مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
قدرت
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۸۳)
123 - 166
حوزه های تخصصی:
بررسی های این مقاله نشان می دهد شبکه روشنفکران ایجادشده توسط آمریکا در دوران جنگ سرد، با درک ناکارآمدی مواجهه سخت و سلبی با اندیشه چپ، ضمن به رسمیت شناختن این گرایش، با رویکردی نرم و ایجابی اقدام به ارائه خوانشی درونی از آن در قالب «چپ غیرکمونیستی» کردند. این شبکه با تولید و پشتیبانی از این ایده که در عین تعلق معرفتی به ایدئولوژی چپ، کمونیسم را در خود استحاله کرده و نگرشی کاملاً انتقادی به آن داشت، الگوی جایگزینی را توسعه داد که ضمن تضعیف پایه های مشروعیت حکومت های اروپای شرقی، عملاً مقاصد سیاسی نهادهای قدرت و تأمین کنندگان مالی آن که مهار و جلوگیری از افزایش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی بود، را تأمین کرده است.
مؤلفه های تعیین کننده جایگاه رئیس کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
37 - 59
حوزه های تخصصی:
همه کشورهای جهان به طور معمول از «رئیس کشور» برخوردار هستند. بسته به شکل نظام سیاسی که ممکن است نظام جمهوری باشد یا نظام پادشاهی، رئیس کشور ممکن است «رئیس جمهور» خوانده شود و یا عنوان او «پادشاه» باشد. اکنون، موضوع این است که رؤسای کشورهای مختلف با عناوین مختلف جایگاه و نقش های متفاوتی دارند. یعنی در برخی کشورها، یک رئیس کشور کاملاً قدرتمند و برخوردار از جایگاه و نقش اجرایی واقعی وجود دارد و برعکس، در برخی دیگر از کشورها رئیس کشور تنها برخوردار از یک جایگاه و نقش تشریفاتی و غیر اجرایی است. اکنون سوال این است که سبب این تفاوت در جایگاه چیست؟ در این مقاله بیان می شود که این تفاوت میان جایگاه رؤسای کشورهای مختلف صرفاً ناشی از اختیارات رئیس کشور نیست. یعنی جایگاه و «قدرت» رئیس کشور معادل «اختیارات» رئیس کشور نیست. بنابراین، جایگاه و قدرت رئیس کشور برآیند و محصول مجموعه ای از عوامل حقوقی نظیر شیوه انتخاب و غیرحقوقی همچون ویژگی های شخصیت است که اختیارات رئیس کشور یکی از این عناصر است.
از ایدئولوژی تا گفتمان: سوژه، قدرت و حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۵ شماره ۷۴
111 - 148
حوزه های تخصصی:
با اوج گرفتن مباحثات و مجادلات ناشی از چرخش پسامدرن و رواج رهیافت های پساساختارگرایی و پسامارکسیم در ادبیات علوم اجتماعی، مفاهیم ایدئولوژی، هژمونی، گفتمان، سوژه، قدرت و مقاومت به پرکاربردترین و مناقشه برانگیزترین مفاهیم در حوزه مطالعات سیاسی و اجتماعی بدل شدند. دستاورد این منازعات فکری شکل گیری طیف وسیعی از نظریات و تفاسیر در مورد این مفاهیم بود. به فراخور، در سال های اخیر نیز گرایش و علاقه فراوانی در فضای فکری جامعه ما به ویژه در قالب رواج نظریه و روش تحلیل گفتمان ایجاد گردیده است. لیکن، در مواردی مشاهده می شود که این مفاهیم بدون توجه به مبانی و آگاهی از تشابهات و تمایزات نظری و مفهومی میان آن ها استعمال می شود. بر همین اساس، در این مقاله تلاش گردیده است با اخذ رویکردی تحلیلی و انتقادی تشابهات و تمایزات این مفاهیم در میان دیدگاه مهمترین نظریه پردازن این حوزه همچون مارکس، آلتوسر، گرامشی، فوکو و لاکلائو و موفه مورد مطالعه و تبیین قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این نکته است که هر یک از مفاهیم فوق در نظریه های مختلف معنای متفاوتی می یابند؛ لذا محققان باید پیش از کاربست هر یک از مفاهیم فوق با مشخص نمودن نوع رویکرد نظری مورد نظر خود مفاهیم را در معنای مناسب به کار گیرند. چرا که مفهوم سنتی ایدئولوژی و هژمونی دارای بار ارزشی بوده و مبتنی بر وجود حقیقت استعلایی است. در حالی که تحلیل گران گفتمان منکر وجود حقیقت اند و معتقدند که این گفتمان ها هستند که به تعریف حقیقت می پردازند.
