مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
قدرت ملی
حوزه های تخصصی:
محاسبه و اندازه گیری قدرت ملی و طرح فرمولی که با آن بتوان بین کشورها در یک زمان معین و یا بین وضع یک کشور در دو دوره متفاوت مقایسه به عمل آورد، همواره یکی از دغدغه های فکری دانشمندان و اساتید جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک، روابط بین الملل و علوم سیاسی بوده است. از این رو، برای اندازه گیری قدرت کشورها در تمامی دوران بعد از جنگ، بویژه در دهه های 60 و 70 میلادی تلاش های متعددی صورت گرفته است. مجموعه این تلاش ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد: گروهی از صاحب نظران فقط به معرفی عوامل موثر بر قدرت ملی در قالب عناصر متشکله قدرت ملی پرداخته اند و تعدادی متغیر را به عنوان مهمترین عوامل موثر بر قدرت ملی کشورها معرفی کرده اند. گروه دوم ضمن ارایه یک مدل مفهومی سعی در اندازه گیری قدرت ملی کشورها بر مبنای امتیازات کسب شده در مورد متغیرهای مفروض خود کرده اند و سرانجام گروه سوم ضمن انتخاب برخی عوامل و متغیرها با طرح یک مدل ریاضی و تعیین نوع رابطه و ترکیب بین متغیرهای مفروض به سنجش قدرت ملی کشورها پرداخته اند. در این مقاله، تلاش شده است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ابتدا نظریات مختلف در مورد عناصر متشکله قدرت ملی مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این بررسی، مشخص کردن مهمترین عناصر قدرت ملی از دید صاحب نظران مختلف بوده است. در ادامه، مدل های مفهومی و مدل های ریاضی سنجش قدرت ملی به تفکیک مورد ارزیابی قرار گرفته و تلاش شده تا با نقد و تحلیل این مدل ها، اولا مهمترین اشکالات مفهومی و ساختاری مدل های مذکور تبیین شود و ثانیاً با شناخت نقاط ضعف و قوت هر مدل، راهکارهایی برای طراحی یک مدل بهینه سنجش قدرت ملی ارائه شود
ساختار نظام قدرت منطقهای در خاورمیانه (با تأکید بر کشورهای برتر منطقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و تبیین ساختار نظام قدرت منطقهای در مناطق مختلف جغرافیایی کره زمین، کمک مؤثری به آگاهی و شناخت کشورها و قدرتهای منطقهای ـ در بررسی سیاستهای فرامرزی آنها ـ میکند. ردهبندی این گونه کشورها براساس قدرت ملی، شناخت آنها را تسهیل میکند. با تعیین منزلت ژئوپلیتیک یک کشور میتوان موقعیت آن کشور را برپایه وزن ژئوپلیتکی آن نسبت به سایر کشورها در سطح منطقهای یا جهانی مشخص کرد. برای دستیابی به منزلت ژئوپلیتیک هر کشور، سنجش قدرت ملی آن کشور امری ضروری بوده و این مهم مستلزم ارزیابی و محاسبه مؤلفهها و عوامل مختلف مادی و غیرمادی قدرت میباشد. درواقع برایند ثقل نیروها و عوامل مثبت و منفی تولیدکننده قدرت ملی یا به عبارت بهتر جمع جبری عوامل تولید قدرت، وزن ژئوپلیتیک کشورها را تعیین میکند. قدرت ملی براساس مؤلفههای ساختاری وزن ژئوپلیتیک تولید شده و درنهایت منزلت ژئوپلیتیکی کشور را شکل میدهد. با توجه به قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران (ج.ا.ا.) در جرگه کشورهای خاورمیانه، مطالعه و شناخت کشورهای این منطقه در ابعاد مختلف مؤلفههای قدرت و مقایسه آنها با همدیگر، جایگاه ایران را در این منطقه استراتژیک مشخص خواهد کرد. با تعیین قدرتهای برتر یا فروتر و مشخص شدن منزلت ایران در این ساختار نظام قدرت، کنشها و تعاملات منطقهای با شفافیت بیشتری انجام خواهد شد و این موضوع تصمیمسازان و سیاستمداران کشور را در راه تحقق اهداف ملی و صیانت از منافع ملی یاری خواهد رساند
منطقه گرایی در سیاست خارجی ایران
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اهمیت «منطقه گرایی» در سیاست خارجی ایران در خاورمیانه می پردازد. بعضی از دیدگاه های موجود ویژگی های ساخت قدرت و سیاست در ایران را به گونه ای می دانند که هرگونه ائتلاف و همکاری سیاسی – امنیتی، اقتصادی و فرهنگی را در سطح منطقه ای دشوار می سازد.
با این همه، سخن نویسنده در این مقاله این است که تغییر و تحولات سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیک در سطح منطقه خاورمیانه بعد از حوادث 11 سپتامبر، جایگاه منطقه گرایی را در سیاست خارجی ایران تقویت کرده است. در اصل ارزش استراتژیک و نقش ایران در تقویت مؤلفه های منطقه ای به مولفه هایی نظیر دولت ملی قوی، هویت ژئوپلیتیک و ایدئولوژی پویای شیعی مرتبط است. از این دیدگاه، نویسنده به تعریف دو مفهوم «منطقه گرایی سنتی» و «منطقه گرایی جدید» در رویکردهای سیاست خارجی ایران می پردازد که هر یک با نگاه متفاوتی سعی در تامین منافع و امنیت ملی ایران دارند. نویسنده نتیجه می گیرد که جمهوری اسلامی ایران باید با بازتعریف مؤلفه های قدرت ملی خود در سطح منطقه ای، به حل معضلات استراتژیک سیاسی- امنیتی با قدرت های فرامنطقه ای از جمله آمریکا بپردازد و از آن طریق روند تثبیت فرصت های اقتصادی و توسعه پایدار را به جریان بیاندازد.
