مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
سوژه
مفهوم سوژه در تفکر فلسفی و سیاسی دوران معاصر جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. بطوریکه بیشتر مباحث سیاسی و اجتماعی اخیر در سطح فلسفی بگونه ای به بحث از سوژه در جایگاه فاعل شناسایی پیوند یافته است. اما این مفهوم مانند مفاهیم اساسی دیگر در تفکر نظری که از دوران مدرن پایه ریزی شده اند، تحت تأثیر مولفه های اساسی تفکر مدرن شکل گرفته اند. سلطه جامعه و اندیشه مردسالار بر محتوای این مفاهیم موجب شده است که اندیشمندان متوجه مسائل زنان، به لزوم تحول این مفاهیم پی ببرند. تحول مفهوم سوژه در شناخت شناسی فمینیستی بر حوزه های متفاوت اندیشه و عمل سیاسی و اجتماعی تأثیر می گذارد و آن را به سوی فاصله گرفتن از سلسله مراتبی شدن مردسالار سوق می دهد. تحقیق حاضر، قصد دارد ضمن تحلیل این تحول مفهومی، نتایج آن را در حوزه سیاسی مورد بررسی قرار دهد.
زبان شناسی شعر گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان نحله های گوناگون شعری در سه دهه ی اخیر، "شعر گفتار" توانسته جایگاهی مناسب برای خود بیابد و از مقبولیت زیادی بهره مند شود. در این مقاله، ویژگی های زبان گفتار و چگونگی استفاده ی شاعرانه از آن مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین سعی شده تا ابزارهای زبانی مورد استفاده در شعر گفتار، چگونگی گسترش مفهوم در زمینه ای از سازندهای زبان گفتار، شیوه های تخیل ورزی در مقابل تداعی گری و پاره ای دیگر از خصوصیات زبان شناسانه ی شعر گفتار تحلیل شود. کیفیت برقراری ارتباط میان متن و مخاطب به واسطه ی نوع تعامل سوژه با متن و خواننده در شعر گفتار از دیگر موضوعاتی است که در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته است. نیز جایگاهی که سوژه براساس پاره ای عناصر زبانی چون عناصر وجهی و اشاری در متن حاصل می کند. این که چگونه کنش گفتاری جایگزین گفتار می شود و این جایگزینی چه تاثیری در روایت مندی شعر گفتار دارد.
سوژه غرب و غرب به مثابه سوژه در ادبیات داستانی جنوب ایران (رویکردهای تقابلی و تعاملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از درونمایه های اصلی ادبیات داستانی جنوب، پرداختن به مسأله غرب است. نخستین حضور غربی ها در ایران به قرن 16 میلادی و فعالیت های بازرگانی پرتغالی ها در هرمز برمی گردد؛ اما مسأله حضور غربی ها در ایران، همزمان با برجسته شدن مفهوم وطن در دوران مشروطه مورد توجه قرار گرفت. مواجهه های گوناگونی که توده مردم و روشنفکران در ادوار مختلف تاریخی با این مسأله داشتند، اعم از شیفتگی به غرب به عنوان نماد پیشرفت و تمدن، ستیز با غرب به عنوان منشأ فساد و انحطاط اخلاقی، نقد و تحلیل آن به عنوان هویتی مستقل و برساخته در دوران مدرن و ... را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ 1. مواجهه با سوژه غرب و شناخت و بررسی پدیده ای ناشناخته که برای بازاندیشی درباره رابطه با آن و بازتعریف هویت ایرانی نیازمند شناخت آن هستیم. 2. مواجهه با غرب به عنوان سوژه، که جایگاه غرب را در مقام فاعلیت و کنشگری و سوژه قدرت تبیین می کند و وضعیت ابژه قدرت (شرق/ که این جا مقصود از آن ایران است) را به عنوان سوی دیگر دوتایی غالب/مغلوب مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش با بررسی این دو نوع مواجهه در سه اثر داستانی مکتب جنوب؛ داستان کوتاه آقاجولو (ناصر تقوایی، 1344)، داستان بلند جزیره (پرویز مسجدی، 1358) و داستان کوتاه سیاسنبو (محمدرضا صفدری، 1368)، نشان می دهد که آن جا که غرب به عنوان سوژه قدرت مطرح شده است، تنها پی آمد آن تشدید و تثبیت گفتمان غرب ستیز و تأکید بر ذاتی بودن دوتایی غرب/ شرق بوده، در حالی که مواجهه با سوژه غرب و بررسی و تحلیل این سوژه می تواند مسیری را به سوی گفتمان پسااستعماری باز کند و مفاهمه و دیالوگ میان شرق و غرب و در نهایت شکستن دوتایی تقابلی غرب/شرق را در پی داشته باشد.
