مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
علامه طباطبائی
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۲۲
حوزه های تخصصی:
هدف از این نوشتار تحلیل و بررسی دیدگاه و ادلّه علّامه طباطبائی در باب مصونیت قرآن از تحریف است. به عقیده صاحب تفسیر المیزان، در قرآن هیچ تحریفی که به اعجاز، هدایت بودن و عامترین وصف آن ـ یعنی «ذکر بودن» ـ لطمهای بزند و تغییری در معنای آن ایجاد کند، صورت نگرفته است. علّامه در اینباره، به دلایل قرآنی و روایی متعددی تمسّک نموده است. وی بر این باور است آیات قرآن چینش الهی خود را در مصحف موجود کاملاً حفظ کردهاند و تفاوت میان ترتیب مصحف کنونی با مصحف حضرت علی علیهالسلام ـ که به ترتیب نزول سامان یافته ـ مانعی برای تمسّک به قرینة سیاق نیست؛ زیرا قرآن به مناسبتهای گوناگون، قطعه قطعه نازل شده و سیاق آیات نشان میدهد که قطعههای مستقل قرآنی پیوند خود را در مصحف کنونی به روشنی حفظ کردهاند. بنابراین، با توجه به واقعیت نزول قرآن، برای تمسّک به قرینه سیاق، نیازی به دانستن ترتیب نزول آیات نداریم و با ترتیب کنونی نیز میتوانیم به خوبی از قرینه سیاق بهره ببریم و به مراد خداوند دست یابیم.
مفاهیم ماهوی در نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه علّامه طباطبائی، هر علمی، حضوری یا مسبوق به حضور است. برای بیان یافته حضوری خود، از مفاهیم استفاده میکنیم. یافته حضوری با دو نوع مفهوم حکایت میشود: مفهوم ماهوی و مفهوم وجودی. مفاهیم ماهوی، حاکی از چیستی اشیا هستند و مفاهیم وجودی، حاکی از نحوه هستی آنها. علّامه طباطبائی کوشیده است تا با تکیه بر علم حضوری، چگونگی ساختن مفاهیم ماهوی را بررسی نماید و چنانکه شهرت یافته، واقعنمایی و کاشفیت مطابقی آنها را اثبات کند.
در این نوشتار سعی بر آن است تا با تقریری دیگر از بیانات علّامه طباطبائی، نشان داده شود که حتی با پذیرش علم حضوری، مفاهیم ماهوی از چیزی بیش از «مجموعه اثرات» حکایت میکنند. اثر وجودی دو پایه است، از یکسو، به مؤثر وابسته است و از سوی دیگر، به متأثر. تغییر وجودی مؤثر یا متأثر، نوع اثر و ماهیت منتسب به مؤثر را تغییر میدهد. با شناخت ویژگیهای معرفت اثر ـ مؤثری، اعتقاد به ماهیت اشیا و کاشفیت مطابقی مفاهیم ماهوی، باید مورد بازاندیشی قرار گیرد.
نظر علامه طباطبائی در باب تمایز وجود و ماهیت و نقش آن در تقریر برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه و عرفان نظری متاثر از دیدگاه های مختلف، در باب رابطه وجود و ماهیت تقریرات متفاوتی از برهان صدیقین ارائه شده است. بر این اساس ابن سینا با مبنا قرار دادن تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت و شیخ اشراق با انکار این تمایز و بر اساس نظریه انوار و ملاصدرا بر مبنای تقدم وجود بر ماهیت و وحدت تشکیکی به اثبات وجود حق تبارک و تعالی می پردازند، اما هیچ یک از این براهین نتوانسته اند وجود حق تعالی را به عنوان اولین مساله فلسفی به اثبات برسانند. علامه طباطبائی با اتخاذ مبنای جدیدی در باب رابطه وجود و ماهیت با استفاده از اصل واقعیت (=وجود) کوتاه ترین راه را برای اثبات خدا پیموده است. اتکای برهان علامه بر مبنای فوق ثمرات گرانبهایی چون اثبات واجب به عنوان اولین مساله فلسفی و ... را به بار آورده است.
