مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
عرصه عمومی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان آگاهی زنان از حقوق شهروندی و عوامل مؤثر بر آن در بین زنان شاغل در شهرداری تهران است ، که به صورت استخدام رسمی یا قرارداری در این سازمان مشغول به کار هستند. دیدگاه های مختلف در رابطه با حقوق شهروندی بررسی و نظرات هابرماس، پارسونز، مارکس، ترنر به منظور چارچوب نظری انتخاب و فرضیات تحقیق که شامل وجود رابطه بین متغیرهایی چون میزان حضور در عرصه عمومی، نگرش به حقوق شهروندی، پایگاه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی با میزان آگاهی از حقوق شهروندی بوده ، تدوین گردیده است. روش تحقیق، تبیینی از نوع پیمایش است و تکنیک جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل کلیه زنان شاغل در شهرداری تهران است که در زمان تکمیل پرسشنامه در این سازمان حضور داشته اند. برای برآورد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد270 نفر از جامعه آماری1842نفری را انتخاب نموده ایم. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده اند و از آزمون های کندال تای بی و گاما برای همبستگی های ترتیبی و آزمون کای اسکوئر برای سطح اسمی – ترتیبی در جداول متقاطع توافقی و همچنین تحلیل چند متغیره رگرسیونی و تکنیک تحلیل مسیر استفاده شده است. متغیر وابسته این پژوهش میزان آگاهی از حقوق شهروندی بوده، که به تفکیک به صورت آگاهی از حقوق مدنی ، آگاهی از حقوق سیاسی ، آگاهی حقوق فرهنگی ، آگاهی از حقوق اجتماعی، آگاهی از حقوق جنسیتی مورد سنجش قرار گرفته است. میانگین نمره آگاهی از حقوق شهروندی پاسخگویان برابر32/11 با انحراف معیار 726/0 است . دامنه تغییرات نمره پاسخگویان در این متغیر از 0 تا 18 به دست آمده است و در نهایت 2/35 درصد از پاسخگویان آگاهی پایینی از حقوق شهروندی داشتند، 6/45 درصد آگاهی متوسط و تنها 3/19 درصد از آگاهی بالایی برخوردار بوده اند. میزان حضور در عرصه عمومی، میزان استفاده از رسانه های جمعی، پایگاه اقتصادی اجتماعی و نگرش به حقوق شهروندی با میزان آگاهی زنان از حقوق شهروندی ارتباط معنی داری داشته اند.
زنان درعرصه عمومی مطالعه موردی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
رسانه ها و بازتاب هویت زن در عرصه عمومی
حوزه های تخصصی:
رسانه ها به عنوان جزیی از فرهنگ غیرمادی جوامع انسانی که نقش تعیین کننده ای در ساختن و پرداختن افکار عمومی بر عهده دارند، تنها آن گاه که زمینه پذیرش ذهنی در مخاطبان داشته باشند، قادر به تاثیرگذاری هستند و گرنه اثر آن ها موقتی و گذراست. با شکل گیری نهاد جدید دولت و لزوم بهره گیری از نظرات و افکار عمومی در روند تصمیم سازی، ضرورت واقعی شدن ارتباط بین دولت و مردم و درنتیجه شکل گیری عرصه عمومی، نقش رسانه ها دراین رابطه درمقایسه با گذشته تقویت شد؛ چه آن که دامنه توازن از قدرت حاکم به سپهر عمومی نیز کشیده شده و ضرورت حضور فعال آحاد جامعه در این روند آشکار شده است. درنتیجه چنین تغییر و تحولی، دیگرحاشیه نشینی و انفعال حاکم بر اجزایی از جامعه که به دلایل سیاسی و اجتماعی بیشتر ازسایر اقشار زنان را دربرمی گیرد، معنایی نخواهد داشت و رسانه ها می توانند زمینه این انتقال ازحاشیه به متن را فراهم سازند.این انتقال درگرو احساس هویت مستقل و افزایش ضریب تاثیرگذاری به ویژه در لایه های ضعیف جامعه است. فرایند جهانی شدن نیز با ایجاد نوعی تغییرگسترده در برداشت از هویت، ضرورت گذر ازتفاوت های جنسیتی و توجه به جنبه های اجتماعی را در حوزه مسایل زنان آشکارساخت.این مقاله با تمرکز بر نقش رسانه ها در تبیین شأن واقعی زن در عرصه عمومی، در پی اثبات این فرضیه است که تاکید بر هویت جنسی در عرصه عمومی باعث آن می شود که مقوله حضور برابر زنان در این عرصه بیشتر از آنکه جنبه واقعی پیدا کند، در چارچوب حقوقی محدود و منحصر شود. در برابر، این قلم با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای بر پایه شیوه توصیفی، تحلیلی برآن است که حضور زن آن گاه ظهور پیدا می کند که خودجوش، رقابت آمیز، گروهی، سازمان یافته و مبتنی بر آگاهی باشد. چنان چه پافشاری رسانه ها برحضور و فعالیت زنان در عرصه عمومی تنها بر پایه هویت جنسی و در رقابت با مردان به عنوان پایمال کنندگان حقوق زنان صورت پذیرد، پویایی لازم را نخواهد داشت؛ چرا که این روند با تقویت حسی غیریت جز تضعیف همبستگی مدنی، نتیجه و پیامد دیگری در پی نخواهد داشت.
