مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
زبانشناسی
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
این مقاله، کوششی برای ارتباط میان تعابیر و تفاسیر متفاوتی است که در اثر نهضتهای معاصر ساختارگرایی و پساساختارگرایی با دانش نشانهشناسی و هرمنوتیک دربارة مقولة زبانشناسی پدید آمده تا توجه دقیقتری بر مسأله زبان و تفسیر معنا، در جهت تأکید بر دیالکتیکی از فرضیات و انتظارات مثبت و منفی، بهعمل آید. همچنین سعی شده که سنتهای جدید زبانشناسانه و تحلیل انتقادی حرکتهای پیشتازانة گوناگونی را که در تاریخ تفسیر ادبی ارائه شده، بازنماید؛ کوششی که بر بخش گستردهای از این نوشته، جنبة کلامی میدهد.
نگاهی به ابعاد نظریه فطرت و فطری بودن زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
اثبات و رد نظریه فطرت رکن مهمی در دو مکتب عقلگرایی و تجربهگرایی است. در عین حال از یک سو شاهدیم که میان مدافعان و مخالفان این نظریه اختلاف نظر فراوانی وجود دارد و از سوی دیگر مطالب اندکی بهنفع و ضد این نظریه از طرف مدافعان و مخالفان آن مطرح شده است.
برای نشان اهمیت نظریه فطرت میتوان به ارتباط این نظریه با حوزههای گوناگون معرفتی اشاره کرد؛ از جمله هستیشناسی (مثل افلاطونی، وجود روح قبل از بدن، عقل فعال، ذاتگرایی و ...)؛ معرفتشناسی (عقلگرایی، راه حصول علم، تعریف سهبخشی علم و ...)؛ اخلاق و حسن و قبح عقلی افعال؛ زبانشناسی؛ زیستشناسی؛ روانشناسی و تعالیم ادیان.
امروزه علم زبان شناسی، قرابت و اهمیت بسیاری در مباحث فلسفی یافته و در این میان، آرا و افکار نوام چامسکی که ادله و شاهد فراوانی در باب فطری بودن زبان مطرح کرده، قابل توجه است.
نقش استادان اصفهانی در اعتلای دستور نویسی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران کشور فرهنگ و هنر و شعر و ادب محسوب می شود و عالمان و شاعران فراوانی در این کشور دیرینه و دانش پرور ظهور داشته اند؛ اما سهم همه شهرها و مناطق این کشور پهناور در این عرصه برابر نیست. سهم استان اصفهان در حوزه فرهنگ و ادب و هنر ممتاز است. یکی از دانش های زبانی ای که استادان این خطه بدان پرداخته اند و گوی سبقت را از دیگر مناطق ربوده اند، دانش دستورنویسی و پرداختن به مسایل زبانی است. علمی که به جهت فنی و دقیق بودن آن، اهتمام بدان کمتر بوده است. مقایسه آثار برآمده در ادب فارسی به شکل کتاب و یا مقاله نشان میدهد که نسبت این تحقیقات به پژوهش های زبانی بسیار بیشتر است و مسایل زبانی کمتر مورد عنایت قرار گرفته است. این مقاله می کوشد تا نقش موثر تنی چند از استادان اصفهانی را در این عرصه بنماید و با یادکرد و توصیف کار مشاهیر سنتی و جدید این خطه در این دانش فنی، سهم آنان را در این باره باز نماید. دانشی که پرداخت بدان در تحلیل متون و پی بردن به زوایای پنهان و هنری آن بسیار موثر است و متاسفانه در پژوهش ها مغفول مانده است.
نظریههای گفتمان (از زبان شناسی تا علوم سیاسی)
حوزه های تخصصی:
با توجه به استفاده روزافزون از نظریههای گفتمان، نویسنده در این نوشتار کوشیده است افزون بر ریشهیابی واژه و نظریه گفتمان که از مباحث زبان شناسی به ویژه زبان شناس معروف، «سوسور» شکل گرفته، به سیر تطور و تحول و تکامل آن بهویژه در حوزه علوم سیاسی به اختصار اشاره و محتوای آن را بررسی و مهمترین نقدهای وارده بر آن را بیان کند. همچنین، به برخی آثار مهمی که تا کنون با استفاده از این نظریه شکل گرفتهاند، اشاره میشود.