بحران بازنمایی در رمان آزاده خانم و نویسنده اش نوشته رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹ (پیاپی ۸۴)
185-204
حوزه های تخصصی:
بحران بازنمایی از اصطلاحات متعلق به نقد و نظریه ادبیات پسامدرن است. این عبارت به بحران های عصر حاضر ازقبیل بحران معنا، سرگشتگی انسان معاصر درمیان انبوهی از داده های معتبر و نامعتبر، ازخودبیگانگی و... اشاره دارد. ادبیات به مثابه آینه تمام نمای زندگی انسان، بازگوکننده این بحران ها در دوره معاصر است. رمان آزاده خانم و نویسنده اش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی ، نوشته رضا براهنی، از شناخته شده ترین رمان های سه دهه اخیر ایران است. این رمان را می توان اثری درخور توجه در شیوه داستان نویسی پسامدرن ایران دانست. در مقاله حاضر، بحران بازنمایی در رمان آزاده خانم و نویسنده اش ، با تکیه بر "سوژه"، به مثابه جایگزین فلسفی مفهوم "انسان"، تحلیل شده است. در این تحلیل، عوامل بحرانی شدن بازنمایی، پیامدهای آن بر سوژ ه انسانی و نوع تأثیرگذاری آن بر شخصیت ها در اثری داستانی بررسی و تبیین شده است؛ درنتیجه، بحران هایی چون بحران هویت، بحران شخصیت و... را می توان از عوارض ابتلای انسان امروز به بحران بازنمایی دانست.
از آزادی متافیزیکی تا آزادی وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
41 - 62
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشش بر آن است که جایگاه آزادی (اختیار) در تفکر کانت بنا بر تفسیر هایدگر نشان داده شود؛ اختیاری که بنا بر این تفسیر، نه اختیاری متافیزیکی و متعلق به بعد نفس الامری آدمی در مقام سوژه، بلکه اختیاری وجودی و بنیاد امکان پذیری وی به عنوان دازاین (وجودی در جهان) است. چنین آزادی بنیادی ای نه نیازمند اثبات و نه اساساً پذیرای هرگونه بحث نظری است؛ بلکه در عمل و در جریان به کارگیری تصمیم های آزادانه انسانی است که هم نشینی وجود یکپارچه خود با آزادی را درمی یابیم و به بی وجهی و نابه جایی تلاش های نظری فلاسفه برای اثبات موضوعی بی نیاز از اثبات و استدلال پی می بریم؛ فعلیت آزادی را باید در درون و در نحوه هستی مندی خودمان بجوییم؛ نه در استدلال های خشک و چارچوب مند استدلالیون و این کانت بود که با اشارات ارزشمند خود در نقد دوم هرچند به نحوی مبهم متفطن این امر شد و مقدمات گشتی بزرگ را برای هایدگر فراهم کرد.
واکاوی نسبت میان آگاهی و سوژه در اندیشه سیاسی لویی آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
137 - 152
حوزه های تخصصی:
آلتوسر برجسته ترین نظریه پرداز مارکسیسم ساختارگرای فرانسوی و پیشگام نقد تفاسیر هگلی از مارکس تلقی می شود که چارچوب نظریه وی پیچیده ترین برداشت از ساختار اجتماعی را ترسیم می کند. آلتوسر با نقد سوژه خودبنیاد به عنوان مبنای معرفت شناسی مدرنیته و تفسیر آن به عنوان یک تصویر ایدئولوژیک از انسان توانست از این مفهوم مهم سنت فکری روشنگری اعتبارزدایی کند. او با بازخوانی آثار متاخر مارکس نشان داد که مساله اصلی تفکر مارکس برخلاف ادعای مارکسیست های انسان گرا تبدیل طبقه پرولتاریا به عنوان سوژه انضمامی تاریخ ساز نبود؛ بلکه اهمیت کار نظری مارکس در تولید یک مساله جدید یعنی تاریخ به عنوان یک واقعیت مادی مستقل از اراده و آگاهی انسانی بوده است. دستاورد ابداع مارکس در حوزه مباحث نظری جدید ارائه یک صورتبندی ماتریالیستی از تاریخ زندگی جمعی بشر بود و مهم ترین پیامد این ابداع از نظر آلتوسر این بود که مفهوم سوژه از محوریت تفکر مدرن خارج شد. تلاش آلتوسر برای جدایی میان آگاهی و سوژه، به تحول اساسی در ساختارگرایی مارکسیستی منجر شد. آلتوسر سعی داشت تا نشان دهد که انسان کنش گر تاریخ و تعیین کننده مسیر آن نیست و اساسآً تاریخ بیش از آنکه محصول اراده و آگاهی سوبژکتیو و کنش متقابل باشد، برآیند استقلال نسبی ساختارهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک است که تعین چندبعدی صورت بندی اجتماعی تلقی می شود.
