مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
انقلاب فرهنگی
حوزههای تخصصی:
مطالعات باستان شناسان حکایت از مراودات چین و آفریقا بیش از سه هزاره دارد. این روابط از قرن ششم میلادی به بعد رنگ تجاری به خود گرفت و بیشتر به شرق و شمال این قاره معطوف شد. در دوران استعمار و حضور پرتغالی ها در شرق این قاره، مناسبات چین و آفریقا کاهش یافت. پس از انقلاب کمونیستی در چین و هم زمان با استقلال کشورهای این قاره، حضور چین با توجه به ایدئولوژی کمونیستی در این قاره پررنگ شد. چین کشورهای آفریقایی را نیروی مهمی در صحنة سیاست بین المللی می شناخت و به همین منظور در پی تقویت همکاری و اتحاد خود با کشورهای آفریقایی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود؛ به گونه ای که می توان پیدایش روابط سیاسی چین و کشورهای آفریقایی را نتیجة اقدامات اولیة چین و نه کشورهای آفریقایی دانست. هدف اولیة این کشور شناسایی دیپلماتیک از سوی کشورهای آفریقایی بود که با برگزاری کنفرانس آسیا – آفریقا و همچنین کمک های مالی به بعضی از کشورها موفق به این شناسایی شد؛ به گونه ای که از قبل این دیپلماسی توانست به عضویت دائم شورای امنیت درآید، جانشین چین تایپه شود و پس از آن هم به بازیگر مهم بین المللی تبدیل گردد. چین که زمانی با اهداف ایدئولوژیک وارد این قاره شده بود، در دهة1980م با تغییر این سیاست، رویکرد اقتصادی را پیشة خود ساخت؛ هرچند که در این راه با موانع و مشکلاتی نیز روبه رو شد. این مقاله درصدد است روابط چین و قارة آفریقا را در دوره های مختلف تاریخی به همراه تغییرات به وجود آمده در هر دوره به همراه ابزارهای گسترش روابط ازجمله کنفرانس ها و نشست های مشترک را مطالعه و تأثیرات آن را بر گسترش روابط بررسی کند. در پایان نیز واکنش های مثبت و منفی کشورهای آفریقایی و غربی نسبت به حضور چین در این قاره آمده است.
بررسی رویکرد دانشگاه اسلامی در سیرة رهبری امام خمینی (ره)
حوزههای تخصصی:
از منظر رهبری امام خمینی (ره) دانشگاه کارخانه انسان سازی و مبدأ همه تحولات کشور و پرورش دانشجویان در دانشگاه ها بر اساس بینش اسلامی یکی از تأکیدات معمار بزرگ جمهوری اسلامی ایران بوده است. از دیدگاه امام(ره) توجه به دانشگاه از جهت نقش ویژة اجتماعی و سیاسی خود همواره از اهم امورات جامعه است. اصلاحات اجتماعی تابعی از اصلاحات دانشگاه و سمت گیری آن به سوی دانشگاه اسلامی است و این نهاد اجتماعی با سرنوشت انقلاب و اسلام پیوند ناگسستنی دارد. برای ایجاد دانشگاه اسلامی و تدوین علوم جدید بر اساس حقایق عالیه اسلامی در ابتدا باید متوجه برخی مبانی و محورها و یا اساساً امکان تأسیس علوم جدید در مراکز علمی باشیم. از منظر امام (ره) نه تنها علوم انسانی ارتباطی مستقیم با برخی مبانی و اصول اعتقادی و معنوی اسلام دارند، بلکه حتی علوم طبیعی و ریاضی نیز ریشه در همین مبانی ما بعدالطبیعی که در دو حوزة فلسفه و عرفان اسلامی مطرح میباشد دارد. بر مبنای نگرش و نوع رهبری امام (ره)، جهت گیری متولیان جامعه اسلامی باید متوجه اصلاح و شکل گیری دانشگاه اسلامی باشد، لذا در این رابطه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مصوبات مهمی مبنی بر اصول حاکم بر دانشگاه اسلامی و راهکارهای اجرایی آن ها در 10 ماده،6 شاخص،50 راهبرد و 244 راهکار داشته است که مبین تأثیر عمیق سیرة رهبری امام (ره) بر توجه نظام جمهوری اسلامی به جایگاه و نقش دانشگاه در هدایت جامعه میباشد.
مقاله حاضر سعی دارد دیدگاه های امام خمینی (ره) در مورد دانشگاه اسلامی و چگونگی اسلامی شدن آن را با روش تحلیلی و کتابخانه ای و با توجه به مؤلفه هایی چون ضرورت انقلاب فرهنگی و توجه عملی به رشد آن، رمز موفقیت و پرورش یافتگان دانشگاه اسلامی با استفاده از منابع معتبر ضمن بهره گیری از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار داده و شاخص های کلی و کیفی را در این زمینه ترسیم نماید. و نگرش امام خمینی (ره) در زمینه دانشگاه اسلامی را با توجه به رویکردهای توصیفی، آرمان گرایانه، فلسفی و نهادگرایانه، مورد کنکاش و تجزیه و تحلیل قرار دهد.