تحلیل نقش جمعیت کلان¬شهر تهران در قدرت ملی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی به عنوان مفهومی ژئوپلیتیکی، ویژگی و صفت جمعی افراد یک ملت را منعکس می¬نماید و هم زمان به عنوان یک صفت فردی در رابطه با یک کشور و یک دولت تجلی پیدا میکند. بنابراین مجموعه انسان هایی که تشکیل ملتی را داده که در شکل یک کشور سازمان سیاسی پیدا کرده¬اند دارای قدرتی می¬باشند که از بر¬آیند قوای ترکیب شده آنها به دست میآید و می توان آن را قدرت ملی آن کشور دانست. مردم یکی از عناصر مهم وجودی هر حکومت می¬باشند. موضوع جمعیت یکی از مباحث جامعه¬شناسی، جغرافیای¬جمعیت و جغرافیای-انسانی محسوب می¬گردد، ولی اثر بخشی سیاسی آن در جغرافیای سیاسی مورد بررسی قرار می¬گیرد. جمعیت و ویژگی¬های آن به عنوان یک عامل مؤثر در توسعه و قدرت ملی کشور محسوب می¬گردد. برخی عوامل و متغیرها مانند تعداد جمعیت ممکن است در یک کشور دارای کارکرد مثبت بوده و در کشور دیگر کارکرد منفی داشته باشد اما جمعیت کلان¬شهرتهران با توجه به روند تغییراتی که از گذشته تا به امروز داشته است از لحاظ کمی و کیفی وضعیت مشخصی نداشته و بدون برنامه¬ریزی به صورت لکه¬ای در پهنه جغرافیایی کشور دیده می¬شود که در سطح ملی کشور را با چالش¬های اساسی مواجه کرده است. این پژوهش مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نقش جمعیت کلان¬شهر تهران در قدرت ملی کشور پرداخته است و یافته¬های حاصل از آن نشان می¬دهد کلان¬شهر تهران با وضعیت جمعیتی حال حاضر در قدرت ملی دارای کارکرد منفی می¬باشد.
جایگاه قدرت نرم در قدرت ملی با تاکید بر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت، توانایی یک بازیگر در استفاده از منابع و امکانات جهت تاثیرگذاری بر رویدادهای بین المللی به نفع خود است. کشورها برای حفظ موجودیت، امنیت و رفاه شهروندان خود و نیز مقابله با تهدیدات خارجی ناگزیرند سیاست ها و برنامه هایی را جهت افزایش توانمندی و قدرت ملی خود به کار گیرند. شرایط جدید نظام بین الملل باعث شده است مولفه های جدیدی در ساختارهای رسمی بین الملل نقش ایفا کنند و کشورها برای تامین منافع ملی خود ابزارها و راه های جدیدی را به کار گیرند که مهم ترین آنها را می توان بهره گیری از «قدرت نرم» دانست. جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت حساس استراتژیک و ژئوپلیتیک خود ناگزیر است ضمن توجه و تقویت جنبه های مختلف قدرت سخت (توان نظامی و اقتصادی) به تقویت ابعاد قدرت نرم خود نیز بپردازد. ایران زمانی می تواند از قدرت نرم خود بهره برده و به تقویت قدرت ملی خود دست یابد که استراتژی ، راهبرد و نیز ارزش های مطلوب خود را به گونه ای ارائه دهد که از دو بعد ملی و فراملی از مولفه های تولید قدرت خود نهایت بهره برداری را به عمل آورد. پژوهش حاضر تلاش دارد با رویکردی توصیفی- تحلیلی به شناسایی عوامل و مولفه های قدرت نرم بپردازد و جایگاه این مولفه ها را در قدرت نرم ایران بررسی کند. نتایج تحقیق نشان می دهد مولفه های قدرت نرم در مجموع اثرگذاری مثبتی بر قدرت ملی ایران دارند، اما کشور ما نتوانسته است از مولفه های فراملی موثر بر قدرت نرم، بهره برداری بهینه و مناسبی کند.
