مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
قدرت
حوزه های تخصصی:
در بررسی و تحلیل ماهیت استقلال دانشگاهی در نظام های آموزش عالی، ارزیابی و تبیین رابطه میان دو نهاد دولت و دانشگاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به میزانی که دولت بر سیاستگذاری های آموزش عالی دخالت و کنترل دارد، به همان تناسب اصل استقلال دانشگاه با چالش روبرو می شود. پژوهش حاضر با هدف فهم و تبیین چگونگی حضور و اثرگذاری نهاد قدرت بر آموزش عالی ایران انجام شده است. روش شناسی این پژوهش متاثر از رویکرد نورمن فرکلاو، «تحلیل گفتمان انتقادی» می باشد. اسناد و متون مورد مطالعه این پژوهش شامل کلیه متون و منابع نوشتاری و گفتاری است که پیرامون شرایط استقلال دانشگاهی در ایران و در ابعاد چهارگانه استقلال سازمانی، علمی، مالی و استخدامی مطرح هستند. با توجه به رویکرد تحلیل گفتمان، روش عملی جمع-آوری داده ها، مرور اسناد است. یافته های پژوهش نشان می دهد، نهاد دولت از طریق عوامل معتنابهی بر هر چهار نوع استقلال دانشگاهی در نظام آموزش عالی ایران تاثیر می گذارد. این عوامل به سه دسته «نظارتی و کنترلی»، «اداری و حقوقی»، و «مالی و آموزشی» تقسیم و طبقه بندی شده اند. با استناد به یافته های این پژوهش، مطالبه صنفی و تلاش اجتماع علمی برای غلبه بر سیاست ها و رویه های کنونی اعمال قدرت از سوی نهاد دولت بر استقلال دانشگاهی در ایران اکیداً پیشنهاد می شود. علاوه بر آن، «تعدیل نگرش های سیاسی»، «بازنگری دیدگاه سنتی و دولت گرا در حکمرانی آموزش عالی» و «تلاش برای احیای استقلال استخدامی دانشگاه ها» سه راهبرد سیاستی اصلی در احیای استقلال دانشگاهی در ایران قلمداد می شود.
عوامل مؤثر بر توزیع قدرت در شبکه سازمانی با تأکید بر رویکرد تحلیل شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر توزیع قدرت در شبکه سازمانی می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش پژوهشی همبستگی از نوع معادلات ساختاری بهره گرفته شد. جامعه آماری این پژوهش را تمام کارکنان غیر عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد (1250 نفر) در دوازده دانشکده و شش معاونت تشکیل دادند. در مجموع 141 نفر از کارکنان در این پژوهش مشارکت داشتند. نخست به منظور ترسیم شبکه سازمانی دانشگاه فردوسی مشهد با استفاده از داده های تحلیل شبکه، گراف شبکه ترسیم شد و موقعیت کنشگران کلیدی بر اساس دو شاخص مرکزیت درون درجه و مرکزیت بینیت در شبکه شناسایی شد. سپس بر اساس نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری، تأثیر منابع قدرت فردی و واحدهای سازمانی مؤثر بر توزیع قدرت سنجیده شد. به این ترتیب، منابع قدرت فردی از طریق اطلاعات و منابع قدرت واحدهای سازمانی از طریق مرکزیت بر توزیع قدرت اثر می گذارند.
شناسایی مؤلفه های مؤثر بر کارکرد سیاسی تفکر استراتژیک (استراتژی مشروعیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط ائتلافی از سازمان هاست که از طریق فرایند غیرمطمئنی از چانه زنی و تعدیل متقابل خواسته های مربوط به خود به سمت تحقق اهداف متکثر خود حرکت می کنند. چون یکی از مسایل استراتژیک سازمان، قدرت سازمان ها و گروه هایی است که توان تحمیل محدودیت هایی بر سازمان دارند، تفکر استراتژیک نه تنها باید سیستمی از استراتژی برای دستیابی به مزیت رقابتی و ایجاد ارزش خلق کند که باید استراتژی مشروعیت را برای توجیه حقانیت استراتژی سازمان از طریق یک فرایند چانه زنی سیاسی با سایر نهادها و سازمان ها ارایه کند. پژوهش حاضر درپی آن است که به بررسی و اولویت بندی مؤلفه های استراتژی مشروعیت بپردازد. در گام اول با مطالعه مدل ها و رویکردهای تفکر استراتژیک و نظریه های قدرت، ابتدا نه مؤلفه استراتژی مشروعیت شناسایی و سپس با روش دلفی با نظر خبرگان و در سه مرحله شش مؤلفه انتخاب شد. در گام دوم از روش دیمتل به منظور تحلیل و رتبه بندی علت ومعلولی استفاده شد. در نهایت و با توجه به نتایج تجزیه وتحلیل علی ومعلولی دیمتل، سه مؤلفه منابع قدرت، ساختار انگیزشی و انتظارات ذینفعان و قوانین بازی مؤلفه های علی هستند و سه مؤلفه میدان قدرت، ساز وکار نفوذ و نحوه تعامل ذینفعان معلول هستند.
