عارف دانیالی

عارف دانیالی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۵ مورد از کل ۱۵ مورد.
۱.

زیست-سیاستِ مدرن: فوکو به کافکا (مطالعه موردی: رمان محاکمه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافکا فوکو زیست-سیاست قدرت سراسربین رمان محاکمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۳
مقاله حاضر، با مطالعه ای بینارشته ای و تطبیقی، به دنبالِ کشف پیوندی میان رویکرد فوکو به مفهوم قدرت و نگاه کافکا در رمان محاکمه است. نقطه اتصال فوکو و کافکا را می توان در مفهوم زیست-سیاست یافت، جایی که زندگی به موضوع سیاست تبدیل می شود. ظهور زیست-سیاست نقطه افتراق جهان مدرن از جهان سنتی است. در جهانِ پیشامدرن، قدرت در شمایل جلاد و در لحظه مرگ پدیدار می شد. اما قدرت مدرن با مدیریتِ سوژه زنده و آزاد درگیر است. مطالعه موردیِ پژوهش حاضر رمان محاکمه اثر کافکا است. کا. (شخصیت داستان) درگیر همان قدرتِ سراسربینی است که فوکو در آثار خویش ترسیم می کند، قدرتی که نه یک فعل مجرمانه خاص بلکه تمامیتِ زندگیِ مجرم را تعقیب می کند. به همین دلیل است که کا. هیچ گاه به ارتکاب جرم مشخصی متهم نمی شود. درعوض، او ناگزیر است که کل زندگی اش -از کودکی تاکنون- را شرح دهد و به زیرِ نور آورد. به اعتقاد فوکو، هرچه قدرت مدرن بیشتر خود را پنهان می کند، زندگیِ توده ها را بیشتر به روشنا می آورد. در رمان کافکا نیز کا. هیچ گاه به دادگاه دسترسی ندارد و تا پایان هم از چشم او دور می ماند. دادگاه همچون قدرت منتشرِ فوکویی در همه جا پراکنده است و هیچ نقطه ثابتی ندارد. در مقاله حاضر نشان داده شده است که این قدرتِ همه جا حاضر نه یک نیروی الهیاتی بلکه همان زیست-سیاستی است که فوکو از آن سخن می گوید.
۲.

خوانش نیچه ای از رمانتیسیسم: زیبایی شناسی ِفقدان (مطالعه موردی: رمان زندگی جای دیگری است اثرِ میلان کوندرا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کوندرا نیچه رمانتیسیسم تراژیک بدبینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱ تعداد دانلود : ۷۴
هدف اصلی مطالعه حاضر نقد رمانتیسیسم به مثابه زیبایی شناسیِ فقدان است. مطالعه موردیِ پژوهش حاضر رمان زندگی جای دیگری است اثر میلان کوندرا است. نیچه معتقد است که رنجِ تراژیک ناشی از غنای زندگی است (بدبینی نیرومندانه)، اما رمانتیسیسم زیبایی شناسیِ فقدان و سترونیِ زندگی است (بدبینی ضعیفانه). شاعرِ رمانتیک «برگزیده» ای است که به حقیقتِ متعالی دسترسی دارد، حقیقتی که آلوده به این زندگیِ روزمره نیست. او جوانی است که نمی خواهد از مکانِ مثالی (زهدان مادر) دور شود و به همین دلیل همیشه بی تجربه و نابالغ باقی می ماند. به اعتقاد کوندرا، سنِ تغزلی جوانی است و این رمان حماسه نابالغان است. شعرِ غنایی فرمِ ایدئال اوست: شعری که حدیث نفسِ شاعر است، نوازش احساسات به مثابه احساسات است. شاعر به جایِ کُنش، به جایِ جهان، فقط از نوازشِ نفس می گوید. همین افراط در درون بودگیِ سوبژکتیو به بحران رمانتیسیسم منجر شد. برای انسانِ تغزّلی جهان تا آنجا «واقعیت» دارد که بتواند به اُبژه زیباشناسی تقلیل یابد. قلمرو واقعیت عرصه امر مشروط است، اما حوزه شعر حوزه امر مطلق و نامشروط است. به همین دلیل است که همواره میان شعر و زندگی فاصله وجود دارد و جهان بیرون و درون بر یکدیگر منطبق نمی شوند. یارومیل (شخصیت رمان) خواهانِ امر نامشروط است اما شکست می خورد. استعاره ها او را طلسم کرده بودند.
۳.