مدیریت حمل ونقل و ترافیک شهری در تهران با نگاه اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مدیریتی در شهر تهران، آمدوشدهای درون شهری است. در شهر تهران، افزایش جمعیت و م حدودیت منابع، م وجب سردرگمی و بی برنامگی در برخورد با این موضوع شده است. شناسایی معضلات و احصای مؤلفه های مؤثر بر مدیریت حمل ونقل و ترافیک شهر تهران، به خصوص پرداخ تن ب ه مشکلات بخش های شهری ، نیاز مدیریت شهری را در زمان نسبتاً کوتاهی، برآورده می کند. با توجه به اهمیت موضوع، شناسایی مؤلفه های مؤثر بر مدیریت حمل ونقل و ترافیک می تواند تأثیرات چشم گیری در حل مشکلات ترافیکی داشته باشد و عرصه را برای اعمال مدیریت شهری بهینه، فراهم کند. بنابراین هدف مطالعه حاضر، احصا و اولویت بندی مؤلفه های مؤثر بر مدیریت حمل ونقل و ترافیک شهر تهران با نگاه اقتصادی و کاربرد روش AHP است. جامعه آماری تحقیق، شامل خبرگان و صاحب نظران حوزه های مختلف خدماتی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی می باشند که حدود 100 نفر تخمین زده شده که با روش نمونه گیری سهمیه ای هدفمند، 50 نفر برای انجام مقایسات زوجی انتخاب شدند. در همین راستا، اطلاعات از طریق پرسشنامه، جمع آوری و داده ها با استفاده از تکنیک AHP و نرم افزار Expert Choice، بررسی شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که مؤلفه تقدم دسترسی نسبت به حرکت که باعث کاهش ترافیک و به تبع آن، کاهش هزینه ها می گردد، بیشترین اهمیت را در مدیریت حمل و نقل و ترافیک شهری در تهران دارد؛ لذا پیشنهاد می گردد که حرکت در سطوح مختلف و طیف حمل و نقل همگانی، ب ه ع نوان مؤلفه های اصلی در سیاست گذاری ها، در اولویت برنامه های شهری به منظور کاهش هزینه ها، گنجانده شوند.
بررسی تأثیر مقدار حضور در عرصه عمومی و استفاده از رسانه های جمعی بر مقدار آگاهی زنان نسبت به حقوق خانوادگی خود مورد مطالعه:زنان شهر ارومیه در سال 95(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
17 - 36
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی مقدار آگاهی زنان شهر ارومیه از حقوق خانوادگی خود با توجه به تأثیر متغیرهای مقدار حضورشان در عرصه عمومی و مقدار استفاده از رسانه های جمعی انجام شده است. روش پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه بوده است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده تمامی زنان بالای 19 سال ساکن شهر ارومیه در سال1395 می باشد که بر اساس فرمول کوکران، تعداد 385 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و پرسش نامه ها از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بین پاسخگویان توزیع شد. یافته های پژوهش نشان می دهند، مقدار آگاهی زنان شهر ارومیه از حقوق خانوادگی شان در سطح متوسط (54%) بوده و عوامل حضور در عرصه عمومی، مدت استفاده از رسانه های جمعی و متغیرهای زمینه ای(سن، تأهل و پایگاه اجتماعی و اقتصادی) در مقدار آگاهی آنان از حقوق خانوادگی شان مؤثر می باشد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، متغیر حضور زنان در عرصه عمومی با ضریب بتای (667)، بیش ترین سهم را در تبیین و پیش گویی مقدار آگاهی زنان از حقوق خانوادگی شان داشته است. هم چنین، با تحلیل مسیر معلوم شد، مدل تجربی پژوهش حدود 60 درصد از واریانس متغیر آگاهی زنان از حقوق خانوادگی را تبیین می کند.