چهار روز از حیات دانشگاه پس از انقلاب؛ 30 فروردین تا 2 اردیبهشت 1359(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حیات دانشگاه پس از انقلاب اسلامی دوره کوتاه سی ام فروردین تا دوم اردیبهشت سال 1359 بزنگاهی مهم و تعیین کننده بود. گروه های سیاسی فعال در فضای دانشگاه ها، به دستور دولت تازه تأسیس اسلامی مجبور شدند اتاق ها و دفترهایشان را به دولت واگذار کرده و صحن دانشگاه ها را ترک کنند. در این چند روز، در شهرهای دانشگاهی درگیری های خونینی رخ داد. این بزنگاه تاریخی، دانشگاه را که سنگر آزادی، مقاومت، و انقلاب در برابر رژیم پهلوی تعبیر می شد، وارد دور تازه ای از ماهیت سیاسی خود کرد. گویا گفتمان تازه ای در حال تولد بود که سال ها پس از این برههٔ تاریخی، شکل خاصی از حضور سیاست در دانشگاه را تداوم بخشید؛ بزنگاهی تاریخی برای جای گیری دانشگاه در گفتمان تازه سیاسی. برای بررسی این موضوع، با تکیه بر دو مفهوم «فضای تهی» از بدیو و «تحلیل ریزوماتیک» از دلوز، داده های مورد نیاز از بایگانی ها و روزنامه های آن زمان گردآوری شد و درنتیجه، نشان داده شد که در کدام مناسبات پیچیده و براساس کدام منطق گفتمانی، دانشگاه از نو بازسازی می شود. همچنین این نکته بررسی شد که چگونه دانشگاه، هم زمان شاهد شکل گیری دو نقش مهم انقلاب زدایی در فضای ملتهب آن زمان ازیک سو و حفظ دانشگاه به عنوان نهادی سیاسی اما طرفدار و متعهد، از سوی دیگر است.
بررسی تحلیلی - انتقادی مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی
حوزههای تخصصی:
در بین نهادها و سازمانهای حکومتی جمهوری اسلامی ایران ، شورای عالی انقلاب فرهنگی ، به عنوان یک مرکز قانونگذاری فعالیت می کند . با وجود گذشت دو دهه از تشکیل این نهاد ، جایگاه حقوقی آن مورد توجه جدی قرار نگرفته است . حتی در منابع حقوق اساسی کشور ما نیز به دلیل عدم ذکر آن در قانون اساسی مورد بحث قرار نگرفته است . صدور فرمان امام خمینی رحمه الله در مورد تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی نقطه آغاز یک حرکت فرهنگی محسوب می گردد . شورای مذکور در طول دو دهه فعالیت خود ، اقدامات فراوانی در خصوص مسائل فرهنگی انجام داده و مصوبات زیادی را گذرانیده است . در مورد جایگاه این شورا و ماهیت حقوقی مصوبات آن و نیز وظایف و کارکردهای آن چالشهایی در گذشته وجود داشته است . با رد بعضی از مصوبات مجلس شورای اسلامی توسط شورای نگهبان ، به دلیل مغایرت آن با موازین اسلامی و قانون اساسی این بحث اهمیت پیدا کرده است . بررسی حقوقی مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی لازم و ضروری است اما میزان مشارکت مردم در این مصوبات نیز حائزاهمیت است امید است نتایج آن مورد ارزشیابی و استفاده این شورا و سایر نهادهای فرهنگی قرار گیرد .