کوندرا: عمل همچون مسألۀ رمان؛ خوانش آرنتی از رویکرد کوندرا به تاریخ رمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کوندرا آرنت عمل پیرنگ بوروکراتیزه شدنِ زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۴۲
یکی از دغدغه های محوری هانا آرنت، مسأله ناممکن شدن عمل در جامعه بوروکراتیک مدرن است؛ میلان کوندرا نیز مسأله بنیادین رمان را عمل می داند. مقاله حاضر می کوشد خویشاوندی میان رویکرد آرنت و کوندرا را با ارجاع به رمان های مهم نشان دهد؛ بررسیِ تاریخ رمان از سروانتس به فلوبر و پروست تا کافکا نمونه های دقیقی عرضه می کنند؛ عبور از جهان حماسی به جهانِ رمان، گذر از عرصه کنش مندی و حرکت به حوزه بی عملی و انفعال است. سرانجام، ماجرا به دستور تقلیل یافت. دُن کیشوت، برخلاف قهرمان هومری، پهلوانی است که مدام در تحقق نقشه هایش شکست می خورد. این سرخوردگی از عمل موجب می شود که شخصیتِ رمان فلوبر(مادام بُواری) به جهان درون پناه ببرد و از کنش ورزی در جهان بیرون عقب بنشیند. بوروکراتیزه شدنِ زندگی، شخصیت های رمان های کافکا را به زیر سیطره نیروهای غیرشخصی و بی نام درآورده، تماس فرد با واقعیت را ناممکن کرده است. رمان های کافکا مصادیقی هستند از ناممکن شدنِ عمل در جامعه بوروکراتیک. این جهان تراژیک نیست، آیرونیک است. نتیجه آنکه از دید آرنت و کوندرا، در چنین جهانی، عمل فقط همچون شاعرانگی می تواند پدیدار شود؛ نه شعر تغزّلی که رمانتیک ها برای گریز از واقعیت بدان پناه می بردند، بلکه شعری که سوررئالیست ها از آن سخن می گفتند: شعر همچون غافلگیری دایمی، تلاقی های پیش بینی ناپذیر و گسست در پیرنگِ مسلط.
۴.

فوکو؛ کنش پارهسیاییِ انقلابِ شیعی و یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پارهسیا شهید فلسفه یونان باستان مرجعیت معنویت سیاسی مسیحیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۱ تعداد دانلود : ۳۴۱
پژوهش های بسیاری درباره رویکرد فوکو به انقلاب اسلامی ایران انجام گرفته، اما هیچ کدام به رابطه آن با فلسفه یونان باستان اشاره نکرده است. هدف این مطالعه تطبیقی نشان دادن این نکته است که بدون فهم فلسفه یونان و نقد مسیحیت، علت حمایت فوکو از انقلاب روشن نخواهد بود. ازاین رو پرسش مقاله حاضر این است که از دید فوکو، چه رابطه ای میان انقلاب شیعی ایران و فلسفه یونان باستان وجود دارد؟ آیا چنین قرینه سازی هایی موجه است؟ از دید فوکو، پارهسیا عنصر بنیادین مشترک میان فلسفه یونان و تشیع است. سه مفهوم «شهید»،« آفرینش سوژه» و «مرجعیت» از ویژگی های پارهسیایی شیعی است. از دید او، غایت پارهسیا و تشیع، تبدیل افراد به سوژه های خودآیین است. او دریافتی متفاوت از مفهوم سیاسیِ «انقلاب» پیشنهاد می کند، همان گونه که تشیع را همچون معنویت سیاسی فهم می کند. هدف این مقاله، کشف خاستگاه فلسفیِ رویکرد فوکو به انقلاب است.
۵.