نسبت سنجیِ خشونت و سیاست در اندیشه سیاسی فارابی بر اساس چارچوب نظری هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم دلالت ها و تضمنات سیاسی اندیشه فارابی با تکیه بر معیار تصمیمات مبتنی بر «گفتگو» و استوار کردن مفروضات سیاسی بر روابط میان انسان های آزاد و برابر در «حوزه عمومی»، مسئله مقاله حاضر را تشکیل می دهد. نگارندگان با تحقیق در منظومه اصلی فلسفه سیاسی فارابی، بر این ادعا هستند که این فیلسوف مسلمان، با فضل تقدم «رئیس» بر «جامعه» و قائم نمودن شهرِ فاضله بر رئیس فاضل و قرار دادن وی در جایگاه فرد هنجارگزار و مجرای تشخیص خیر برین و سعادت نهایی، مصلحت عمومی و به تعبیری متأخر، «عرصه عمومی» را نادیده می گیرد. بدین سان، مقوله شهروندی، به همان معنای کلاسیک و ارسطویی آن، یعنی موجودیتی «مشارکت»جو، در اندیشه فارابی ممتنع می شود. در این پژوهش، نگارندگان نسبت اندیشه و سیاست را از منظری خاص و با اتکا به منطق علمی و چارچوب نظری هانا آرنت تبیین می کنند. از نظر آرنت، سیاست صرفاً محصول روابط انسان های آزاد و برابر در حوزه عمومی است؛ از این رو، انسداد حوزه عمومی و حاکم کردن مداری سلسله مراتبی بر جامعه، نتیجه ای جز «خشونت» نخواهد داشت. لذا، این مقاله برای اثبات ادعای خود، با کاربست روش کیفی، به گردآوری دلایل و اطلاعات لازم پرداخته و به این نتیجه رسیده است که فارابی با وابسته کردن جامعه به رئیس اول، نوع خاصی از سیاست ورزی را در افق اندیشه اسلامی رواج می دهد که خشونت به معنای آرنتی کلمه را توجیه می کند و راه گفتگو و ظهور شهروند آزاد و مشارکت جو را می بندد.
طراحی هویت مند سکونت گاه های انسانی "رویکردی کل نگر در ارتباط با سکونت"
حوزه های تخصصی:
فقدان هویت در بافت های شهری، عدم توجه به فراهم نمودن کیفیت مناسب زندگیو تمرکز عاملین امر در پیشبرد جنبه های کمی و فیزیکی ساخت و ساز سکونتگاه ها از عواملی بوده که رضایت ساکنان را از اجزای طرح های شهری برآورد نکرده است. هدف از نگارش این مقاله ارائه راهکارهایی در جهت لحاظ نمودن عنصر هویت به طریقی کلی در مقیاس های مختلف سکونت می باشد. روش اتخاذ شده در این مقال ساختار چهار ردیفه ای از سکونت تحت عناوین "آبادی"، "فضای شهری"، "نهاد یا مؤسسه" و "خانه" است که شولتز ارائه می کند و بدین ترتیب تقسیم بندی جامعی از شهر را به دست می دهد. تدابیر اتخاذ شده در مقیاس آبادی شامل استفاده از قوانین گشتالت و تحلیل دورنمای شهر به وسیله آن ها است. در عرصه عمومی آنچه مورد اهمیت است دسترسی همگانی در جهت افزایش حضور، مداخله و مشارکت در فضا برای شکل گیری تصویر ذهنی و هویت یابی در خلال این امر است. انعطاف پذیری فضاهای شهری، اتخاذ معیارهای زیبایی شناسانه، توجه به روابط توده و فضا و سازگاری ساخت و ساز های جدید با روحیه مکان از سایر موارد مورد توجه در این سطح بوده است. مهم ترین نکته در برداشت تصویر ذهنی مطلوب ایجاد واحدهایی همسایگی با لبه های مشخص در سطح شهر است. در نهاد عمومی توجه به این نکته که معماری عمومی باید برخاسته از فرهنگ و محیط باشد مدنظر بوده و خانه به عنوان خصوصی ترین عرصه باید به منزله مکانی در نظر گرفته شود که شخص گویی صندوقچه ای از چیزهایی را که به آن تعلق دارد در آن جمع آوری کرده است و با رسیدن به آن آرامش می یابد. در نتیجه اجرای موارد فوق و پرهیز از اقدامات مقطعی و موردی می توان انتظار داشت که ساکنان به محل سکونت خود در نتیجه برخورداری از سطح کیفیت مطلوب تعلق حس نموده فرسودگی بافت ها، مهاجرت های بی برنامه و ناهنجاری های اجتماعی و ... کمرنگ تر گردد.
