو شاعر افسانه سرای بسیار حساس و خوش سخن اند که نماینده تمدن شرق و غرب می باشند. ولی قبل از هر انتسابی هر دو به خاندان عظیم انسانیت منسوبند. هر دو دارای یک گونه حواس ظاهر و باطن می باشند، در همان حال از دو تمدن بزرگ بشری حکایت می کنند. مقاله مورد نظر در کلام این دو گوینده ی آسیایی و اروپایی به خوبی دلیل بر این دارد که نوع انسان در این عاطفه شریف وحدت کامل و اشتراک مطلق دارد و اگر از اغراض نژادی و تعصبات ملی که از منافع خسیسه ی مادی یا هواهای ناپسند نفسانی ناشی می شود پاک و مبرا می گردد، در انجام و آغاز شریک بوده و خواهند بود . این مقاله توصیفی تحلیلی می باشد و سعی شده است در موارد اشتراک این دو داستان سخن گفته و هم مواقع اختلاف آن را نشان دهد تا در اولی معلوم گردد که آدمیزاد در اصل و مبدا یک خلقت طبیعت و یک نوع احساس دارد و انتها و سرانجام او نیز یکی است و در ثانی مشاهده می شود که قریحه شرقی و غربی در رقت معانی و سبک و بیان وقایع و اختراع حکایت با یکدیگر تا چه اندازه مخالف و موافق هستند.
بررسی تطبیقی آموزه های تعلیمی در بهرام چوبین فردوسی و مکبث شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهرام چوبین فردوسی و مکبث ویلیام شکسپیر به هم شبیه هستند. پس می توان این دو اثر را با هم مقایسه کرد. مقاله پیش روی از رهگذر تطبیق به ارزشهای اخلاقی در بهرام چوبین و مکبث و کارکردهای تعلیمی آنها می پردازد. فردوسی و شکسپیر بسیار ماهرانه به تطورات سردارانی همانند بهرام چوبین و مکبث در چنگال قدرت می پردازند. هر دو سردار بعد از فتح، خیال پادشاهی به سرشان می افتد و هر دو به واسطه موجودات غیربشری از آینده باخبر می شوند. مکبث از زنان ریش داری خبر فرمانروایی کاودور و پادشاهی اسکاتلند را دریافت می کند. بهرام از زنی که شاه پریان است حکم شاهی می شنود. نتایج تحقیق نشان می دهد که شکسپیر متاثر از جهان بینی دوره الیزابت شاه را بزرگ و عالی در نظر می انگارد که از طرف خداوند حاکم انسانها است و کشتن وی مساوی با کشتن خیر است در حالیکه در بهرام چوبین، فردوسی همگام با سردار شجاع است و جهان بینی فرّ ایزدی را به چالش می کشد. روش این مقاله با استناد به مکتب ادبیات تطبیقی امریکایی می باشد که به مقایسه شباهت ها و افتراقات آثار ادبی می پردازد.
بررسی تطبیقی شخصیت « سودابه » در «شاهنامه فردوسی » و «لیدی مکبث » در «مکبث شکسپیر
منبع:
زن و فرهنگ سال پنجم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۰
23-40
حوزه های تخصصی:
فردوسی شاعر نامدار ایرانی و شکسپیر شاعر و نویسنده بزرگ انگلیسی، به فاصله تقریباً 600 سال خالق شاهکارهای برجسته و پر از رمز و راز شده اند که هر دو نیز از شهرت و اعتبار جهانی برخوردارند. در آثار فرا ملی آن ها، احترام به انسانیت و مردمی موج می زند. درهر دو اثرحماسه های قهرمانی و دلاوری زیادی وجود دارد.هدف از نوشتن این مقاله نشان دادن نقش زن در این دو اثر ادبی است که انتخاب آن بدلیل شباهت های بین طینت این دو زن است از جمله : پلیدی، حیله گری وگستاخی آنان که تأثیر زیادی بر عملکرد همسرانشان داشته و موجب جنگ، خونریزی و قتل شده است ویا بدنبال خود مختاری و قدرت بوده اند. نگارنده در این مقاله سعی دارد وجوه تشابه و تمایز دو شخصیت «سودابه » در شاهنامه به عنوان زنی خیانت کار، حسود، انتقام جوو وسوسه گر و ازسوی دیگر « لیدی مکبث » در یکی از تراژدی های شکسپیر به نام «مکبث »که داستان غم انگیزی است و در آن کینه، حسد، انتقام، خیانت، آزار