پلورالیسمِ اجماع-بنیاد همچون فراروایت (مطالعه موردی: تحلیل گفتمان انتقادی برنامه های پرگار از شبکه بی بی سی فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الهیات پلورالیسمِ اجماع بنیاد پلورالیسمِ آنتاگونیستی تفاهم عقلانی اسلام هراسی لاکلاو و موفه لیوتار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۲۷۷
 این مقاله با روش تحلیل گفتمان انتقادیِ لاکلاو و موفه به بررسی مجموعه برنامه های پرگار(شبکه بی بی سی فارسی) می پردازد و می خواهد نشان دهد که چگونه در این برنامه ها نوعی «پلورالیسمِ اجماع-بنیاد» پیش فرض گرفته می شود که به ترس از تفاوت ها منتهی می شود. مسأله مقاله حاضر این است: چرا پلورالیسم آنتاگونیستی به روایت لاکلاو و موفه در برنامه های پرگار مسکوت گذاشته شده است؟ پلورالیسم اجماع-بنیاد بر «شباهت های فرهنگی» تاکید می کند، اما پلورالیسم آنتاگونیستی به «تفاوت ها» معطوف است. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در برنامه های پرگار با تاکید بر شباهت محوری، ادیان ابراهیمی در برابر ادیان شرقی جایگاه فروتری می یابد؛ «توحید» در برابر «شرک» به ضد ارزش تبدیل می شود و اسلام با مفهوم «شهروند جهانی» در تعارض قرار می گیرد. اسلام هراسی جایگزین کمونیسم هراسی در جنگ سرد می شود. لاکلاو و موفه معتقدند که پلورالیسمِ اجماع-بنیاد همچون فراروایت پاسخگوی جهان پیچیده معاصر نیست. باید بجای یکدست سازیِ صوری، به تفاوت ها اجازه ظهور داد.قاطبه کارشناسان پرگار رویکردی یکجانبه به مفهوم پلورالیسم دارند و چندان به پیش فرض های خویش همچون باور به چندصدایی، حرمت نهادن به ادیان و فرهنگ های بومی پایبند نیستند. در تمامی این برنامه ها هژمونی لیبرالیسم غربی مسلم گرفته شده است.نگارنده، فراسوی دوقطبی لیبرالیسم-کمونیسم، راه سومی را پیشنهاد می کند که از آن به پلورالیسمِ آنتاگونیستی تعبیر می شود.
۶.

تحلیل گفتمان انتقادی کتب انگلیسی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه با رویکرد لاکلاو و موفه (مطالعه موردی: کتب انگلیسی دوره اول متوسطه پیش حرفه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش آموزان با نیازهای ویژه کتب درسی زبان انگلیسی بدن های مثالی مساوات طلبی نمایشی تحلیل گفتمان انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۷ تعداد دانلود : ۴۸۲
هدف پژوهش حاضر، تحلیل گفتمان انتقادی کتاب های آموزش زبان انگلیسی مربوط به دانش آموزان با نیازهای ویژه است. مسئله اصلیِ پژوهش حاضر این است که تا چه حد در تصاویر و تمرین سازی ها و مکالمات این کتاب ها، از قرائنی استفاده می شود که مصداق عینی در زندگی هر روزه مخاطبان با نیازهای ویژه دارد. پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتاب های انگلیسی دوره اول متوسطه پیش حرفه ای (پایه های هفت، هشت و نه) در چارچوب رویکرد لاکلاو و موفه پرداخته است. یافته ها نشان داد که در گفتمان مسلط این کتاب ها، هیچ نشانی از بازنمایی بدن ها و سبک های زندگیِ این افراد دیده نمی شود یا به شکل مثالی و آرمانی و یا به شکل گزینشی و نمایشی از آن ها روایت شده است (مساوات طلبی نمایشی). مضامین و تصاویر این کتاب ها نتوانسته از دوقطبی سازی های گفتمان هژمونیکِ جامعه (امر عادی امر غیرعادی) فراتر رود و روابط قدرتِ جامعه عادی را بازتولید کرده اند. امر عادی یک مقوله گفتمانی است نه طبیعی. بازنمایی های گفتمانی و روابط قدرتِ حاکم بر الگوهای درسیِ این کتب به واقعیت و سبک های زندگیِ افراد با نیازهای ویژه شکل می دهند. لذا، غیبت تصاویر و چالش های افراد با نیازهای ویژه در این کتب به مثابه غیبت های آن ها از قلمروی عمومی و حذف سبک های زندگیِ متکثر ادراک می شود. یافته های مقاله حاضر می تواند در بازنگری تألیف این کتب درسی مطابق با سند برنامه درسی ملی و کمک به توانمندسازی و جامعه پذیریِ مخاطبان این کتب راهگشا باشد.
۷.