بررسی و تحلیل مولفه های فضای عمومی شهری به جهت دستیابی به تعاملات اجتماعی (نمونه موردی: منطقه 12 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری ظرف فعالیتهای شهری و بستری برای تعاملات اجتماعی و زمینه ساز شکل گیری سرمایه اجتماعی به شمار می آیند و میزان موفقیت فضاهای شهری با میزان استفاده از فضا و حضور انسان در آن متناسب است. آنچه امروزه در اغلب فضاهای شهری با آن روبه رو هستیم کاهش تعاملات اجتماعی و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاهاست. هدف از پژوهش بررسی و ارزیابی مولفه های فضای عمومی شهری به جهت دستیابی به تعاملات اجتماعی(نمونه موردی: منطقه 12 تهران) می باشد.روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شده است. در این مقاله پاسخگوی این سوالات است که آیا می توان از طریق طراحی فضای عمومی شهری مناسب، باعث افزایش تعاملات اجتماعی شد؟و آیا می توان با افزایش امنیت فضاهای عمومی، حضور پذیری افراد را ارتقا بخشید؟ نتایج تحقیق نشان میدهد در بین شاخص های تحقیق نگهداری و مراقبت از فضا با 38%، شاخص سرزندگی عواملی چون دسترسی مناسب با 32% و زیبایی بصری با17% بیشترین وزن را به خود اختصاص داده اند.
مناسبات دین و حوزه عمومی در اندیشه سیاسی معاصر غرب؛ طرح الگویی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک، یکی از مسائل مهم حوزه اندیشه سیاسی در عرصه عمومی، رابطه نهاد دین و حوزه عمومی است که امروزه در ایران نیز مباحث مربوط به آن بسیار مورد توجه قرار گرفته و در بین اندیشمندان و روشنفکران چه دینی و چه سکولار درباره ی نوع و چگونگی این رابطه، مناقشه و نزاع جدی وجود دارد. در جامع ه کنونی در خ ود و ب رای خ ود زیستن دیگر معنایی ندارد و بایستی به چگونگی امکان همزیستی هماهن گ س نت های دین ی در ح وزه ی عم ومی اندیشید. مسئله پیش روی این نوشتار این مطلب است که دین نهادینه در این راستا چه نقشی می تواند داشته باشد؟ آیا می تواند موجب گشایش باب گفت وگو در عرصه عمومی گردد یا اینکه اصلاً به مثابه مانعی بر سر راه آن قرار می گیرد؟ مقاله حاضر با طرح برخی از الگوهای رابطه دین نهادینه شده و عرصه عمومی؛ ضمن بررسی سه دیدگاه مطرح در این حوزه، کوشش می کند بااستفاده از نتایج مطالعه تطبیقی بین الگوهای مذکور، الگویی را ارائه دهد که درخصوص ایران اسلامی کارساز باشد و ما را از این تصلب دوگانه که یا باید حکومت را دین تصاحب کند و یا کلاً به عرصه خصوصی تنزل یابد، رها سازد. روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی است.