شاعران اندرزگوی حاکمان در غرب و شرق بررسی مقایسه ای دیدگاههای سعدی و شکسپیر در خصوص صلح و جنگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شکسپیر در طلایی ترین دوره سیاسی و آرام ترین برهه اجتماعی تاریخ انگلستان، که با کمترین تنش نظامی نسبت به دوره های قبل سپری می شد، به امر جنگ و صلح می پردازد، زیرا در نیم قرن حکومت الیزابت بدون هیچ لشکرکشی به سایر کشورها و تنها با دفاع در برابر زیاده خواهی اسپانیا، هیچ جنگی و ویرانی ببار نیامده بود. در اینجا نیز تخیل خلاقانه شاعر نقشی را به تصویر می کشد که خود ندیده و صدایی را به گوش مخاطبان می رساند که خود نشنیده بود. زشت نمایی جنگ در تراژدی و برجسته کردن صلح در کمدی های شکسپیر و از سوی دیگر پند و اندرز حکیمانه سعدی به حاکمان دوران خود موضوعی است که این مقاله به دنبال پردازش آن است. منش ادبی شکسپیر بیشتر به سبک و سیاق ادیبان شرقی مانند سعدی شیرازی شبیه تر است که این مقاله سعی در بررسی شباهت های سبک این دو شاعر نامی شرق و غرب دارد. سعدی از راه هشدار وپند و اندرز شاهان را از خودکامگی، جنگ و ستم برحذر می دارد. الیزابت با یاری ادیبانی مانند شکسپیر تلاش زیادی کرد تا جنگ را تقبیح و صلح و آرامش را تمجید کند. شعار "می بینم وچیزی نمی گویم"مبتنی بر صبر وخویشتنداری بود که ملکه انگلیس بدان اعتقاد داشت و بر این اساس قصد داشت در کشورداری شکیبایی کند و از گسترش خشونت پیشگیری نماید. شکسپیر ادیب، همگام با سیاستمداران صلح دوست زمان خود بر غلاف کردن شمشیر، درباره زشتی عواقب مخرب جنگ قلم فرسایی می کند.
بررسی تطبیقی ترجمه های فارسی و عربی ضرب المثل ها در نمایشنامه های شکسپیر (مطالعه موردی: هشت ترجمه از «هملت» و چهار ترجمه از «رام کردن زن سرکش»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
69 - 94
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیشِ رو، در پی شناسایی و شناساندنِ روش هایِ انتقالِ مفهومِ ضرب المثل ها، از لابه لایِ برابرسازی های زبانی است. به این منظور، مقاله حاضر بر پایه روش های کاربردی تر در ترجمه ضرب المثل ها و با بهره گیری از روش «توصیفی-تحلیلی» بر آن است تا دریابد راهبردِ اصلیِ مترجم های عربی و فارسیِ دو نمایشنامه «هملت» و «رام کردن زن سرکش» چیست؟ همچنین، اینکه این مترجم ها در چه زمان و در چه حالتی به ترجمه تحت اللفظی، جایگزین سازی با ضرب المثل یا ترجمه تفصیلی آزادِ یک ضرب المثل، روی آورده اند؟ در پاسخ به این پرسش ها، نخست، فرهنگ ضرب المثل های انگلستان در قرن شانزدهم و هفدهم ، به عنوان منبعِ اصلیِ پژوهش در نظر گرفته شد. سپس، ضرب المثل های به کاررفته در دو نمایش نامه، با استناد به آن استخراج شده و در بخشِ ضرب المثل، در دو زیربخش ارائه گشتند. واژه ها و پاره گفته های به کاررفته در برگردان ها، به عنوان داده های اصلی پژوهش، در دو سطح واژگانی- نحوی و دلالی با یکدیگر مقایسه و توصیف شدند. در پایان، گزارشی از راهبردهای مترجم ها در برگردانِ ضرب المثل ها بر پایه ویژگی های مورد اشاره در تعریف جامع ضرب المثل (تعریف منتخب این پژوهش) ارائه شد. یافته های پژوهش، تفاوت معناداری را مابین برگردانِ مترجم های عربی و فارسی نشان نداد. لفظ گرایی، راهبردِ غالبِ مترجم ها است و برای گره ها و نقطه های دشوار مفهومی- معنایی، پانوشت نیز بر آن افزوده گردیده است. نارسایی مفهومی، فقط در برگردانِ اندکی از ضرب المثل های در پیوند با گروه ضدالمثل ها دیده شده است.