بررسی هویت، قدرت و دانش در سه بَرخوانی بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهرام بیضایی ازجمله نویسندگان تأثیرگذار در ادبیات نمایشی ایران است. اعم کوشش این نویسنده از ابتدا بر روی سه محور اسطوره، حماسه و تاریخ بوده است که با تلفیق این عناصر با درام، خالق آثار متنوعی در ادب معاصر فارسی است. سه بَرخوانی بهرام بیضایی از اولین آثار این نویسنده، شامل سه روایت اساطیری از آرش، اژدهاک و جم است. برخوانی اصطلاحی برساخته از زبان این نویسنده است. این آثار به عنوان اولین تجربیات نویسنده در اواخر دهه سی به دلیل به کارگیری زبان ویژه خود در بازسازیِ اسطوره اهمیت ویژه ای در حوزه روایت دارد. هویت و قدرت این سه شخصیت اساطیری با توجه به زمان نگارش آن، در بعد از کودتای 28 مرداد 1332، به طور ناخودآگاه برای خواننده تولید گفتمان می کند. این مقاله به مسأله هویت و قدرت و دانش در سه برخوانی می پردازد، تا نقش متن را بر مسائل اجتماعی بررسی کند و قدرت و هویت سه شخصیت اساطیری آرش، اژدهاک، جم و در کنار آنان وزیر جم یعنی بندار بیدخش را به شکلی نوین و امروزی برجسته نماید.
نماز جمعه و بسط قدرت نرم اجتماع سیاسی مسلمانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نماز جمعه، یکی از مهم ترین نهادهای سیاسی اجتماعی تاسیس شده از جانب اسلام به عنوان یکی از منابع معنابخش به حیات دینی- اجتماعی مسلمانان و تولید کننده قدرت محسوب می شود. هدف نوشتار حاضر، تبیین کارکردهای سیاسی نماز جمعه با تاکید بر ایده قدرت نرم است. بر این اساس، سوال اصلی پژوهش حاضر آن است که نماز جمعه چه تأثیری در قدرت نرم اجتماع سیاسی مسلمانان دارد؟ برای پاسخ به پرسش محوری که در عرصه جامعه شناسی سیاسی اسلامی قابل طبقه بندی است با روشی توصیفی تحلیلی، ابتدا مفهوم قدرت نرم مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است. سپس با توجه به پیوند نظری و تاریخی نماز جمعه و سیاست، کارکردهای سیاسی نماز جمعه از منظر تأثیر آن در تولید و بسط قدرت نرم اجتماع مسلمانان، با تاکید بر متون دینی معطوف به نماز جمعه، تبیین شده است. بر این اساس و از منظری سیاسی، حداقل می توان سه کارکرد برجسته را برای نماز جمعه در زمینه ایجاد و ارتقاء قدرت نرم در نظر گرفت. طبق نتایج استحصال شده از پژوهش حاضر، نماز جمعه با توجه به خصائصی که به لحاظ محتوایی و شرایط برگزاری دارد؛ می تواند در ایجاد و ارتقاء حداقل سه دسته ازمنابع قدرت نرم موثر باشد. این منابع عبارتند: مشروعیت سیاسی، افزایش سرمایه اجتماعی، ارتقاء دینداری و بصیرت.