ساماندهی عرصه پیاده راه های شهری با رویکرد ارتقا کیفیت محیطی، نمونه موردی: محور پیاده راه صف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال یازدهم بهار ۱۳۹۷شماره ۴۰
67 - 90
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز با حضور پررنگ اتومبیل معنای واقعی شهر ازمیان رفته و سبب پدیدآمدن مشکلاتی از قبیل کاهش ایمنی و امنیت، خطر برخورد با وسایل نقلیه موتوری، ازدحام و ترافیک، انواع آلودگی های محیطی و کاهش رونق پیاده روها شده است. لذا بازگشت به مقوله پیاده مداری به موضوعی پررنگ در شهرسازی تبدیل شده تا آنجا که رویکردهای نوین به سوی شهرهای پیاده مدار گام بر می دارند. اما به دلیل کمبود اطلاعات و تجارب مرتبط با درک شاخص های تأثیرگذار بر آن، مطالعه قابلیت پیاده مداری شهرها از اهمیت خاصی برخوردار گشته است. ازآنجاکه اگر پیاده راه ها از کیفیت مطلوبی برخوردار نباشند، مردم از سپری کردن اوقات خود در آن ها ناامید شده و مسیرهای جایگزینی را برمی گزینند، هدف غائی این تحقیق نیز بیان راهکارهایی در جهت ارتقا کیفیت محیطی این مسیرها به منظور رونق هرچه بیشتر آن است. بدین منظور با مرور ادبیات موضوع، مؤلفه های مؤثر در ارتقا کیفیت محیط شناسایی شد و مدل تحقیق بر اساس آن تدوین و روایی آن آزمون گردید. تحلیل محیط و ارزیابی کیفیت های آن بر اساس سیستم SWOT و بیان نقاط قوت و ضعف موجود و فرصت ها و تهدیدهای ممکن در خیابان صف صورت گرفته است. مطالعات تحلیلی حاکی از نامناسب بودن کیفیت محور و قرارگیری آن در جایگاه TW (حداقل-حداقل) است. به منظور دست یابی به هدف تحقیق که همانا ارتقا وضعیت محیط است راهکارهایی در جهت ساماندهی محیط با نگاهی به حذف نقاط ضعف و از بین بردن امکان بروز تهدیدات تدوین شده است تا زمینه ای مناسب برای تسهیل و تشویق پیاده روی فراهم آید. نتایج نحقیق نشان می دهد پس از اجرای آن می توان چشم انداز روشنی برای فضاهای تجاری و تفریحی پیش بینی نمود تا فعالیت های تجاری- تفریحی مرتبط با آن رونق گیرد.
قابلیت کاربست عامل های سازنده عمومیت فضا در گفتمان جامعه مدنی برای فضاهای شهری (نمونه پژوهی: مقایسه عمومیت بازار سنتی تجریش و مجموعه ارگ تجریش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۴
167 - 194
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر نقدهای بسیاری در مورد میزان عمومیت فضاهای جدید شهری و از میان رفتن و یا کاهش شایان توجه عمومیت این فضاها در مقایسه با فضاهای شهرهای سنتی، مطرح گردیده است. به نظر می رسد بیشتر تحلیل های اخیر از هنجارهای گفتمان جامعه مدنی متأثر شده اند. اما با وجود نظریه پردازی های موجود در گفتمان جامعه مدنی تحت عنوان ایده عرصه عمومی، هیچ یک از آثار موجود تا مرحله ارائه عامل های سازنده عمومیت فضاهای شهری پیش نرفته اند و اجماعی بر سر معیارهای داوری درباره عمومیت این فضاها وجود ندارد. با توجه به این شکاف نظری، طرح ریزی پژوهشی با هدف مقایسه میزان عمومیت فضاهای جدید و فضاهای سنتی شهری با رهیافت دستیابی به معیارهای ارزیابیِ عمومیت فضاها در گفتمان جامعه مدنی و بررسی قابلیت کاربست آنها برای فضاهای شهری بایسته است. مقاله پیش رو با این هدف ابتدا با شیوه تحلیلی و توصیفی به مرور ساختارمند انگاره های اندیشمندان و تجربه های پژوهشی مرتبط پرداخته است و در گام بعدی قابلیت کاربست عامل های به دست آمده را به عنوان معیارهایی برای داوری عمومیت فضاهای شهری، از طریق روش دلفی بررسی نموده است. مشخص گردید که چهار عاملِ دسترسی همگانی، انطباق پذیری، تعامل و گفتگو و مصونیت، برای قضاوت درباره عمومیت فضاهای شهری مناسب هستند. بر این پایه، با هدف پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، میزان عمومیت فضای جدید ارگ تجریش و فضای سنتی بازار تجریش مقایسه گردیدند. نتایج نشان داد که موفقیت این دو فضا در دو عامل مصونیت و تعامل و گفتگو تفاوت معنی داری دارند. اما میزان عمومیت دو فضا تفاوت معنی داری را نشان نمی دهد.