بررسی برخی فرآیندهای رایج قرضگیری در زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
تغییر زبان اجتنابناپذیر است و این تغییر با تداخل زبانها نیز انجام میشود. ورود الفاظ و ساختهای بیگانه به زبانها امری رایج است، همچنانکه ورود دیگر پدیدهها امری عادی و پذیرفتی است. ورود الفاظ و ساختهای زبانی به زبان دیگر را قرضگیری مینامند. قرضگیری یا آوایی است یا واژگانی یا دستوری. چنانچه واژه بیگانه با همان معنی اصلیاش به زبان دیگری وارد شود و ترجمهای معنایی و لفظ به لفظ شود، آن را گرتهبرداری مینامند. گرتهبرداری نیز به انواعی نظیر گرتهبرداری واژگانی و نحوی تقسیم میشود.
کج فهمیهای بنونیست از آرای سوسور درباب «سرشت نشانه زبانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله دوگانه است. در بخش نخست، سعی بر آن است که «سرشت نشانه زبانی» بر اساس نظریات فردینان سوسور تشریح گردد. سوسور در درسنامه زبانشناسی عمومی خود مسیر جدیدی را برای زبانشناسی ترسیم می نماید که تا به امروز مطرح و باقی است. سوسور ادعا می کند که زبان باید به عنوان یک نظام نشانه ای مطالعه شود. به بیان دیگر، براساس این نظریه روند معنیسازی نسبتِ کلمه را با جهان بیرون نفی می کند. معنی بر اساس منطق رابطه و تفاوت بین نشانه ها در درون نظام زبانی پدید میآید. بنابراین، سرشت نشانه زبانی اختیاری، تفاوتی و رابطهای است. در بخش دوم این مقاله، پس از ارایه و بررسی خوانش امیل بنونیست از سوسور، نشان داده می شود که برخی از جنبه های خوانش بنونیست دچار اشکال است.
نظریه معنایی «اصالت ظهور» در اصول فقه شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه معنا در زبانشناسی حکایت از آن دارد که زبان شناسی صورتگرا به دلیل داشتن رویکردی تجریدی به زبان و بی توجهی به بافت از پرداختن به قضیه معنا چشم پوشیده است. در مقابل آن ‘ زبانشناسی نقشگرا از منظر کاربرد شناسی و فرازبانی فقط توانست تا قلمرو خاصی از عهده تبیین معنایی زبان بر آید: یعنی در مواردی از منظر شنونده وخواننده از درک کامل جملات مبهم عاجز ماند. نگارنده بر آن است که نشان دهد در آنجا که زبانشناسی نقشگرا در ابهام زایی از جملات مبهم کارآیی ندارد زبان شناسی صورتگرا می تواند - چنانکه در شاخه نحو نقش مؤثر خود را ایفا نموده - در کنار زبانشناسی نقشگرا در قالب یک نظریه معنا شناختی هم از کار آیی توصیفی برخوردار باشد. چنین رویکرد تلفیقی را می توان به نظریه لیچ نزدیک دانست که در زبانشناسی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اما این رویکرد بیش از هزار سال است که توسط اصولیین مسلمان مطرح گردیده و در علم اصول فقه به نظریه «اصالت ظهور» معروف است. نظریه اصالت ظهور که مبتنی بر اصل مهمی به نام «اصل تبادر» در اصول فقه است‘ از نظریه های جامع وکار آمد در امر استنباط می باشد که متکفل کشف احکام شرعی از متون فقهی است.