جایگاه دانشگاه در مناسبات قدرت بررسی موردی: انقلاب فرهنگی در سطح محتوا، ساختار و سوژه دانشگاه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از اولین دانشگاه های نونهاد تا دانشگاه های امروزی، تحولات بسیاری در ایده دانشگاه و نظام آموزشی مدرن رقم خورده است. بر سر این که آیا اساس دانشگاه با توجه به درآمیختگی آن با فرایند تولید و کسب معرفت (دانش)، مستقل است یا وابسته به قدرت، حتی برساخته است یا برسازنده قدرت، هنوز هم مجادله نظری باقی است. سؤال اصلی این جاست که آیا دانشگاه به منزله یک نهاد مدرن آموزشی، زیست و حیاتی آزادانه دارد یا این که اساساً ایده دانشگاه تنها زمانی متحقق خواهد شد که در یک نهاد یا تحت سایه قدرت مستقر شود؟ دیگر این که دانشگاه در قامت یک نهاد، چرا و چگونه در خدمت ساختار قدرت قرار می گیرد و کارکردهای آن به چه شکلی تحت تأثیر تکنولوژی قدرت قرار می گیرد؟ در این نوشتار، به کمک اندیشه لویی آلتوسرو از منظر نظریه «ایدئولوژی و دم ودستگاه های ایدئولوژیک دولت» [1]، تلاش خواهد شد تا برای پرسش های فوق پاسخ مناسبی بیابیم. در این پژوهش، سعی بر آن است که نشان دهیم نظام آموزشی، خاصه نهاد دانشگاه، تحت تأثیر تکنیک های قدرت و نهادهای دولت چه تغییراتی پیدا می کند و این نوع تغییرات چگونه و در چه سطوحی صورت می پذیرد. در این راه، از روش های تحلیل کیفی، شامل تحلیل محتوا و روش روایی کمک گرفتیم (چراکه به نظر می رسد به جهت ریشه یابی علل یک پدیده خاص چون موضوع این پژوهش و به سبب تاریخی بودن موضوع و محدود بودن روابط و اجزای چنین پدیده سیاسی-اجتماعی ای، روش هایی کیفی چون تحلیل محتوا و روش روایی است که ما را در متن و بطنِ به جامانده از وقایع، یاری خواهد رساند). به همین ترتیب، برای گردآوری اطلاعات و جمع آوری مواد خام این پژوهش، از مشاهده مشارکتی، مطالعه اسناد و کتاب ها و مدارک و مصاحبه های عمیق بهره گرفته ایم. هدف از این پژوهش، آن است که نشان دهیم دانشگاه چه جایگاهی در زندگی انسان امروز پیدا کرده است و یا به سبب نوع ماهیت و کارکردهایی که امروز ارائه می کند، چه فرایندهایی را پشت سر نهاده تا در این عصر چنین ویژگی های کارکردی را عهده دار باشد. [1]Ideology and Ideological State Apparatuses
سنت و تجدد در هنر ایران با تکیه بر هنرهای تجسمی
منبع:
پیکره دوره دوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳
61 - 68
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد تبلور مدرنیزاسیون در ا یران حیطه ی هنرهای تجسمی است که استفاده گزینشی بدون در نظر گرفتن پایه های تعقل و تفکر اندیشه غربی و مدرنیته از وجوه بارز آن است، جهت روشن شدن مفاهیم متعددی که از تجدد و سنت در حوزه اندیشه مطرح است لزوم بررسی دقیق تر و جامع تر از سنت بسیار ضروری است، تا با آگاهی بیشتر از ساختارسنت در فرهنگ خودی و تفاوت آن در فرهنگ غرب به شناخت دقیق تری از آن نائل شد. بخش اول این بررسی در جستجوی ماهیت «سنت» و چگونگی پویایی آن و بررسی خاستگاه اصلی تجدد است و همچنین در این بخش به طرح نظریات گوناگونی از تقابل و یا هم زیستی آن ها در جامعه شناسی و انسان شناسی معاصر پرداخته شده است. همچنین با طرح نظریه ژرژ بالاندریه در مبحث تعدد مدرنینه امکان تحقق مدرنیته متفاوتی از تجربه غرب به عنوان تجربه ای ممکن برای جوامع پیرامونی بررسی شده است. در بخش دوم با بررسی چگونگی سنت و مدرنیته در ایران با طرح دیدگاه های صاحب نظران موقعیت کنونی سنت و مدرنیته در ایران ارائه شده است. در بخش سوم با طرح موقعیت سنت و مدرنیته در هنرهای تجسمی ایران به معضلات آموزش هنر پرداخته شده و در پایان با نظر به اینکه در حوزه تفکر و اندیشه نه ارائه پاسخ، بلکه طرح پرسش است که روشنگر است، سؤالاتی در جستجوی ارائه راهکارهای مناسب مطرح شده است.