پیوند عرصه عمومی و آداب گفتگو با نگاه به سه نمایشنامه از اسماعیل خلج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرصه عمومی، گردآمدن عده ای از شهروندان در یک زمان و مکان و پرداختن به کنش گفت وگو را از پیش نیازهای وقوع خود می داند. هدف از گفتگو، رسیدن به وفاق عقلانی و اثرگذاری بر دولت در تصمیم گیری ها است. یورگن هابرماس، قهوه خانه را یکی از مصادیق عرصه عمومی می داند. عرصه عمومی در قهوه خانه های ایران در مقاطعی وجود داشته اما همواره تحت نظر و فشار نظام های حکومتی بوده و نتوانسته حضوری پیوسته، پویا و مفید داشته باشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی کوشید تا پیوندی میان نظریه عرصه عمومی هابرماس و قلمرو نمایشنامه های ایرانی برقرار کند. بدین منظور سه نمایشنامه از اسماعیل خلج که در قهوه خانه و میخانه می گذرند، گزینش شده اند. هدف آن بود که گمانه زنی دررابطه با وجود یا عدم وجود عرصه عمومی در دهه های 1340 و 1350 شمسی، با نگاه به این نمایشنامه ها، آزمایش و سنجیده شود. نتیجه نشان داد که عرصه عمومی در فضای میان شخصیت های این سه نمایشنامه شکل نمی گیرد. مهمترین علت این فقدان، عدم رعایت آداب گفتگو است. عدم وجود گفتگوی درست، هدفمند و سازنده میان شخصیت ها، به عنوان شهروند، موجب شده تا مراوده ای میان دولت و ملت نیز برقرار نشود، دولت از مطالبات شهروندان خود آگاه نشود و معضلات اجتماعی و زیستیِ شخصیت ها در فضای خصوصی ایشان باقی بماند.
کودکان در شهر: بررسی ساختار فضایی مسکن و شهر در ارتباط با فرهنگ کودکی در منطقه یازده تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان، به عنوان زیست کنندگان فضای شهری، بخش مهمی از جامعه و همچنین گروه اجتماعی نادیده گرفته شده در شهر تهران هستند. به منظور در نظر گرفتن جنبه های متنوع درک و زیست کودکان در فضای مسکونی و شهری، این مقاله سعی دارد تا با ارائه نتایج حاصل از بررسی مشارکت کودکان در ارتباط با مسکن و شهر، محققان اجتماعی- فرهنگی و مدیران و برنامه ریزان شهری را متوجه جامعه ای بزرگ از انسان هایی کوچک سازد. برای این منظور با رویکردی برساختی، کودکان به عنوان کنشگران اجتماعی شناخته می شوند که درکی ذهنی و واقعی از نیازهای خود در یک جامعه ی شهری دارند؛ می توانند موقعیت خود را در جامعه ی شهری تعریف کنند و نسبت به عوامل محیطی و کالبدی ناخوشایند واکنش نشان دهند. بررسی اسناد بالادست و کالبد مسکونی و شهری منطقه یازده تهران در مقایسه با داده های کیفی حاصل از نتایج مشاهده ، مصاحبه غیرساختمند، بررسی متن و نقاشی کودکان با روش نمونه گیری خوشه ای و بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی ما را به این مهم می رساند که برای داشتن جامعه ای سالم و پویا گسترش عرصه عمومی در شهر و ایجاد فضای کاملاً خصوصی برای کودکان در خانه امری ضروری است. شهر مطلوب کودکان فضایی است که حداکثر نیاز های جسمی و روانی آنان را تأمین می کند؛ فرهنگ دوران کودکی و فردیت در فضای خصوصی بازنمایی می شود و تعامل و مشارکت اجتماعی، دسترسی به امکانات شهری، احساس آرامش و امنیت در فضای عمومی گسترده را فراهم می آورد. ملاحظات کودکان از فضای معماری و شهری، جنبه های مختلف کالبدی، ذهنی و رفتاری آن را شامل می شود که بارها در مصاحبه ها و نقاشی ها به آن اشاره کرده اند.