تحلیل مبانی جغرافیایی قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی به عنوان مفهومی ژئوپلیتیکی صفت جمعی افراد یک ملت یا ویژگی کلی یک کشور را منعکس می کند که برآیند توانایی ها و مقدورات آن ملت یاکشور محسوب می شود. درباره منشاء و عوامل قدرت ملی صاحب نظران الگوهای مختلفی را پیشنهاد کرده اند که می توان از ترکیب الگوهای مزبور همراه با تعدیلاتی به یک الگوی کلی تر دست یافت که عوامل تولید کننده قدرت ملی را شامل هشت دسته عوامل، سرزمینی ، اقتصادی، سیاسی، علمی– تکنولوژیکی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و فرامرزی می داند (حافظ نیا، 1376 : 64-60). در بین عوامل جغرافیایی تولید کننده قدرت برعواملی نظیر موقعیت جغرافیایی، فضای جغرافیایی، بنیادهای زیستی، منابع زیرزمینی (انرژی و کانی)، جمعیت و ملت تاکید می گردد. هدف از انجام این تحقیق کالبد شکافی عوامل بنیادین قدرت ملی ایران ازمنظر جغرافیا و بررسی وضعیت و چگونگی آن ها می باشد. لذا تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است. عوامل جغرافیایی مورد نظر در این تحقیق را سه پارامتر عمده یعنی موقعیت جغرافیایی، ثروت های طبیعی و جمعیت ایران تشکیل می دهد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق علاوه برمنابع کتابخانه ای از منابع رسمی، اسنادی و گزارش های آماری سازمان های ذیربط تهیه شده اند. این اطلاعات حول هریک ازمحورهای مزبور مورد بررسی ، طبقه بندی و تبیین قرارگرفته و نهایتاً مورد تجزیه و تحلیل واقع شده اند و گزارش تحقیق در پنج جلد تدوین و به کار فرما تحویل گردیده است . نتایج تحقیق نشان می دهد که موقعیت ارتباطی ایران واجد پتانسیل های ترانزیتی خوبی است که در حد بسیار نازلی مورد بهره برداری قرار گرفته است و این موقعیت واجد این نتیجه ژئوپلیتیکی است که بر وا بستگی و پیوند دولتها به ایران و بسط هم گرایی های منطقه ای تاثیر مثبت دارد. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در قرون گذشته تاکنون اسباب جذابیت برای قدرت های جهانی را فراهم کرده و علی رغم پتانسیل قدرت آفرینی، به دلیل ضعف نهاد دولت وحکومت در ایران، بصورت منبع تهدید علیه منافع و استقلال ایران عمل نموده است. موقعیت ژئواستراتژیک در چارچوب استراتژی های نظامی جهانی و منطقه ای جلب توجه نموده و در شرایط ضعف دولت درایران برای آن خطرآفرین می باشد. ثروت های طبیعی ایران بالقوه منشاء قدرت هستند، لکن بنیادهای زیستی ایران دچار فرآیند تخریب و کاهندگی می باشند و تکیه دولت به منابع زیرزمینی (انرژی و کانی) خود نیز در اقتصاد جهانی سبب شده که ابزارهای کنترل فرآیندهای اقتصادی آن خارج از مرزهای کشور باشد. بنابراین ثروت های طبیعی اگر چه فی نفسه منشاء قدرت هستند ولی شیوه های بهره برداری، فرآوری و کاربری آن تاثیر منفی برقدرت ملی ایران داشته است و نهاد حاکمیت را به مدیریت دریافت، توزیع و مصرف درآمدهای حاصل از منابع طبیعی تبدیل نموده است. در بعد جمعیت ، کمیت ایرانیان از لحاظ نظامی و دفاعی منبع قدرت محسوب می شود ولی از لحاظ اقتصادی به دلیل ناتوانی مدیریت ملی از فرآوری وکاربری بهینه آن، نقش منفی را بازی نموده است. ساختار اجتماعی و فضایی ملت ایران نیز تکانف و همبستگی ملی را تاکید نموده و برقدرت ملی تاثیر مثبت دارد.
جغرافیا و قدرت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه انسانهایی که تشکیل ملتی را داده و شکل یک کشور یا سازمان سیاسی پیدا کرده اند، دارای قدرتی می باشند که از برآیند قوای ترکیب شده آنها بدست می آید و می توان آن را قدرت ملی آن کشور یا ملت دانست. قدرت ملی دارای منشاء و مبادی گوناگونی است که در یک کارکرد جمعی به تولید قدرت ملی می پردازند. موضوع قدرت ملی از طرف جغرافیدانان، متخصصین ژئوپلیتیک و جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل، استراتژیستها و سیاستمداران مورد توجه قرار گرفته و هر یک از آنها سعی نموده اند فهرست عوامل تاثیرگذار بر قدرت ملی را ارائه دهند که در بخش عمده ای از آنها اشتراک نظر وجود دارد. جغرافیا یکی از عوامل اصلی قدرت ملی در نظریات متخصصین فوق الذکر بوده است. عوامل جغرافیایی در دو دسته عوامل جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی و به صورت کمی و کیفی در قدرت ملی کشورها تاثیر اصلی دارد. کشور ایران با موقعیت ویژه ای که به لحاظ پتانسیلهای جغرافیایی دارد، می تواند قدرت ملی برتر خاورمیانه باشد. در این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوالات هستیم که بستر اصلی و مبانی تعیین کننده قدرت ملی کشورها چیست؟ مولفه های جغرافیایی تاثیرگذار در قدرت ملی کدامند؟ و وضعیت ایران از لحاظ برخورداری از مولفه های قدرت آفرین چگونه است؟
بررسی تاثیر تمرکز اقتصادی بر قدرت ملی مطالعه موردی: منطقه کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی یک کشور، نقشی بنیادین در مباحث مربوط به جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک و در نهایت تنظیم الگوی رفتاری دولت ها در امور داخلی و روابط بین الملل ایفا می کند، به همین دلیل از آغاز قرن بیست و یکم، موضوع قدرت ملی از اهمیتی بیش از پیش برخوردار شده است و بیش از گذشته مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. از سوی دیگر قرن بیست و یکم قرن شهرهاست، چرا که اکنون بیش از نیمی از مردم دنیا شهرنشین اند، بر همین مبنا اغلب صاحب نظران علوم اجتماعی و انسانی بر این باورند که سرنوشت بشر امروز و آینده در شهرها رقم می خورد. شهرها که تا آینده ای نزدیک اکثریت مردم جهان را در خود جای خواهند داد، عرصه های رقابت جهانی برای جذب دانش و سرمایه شده اند و هریک به دنبال معروفیت در عرصه یا عرصه هایی از فعالیت بشر هستند تا در این رقابت وارد شوند. منطقه کلان شهری تهران نیز یکی از مناطق کلان شهری بزرگ دنیاست که قدرت اقتصادی و مالی نیز همچون قدرت سیاسی در آن متمرکز شده است، که در نتیجه رهبری اقتصاد ملی در تهران متمرکز شده و تمرکز اقتصادی با تمرکز سیاسی- اداری و تمرکز جمعیتی و خدمات اجتماعی هم نوا و همراه گردیده است. در این تحقیق که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد با بررسی و استفاده از برخی شاخص های اقتصادی موثر در قدرت ملی به تبیین نقش اقتصادی منطقه کلان شهر تهران در قدرت ملی پرداخته می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که احتمالاًً نقش اقتصادی منطقه کلان شهر تهران در قدرت ملی دارای کارکرد منفی است.