بررسی نقش سیاسی روحانیت در دوره رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۶ شماره ۷۸
37 - 76
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه دین و سیاست یا به عبارتی نقش سیاسی روحانیون یا نیروهای مذهبی از مهمترین موضوعات جامعه ایران در سده اخیر می باشد. اهمیت این موضوع در دهه های اخیر که از سویی شاهد پدیده هایی نظیر انقلاب اسلامی ایران و از سوی دیگر رشد بنیادگرایی اسلامی هستیم، با در نظر گرفتن این امر که فرایند مدرنیسم یا نوسازی در اغلب کشورها در جهت تضعیف سنت ها و به ویژه سنت های مذهبی عمل کرده است، دو چندان می شود. این مقاله سعی دارد با نگاهی به تحولات ایران در دوره رضاشاه و بر مبنای نظریه جان کنت گالبرایت، به بررسی نقش سیاسی روحانیون در این دوره و نسبت آنها با حکومت رضاشاه بپردازد. در این چارچوب، می توان دو دوره متمایز از هم تشخیص داد. در حالی که در دوره ای روحانیون نقش فعال و برجسته ای در سیاست داشتند و حتی به نوعی در مشروعیت بخشیدن به قدرت و حکومت رضاشاه ایفای نقش کردند، در دوره دیگر و در مقابل حکومت رضاشاه نقش سیاسی روحانیون و نیروهای مذهبی کمرنگ و ضعیف بود. این تفاوت نقش سیاسی روحانیون در دوره رضاشاه رابطه ای مستقیم با منابع و ابزارهای اعمال قدرت روحانیون از یک سو و حکومت رضاشاه از سوی دیگر داشته است. واژگان کلیدی: روحانیون، رضاشاه، قدرت، ایران، نظریه گالبرایت
ساختار قدرت در خانواده و بازنمایی آن در قصههای عامیانه فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم خرداد و تیر ۱۳۹۸ شماره ۲۶
176-205
حوزه های تخصصی:
از میان انواع مختلف ادبیات شفاهی، قصه و افسانه به دلیل داشتن درون مایه غنی قابلیت بررسی خاستگاه و جلوه های مردم شناختی، جامعه شناسی، روان شناسی و ... را دارد. برخی جامعه شناسان بر این باورند که دانسته هایشان درباره نهاد خانواده در گذشته ایران بسیار ناچیز است؛ بنابر این داستان به ویژه داستان های عامیانه می تواند روشنگر بخش هایی از زندگی اجتماعی گذشته باشد که از چشم جامعه شناسان دور مانده است. یکی از موضوعات مورد توجه در مطالعات جامعه شناسی در نهاد خانواده، موضوع قدرت است. شناخت شیوه های توزیع قدرت در خانواده در دوره های گذشته نشان دهنده بسیاری از تحولات اجتماعی است. در این مقاله ساختار قدرت، شیوه های اعمال آن و نوع مقاومت در برابر قدرت و همچنین منابع تولید قدرت در روابط خانوادگی در 93 قصه عامیانه به روایت فارس به شیوه تحلیل محتوا بررسی شده است با این هدف که روشن شود ساختار قدرت در خانواده در قصه های عامیانه چگونه است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد ساختار قدرت در خانواده سلطه گرایانه و بیشتر از نوع سلطه پدر در ارتباط با فرزند است. در روابط زن و مرد علاوه بر تسلط، ارتباط صمیمی و مشروع دیده می شود که زنان بر اساس ایدئولوژی های سنتی، قدرت مرد را حتی در روابط صمیمی می پذیرند. شیوه های اعمال قدرت بیشتر مجبورسازی، اما نوع مقاومت به ویژه مقاومت دختران در برابر سلطه، فعالانه و مقاومت پسران در ارتباط با پدر به دلایلی منفعلانه است. در میان منابع تولید قدرت در خانواده باور های جنسیتی، منابع اقتصادی- اجتماعی، درایت به ویژه درایت فرزند و حیله بیشترین سهم را دارند.