سه اپیزود انقلاب فرهنگی: از پیدایی تا نهادینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب فرهنگی بیشتر به یکی از نتایج ناگزیر انقلاب اسلامی فروکاسته شده و پیامد تحمیل اراده ی حاکمیت بر نظم دانشگاهی دانسته شده است. حال آنکه چیستی این رخداد تنها با درنظرگرفتن شرایطی که آن را امکان پذیر کردند، ارتباطش با جامعه و توصیف فربه ی رخدادهای گوناگون قابل درک است. افزون بر این، مشکل اصلی پژوهش های موجود این است که بر لحظه ی پدیداری انقلاب فرهنگی تمرکز دارند. از این رو، در این مقاله، کوشش شد با تکیه بر تحلیل هم آیند توصیفی عمیق تر ارائه شود، و سپس به این موضوع مهم پرداخته شود، چگونه انقلاب فرهنگی به امری پروبلماتیک در سال های پس از انقلاب بدل شد. با تکیه بر تحلیل تاریخیِ مجموعه عوامل هم آیند، سه اپیزود پیدایی، نهادینگی، و بازگشایی دانشگاه ها شناسایی شدند. افزون بر این، مجموعه ای از رویدادها ردیابی شدند، از قدرت یافتن اسلام گرایان، ضعف دولت، تسخیر سفارت آمریکا، و ناآرامی های مرزی تا پاکسازی های گسترده، انتخابات نخستین مجلس، و بمب گذاری ها (در دفتر حزب جمهوری اسلامی و ساختمان نخست وزیری)، که در مرحله پیدایش اثرگذار بودند. وانگهی مجموعه رخدادهای درهم تنیده ای در متن مقاله گزارش شدند، مانند: ویژگی دانشگاه پساانقلابی، گستره ی انقلاب فرهنگی، و مسئله ی مقام مسئول در حوادث دانشگاه. توضیح همه ی این فرآیندها نشان می دهد چگونه چهره ی تازه ای از اداره ی جامعه در سال های پس از انقلاب ذیل پروبلماتیک فرهنگ ممکن شد. در این مقاله به هم آمیزی مؤلفه های گوناگون این پروبلماتیک یعنی برآمدن عقلانیت دینی، نهادهای متمایز، تکنیک ها و رویه های تازه ای برای اداره جامعه جایگزین شیوه های پیشین و از این مهم تر، توصیفی ژرف از کشمکش های نیروهای گوناگون پرداخته شد
درآمدی تاریخی بر تأسیس دانش پشتیبان مدیریت تحول علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
در این پژوهش ماجرای تاریخی تحول علوم انسانی پس از انقلاب اسلامی روایت شده و مواجهه منتقدانه و تحول خواهانه با علوم انسانی مدرن، در قالب سه دوره تاریخی بررسی شده است. از اعلام «انقلاب فرهنگی» تا اعلام «نهضت نرم افزاری» (1379-1359) دوره نخست درنظر گرفته شده است که با ظهور و نشاط ایده های تحول خواهانه دینی در سال های آغازین انقلاب شروع شد، ولی بنا به دلایلی، درنهایت، به سیطره نگرش های پوزیتیویستی بر دانشگاه ها ختم شد. در دوره دوم (1388-1379)، به تأثیرات و بازتاب های طرح گفتمان نهضت نرم افزاری ازسوی رهبر معظم انقلاب بر فضای علمی دانشگاه های کشور و نضج یافتن مجدد جریان تحول علوم انسانی در کشور اشاره شده است. در بررسی این دوره، هم به تلاش های سلبی در «نقد فلسفه و معرفت شناسی علوم انسانی غربی» و هم به تلاش های ایجابی برای تبیین «مبانی و مبادی علوم انسانی اسلامی» پرداخته شده است. در بررسی دوره سوم (1398-1388)، با اشاره به ریشه های تئوریک و فکری فتنه 88، توضیح داده شده است که چگونه این واقعه سیاسی موجب شد «علوم انسانی غربی» به مثابه یک «چالش استراتژیک» در اداره کشور موضوعیت یابد و وجه انضمامی، عملی و تجویزی علوم انسانی به صورت برجسته تری موردتوجه واقع شود. پس از طرح و بررسی تجربه نهادسازی و سندنگاری مدیریت علم جمهوری اسلامی در دوره سوم، به دلالت های برآمده از تجربه تاریخی این ادوار سه گانه پرداخته شده است. در نتیجه گیری از این دلالت ها، بر ضرورت تأسیس حوزه مطالعاتی میان رشته ای و دانش جدیدی که متکفل مطالعه و پژوهش در زمینه «مدیریت تحول علوم انسانی» باشد، تأکید شده و به برخی از مأموریت ها و الزام های تأسیس این دانش جدید اشاره شده است.
بررسی سیاست های فرهنگی در جمهوری خلق چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور چین همواره یکی از قطب های فرهنگی و تمدنی جهان در طول تاریخ به حساب می آمده است؛ اما به علت رخ دادن تحولات تاریخی به خصوص از نیمه قرن 20، سیاست ها و مسائل فرهنگی این کشور دستخوش تغییرات گسترده ای شد. با گذشت چند دهه از تحولاتی که مشخصا با انقلاب کمونیستی در این کشور هم خوان بوده است، اکنون چین به عنوان دومین اقتصاد جهان و از مهمترین تولیدکنندگان صنایع فرهنگی و رسانه ای می باشد. لذا برای فهم دنیای جدید که در آن معادلات قدرت به سرعت در حال تغییر است، شناخت مسائل فرهنگی و ارتباطی چین الزامی می باشد. در این مقاله پس از بررسی روند تاریخی و سیاسی این کشور از سال 1949 یعنی انقلاب کمونیستی مائو به دگردیسی سیاست های فرهنگی در این کشور و سپس برخی مقررات و خط مشی های فرهنگی و رسانه ای آن می پردازیم.