زبان شناسی و اخلاق عرفانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چکیده یکی از دانش های نوپا در دنیا و به ویژه در کشور ما، دانش معنی شناسی است که از شاخه های زبانشناسی به شمار می آید. متون اسلامی اعم از قرآن و حدیث و مطالب عرفانی حاوی نکات اخلاقی و کدهای اخلاقی فراوان است. متأسفانه در سال های اخیر با وجود تحقیقات ارزنده در تمام شاخه های علوم اسلامی، پژوهش قابل قبولی راجع به معنی شناسی اخلاقی- عرفانی نشده است. این جانب در اصل مقاله تصمیم دارم تصویری روشن از معنی شناسی اخلاقی- عرفانی را برای علاقه مندان به اخلاق عرفانی بیان کنم تا مشتاقان به ارزش و اهمیت این پژوهش پی برند. معنی شناسی اخلاقی در پی روشن کردن مفاهیم و کدهای اخلاقی است که از دیرباز در زبان عربی و متون ادب فارسی وجود داشته است. عارفان اسلامی به پشتیبانی قرآن و حدیث به دستاوردهای بسیار ارزشمندی در این زمینه رسیده اند، لیکن همه ی این دستاوردها روشمند نیست و کار معناشناسی اخلاقی- عرفانی، تنظیم حوزه ی معناشناسی واژگانی است که هرچند واژه به صورت یک سیستم یا لایه یا حلقه یا میدان، ایده ای کامل و علمی در تکامل اخلاقی کلونی و سیستماتیک را نشان دهند. بدیهی است مثال هایی که در متن مقاله خواهد آمد، برگرفته از قرآن یا متون حدیث و منابع عرفانی فارسی و عربی خواهد بود. ان شاء اللّه این روش جدید بتواند فصل تازه ای در تولید علم اخلاق، آن هم اخلاق دینامیکی ایجاد نماید.
مرثیه های سعدی و چارچوب ارتباط زبانی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به کارکردهای مختلف زبان پرداخته شده؛ نصیحتهای افراطی و بعضی از موعظههای جهت دار و نیز امر و نهی و تجویز، نمونههای کارکرد زبانیاند اما سعدی که حالات روحی مخاطب را میشناسد در چنین جایگاههایی به جای آنکه به مخاطب دستور بدهد و در کار او باید و نباید بیاورد، از فرصت استفاده میکند تا به او آموزش دهد و نتایج حاصل از به کار بستن پند را به او بنمایاند و در واقع از کارکرد اطلاعاتی زبان بهره میگیرد.
مقاله به زبان فرانسه: گفتمان بلاهت در رمان «طرف خانه سوان» (La bêtise langagière dans Du côté de chez Swann)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راویِ پروستی - همانند خود نویسنده - در خانواده و محیطی اجتماعی رشد می یابد که در آن هوش از ارزش و منزلت فراوانی برخوردار بوده است. برای این نویسنده، همچنان که برای ژیل دلوزِ فیلسوف، «هیچ چیز به اندازه آنچه در سر یک احمق رخ می دهد، آدمی را به تفکر وا نمی دارد» ( 2003، 101 ). رمان در جستجوی زمان از دست رفته اغلب به عنوان بنای ادبیِ با شکوهی در نظر گرفته شده که بر پایه زمان، عشق و آفرینش هنری ساخته شده است، اما چیزی از این رمان کاسته نخواهد شد اگر آن را به چشم یک «دانشنامه- مدرن- حماقت بشری» بنگریم. با گرد آوردن طیف گسترده ای از پرتره ها و گفتمان های انسان های احمق و تبدیل آن ها به موضوعی طنزآمیز، راویِ پروست مسیر هنری خاص خود را برای «از بین بردن بلاهت» می یابد. از دیدگاه فلسفی، تنها شکل گیری تفکر می تواند شکل گیریِ بلاهت را توضیح دهد. ما بر این باوریم که که این نوع حماقت فلسفی اثرات خود را در سطح گفتمانی و ارتباطی نیز برجای می گذارد، چرا که بلاهت پیش از ظهور در عمل در گفتمان شخص ظهور می یابد. بلاهت در گفتمان طنزآمیزترین اشکال را به خود می گیرد و گفتمان را به ورطه کلیشه های خودکار می اندازد. در فرآیند تجزیه و تحلیل گفتمان بلاهت نزد شخصیت ها، هر دو بعد مربوط به شکل گیریِ حماقت در گفتار، و نیز موفقیت یا شکست گفته ها را مورد مطالعه قرار داده ایم.