غذا، جنسیت و قدرت: مطالعه ای اتنوگرافیک در میان عشایر لک لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غذا و تغذیه نقش پررنگی در حیات و شکل گیری خصیصه های فرهنگی انسان دارد. شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می تواند دسترسی و کنترل مواد غذایی و برآورده شدن امیال و ذائقه ها در این رابطه را تحت تأثیر قرار دهد. به علاوه غذا و عمل خوردن به مانند یک نشانه معانی فرهنگی و چیزهای بسیاری را در مورد ما بازنمایی می کنند. جنسیت و قدرت در کنار مؤلفه های یاد شده از عوامل یا قیدوبندهای تأثیرگذار در نحوه تولید، توزیع و مصرف غذا است. این پژوهش به دنبال فهم چیستی و سهم جنسیت و قدرت در نظام غذایی عشایر است و اینکه چگونه از طریق نظام غذایی جنسیت و قدرت تکمیل و اعمال می گردد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش، عشایر لک در استان لرستان هستند. بیان چیستی جنسیت و مراتب قدرت از طریق نظام غذایی برای زنان و مردان در زندگی عشایر و این که چگونه این دو مؤلفه مناسبات متفاوتی را با غذا و یکدیگر به دنبال دارد، هدف اصلی این مطالعه است. استراتژی پژوهشی مردم نگاری به عنوان شیوه ای برای درک معانی و جهان زندگی از نقطه نظر کنشگران برای نفوذ به تجربه زیسته عشایر و دستیابی به معانی مورد نظر به کار گرفته شده است. مصاحبه های مردم نگارانه و مشاهده مشارکتی تکنیک های به کار گرفته شده برای گردآوری داده های مورد نیاز است. نتایج نشان می دهد که جنسیت در تولید، توزیع و مصرف خوراک مؤلفه ای مهم است و به واسطه آن قدرت متفاوتی برای زنان در دسترسی و مصرف مواد غذایی به دنبال داشته است. غذا برای زنان به واسطه نزدیکی با مواد و منابع غذایی نماد مهمی است. به علاوه نظام غذایی در مراحل تولید، توزیع و مصرف عنصری مهم برای بیان ویژگی هایی که در فرهنگ به جنسیت اختصاص دارند، است. مردان و زنان هریک به طریقی از غذا برای به دست آوردن پایگاه اجتماعی، روابط دوستانه، قدرت و اعمال آن استفاده می کنند. غذا شیوه ای کارساز برای برساخت هویتی متمایز برای زن و مرد است. این هویت های متمایز جنسیتی دسترسی ها و روابط متفاوتی برای زن و مرد در ارتباط با غذا ایجاد نموده اند.
بازتاب اندیشه های اجتماعی و اقتصادی در ادبیات فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیات فارسی سرشار از موضوعات کاربردی است. بسیاری از مسائل اجتماعی موجود در متون ادبی الگوها وهنجارهای معتبری را ارائه می دهد که در جوامع دیرین ایران رایج بوده است. این نمونه ها هم از جهت شناخت جامعه گذشته و هم از لحاظ عبرت و آموزه برای آیندگان اهمیت دارد.از میان موضوعات اجتماعی، مسائل اقتصادی و آثار آن در جامعه، بیشترین مطالب و مضامین را در ادبیات فارسی به وجود آورده است. برای آشنایی با این ویژگی ادبیات فارسی، معتبرترین متون نثر فارسی قرن پنجم تا هشتم هجری جهت پژوهش برگزیده شده، به روش اسنادی بررسی شود. مطالب و داده های این تحقیق به روش فیش برداری استخراج، سپس تجزیه و تحلیل گردید.یافته های این پژوهش نشان می دهد که افکار و اندیشه های اقتصادی، بیشترین نقش را در رفتار اجتماعی مردم ایران به جا گذاشته است. نیازهای اقتصادی مبنای بسیاری از پدیده های اجتماعی مانند قدرت، پایگاه، مشاغل و طبقات، فقر و نابهنجاری شغلی بوده، مسأله مهم «مدیریت اقتصادی» را مورد توجه اندیشمندان ادبا قرار داده است.