امنیت ملی امریکا؛ مفهومی سیال، ماهیتی ثابت
حوزه های تخصصی:
امنیت ملَی و را ه ها و رو ش های تأمین، حفظ و گسترش آن از پیچید ه ترین وظیفه های دولت هاست. تاکنون با توجه به شرایط محیطی متفاوت، تعریف های مختلف و متنوعی از این مفهوم ارائه شده؛ اما کاربست فراملّی این اصطلاح از سوی سیاستمداران آمریکایی روزبه روز گسترده تر شده است. پژوهش حاضر بر این فرضیه استوار است که میان افزایش اقتدار و قدرت ملّی آمریکا در داخل و خارج، با افزایش مداخله های این کشور در سطح جهانی رابطه ای مستقیم وجود دارد. فرض بر این است که دولتمردان این کشور، علیرغم وابستگی های حزبی متفاوت، دربارة لزوم برتری این کشور در سطح جهان اتّفاق نظر دارند. در طول دو سدة اخیر، دولت های مختلف دربارة مفاهیمی مثل امنیت و منافع ملّی نظر مشترکی دارند. به میزان افزایش قدرت و اقتدار این کشور در داخل و خارج امنیت معنایی گسترده تر یافته و به مرور مرز ملی نیز از
آمریکای شمالی شروع و سپس به آمریکای لاتین و در ابتدای قرن بیست ویکم تا اقصی نقاط جهان کشیده شده است. این مقاله می کوشد با تکیه بر مستندات تاریخی و شواهد عینی، دگرگونی معنایی مفهوم امنیت ملّی در آمریکا را در طول دو سدة اخیر واکاوی کند.
بررسی جایگاه ژئوپلیتیک انرژی در تأمین امنیت ملی ایران از منظر سه رویکرد امنیت ملی (گسترش محور، حفظ محور و توسعه محور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک انرژی ایران در دو بعد ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک، قابلیت بالقوه تأمین منافع و امنیت ملی کشور را دارا می باشد. در بعد ژئواکونومیک، ایران به عنوان دومین دارنده نفت و گاز جهان، ظرفیت تبدیل شدن به یکی از اصلی ترین شرکای انرژی مصرف کنندگان بزرگ نفت و گاز جهان را دارد. در بعد ژئواستراتژیک نیز ایران در موقعیتی قرار دارد که می تواند در امنیت انرژی منطقه ای و جهانی نقشی محوری ایفا نماید. موارد یاد شده باعث افزایش قدرت ژئوپلیتیک در راستای تأمین امنیت ملی کشور می گردد. در بین عناصر تعیین کننده سرنوشت کشور ایران، عوارض مثبت و منفی ژئوپلیتیک همواره حضوری پررنگ داشته اند. هم اکنون نیز یکی از مهم ترین متغیرهای ژئوپلیتیک مؤثر بر سرنوشت کشور، متغیر انرژی می باشد و یکی از راه هایی که ایران می تواند ضریب امنیت ملی خود را افزایش دهد، توجه به سیاست خارجی مبتنی بر امنیت انرژی است.استدلال اصلی این مقاله که با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی گردیده، این است که اگر در سطح تصمیم گیری کلان، از بین رویکردهای امنیت ملی کشور یعنی رویکردهای گسترش محور، حفظ محور و توسعه محور، اولویت به رویکرد امنیت ملی توسعه محور برای تعامل بیشتر با نظام جهانی داده شود در آن صورت است که می توان از طریق یک دیپلماسی انرژی منسجم و قوی، از ژئوپلیتیک انرژی در راستای توسعه قدرت ملی و تأمین امنیت ملی بهره جست.
نقش انرژی هسته ای در تغییر وزن ژئوپلیتیکی ایران (با تأکید بر منطقة خلیج فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی، به عنوان مفهومی ژئوپلیتیکی، برایند توانایی ها و مقدورات یک کشور است که بر گرفته از وزن ژئوپلیتیکی آن است. تأمین امنیت ملی و قدرت چانه زنی هر دولت در عرصة بین المللی هم ناشی از مؤلفه های قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی آن دولت است. افزایش این مقوله ها در گسترش مرزهای ژئوپلیتیکی مؤثرند. مرز ژئوپلیتیکی حوزه های نفوذ کشور متروپل است که مرزهای سیاسی کشور را دربرمی گیرد و تابعی از الگوی رقابت بازیگران در فضای جغرافیایی است. بازیگران سعی بر انبساط فضایی- جغرافیایی قلمرو ژئوپلیتیکی و یا پیشروی مرز ژئوپلیتیکی خود دارند و درمقابل، تلاش می کنند تا قلمرو ژئوپلیتیکی دیگران، به ویژه رقیبان منقبض و محدود شود و مرز ژئوپلیتیکی آن ها پسروی کند. از مؤلفه های تأثیرگذار در تولید قدرت و افزایش وزن ژئوپلیتیکی، انرژی هسته ای است. دسترسی به انرژی هسته ای، به عنوان یک پارادایم، باعث انبساط و انقباض مرزهای ژئوپلیتیکی ایران شده و چالش های ژئوپلیتیکی و سیاسی ایران را در منطقة خلیج فارس- که در نیم قرن اخیر تابعی از کاهش یا افزایش قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی ایران بوده است- متحول کرده است.