زبان شناسی تربیتی به مثابه حوزه پژوهشی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
گسترده ترین حیطه زبان حیطه ای است که زبان با زمینه های بیرون از خودش مرتبط می شود. به این اعتبار زبان بر برخی از عوامل محیطی تأثیر می گذارد و از بعضی از آنها تأثیر می پذیرد. یکی از مهم ترین این زمینه ها حوزه تعلیم و تربیت است. در این مقاله با به کارگیری روش تحقیق توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی رشته جدیدی که در دانشگاه های بزرگ جهان دایر است، به سودمندی راه اندازی آن در جهت توسعه مطالعات زبانی با توجه به مسائل زبان شناختی ایران به ویژه در حوزه تعلیم و تربیت پرداخته شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که زبان شناسی تربیتی به عنوان پلی میان دنیای زبانی و نظام تعلیم و تربیت می کوشد فعالیت های آموزشی را با توجه به مسایل زبانی، به نحوی مطلوب تر سامان دهد. مطالعات زبان شناسی تربیتی بر نقش زبان در یادگیری و آموزش متمرکز است. این شاخه علمی ضمن تأکید بر تلفیق زبان شناسی و آموزش، با استفاده از روش ها و نظریه های زبان شناختی، مسایل و مشکلات عملی نظام آموزش رسمی در زمینه یادگیری زبان و یادگیری از طریق زبان را مورد توجه قرار می دهد. همچنین می بایست در طراحی برنامه درسی زبان شناسی تربیتی در ایران به سه قلمرو «یادگیری زبان»، «یادگیری علوم از طریق زبان»، و «نقش فرهنگی و تربیتی زبان» توجه کرد. راه حل اصولی برای گسترش این حوزه مطالعاتی در ایران تأسیس دوره های تحصیلات تکمیلی مأموریت گراست که بتوانند زمینه لازم را برای حل مسائل مشترک زبان و تعلیم و تربیت فراهم آورند.
دگردیسی ساختاریِ بُن مایه ها و اشتقاقات ذهنی-اجتماعیِ پدیده «زبان»در نزد ویگوتسکی و ژان پیاژه
منبع:
رخسار زبان سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
۱۰۶ – ۸۶
حوزه های تخصصی:
زبان و ابعاد اجتماعی هر یک جزء فاکتورهای رشد شناختی بشمار می آیند و فرهنگ نیز ابزارهای نمادینِ فرآیندهای رُشد را فراهم می سازد. هویت های فرهنگی و ثباتِ آنها در بستر تاریخ و «زبان» شکل می گیرند. از اینرو بدیهی است که انسجام اجتماعی و هویتِ جمعی وابسته به زبان بوده و با تغییر شرایط تاریخی، هویت های فرهنگی و زبانی نیز دگرگون می شوند. در بحث شناساییِ ساختارِ «زبان»، مکاتبی از قبیل فطری گرایی (چامسکی)، ساخت گرایی (ویگوتسکی)، رفتارگرایی (اسکینر)، ساخت گراییِ شناختی (پیاژه)، و غیره خودنمایی می کنند که هر یک بدنبال استنباط کارکرد ساختارِ زبان منطبق با تعاملات درونی، شناختی و اجتماعیِ فرد است. همانطور که ویگوتسکی رُشد زبان را به پدیده ها و نظام اجتماعی مرتبط می کند پیاژه نیز ظهور زبان را به مراحل مختلف رُشد فکریِ کودک مرتبط کرده و دسترسی به آن را مشروط به عملکرد هوش و فعالیتهای حسّی و حرکتی می داند. از این منظر، از یک سو، تکامل ذهن و هوش به درک مساله و ماهیت زبان کمک کرده و از سوی دیگر ساختار زبان با ساختار اندیشه تلفیق یافته و زبان صورت درونی پیدا می کند. به بیان دیگر، پدیده زبان با ساختارهای ذهنی و اجتماعی مرتبط بوده و رفتارهای خود را منطبق با عاملهای درونی و بیرونی شکل می دهد.