تبیین جامعه شناختی گفتار هویت سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی 1357هجری شمسی واکاوی گفتمان نظارت بر هویت سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی و بازنمایی دیگری های مندرج در آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برگرفته از پژوهشی است که هدفش تحلیل و تبیین جامعه شناختی گفتار هویت سیاسی در گفتمان انقلاب اسلامی ایران با تأکید بر دوره تاریخی خرداد 1376 تا خرداد1392بوده است. با این هدف مفهوم «هویت سیاسی» را محور بررسی قرار داده ایم. و تغییر و تحول آن را در گستره منظومه معنایی دو گفتمان اصلاحات و محافظه کار با تکیه بر تئوری گفتمان و روش تحلیل انتقادی گفتمان در شش دوره حساس از این دوران بررسی کرده ایم. در این راستا با محور قرار دادن اندیشه مسلط و هویت بخش هر دوره، در قالب تحلیل درون متنی و تشخیص استراتژی های گفتمانی با شناخت و بررسی نظام زبانی و معنایی، متون و گفتارهای عمده سیاسی اندیشه رقیب را، در قالب تحلیل بینامتنی بررسی کرده ایم تا فضای گفتمانی و تولید ایدئولوژیک آن را شناسایی نماییم. و برای شناخت بستر و زمینه اجتماعی که این گفتمان ها در درون شان تولید و هژمونیک شده اند در هر دوره در قالب تحلیل برون متنی، به بررسی زمینه تاریخی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پرداخته ایم. این تبیین در پایان انواعی از تیپولوژی هویت سیاسی مطلوب را به روی ما گشوده است. که عمده ترین آن ها عبارتند از: : هویت سیاسی مطلوب سوژه قانون گرای آزادی خواه، سوژه دموکراسی طلب استبداد گریز، سوژه مذهب مدار عدالت خواه ، سوژه تکلیف مدار انقلابی ، سوژه مردم گرای خشونت ستیز ، سوژه ی اعتدال گرای منتقد و حق طلب.
تدوین مقادیر نرمی قدرت، انعطاف پذیری و هم راستایی اندام ها ی تحتانی در دوندگان مرد جوان استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات طب ورزشی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۴
69 - 82
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد که ریشه یابی و تشخیص آسیب های ورزشی و ارزیابی فرایند بهبودی آن ها برای بازتوانی ورزشی نیازمند اندازه گیری پارامترهای قدرت، انعطاف پذیری و هم راستایی اندام ها است. درصورتی که این اندازه گیری مفید واقع می شود که مقادیر مرجع مناسبی از افراد برای مقایسه وجود داشته باشند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، یافتن نرم های قدرت، انعطاف پذیری و هم راستایی اندام تحتانی در جامعه دوندگان تفریحی بود. تعداد 73 دونده مرد سالم استان مازندران با میانگین جرم (10/7) 13/73 کیلوگرم، قد (93/5) 70/177 سانتی متر و سن (76/3) 58/22 سال در پژوهش شرکت کردند. متغیرهای موردمطالعه در این پژوهش، قدرت، انعطاف پذیری و هم راستایی اندام های تحتانی بودند. قدرت به وزن نرمال شد. برای پارامترهای قدرت و انعطاف پذیری، مقادیر بیشتر از 2- انحراف استاندارد از میانگین و برای هم راستایی، مقادیر بین 2± به عنوان مقادیر نرمی انتخاب شدند. بخشی از یافته های پژوهش بدین صورت بود که میانگین قدرت عضلات بازکننده ران 52/0 درصد وزن بدن بود. همچنین، میانگین دامنه حرکتی چرخش خارجی ران 63 و زاویه Q 15/13 درجه بودند. به نظر می رسد که مقادیر نرمی به دست آمده در پژوهش حاضر اطلاعات عمکردی برای ملاحظات بازتوانی ورزشی و بهبود عملکرد ورزشی فراهم می کنند.