مقایسه شخصیت پردازی در لیلی و مجنون نظامی با رومئووژولیت و آنتونی و کلئوپاترا اثر شکسپیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
35 - 48
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به مقایسه جنبه های شخصیت پردازی و شباهت های محتوایی لیلی و مجنون نظامی، رومئو و ژولیت و آنتونی و کلئوپاترا شکسپیر می پردازد که البته در اثنای این تطبیق، به دیگر جنبه های ادبی آن ها توجه شده است. حاصل پژوهش این که نظامی شاعر قرن ششم هجری و شکسپیر شاعر و نمایشنامه نویس انگلیس در قرن پانزدهم میلادی، نقاط مشترک حسی و حکمی زیادی در آثارشان مشاهده می شود، نظیر قائل بودن به نیکی ها و جریان داشتن عشق در شریان زندگی بشر و آرزوی داشتن جهانی بهتر به دور از خیانت، استبداد، حسد و کینه ورزی. البته هر یک از این شاعران در زمینه هایی بر دیگری پیشی گرفته اند، اما به هر ترتیب، هر دو شاعر تقریباً در یک افق نزدیک به هم به جهان و انسان های اطراف خود نگریسته و خواهان ترسیم و رسیدن به آرمان شهر یا مدینه فاضله در آثار خود بوده اند.
بررسی براندازی گفتمان ایﺪئولوژیک در بازآفریﻨی از ﺷکﺴﭙیﺮ: نمایﺸﻨﺎمهﻫﺎی ﻟیﺮ و روزنکرانتز و ﮔیﻠﺪنسترن مردهﺍند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
109 - 126
حوزه های تخصصی:
نویسندگان بیشماری به زندگی و آثار ویلیام شکسپیر و تأثیر آن در ترویج ادبیات انگلیسی پرداختهاند. اما در تئاتر معاصر، در پرتو جنبش دانشجویی سال ????، چهره شکسپیر به عنوان نمایشنامهنویسی که تحت تأثیر قدرت بوده و بر ایدئولوژی آن صحه میگذاشت، معرفی گشت. بیشتر نمایشنامهنویسان معاصر به بازآفرینی آثار او پرداختند تا در برابر گفتمان ایدئولوژیک در آنها به مخالفت برخیزند. ادوارد باند در نمایشنامه لیر (????)، شاه لیر شکسپیر را بازآفرینی کرده، و لیر را از خودکامهای بىتفاوت، به مبارزی بر ضد قدرت خودکامه کوردلیا ترسیم مىکند. تام استاپارد نیز در نمایشنامه روزنکرانتز و گیلدنسترن مردهاند (????)، با بازآفرینی هملت، دو چهره ناچیز در آن را به دو چهره اصلی بدل مىکند که سعی در رد نظرات اشرافی همچون هملت و کلادیوس دارند، اما در پایان درمىیابند که بازیچه دربار شدهاند. این نمایشنامهنویسان باور دارند که معرفی شکسپیر همچون چهره ملی با نوعی فاشیسم برابر است. بنابراین، پژوهشگران کوشیدند تا با بررسی این دو نوشتار مهم از دو نمایشنامهنویس مطرح که بیش از همه به شکسپیر پرداختند، و دو شاهکار وی را به نقد کشیدند، به بیان دلایل اسطورهزدایی از شکسپیر، همانند الگویی برای فرهنگسازی معاصر، بپردازند.
رام کردن زن سرکش: نقد فرهنگی بر شیوه های سرکوب صدای زن در دوره رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیروس غنی، شکسپیر، ایران وشرق. نیویورک: انتشارات میج، 2008. 208 صفحه، شابک: 9781933823249(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب شکسپیر، ایران و شرق اثری در زمینه ادبیات تطبیقی با تکیه بر قلمرو انگلیسی و فارسی است. بی تردید این اثر جامع ترین کتابی است که در این زمینه نوشته شده است. موضوع اصلی کتابِ حاضر چگونگی علاقه مندی شکسپیر به شرق خاصه ایرانِ ایرانِ زمانه اش و کسب شناختی درباره آن است. این کتاب دارای یک مقدّمه، ضمیمه (گزیده ای از ترجمه های آثار نمایشی شکسپیر به چند زبان شرقی: فارسی، ترکی، عربی، و هندی)، کتاب نامه، نام نامه و پنج فصل است: 1. زندگینامه مختصر ویلیام شکسپیر، 2. خاندان تئودر (هنری هفتم، هنری هشتم، ادوارد ششم، ماری، و الیزابت) و خاندان صفوی (تاریخ مختصر ایران، سلسله صفوی، شاه عباس اول، و زوال سلسله صفوی)، 3. سفر سیّاحان به ایران و روابط تجاری (ونیز و پرتغال، و تجارت انگلستان با ایران) 4. شکسپیر و ساوت همپتون؛ اسکس و عزیمت برادران شرلی به ایران (ارلِ اسکس، و برادران شرلی) و 5. تلمیحات ایرانی و شرقی در نمایشنامه های شکسپیر.