العربیه المعاصره فی خضمّ التطورات المتنوعه(مقاله علمی وزارت علوم)
إن للغه قسطا کبیراً من الدراسات العلمیه فی مختلف حقول العلوم الإنسانیه. إنها آیه لإبداع العقل، ومرآه صافیه لثقافه المجتمعات البشریه. اللغه لیست مجرد أداه للتعبیر عما فی النفس من الأفکار والأحاسیس، بل تتجاوز هذا الحد، بتأثیرها الفاعل فی نفس المتکلم والمخاطب، من خلال صبغ المضامین بصبغتها. واللغه العربیه لم تکن فی العصر المعاصر بمعزل عن المستجدات الحدیثه للدراسات الألسنیه، لکن الدراسه العلمیه للعربیه کانت منذ نزول القرآن الکریم أداه لفهم المضامین القرآنیه وسائر النصوص الأصیله الإسلامیه، فاعتادت أن تکون قائمه علی الاتجاهات اللغویه والبلاغیه المرتبطه بتفسیر النصوص الإسلامیه. هذا الاتجاه الکلاسیکی قلما یخضع للتحولات المستمره عند المتجددین الذین یرون اللغه عنصرا متغیرا فی ذاته کسائر الشؤون الإنسانیه المتطوره دوماً. ینطلق هذا البحث من قاعده التطور الذاتی والمستمر للغه، ویری الباحث أن قداسه القرآن یجب أن لا تحول دون التطورات العلمیه الحدیثه فی النظره إلی اللغه، ولا ینبغی حصر العربیه فی القوالب اللغویه التی صاغها المتقدمون، والتی ترسخت أکثر من ألف سنه فی أذهان الصرفیین والنحویین والبلاغیین، بل یجب الأخذ بعین الاعتبار کل المستجدات الحدیثه فی المجالات اللغویه والألسنیه.
الجمالیات البنیویه والدلالیه فی القرآن الکریم وتحدیات الترجمه إلی الفارسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
إذا أراد الباحث اللغوی أن یتحدث عن الجمالیات البنیویه والدلالیه فی القرآن الکریم فلا بدّ له أن ینتبه للقوه أو الطاقه التعبیریه الکامنه فی کلّ کلمه بنیت علی صیاغات صرفیه ثمّ ظهرت حسب الأحوال والمقامات فی تراکیب عبارات وجمل ونصوص أخرجت الصیاغات إلی حیویه إبلاغیه موحیه مؤثره فی المتلقی ومتجلّیه لمن یقوم بالقیاس والمقارنه عامه ومتحدیه للناقل أو المترجم خاصه. هذا المقال یسلک طریقه وصفیه تحلیلیه یبحث فی ضوء علم اللغه البنیوی عن الإمکانیات الکامنه فی کل لفظ إنصبّ فی قوالب معجمیه وقواعدیه بنوعیها: مورفیه ونحویه. بعباره أخری یتحدث هذا المقال عن اقتصاد العلامات اللغویه التی تتیح للمحل أن یستخرج المکنونات التعبیریه خاصه عندما یرید ذلک المحلّل أن یقوم بدور المترجم.کما یتحدث المقال عن تحدیات ترجمه القرآن الکریم إلی اللغه الفارسیه بمعالجه المستویات التالیه: الصوتی والصّرفی والنحوی فی ضوء آراء العلامیین أو السیمیائیین الذین ینظرون إلی اللغه کنظام من الأنظمه العلامیه.کما یتحدث المقال عمّا یعتری الصیغ واللواصق والحروف النافیه. فمن خلال هذه الدراسه یمکن أن نستنتج: أنّ علی المترجم أن ینتبه لطاقات کلّ لغه وقواعدها التی تسیّرها وللثقافات التی تحکمها کی ینجح فی نقل تلک الثقافات إلی اللغه المقصوده. وإذا کانت المتشابهات الإئتلافیه دالّه علی أنّ العناصر تجدِّد قواها الدلالیه بالترکیب الذی تتلقاه فعلی المترجم أن یحاول نقل الکوامن الدلالیه.