مناقشه حقوق بشری ایران و آمریکا؛ هویت یا قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 باعث ایجاد تحولی عمیق و اساسی در روابط ایران و آمریکا شد. تحت تأثیر تحول یادشده، آمریکا جایگاه سابق خود به عنوان فعال ترین کشور در عرصه ی سیاست خارجی ایران را از دست داد. در این میان، موضوعاتی چون حقوق بشر، اشاعه ی سلاح های هسته ای، برنامه ی موشکی و سیاست منطقه ای ایران در کانون مناقشات دو طرف قرار داشته است. حقوق بشر بخش قوام یافته ی حقوق بین الملل بوده که ساختاری نهادی دارد و جزء لاینفک کنش و واکنش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سراسر جهان است. کشورها برای ترویج و حمایت از حقوق بشر آن را پذیرفته و متعهد به حمایت از آن شده اند. برداشت و تلقی متفاوت ایالات متحده ی آمریکا و جمهوری اسلامی ایران از مقولات قدرت و هویت بر تمایزات و اختلافات دو طرف در حوزه ی مسائل حقوق بشری شکل داده است. در این ارتباط، مقاله ی حاضر درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که مناقشه ی حقوق بشری ایران و آمریکا در پرتو کدام سازه های نظری و تحلیلی قابل تبیین است؟ برای پاسخ به این پرسش اصلی و دستیابی به اهداف پژوهش، این جستار با استفاده از روش تحلیل گفتمان و استناد به گزاره های نظری سازه انگاری و نئورئالیسم، به دنبال بررسی تأثیرات هویت و قدرت بر رفتارهای سیاسی دو کشور است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دو کشور در منازعه ی حقوق بشری خود به تناسب شرایط از دو محور قدرت یا هویت بهره گرفته اند.
تبیین نظری بنیادهای ژئوپلیتیک دانش روابط بین الملل پس از جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم مکاتب متعددی در حوزه روابط بین الملل ظهور نموده که هرکدام از آنها به فراخور شرایط تا حدودی قادر بوده اند که رویدادها و حوادث روابط بین الملل را تبیین نمایند. این در حالی است که پس از پایان جنگ سرد و با توجه به پررنگ شدن بنیادهای جغرافیایی رقابت؛ بنظر می رسد که داده های قدرت آفرین طبیعی و انسانساخت موجود در فضاهای جغرافیایی کره زمین، کارکرد مهمی در تولید مفاهیم و موضوعات دانش روابط بین الملل دارد. حال این سئوال مطرح می گردد که آیا می توان با توجه به این بنیادهای ژئوپلیتیک؛ نظریه ای علمی و تعمیم پذیر در حوزه روابط بین الملل در خصوص تبیین بخش قابل توجهی از رویدادها و حوادث موجود در این شاخه سیستماتیک علمی با اتکا به داده های ژئوپلیتیک ارائه نمود. یافته های پژوهش نمایانگر آن است که شاخص های قدرت آفرین و یا تهدیدزای موجود در فضاهای جغرافیایی جهان مبدع بخش مهمی از رویدادها، رفتارها و مفاهیم در حوزه روابط بین الملل بویژه پس از جنگ سرد می باشد .
تبیین نقش ژئوپلیتیکی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز، فرآیند جهانی شدن و نوآوری های ارتباطی و اطلاعاتی سبب شده تا «شهرها»؛ به بازیگر رقابت های ملی تا جهانی تیدیل گردد. هیچ نقطه شهری در جهان نمی تواند به حفظ جایگاه و نقش سنتی خود در سلسله مراتب شهری تکیه نماید، زیرا سایر نقاط شهری در ساختار شبکه ای با سایر شهرهای دیگر در رقابتند تا جایگاه خود را در شبکه ارتقا داده و بر سایر رقبا خود غلبه کنند. در شهرهای معاصر، نیروها، کنشگران و بازیگران شهری با توجه به علایق و منافع مدرن و کاملا حساس خود در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با نقش آفرینی متفاوتی روبرو هستند و به همین دلیل رقابت هایی از نوع مثبت یا منفی بین آنها پدید آمده یا در حال پدید آمدن است. با توجه به اهمیت این موضوع، جغرافیدانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها به مطالعه و بررسی فرآیند مهمی که در واقع همان «ژئوپلیتیک شهری» است و در پی رقابت های شهری ایجاد شده و باتوجه به افزایش رقابت کنشگران شهری در حال رشد و پیشروی به جلو است، می پردازند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در صدد بیان این موضوع است که ژئوپلیتیک شهری از سویی شامل مجموعه ای از رقابت ها، ایده ها و برداشت هایی مشترک از جناح های سیاسی، فرقه های مذهبی و یا کانون های دیگر اجتماعی است که گروه های اجتماعی را به جنب و جوش واداشته و جهان بینی آنها را جهت داده و سامان می بخشد. از سویی دیگر مفهوم این بررسی نشان می دهد، چگونه این برداشت ها، زمینه اتخاد تصمیمات توسط شهروندان و وقوع رقابتها، تغییرات و تحولات و حتی گاهی اعتراض هایی را در محیط های شهری فراهم می کند و سپس با الهام گرفتن از وضیعیتهای ژئوپلیتیکی تغییر می یابد. از این رو نوعی ژئوپلیتیک در مقیاس شهری، شهرها را به بازیگران مهمی در فضاهای گوناگون جغرافیایی تبدیل کرده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد، پدیده شهر بصورت چندبعدی از سوی جغرافی دانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها با تاکید بر عناصر محوری فضا، سیاست و قدرت و رقابت مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.