به نظـر می رسـد رویکرد مدبّـرانه به سرچشمه های قـدرت (ازجمله انرژی هستـه ای) می تواند به گستـرش مـرزهای ژئوپلیتیکی و بالا رفتن جایگاه ایران در عرصه های بین المللی بینجامد و موجب تحول در بسیاری از چالش های ژئوپلیتیکی و سیاسی ایران، به ویژه در منطقة خلیج فارس شود.
تحقیق حاضر با رویکرد و نگرشی توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ این سؤال است که دست یافتن به چرخة انرژی هسته ای، به عنوان عامل فزایندة وزن ژئوپلیتیکی، سبب گسترش مرزهای ژئوپلیتیکی ایران و راهگشای بسیاری از چالش های ژئوپلیتیکی و سیاسی می شود.
بررسی چالش های قدرت ملی در ایران با تأکید بر بحران هویت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین تلاش رهبران سیاسی در همه کشورها ارتقاء اقتدار ملی است. این در حالی است که به نظر می رسد جامعه ایرانی امروزه با چالش هایی در زمینه تأمین حداکثر قدرت ملی روبروست. یکی از مؤلفه هایی که در شرایط کنونی موجب گردیده تا قدرت ملی با چالش مواجه گردد، بحران هویت ملی است. هویت ملی به معنای وحدت و همبستگی میان اجزای تشکیل دهنده یک نظام سیاسی و اجتماعی، یکی از مؤلفه های اصلی اقتدار ملی محسوب می شود . این در شرایطی است که با افزایش ضریب وحدت و همبستگی ملی از میزان تهدیدات داخلی و خارجی کاسته شده و زمینه مناسبی برای توسعه و پیشرفت کشور فراهم می گردد.مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در پی بازشناسی رابطه میان متغیر هویت ملی به مثابه متغیر وابسته، با قدرت ملی به عنوان متغیر مستقل می باشد. همچنین تلاش می گردد تا با اشاره به برخی نمادهای بحران هویت ملی در ایران، عوامل و عناصر مؤثر در بروز آنها نیز معرفی گردند. رویکرد غالب در اینجا تحلیل کارکردی و شیوه گردآوری داده ها مبتنی بر روش اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد که هم اکنون هویت ملی به عنوان زیرساخت منافع ملی در کشور از درون با برخی چالش ها مواجه است که در صورت عدم توجه کافی به آنها از استعداد زیادی برای تبدیل شدن به بحران برخوردارند، که آن نیز به نوبه خود موجب کاهش ضریب قدرت ملی و آسیب پذیری کشور در مقابل تهدیدات خارجی می گردد.
تأثیر تحریمهای بین المللی بر عوامل قدرت ملی؛ با تأکید بر تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل بر علیه ج.ا.ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحریمهای شورای امنیت برعلیه ایران و به دلیل فعالیتهای هسته ای از سال 2006 آغاز شد و تا سال 2010 نیز 6 قطعنامه در این خصوص صادر شد که در طی زمان بر شدت اقدامات آنها افزوده شد. با توجه به مفاد قطعنامه ها، تحریمهای اعمال شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل بر علیه ایران از نوع تسلیحاتی، مالی و مسافرت افراد درگیر در بخش انرژی هستهای و صنایع موشکی است. اگرچه درجه این تحریمها با تحریمهای جامع فاصله زیادی دارد، ولی با این حال آثار آنها در جامعه قابل لمس است و در پی آن آثار زیانباری حتی بر بخشهای تحریم نشده نظیر بخش سلامت و اغلب عوامل قدرت ملی نظیر اقتصاد، محیط زیست، کارایی نظام سیاسی، علم و تکنولوژی، اجتماع و فرهنگ، امور نظامی و حتی امور فرامرزی تحمیل شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی در پی بررسی تحریم های بین المللی بر علیه ج.ا.ا و اثرات آنها بر قدرت ملی در طی ده سال گذشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه تحریمها در مواردی که به صورت هدفمند اعمال شده اند، به صورت مستقیم ریشهها و مبانی آن قدرت ملی را هدف قرار دادند، ولی به صورت غیرمستقیم نیز بخشهای دیگر کشور را مورد هدف قرار داده اند.