روشنگری، دانش روایی ، قدرت (نقد و بررسی دو تاریخدان اروپامحور توسعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روشنگری بسیاری از پیش پنداشت های گفتمان «غرب» و «دیگری» را تولید کرد. در چارچوب علم -اجتماعی نوظهوری که ریشه در مفروضات روشنگری داشت، روایت هایی از تاریخ ارائه گردید که طی آن غرب نمونه و مقیاس پیشرفت اجتماعی، عقلانیت و تحول در نظر گرفته می شد و «دیگری» نفی و ضد هر آنچه که غرب مظهر آن بود. بر این مبنا این پژوهش با این ادعا که آثار تاریخدانان مهم غربی در زمینة توسعه دارای سوگیری ایدئولوژیک است، تلاش کرده است تا کارکردهای این سوگیری ایدئولوژیک برای انسان غربی را نشان دهد. این پژوهش بر این فرضیه استوار است که فلسفه تاریخ روشنگری مبتنی بر مقولات ارزشی دوگانه، دارای دو کارکرد مهم بوده است. نخست، نیاز به معنادارسازی زندگی مدرن در غیاب دین را برطرف می کند و دوم اینکه به لحاظ ارزشی برتری هویت غربی نسبت به سایر هویت های تمدنی را تایید می کند. در این راستا آثار دو تاریخدان مهم و تاثیرگذار غربی یعنی ماکس وبر و جارد دایاموند با هدف آشکارسازی روایت های اروپامحور موجود در آن ها مورد مطالعه قرار گرفته است و تلاش شده است تا بی اعتباری این روایت ها نشان داده شود.
رویکردی تلفیقی-ابتکاری به تحلیل گفتمان محمدرضاشاه و امام خمینی در خطاب به مردم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
131 - 166
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است با رویکردی تلفیقی به بازنمایی مفاهیم قدرت، مشروعیت و نابرابری های اجتماعی مطرح شده از سوی ماکس وبر (1968) در گفتمان محمدرضاشاه و امام خمینی در چارچوب دستور نقش گرای نظام مند هلیدی-متیسن (2014) بپردازد. بدین منظور، 7 نطق و پیام از هرکدام از این دو شخصیت در خطاب به مردم به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. یافته ها حاکی از این است که سه فرایند اصلی مادی، ذهنی و رابطه ای نقش بسزایی در بازنمایی مفاهیم قدرت، مشروعیت و نابرابری های اجتماعی داشته اند. توزیع پر بسامد ضمیر «من»، «ما» و «شما» گفتمان را عرصه تعامل این دو شخصیت و مردم نموده است. آغازگر مبتدایی بی نشان نیز مسئولیت اصلی پیام مطرح در گفتمان را برعهده دارد. در تحلیل انسجام متن نیز، عناصر انسجام دستوری بیشتر از عناصر واژگانی در سلاست و روانی کلام آن دو نقش داشته اند. در پایان مشخص شد که گفتمان هر دو شخصیت به دنبال کسب اقتدار بوده، مشروعیت محمدرضاشاه موروثی، لیکن در تلاش برای کسب مشروعیت کاریزماتیک است و این در حالی است که مشروعیت رهبری امام کاریزماتیک و مبتنی بر مشروعیت الهی است. هر دو گفتمان نیز عرصه توجه به حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مخاطب است، لیکن گفتمان محمدرضاشاه در موضوع کشف حجاب برخلاف این ادعاست.
رویکردهای نظری به جنگ های جدید: مطالعه موردی داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول در فناوری و سپس تغییر در مهارت های تحلیلی افراد، جهان را با دوران جدیدی مواجه کرده است. از یک سو ظهور موضوعاتی همچون بازیگران جدید و جنگ های جدید که در چارچوب نظریات پارادایم دولت محور قابل تبیین نیستند و از سوی دیگر تکرار الگومند این تحولات که آن ها را از یک ناهنجاری صرف فراتر برده، گرایش به نظریه پردازی در فهم این مسائل را دو چندان کرده است. گروه داعش از این نمونه تحولات است. هدف این مقاله بررسی جنگ های جدید با محوریت داعش در پرتو نظریات شکل گرفته پیرامون این جنگ ها است. این که شکل گیری این بازیگر صرفا به افراط گرایی دینی محدود شود، شناخت چندانی از وضعیت دوران جدید ارائه نخواهد داد. این مقاله با روش کیفی درصدد پاسخ به این سوال است که شرایط دوران کنونی چگونه به شکل گیری گروهی مانند داعش منجر شده و نحوه عمل این گروه چطور می تواند به عنوان سرآغاز نوینی در قالب جنگ های جدید تحلیل شود؟ دوران جدید با تغییر در ماهیت قدرت سبب شکل گیری نوعی از جنگ ها شده که با جنگ های بین دولتی متفاوت است. از این رو این مقاله ضمن بررسی وضعیت گروه داعش به این نتیجه می رسد که داعش حاصل وجود این شرایط جدید است و به نظر می رسد این جنگ ها بحران آینده خاورمیانه خواهند بود.
رسانه و شخصیت زادیی قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت به عنوان اصلی ترین مولفه سیاست، همواره مورد توجه افکار عمومی، نیروهای سیاسی- اجتماعی و هیات حاکمه و رسانه ها می باشد. تصاحب قدرت، هدف اصلی تکاپوی سیاسی است و نحوه تصاحب و استفاده از آن، بیشترین مباحث حول و حوش این مفهوم را تشکیل می دهد. شاخص مهم برای سنجش استفاده درست یا نادرست از قدرت قانون است. هرگاه حاکم بدون توجه به قانون و نهادهای قانونی، بر اساس سلیقه و رای خود از قدرت استفاده نماید، این قدرت را قدرت شخصی شده می نامند. نوشتار حاضر در پی آن است تا مشخص کند، رسانه ها چگونه و با چه راهکارهایی مانع شخصی شدن قدرت یا شخصیت زدایی از آن می شوند.
جایگاه دانشگاه در مناسبات قدرت بررسی موردی: انقلاب فرهنگی در سطح محتوا، ساختار و سوژه دانشگاه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اولین دانشگاه های نونهاد تا دانشگاه های امروزی، تحولات بسیاری در ایده دانشگاه و نظام آموزشی مدرن رقم خورده است. بر سر این که آیا اساس دانشگاه با توجه به درآمیختگی آن با فرایند تولید و کسب معرفت (دانش)، مستقل است یا وابسته به قدرت، حتی برساخته است یا برسازنده قدرت، هنوز هم مجادله نظری باقی است. سؤال اصلی این جاست که آیا دانشگاه به منزله یک نهاد مدرن آموزشی، زیست و حیاتی آزادانه دارد یا این که اساساً ایده دانشگاه تنها زمانی متحقق خواهد شد که در یک نهاد یا تحت سایه قدرت مستقر شود؟ دیگر این که دانشگاه در قامت یک نهاد، چرا و چگونه در خدمت ساختار قدرت قرار می گیرد و کارکردهای آن به چه شکلی تحت تأثیر تکنولوژی قدرت قرار می گیرد؟ در این نوشتار، به کمک اندیشه لویی آلتوسرو از منظر نظریه «ایدئولوژی و دم ودستگاه های ایدئولوژیک دولت» [1]، تلاش خواهد شد تا برای پرسش های فوق پاسخ مناسبی بیابیم. در این پژوهش، سعی بر آن است که نشان دهیم نظام آموزشی، خاصه نهاد دانشگاه، تحت تأثیر تکنیک های قدرت و نهادهای دولت چه تغییراتی پیدا می کند و این نوع تغییرات چگونه و در چه سطوحی صورت می پذیرد. در این راه، از روش های تحلیل کیفی، شامل تحلیل محتوا و روش روایی کمک گرفتیم (چراکه به نظر می رسد به جهت ریشه یابی علل یک پدیده خاص چون موضوع این پژوهش و به سبب تاریخی بودن موضوع و محدود بودن روابط و اجزای چنین پدیده سیاسی-اجتماعی ای، روش هایی کیفی چون تحلیل محتوا و روش روایی است که ما را در متن و بطنِ به جامانده از وقایع، یاری خواهد رساند). به همین ترتیب، برای گردآوری اطلاعات و جمع آوری مواد خام این پژوهش، از مشاهده مشارکتی، مطالعه اسناد و کتاب ها و مدارک و مصاحبه های عمیق بهره گرفته ایم. هدف از این پژوهش، آن است که نشان دهیم دانشگاه چه جایگاهی در زندگی انسان امروز پیدا کرده است و یا به سبب نوع ماهیت و کارکردهایی که امروز ارائه می کند، چه فرایندهایی را پشت سر نهاده تا در این عصر چنین ویژگی های کارکردی را عهده دار باشد. [1]Ideology and Ideological State Apparatuses
نسبت سنجیِ خشونت و سیاست در اندیشه سیاسی فارابی بر اساس چارچوب نظری هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم دلالت ها و تضمنات سیاسی اندیشه فارابی با تکیه بر معیار تصمیمات مبتنی بر «گفتگو» و استوار کردن مفروضات سیاسی بر روابط میان انسان های آزاد و برابر در «حوزه عمومی»، مسئله مقاله حاضر را تشکیل می دهد. نگارندگان با تحقیق در منظومه اصلی فلسفه سیاسی فارابی، بر این ادعا هستند که این فیلسوف مسلمان، با فضل تقدم «رئیس» بر «جامعه» و قائم نمودن شهرِ فاضله بر رئیس فاضل و قرار دادن وی در جایگاه فرد هنجارگزار و مجرای تشخیص خیر برین و سعادت نهایی، مصلحت عمومی و به تعبیری متأخر، «عرصه عمومی» را نادیده می گیرد. بدین سان، مقوله شهروندی، به همان معنای کلاسیک و ارسطویی آن، یعنی موجودیتی «مشارکت»جو، در اندیشه فارابی ممتنع می شود. در این پژوهش، نگارندگان نسبت اندیشه و سیاست را از منظری خاص و با اتکا به منطق علمی و چارچوب نظری هانا آرنت تبیین می کنند. از نظر آرنت، سیاست صرفاً محصول روابط انسان های آزاد و برابر در حوزه عمومی است؛ از این رو، انسداد حوزه عمومی و حاکم کردن مداری سلسله مراتبی بر جامعه، نتیجه ای جز «خشونت» نخواهد داشت. لذا، این مقاله برای اثبات ادعای خود، با کاربست روش کیفی، به گردآوری دلایل و اطلاعات لازم پرداخته و به این نتیجه رسیده است که فارابی با وابسته کردن جامعه به رئیس اول، نوع خاصی از سیاست ورزی را در افق اندیشه اسلامی رواج می دهد که خشونت به معنای آرنتی کلمه را توجیه می کند و راه گفتگو و ظهور شهروند آزاد و مشارکت جو را می بندد.
بررسی میزان اعتبار روایت «عرفت الله» و محدوده اثبات خدا و اوصاف در برهان فسخ عزائم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راههای شناخت خدا از مهم ترین مسائل میان پیروان ادیان و اندیشمندان است. استدلال بر وجود خدا از راه گسست عزم ها، نقض همت ها و شکست پیمان ها از تجربه های گران سنگی است که از مولا علی گزارش شده و مسیری نو در راه شناخت خدا گشوده است. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی- کتابخانه ای در مقام گردآوری و تحلیل در مقام داوری در پی آن است میزان اعتبار روایی، رویکردهای شارحان نهج البلاغه و میزان توانایی این روایت درباره اثبات خدا و صفات او را بررسی کند. در میان گزارش های موجود از این روایت، دو روایت از شیخ صدوق در زمره روایات حسن قرار می گیرد که قابل اعتماد است. از قرن ششم برهان «فسخ عزایم» مورد توجه شارحان نهجالبلاغه قرارگرفته است و شارحان این اثر ارزشمند با دو رویکرد درون دینی و برون دینی به تحلیل این روایت پرداخته اند. آنچه مولا علی درباره گسست تصمیم های محکم بیان کرده اند، افزون برآنکه وجود خدا اثبات می شود، برخی صفات الهی مانند وحدت، قدرت، قهر، علم و تدبیر نیز اثبات می شود.
« مشاهده» کلینیکی به مثابه عملی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
است. فیلسوفان تحلیلی « مشاهده » یکی از مباحث مهم و مناقشه برانگیز فلسفه علم عمل علم از منظرهای گوناگون این موضوع را مورد بررسی قرار دادهاند. آنان نشان داده اند آنچه که در امور طبیعی مشاهده می شود متاثر از اهداف و تجرب ههای پیشین مشاهد هگر م یباشد از این رو مشاهده متاثر از عوامل معرف تشناختی، معناشناختی، روانشناختی یا جامعه شناختی است. اما مشاهده تنها مورد توجه فیلسوفات تحلیلی نبوده است بلکه فیلسوفان قاره ای نیز بدان پرداخت هاند. یکی از این فیلسوفان میشل فوکو می باشد که در کتاب تولد کلینیک به چگونگی اُبژه مشاهد هشدن بدن انسان در پزشکی می پردازد. او نشان می دهد که علاوه بر عوامل تاثی رگذار بر مشاهده که توسط فیلسوفان تحلیلی بیان شده اند باید به این نکته توجه کرد که مشاهده اساسا فعلی سیاسی است. هدف این مقاله نشان دادن این وجه سیاسی برای مشاهده است. بدی نمنظور از آرای فوکو درای نباره استفاده می کنیم. گرچه فوکو در آثار گوناگون خود به این موضوع اشاره کرده است اما م ی توان گفت که مشاهده موضوع محوری در کتاب تولد کلینیک است. از ای ن رو با بررسی این مورد می کوشیم تا نشان دهیم که منظور از سیاسی بودن عمل مشاهده چیست . بدین گونه سعی م یکنیم تا نشان دهیم که فیلسوفان علم در بررسی های خود درباره مشاهده باید وجه سیاسی آ نرا نیز در نظر بگیرند.