تحلیل محتوای کیفی شبکه معنایی «قدرت»؛ تلاشی برای فهم الگوی «قدرت نرم» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله بایسته های دین مبین اسلام در مواجهه با مسائل مستحدثه و نظریات جدید، استنطاق از قرآن کریم و طرح پرسش از این کتاب آسمانی است، اما قبل از طرح بحث به منظور پاسخگویی به این سؤال که دین مبین اسلام چه نظری در باب موضوعات جدید دارد، پرداختن به «روش تحقیق» مناسب و کارآمد برای کشف و شناسایی آیات مرتبط با آن موضوع، از اهمیّت و ضرورت بیشتری برخوردار بوده و گام اساسی در پژوهش های میان رشته ای برای تحول در حوزه علوم اسلامی است. از جمله نظریه های جدید مطرح شده در عصر اخیر ، موضوع «قدرت نرم» و مؤلفه ها و منابع ایجاد آن در جوامع انسانی است. اگرچه این نظریه ابتدا توسط اندیشمندان غربی مطرح شده، اما این سؤال همواره مطرح بوده که آیا قرآن کریم نیز در این زمینه نظریه ای دارد؟ و با کدام روش می توان به آیات مناسب در این زمینه دسترسی پیدا کرده؟ و در نهایت چگونه و بر اساس چه مبنایی، می توان نظریه معتبر را بدون ورود به حوزه تفسیر به رأی، کشف و شناسایی نمود؟ در این مقاله تلاش شده تا در یک رویکرد میان رشته ای و با استفاده از روش های تحقیق «معناشناسی ساختاری» و «تحلیل محتوای کیفی»، در ابتدا شبکه معنایی مفهوم «قدرت» شامل واژگان همنشین و جانشین در قرآن کریم شناسایی شده، سپس با تحلیل کیفی مضامین آنها و مقوله سازی از مضامین مستخرج از جداول تحلیل محتوا، مؤلفه ها و ارکان نظریه قدرت نرم از منظر قرآن کریم استخراج شود. بدیهی است انجام این گونه پژوهش ها، اقدامی در راستای معرفی روش های تحقیق میان رشته ای جهت استنطاق از این کتاب آسمانی در مواجهه با مسائل مستحدثه و جدید است.