توسعه علمی و فناوری در کشور و تأثیر آن بر افزایش قدرت منطقه ای ؛ مطالعه تطبیقی جمهوری اسلامی ایران و هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن بیستم، عوامل گوناگونی در شکل گیری قدرت های جدید جهانی نقش داشته اند که شناخت این عوامل و بررسی چگونگی اثرگذاری آنها بسیار با اهمیت است. به طور قطع، یکی از این عوامل قدرت زا فناوری می باشد که با تأثیرگذاری بر حوزه های مختلف نظامی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجب افزایش قدرت ملی و فاصله گیری چند کشور از بقیه شده است. قدرت ملی در هر کشوری جایگاه آن را در سلسله مراتب قدرت جهانی یا ساختار ژئوپلیتیکی جهانی تعیین می کند که امروزه، ارتباط مستقیمی با درک مفاهیم اقتصاد ملی دارد. تأثیر مثبت و اساسی فعالیت در زمینه های اقتصادی بر رشد و توسعه قدرت ملی را می توان در بازسازی و برتری کشور های شکست خورده آلمان و ژاپن به دلیل بهره مندی از اقتصاد و فناوری و متقابلاً بهره مندی کمتر روسیه در صحنه جهانی با وجود دارا بودن قدرت نظامی مشاهده کرد.پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که علم و فناوری چگونه می تواند در تعامل با اقتصاد، موجب ارتقاء جایگاه منطقه ای و جهانی کشور شود. به همین جهت روش توصیفی – تحلیلی به عنوان روش تحقیق انتخاب شده و از چارچوب نظری «نظام ملی نوآوری» استفاده گردید، گردآوری اطلاعات مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. برای مطالعه تطبیقی نیز کشور هند انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که در کشورمان علی رغم وجود زیرساخت های لازم، نیروی انسانی کارآمد و تأکید و برنامه ریزی در سطح ملی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین فناوری زیستی، این دو بخش فناوری، تأثیر قابل توجهی در اقتصاد ملی نداشته اند در حالی که در هند، علی رغم جمعیت فقیر زیاد، بوروکراسی پیچیده، فساد اداری و مشکلاتی از این دست، با مدیریت مؤثر دو بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات و زیست فناوری، اقتصاد ملی قدرتمندی شکل گرفته و اشتغال و ثروت قابل توجهی تولید شده است. اقتصاد مبتنی بر فناوری در کنار سایر مؤلفه های قدرت همچون جمعیت، سرزمین پهناور و تسلیحات استراتژیک نظامی موجب ارتقاء جایگاه جهانی هند تا سطح قدرت های نوظهور شده است.
رتبه بندی قدرت ملی کشورهای خاورمیانه با استفاده از تصمیم گیری چندشاخصه جبرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و تبیین ساختار نظام قدرت منطقه ای در مناطق مختلف جغرافیایی کره زمین، کمک مؤثری به آگاهی و شناخت کشورها و قدرت های منطقه ای می کند. رده بندی این گونه کشورها بر اساس قدرت ملی، شناخت آنها را تسهیل می کند. با مشخص کردن جایگاه کشورها و تعیین قدرت های برتر یا فروتر در این ساختار نظام قدرت منطقه ای، کنش ها و تعاملات منطقه ای با شفافیت بیشتری انجام خواهد شد و این موضوع تصمیم سازان و سیاستمداران کشورها را در راه تحقق اهداف ملی و صیانت از منافع ملی یاری خواهد رساند. از این رو تلاش های متعددی از سوی دانشمندان و صاحب نظران جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک جهت سنجش و مقایسه قدرت ملی کشورها در قالب روش ها و مدل های مختلف صورت گرفته است. اما همه آنها از منظر یک یا چند متغیر یا بعد محدود، کشورهای جهان را رتبه بندی و مقایسه نمودند و هیچ گاه منعکس کننده قدرت ملی جامع و فراگیر کشورها نبوده اند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، جایگاه قدرت ملی کشورهای خاورمیانه با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه جبرانی مورد بررسی قرار می گیرد. به این منظور تکنیک انتروپی تعدیل شده برای تعیین وزن شاخص ها و با کاربرد روش های TOPSIS, SAW ELECTRA برای بررسی و رتبه بندی گزینه ها در مورد مطالعه ی قدرت ملی کشورهای خاورمیانه، مورد استفاده قرار می گیرند. پس از تحلیل حساسیت بر روی پارامترها و شاخص ها، نتایج مورد بررسی قرار می گیرند. مدل های مورد استفاده برای سنجش و مقایسه قدرت ملی کشورها در این پژوهش، از سوی نگارندگان ارائه شده و از نوآوری های تحقیق به حساب می آید. این مدلها از نظر روش کار و تعداد و ترکیب متغییرها و شاخص های موثر بر قدرت ملی نسبت به مدل های پیشین برتری دارد. نتایج نهایی حاصل شده از این پژوهش نشان می دهد، در منطقه خاورمیانه سه سطح قدرت قابل تشخیص است؛ قدرت های درجه اول به ترتیب شامل: ترکیه، ایران. قدرت های درجه دوم به ترتیب شامل: اسرائیل، عربستان و مصر. قدرت های درجه سوم به ترتیب شامل: سوریه، اردن، امارات، لبنان، عمان، عراق، کویت، یمن، بحرین و قطر می باشند.