بررسی سیر کاربست تزیینات در عرصه عمومی سکونتگاه های تاریخی (نمونه موردی: بندر لافت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی منظر سکونتگاه های اسلامی و چگونگی کاربست نقش مایه ها و عناصر تزیینی، در عرصه عمومی آن ها را می توان گمشده دیرین پژوهش های تاریخی دانست، آنچه مبین عقاید مذهبی و ساخت اجتماعی - اقتصادی دین اسلام به عنوان یک سنت فراگیر متحد است. اما این موضوع، گاه در وصف سطوح تزیینی عرصه داخلی از نظر پنهان مانده و گاه با تعابیری چون"عدم توجه به ظاهر بنا در معماری اسلامی" از پیگیری آن صرف نظر شده است. پنهان ماندن آموزه ها و ریشه های غنی این موضوع، علاوه بر آن که ما را از دستیابی به مرجعی مستقیم در حل بحران های بصری سکونتگاه های امروزین باز می داد، از رهگذر آشفتگی های بصری، موجب تأکید بر تمایزات مالی و تفرق اجتماعی می شود. این پژوهش بر آن است تا با شناسایی و معرفی تزیینات به کار رفته در بندر لافت به عنوان نمونه ای از سکونتگاه های دارای بافت تاریخی کشور که به واسطه موقعیت جغرافیایی خود تا حدودی از هجمه تحولات کالبدی گریخته است، نحوه و سطوح کاربست تزیینات در بافت کهن آن را بررسی نماید. روند این پژوهش با مطالعات کتابخانه ای شروع و در پی آن به برداشت نمونه ها با استفاده از مطالعات میدانی پرداخته شده است. مطالعات و تحلیل های پایه صورت گرفته در روستای لافت بیانگر وجود شباهت ها فرمی در تزیینات به کار رفته بر عناصر کالبدی تأثیرگذار در سیمای بصری بافت بوده است. جهت دریافت تأثیر این تشابه از جنبه کالبدی و اجتماعی، سیر کاربست تزیینات در بافت کهن لافت در دو سطح کلیت بافت و مقیاس بنا مورد بررسی قرارگرفته است . سپس وجه معنوی این تزیینات نیز به واسطه وحدت جدایی ناپذیر مابین دو عرصه صورت و معنا در هنر ساخت اسلامی، مورد کاوش قرارگرفته است. یافته های نهایی این تحقیق مبین این مطلب است که استفاده از تزیینات در بافت کهن لافت بر اساس حوزه دید انسان، دارای سطوح کاربست متفاوتی بوده و در یک سیر تسلسلی جلوه خاصی را برای این بافت ها فراهم کرده است. این بررسی همچنین نشان می دهد که مفهوم وحدت اجتماعی به عنوان یکی از اصول کلیدی اسلام که در کلیت خود بیانگر تأکید بر شباهت و دوری از تمایزات مالی و اجتماعی است، یکی از بنیادی ترین عوامل مؤثر بر سازمان بصری بندر لافت می باشد.
پدیدارشناسی ادراک زنان سرپرست خانوار از خود در دو عرصه خصوصی و عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
251 - 293
حوزه های تخصصی:
هویت زنان سرپرست خانوار در هر جامعه ای در قالب نقش های جنسیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرزندپروری در دو عرصه خصوصی و عمومی تعریف می شود. هدف از مطالعه حاضر، واکاوی و بازنمایی تجربه زیسته این زنان در مناسبات خویش در دو عرصه خصوصی و عمومی آنان است. این پژوهش با رویکردی پدیدار شناسی انجام شد. میدان پژوهش، شهر مشهد و شرکت کنندگان زنان سرپرست خانوار در تابستان 1400بودند که با روش هدفمند از نوع ملاکی و با بیشینه پراکنش انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد و در اتمام 21مورد با اشباع نظری به پایان رسید. تحلیل روایت مشارکت کنندگان با روش کلایزی و نرم افزار MAXQDA نسخه 12 انجام شد. مرور مصاحبه ها، چهار مضمون اصلی نقش های خانوادگی، اجتماعی، ویژگی های زنانه و ارتقاء خودپنداره را آشکار ساخت. در ادراک زنان سرپرست خانوار، عرصه خصوصی، قلمروی خاص آنان محسوب می شود که با مضمون مراقبت و زنانگی گره خورده است. در این عرصه، مضامین خانه داری، رسیدگی به فرزندان و امور خانه پررنگ است. در عرصه عمومی این گونه زنان، به فعالیت های اقتصادی مشغولند. ناتوانی های مالی، شناختی، جسمی و عملکردی در این حوزه شناخته ترین عوامل تأثیر گذار در حضور کم رنگ تر آنان در فعالیت های عمومی است. پاردایم هایی ادراکی در این گونه از زنان از خود وجود دارد که می تواند موضوع تفکر و پژوهش در عرصه جنسیت، زنانگی و سرپرستی خانوار باشد.