نقش و شکل گیری الگوهای بزرگ در زندگی «من»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
105 - 138
حوزه های تخصصی:
چرا تعدادی از افراد جامعه متفاوت از یکدیگر فکر می کنند, احساس می کنند, و رفتار می کنند؟ پاسخ به این پرسش چندان کار ساده ای نیست و رشته ها و مکاتب فکری و نظریه ها, هر یک در تلاش برای یافتن پاسخی به این پرسش کلیدی بوده اند. هدف مقاله حاضر بررسی این موضوع از منظر روانکاوی است.به کمک اسناد و مُتون علمی موجود در ارتباط با مفهوم سوژه و با روش فراتحلیل (فراسنتز) از نوع کتابخانه ای و با نقد و بررسی آنها در تلاش در فهم موضوع مطرح شده هستیم. به عنوان نتیجه, بر این باوریم که انسانها نسبتا یکسان بدنیا می آیند, ولی محیط های روانی و فرهنگی متفاوت اطراف افراد (نظیر خانواده, مدرسه, شبکه همسالان, رسانه ها و جامعه) تعدادی از آنها را فاعل یا به تعبیر ژاک لکان روانکاو فرانسوی به کمک الگوهای بزرگ (A بزرگ) سوژه می سازد و تعدادی را منفعل یا فرد می سازد. به عبارت دیگر, سوژه شدن و منفعل شدن امری اکتسابی یا برساخته ای اجتماعی است, لذا آموختنی است.
تحلیلی بر سوژه پسامدرن با مروری تطبیقی بر سیر نظریه های فلسفی و ادبی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط میان ادبیات و فلسفه اگرچه سابقه ای طولانی در تحقیقات علوم انسانی دارد اما مطابقه نظیربه نظیر نظریه های این دو نحله از علوم انسانی از موارد مغفول مانده است که در مقاله حاضر به آن پرداخته شده است. از میان نظریه های فلسفی و ادبی معاصر، در فلسفه، تجربه گرایی و در ادبیات، پساساخت گرایی مبدأ تحلیل قرار گرفته است. سپس با گذار از ایده آلیسم، شاخه های متفاوت پدیدارشناسی و فلسفه پست مدرن به مدرنیسم ادبی، پساساخت گرایی و درنهایت پسامدرنیسم ادبی بررسی شده است. به منظور امکان تبیین وضعیت های خاص انسانی در هر نحله از ادبیات و فلسفه، «سوژه» به عنوان مابه ازای انسان -در بعد اندیشندگی اش- مورد توجه نویسنده بوده است. شیوه این مقاله توصیفی با روش گردآوری کتابخانه ای است. مطابق نتایج این پژوهش، نگاه به مکتب ها و شیوه های ادبی با دیدگاهی خاص از فلسفه، می تواند ابعاد تازه ای از انسان را در متون ادبی بازنمایاند که مرحله ای فراتر از ویژگی های شخصیت پردازانه در آثار ادبی است. در این مقاله، این ویژگی ها با تأکید بر «سوژه پسامدرن» مورد توجه بیشتر قرار گرفته است.
سوژه زندگینامه خودنوشت از منظر پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگینامه خودنوشت را معمولاً به شکل یک داستان یا روایت در نظر می گیریم که رُخدادها و تجارب زندگی نویسنده را بازگو می کند. چنین روایاتی می توانند در قالب داستان خیالی، شعر، یا شرحی صریح و صادقانه از زندگی باشند. این روایات در هر شکل یا قالبی، اتکای شدیدی به حافظه ما از تجاربی دارند که به ترتیب زمانی رخ می دهند؛ هرچند شاید این تجارب نه به صورت زمان خطی، بلکه به صورت تکه تکه و نامنسجم در متن بازنمایی شوند. مفهومی که نویسنده از هویت یا خویشتن در ذهن دارد، معمولاً از ارتباط تنگاتنگی با آن رخدادها و تأثیر شکل دهنده ای که در زندگی اش بر جا گذاشته اند، برخوردار است. به طور خلاصه، سوژه زندگینامه خودنوشت، محصول لحظه به لحظه و از یک تجربه به تجربه دیگر است. این چندگانگی موقعیت سوژه که منجر به خویشتن چندپاره می گردد، زمانی یک ناهنجاری به شمار می آمد. اما، اکنون به یک هنجار پست مدرن تبدیل شده است. از این رو، با ابهام زدایی از مفهوم نوگرای سوژه مقتدر عصر روشنگری و جایگزین سازی واقعیت واحد با برساخته های ذهنی حاصل از میل مؤلف زندگینامه خودنوشت به دیگری بودن، مفهوم سوژه به منزله «اجرای» خویشتن چندپاره درمی آید، تا آنجا که چه بسا «خویشتن» حتی به جای «دیگری» گرفته می شود. هدف این مقاله، پاسخ به این پرسش ها است که در قرائت ما از سوژه پست مدرن در کانون زندگینامه خودنوشت، «من» چندگانه و مبهم چه نقشی ایفاء می کند؟ چگونه «دیگران» برآمده از این متن می توانند خود را از وضیعت غیربودگی رها سازند و در مقام منِ مؤلف، به لحاظ تاریخی، جایگاهی در جهان را از آن خود کنند و در گفتمان های مختلف نیز شرکت جویند؟
واکاوی تأثیر اتوریته بر انتشار مرگ در سوژه های جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به فضای ذهنی سوژه جنگ نیازمند مطالعه جامعه موردنظر است. در این پژوهش نیز با استفاده از مصاحبه عمیق به نمونه موردی سوژه های جنگ ایران و عراق از منظر تأثیر اقتدار بر جنگ و مرگ پرداخته شده است. اقتدار در فضای اجتماعی به صورت های مختلف وجود دارد، اما در جنگ در حد اعلای خود بازتولید می شود و بر فراوانی مرگ نیز ممکن است اثرگذار باشد. اما اقتدار در جنگ تولید نمی شود و ریشه آن منشأ بیرونی دارد. در پژوهش حاضر مشخص شد که در جنگ و پس از جنگ با تکثر و گونه گونی رفتاری سوژه ها مواجه هستیم. بر همین اساس یازده نوع سوژه بر اساس ویژگی های رفتاری آنان در جنگ و سه نوع الگوی رفتاری آنها پس از جنگ از پژوهش استخراج شده است. ازاین رو تنوع رفتاری سوژه های جنگ و بعد از جنگ با ساختار شخصیتی متفاوتی همراه است که نشان می دهد آنها ویژگی های شخصیتی متفاوتی دارند. اما اقتدار به منزله تجمیع و همپوشانی این تنوعات در جنگ عمل می کند. ساختار و الگوهای گوناگون رفتاری موجود در سوژه های جنگ در فضای فرهنگی و سیاسی ایران بعد از جنگ و اکنون نیز اثرگذار است. بنابراین بدون توجه به تنوعات رفتاری سوژه های جنگ، مدیریت ساختار سیاسی و فرهنگی کارآمد، در جامعه ممکن نیست و نیازمند توجه به تنوعات رفتاری موجود در سوژه ها و الگوهای رفتاری شان است. اقتدار موجود در جنگ از نظر سوژه ها می تواند به طرق مختلف به عرصه فرهنگی و سیاسی کنونی منتقل شود، یعنی از شکل قدرت به اقتدار تبدیل شود.
جایگاه دانشگاه در مناسبات قدرت بررسی موردی: انقلاب فرهنگی در سطح محتوا، ساختار و سوژه دانشگاه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اولین دانشگاه های نونهاد تا دانشگاه های امروزی، تحولات بسیاری در ایده دانشگاه و نظام آموزشی مدرن رقم خورده است. بر سر این که آیا اساس دانشگاه با توجه به درآمیختگی آن با فرایند تولید و کسب معرفت (دانش)، مستقل است یا وابسته به قدرت، حتی برساخته است یا برسازنده قدرت، هنوز هم مجادله نظری باقی است. سؤال اصلی این جاست که آیا دانشگاه به منزله یک نهاد مدرن آموزشی، زیست و حیاتی آزادانه دارد یا این که اساساً ایده دانشگاه تنها زمانی متحقق خواهد شد که در یک نهاد یا تحت سایه قدرت مستقر شود؟ دیگر این که دانشگاه در قامت یک نهاد، چرا و چگونه در خدمت ساختار قدرت قرار می گیرد و کارکردهای آن به چه شکلی تحت تأثیر تکنولوژی قدرت قرار می گیرد؟ در این نوشتار، به کمک اندیشه لویی آلتوسرو از منظر نظریه «ایدئولوژی و دم ودستگاه های ایدئولوژیک دولت» [1]، تلاش خواهد شد تا برای پرسش های فوق پاسخ مناسبی بیابیم. در این پژوهش، سعی بر آن است که نشان دهیم نظام آموزشی، خاصه نهاد دانشگاه، تحت تأثیر تکنیک های قدرت و نهادهای دولت چه تغییراتی پیدا می کند و این نوع تغییرات چگونه و در چه سطوحی صورت می پذیرد. در این راه، از روش های تحلیل کیفی، شامل تحلیل محتوا و روش روایی کمک گرفتیم (چراکه به نظر می رسد به جهت ریشه یابی علل یک پدیده خاص چون موضوع این پژوهش و به سبب تاریخی بودن موضوع و محدود بودن روابط و اجزای چنین پدیده سیاسی-اجتماعی ای، روش هایی کیفی چون تحلیل محتوا و روش روایی است که ما را در متن و بطنِ به جامانده از وقایع، یاری خواهد رساند). به همین ترتیب، برای گردآوری اطلاعات و جمع آوری مواد خام این پژوهش، از مشاهده مشارکتی، مطالعه اسناد و کتاب ها و مدارک و مصاحبه های عمیق بهره گرفته ایم. هدف از این پژوهش، آن است که نشان دهیم دانشگاه چه جایگاهی در زندگی انسان امروز پیدا کرده است و یا به سبب نوع ماهیت و کارکردهایی که امروز ارائه می کند، چه فرایندهایی را پشت سر نهاده تا در این عصر چنین ویژگی های کارکردی را عهده دار باشد. [1]Ideology and Ideological State Apparatuses
ویتگنشتاین، کانت و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین در تفکر متقدم خود فلسفه را نقد زبان و هدف رساله منطقی فلسفی را مرز نهادن میان گفتنی و ناگفتنی ( نشان دادنی) و یا به تعبیری میان علم تجربی از یک سو و اخلاق از سوی دیگر قرار داده است. و این بخش اخیر را مهمتر می داند. چنین هدف گذاریی شباهت رساله را پروژه کانتی در نقد عقل محض نشان می دهد. پرسش اصلی این مقاله این است که آیا با توجه به مشابهت های کلی این دو پروژه، می توان گفت ویتگنشتاین در حوزه اخلاق نیز از کانت متاثر است؟ اگر بله، این تاثیر تا چه حد است؟ برای ورود به بحث، من یا سوژه و همچنین اراده به عنوان مدخل بحث مطرح می شوند، سپس با پرداختن به غایت اخلاق و امر راز آمیز به پاسخ پرسش اصلی مقاله خواهیم پرداخت.
دیگریِ لویناس وجه انضمامی هنر نوپدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده تاکید بر روی محتوا در "New art" ،مرا بر آن داشت تا تفکر غالب بر روی این آثار را با رویکردی بر فلسفه اخلاق مرور نمایم.در پی ارتباط هنر و اخلاق پیوندهای پیچیده و چندگانه ای برقرار است که می توان با تکیه بر آراء فیلسوفان و نظریه پردازان بالاخص معاصر به زیبایی شناسی معاصر و ارتباط هنر با زندگی امروز انسان ها دست یافت.در این مجال، کوشیده خواهد شد تا با تکیه بر تفکرات و آراء لونیاس در باب فلسفه اخلاق new art)) "هنر نو پدید" بررسی شود. لویناس که متفکری فرانسوی و لیتوانیایی تبار بود،اندیشه هایش بالاخص در حیطه اخلاق ، تامل بر انگیز و در خور اعتنای جدی می باشد.این فیلسوفِ اخلاق مواجه با "دیگری" را نوعی "پدیدارشناسی"غیریت بیان میدارد و این پدیدار را دال بر پایان مردانگی و قهرمانی سوژه میداند. از نقطه نظرات لویناس و وجهی اخلاقی وقتی هنر این چند دهه ی اخیر را مورد مطالعه قرار دادم و ارتباطی میان "مخاطب یا دیگری" در new art و "دیگری" لویناس یافتم،که دراین بحث به وجه انضمامی "دیگری"در فلسفه لویناس و new art پرداخته ام. واژگان کلیدی:لویناس،وجه انضمامی،اخلاق،سوژه، پدیدارشناسی، هنر نو
تأملی بر امکان سوژه سیاسی با توجه به نظریه ی ارنستو لاکلائو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارنستو لاکلائو، نظریه پرداز پسامارکیست، تلاش می کند با رویکردی پساساختارگرایانه و با بسط نظریه ی گفتمان، مسائل و معضلات مارکسیسم را مورد بازبینی قرار دهد. سوژه سیاسی یکی از مسائلی است که سنت مارکسیستی از ابتدا با آن مواجه بوده و با توجه به تغییرات سیاسی و اجتماعی امروزی این مسئله پیچیده تر نیز شده است. لاکلائو برای تعریف و بازیافتن سوژه سیاسی از نظریه ی گفتمان بهره می برد و سوژه را در گفتمان شناسایی می کند؛ چیزی که آن را «مواضع سوژه» می خواند. با ایجاد آنتاگونیسم میان گفتمان ها و ازجادررفتگی گفتمان، سوژه دچار بحران هویت شده و ناچار به هویت یابی دوباره است؛ امری که «سوژه به مثابه مکان تصمیم» معرفی می شود. نظریه ی «پوپولیسم» لاکلائو در گام آخر ناظر بر شکل گیری سوژه ی جمعی و راستین سیاسی است که مهم ترین نظریه لاکلائو قلمداد می شود. براساس یافته های این تحقیق، نظریه ی لاکلائو درباره ی سوژه به مثابه مکان تصمیم، فلسفی ترین بخش نظریه ی اوست که او را در گفتگو با فیلسوفان مهم تاریخ قرار می دهد و امکان سخن گفتن از سوژه را از نو می آفریند.
نسبیتِ زبانی و گفتمان در زندگینامه های خودنوشت از منظر پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقتی متن در یک بستر آشنا درک شود و برای خواننده کلیتی منسجم داشته باشد، یک «پاره کلامی» یا «گفتمان» خوانده می شود . قرائت یک گفتمان هم در گرو دانش زبانی و هم دانش غیرزبانی است . زندگینامه خودنوشت نیز در مقام یک روایت، جهان متنیِ خود را دارد . واقعیت آن، حاصل شیوه رمزگذاری زبانی، یعنی همان نسبیت زبانی و جبر زبانی از سوی نگارنده اش است که فعالانه جهان و خویشتن را برمی سازد . از این رو، از رهگذر تحلیل دامنه زبان به کار رفته در یک متن زندگینامۀ خودنوشت، به لحاظ معانی صریح و زنجیره ای از معانی ضمنی، می توان شناختی از جهان بینی مؤلف به دست آورد . به بیان دیگر، سوژه زندگینامه خودنوشت، محصول لحظه به لحظه، و از یک تجربه به تجربه دیگر است که در گستره ای از زبان، در موقعیت های چندگانه برخاسته از گفتار ایستا قرار می گیرد . اجرای همین خویشتن چندپاره به یک هنجار پست مدرن تبدیل شده است . حال باید پرسید، ارتباط میان زبان با واقعیت زندگینامه خودنوشت چیست و چه جنبه هایی از هویت فرهنگی خویشتن را بازنمایی می کند؟ با توجه به این مسئله، هدف از این مقاله، پاسخ به این پرسش است که در قرائت ما از سوژه پست مدرن در کانون زندگینامه خودنوشت، با درنظر گرفتن زبان به منزله واسطه بیان و نیز با توجه به فرازبان در مقام زبانی که برای توضیح درخصوص زبانِ چنین متنی به منظور بازنمود خویشتن به کار می رود، چگونه «من» چندگانه و مبهم و هم چنین «دیگران» برآمده از این متون، در زبان تحقق می یابند و در گقتمان های گوناگون شرکت می جویند .