منابع تلمیحات شکسپیر به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آثار ویلیام شکسپیر، اعم از شعر و نمایشنامه، اشارات و تلمیحات فراوانی به چشم می خورد. دامنه این تلمیحات نه تنها تاریخ، فرهنگ و اساطیر غرب بلکه شرق را نیز دربرمی گیرد. جستار حاضر به بررسی تلمیحات شکسپیر به فرهنگ و تاریخ ایران می پردازد. تلمیحات او شامل ایران پیشااسلام و پسااسلام می شود. در سنجه با تلمیحات شکسپیر به «دیگران» (مثلاً ترکان، یهودیان، و مغربیان) اشارات او به ایران، پیشا و پسا اسلام، کلی، مختصر و سطحی است. جستار حاضر، از سویی، می کوشد تا نشان دهد که شکسپیر از چه طرقی با ایرانِ معاصرش (ایران عصر صفوی) آشنا شد و از دیگر سو بر آن است تا شناخت او در این باب را در زمینه تاریخی خود قرار دهد. اطلاعات او در باب ایران پیشااسلام برگرفته از دو منبع اصلی بود. یکی، کتاب هایی که مورخان یونانی درباره تاریخ پارس نوشته بودند و ترجمه انگلیسی آنها در آن روزگار موجود بود و شکسپیر بدان ها دسترسی داشت. به علاوه، نمایشنامه های تاریخی نسبتاً متعدد با موضوع پارس بود که در آن ایام اجرا می شد. دیگری، شناخت او درباره ایران پسااسلام (خاصه عصر صفوی) عمدتاً برگرفته از سفرنامه های معروف مانند سفرنامه آنتونی جنکینسون، سفرنامه ریچارد هاکلویت و سفرنامه برادران شرلی بود.
بررسی اقتباس هملت در انیمیشن سیمپسون ها(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش در پی یافتن تغییراتی است که انیمیشن سیمپسون ها به مثابه رسانه ای متفاوت با ادبیات، در نمایشنامه هملت، اثر شکسپیر ایجاد می کند. در یکی از قسمت های سیمپسون ها، مجموعه تلویزیونی که از محبوبیت جهانی برخوردار است، اقتباسی کوتاه از هملت ارائه می شود. در این مقاله این مجموعه را بررسی می کنیم تا دریابیم این رسانه چگونه از هملت برای هجو زندگی آمریکایی بهره می گیرد. این پژوهش گذار ادبیات نخبه پسند به فرهنگ عامه پسند را بررسی می کند و سرشتی بینارشته ای دارد چون ارتباط ادبیات و رسانه را می کاود. ابتدا سنت های ژانریِ سریال سیمپسون ها و پیشینه شخصیت هایش شرح داده خواهد شد و سپس پرسش هایی که لیندا هاچن در اقتباس پژوهی طرح می کند مورد بررسی قرار خواهند گرفت. این پژوهش نشان می دهد که اقتباس هملت در انیمیشن سیمپسون ها، از یک سو فرهنگ نخبه گرا و ادبیات "فاخر" را ریشخند می کند و از سوی دیگر کلیشه ی خانواده ی هسته ای امریکایی را با طنزی اغراق آمیز هجو می نماید. فرهنگ پژوهان در ایلات متحده سیمپسون ها را از منظر ایدئولوژیک نقد کرده اند اما در ایران، انیمیشن ها کمتر مورد مطالعه نقادانه قرار گرفته اند. این مقاله نشان می دهد که سیمپسون ها چگونه با اقتباس دولایه نسبت به فرهنگ فاخر واکنش نشان داده اند.