کاربست نظریه شکار-جادوگر برای تبیین جامعه شناختی تصفیه های انقلابی (روسیه، چین و ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصفیه یکی از ویژگی های بارز انقلاب ها بوده است. هدف این مطالعه تبیین این پدیده از دریچه نظریه ی شکار جادوگر و مقایسه ویژگی های آن در رخدادهای تصفیه انقلابی در سه کشور روسیه، چین و ایران است. روش مطالعه مقایسه ای بوده و به شیوه بازنمایی نظریه (parallel demonstration of theory) ویژگی های تصفیه های بزرگ سه کشور روسیه (تصفیه بزرگ استالین)، چین (تصفیه انقلاب فرهنگی مائو) و ایران (تصفیه اوایل دهه 60) مورد مقایسه تاریخی قرار گرفته اند. گردآوری داده ها از منابع دست اول و دوم صورت گرفته و تحلیل ها به شیوه مقایسه-تاریخی ارائه شده اند. یافته های مطالعه ضمن تائید کلی مفروضات نظریه شکار-جادوگر در مورد سه رخداد تصفیه، نشان داده است تصفیه های روسیه، چین و ایران از بعضی جنبه ها مشابه و از بعضی جنبه ها متفاوت با یکدیگر هستند. طبق یافته ها هر سه رخداد در شرایطی بروز کرده اند که نمایندگی جمعی و منبع مشروعیت محدود بوده و نظام ارزشی زیربنای مشروعیت نظام در شرایط بحران بوده است. رهبران برای استقرار نظم یا نوسازی آن با نوسازی نظام اخلاقی انحراف سیاسی را به نحوی تعریف کرده اند که رقبا را تحت شمول قرار دهد. علاوه بر این تضعیف نهادهای مدنی واسط و تغییر اولویت ها باعث شده افراد دست از حمایت یکدیگر بردارند که نهایتاً به شکار جادوگر منجر شده است. تفاوت های ماهوی بین ایران و دو کشور دیگر وجود داشته است که پاک سازی انقلاب ایران را به شکل روندی همراه با انقلاب، دین محور، مشروع و دموکراتیک شکل داده است.
نقش دین در انقلاب فرهنگی (مطالعه جایگاه دین در انقلاب فرهنگی ایران، چین و روسیه از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود مطالعات زیادی که در زمینه انقلاب های فرهنگی انجام شده است، مطالعه مقایسه ای نقش دین در انقلاب فرهنگی ایران، چین و روسیه با توجه به نقش دین کم تر به چشم می خورد. پرسشی که این مطالعه در پی پاسخ به آن بوده این است که هرکدام از انقلاب های فرهنگی روسیه، چین و ایران با آموزه های دینی متن جامعه ای که رخ داده اند چه نوع ارتباطی داشته اند؟ نگارندگان با توجه به شرایط مطالعه به رویکردهای سکولار و دین انقلابی در انقلاب های فرهنگی اشاره و تلاش کرده اند با استفاده از روش تطبیقی تاریخی بر اساس رخدادهای انقلاب فرهنگی در سه کشور، این رویکردها را آزمون کنند. مطالعه تاریخی تطبیقی به شکل درون سیستمی و بین سیستمی صورت گرفته است؛ در سطح درون سیستمی به شکل روایتی، روند ارتباط دو پدیده تشریح شده و در سطح بین سیستمی شاخص های دینی انقلاب فرهنگی در سه کشور ایران، چین و روسیه با استفاده از روش های میل مقایسه شده است. یافته ها نشان می دهند در هر سه مورد نقش دین اهمیت دارد، لیکن شاخصه های ایرانی مؤید منظر آرمانی و شاخصه های روسیه و چین مؤید منظر ابزاری به نقش دین در انقلاب فرهنگی است. نتایج مقاله ضمن تأیید مدعای نگارندگان، تفاوت ها و شباهت های سه رخداد مورد مطالعه را تشریح می کند.
سیمای یک مربی: دکترعلی شریعتمداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴
83 - 123
حوزههای تخصصی:
این مقاله درباره زندگی نامه، تحصیلات، آثار، فعالیت های حرفه ای و اجتماعی دکتر علی شریعتمداری، استاد فلسفه تعلیم و تربیت است .روش:برای بررسی زندگی و آثار دکتر شریعتمداری از توصیف غلیظ، تحلیل و معناشناسی همدلانه استفاده شده است. برای بررسی افکار، زندگی و کارنامه تربیت و مربیان مستلزم دو نوع شناخت (هرمنوتیک مضاعف) لازم است: اول روش شناسی شناخت آثار وعمل آنان درباره مورد انسان جامعه و تربیت و نهادعلم. و دوم شناخت دانش گروه های مختلف اجتماعی از جمله مربیان. و سیاست گذاران در درهمین موضوع.یافته ها:زندگی این استاد مصادف با تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و علمی فلسفی ایران و جهان است. وی متناسب با آن تحولات توصیه کرد که مربی با «روحیه فلسفی» و «تفکر انتقادی/سالم» به وحدت شخصیت و هماهنگی عمل و اعتقاد به زندگی و تربیت نایل می آید. وی ضمن آرمان گرایی و روشنگری به تعلیم و تربیت و عدالت اجتماعی مبتنی بر عناصر فرهنگ بومی از نوآوری علمی و توجه به علم جهان استقبال می کرد.بحث و نتیجه گیری دکتر شریعتمداری را می توان مربی پرتلاش دانست. هرمنوتیک مضاعف، شناخت ماهیت شناخت (اعتبار نظری علم تربیتی) و «شناخت شناخت اجتماعی» (ادراک مردم و ذینفعان ازنهاد تربیت و نهاد علم) است و دانش از جمله دانش تربیت با ادامه به اشتراک گذاری و نقد آن از انسداد رهایی می یابد. بنابراین نسل های جدید برای ادامه «پروژه های ناتمام» او تلاش کنند زیرا مربیان واقعی پنجره و آغاز هستند. نه تمام راه، نه تنها راه، ونه تنها خوانش.