ویژگی های برنامه درسی با تأکید بر نظر علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر نظام تعلیم و تربیت دارای عناصر و مؤلفه هایی است که کیفیت و کمّیت آنها، بر پایه مبانی شناختی هر نظام مشخص میشود. یکی از این عناصر زیربنایی، برنامه درسی است که هدف گذاری آن بر پایه اصول فلسفی، علمی، جامعه شناختی و... صورت میگیرد. کارآمدی نهایی برنامه درسی هم از طریق صحت و استحکام مبانی شناختی آن، تأمین میشود. از این رو، برنامه ریزان باید در رجوع خود به مؤلفه های معرفت شناختی، از جامعیت و صحت آنها مطمئن بوده و سپس جهت دهی محتوای برنامه را بر این اساس تنظیم نمایند.
هدف این مقاله، نگاهی به نظریات فلسفی و دینی علّامه طباطبائی و برخورداری از رویکردی تحلیلی ـ توصیفی، زمینه را برای تشکیل چنین زیربنای شناختی فراهم نماید تا از این طریق بتواند به برخی از سرفصل های مهم در زمینه برنامه درسی کارآمد دست یابد. با توجه به مطالعات انجام شده، میتوان گفت چهار عنوان اصلی: مختصات و ویژگیهای برنامه درسی، شعب علم، محتوای علم و آسیب شناسی علم با نگاه به نظریات علّامه طباطبائی در این زمینه، مورد توجه میباشند که در مقاله به ویژگیها و ضرورت های هریک اشاره شده است.
ادراکات از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائی از اولین فیلسوفان مسلمان است که ضرورت بحث از معرفت شناسی (به عنوان شاخه ای مستقل از مسائل فلسفی) را احساس نمود. از این رو، شناخت آراء معرفتی بدیع و اثرگذار ایشان حایز اهمیت است. در این پژوهش با مراجعه به آثار علّامه طباطبائی به این نتیجه رسیدیم که ایشان صورت های علمی را متعلّق به موجودات مجرّدی میداند که خود (موجودات مجرّد)، مبدأ فاعلی موجودات مادی بوده و تمام کمالات آنها را دارا میباشند.
از دیدگاه ایشان، شناخت مساوق علم حضوری است. علّامه طباطبائی با تکیه بر شهود قلبی و عقل، علاوه بر حس و مسبوق بودن هر علم حصولی به علم حضوری، توانست اثبات کند که هیچیک از معقولات ثانویه موهوم نیستند تا بتوان دانش مابعدالطبیعه را بنا نهاد، و از مطابقت اندیشه بشری با واقع و امکان دستیابی به حقیقت و ابطال شکاکیت، که زیربنای مباحث عدم نسبیت معرفت دینی است، سخن راند.
معناشناسی مصدر مضاف و کاربرد آن در «تفسیر المیزان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصدری که به فاعلش اضافه شده باشد با گونه های دیگر مصدر، از نظر معناشناختی یکسان نیست. این نظریه را نخستین بار عبدالقاهر جرجانی (م 471ق) مطرح کرد؛ اما سکّاکی (م 626ق) ـ که در بخش سوم کتاب مفتاح العلوم ساختاربخشی به اندیشه های پراکنده عبدالقاهر جرجانی را بر عهده گرفته بود ـ از این نظریه او در مفتاح العلوم هیچ سخنی به میان نیاورد. شاید همین امر موجب شد متأخرّان نیز، که برای دست رسی به اندیشه های بلاغی پیشینیان به کتاب سکّاکی مراجعه میکردند، با این نظریه آشنا نشوند. امّا علّامه طباطبائی با این نظریه عبدالقاهر جرجانی ناآشنا نبوده و در فهم آیات قرآن از آن بهره برده است.
این مقاله ابتدا نظریه معناداری گونه های کاربرد مصدر را ریشهیابی کرده، سپس با کاربردشناسی این نظریه در تفسیر المیزان تلاش کرده است تا کاربست آن را در این کتاب نقد و بررسی کند.
تفسیر قصص قرآن در رویکرد علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال در قرآن کریم برای القای پیام ها و مقاصد الهی، آیات خود را بر اساس روش ها و قالب های گوناگونی نازل کرده است. برای مثال، اخلاق انبیا را به عنوان الگویی برای مخاطبان، تبیین میکند یا به اخبار و سرگذشت اقوام و ملل گذشته میپردازد. همچنین برخی از محاورات انبیا با سلاطین و حاکمان ستمگر را بیان میکند. یکی از قالب هایی که بدین منظور، مکرّر در قرآن به کار رفته، قالب «قصّه» است. بخش قابل توجهی از آیات قرآن را قصص قرآنی به خود اختصاص داده است.