کشف دلالت های اجتماعی سیاسی سوره نمل با روش تحلیل محتوای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل محتوای کیفی از جمله روش هایی است که قابلیت استنتاج مباحث جدید از قرآن را فراهم می کند. در این مقاله سوره نمل با روش تحلیل مضمون که یکی از شیوه های تحلیل محتوای کیفی است، بررسی و تبیین گردید. در این تحلیل آیاتی که از انسجام مفهومی و معنای خاصی برخوردار بودند، به وسیله نرم افزار MAXQDA در شبکه مضامین تجزیه و تحلیل گردید. هدف از این اقدام، دستیابی به دلالت های اجتماعی سیاسی سوره مبارکه نمل است. در نهایت با به دست آوردن چهل مضمون پایه از آیات مورد نظر، دوازده مضمون سازمان دهنده ساخته شد که عبارت اند از: سرکشی دشمن قدرتمند، نزاع دائمی حق و باطل، توطئه و تهدید دائمی دشمن، نیازمندی جبهه حق به قدرت، شناخت نقاط قوت و ضعف، بسیج تمام منابع قدرت، شایستگی رهبر، ضرورت مانور قدرت، یقین به عنایت خدا نسبت به جبهه حق، یقین به نابودی ظلم و باطل، علم و دانش به مثابه قدرت، توجه به آثار جانبی قدرت. در گام بعدی مضامین مذکور به سه مضمون فراگیر «ضرورت کسب قدرت برای گسترش حق»، «دانش استفاده از قدرت برای گسترش حق» و «شناخت شؤونات حق و قدرت» تبدیل گردید. در پایان این نتیجه محقق گردید که مضمون نهایی سوره نمل عبارت است از «ضرورت کسب قدرت علمی و اجتماعی برای گسترش حقایق دینی در جامعه بشری».
قدرت سیاسی "داو" ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴
161 - 179
حوزه های تخصصی:
در جستجوی علل ناکامی روشنفکر ایرانی در حوزه ی اندیشه و سیاست مقاله ی حاضر با مروری اجمالی بر آراء احسان طبری و جلال آل احمد، تلاش دارد، تأثیر نگاه صوری و فرمالیستی به سیاست و سیطره ی فرمالیسم سیاسی بر اندیشه ی این دو روشنفکر مطرح ایران معاصر را نشان دهد و در بازبینی نقادانه به ایضاح این موضوع بپردازد که چگونه درک سطحی و صوری آنان از سیاست و اولویت قرار گرفتن اهداف سیاسی، تفکر آنان بیش از پیش از اندیشه ی راستین فاصله گرفته و به ایدئولوژی هایی مبهم در خدمت فرمالیسم سیاسی بدل شده است. ش
چرخش در مفهوم قدرت: تصور فوکویی و پسا فوکویی از قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
341 - 358
حوزه های تخصصی:
یکی از مجادله برانگیزترین منازعات فکری در حوزه نظریه های سیاسی بحث در باب چرخش مفهوم قدرت در دیدگاه میشل فوکو است.این مسئله که فوکو با طرح دیدگاهی بدیع، با عدول از دیدگاه های رایج، قدرت را نه صرفاً در ارتباط با سازوکارهای ساختارهای رسمی یا در قالبی صرفاً سیاسی؛ بلکه منتشر در تمام حوزه های اجتماعی می داند. فوکو خود می گوید که می خواهد راهی دیگر پیشنهاد کنم که ما را زودتر به «اقتصاد جدید روابط قدرت» برساند؛ راهی که تجربی تر، دارای ارتباط نزدیک تر با وضعیت جاری ما و متضمن رابطهای بیشتر میان نظریه و عمل است. این راه عبارت است از اینکه اشکال مقاومت در مقابل انواع مختلف قدرت را به عنوان نقطه عزیمت خود اتخاذ کنیم. با بهره گیری فوکو از روش تبارشناسی، مطالعات وی در باب قدرت جدی تر می شود و درصدد برمی آید به بررسی رابطه قدرت، دانش و پیکر آدمی بپردازد.
فیلم، معنا و تحول در فرهنگ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
151 - 165
حوزه های تخصصی:
در رویکردهای سنتی به مطالعه فرهنگ سیاسی، عمدتاً بر شاخص های عینی و قابل کمی کردن نظیر میزان مشارکت سیاسی، جامعهپذیری، انتقال ارزش های اجتماعی یا متغیرهای مرتبط با روانشناسی سیاسی مثل رویکرد مردم به دولت، میزان اعتماد به نظام سیاسی تاکید میشود. در این نگرش ها معنایی که مردم به تحولات سیاسی میدهند عمدتا تحت تاثیر متغیرهای عینی دیگر قرار داشته و لذا روشن و فاقد ابهام تلقی میشود. در رویکردهای جدید عمدتاً متاثر از مطالعات فرهنگی، نحوه شکلگیری معنا و به تبع آن تفسیر تحولات سیاسی خود فرایندی مستقل است و میتواند شاخص تحولات در فرهنگ در حالت کلی و فرهنگ سیاسی در حالت خاص باشد.
