فقه و اصول

فقه و اصول

فقه و اصول سال 56 پاییز 1403 شماره 138 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

قاعده فقهی لزوم تصویب قوانین خانواده بر پایه «معروف»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قاعده فقهی معنای معروف معیار معروف قوانین خانواده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۴
در تلاش برای تبیین احکام، حقوق و تکالیف زوجین، بهترین مسیر، تعیین اصل و قاعده است و حلِّ بسیاری از مسائل اختلافی و صدور احکام برای مسائل جدید با تأسیس قاعده ممکن خواهد شد. براساس آیات قرآن، به ویژه آیه شریفه «لَهُنَّ مثلُ الذی علیهِنَّ بِالمعروفِ» خداوند معیار «معروف» را در اختیار قرار داده است تا مسلمانان باتوجه به آن قوانین موردنیاز را تصویب کنند. معنای اصطلاحی معروف در حوزه خانواده مطابقت با چهار عنصر «عقل»، «شرع»، «اخلاق» و «عرف» است و وجود عنصر «عرف» به تنهایی، چنانچه با مخالفت جدی سایر عناصر مواجه نباشد، کافی است. این نوشته با به کارگیری روش توصیفی تحلیلی و به شیوه اسنادی پس از بررسی دقیق معنای معروف و کشف معنای اصطلاحی آن در حوزه خانواده، به تبیین مفاد قاعده، مستندات، گستره قلمرو و نوعی یا شخصی بودن معیارِ معروف پرداخته است.
۲.

تحلیل انتقادی حجیت مذاق شریعت در استنباط احکام شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حجیت مذاق شریعت مذاق شریعت و استنباط احکام شرعی اماره ظنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۳
نوشتار حاضر به هدف نقد حجیت مذاق شریعت در استنباط حکم شرعی، به روش توصیفی تحلیلی و رویکردی انتقادی و گردآوری اطلاعات و داده ها به شیوه کتابخانه ای نگاشته شده است.مذاق شریعت واسطه میان ادله اجتهادی و فقاهتی است. بدین معنا که هرگاه دست فقیه از دلیل عام یا خاص در فرع فقهی تهی گشت قبل از مراجعه به ادله فقاهتی با استکشاف مذاق شریعت از ادله مختلف، در فروعات مختلف و استناد به آن به عنوان یک اماره ظنی، حکم فرع مزبور را کشف می کند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که برای اثبات حجیت مذاق شریعت به عنوان منبع استنباط حکم، دلائلی ازجمله «سیره عقلا»، «اطمینان»، «حق الطاعه»، «ملاک حجیت خبر واحد»، «استشمام از روایات» و «استناد به استقرا» ذکر شده است. بررسی ها نشان می دهد تمامی دلایل مذکور قابل نقد و ردّند و حجیت مذاق شریعت به عنوان منبع و مصدر استباط حکم شرعی مناقشه پذیر است و درنتیجه حکم به عدم حجیت آن داده می شود.
۳.

واکاوی وکالت سفیه در امور مالی با تأکید بر ماده 667 قانون مدنی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سفیه توکیل وکالت پذیری مصلحت موکل ماده 667 قانون مدنی تصرفات مالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۵
در فقه امامیه و حقوق ایران، سفیه به کسی گفته می شود که فاقد حالتی است که وی را به حفظ مال وا دارد و او مال را در جای خود مصرف نمی کند. به همین دلیل صرفاً در امور مالی یا متضمن مال محجور است. بر مبنای این دیدگاه، سفیه از تعیین وکیل در امور مالی و دارای جنبه مالی ممنوع شده است؛ زیرا وی در اموری که خود امکان تصرف ندارد نمی تواند وکیل انتخاب کند. این در حالی است که وکالت پذیریِ او در امور مالی یا دارای جنبه مالی پذیرفته شده است. دیدگاه فوق خالی از اشکال نیست؛ زیرا سفیه در حین وکالت نیز فاقد قوای تشخیص مصلحت در امور مذکور است، ازسویی باتوجه به اینکه «رعایت مصلحت موکل» به موجب ماده 667 قانون مدنی الزامی است، وکالت وی خالی از اشکال نیست. در پژوهش حاضر سعی شده است با به کارگیریِ روش توصیفی تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، مبنای صحت و یا عدم صحت این نوع وکالت تبیین شود. به نظر می رسد باتوجه به اینکه معیار عدم جواز توکیل توسط سفیه، در وکالت پذیری نیز موجود است و تحقق مفاد ماده 667 قانون مدنی نیز درباره او ممکن نیست، وکالت پذیریِ وی نیز صحیح نباشد.
۴.