این مقاله با رویکرد تحلیلی به دنبال پاسخ سؤال اصلی مقاله است که تفسیر علّامه طباطبائی از قصص قرآن با سایر مفسّران چه تفاوت هایی دارد؟ موضوعاتی همچون بیان ولایت الهی، تأویل حوادث و وقایع، عبرت پذیری، بیان سنّت های الهی، و تسلّی بخشیدن به پیامبر صلیالله علیه و آله و امت ایشان از مهم ترین اهداف قصّه های قرآنی در دیدگاه علّامه طباطبائی است. تأکید بر واقع نمایی قصص قرآن، تبیین زوایای قصص، کشف ویژگیهای شخصیتی قهرمانان قصص، مراجعه به سایر آیات و سوره ها در تفسیر قصص، ارائه تفسیر دقیق با استناد به ظاهر آیات، نقد توضیحات کتب مقدس از قصص قرآنی، و تبیین صحیح روش انبیا، از ویژگیهای تفسیر المیزان در تفسیر قصص قرآن است.
آیات و ارتباط آنها با یکدیگر از دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائی در طول تفسیر المیزان، به مسئله تناسب و پیوستگی معنایی بین آیات و نقش آن در تفسیر توجه ویژه ای مبذول داشته و در جای جای آن، به کشف و معرفی ارتباط و تناسب موجود بین آیات پرداخته است. این نوشتار به مطالعه و بررسی انواع ارتباطی که ایشان بیان کرده است، میپردازد و در واقع، در پی یافتن این رابطه ها در تفسیر المیزان است، تا با استفاده از دستاوردهای علمی علّامه طباطبائی، فهم و تفسیر بهتر آیات قرآن میسّر گردد.
ایشان در این کتاب، دو نوع ارتباط بین آیات مطرح کرده است: 1. دسته بندی محتوایی که به شناسایی رابطه هایی پرداخته که از لحاظ مفهومی بین آیات برقرار است. 2. دسته بندی شکلی که ابتدا از لحاظ تعداد و شکل، آیات را جدا کرده (دسته های آیات، فرازهای یک آیه و...) سپس ارتباطی مفهومی بین آنها بیان داشته است. روش تحقیق تحلیلی ـ توصیفی است.
نظریة ادراکات اعتباری و فلسفه های مضاف
حوزه های تخصصی:
نظریة ادراکات اعتباری نظریه ای ابداعی و ابتکاری است که به واسطة لوازم و استلزاماتش در حوزة ادراکات عملی یا به تعبیر سنتی حکمت عملی، سرشت و سرنوشت جدیدی می یابد. این نظریه با مطرح ساختن تبیینی خاص از نحوة شکل گیری دانش های عملی انسان در تعامل با واقعِ زیستی و روانی انسان با محیط طبیعی و اجتماعی او، دست مایه و زمینة فربهی را برای گشایش افق های نظری جدید در فلسفه های به اصطلاح مضافی هم چون فلسفة اخلاق، فلسفة حقوق، فلسفة سیاسی، فلسفة فعل، و معرفت شناسی فراهم آورده است. از دیدگاهی عام تر و با توجه به ظرفیت های غنی و بالای این نظریه در تبیین و توجیه گزاره ها و قواعد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و هنجارها و آداب و رسوم فرهنگی می توان این نظریه را مبنا و سرپلی برای نظریه پردازی در حوزة فلسفة علوم انسانی و اجتماعی قرار داد.
در این جهت علاوه بر واکاوی ماهیت ادراکات اعتباری و ساز و کار اعتبارسازی ذهن بشری و ابعاد فردی و اجتماعی و اقسام این اعتبارسازی، باید اصل و چگونگی ارتباط و پیوند این دست از ادراکات را با واقعیت و با ادراکات حقیقی و نیز با مکانیسم تحول پذیری و احیاناً مبنای ثبات آن ها و نحوة تأثیر آن ها بر واقع و یا اثرپذیری آن ها از واقع را بررسی کرد.