نقد و ارزیابی تحلیل گفتمانی لاکلا و کاربرد آن در سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
1-20
حوزه های تخصصی:
این نوشتار جهت مطالعات سیاسی ،در بین روش های تحلیل گفتمانی استفاده از روش ارنستو لاکلا و شنتال موفه را مناسبتر ارزیابی نموده و این رویکرد پسامدرنیستی را - با نیم نگاهی به پژوهش های ایرانی و اسلامی- نقد و تبیین کرده و معتقد است تحلیل مزبور، به صورت مشروط دارای ظرفیت نسبی برای تبیین گفتمان های انقلاب اسلامی است؛ و با توجه به نقدهای وارده بر این روش فرامدرنیستی و سکولار، باید از این سطح تحلیل، بهگزینی لازم را نمود و البته چنین امری نیازمند نواندیشی و بهره گیری آزادانه از این نظریه و باز تولید آن با حفظ سازواره نظری ، در پژوهش های سیاسی اسلامی و بومی است.
دیالوگ فوکو و هابرماس درباره بنیان های مدرنیته؛ انسان گرایی، گفتمان و دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
431 - 446
حوزه های تخصصی:
مدرنیته بیش از دیگر گفتمان های رقیب، به مناظره و گفتگو بر سر موضوعات بنیادین خود اهمیت می د هد و به نظر می رسد وضعیت ایدئال مدرنیته، امکان نوعی چندصدایی در جامعه است. مجادله های فلسفی درباره بنیان های مدرنیته از جمله نتایجی است که این چندصدایی به بار آورده است. افراد مختلف از دیدگاه های گوناگون به گفتگو های انتقادی درباره این بنیان ها پرداخته و تأویلی بر تأویل های پیشین افزوده اند. فوکو و هابرماس از جمله اندیشمندان بزرگ قرن بیستم بودند که مجادله های آنان این چندصدایی را بازتاب می دهد. مدرنیته از جمله مباحث مهمی است که این دو درباره آن و موضوعات محوری اش با یکدیگر بحث و گفتگو داشته اند. به نظر می رسد هرچند در ظاهر، آن ها دیدگاه های متضادی را در این زمینه اتخاذ کرده اند، هر دو صداهایی در درون مدرنیته شمرده می شوند. آن ها در نظریات خویش پیرامون مدرنیته، هشدارهای جدی درباره آینده آن داده اند. هدف اصلی این مقاله بررسی تعاملات فکری فوکو و هابرماس در باب مدرنیته و سه محور اصلی آن، یعنی انسان گرایی، گفتمان و دموکراسی می باشد.
پسامدرنیته و بازتعریف دموکراسی کثرت گرا؛ از پولیارشی به دموکراسی رادیکال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
323 - 342
حوزه های تخصصی:
با وجود اجماع کلی بر تعبیر دموکراسی به «حکومت مردم بر خود»، دلالت های عینی آن همواره مناقشه برانگیز بوده است. مناظره بین دو رویکرد، از نمونه های اساسی این مناقشه است: 1. رویکرد «توصیفی/ روش شناختی» که دموکراسی را سازوکاری نهادی برای چرخش قدرت بر پایه رأی توده ها تعریف می کند؛ 2. رویکرد «هنجاری/ هستی شناختی» که دموکراسی را نوعی شیوه زندگی مبتنی بر آزادی و برابری می داند که تحقق واقعی آن مستلزم گسترش دایره شمولیت دموکراتیک به روی همه اقشار است. در این نوشتار، «پولیارشی» به عنوان دموکراسی کثرت گرای مدرن (رویکرد نخست) و «دموکراسی رادیکال» به عنوان دموکراسی کثرت گرای پسا مدرن (رویکرد دوم) مقایسه می شوند؛ با این فرض که استراتژیِ رادیکال دموکراتیکِ لاکلائو و موفه را می توان به منزله گذار از سنت ِ رفتارگرایانه و تنگ دامنه کثرت گرایی کلاسیکِ متفکرانی چون رابرت دال، در جهت بازیابی آرمان های اصیل دموکراسی (به پشتوانه تغییر گرانیکای تحلیل سیاسی در اثر چرخش پسامدرن) تفسیر کرد.