نقد و تحلیل ماهیت و نقش تکواژ جمع ساز "-آت" عربی درفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
176-194
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی در طول حیات خود از زبان عربی که دورانی زبان حکومت و علم بوده است، بیشترین تأثیر و قرض گیری را پذیرفته است. علاوه بر تکواژهای قاموسی، برخی از تکواژهای دستوری زبان عربی نیز به فارسی وارد شده است. از جمله این تکواژها، تکواژ جمع ساز "-آت" است. بسیاری از صاحب نظران تأکید کرده اند که نبایستی در فارسی ازاین نشانه جمع استفاده شود، ضمن چشم پوشی از اینکه این گونه نظرات به لحاظ علمی تا چه اندازه مقرون به صحّت و رعایت از سوی گویشوران زبان است، دلایل مختلفی وجود دارد که نشان می دهد تکواژ جمع ساز "-ات" عربی وارد شده در زبان فارسی، به لحاظ معنایی و کاربردی دیگر ماهیت عربی نداشته و تکواژی "فارسی شده"است. با توجه به وامگیری غیرمسقیم وند «-آت» سخن گفتن از کاربرد یا عدم کاربرد آن در فارسی منتفی است. در همین راستا، این پژوهش شباهت و تفاوت تکواژ "-آت" را از منظرهای واج شناسی، ساخت صرفی، نحوی، معنایی، کاربردشناختی در دو زبان عربی و فارسی مورد بررسی قرار داده است.
بررسی انسجامِ آواییِ «الفراق» سروده متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
157 - 176
حوزه های تخصصی:
گفتمان شعری، ساختار زبانی کاملی است که ماده خام آن را آواهای هماهنگ و منسجم با یکدیگر تشکیل می دهد و متنی به وجود می آورد که دلالت ها و معانی آن ناشی از حالت های درونی شاعر است. متنبی شاعری است که در انتخاب آواها و الفاظ منسجم، سرآمدِ شاعران عصر و دوره خویش است. نگارندگان در این پژوهش با درپیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی انسجام آوایی الفراق متنبی بررسی کرده اند و به این سؤالات پاسخ داده اند که متنبی در قصیده باییه چه استراتژیهای زبانی در پیش می گیرد تا نوعی هارمونی و توازن ذهنی و معنوی در سرتاسر سروده ایجاد نماید؟ چرا متنبی در قصید ه الفراق از آواهای واضح، بهره بیشتری می گیرد ؟ هدف متنبی از بکارگیری ساخت های نحوی مقارن در این سروده چیست؟ آنچه از این بررسی حاصل می شود این است که متنبی با رعایت تمام قواعد زبان عربی از تمامی ظرفیت های جملات، واژگان، حروف، اصوات و آواها در ارتقای سطح معنایی و زیبایی سروده خویش بهره برده است. سهولت تلفظ و خوش آهنگیِ صوتِ برخاسته از واژگان، متنی یکپارچه و منسجم را پدید آورده است. چینش آوایی و واژگانی درالفراق سروده متنبی چنان ماهرانه به خدمت گرفته شده است که گواه بر چیره دستی او در زبان عربی است.
Aperçu Philosophique de la Conscience de soi du Locuteur-Pensant en néoténie linguistique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Si nous admettons avec l’idée de la néoténie linguistique que « parler une langue c’est exister à travers elle », donc le passage obligé qui initie l’ultime étape de l’appropriation d’une nouvelle langue est le passage de la langue in fieri à la langue in esse. Dans ce passage, le locuteur-pensant étend son être dans l’accomplissement de lui-même en rapport avec sa conscience de soi qui fait partie de la subjectivité. La conscience de soi en tant qu’élément essentiel de la pensée et de la spécificité du locuteur-pensant réside différemment dans la capacité réflexive des locuteurs-pensants. L’énoncé produit par le locuteur est capable de porter la trace d’un retour sur soi grâce à la dimension réflexive alors que dans l’absence de cette dimension, nous assistons à une forme d’activité dans la subjectivité du locuteur. Cette recherche a pour but de se focaliser sur la conscience de soi, son rôle lors de la production d’un énoncé ainsi que son rapport avec des unités de représentation via l’interprétation des philosophes ainsi que celle des linguistes. Nous tentons de voir dans certains énoncés comment elle devient une partie consubstantielle de l’identité propre du locuteur-pensant lors de la production linguistique
بررسی طنز در آثار بهرام صادقی بر اساس نظریه رابرت لیو با تأکید بر (سنگر و قمقمه های خالی و ملکوت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه طنز زبانهشناختی رابرت لیو، یکی از نظریات کامل زبان شناسی در باب طنز است که پیش از رابرت لیو تحت عنوان نظریه «انگاره معنایی» توسط ویکتور راسکین مطرح گردید و با واکاوی ها و نقد گوناگون مواجه شد که یکی از آنها الگوی رابرت لیو می باشد؛ لیو معتقد است طنز زبان شناختی از نوع غیر زبان شناختی آن متفاوت و جداست و این تنها ابهام است که سبب می شود طنزی، ویژگی زبان شناختی به خود بگیرد؛ این ابهامات در سه حوزه آوایی، واژگانی، نحوی و کاربرد شناختی رخ می دهد. بهرام صادقی برای طنز آمیز کردن حکایات خود از مجموع انگاره های زبان شناختی نیز بهره برده است. نتیجه این پژوهش که با روش توصیفی – تحلیلی به دست آمده است نشان می دهد نظریه انگاره معنایی رابرت لیو و چهارچوب نظری آن تا حدود بسیار زیادی با آثار طنز بهرام صادقی همخوانی دارد.