از ایدئولوژی تا گفتمان: سوژه، قدرت و حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۵ شماره ۷۴
111 - 148
حوزه های تخصصی:
با اوج گرفتن مباحثات و مجادلات ناشی از چرخش پسامدرن و رواج رهیافت های پساساختارگرایی و پسامارکسیم در ادبیات علوم اجتماعی، مفاهیم ایدئولوژی، هژمونی، گفتمان، سوژه، قدرت و مقاومت به پرکاربردترین و مناقشه برانگیزترین مفاهیم در حوزه مطالعات سیاسی و اجتماعی بدل شدند. دستاورد این منازعات فکری شکل گیری طیف وسیعی از نظریات و تفاسیر در مورد این مفاهیم بود. به فراخور، در سال های اخیر نیز گرایش و علاقه فراوانی در فضای فکری جامعه ما به ویژه در قالب رواج نظریه و روش تحلیل گفتمان ایجاد گردیده است. لیکن، در مواردی مشاهده می شود که این مفاهیم بدون توجه به مبانی و آگاهی از تشابهات و تمایزات نظری و مفهومی میان آن ها استعمال می شود. بر همین اساس، در این مقاله تلاش گردیده است با اخذ رویکردی تحلیلی و انتقادی تشابهات و تمایزات این مفاهیم در میان دیدگاه مهمترین نظریه پردازن این حوزه همچون مارکس، آلتوسر، گرامشی، فوکو و لاکلائو و موفه مورد مطالعه و تبیین قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این نکته است که هر یک از مفاهیم فوق در نظریه های مختلف معنای متفاوتی می یابند؛ لذا محققان باید پیش از کاربست هر یک از مفاهیم فوق با مشخص نمودن نوع رویکرد نظری مورد نظر خود مفاهیم را در معنای مناسب به کار گیرند. چرا که مفهوم سنتی ایدئولوژی و هژمونی دارای بار ارزشی بوده و مبتنی بر وجود حقیقت استعلایی است. در حالی که تحلیل گران گفتمان منکر وجود حقیقت اند و معتقدند که این گفتمان ها هستند که به تعریف حقیقت می پردازند.
داستان پسامدرن فارسی و «سوژه» زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پسامدرنیسم، درمقام آخرین رویکرد جریانی که در صدد امحای «سوژه» (1) برآمده از سنت انسان باوری است که از یک سو با فمینیسم یا جنبش زن محور در تناقض قرار می گیرد. فمینیسم از منظر تاریخی تحقق هویت زنانه را در تقابل با هویت مردانه تعریف می کند و از این جهت وابسته به اقتداری می شود که در «سوژه» و ابقای آن موجودیت یافته است، پس می کوشد سوژه مذکر را به سوژه مونث تغییر دهد. اما از سوی دیگر پسامدرنیسم، در عین تناقض با فمینیسم، به سبب اعلام مرگ سوژه، به تفکر زن محور کمک می کند تا نه تنها از اقتدار مردانه خلاص شود بلکه اسباب موثرتری برای ادراک خود پیدا کند. این دوگانگی، درجامعه ای مانند ایران که زمینه تاریخی متفاوتی از غرب را آزموده نمودهایی در عرصه های مختلف از جمله ادبیات داستانی دارد که الزاماً قرینه یا همراستا با نمودهای نظیر آن در جامعه غربی نیست. هدف مقاله حاضر بررسی نظری این تفاوت است و جهت تایید، شواهدی نیز از آثار چند نویسنده زن (2) ارائه می شود.