هم آوردیِ آن دو: تن آوردگیِ جان مایه هایی هم گون در کالبدِ دو روایت: رستم و اسپندیار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
167 - 206
حوزه های تخصصی:
دنیای مکبث دنیای وحش بومی [1] است که در آن وسوسه در انتظار کسانی است که به وسوسه گراینده اند. این نمایش نامه، تراژدیِ ترس و وحشت و کشتار و خشونت و جنایت و فراتر از همه نیستی است. همه چیز تند روی می دهد، اما سرعت در کنار کندی قرار می گیرد تا بر ساختار متضاد نمایش نامه تأکید شود. شخصیت های اصلی در طول نمایش تغییر می کنند و در مراحل مختلف از سطوح زبانی مختلف بهره می برند. دنیای آن ها ترسیم شده است؛ ایده های اخلاقی، سیاسی و مذهبی بازنموده می شود. جاه طلبی، دلیری، ترس، شر، بی دادگری، انزوا، و نومیدی به روشنی نشان داده شده است. در این پژوهش، جان مایه هایِ اصلیِ تن آورده در رستم واسپندیار بزرگ ترین داستان حماسی شاهنامه و مکبث مانند «فرّ» و «دو کالبد پادشاه»، مفهوم زمان، بسامانی در برابر نابسامانی، افول دوران قهرمانی، رویین تنی، عبث ناکی و عناصر ماوراء طبیعی به بحث کشیده شده و با هم سنجیده شده است. [1] Wilderness
باروک و استحاله باورهای مذهبی در هملت اثر ویلیام شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشمکش های سیاسی، اجتماعی و مذهبی بین کاتولیک ها و پروتستان ها پس از رنسانس، رنگ و بویی متفاوت به آثار دسته گسترده ای از هنرمندان اروپا از جمله شکسپیر داده بود. منتقدین ادبی و هنری، این سبک و سیاق تازه را سال ها بعد تشریح کردند و نام هنر باروک را برآن نهادند. از جمله عناصر اصلی این هنر به چالش کشاندن مفهوم حقیقت در ذهن مخاطب و ایجاد حس عدم قطعیت در اوست. هنرمند باروک همچنین سعی می کند بین دنیای معنا و ماده آشتی ایجاد کند. نویسندگان این مقاله سعی دارند تا با تکیه بر این دو اصل باروک و با استفاده از روش تحقیق تبیینی، به بررسی موضوع و درونمایه های نمایشنامه هملت اثر ویلیام شکسپیر بپردازند. شخصیت هملت نماینده نسلی است که بر سر دوراهی کاتولیسیسم و پروتستانتیسم سردرگم مانده است. از یک سو، شبح پدر هملت او را به سوی کاتولیسیسم، دین آبا و اجدادی اش، می خواند و از سوی دیگر عقاید نوگرای کلادیوس، عموی هملت، در کشورداری و همچنین تربیت خود هملت در دانشگاه ویتبرگ، مهد پروتستانتیسم، او را به سوی عقاید تجددگرای مسلک مذهبی اجتماعی پروتستان می کشاند. با این حال، هملت در پایان، با یافتن یک راه سوم، مقصدی را برمی گزیند که برآیند هر دو آیین کاتولیسیسم و پروتستانتیسم است.
بررسی تطبیقی نمایشنامه شاه لیر ویلیام شکسپیر و شاه لیرادوارد باند با تکیه بر نقش خشونت در شخصیت های ادوارد باند از دیدگاه روانکاوانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مقایسه ی تطبیقی نمایشنامه شاه لیر شکسپیر و شاه لیر ادوارد باند با تکیه بر خشونت به عنوان عامل شکل گیری نمایشنامه های باند، پرداخته می شود. از نگاه رفتار گرایان، شخصیت فرد محصول کنش و واکنش متقابل میان دو دسته عوامل ارثی و محیطی است؛ خشونت و اخلاق نادرست و ریشه آن در کودکی و نمود آن در اخلاق کودک به بلوغ رسیده، مسئله مهمی است که با پرسش های زیادی روبه روست. هدف از این مقاله، شناخت و واکاوی خشونت وانواع آن در جوامع انسانی و بررسی نقش خشونت در آفرینش شخصیت های باند در نمایشنامه شاه لیر با دیدگاهی روانکاوانه است و با توجه به این که باز آفرینی و اقتباس حوزه ای است که در عصر حاضر بسیار مورد توجه قرار می گیرد، به انگیزه ی باند برای باز آفرینی شاه لیری دیگر می پردازیم .رویکرد روانکاوانه ی باند در خلق شخصیت های نمایشنامه شاه لیر است که مقایسه ی آن را با شاه لیر شکسپیر مهم می کند؛ از این جهت که خشونت موجود در شخصیت های شاه لیر شکسپیر به خصوص دختران شاه لیر، دارای دلیل و منشا روانی مشخص شده ای در نمایشنامه نیست، باند با دریافت این خلا، دست به پرورش و باز آفرینی شخصیت ها می زند.