جوهرزدایی: تقلیل دین به عرفان های نوظهور (مطالعه موردی: تحلیل گفتمان انتقادی برنامه های پرگار از شبکه بی بی سی فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سکولاریسم جوهرزدایی دین پیرایی دین زدایی تحلیل گفتمان انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۳۵۵
مقاله پیش رو با تحلیل گفتمان انتقادی 24 برنامه از مجموعه برنامه های پرگار شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی می خواهد نشان دهد که چگونه گفتمان هژمونیکِ مسلط بر این مجموعه برنامه گفتمان سکولاریسم سعی در القای این ایده دارد که دین در جهان معاصر تنها در شکل عرفان های نوظهور یا معنویت های شخصی می تواند به حیات خود ادامه دهد، دینی که از قلمروی عمومی غایب است. در راستای صورت بندی این شکل دین ورزی، از طریق دوقطبی سازی هایی همچون کارشناسان مدرن مراجع سنتی، عرفان فقه، گوهر دین مناسک دین، فردگرایی مرجعیت گرایی می کوشد از تمامی عناصری که در میان دینداران سنتی همچون ذاتیات و مسلمات فرض شده، جوهرزدایی کند. «دین پیرایی» و «دین زدایی» دو رویکردی است که سکولاریسم برای جوهرزدایی از دین بکار می گیرد. تحت این رویه جوهرزدایی است که دین به چیزی نحیف و خنثی بدل می شود و دیگر در زندگی اجتماعی همچون پدیداری عینی قابل تشخیص نخواهد بود.  
۸.

امپراتوری نگاه خیره: از قدرت منتشرِ فوکویی به کیچ در کوندرا (مطالعه موردی: رمان بار هستی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قدرت منتشر کیچ زیبایی شناسیِ اتفاق یکسانی هستی شناختی نگاه خیره فوکو کوندرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۷ تعداد دانلود : ۴۰۱
مسأله اصلیِ مقاله حاضر این است که چه رابطه ای میان مفهوم فوکویی از قدرت با مفهوم کیچ در رمان بار هستی اثر میلان کوندرا وجود دارد؟ به عبارت دیگر، پرسش محوری این است که چگونه ظهور کیچ ملازم است با مفهوم قدرتِ منتشر در جهان مدرن؟ یکی از اهداف این مطالعه تطبیقی که بر خوانشِ فوکویی از رمان بارِ هستی (کوندرا) متمرکز شده، این است که بدون فراروی از مفهوم سنتیِ قدرت نمی توان پدیده کیچ را در کوندرا توضیح داد. چنین دریافت متفاوتی از قدرت را فوکو در اختیار ما می نهد. فوکو و کوندرا از قدرتِ بدون سوژه سخن می گویند: امپراتوری نگاه خیره. در نگاه آنان، مفهوم قدرت/کیچ به فراسوی دوقطبیِ لیبرالیسم-کمونیسم ارجاع دارد. در این مقاله، از تقابل مفهوم قدرتِ مکان زدایی شده در برابر قدرت متمرکز، زیبایی شناسیِ اتفاق در برابر زیبایی شناسی همگانی، امر تکین در برابر یکسانیِ هستی شناختی، مؤلف محوری در مقابل مرگ مؤلف، بحث می شود. این دوقطبی ها، محصول چرخش مفهوم قدرت در جهان مدرن است. بنابراین، یکی از اهداف پژوهش حاضر، نشان دادن پیامدهای قدرت مدرن در چهار بُعد سیاست-زیبایی شناسی-هستی شناسی-ادبیات است. کاربرد این مقاله، از یکسو، نشان دادن اهمیت نقد فلسفی در تحلیل رمان و از سوی دیگر، پیوند اندیشه پست مدرن با رمان های کوندرا است.
۹.