تحلیل رابطه ی جمعیت و وزن ژئوپلیتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان جغرافیایی بدون جمعیت ساکن در آن به مکان بی روح شباهت دارد و به عنوان فضای بی هویت تلقی می شود. از طرفی رابطه ی نزدیکی بین گروه های انسانی ساکن در یک سرزمین و فرایند توسعه وجود دارد، به گونه ای که روند، جهت گیری و میزان آن تابعی از کم و کیف جمعیت است و از آنجایی که عوامل و عناصر قدرت ملی ارتباط مستقیمی با وزن ژئوپلیتیکی یک کشور دارد، پس از سنجش متغیر جمعیت در قدرت ملی یک کشور، می توان به تبیین نقش این عامل در وزن ژئوپلیتیکی کشور پرداخت. این تحقیق به بررسی نقش جمعیت در وزن ژئوپلیتیکی ایران می پردازد. روش انجام این تحقیق، توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات، روش کتابخانه ای و پرسشنامه ای است و ضمن مطالعه ی کمی و کیفی جمعیت ایران و آمار مربوط به سرشماری های سال های1335 تا 1385 پاسخگوی این سؤال اصلی است که تأثیر متغیر جمعیت در وزن ژئوپلیتیکی ایران چگونه است؟ نتیجه ی تحقیق نشان می دهد که در حال حاضر کشور ایران به لحاظ قدرت ملی در بین کشورهای دنیا در مقایسه با تعداد جمعیت آن، از جمله کشورهای متوسط است. هرچندکه امروزه تعداد جمعیت به تنهایی دلیل ثابتی بر قدرت ملی کشورها نیست. جمعیت ایران در بسیاری از شاخص های کیفی از جمله فرهنگ سیاسی مردم، توزیع و پراکنش جغرافیایی و همگونی یا ناهمگونی جمعیت،علی رغم روند رو به توسعه ی آن در برخی موارد، در حالت کلی از وضعیت متعادلی برخوردار نیست
بررسی توانمندی های راهبردی منطقه آزاد چابهار در راستای وزن ژئوپلیتیکی و قدرت ملی ایران (از منظر داخلی، منطقه ای و بین المللی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مناطق آزاد، وسیله ای برای ورود به بازارهای جهانی و بهره گیری از برتری های نسبی اقتصاد داخلی در بازرگانی بین المللی بوده و به عنوان تسریع کننده (کاتالیزور) ارتباط اقتصاد ملی با اقتصاد جهانی دارای جایگاه ویژه ای هستند. از آنجایی که وزن ژئوپلیتیکی و منزلت کشورها در نظام جهانی رابطه مستقیمی با قدرت و توان ملی کشورها دارد، مناطق آزاد به عنوان بخش سیاسی شبه مستقل از حکومت ملی/ مرکزی ، با کارکردهای متنوع اقتصادی، صنعتی، گردشگری و غیره، در افزایش قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی کشورها نقش حائز اهمیتی دارند. پرسش اصلی مقاله این است که آیا بندر دریایی و منطقه آزاد چابهار از وزن ژئوپلیتیکی لازم در راستای افزایش قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران برخور دار است؟ در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح است که به تبع موقعیت ژئوپلیتیکی کم نظیر بندر دریایی و منطقه آزاد چابهار در صورت حصول واقعی توسعه، دارای سه سطح از توانمند های ملی، منطقه ای و جهانی است. در سطح ملی توسعه چابهار مدخل و میان بری بر توسعه پایدار و همه جانبه استان محروم، آسیب پذیر و بحران خیز سیستان و بلوچستان است. در سطح منطقه ای همسایگی چابهار با افغانستان و جمهوری های محصور در خشکی آسیای مرکزی، ضمن ارزآوری ناشی از تجارت پرسود دریایی، می تواند مهیاکننده اسباب همگرایی کشورهای بالا و دیگر کشورهای منطقه باشد. قرارگرفتن چابهار در کریدور شمال- جنوب با مزایای فراوانش، نشان از جایگاه ژئوپلیتیکی برجسته چابهار در سطح بین المللی است؛ همچنان که مشارکت جدی دو قدرت هند (هم اکنون) و چین (در آینده نزدیک) بیانگر وزن ژئوپلیتیکی بالا و توانمندی های جهانی چابهار است.
تأثیر اقلیت های فضایی بر قدرت ملی (با تأکید بر اقلیت های قومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم قدرت ملی بعد از پیدایش و شکل گیری دولت های ملی از اروپا به سایر نقاط گسترش یافت و اکنون دستیابی به آن برای همه کشورها، مهم ترین سازوکار تحقق منافع و اهداف ملی محسوب می شود. قدرت ملی با منشأ و مبادی گوناگون نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فناورانه، جغرافیایی و... در یک کارکرد جمعی حاصل می شود، درحالی که عوامل مختلفی دولت ها را در حصول و تحقق آن مرتب با تهدید روبه رو می سازد. درنتیجه، گسترش کشمکش های قومی و افزایش اهمیت آن در سیاست بین الملل، وجود قومیت ها و به تبع آن تصور تضعیف قدرت ملی به فرضیه ای تعمیم پذیر در تحلیل مناسبات قومیت و چالش حاکمیت سیاسی تبدیل شده است. در همین راستا، «ترکیب ملت»، «کمیت اقلیت» و «مشارکت سیاسی مردم (اقلیت)» از نظر اینکه نشان دهنده میزان همگونی یا ناهمگونی جمعیت کشور و میزان مشارکت سیاسی مردم جامعه در مشروعیت بخشیدن به نظام حاکم است، همواره به عنوان عاملی قدرت آفرین مدنظر دولت هاست. براساس استدلال پژوهش حاضر، روابط متقابل گروه های اقلیت (قومی، مذهبی و...) و حاکمیت کشورها بر افزایش یا کاهش قدرت ملی نقشی مؤثر دارد. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و نتایج آن نشان می دهد تلفیقی از خواست اقلیت ها، ضعف حاکمیت ملی و همچنین حمایت های عوامل خارجی ممکن است نقش اقلیت ها را در کاهش قدرت ملی کشورها افزایش دهد.