نقش امکان جبران در حرج با رویکردی بر نقد ماده 56 قانون جمعیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حرج امکان جبران مندوحه سقط جنین جنین ناقص الخلقه ماده 56 قانون جمعیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۴
ماده 56 قانون جمعیت در فرضِ جبران حرج، سقط ِ جنین را ممنوع اعلام کرده است. در مورد شرط امکان جبران حرج در فقه، تحقیق درخوری دیده نمی شود و تطبیق قانون با شرع در این زمینه نیازمند پژوهش است. ابتلای بخشی از جامعه و همچنین اهمیت موضوع سقط جنین، به تحقیق ویژه ای در موضوعات مربوط به سقط درمانی ضرورت بخشیده است. پژوهش حاضر با نگاه تحلیلی انتقادی نشان می دهد به دلیل تأثیر امکان جبران در نحوه قضاوت عرف نسبت به موارد حرج، به طورکلی نمی توان چنین شرطی را نادیده گرفت، ولی عمومیت آن نسبت به همه موارد حرج محل تأمل است؛ چراکه باتوجه به تناسب حکم و موضوع در این مسئله و همچنین عدم صدق عنوان حرج، ادله نفی حرج در موارد شایان توجهی تطبیق یافتنی نیست؛ از آن جمله مواردی است که مادر به دلیل نبود امکانات پزشکی و نگهداری، مشمول حرج جسمی است و با اقدامات جبرانی رفع حرج ممکن است. ولی در فرض حرج روحی اقدامات جبرانی نوعاً موجب رفع حرج نیست و در این موارد عنوان حرج همچنان صادق است. بنابراین اطلاق ماده 56 در شرط امکان جبران، محل تأمل است.
۵.

نگرش فازی به مفهوم جنون و آثار آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عته دیوانه اختلال روانی نکاح حقوق انگستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۶
آیا جنون در امور مدنى و کیفرى به یک معناست؟ آیا جنونی که رافع مسئولیت کیفری در قتل است ازنظرِ ماهیت و شدت، همان جنونی است که برای زوجه در نکاح حق فسخ می آورد یا به بطلان معاملات منجر می شود؟ در ادبیات رایج فقه امامیه و حقوق ایران، جنون در همه احکام و قوانین به معنای واحد است. در این رویکرد جنون مقوله ای بین نفی و اثبات است که یا شخص بدان دچار است، پس همه احکامِ خاص بر آن مترتب می شود و یا مبتلا نیست، پس هیچ یک از احکام خاص را نخواهد داشت. فرضیه اصلی مقاله حاضر این است که باید این مطلق گرایی را کنار گذاشت و مفهوم جنون را در تمامی ابعاد آن نسبی و فازی قلمداد نمود. چه بسا مجنون صرفاً در ارتکاب نوع خاصی از جرائم بی اختیار و بی اراده بوده و برخی دیگر را با اراده و هوشیاری تمام انجام دهد. همان طور که ممکن است معاملات شخصی که دچار حادترین گونه های اختلال ذهنی است کاملاً صحیح و مؤثر باشد. نویسندگان در وهله اول درصدد تبیین نظریه ای با عنوان «نگرش فازی به مفهوم جنون» و سپس ارائه مبانی احتمالیِ آن در فقه امامیه برآمده اند و دست آخر «سرایت نسبیّت به مسئولیت»، «تعدد دفاع های وابسته به جنون»، «تمایز میان حوزه های حقوق خانواده، کیفری و قراردادها» و «تمایز در ضوابط شناسایی جنون» را به عنوان آثار چهارگانه پذیرش نگرش فازی به جنون به بحث گذاشته اند. در پایان نیز پیشنهاداتی در حوزه های پژوهشی و قضایی مطرح شده است.
۶.