چهره های جنون؛ از فوکو به ابن حبیب نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن حبیب نیشابوری فوکو جنون کردارهای تقسیم کننده تفاوت قدرت ذات گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۳ تعداد دانلود : ۶۶۰
ابن حبیب نیشابوری در کتاب خویش – که ذیل ادبیات صوفیانه دسته بندی می شود- اقسام معانی جنون را برمی شمرد؛ در این طبقه بندی، هرگز جنون، بیماری پنداشته نمی شود و نقطه مقابل خردمندی نیست. دیوانه کسی است که سبکی متفاوت از زندگی همگانی را برمی گزیند و هنجارهای رسمی را زیرِ پا می نهد. بدین ترتیب، دیوانه همچون نقاد اجتماعی-سیاسی بازنمایی می شود. دیوانگی، زبان حاشیه نشینان و مطرودان است. از این روست که همواره شکل طنز و هجو به خود می گیرد و سلسله مراتب معرفتی-اخلاقی را باژگونه می سازد. فوکو نیز گفتمان روانپزشکی که تحت کردارهای شکاف انداز، دوقطبیِ «عقل-جنون» را برمی سازد و کردار اندیشیدن به شیوه متفاوت را منتفی می سازد، به نقد می کشد. از دید فوکو، روانپزشکی ابزار کنترل اجتماعی و حذف سوژه های تکین است. این رهیافت، نگاه فوکو را به فهم ابن حبیب نیشابوری از جنون نزدیک می کند. البته برخلاف ابن حبیب نیشابوری، فوکو از هرگونه تفسیر رمانتیک یا ذات گرایانه از یک باطن معصومانه امتناع می ورزد. فوکو، هرگونه بازگشت به گفتمان های پیشامدرن را همچون رهیافتی ارتجاعی نفی می کند. او به مفهوم جنون توجه می نماید از این حیث که شکلی از سیاست ورزیِ غیررسمی را ممکن می کند: نوعی اِعمال قدرت از پایین به بالا، فراروی از کردارهای تقسیم کننده. به عبارتی دیگر: فراسوی نیک-بد یا صدق-کذب. اما ابن حبیب نیشابوری، در چارچوب گفتمان صوفیانه، از زبان شیدایان یک گفتمان هژمونیک علیه گفتمان فلسفی می سازد. مقاله حاضر با مقایسه دیدگاه ابن حبیب نیشابوری با فوکو می کوشد از شباهت های ظاهری به تفاوت های گفتمانی برسد.
۱۰.

مقایسه رهیافت زیبایی شناختی به تولید و مصرف در اندیشه های مارکسیستی و پست مدرنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تولید مصرف آفرینش زیبایی شناختی فعال منفعل تولید ثانوی زندگی روزمره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹
اندیشمندان قرن نوزدهم، همواره بر نقش محوری تولید در آفرینش جهان انسانی تأکید می کنند. در این میان، مارکس با واسازی مفهوم تولید سرمایه داری، آن را از قید سود و انباشت سرمایه جدا می سازد و بدان صورتی زیبایی شناختی می بخشد. مارکس، شرایط زندگی انسانی را تحت نظام تولید تبیین می کند و مقوله مصرف را امری انفعالی و متعلق به جهان حیوانی می داند. در واقع، در گفتمان مارکسیستی، مصرف کنندگان همچون موجوداتی فریب خورده و ازخودبیگانه تصور می شوند که در نمایش اوهام کالاهایی غرق شده اند که ساخته دست خودشان است. از دید مارکسیسم، مصرف، سایه و انعکاسی از تولید است و «شیوه تولید» به نحو پیشینی «شیوه مصرف» را نیز تعیین می کند. اما دوسرتو در سنت پست مدرن، معتقد است اگرچه خانه از آنِ دیگران است، اما کردار سکونت از آنِ ماست؛ بقول دوسرتو، مصرف کننده، با «شیوه های کاربرد متفاوت» در فرآیند تولید کالاها مشارکت می جوید و بدین طریق، مصرف گرایی، ماهیت مستقل خویش را در برابر نظام تولید حفظ می کند و خود را همچون «تولید ثانوی» به نمایش می نهد. اگر مارکس از «تولید به مثابه آفرینش زیبایی شناسانه» سخن می گوید، در گفتمان پست مدرن، کنش زیبایی شناختی، به قلمروی مصرف نیز سرایت می کند و امر روزمره و انسان معمولی، آبستن زیبایی می شود. اعتقاد به مصرف زیبایی شناختی بدین معنا است که توده ها نیز در کنش های روزمره خویش، دارای خلاقیت و قدرت و نیروی مقاومت هستند و سهم برابر با تولیدکنندگان در آفرینش زندگی دارند.
۱۱.