از تراژدی تعذیب تا کمدی اصلاح؛ اراده قدرت و وجدان جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و پنجم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹۳
43 - 64
از آغاز سده هجدهم تاکنون، اخلاق تنبیهی غرب دو دوره کاملاً متمایز را تجربه کرده است: نخست خشونت تعذیب و سپس عصر اقتصاد تنبیه. در قلمرو تنبیه مبتنی بر خشونت، مجازات بیش از هر چیز همانند تراژدی هولناکی بود که رسالت نابود کردن جرم را در برابر نگاه های نظاره گر تعذیب برعهده داشت. در مقابل، قلمروی اقتصاد تنبیه عرصه دگرگونی مفاهیم تنبیهی است. بزهکاری که در سکوی مجازات باید متحمل وحشیانه ترین رنج ها می شد تا پیام قدرت را به وجدان جمعی مخابره کند، جای خود را به شخصیتی داد که علاوه بر حق ارتکاب جرم از حق درمان و اصلاح نیز برخوردار بود. گذار از تراژدی تعذیب به سیاست اصلاح و درمان اغلب به منزله تلاشی برای کاهش میزان ارتکاب جرم از طریق دگرگونی در شخصیت اخلاقی بزهکاران پنداشته شده است. بااین حال، شواهدی وجود دارد که به اثبات می رسانند این جلوه از اخلاق تنبیهی برخلاف ادعا، توانایی رسوخ به جغرافیای هویت بزهکار و دگرگونی در گزاره های اخلاقی وی را ندارد. در مقابل، می توان ادعا کرد که تولد و نیز تداوم حیات نهادهای اقامت اجباری نه به واسطه خصوصیت اصلاح گر آنها، بلکه به علت کارکردهای پیچیده و پنهانی است که عموماً در مطالعات حقوقی و جرم شناختی نادیده انگاشته می شوند. از آن گذشته، برخلاف تصور شماری از اندیشمندان نظیر فوکو، دگرگونی های پیوسته در رویه های عملی کیفری را نمی توان تنها از زاویه تحولات ساختاری قدرت بررسی کرد؛ بلکه در این فرایند باید نقشی نیز برای اراده وجدان جمعی قائل شد.
اروپامحوری و تأثیر قدرت-دانش در شکلگیری علوم انسانی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۹۶
119 - 133
رابطه میان قدرت و دانش در چشم انداز هستی شناختی از جمله مسائلی است که در قلمرو علوم انسانی مورد توجه قرار گرفته است. در قرن بیستم فوکو با تفصیل روش تبارشناختی نیچه به این اعتقاد بنیادین هستی شناختی دست یافت که قدرت دانش را تولید می کند و این دو مستقیماً بر یکدیگر تأثیرگذارند. نتیجه ای که این موضع هستی شناختی در زمینه معرفت شناسی داشت، این بود که علم ویژگی عینیت و یا به عبارتی دیگر بازنمایی حقیقت را ندارد؛ بلکه اساساً بازنماینده قدرت و منافع بشری است. براین اساس می توان گفت که دانش علوم انسانی جدید برآمده از روابط قدرت بوده و تبارشناسی گفتمان های آن نشان از مناسبات قدرت-دانش در برساختن و اشاعه ارزش های علم انسانی مدرن و در مقابل طرد و نفی ارزش های قدیم دارد. این پژوهش چگونگی درگیری تاریخی علوم انسانی مدرن با منافع و قدرت اروپایی در مقابل دیگر جوامع را نشان می دهد و بررسی می کند که چگونه علوم انسانی مدرن حاصل روابط قدرت – دانش گفتمان اروپامحوری بوده و مفصل بندی خاص آن گفتمان را همراه خود دارد
نیاز اولیه انسان به احترام از نگاه قرآن با تأکید بر روش معناشناسی ساخت گرا و شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال هشتم پاییز۱۳۹۶ شماره ۳۱
65 - 110
حوزه های تخصصی:
تأمین نیاز انسان به احترام، شایستگی و قدرت موجب اعتماد به نَفْس، خودشکوفایی و موفقیت می شود و ضربه به این نیاز نیز موجب احساس ضعف و حقارت می گردد. هدف از این تحقیق، بررسی این نیاز و بنیادین بودن آن از نگاه قرآن است. به این منظور، با شیوه داده بنیاد، کلیدواژه های مرتبط با احترام در نرم افزار مکس کیودا وارد شدند و کار کدگذاری همراه با تحلیل محتوا به شکل مقوله بندی های مختلف انجام گرفت. برای معنایابی واژگان در این تحقیق، از روش میدان معنایی ساختگرا و معناشناسی شناختی و برای موارد بینامتنی از روش تفسیر موضوعی استفاده شد. تحلیل کلیدواژگان و موارد بینامتنی، فراوانی پانصد کد مرتبط با موضوع احترام را در قرآن نشان داده است و سطوح متعددی از راهکارهای رشد یا ضربه به احترام و نیز علل شکل گیری یا مقابله با احترام را استخراج کرده است. در نتیجه، این میزان از بسامد نشانگر بنیادین بودن نیاز به احترام از نگاه قرآن است. بررسی کلیدواژه های احترام و همنشین های آن ها دو زیرمجموعه قدرت در برابر ضعف و شایستگی در برابر تحقیر را برای نیاز احترام نشان می دهند.