بررسی متغیرهای موثر بر قدرت علمی و فناوری و ارائه مدل ارزیابی قدرت علمی و فناوری کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی، دارای منابع و سرچشمه های متعددی از جمله علم و فناوری است. این مؤلفه قدرت ملی به دلیل کارکرد بستر ساز آن در تولید و تقویت سایر ابعاد قدرت، همانند قدرت اقتصادی، نظامی و... از نقش کلیدی و مهمی در این عرصه برخوردار است. ازاین رو، این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و پژوهش میدانی به دنبال پاسخ به این سؤال است که: مهم ترین متغیرها و شاخص های شکل دهنده به قدرت علمی و فناوری کشورها کدام اند. یافته ها و نتایج پژوهش شامل دو بخش مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. بر این اساس، ابتدا در بخش مطالعات کتابخانه ای و با مراجعه به منابع معتبر مهم ترین شاخص ها و متغیرهای مؤثر بر قدرت علمی و فناوری کشورها استخراج گردید و با توجه به ماهیت و نقش آنها، این متغیرها در قالب شش عامل (فاکتور) نیروی انسانی، مالی و اقتصادی، میانجی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، برونداد علمی و عملکرد در علوم استراتژیک، طبقه بندی گردیدند. در بخش مطالعات میدانی، نیز پرسشنامه ای در قالب ۶ فاکتور و ۱۰۲ شاخص به دو زبان فارسی و انگلیسی طراحی گردید و در اختیار صاحب نظران داخلی و خارجی قرار گرفت. بر اساس تجزیه وتحلیل پرسشنامه ها، مهم ترین متغیرها و شاخص های قدرت علمی و فناوری شناخته شد و همچنین اولویت بندی فاکتورهای شش گانه نیز مشخص گشت. بر این اساس، فاکتورهای مالی -اقتصادی، نیروی انسانی و برونداد علمی و نوآوری به ترتیب اولویت اول تا سوم را به خود اختصاص دادند. درنهایت با توجه به یافته های کتابخانه ای و میدانی، مدل مفهومی پیشنهادی ارزیابی و سنجش قدرت علمی کشورها در قالب ۶ فاکتور و ۴۴ متغیّر طراحی گردید.
نقش امنیت افزای مطبوعات در جوامع چندقومی
حوزه های تخصصی:
به دلایل ساختاری، در اکثر دوران تاریخی، کشور ایران با دولت های مقتدر، متمرکز و خودکامه و به عبارت دیگر دولت حداکثر، رو به رو بوده است و این دولت ها نیز با پیگیری برنامه هایی، نه تنها افزایش ضریب امنیتی را باعث نشده اند بلکه کشور را نیز از دستیابی به توسعه درون زا بازداشته اند.
از آنجا که بدون مشارکت در زندگی جمعی، تحقق اهداف بلندی چون توسعه و امنیت اساسا ممکن نیست، بنابراین کارکرد اصلی نهادهای پرمخاطبی چون رسانه های جمعی، کمک به شکل گیری علایق جمعی، احساس برخورداری از قدرت و توانایی اصلاح و تغییر مناسبات اجتماعی و عادلانه کردن و تفاهمی کردن این مناسبات با هدف افزایش سطح قاعده امنیتی است.
دراین بین مطبوعات با ایفای کارکرد آموزشی خاص خود قادر به تبیین این مهم برای دولت ها هستند که می توان بعضی از اختیارات و مسئولیت های شهروندان را بر عهده گروه های خودگردان منتخب آنها گذاشت، بدون آنکه اقتدار اساسی دولت دچار آسیب شود. برای دولت ها باید روشن شود که افزایش مشارکت اجتماعی شهروندان در قالب گروه های حرفه ای و انجمن های داوطلبانه ضرورتا در تقابل با سیاست دولت ها نیست. این گروه ها نه تنها در تقابل یا مخالفت با آن گروه اجتماعی که قدرت حاکم به آن سپرده شده و به طور اخص دولت خوانده می شود نیستند، بلکه دولت فقط وقتی می تواند وجود داشته باشد که این گروه ها وجود داشته باشند، بدون گروه های ثانوی اقتدار سیاسی هم وجود ندارد.
دراین راستا مطبوعات محلی چونان یکی از پشتوانه ها و ابزارهای توسعه فرهنگی، قادر به ایفای نقش بسزائی هستند. این نشریات با پرکردن خلأهای اطلاعاتی مطبوعات مرکزی را در امر اطلاع رسانی، با توجه به گستردگی جغرافیایی کشور از نظر طرح اطلاعات محلی و پرداختن به فرهنگ و تاریخ نواحی مختلف، چهره ها و شخصیت های برجسته و یا برطرف کردن نواقص و کاستی های موجود، می توانند به رشد و تعالی فرهنگی مطبوعات کشور کمک کنند. ازسوی دیگر، مطبوعات محلی می توانند با بازتاب توانمندی های منطقه درکنار نارسائی های موجود، اعتماد مردم محلی را تقویت نموده و از این رهگذر حس همبستگی را در بین مردم آن منطقه جهت حل مشکلات برانگیزندو با تقویت انسجام اجتماعی در میان آنها باعث شکل گیری زیربنای محکمی جهت توسعه همه جانبه منطقه شوند. این مطبوعات علاوه بر ترویج مسائل فرهنگی باعث سودآوری های اقتصادی در منطقه نیز شده و موجبات اشتغال عده ای از افراد مستعد را فراهم آورده و همچنین می توانند با تحت پوشش قرار دادن بخش های مختلف یک استان و جمع آوری و ارسال اخبار و اطلاعات متفاوت، موجب مطرح شدن مسائل این مناطق در سطح کشور شده و با اقدام به هنگام مسئولان کشوری، از امنیتی شدن مسائل سیاسی و اجتماعی جلوگیری کنند.