امکان سنجی تمسک به قاعده ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع جهت اثبات شمولِ حداکثری شریعت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده شارع شمولیت حداکثری قاعده ملازمه گستره شریعت نفی خُلُوّ از حکم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
نظامات اجتماعی مدرن تغییرات محسوسی در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان ایجاد نموده است. انعکاس مستقیم این تغییرات در «افعال» انسان از یک سو و رسالت علم فقه در بیان حکم شرعی «افعال» از سویی دیگر، پرسش از چیستی نسبت علم فقه با این مسائل نوپیدا را فراروی ما قرار می دهد. سؤال این است که آیا فقه، حکم شرعی تمامی این مسائل نوپیدا را بیان کرده است و یا اینکه ممکن است برخی از این مسائل دارای هیچ حکم شرعی نباشند؟ مطابق نظر اکثریت فقهای مذاهب اسلامی و نیز فقهای امامیه، هیچ واقعه ای خالی از حکم شرعی نیست لذا می توان به شمولیت حداکثری شریعت حکم نمود. پژوهش حاضر سعی دارد مهم ترین دلیل این نظریه را که عقلی است مورد نقد و بررسی قرار دهد. براساس این دلیل، قاعده ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع می تواند اثبات کننده وجود حکم برای هر واقعه باشد. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است نشان می دهد هر دو شکل از قاعده ملازمه؛ یعنی ملازمه بین حکم شرعی و حسن وقبح ذاتی و نیز ملازمه بین حکم شرعی و مصالح و مفاسد واقعی نمی توانند بر شمولیت حداکثری شریعت دلالت نمایند.
۷.

رهیافت های مواجهه با چالش های اخلاقی احکام کیفری اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق هنجاری نظام کیفری اسلام احکام جزایی عدالت کیفری فلسفه فقه جزایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۵
احکام جزایی بخشی از پیکره شریعت اسلامی را تشکیل می دهند. در دنیای جدید برخی مدعی اند بعضی از این احکام از قبیل اعدام مرتد، شیوه های خشن مجازات ، لوث و قسامه، قصاص مادر و... با معیارهای اخلاقی مغایر هستند. در مواجهه با این مسئله، سه رهیافت اصلی را شاهدیم: مدافعه جو و توجیه گرا؛ منتقد و اصلاح گرا؛ اخلاق/عقل گرا. دسته نخست اساساً منکر وجود هرگونه چالشی است و احکام شرعی را منطبق بر اخلاق دینی می داند. گروه دوم با قبول اصل چالش، اصلاحاتی در این موارد به عمل می آورد. اما رهیافت اخلاق گرا ضمن تأکید بر لزوم انطباق شریعت با گزاره ها و هنجارهای اخلاقی، به ایجاد تغییرات اساسی در مبانی احکام جزایی باور دارد. این جستار با به کارگیری روش تحلیلی انتقادی درصدد ارائه راه حلی عملی جهت رفع تغایر میان برخی از احکام جزایی با معیارهای اخلاقی و جامعه پذیرترکردن آن هاست. باور نگارندگان آن است در مواردی که حکمی جزایی با عقلانیت و وجدان جمعی در تغایر باشد، گزاره اخلاقی مقدم می شود؛ ازاین رو ضروری است پاره ای از احکام جزائی در پرتوِ اصول اخلاقی و عقلانی مورد بازخوانی واقع شود.
۸.

حکم مستثنیات دین اشخاص حقوقی از منظر فقه و حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مستثنیات دین شخصیت شخص حقوقی شخص حقیقی انحلال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۳
شکل گیریِ نظام حقوقیِ مبتنی بر فقه امامیه، سبب راه یابیِ بسیاری از آرای فقها به عرصه قانونگذاری شده است؛ درحالی که فراگیربودن قوانین حقوقی و به تبع آن، شکل گیری و توسعه اشخاص حقوقی، سبب شده که تحولات و مطالبات اجتماعی و اقتصادی، برخی از نظرات فقه سنتی، نظیر اختصاص مستثنیات دین برای اشخاص طبیعی را نپذیرد. قواعدی ازجمله: لاضرر، نفی عُسروحرج، بنای عقلا و اصول حقوقی مانند اصل تساوی اشخاص در برابر قانون را می توان از مواردی برشمرد که امکان پویایی فقه را فراهم کرده است. بررسی های صورت گرفته نظر بر این دارد ازآنجاکه معاملات امور توقیفی نیستند و ملاک فهم آن عرف عقلاست، می توان به شیوه اتحاد طریق و اخذِ وحدت ملاک از نظرات فقها، مستثنیات دین اشخاص حقوقی را اثبات کرد. درنهایت، همه این اصول و قواعد، در مسیر دو هدف رعایت انصاف و رشد مصالح اخلاقی و متعالیِ انسان گام بر می دارند و ضرورت دارد قانونگذار برای پیشبرد این مقاصد، به حمایت از اشخاص حقوقی و کمک به این اشخاص برای شروع دوباره پس از انحلال، اهتمام ورزد.
۹.