موسیقی و حیات اجتماعی نوارکاست در دهه شصت شمسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی نقش نوار کاست در وضعیت فرهنگی شنیداری دهه شصت ایران است. موسیقی پس از انقلاب یکی از مهم ترین عرصه هایی بود که براساس انقلاب فرهنگی باید از آنچه در زمان پهلوی بود، تطهیر می شد. در سال های پس از انقلاب، فرهنگ عام، عادت واره شنیداری تعلقاتش را به موسیقی قبل از انقلابی، در قالب تکثیر و توزیع نوارهای کاست، حفظ کرده بود و بازار سیاه خریدوفروش آن ها شکل گرفته بود؛ بنابراین در ایران پس از انقلاب، نوار کاست نقش جدیدی در شکل دادن به فرهنگ شنیداری غیرمجاز پیدا کرد. برای بررسی این مسئله از چارچوب نظری استفاده شد که به دور از دوگانه تاریخی سوژه/ابژه، به سراغ مفهوم عاملیت می رود تا بتواند درباره قدرت عاملیت اشیا، به همان نسبتی که انسان هم دارای قدرت عاملیت است، طرح بحث کند. براساس یافته ها، نوار کاست که موسیقی غیرمجاز قبل از انقلاب یا لس آنجلسی را ضبط می کرد، بر پیکره فرهنگ یکدست ساز دهه شصت ایران موقعیت هایی مانند شیارهایی ایجاد می کردند که درون آن ها سبک شنیداری زیرزمینی به وجود آمده بود و این چالشی برای مهندسی فرهنگی یکدست ساز جمهوری اسلامی در دهه شصت بود.
تدوین کتاب های درسی علوم سیاسی در سال های گذار؛ تاریخ مستند هشت کتاب علوم سیاسی در مرکز نشر دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
217 - 250
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی، بازتعریف رشته های دانشگاهی، ازجمله علوم سیاسی، مطابق با آرمان ها و انتظارات جدید مورد توجه قرار گرفت. روشن است که در این مسیر، تدوین کتاب های جدیدی ضرورت پیدا می کرد و اصولا تاریخ علوم سیاسی ایران بعد از انقلاب را نمی توان بدون توجه به سیر تدوین و انتشار کتاب های درسی این رشته نوشت. مقاله حاضر بر سال های گذار؛ یعنی پیروزی انقلاب (1357) تا تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی (1363) تمرکز دارد که فعالیت های اولیه برای استانداردسازی، تدوین و انتشار کتاب های درسی دانشگاه ها صورت گرفت. در این سال ها چند کتاب در کمیته برنامه ریزی علوم سیاسی ستاد انقلاب فرهنگی تصویب و از سوی مرکز نشر دانشگاهی منتشر شد. بررسی مرور روند انتشار این 8 اثر که اغلب ترجمه بودند - نشانگر مشکلات و دستاوردهای تلاش های سال های گذار است. واقعیت آن که ارتقای کیفیت محتوایی آثار در این مرحله، ازجمله به خاطر رعایت جدی قواعد ویرایشی در مرکز نشر دانشگاهی، انکارناپذیر است، همچنان که مشکلات مهمی مانند تعداد اندک آثار منتشرشده در زمینه علوم سیاسی و درضمن تاخیر فراوان در روند ارزیابی، تولید و چاپ این آثار وجود داشت. بنابراین در این سال ها می توان شاهد نخستین تکاپوهای جامعه علمی برای بازبینی دروس و سرفصل ها و همزمان تدوین آثار جدید درسی در خلال مشکلاتی جدی تر؛ یعنی بدبینی نخبگان نظام سیاسی جدید به رشته های علوم انسانی و همچنین انتظارات فزاینده عمومی از این رشته ها برای کاهش مشکلات موجود، بود. با توجه به کمبود داده ها و مستندات مدون در این زمینه، مطالعه حاضر به روش اکتشافی و بهره گیری از منابع مرکز نشر دانشگاهی صورت گرفته است.
