فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۷۵٬۸۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
روایت «الشؤمُ فی المرأهِ و الفَرَسِ و الدّارِ» روایت مشهوری است که تداعی کننده انگاره شومی زنان است. این روایت در منابع اهل سنت به پیامبر(ص) نسبت داده شده و در منابع روایی شیعه گاه از امام صادق(ع) و گاهی از پیامبر(ص) نقل شده است. نتیجه تحلیل انگاره «شؤم المرأه» و روایات تداعی کننده آن با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به این قرار است که بخشی از این روایات، که «روایات مبنا» در ترویج این انگاره محسوب می شوند، در بوم مدینه شکل گرفته و برخی محدثان سرشناس مدینه عامل اصلی ترویج آن بوده اند. تفرّد مطلق در سه طبقه نخست راویان و تعارض محتوایی این روایات با نگرش کریمانه قرآن و پیامبر(ص) به زنان شاهدی بر ساختگی بودن آن هاست. تعدادی روایات پراکنده نیز وجود دارد که ناظر به «روایات مبنا» شکل گرفته و در حکم واکنش به این انگاره است. این واکنش ها را می توان در چهار دسته تقسیم کرد: واکنش های مشروط، واکنش های توضیحی و تعلیلی، واکنش های تقابلی-اصلاحی و واکنش های تقابلی-انکاری. تحلیل تاریخی و زبان شناختی این روایات نشان دهنده تأخر آن ها از روایات دسته نخست است.
واکاوی سندی و متنی روایت«آخِرُ مَنْ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ سلیمان...»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
35 - 57
حوزههای تخصصی:
بخشی از میراث حدیثی ما به زندگی، شخصیت و سیرهٔ انبیای الهی مربوط می شود. ازجملهٔ این روایات، حدیث «آخِرُ مَنْ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ ذَلِکَ لِمَا أُعْطِیَ فِی اَلدُّنْیَا» است. بنابر ظاهر این روایت، حضرت سلیمان(ع) به سبب موهبتی که در دنیا به وی عطا شده بود، از میان پیامبران الهی آخرین فردی است که وارد بهشت می شود. طی جست وجو در منابع حدیثی، تنها دو روایت با این مضمون در کتب روایی شیعه و سه مورد در کتب روایی اهل سنت با اختلاف نسخه به چشم خورده است. این روایات نیازمند واکاوی سندی و متنی است. در خصوص مضمون روایت این پرسش مطرح است که باتوجه به عظمت، عصمت و برگزیدگی انبیای الهی، چگونه ملک سلیمان که از ویژگی خاص نبوت اوست، زمینه ساز تأخیر ورود این پیامبر الهی به بهشت می شود؟ بررسی ها نشان می دهد که این روایات به لحاظ سندی فاقد اعتبار و به لحاظ دلالت متن با متون قرآنی و حدیثی موجود در این زمینه ناسازگار است.
نقد و تحلیل مبنای فقهی ماده 645 قانون مجازات اسلامی «دیه ناخن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
65 - 84
حوزههای تخصصی:
مبنای قانون گذاری در جمهوری اسلامی ایران شریعت اسلامی است و به همین جهت در عمده موارد قوانین جمهوری اسلامی ایران بر اساس نظر مشهور فقها تدوین شده است. قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 نیز از این امر مستثنی نبوده و عمده مطالب آن بر اساس نظر مشهور فقها تدوین و تصویب شده است، اما مشهور بودن یک دیدگاه طبعا دلالت بر صحت یا وجاهت آن ندارد؛ چه بسا دیدگاهی با وجود نادر بودن به جهت استناد به ادله قابل قبول، صائب و صحیح باشد. یکی از مواد قانون مجازات اسلامی که دارای همین اشکال است، ماده 645 آن است که با تبعیت از دیدگاه مشهور فقیهان میزان دیه از بین بردن ناخن را در صورت رشد مجدد پنج دینار و در صورت عدم رشد و یا معیوب رشد نمودن ده دینار قرار داده است. با کنکاش در آثار مکتوب فقهی چهار دیدگاه در فرض مسئله مورد شناسائی قرار گرفت. در نوشتار فرارو با پژوهشی توصیفی-تحلیلی و با نگاهی مسئله محورانه، پس از بررسی و ارزیابی تمام دیدگاها و مستندات آن ها مشخص می شود که ادله دیدگاه مشهور و دو دیدگاه نادر دیگر با اشکالات غیرقابل توجیهی همراه هستند؛ در مقابل یکی از نظریات نادر به دلیل استناد به ادله محکم فقهی و پاسخ به اشکالات وارده بر آن، صائب و قابل دفاع است که می تواند مبنای عمل قانون گذار در قانون مجازات اسلامی قرار گیرد.