نگاهی تازه به بحث وجه فعل در زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
وجه فعل از جمله مباحث زبانی است که هم در دستور زبان و هم در زبانشناسی و شاخه معنی شناسی آن مورد بررسی و دقت نظر قرار گرفته است؛ با وجوداین هنوز سوالات متعددی در این زمینه وجود دارد که پاسخ قاطعی به آن داده نشده و قابل طرح و بررسی است. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده، با این هدف شکل گرفته است که با مقایسه دیدگاه دستورنویسان و زبانشناسان و با توجه به کاربردهای گوناگون فعل در زبان، پاسخی بیابد برای سوالهایی از این نوع که آیا این مبحث را می توان تنها با نگاه ساختاری در زبان تحلیل کرد؟ و در تقسیم بندی های ارائه شده چه اختلاف نظرهایی وجود دارد و جامع ترین تقسیم بندی در این میان کدام است؟ بررسی منابع موجود در این زمینه نشان می دهد که با توجه به کاربردهای زبانی، نمی توان تنها با نگاه ساختاری به این مقوله پرداخت؛ همچنین مقایسه دیدگاه های پژوهشگران نشان می دهد که تقسیم بندی های ارائه شده جامع نیست و نمی توان برخی از بخش ها را به عنوان یک بخش مجزا درنظر گرفت زیرا با یخش های دیگر هم پوشانی دارد؛ درضمن لازم است معیارهای جدیدی برای تشخیص وجه در جمله ارائه شود.
مطالعه و بررسی معناشناسی از منظر زبانشناسی با رویکرد فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
375 - 396
حوزه های تخصصی:
معنا بر آنچه که یک زبان در مورد جهانی -که ما در آن زندگی می کنیم- و یا هر گونه جهان احتمالی و خیالی -که در موردش توصیف می کند-، اشاره دارد. مطالعه و بررسی معنا(meaning) و زوایای مختلف آن معناشناسی(semantics) نامیده می شود. معناشناسی معمولا به تجزیه و تحلیل معنی کلمات، عبارات یا جملات و بعضا به معنی گفتارها(utterances) در کلام یا معنی کل یک متن اشاره دارد. برای مطالعه معنا در زبان رویکردهای مختلف زیادی وجود دارد. برای مثال، فلاسفه رابطه بین عبارات زبانی مانند کلمات یک زبان و اشخاص، اشیا و رویدادها را در جهانی که این کلمات به آنها اشاره می کنند، بررسی می کنند؛ برای نمونه ارجاعات(references) و نشانه ها(signs). از طرف دیگر زبانشناسان روشی را که در آن معنی در یک زبان شکل می گیرد، بررسی می کنند و بین انواع مختلف معانی تمایز قایل می شوند. مطالعاتی نیز در مورد ساختار معانی جملات (گزاره ها) وجود دارد. در این مقاله معناشناسی از ابعاد و زوایای مختلف فلسفی مورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد. امید بر آن است که مطالعه حاضر کاربردهای مفید و موثری برای حوزه فلسفه داشته باشد.