لزوم تحقق انقلاب فرهنگی در حوزه تعلیم وتربیت با نگاهی به نظریه ایدئولوژی فرهنگی آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ، فارغ از تعاریف علمی و دانشگاهی به عنوان روح جامعه و هوایی که جامعه در آن تنفس می کند جزو لاینفک حیات مردمان کشور است. این مهم در کنار هویت فرهنگی انقلاب اسلامی ایران توجه بیشتر به بعد فرهنگی انقلاب اسلامی ایران به خصوص در دهه پنجم انقلاب در حوزه تعلیم وتربیت را ضروری می نماید. دهه پنجم انقلاب با فراز و نشیب های بسیاری که تغییر نسل از مهم ترین آن هاست با چالش های فرهنگی متعددی به ویژه در تعلیم وتربیت مواجه شده که بعضاً همان تضادهای فرهنگی ابتدای انقلاب که منجر به انقلاب فرهنگی 59 شد را تداعی می کند. شاید نظریه ایدئولوژی فرهنگی آلتوسر که فرهنگ ایدئولوژیک را، راه نجات می داند ما را به سمت لزوم تداوم یا ازسرگیری انقلاب فرهنگی 59 در حوزه تعلیم وتربیت، سوق دهد. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی نشان می دهد که چگونه باید با تزریق نگاهی ایدئولوژیک که برآمده از اصول و هویت انقلاب اسلامی ایران است، ماهیت و نه لزوماً مصادیق انقلاب فرهنگی 59 را در دهه پنجم انقلاب برای حوزه تعلیم وتربیت در پیش گرفت.
نقش شورای انقلاب اسلامی در نهادینه سازی انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها (1359-1357) و شناسایی عوامل عدم تحقق آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواضع و تعامل چندجانبه شورای انقلاب به عنوان اولین نهاد مجریِ انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها بین سال های 1357 تا 1359 با سایر طبقات نقش آفرین در انقلاب فرهنگی، که عبارت اند از رهبر، دانشگاهیان، دولت و مردم، تأثیر مستقیمی بر نهادسازی و نهادینه سازی این مقوله فرهنگی در انقلاب اسلامی داشته است. هدف اصلی این پژوهش آن است که با روش توصیفی-تحلیلی و بررسی اسناد، منابع و مطبوعاتِ موجود، نقش شورای انقلاب در عدم تحقق اهداف انقلاب فرهنگی در بازه زمانیِ مسئولیتش را مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد عدم دستیابی شورای انقلاب به موفقیت مورد نظر امام خمینی در اجرای انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها بیش از هر چیز در چند امر خلاصه می شود: اولاً مشغله بیش از حد این نهاد در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، ثانیاً برداشت مبهم و ناقص و به تبع آن برنامه ریزی غیرجامعِ اعضای آن نهاد از مقوله انقلاب فرهنگی و ثالثاً عدم همکاری و فرمانبرداریِ اولین دولت انقلاب اسلامی و رؤسای دانشگاه ها در فرآیند کار. در این میان تنها رهبری امام خمینی و همراهی مردم با اقدامات این نهاد به نحو صحیح صورت گرفته است. نکته راهبردی دیگر آنکه توجه رهبر انقلاب به توأم بودن نهادسازی در کنار نهادینه سازیِ مقوله انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها باعث شد تا ایشان در بندِ نهاد خاص نباشد و به علت نواقص موجود، مسئولیت آن را به نهاد جدیدِ ستاد انقلاب فرهنگی واگذار کند.
انقلاب فرهنگی و دشواره علوم انسانی، مطالعه ای در مورد مناسبات میان ایدئولوژی و دانش در ایران پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
41 - 64
این مقاله در پی بازفهمی انقلاب فرهنگی به عنوان مهمترین رویداد دانشگاهی پس از انقلاب و تأثیرات آن بر علوم انسانی و اجتماعی دانشگاهی است. انقلاب فرهنگی حرکتی سیاسی بود که بسط آن در بستر زمان، موجب تغییراتی در حیات دانشگاهی شده و سرانجام منتهی به تأسیس نهادی رسمی، ابتدا با عنوان ستاد انقلاب فرهنگی و سپس شورای عالی انقلاب فرهنگی، بر فراز وزارت علوم برای کنترل زیست آکادمیک شد. پرسش اصلی مقاله این است که در فرایند بسط و نهادینگی انقلاب فرهنگی، چگونه علوم انسانی به مهم ترین دشواره این جریان تبدیل شد و ایده هایی مثل «اسلامی سازی علوم انسانی» و «تولید علوم انسانی اسلامی» امکان ظهور یافت؛ ایده هایی که طرح آن ها متضمن اعلام نوعی بی اعتمادی به علوم انسانی دانشگاهی بود. حمایت حکومت از این ایده ها سویه علمی آن ها را به حاشیه رانده و موجب کاهش مشارکت دانشگاهیان در آن شد. از سوی دیگر، مشارکت روحانیون در تحقق این ایده ها، تصویری از تقابل میان روحانیت با دانشگاه پدید آورد و به ایده نزاع ایدئولوژی با دانش دامن زد. این وضعیت از سویی موجب تضعیف موقعیت علوم انسانی و اجتماعی در میدان آکادمی شده و به گسترش این علوم در حوزه عمومی کمک کرده است. این مقاله با بررسی اسناد و مدارک رویداد انقلاب فرهنگی و بازخوانی روایت کنشگران آن و نیز سنجش پیامدهای آن، شامل طرح هایی مثل اسلامی کردن علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی، نشان می دهد که مداخله سیاست و ایدئولوژی در بازی علم دانشگاهی، نه تنها ضرورتاً به نتایج مورد نظر نخواهد رسید، بلکه می تواند پیامدهایی نامطلوب هم به دنبال داشته باشد.