دکترین مثبت و منفی؛ هم گرایی یا واگرایی (مطالعه تطبیقی در فلسفه اخلاق و اصول فقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
213 - 249
حوزههای تخصصی:
«فایده گرایی» ازجمله نظریات مطرح شده در اخلاق هنجاری و از نظریات بسیار تأثیرگذار در فلسفه اخلاق است و ردپای آن را می توان در بسیاری از علوم مرسوم دید؛ اندیشه ای مبتنی بر سیره عقلا که علاوه بر رشد چشمگیر آن در فضای غیرالهیاتی در دنیای غرب، در فضای الهیاتی نیز سابقه دیرینه داشته است؛ ازجمله در دین اسلام که می توان رد پای آن را در ضمن مسئله حُسن وقُبح مشاهده کرد. نفس فایده گرایی، امری نیکوست که عقل نیز بدان حکم می کند؛ باوجوداین، میان اندیشمندان در کیفیت فاید ه اندیشی تفاوت های بسیار چشمگیری وجود دارد: برخی، حداکثرسازی شادی و کاهش رنج را الگوی فایده گرایی و عده ای د یگر، کاهش رنج را محور فایده گرایی قرار داده اند که دارای خوانش های متعددی است، ازجمله: منفی گرایی مطلق، ضعیف، متوسط و آستانه ای. شبیه دو گرایش مذکور و الگوهای مشابه را می توان در میان علمای اصول نیز یافت. آنگونه که برخی اولویت را به دفع مفسده و برخی به جلب مصلحت و برخی دیگر، صرفاً در مقام تزاحم به دفع مفسده داده اند و برخی نیز قائل به تخییر شده و در غیر از موارد تزاحم، اهمیت مصلحت و مفسده را سنجه ترجیح دانسته اند. این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای می کوشد به تحلیل رویکردهای متعدد فایده گرایی و استدلال آن ها بپردازد. حاصل تحقیق اینکه به نظر می رسد نظریه منفی گرایی، دچار ضعف بوده و اولویت دفع مفسده درصورت تزاحم و جریان قاعده اهم و مهم در غیر موارد تزاحم، منطقی و موجه است.
بررسی نظرات نیومن درباره علل اخراج احمد بن محمد بن خالد برقی از قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
153 - 180
حوزههای تخصصی:
نیومن در کتاب دوره شکل گیری تشیع دوازده امامی؛ گفتمان حدیثی میان قم و بغداد در ضمن مباحث خویش به بررسی موضوع اخراج برقی پرداخته و معتقد است این اقدام ریشه در باورهای مذهبی آن جامعه مبنی بر ظهور زودهنگام امام عصرZ در آینده ای نزدیک داشته و لذا عدم احساس نیاز به نگارش چنین تألیفاتی، آن هم ازطرف یکی از موالی خاندان اشعری را علت اصلی این تصمیم می داند و با ترسیم فضای بوم شناسی جامعه قم، استقبال از بازگشت برقی را پس از عدم تحقق باورهای اعتقادی جامعه و به تبع آن درک اهمیت کار برقی را، از دلایل نظریه خویش می داند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به شواهد تاریخی و روایات موجود درزمینه آگاهی بخشی مسئله غیبت توسط معصومینk، غیرعلمی بودن نظریه نیومن مشخص خواهد شد و درنتیجه می توان تفاوت های بین مبانی فکری، سیاسی و اقتصادی بین اشعری و برقی را زمینه ساز و از علل اصلی این قضیه دانست؛ عواملی که به زعم اشعری باعث بر هم زدن یکپارچگی جریان اعتقادی و سیاسی جامعه قم بوده که پس از فهم اشتباه خویش، برای جبران آن اقدام نموده است.