نسبت سنجی اندیشه متقدم و متأخر ویتگنشتاین با طرح معرفت شناختی سوبژکتیویسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
91 - 116
حوزه های تخصصی:
سوبژکتیویسم به مثابه یک طرح معرفت شناختی، از مؤلفات بنیادین تفکر مدرن شناخته می شود. این طرح با کوژیتوی دکارتی و تلقی انسان به عنوان «جوهر اندیشنده» پایه گذاری شد و با فلسفه استعلایی کانت و اعطای نقش خودبنیادی به بشر در عمل شناخت اهمیتی بی مانند در معارف بشری دوران جدید یافت. اما با آغاز قرن بیستم و تغییرات پارادایمیکی که در فلسفه رخ داد، اندیشه هایی پدیدار شد که طرح سوبژکتیویسم، این بنیاد مستحکم تفکر مدرن را با چالش های جدی مواجه کرد. در این میان، ویتگنشتاین یکی از فیلسوفانی است که در فلسفه خود بیش ترین کوشش ها را در جهت گذار از این طرح به انجام رسانده است. این نوشتار می کوشد ضمن نسبت سنجی فلسفه متقدم و متأخر ویتگنشتاین با سوبژکتیویسم مدرن، نشان دهد که کوشش های ویتگنشتاین در هر دوره، تا چه حد در گذار از طرح سوبژکتیویسم کامیاب بوده است. بر همین اساس، بخش نخست مقاله با خوانش استعلایی از رساله منطقی- فلسفی نشان خواهد داد که ویتگنشتاین در عین تلاش برای کنار گذاشتن طرح سوبژکتیویسم هم چنان پای بند روش سوبژکتیویستی، کانت است و بخش دوم نیز ضمن اشاره به روش بدیع ویتگنشتاین در پرداختن به مسائل فلسفی، چگونگی گذار از سوبژکتیویسم را در اندیشه متأخر او واکاوی خواهد کرد.
چرخش در مفهوم قدرت: تصور فوکویی و پسا فوکویی از قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۱ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳
341 - 358
حوزه های تخصصی:
یکی از مجادله برانگیزترین منازعات فکری در حوزه نظریه های سیاسی بحث در باب چرخش مفهوم قدرت در دیدگاه میشل فوکو است.این مسئله که فوکو با طرح دیدگاهی بدیع، با عدول از دیدگاه های رایج، قدرت را نه صرفاً در ارتباط با سازوکارهای ساختارهای رسمی یا در قالبی صرفاً سیاسی؛ بلکه منتشر در تمام حوزه های اجتماعی می داند. فوکو خود می گوید که می خواهد راهی دیگر پیشنهاد کنم که ما را زودتر به «اقتصاد جدید روابط قدرت» برساند؛ راهی که تجربی تر، دارای ارتباط نزدیک تر با وضعیت جاری ما و متضمن رابطهای بیشتر میان نظریه و عمل است. این راه عبارت است از اینکه اشکال مقاومت در مقابل انواع مختلف قدرت را به عنوان نقطه عزیمت خود اتخاذ کنیم. با بهره گیری فوکو از روش تبارشناسی، مطالعات وی در باب قدرت جدی تر می شود و درصدد برمی آید به بررسی رابطه قدرت، دانش و پیکر آدمی بپردازد.
چرخش مفهوم سیاست و بازآفرینی امر سیاسی: درک زمینه های هستی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
257 - 277
حوزه های تخصصی:
ناتوانی اندیشه لیبرال از فهم درست امر سیاسی و بی توجهی به ویژگی سازنده آنتاگونیسم موجب شکل گیری عصر پساسیاست و ناتوانی اغلب نظریه پردازان در تبیین وضعیت جاری شده است؛ اینکه چرا احزاب پوپولیستی راست افراطی (به عنوان زمینه بحران عمیق هویت سیاسی) یا القاعده توانسته به موفقیت هایی دست یابد. شانتال موف در پاسخ به چنین بحران هایی، از ضرورت شکل گیری عصر «پسادموکراتیک» سخن می گوید که می بایست کاملاً دربرگیرنده و فراگیر باشد. منظور از عصر پسادموکراتیک، عصری است که در آن به جای اجماع – که نابودکننده هسته اصلی دموکراسی است- شاهد شکل گیری تکثر و تنوع کنش سیاسی در چارچوبی متعارض و متخالف با یکدیگریم. از این منظر، تضعیف وظایف مدنی و هویت یابی اجتماع سیاسی، نتیجه خصوصی شدن فزاینده زندگی اجتماعی و فضای عمومی است که تنها راه برون رفت از این وضعیت و تضمین آزادی، زدودن دوپار گی میان فرد و جامعه و احیای ارزش مشارکت سیاسی برای شهروندان است. در مقاله حاضر به بحث، نقد و ارزیابی مفاهیم، صورت بندی تحلیلی و چشم اندازهای محوری دیدگاه موف درباره مدرنیته و گفتمان لیبرال، تمایز هستی شناختی امر سیاسی از سیاست، جایگاه سوژه و نقش شهروندان در دموکراسی رادیکال می پردازیم.