مقایسه رهیافت زیبایی شناختی به تولید و مصرف در اندیشه های مارکسیستی و پست مدرنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تولید مصرف آفرینش زیبایی شناختی فعال منفعل تولید ثانوی زندگی روزمره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۳۰۴
اندیشمندان قرن نوزدهم، همواره بر نقش محوری تولید در آفرینش جهان انسانی تأکید می کنند. در این میان، مارکس با واسازی مفهوم تولید سرمایه داری، آن را از قید سود و انباشت سرمایه جدا می سازد و بدان صورتی زیبایی شناختی می بخشد. مارکس، شرایط زندگی انسانی را تحت نظام تولید تبیین می کند و مقوله مصرف را امری انفعالی و متعلق به جهان حیوانی می داند. در واقع، در گفتمان مارکسیستی، مصرف کنندگان همچون موجوداتی فریب خورده و ازخودبیگانه تصور می شوند که در نمایش اوهام کالاهایی غرق شده اند که ساخته دست خودشان است. از دید مارکسیسم، مصرف، سایه و انعکاسی از تولید است و «شیوه تولید» به نحو پیشینی «شیوه مصرف» را نیز تعیین می کند. اما دوسرتو در سنت پست مدرن، معتقد است اگرچه خانه از آنِ دیگران است، اما کردار سکونت از آنِ ماست؛ بقول دوسرتو، مصرف کننده، با «شیوه های کاربرد متفاوت» در فرآیند تولید کالاها مشارکت می جوید و بدین طریق، مصرف گرایی، ماهیت مستقل خویش را در برابر نظام تولید حفظ می کند و خود را همچون «تولید ثانوی» به نمایش می نهد. اگر مارکس از «تولید به مثابه آفرینش زیبایی شناسانه» سخن می گوید، در گفتمان پست مدرن، کنش زیبایی شناختی، به قلمروی مصرف نیز سرایت می کند و امر روزمره و انسان معمولی، آبستن زیبایی می شود. اعتقاد به مصرف زیبایی شناختی بدین معنا است که توده ها نیز در کنش های روزمره خویش، دارای خلاقیت و قدرت و نیروی مقاومت هستند و سهم برابر با تولیدکنندگان در آفرینش زندگی دارند.
۱۲.

فوکو؛ فلسفه همچون بدیل روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روان شناسی فلسفه مراقبت از دیگران مراقبت از خود تفاوت رابطه متقارن و متقابل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۷ تعداد دانلود : ۷۵۴
مقاله حاضر به تقابلِ فلسفه و روان شناسی در اندیشه فوکو می پردازد. روایت فوکو از روان شناسی از همان آثار نخستین، واضح و روشن است، به نحوی که فوکو به عنوان یک منتقدِ سرسختِ روان شناسی مطرح شده است. فوکو همواره درباره روان شناسی به شکلِ سلبی سخن گفته است. سیمای بدبینانه فوکویی از اتخاذ چنین مواضعی ناشی شده است. اما فوکو، در مواجهه با فلسفه باستان، روایتی خوشبینانه عرضه می کند؛ فلسفه، برخلاف روان شناسی، سوژه های خودآیین می آفریند، بر تفاوت و تکینه گیِ سوژه تأکید می کند، جامعه ای مبتنی بر روابط متقارن و متقابل را می سازد و از هرگونه مرجعیت معرفتی اجتناب می ورزد. بدین ترتیب، فلسفه، نوعی مراقبت معطوف به آزادی است، اما روان شناسی به روابط سلطه منتهی می شود. در واقع، فلسفه میان«خودآفرینی» و «با دیگران بودن» تلائم و هماهنگی ایجاد می کند. مقاله حاضر می کوشد تا نشان دهد که براساسِ اندیشه فوکو، در فلسفه باستانی می توان برای نقاطِ تاریک روان شناسی، بدیلی جستجو کرد.
۱۳.

شبان کارگی مسیحی؛ انکار یا آفرینش سوژه؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شبان کارگی مسیحی معرفت مراقبت اعتراف کین توزی دگرآیینی انکارِ سوژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۳۹۶
در این مقاله سعی شده است مفهوم شبان کارگی و رابطه آن با انکار یا آفرینشِ سوژه تشریح گردد. فوکو همچون نیچه با تقلیل اخلاق شبانی به خواستِ قدرت و اعمال سلطه، غایت چنین اخلاقی را انکار سوژه و نیستانگاری می داند که در شکل نفیِ زندگی و کین توزی به هرآنچه نیرومند و سرشار است، به نمایش نهاده می شود. شبان، سوژه مسیحی را به اُبژه معرفتی تبدیل می کند. او مدعی است می خواهد سوژه ها را بشناسد برای اینکه بتواند از آنها مراقبت کند. نتیجه اما از دیدِ فوکو چیزی مخاطره آمیز است: تبدیلِ سوژه ها به موجوداتی وابسته و مطیع که از هرگونه زایش و آفرینشی عاجز اند. نگارنده با رویکردی انتقادی می کوشد نابسندگی چنین روایتی از اخلاقِ مسیحی را روشن سازد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان