غرب شناسی بنیادی

غرب شناسی بنیادی

غرب شناسی بنیادی سال دوم پاییز و زمستان 1390 شماره 2 (پیاپی 4)

مقالات

۱.

نگاهی تحلیلی به مفاهیم پیشرفت و گسست در انقلاب های علمی کوهن

کلیدواژه‌ها: تاریخ علم پیشرفت تامس کوهن تاریخ پارادایم گسست انقلاب های علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۳ تعداد دانلود : ۸۴۰
هدف نهایی این مقاله تحلیل مفاهیم پیشرفت و گسست در انقلاب های علمی و نشان دادن تناقض موجود در تحلیل تامس کوهن در این زمینه است. ما نخست نشان داده ایم که برخی از متفکران چه در زمینة فلسفة تاریخ، چه منطق پژوهش تاریخی، و چه در زمینة تاریخ نگاری، پیشرفت بشری را فرض گرفته اند. در قسمت بعدی با توضیح مؤلفه های اندیشة کوهن، آشکار ساخته ایم که کوهن، در این پیشرفت مفروض، شک می کند و تاریخ علم بشری را به صورتی گسسته طرح می کند. در قسمت دیگر وجه نافی و وجه حامی پیشرفت را در تحلیل کوهن تجزیه کرده ایم و بالاخره درنهایت نشان داده ایم که کوهن در بخشی که پیشرفت را طرد می کند و تاریخ را گسسته می بیند دچار تناقض می شود و بار دیگر اندیشة پیشرفت را برای تاریخی که خود گسسته بودنش را نشان داده است فرض می گیرد.
۲.

معضل رابطة سنت و تجدد در جهان عرب از منظر محمد عابد الجابرى

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سنت تجدد چالش سنت و تجدد رنسانس عرب محمد عابد الجابری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۵ تعداد دانلود : ۶۴۹
در این مقاله تفکر فلسفی در اندیشة عرب و گرایش های مختلف متفکران عربی را بیان می کنم و بر اساس نگرش محمد عابد الجابری به بررسی گونه های برخورد متفکران عربی در قبال معضل نحوة ارتباط سنت و تجدد می پردازم و نقدهای وی بر این نگرش ها را مطرح می کنم؛ در نظر جابری تمام سوگیری هایی که در مورد این موضوع بوده است گرفتار آفات روشی و نگرشی است.
۳.

غرب و غرب زدگی در اندیشة دکتر داوری؛ با تکیه بر ملاحظات اخذ و اقتباس مقولات غرب جدید

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تجدد مدرنیته غرب آزادی دموکراسی مواجهه غرب زدگی داوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۸ تعداد دانلود : ۵۸۷
یکی از مهم ترین موضوعات اندیشة دکتر داوری غرب و غرب زدگی و شرایط مواجهه و اخذ و اقتباس از غرب است. وی در نگاه کلی گرایانة خود غرب را دارای هویت می داند.[i] به نظر ایشان در مواجهه با آن نمی توان گزینشی عمل کرد و مثلاً چیزهایی را از آن اخذ کرد و چیزهای دیگری را طرد کرد.[ii] به نظر داوری غرب یا غربی شدن تقدیر جمعی ماست،[iii] اما آن چه اهمیت دارد توجه به مبانی و اصول غرب در مواجهه با آن است. در مواجهه با این امر کلی بحث در دموکراسی، آزادی، و توسعه از اهمیت محوری برخوردار است. وی دموکراسی جدید غرب را نوعی دموکراسی مجازی[iv] و البته ناگزیر می داند که مبتنی بر حق طبیعی است و اساساً داوری ما را به توجه به مبادی این دموکراسی تذکر می دهد. داوری خود را منتقد دموکراسی غربی دانسته است، اما نقد خود را نه مبتنی بر مبانی ایدئولوژیک خاص بلکه ناظر به امید و امیدواری به ظهور تفکر معنوی تلقی می کند. اما آزادی نیز به نظر وی نه بی قید و شرط، بلکه حقیقت و به تعبیری عبودیت است.[v] داوری تعبیر و قرائت فاشیستی از نظریه اش در باب آزادی را ناشی از خلط مراتب سیاست و فلسفه می داند. در باب توسعه، وی توسعه را رشد و پیشرفت علم و برقراری نظام روابط و مناسبات خاصی می داند[vi] و این نظم، نظم جهانی و واحد است و لذا همگی درنهایت به یک مقصد می رسیم که همان جهان وهمی تکنیکی است. این مقاله را داوری بررسی کرده است و نظرات ایشان عیناً و به ترتیب ذکرشده توسط ایشان در پی نوشت آورده شده است، لذا همة پی نوشت ها از ایشان است.
۴.

تطور خلاق برگسون و فلسفة ارگانیسم

کلیدواژه‌ها: شهود غریزه هوش تطور خلاق خیزخاست حیات دیمومت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۹ تعداد دانلود : ۱۳۸۳
برگسون، فیلسوف حیات فرانسوی و از پیش گامان فلسفة پویشی، با نقد دیدگاه های رایج زمان خود، به ویژه نظریة تکامل انواع داروین و نظریة لامارک، تبیینی جالب توجه از چگونگی شکل گیری حیات در موجودات زنده ارائه داده است. دیدگاه وی، موسوم به تطور خلاق، منشأ واحدی برای انواع گوناگون جانداران قائل است که خود آن را «خیزخاست حیات» می نامد. سپس حیات با نیروی خلاق خود و در کشمکش با ماده در شاخه های مختلف متباعد شده تا به انواع امروزی رسیده است. برگسون زندگی اجتماعی را یک شاخصة مهم می داند و بر همین اساس کامل ترین موجودات از نظر او انسان (در شاخة مهره داران) و زنبور عسل (در شاخة نازک بالان) هستند که البته انسان به دلیل برخورداری از قوة هوش برتر است. راز برتری هوش بر غریزه، خلاقیت، خودکفایی، و رهایی از قانون حتمیت است. این مقاله با ذکر مقدمات نظریة تطور خلاق برگسون و بررسی دیدگاه وی دربارة چگونگی تطور حیات، در تلاش است تبیینی روشن از این دیدگاه ارائه دهد و از آن روی بدان اهمیت می دهد که یکی از سرچشمه های فکری مکتب «فلسفة پویشی» به شمار می رود.
۵.

ژیلسون و رویکرد میان رشته ای به تاریخ فلسفه

کلیدواژه‌ها: ژیلسون رویکرد میان رشته ای عینیت تاریخی تاریخ نگاری فلسفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶۴ تعداد دانلود : ۸۸۷
«تاریخ نگاری فلسفه» مطالعاتی است مابین فلسفه و تاریخ. مورخان فلسفه ناگزیر از اتخاذ رویکردی میان رشته ای هستند؛ اتین ژیلسون، فیلسوف و مورخ نوتومیست معاصر، سهم چشم گیری در بسط و تعمیق تاریخ نگاری فلسفة دینی به ویژه فلسفة مسیحی داشته است. مهم ترین اثر او در این باب تاریخ فلسفة مسیحی در قرون وسطی است. اهمیت ژیلسون به ویژه از آن جهت است که آثار او از منابع مهم غرب شناسی فلسفی ایرانیان در کنار تاریخ فلسفه هایی چون ویل دورانت، فروغی (سیر حکمت)، راسل و کاپلستون بوده است و شاکلة فهم ایرانیان از فلسفه های غربی را شکل داده است. وی در آثار متفاوت خود به مباحثی پیرامون مبانی روش شناختیِ روایت تاریخی از فلسفه پرداخته و کوشیده است تا با رویکرد فلسفی به تاریخ فلسفه و درنظرداشتن هم زمان سه مؤلفة محوریِ فلسفه، دین، و تاریخ پیش گام نوعی مطالعات میان رشته ای باشد. ژیلسون گرچه مدعی عینیت و بی طرفی در بازسازی تاریخ فلسفه است، اما چنان که نشان خواهیم داد نتوانسته است در تاریخ نگاری فلسفه ، ذهن خود را از بند مفروضات تومیستی (فلسفة توماس آکوئیناس) و مفروضات تاریخ نگاری اروپا محور، که اوج آن فلسفة هگل است، رها کند.
۶.

پوزیتیویسم منطقی و تجربه گرایی از دید فریدمن

کلیدواژه‌ها: تحلیلی و ترکیبی فریدمن تجربه گرایی پوزیتیویسم منطقی کارناپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۷۲ تعداد دانلود : ۱۶۲۸
پوزیتیویسم منطقی یکی از مکاتب فکری تأثیرگذار در اندیشه های مغرب زمین در قرن بیستم بوده است و عقیده بر این است که ریشه در تجربه گرایی سنتی دارد، اما در سال های اخیر دربارة آرای پوزیتیویست ها آثاری منتشر شده که حاکی از این واقعیت است که پوزیتیویسم منطقی با تجربه گرایی سنتی بسی متفاوت است. تحقیق حاضر به معرفی و بررسی یکی از تفاسیر جدید دربارة پوزیتیویسم منطقی می پردازد. کتاب بازنگری در پوزیتیویسم منطقی اثر مایکل فریدمن، اثری است که نویسنده در آن به معرفی و ارائة تفسیر جدیدی از پوزیتیویسم منطقی می پردازد. پوزیتیویسم منطقی طبق نظر فریدمن، به جای قبول قرائتی تجربی از علم، ضرورت اصول پیشینی غیر تجربی را می پذیرد و آن ها را «اصول نسبی شدة پیشینی» می نامد. او معتقد است برخی از پوزیتیویست های منطقی شیوة خاص خود را برای بیان اصول و مبانی خود داشته اند که بسی متفاوت با تجربه گرایی سنتی بوده است.
۷.

نقد گفتمان فلسفی مدرنیته: سوژه، حقیقت، و قدرت در اندیشة میشل فوکو

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سوژه مدرنیته فلسفه غرب اصول کلی تبارشناسی پست مدرنیته دیرینه شناسی دوئالیسم تکنولوژی قدرت گسست و تداوم زیست غریزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۶۸ تعداد دانلود : ۲۸۷۲
بنیاد دوئالیسم فلسفة غرب، که در مدرنیته به تجلی نهایی خویش رسید مبتنی بر تضاد عقل/ غریزه، آسمان/ زمین، روح/ تن، و لذت/ اخلاق بود. فوکو نقد این دوئالیسم را که با نیچه، هایدگر، مارکس، و فروید آغاز شده بود به سرمنزل نهایی خویش، به نفع غریزه/ زمین، رساند. این مقاله به بررسی اندیشه های میشل فوکو، گسست وی از گفتمان فلسفی/ سیاسی مدرنیته، و تداوم های وی بر آن ها می پردازد. مدرنیته با اومانیسم، ادعای نفی هرگونه سلطه (چه متافیزیکی و چه سیاسی)، زایش یافته است و با فلسفة اصحاب روشن گری فرانسه، فلسفة تجربی اندیشی انگلیسی، و فلسفة ایدئالیسم آلمان، ادعای حاکمیت عقل، خود را به طور کامل نمایان ساخت. مدرنیته با نقد و نفی سلطة اصول کلی متافیزیکی/ دینی و سیاسی/ نظامی بر زیست غریزی فرد، مدعی دورة جدیدی در تاریخ آزادی بشر با حاکمیت عقل/ سوژه بود، اما مدرنیته خود اصول کلی دیگری مانند ناسیونالیسم، حق حاکمیت، کمونیسم، ماتریالیسم تاریخی، اصول اخلاقی، انسان گرایی، ابرمرد، علم، و دانش انسانی را بر ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد حاکم کرد. فوکو در دفاع از رهایی ذهنیت شخصی و زیست غریزی افراد، در تداوم مدرنیته و آرمان های آن باقی می ماند، اما با نقد اصول کلی مدرنیته مانند حاکمیت سوژه/ عقل، اخلاق کلی، و علم گسسته از مدرنیته تعریف می شود. فوکو گذار به مدرنیته را نه گذار از ظلمت و سلطه به آزادی و رهایی بلکه گذار از یک دورة سلطة مرئی، به سلطة نامرئی تر می داند و هرگونه حقیقت و اصول کلی (عقل، علم، ماتریالیسم تاریخی، انسان گرایی، و ...) را صورت بندی خاصی از روابط سلطه و تکنولوژی قدرت می دانست.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