تحلیل گستره فعالیت فرقه های انحرافی مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و هفتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
98 - 125
امروزه با گسترش فرقه های انحرافی مهدویت و رواج دادن بیش از پیش فرهنگ آزادی عقیده و بیان در سطح بین المللی و جامعه ایران، پیروان این فرق با تکیه بر مواد حقوقی مرتبط، برخورداری از آزادی در تبلیغ و بیان اعتقادات خود را حقی بدیهی قلمداد می کنند و اقدامات محدودیت ساز تیم های امنیتی و نهادهای قضایی را ناقض حقوق خود برمی شمرند. آنها از این طریق، در پی القای دوگانگی رفتاری و قانونی نظام، در برخورد با خود هستند. بر اساس این ضرورت، پژوهش حاضر با روشی توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای و اسناد نوشتاری به بررسی گستره فعالیت فرقه های انحرافی مهدویت می پردازد و در ضمن، سه عرصه اختصاصی، خصوصی و عمومی تبیین می گردد. یافته تحقیق عبارت اند از اینکه: تنها آزادی اعتقاد، حوزه اختصاصی فرد است و آزادی بیان که مرز بین حوزه اختصاصی و عرصه عمومی است، اگر به قلمرو عمومی تسری پیدا کند، باید مورد نظارت قرار گیرد و عرصه عمومی نیز تابع شرایط قانونی جامعه است؛ ازاین رو فرق انحرافی مهدویت در فعالیت های تبلیغاتی خود که مندرج در عرصه عمومی است، باید فعالیت های خود را ذیل مواد قانونی کشور تنظیم کنند و این شرط لازم، هیچ گونه تغایری با اصل 23 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ممنوعیت تفتیش عقاید ندارد.
مولفه ها و شاخصهای شکلگیری مکان به عرصه های شهری از منظر نظریه انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
۱۷۰-۱۵۱
حوزه های تخصصی:
امروزه طرح و تعمیم نظریه های انتقادی به شهر و منجمله «عرصه های عمومی شهری» در ادامه تلاشهای انسان معاصر برای دست یابی به شرایط زیستی مطلوب به عنوان یکی از مهم ترین آرمانهای جنبش های اجتماعی و همچنین حاصل «غنای تجربه های تاریخی و ثمره نظری انباشتگی معرفتها» است. حوزه عمومی در واقع ایده یا مفهومی هنجاری است که در چارچوب کلی نظریات کلی هابرماس درباره کنش ارتباطی و اخلاق گفتگو جای دارد. حوزه عمومی بخشی از حیات اجتماعی است که در آن شهروندان می توانند به تبادل نظر درباره موضوعات و مسایل مهم مربوط به خیر عمومی (مصالح عامه) بپردازند. نتیجه این امر شکل گیری افکار عمومی است. فیلسوفان دموکراتیک نیز بر این باورند که این فضاها تجلی کالبدی حوزه عمومی، عرصه فعالیت، ارتباط و گفتگوی انسانهای آزاد و گروه های مختلف و همچنین محل شکلگیری حیات مدنی است. بر این اساس در این مقاله به بررسی مولفه ها و شاخصهای شکلگیری مکان به عرصه های شهری از منظر نظریه انتقادی پرداخته شده و در انتها نتایج تحقیق به اختصار مورد اشاره قرار گرفته است.