تحلیل انتقادی تقریر اسپینوزا از برهان وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
29 - 50
حوزه های تخصصی:
نزد اسپینوزا خدا همان جوهر است که یگانه حقیقت مطلق هستی می شود. اسپینوزا برای اثبات وجود خدا به برهان وجودی متوسل شد و ادعا کرد که برای اثبات وجود عینی خدا، تصور ذاتش کافی است. وی در قضیه یازده از کتاب اخلاق به چهار تقریر از براهین وجودی می پردازد و در آن خدا را اثبات می کند. چهار تقریر او بیانگر استلزام وجود خدا از تصور ذات، ضروری بودن وجود، توانایی و قدرت خدا برای هستی و هستی بخشی به دیگر موجودات است که ناشی از نبودن مانعی برای عدم اوست. در نتیجه، می توان او را کامل ترین وجود قدرتمند و نامتناهی ضروری دانست. به طور کلی، تمامی براهین به همان تصور واضح و متمایز دکارتی از خدا برمی گردد که از طریق تصور ذات او، وجودش اثبات می شود. در واقع، براهین او یا بازسازی براهین قبلی هستند یا تکرار دقیق آنها که با اختلاف های جزیی در قالب قضیه جداگانه ای مطرح شده اند.
چهره های جنون؛ از فوکو به ابن حبیب نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن حبیب نیشابوری در کتاب خویش – که ذیل ادبیات صوفیانه دسته بندی می شود- اقسام معانی جنون را برمی شمرد؛ در این طبقه بندی، هرگز جنون، بیماری پنداشته نمی شود و نقطه مقابل خردمندی نیست. دیوانه کسی است که سبکی متفاوت از زندگی همگانی را برمی گزیند و هنجارهای رسمی را زیرِ پا می نهد. بدین ترتیب، دیوانه همچون نقاد اجتماعی-سیاسی بازنمایی می شود. دیوانگی، زبان حاشیه نشینان و مطرودان است. از این روست که همواره شکل طنز و هجو به خود می گیرد و سلسله مراتب معرفتی-اخلاقی را باژگونه می سازد. فوکو نیز گفتمان روانپزشکی که تحت کردارهای شکاف انداز، دوقطبیِ «عقل-جنون» را برمی سازد و کردار اندیشیدن به شیوه متفاوت را منتفی می سازد، به نقد می کشد. از دید فوکو، روانپزشکی ابزار کنترل اجتماعی و حذف سوژه های تکین است. این رهیافت، نگاه فوکو را به فهم ابن حبیب نیشابوری از جنون نزدیک می کند. البته برخلاف ابن حبیب نیشابوری، فوکو از هرگونه تفسیر رمانتیک یا ذات گرایانه از یک باطن معصومانه امتناع می ورزد. فوکو، هرگونه بازگشت به گفتمان های پیشامدرن را همچون رهیافتی ارتجاعی نفی می کند. او به مفهوم جنون توجه می نماید از این حیث که شکلی از سیاست ورزیِ غیررسمی را ممکن می کند: نوعی اِعمال قدرت از پایین به بالا، فراروی از کردارهای تقسیم کننده. به عبارتی دیگر: فراسوی نیک-بد یا صدق-کذب. اما ابن حبیب نیشابوری، در چارچوب گفتمان صوفیانه، از زبان شیدایان یک گفتمان هژمونیک علیه گفتمان فلسفی می سازد. مقاله حاضر با مقایسه دیدگاه ابن حبیب نیشابوری با فوکو می کوشد از شباهت های ظاهری به تفاوت های گفتمانی برسد.