نظریه «استغلال» در حقوق کشورهای عربی و سنجش آن با نهادهای مشابه در فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه استغلال شروط تعسفی بیع مضطر غبن در قرارداد نجش بیع استرسال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۴
در کتب حقوقی معاصر کشورهای عربی نظریه ای تحت عنوان «استغلال» در ذیل مبحث ارکان عقد و در ضمن عیوب تراضی ذکر می شود. در این نوشته ها مصادیق عیوب اراده در جهل، غلط، تدلیس، اکراه و استغلال منحصر می شود. مراد از استغلال در باب معاملات آن است که اراده فرد به هنگام معامله آن چنان معیوب باشد که طرف دیگر از آن سوء استفاده کند، اعم از آنکه این ضعف از حالتی درونی مانند سلطه پدر بر فرزند یا زوج بر زوجه یا کارفرما بر کارگر یا سببی مادی مانند نیاز به پول ناشی شده باشد. به هرحال، این ضعف یا عیب در اراده، عقد را از تعادل و هم وزنی خارج می سازد و براین اساس، تناسبی میان التزامات طرف قوی و ضعیف وجود نخواهد داشت. در حقوق کشورهای عربی تدابیر خاصی برای استغلال پیش بینی شده است ولی در فقه و به تبع حقوق ما گرچه مفاهیمی نزدیک به استغلال وجود دارد، ولی جای چنین نهادی خالی است. به نظر می رسد بتوان از ادله خاص مانند بیع نجش، تلقی رکبان، بیع استرسال و قواعد عمومی مانند قاعده عدالت، انصاف و قاعده ممنوعیت اجحاف برای تأسیس این نهاد در فقه و حقوق ما بهره برد.
۱۰.

واکاوی تحلیلی تأثیر قواعد منطقی در گزاره های اصولی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قواعد منطقی گزاره های اصولی مبادی اجتهاد مبادی منطقی تأثیر منطق در اصول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۳
تأثیر بسزای مسائل و قواعد منطقی در گزاره های اصولی و عملیات استنباط احکام شرعی پوشیده نیست تا آنجا که مباحث منطقی از مبادی علم اصول و از مبادی اجتهاد شمرده شده است.بسیاری از اصولیان با تصریح خود و یا با بهره گیری عملی از قواعد منطقی در استدلال های خود، عملاً به تأثیر استفاده از دانش منطق در استنباط احکام تن داده و در مقابل، عده ای نیز منکر کاربرد این علم در مسیر استنباط احکام بوده و برخی آن را از مصادیق خلط حقیقت و اعتبار دانسته اند.در این نوشتار به هدف تقویت جایگاه عقل در اجتهاد، ابتدا رابطه علم منطق با اصول فقه را تبیین نموده و با رویکرد توصیفی تحلیلی به پیشینه تاریخی تداخل مسائل علم منطق با علم اصول فقه پرداخته و پس از بیان مبادی منطقی علم اصول، دیدگاه اصولیان را در خصوص جایگاه دانش منطق به عنوان یکی از مبادی اجتهاد مورد واکاوی قرار داده ایم و ضمن پاسخ گویی به شبهات، با اشاره به نمونه هایی از کاربرد مباحث و قواعد منطقی در گزاره های اصولی و عملیات استنباط احکام فقهی، توقف اجتهاد بر فراگیری اکثر قواعد و مصطلحات علم منطق را اثبات نموده ایم.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۵۸