نقد اقدامات شیخ صادق خلخالی در جریان مواجهه با بحران کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۳
29 - 57
حوزههای تخصصی:
به فاصله کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور، شاهد وقوع بحران های عدیده ای همچون ظهور ضدانقلاب و بحران گریز از مرکز در برخی مناطق، ازجمله، مناطق کردنشین بود که در کردستان، زمانی که رهبری این گرایش ها، به دست احزاب دموکرات و کومله افتاد، به سرعت رشد یافته و خود را به شکل خشونت باری، نشان دادند و در شرایط ناشی از مشکلات ابتدای انقلاب، در مدت کوتاهی بخش های قابل توجهی از مناطق کردنشین، به کنترل احزاب فوق درآمد. اعزام هیأت حسن نیت در فروردین 1358 نیز نتوانست مسئله را از طرق صلح آمیز حل کند؛ بنابراین اقدام نظامی نیز در دستور کار قرار گرفت. در بعد قضایی نیز شیخ صادق خلخالی در اواخر مرداد 1358 به عنوان حاکم شرع، به مناطق کردنشین اعزام شد تا در تقابل با ضدانقلاب و گریز از مرکز، نقش ایفا نماید. این که خلخالی چگونه در این تقابل مشارکت نمود و تا چه حد در جلوگیری از بحران گریز از مرکز در مناطق کردنشین نقش داشت، مسئله این پژوهش است که تلاش شده است به شیوه ای توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر منابع مختلف، به آن پاسخ داده شود. یافته های پژوهش حاکی است، هرچند اقدامات خلخالی شکل واکنشی در مقابل اقدامات ضدانقلاب داشت، بااین حال تأثیر تعیین کننده ای در فروکش کردن بحران نداشت.
بررسی عناصر شکل دهنده نظام ارتباطاتی در زمان صفویه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
160 - 189
حوزههای تخصصی:
از زمانی که انسان ها در کنار یکدیگر جامعه را تشکیل دادند، ارتباطات شکل گرفت و در تاریخ ادامه یافت. مطالعات ارتباطات در طول تاریخ می تواند دستاوردهای زیادی را برای ارتباط پژوهان به همراه داشته باشد. یکی از دوره های تاریخی مهم در تاریخ ایران، زمان صفویه است. در دوران صفویه که حکومتی مرکزی و قدرت مند شکل گرفت شاهد تغییرات بنیادین و مهم در تمام ابعاد حیات جمعی انسانی و اجتماعی هستیم. یکی از این ابعاد، نظام ارتباطات است. نظام ارتباطی در زمان صفویه بیش از دوره های دیگر توسعه و نظم یافت. هدف از این تحقیق، بررسی عناصر و مؤلفه های تشکیل دهنده و تقویت کننده نظام ارتباطات در زمان صفویه می باشد که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی در حوزه مطالعات تاریخی ذیل سه مؤلفه اصلی فرستنده، مکان های ارتباطی، عناصر دوازده گانه شاطران، چاپارها، جهان گردان، عالمان و اندیشمندان، هنر، زبان، ارتباطات سیاسی، شهر و راه های ارتباطی، کاروان سراها، مساجد، زیارتگاه ها، قهوه خانه ها، صورت بندی و مورد کاوشی ارتباطی قرار گرفته است.
جواز عفو مشروط در قتل عمد از منظر فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
31 - 43
حوزههای تخصصی:
از مباحثی که در زمینه قصاص حائز اهمیت است و در کلمات فقیهان کمتر بدان پرداخته شده و نیازمند واکاوی است بررسی جواز و عدم جواز عفو مشروط و به تبع آن صحت این امر است. پذیرش عفو مشروط در قصاص بدین معناست که اگر اولیای دم گذشت از قصاص نفس قاتل را مشروط به قصاص عضوی از اعضای بدن او کنند این امر از نظر شرعی صحیح است. هدف پژوهش حاضر دستیابی به دلیل معتبری برای پذیرش عفو مشروط بود. با توجه به بررسی ادله حاصل آمد که عفو مشروط که در جامعه کنونی چه بسا مانع اجرای بسیاری از موارد قصاص شود مشروع است. اما بدین صورت که قاتل خود یا فرد ثالثی را باید مأمور کند تا عضوی از اعضای او را قطع کند و سپس اولیای مقتول او را عفو کنند و اولیای مقتول خود نمی توانند عهده دار این امر شوند. از آنجا که در نوشته حاضر ادله قرآنی و روایی بیشتر محل بحث بوده و از این طریق به واکاوی مسئله پرداخته شده، روش حل مسئله لفظی بوده است.
راهکارهای ثبوتی و اثباتی حل مشکل تعارض بین روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
57 - 69
حوزههای تخصصی:
بحث تعارض از پرسابقه ترین مباحث اصولی است که دغدغه حل این معضل حدیثی که تأثیر مستقیم در استنباط حکم شرعی دارد در روایات متعدد انعکاس یافته است. اصولیان در طول تاریخ به تنقیح مباحث تعارض پرداخته و ضوابط و تقسیمات متعددی ارائه داده اند. تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی و با استفاده از منابع و قواعد اصولی سعی دارد با ارائه تقسیم نوین راهکارهای ثبوتی و اثباتی گامی در تنقیح جدید این بحث بردارد. راهکارهای اثباتی ناظر به حکم در مرحله دلیل و حجت هستند و راهکارهای ثبوتی ناظر به حکم با قطع نظر از دلیل اند. راهکارهای ثبوتی به دو حیطه تشریع حکم و اجرای آن تقسیم پذیر است. اعمال راهکار ثبوتی تشریعی یا اهمال و طرح آن در کمال و نقصان حوزه تشریع مؤثر است و تببین دقیق شاخصه کمال و نقصان تشریع می تواند در ارائه راهکارهای ثبوتی تشریعی تأثیر بسزایی داشته باشد که در این نوشتار مورد توجه قرار گرفت. اعمال و اهمال راهکار ثبوتی امتثالی در کیفیت و کمیت امتثال حکم مؤثر است و اعمال آن مستند به سنجه های کمّی و کیفی امتثال است. بررسی این مباحث و امتداد آن به فقه حکومتی و به طور کلی فقه های مضاف، که اشاراتی در این مقاله به آن ها شده است، می تواند به ظرفیت اصول فقه در مواجهه با مسائل روز بیفزاید.
نقد تفسیر مشهور آیه 52 سوره حج با روی کرد دانش لغت و تفسیر قرآن با قرآن
حوزههای تخصصی:
ترجمه و تفسیر واژگان ازجمله مباحث مهم علم تفسیر است که گاه سبب می شود واژه از معنای اصیل و مراد حقیقی دور گردد و معانی ثانوی، بعید و گاه نوین جای گزین آن شود. توجه به تحول لغت در هنگام بررسی متون کهن از اهمیت شایانی برخوردار است؛ زیرا کلام در متون قدیم با عنایت به معنای اصیل و حاکم در آن برهه زمانی صادرشده است و متأخران با عنایت به معانی غیر از آن معنای اصیل به متن توجه می کنند. واژه مَنَى و دو مشتق آن یعنی تَمَنَّى و أُمْنِیتِهِ در آیه 52 حج از جمله این موارد است. در کتب لغت قدیم معنای اصیل مَنَی را مرگ و تقدیر گرفته اند؛ درحالی که مفسران واژه تَمَنَّى را در معنای آرزو (الأُمْنِیّه) لِحاظ کرده اند. در پی آن پرسش از امکان نفوذ شیطان در ساحت وحی و ماجرای غرانیق در کتب تفاسیر و... در تأملات کلامی مسلمانان ایجاد شده است. در این مطالعه با درنگ و تأمل در معنای این واژگان در کتب لغت قدیم و توجه به سیاق و حقیقت وحی، احتمال حمل واژه تَمَنَّى بر معنای رسیدن و مقدر شدن زمان مرگ پیامبران را مرور خواهیم کرد. فرضیه ما در این مطالعه آن است که تمنا به معنای مرگ، و امنیه نیز به معنای آرزو است. با این روی کرد مرجع ضمیر هاء در کلمه امنیته در آیه 52 سوره حج نیز شیطان خواهد بود.
جمع بین آیات تحریف عهدین با آیات تصدیق مبتنی بر روایات شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشهور علمای اسلام در طول تاریخ اندیشه تفسیری، قائل به وقوع تحریف لفظی در عهدین هستند. در دوره معاصر، ادله قول مشهور با چالش مواجه شده است، به ویژه وجود آیات تصدیق عهدین در قرآن کریم، مسأله را دشوار نموده است. مسأله پژوهش حاضر آن است که چگونه می توان قائل به مُحَرّف بودن عهدین بود و هم زمان آن را تصدیق نموده و مضامین تورات را دارای حجیّت دانست؟ ضرورت انجام تحقیق آن است که در صورت عدم به دست دادن تفسیری معقول، فهم محکم و متشابه آیات تحریف و تصدیق ممکن نبوده و تفسیر نابه جائی از آیات ارائه خواهد شد. یافته های تحقیق نشان می دهد تمامی روایات ذیل آیات تصدیق، ناظر به وجود نشانه های رسالت رسول الله (ص) و تمام بودن حجت بر اهل کتاب بر اساس کتب موجود نزدشان می باشد. روایاتی نیز دلالت بر وقوع تحریفاتی در تمامی موضوعات در عهدین دارند. وجه جمع قابل قبول بین تمامی مضامین آیات و روایت آن است که با وجود تحریف های رخ داده در عهدین در مورد بشارت به رسول الله(ص)، همین نسخه های تحریف شده موجود نیز دارای مضامین و نشانه هایی هستند که حجّت را بر اهل کتاب تمام می نماید. از سوئی با توجه به از دست رفتن قرائن زمان صدر اسلام و مکتوم ماندن تفاسیر عهدین، به نظر نمی رسد کتب فعلی با تفاسیر رایج، تمام کننده حجّت بر اهل کتاب باشد.
درآمدی بر درک عمومی آیت مندی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعجاز قرآن از کهن ترین و پربسامدترینِ مسئله ها در مطالعات قرآنی و کلامی است. در این میان، وجه شناسی اعجاز بیش از سایر ابعاد مورد توجّه قرار داشته و درک آن علی الاغلب به مخاطب خاصِ نخبگانی محدود شده است. این پژوهش درصدد است با روش تحلیل محتوای کیفیِ مجموعه ای از آیاتِ حاویِ دیالوگ میان دو دیدگاه مخالف و موافق درباره آیت مندی قرآن، با رویکردی نو به واکاوی کیفیّت درک اعجاز قرآن ناظر به مخاطب عام بپردازد. یافته های تحقیق حاکی از تکیه ویژه قرآن بر اسلوبِ دیالوگ در بیان مسئله آیت مندی قرآن و دلالت های ویژه ای در این زمینه است. «هدایت» کانونی ترین مشخصه این اعجاز است. هدایت خاص قرآن دانایی صرف نیست که از ایمان و عقیده منفک باشد، بلکه نوعی برانگیختگی درونی است که فرد را به حقیقتی باورمند و مشتاق می کند؛ ماهیت این هدایت به گونه ای است که تحقق آن، مستلزم و توأم با درک آیت مندی قرآن نیز می باشد. آیت مندی (اعجاز) قرآن کریم را می توان با «اعجاز دفعی» و «اعجاز تدریجی» صورت بندی کرد. نمود اعجاز دفعی قرآن در «لینت قلب» است و این پدیده در «ساحت فردی» رخ می دهد و نمود اعجاز تدریجی در «الفت قلوب» است و این پدیده طیّ فرایندی معیّن در «ساحت اجتماعی» رخ می دهد که می توان از آن به جلوه اجتماعی اعجاز قرآن تعبیر نمود. عامل اصلی در این رخداد، تأکید بر «هویت زبانی» قرآن از طریق «تلاوت و استماع» است. «دیالوگ با قرآن» مهارتی است که به کارگیری آن در موقعیت مناسب، می تواند اسلوب مؤثری در ظهور اعجاز دفعی قرآن نزد مخاطب عام و زمینه ساز اعجاز تدریجی آن باشد.
نقش و جایگاه «حکمت» در گفتگوی میان پیروان ادیان
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
271 - 302
حوزههای تخصصی:
همزیستی پیروان ادیان، قدمتی به بلندای قرن ها دارد و این مراودت ها به تکامل دوستی ها، نزدیکی سنت ها و یافتن نقاط مشترک انجامیده است. در عصر کنونی نیز گفتگو بین ادیان بزرگ جهان امری ضروری است. افزایش ارتباط مستقیم مردمی که دارای جهان بینی ها، عقاید، فرهنگ ها و آداب و رسوم متفاوتی هستند یکی از عواملی است که ضرورت گفتگوهای بین ادیانی و میان فرهنگی را ایجاب می کند که در اثر آن مردم علاوه بر اینکه پیروان دارای عقاید و جهان بینی های مختلف را درک می کنند، موضع خود نسبت به آنها را نیز مشخص می کنند. این مقاله به بررسی امکان و راهکار تحقق گفتگوی ادیان پرداخته و مقوله حکمت را مهمترین و جامع ترین مولفه در گفتگوی ادیان می داند. بررسی ریشهشناختی حکمت در سنت های دینی مختلف و جایگاه و اهمیت آن در ادیان و نیز کنکاش در کارکردهای آن، نشان می دهد که حکمت از یک سو بر ضرورت گفتگو تاکید دارد و از سوی دیگر می تواند بهترین مبنای گفتگو باشد. جامعیت حکمت در زمینه گفتگوی ادیان به حدی است که نه تنها می تواند مبنای گفتگو باشد بلکه در روش و نحوه گفتگو نیز بسیار کارآمد و کارساز است. پس از تحلیلِ ضرورت گفتگو و امکان تحقق گفتگوی ادیان بر مبنای حکمت، به این نتیجه می رسیم که این گفتمان الهیاتی حکمی به بینش اخلاقی منجر خواهد شد که والاترین ثمره آن عدالت است که رعایت آن می تواند به داوری منصفانه در باره دیگری بینجامد.
رابطه زبان با زیست انسانی بر مبنای نظریه زبانی سوسور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
172 - 192
حوزههای تخصصی:
زبان از بنیادی ترین ساحت هایی است که می تواند موضوع تفکر انسان قرار گیرد. فلسفه زبان و زبان شناسی با پرسش هایی اساسی مواجهند؛ همچون اینکه چه نسبتی میان ذهن و زبان برقرار است، آیا زبان ابزاری صرف برای مکالمه و مفاهمه است یا قوه ای دارای قدرت تاثیرگذاری بر درک انسان از واقعیت، یا این پرسش که زبان یک جامعه چه تاثیری بر زیست افراد آن دارد. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، رابطه زبان با زیست انسانی را بر مبنای آرا زبان شناختی سوسور مورد پژوهش قرار دهد. در این مقاله خواهیم دید که می توان زبان را در قامت نظامی که واجد قدرت تاثیرگذاری بر اذهان است، به منزله یکی از عوامل پیشینی شکل گیری اندیشه های کاربران زبانی در نظر آورد و ساختارهای موجود در نظام یک زبان را نه به مثابه عوامل محدودکننده اندیشه و اراده بلکه به مثابه اموری مورد خوانش قرار داد که می توان از آنها برای رشد آگاهی و ناخودآگاه فردی و جمعی افراد بهره جست. از این منظر، زبان مطلوب زبانی خواهد بود که مفاهیم و تمایزات معنایی کارآمدی را با واژه های خود قاب بندی کند، موضوعیت ببخشد و به ذهن کاربر خود منتقل سازد.
مَثل و تحلیل کاربست های اخلاقی اجتماعی آن درآیه261 بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکیه قرآن، در راستای تغییر و تحول نفوس، نیل به کمالات و بهبودی احوال اجتماعى بشریت، بر انسان و تربیت اوست. خداوند براى این هدف بزرگ از زبان خود مردم در قالب تمثیل استفاده نموده تا معارف آن، قابل درک گردد. باید اعتراف نمود، آنچه تا کنون درباره تمثیلات قرآنى به رشته تحریر درآمده، بخش اندکی از معارف نهفته در این پهناى ژرف است و گستره تنوع دانشی این عرصه را پوشش نداده از این رو ضرورت دارد، اندیشمندان و فرهیختگان با مداقه، مثالهاى قرآن را از زوایاى مختلف، مورد بررسى قرار دهند و به اسرار متجلّى آن ها دست بیابند.بدین جهت، در این مقاله، سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از داده های کتابخانه ای و کتب تفسیری و روایی به «مَثل و تحلیل کاربست های اخلاقی اجتماعی آن در آیه261سوره بقره»پرداخته شود. برآیند و یافته های حاصل از پژوهش،گویای این است که: پایبندی به دو اصل زکات و نماز، پویایی تمدن جامعه بشری، مقام عبودیت و بسترسازی حیات طیبه را فراهم آورده، انفاق، مقوله ای عام و فرا مالی است؛ و قُرب افق معیشتی مردم به یکدیگر از طرق: تحریم رباخوارى به طور مطلق، وجوب پرداخت مالیاتهاى اسلامى از قبیل زکات، خمس، صدقات، انفاق، وقف، قرض الحسنه، کمکهاى مختلف مالى و زنده کردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان، میسر می گردد؛ و اهتمام به امور مسلمانان، دستاوردهای اجتماعی ذیل: انس و وحدت، تقویت دین، کاهش فاصله طبقاتی، همسان سازی معاش افراد جامعه، امید آفرینی، ممانعت از انحرافات اجتماعی، اعطای آرامش و زدودن غصه، را به همراه دارد.
امکان سنجی الگوبرداری ایران از مدل توسعه اقتصادی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستجوی الگوی توسعه اقتصادی مناسب ایران، همواره محل بحث بوده است. روند الگو برداری نه تنها متوقف نشده، بلکه از سوی ایران در قالب همکاری اقتصادی با چین مورد توجه قرار گرفته است. پیرو تاکید فوق، سوال اصلی پژوهش این است، تا چه حد امکان الگو برداری ایران از مدل توسعه اقتصادی چین وجود دارد؟ چه زمینه ها و موانعی در رویکرد الگوبرداری ایران از چین به خصوص در زمینه توسعه اقتصادی وجود دارد؟ بنا بر فرضیه، نیازهای متقابل اقتصادی ایران و چین، انتقاد مشترک به نظم بین المللی موجود، نقش مهم چین در جذب سرمایه گذاری خارجی، طرح اقتصادی یک کمربند/ یک راه، جایگاه خاورمیانه در تامین انرژی چین و همکاری های سیاسی و امنیتی به عنوان زمینه های الگوبرداری اشاره داشت. در مقابل متغییرهای؛ ساختار فرهنگی متفاوت دو کشور ، نهادگریزی در اقتصاد ایران، ساختار کمی و کیفی متفاوت جمعیتی دو کشور، ساختار اقتصادی متفاوت، بی اعتمادی اجتماعی ایرانی ها نسبت به همکاری اقتصادی با چین، تجربه تحریم های بین المللی، در هم تنیدگی اقتصاد چین با امریکا به عنوان یک قدرت تحریم گرا، تاکید چین بر جغرافیای سیاسی کشورها در امر توسعه اقتصادی و عدم الگو پذیری آن و ابهام در مبانی و نیت واقعی مدل توسعه اقتصادی چین، به عنوان موانع مهم امکان سنجی الگوبرداری از مدل توسعه اقتصادی چین به بحث گذاشته می شود. روش طرح پژوهش فوق، توصیفی تحلیلی است و در چارچوب نظریه وابستگی متقابل به بحث گذاشته می شود. اطلاعات و داده های این پژوهش به صورت کیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری می شود. روش ارزیابی منابع گرداوری شده نیز به صورت کیفی خواهد بود.
پاسخ به شبهه «نه به دین اجباری» با ترجمه ای تفسیری بر «لَا إکرَاهَ فِی الدِّین» و پیامدهای تربیتی
حوزههای تخصصی:
برداشت های متعددی از آزادی در دین و میزان پایبندی به اعمال عبادی و حفظ ارزش های دینی در جامعه وجود دارد که عمدتاً به جمله «هیچ اجباری در دین نیست» استناد می شود. هر چند در منابع دینی به شبهات ناشی از این عبارت پاسخ داده شده است اما عده ای با شعار «نه به دین اجباری» سعی در انحراف عقاید دیگران دارند که بازترجمه «لَا إکرَاهَ فِی الدِّین» برای کاهش برداشت های ناقص و متناقض ضروری به نظر می رسد. ازاین رو، هدف این نگارش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، پاسخ به شبهه نه به دین اجباری با ترجمه ای تفسیری بر «لَا إکرَاهَ فِی الدِّین» و پیامدهای تربیتی می باشد. سه جنبه یافته های این پژوهش عبارتند از: سوء برداشت ها، معادل یابی و پیامدهای تربیتی. به اتکای ترجمه تفسیری، معادل یابی این عبارت قرآنی عبارتست از: «اعتقاد به اصول دین، انجام اعمال عبادی و حفظ ارزش های دینی، بدون شوق و رغبت درونی، بی اعتبار است». بررسی آیات و روایات نشان می دهد که هرگونه سستی، ول انگاری، سهل انگاری و ریاکاری در چهارچوب دین، مذموم و وجه مشترک این عوامل، عدم رغبت است. از جمله نتایج این پژوهش این است که بی رغبتی در عرصه تعلیم و تربیت، کاهش ارزش دینیِ علم محسوب می شود و هر گونه موفقیت علمی اگر برای کسب منفعت مادّی، تثبیت موقعیت اجتماعی، فریفتن و یا تسلّط بر دیگران باشد، نزد پروردگار بی ارزش خواهد بود.
تحلیلی بر رابطه قانون و اخلاق از منظر هارت و دورکین
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
7 - 30
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف بررسی رابطه قانون و اخلاق در اندیشه هارت و دورکین نگارش یافت. نتایج تحقیق حاکی از این بود که از نظر هارت قانون و اخلاق به دو صورت می توانند رابطه داشته باشند. یکی به صورت عرضی که شامل پذیرش اصول اخلاقی در قاعده رسمیت بخش و رعایت محتوای حداقلی قوانین از منظر اخلاقی بود؛ لذا قانون و اخلاق از نظر محتوایی رابطه ذاتی ندارند، بلکه می تواند در دو شکل مذکور رابطه داشته باشد. دیگری رابطه ذاتی که همان رعایت عدالت صوری قانون بود که به معنای برخورد مشابه با موارد مشابه بود. چنین نگرشی چون تنها جنبه شکلی دارد با اصول پوزیتیویسم ناسازگاری ندارد. از سوی دیگر از نظر دورکین قاضی در پرونده های دشوار ناگزیر است از طریق اصول و ارزش ها که مبنا و ساحت بنیادی نظام حقوقی هستند، موضوع را حل کند. در چنین مواردی قاضی با توسل به اصول و ارزش اخلاقی متناسب، پرونده را بررسی و رأی نهایی صادر می کند. ضمن اینکه در پرونده های دشوار نقش قاضی تنها تطبیق قوانین نیست؛ بلکه وظیفه او تفسیر قوانین است. قاضی باید تلاش کند اصول و ارزش ها را به گونه ای فهم و ادراک کند که انسجام و تمامیت نظام حقوقی یعنی هماهنگی قواعد و قوانین به عنوان رو بنا و اصول و ارزش ها به عنوان زیربنا رعایت شده باشد. بر این اساس، هم هارت و هم دورکین به نقش اخلاق در قانون اذعان داشتند؛ با این حال میان آن دو در چگونگی تحلیل و نگرش به این موضوع تفاوت وجود دارد.
A Comparative Study of Amount of Social Participation and Its Relation with Anomie Feeling in Qur'an and Testaments(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Social issues and social participation and deviations are important issues in divine discussions and teachings. In a number of verses of the Qur’an and the Testaments, the issue of social participation and feeling of anomie has been discussed with similarities and differences. The questions raised here, “what cases and examples of the meaning of anomie are expressed in the Holy Qur’an and the Testaments?” and “what is its relation with social participation?” This research studies and analyzes the issue in the Holy Qur’an and the Testaments, using the comparative study and the descriptive-analytical method. In conclusion, if the members of the society consciously organize their actions, participate with each other, and obey the commands of God and the Prophets, problems and dilemmas mostly will be solved by themselves and the society will move towards happiness and prosperity. In contrast, if the participation and mutual solidarity of people in the society are lost and disobedience to the divine commands and opposition to the divine prophets become widespread in the society, members become abnormal. In case this situation spreads in the society generally, the society will suffer from anomie, abnormality, and disorder.
فمینیسم و غیراخلاقی بودن ازدواج(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
7 - 37
حوزههای تخصصی:
نابرابری اجتماعی بین مردان و زنان و نبود فرصت های برابر، به همراه تبعیض و ستم های جنسیتی در جوامع غربی، منجر به شکل گیری جنبش هایی برای احقاق حقوق زنان شده است. جنبش فمینیسم به عنوان یکی از تأثیرگذارترین جنبش های فکری و اجتماعی، برای دستیابی به حقوق برابر و عدالت اجتماعی شکل گرفته است. فمینیسم بر این باور است که زنان تحت سلطه و انقیاد قرار دارند و ازدواج و تشکیل خانواده، مهم ترین عوامل ستم و انقیاد آنها محسوب می شود. فمینیست ها معتقدند زنان تنها در صورت رهایی از ازدواج و نقش های سنتی همسرداری و مادری، می توانند به برابری فردی و اجتماعی دست یابند؛ براین اساس، آنها با استناد به شواهد تاریخی و تکیه بر عدالت خواهی، ازدواج را ناعادلانه و غیراخلاقی دانسته و لزوم اصلاح یا حتی لغو آن را مطرح می کنند. این مقاله که با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی تدوین شده، به بررسی و نقد دیدگاه فمینیستی پیرامون غیراخلاقی بودن ازدواج می پردازد. یافته ها بیانگر آن است که اشکالات مختلفی به این دیدگاه وارد است؛ ازجمله تعمیم نادرست از موارد خاص به کل، غفلت از عوامل اصلی ستم، عدم درک ارزش و جایگاه انسان، ازدواج زمینه ای برای بازی کردن در نقش خدا، زن و مرد هدیه ای از جانب خدا.