نقش قدرت، هم خیال سازی و افراطی گری در خلق هویت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برای پاسخ به پرسش «نقش قدرت و افراطی گری در خلق هویت انسانی چیست»، بر این فرضیه استوار گشته که افراطی گری به عنوان یکی از شیوه های اعمال قدرت، واکنش فرد یا افراد منقادِ قدرت در جهت باز پس گیری هویت خویش است. در این پژوهش که با رویکرد کیفی و تکیه بر روش های تفسیری صورت گرفته، شخصیت و هویت انسان از منظر اندیشمندان حوزه فلسفه، سیاست، روان شناسی و جامعه شناسی در تطبیق با ماهیت دازاین از نگاه «هایدگر» بررسی شده و دو گونه متفاوت و هم زمانِ هویت برای هر فرد شناسایی شده است که به آنها نام «هویت موجود» (به مفهوم آنچه فرد توسط آن شناسایی و تعریف می گردد) و «هویت ممکن» (به مفهوم هویت تصویرشده در ذهن فرد و دیگر هویت های قابل تصور برای هر فرد) داده ایم. با بررسی دازاین که بر پایه آشکاری خودش می فهمد، ضرورت تطبیق هویت موجود و ممکن در زیست او مورد توجه قرار گرفته، با تمرکز بر نقش قدرت و شیوه های اعمال قدرت در پرتو این هدف، پروسه ای از اعمال قدرت برای امکان- ابزارسازی دیگران به قصد تطبیق هویت موجود و ممکنِ اعمال کننده قدرت رخ می نماید که آن پروسه را «هم خیال سازی» (به مفهوم روند دخالت، تغییر و تعیین آرزوها و در پی آن اهداف و خواست های افراد با شیوه های مختلف در اشکال آگاهانه و ناآگاهانه و در نظر آوردن دیگران تنها به عنوان ابزاری برای فراهم سازی شرایط حصول خواست ها، اهداف و آرزوهای خود، نهاد خود، گروه خود، جامعه خود و...) نامیده ایم. منقادِ «هم خیال سازی» که برای بازپس گیری هویت ممکن خود و به انقیاد کشاندن دیگران به واکنش های افراطی مبادرت می کند، در حوزه های گوناگون زیستِ دازاین پیگیری شده است تا اطراف هجوم برنده به هویت دازاین در زیست کنونی به منظور قابل محاسبه و پیش بینی پذیر کردن دازاین مشخص شده، عوارض و اسباب افراطی گری نمایان گردد و بستری برای چاره اندیشی فراهم آید.
واکاوی تحول مفهومی فلسفه سیاسی بر اساس دو مؤلفه حقیقت و قدرت در اندیشه اشتراوس، آرنت و فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون تقریرهای گوناگونی در باب ماهیت فلسفه سیاسی عرضه شده است و پنداشت واحدی در باب سرشت فلسفه سیاسی در میان متفکران وجود ندارد. مقاله حاضر نیز درصدد پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان وجود تعبیرها و پنداشت های متفاوت در باب چیستی و ماهیت فلسفه سیاسی را توضیح داد؟ فرضیه این مقاله آن است که دگرگونی و تحول معنایی مفاهیم بنیادین حقیقت و قدرت در چارچوب الگوهای متفاوت پارادایمی و نسبت متفاوتی که ذیل پارادایم های گوناگون میان دو مفهوم یادشده برقرار می شود، سبب شکل گیری تعبیرهای گوناگونی در باب ماهیت فلسفه سیاسی شده است. جستار حاضر کوشیده تا با اتخاذ رویکرد متن گرا و با سود جستن از تحلیل مقایسه ای، ماهیت فلسفه سیاسی را در پرتو دو مفهوم بنیادین حقیقت و قدرت از جنبه انضمامی در اندیشه اشتراوس، آرنت و فوکو تحلیل کند. با این هدف، نشان داده ایم که در اندیشه اشتراوس، وجود حقیقتی استعلایی مفروض دانسته شده است. در اینجا قدرت، ابژه فلسفه سیاسی تلقی می گردد و فلسفه سیاسی به مثابه دانشی عقلی در نقش گفتارهای حقیقت ظاهر می شود. اما «آرنت»، حقیقت را از حیطه امر استعلایی به درون حوزه عمومی و حیطه مفاهمه بین الاذهانی می کشاند. بنابراین قدرت با سیاست گفت وگویی پیوند می خورد و فلسفه سیاسی از حیطه فعالیت صرف ذهنی به حیطه کنش عملی کشانده می شود. در اندیشه «فوکو» اما قدرت به مثابه پدیده ای مویرگی در پس هر معرفت سیاسی نهفته است و فلسفه سیاسی در نقش ابزاری در خدمت توجیه مناسبات قدرتی عمل می کند که معطوف به برساختن یک رژیم حقیقت است.