پیامدهای آگاهانه یک حرکت انقلابی: مطالعه دانشگاه های مولود انقلاب فرهنگی ایران بر اساس گزارش روزنامه اطلاعات (بهمن 1357- بهمن 1363)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین تحول در تاریخ دانشگاه های ایران پس از انقلاب «انقلاب فرهنگی» است. اغلب مطالعات موجود انقلاب فرهنگی را به یک «واقعه» و محدود به چهار روز درگیری در دانشگاه های سراسر کشور تقلیل می دهند که منجر به تعطیلی مراکز مختلف آموزش عالی شد. مطالعه حاضر تأکید می کند ریشه های انقلاب فرهنگی به زمان وقوع انقلاب ایران بازمی گردد و فقط به تعطیلی دانشگاه ها منجر نشد بلکه به تأسیس دانشگاه ها و مؤسساتی در کهکشان آموزش عالی ایران منجر شد که برآمده از نیازهای جامعه ایران و ایده ها و آرزوهای انقلابیون بود. به علاوه، پژوهش های پیشین بر تأسیس دانشگاه های امام صادق و تربیت مدرس به عنوان دانشگاه های مولود انقلاب فرهنگی تأکید می کنند اما پژوهش حاضر نشان می دهد مراکز بیشتری مولود انقلاب فرهنگی ایران بوده است و این مراکز جدید بازتابی از خواسته ها و نیازهای جامعه از سیستم آموزش عالی و هم چنین ایده های حکومت درباره نظام دانشگاهی است. مقاله حاضر با رویکرد تاریخی و بر اساس بازخوانی 31710 صفحه روزنامه اطلاعات (در قالب 1745 شماره) در بازه زمانی 12 بهمن 1357 تا 12 بهمن 1363 به بررسی، معرفی و توصیف مراکزی می پردازد که با تأیید ستاد انقلاب فرهنگی و برای تحقق الگوی علم اسلامی راه اندازی شدند.
نظریه فرایندی انقلاب اسلامی از منظر اندیشه محمدجواد باهنر
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
55 - 82
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان مسلمان با توجه به مبانی نظری و آموزههای دینی، دیدگاه متمایزی نسبت به مقوله انقلاب دارند. متفکران انقلاب اسلامی نسبت به مسئله مفهوم و مراحل انقلاب توجه داشته و هرکدام برای تکامل انقلاب، مراحل مختلفی را ذکر کردند که این الگوهای فرایندی، اهمیت نظریه سیر تکامل انقلاب اسلامی را نشان می دهد. محمدجواد باهنر یکی از متفکرانی است که در آثار خود، فرایندهای انقلاب اسلامی را در پنج مرحله مورد توجه قرار داده است. مقاله حاضر از نوع کیفی و اکتشافی است که با بهره گیری از روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای مترصد تحلیل و توصیف این سؤال اصلی است: مفهوم انقلاب در اندیشه باهنر دارای چه بار معنایی است و فرایند تکامل انقلاب اسلامی شامل چه مواردی بود؟ مفروض مقاله به این قرار است که از دیدگاه باهنر، انقلاب اسلامی صرفاً تغییر در نظم سیاسی موجود نیست بلکه فرایندی برای تکامل آرمان های انقلاب در حوزه های مختلف است. یافته های مقاله نشان می دهد از منظر باهنر، انقلاب اسلامی برای تکامل خود نیاز دارد مراحل پنجگانه را به صورت مستمر و آگاهانه طی نماید. نظریه تکامل انقلابی باهنر اشاره به این مسئله دارد که دگرگونی در نظم سیاسی مستقر و جایگزینی نظام برآمده از اصول و آرمان های دینی به وسیله افراد جامعه به معنای انقلاب است که محدود به عرصه نظم سیاسی نخواهد بود بلکه لازم است در عرصه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی شاهد انقلاب باشیم. پدیده انقلاب اسلامی بعد از تحول روحی در جامعه و ایجاد انقلاب سیاسی باید بسترهای انقلاب فرهنگی و سازماندهی داخلی را فراهم آورد و درنهایت صدور ارزش های نوین را فراهم سازد.