ارزشمندی عمل در ترازوی ایمان از منظر اسلام و مسیحیت با تأکید بر علّامه طباطبائی و جان هیک و توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه ابتدا موضوع همراهی ایمان و عمل صالح امری بدیهی به نظر می رسد، ولی این همراهی، رابطه ای از نوع سهل ممتنع است. لزوم صلاحیت عمل برای رسیدن به حیات طیبه این سؤال را در پی دارد که آیا صلاحیت ذاتی عمل است، یا مبتنی بر غیر است؟ اگر ذاتی است، آیا ارزشمند است؟ اگر مبتنی بر غیر است، در صورت نبود غیر، آیا صرف عمل، ارزش دارد یا خیر؟ اگر عمل صرف ارزش دارد، ارزشمندی آن به چیست؟ هدف از طرح این سؤالات اولاً، بیان تفاوت بین ارزش عمل و صلاحیت عمل است. پاسخ مثبت و یا منفی به هریک از این سؤالات، تبیین رابطه بین ایمان و عمل صالح را متفاوت خواهد کرد. ثانیاً، سعی شده با تبیین نظریة علّامه طباطبائی و مقایسه آن با نظر دو تن از اندیشمندان کاتولیک و پروتستان، یعنی آکوئیناس و جان هیک، به بررسی تطبیقی نظریة اسلام و مسحیت پرداخته و در نهایت، رأی مختار را بیان کنیم.
وجوه و توسعه معنایی آیات قرآن در اندیشة علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از منظر علامه طباطبائی، آیات قرآن دارای وجوه معنایی است که در دو جهتِ معناشناسانه و آسیب شناسانه توسعه می یابند. در بُعد معنا شناسانه وجوه و بطون معنایی، امری نسبی و در گرو متغیرهای مرتبط با متن و فرد مفسر است. اما بعد آسیب شناسانه ناظر به مسئلة تفسیر به رأی و شامل وجوه معنایی گوناگونی است که مبتنی بر ضوابط و مبانی صحیح فهم و مستند به دلایل نقلی یا عقلی نیست. از نظر علامه، تفسیر به رأی و ارائة وجوه ناصواب معنایی از آیات، محصول به کار نبستن مبانی و قواعد صحیح تفسیری و دوری از آموزه های قرآن و عترت است. در اندیشة علامه، وجوه پذیری قرآن به معنای کثرت قرائت ها و برداشت ها از متن ـ آن گونه که برخی از اندیشوران غربی می انگارند ـ نیست؛ بلکه ناظر به دو بعد معناشناسانه و آسیب شناسانه است که پذیرش اوّلی و نفی دومی بر اساس سیری روشمند و با توجه به اصول و قرائن لفظی، نقلی و عقلی صورت می پذیرد.
مقایسة راه حل مسئله شر از دیدگاه جان هیک و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شر در قرون اخیر به صورت منطقی و قرینه ای(علیه وجود خدا) مطرح و به منزلة نقدی بر آموزه های دینی مطرح شده است. فیلسوفان و متکلمان راه حل های متنوعی ارائه داده اند که از جمله پاسخ ها، پاسخ هیک (فیلسوف و متکلم مسیحی) است که تئودیسة پرورش روح است و نیز پاسخ علامه طباطبایی که قایل به عدمی بودن شر شده، آن را لازمة عالم مادی و اختیار انسان می داند. این دو نظریة عدل باور با وجود نقاط اشتراک، دارای تفاوت های بنیادین اند. در مقایسه و تطبیق دو نظریه، ابعاد مسئله روشن تر می شود و راه حل جدیدی به دست می آید. لذا مقالة حاضر به بررسی و تطبیق این راه حل ها می پردازد.
«اعتباریات علامه طباطبائی»مبنای طرحی فلسفی برای فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ادراکات اعتباری» علامه طباطبائی در مسیر بحثی معرفت شناسی به اندیشه درمی آید، اما موضوع ادراکات اعتباری را نباید به قلمرو معرفت شناسی محدود کرد. به نظر
می رسد که علامه طباطبائی این بحث را در پیِ درکی نو از انسان و جهان و با تنفس در فضای فکری عالم معاصر مطرح کرده اند. برای کشف چنین دریافتی باید به جای تمرکز ذهن بر ادراکات اعتباری، به قلمرو «اعتباریات» توجه کرد. اگر مقالة ششم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را با توجه به سیر افکاری که در غرب شروع شده و به تأملات فلسفی دربارة «فرهنگ» منجر شده، مطالعه کنیم، درستی این برداشت آشکارتر
می شود. اگر به زمینة پیدایش اندیشة متفکرانی چون ""ویکو""، ""روسو"" و ""هردر"" دربارة تمدن و فرهنگ توجه کنیم و نحوة تقّرب این متفکران به حوزة فرهنگ را دنبال کنیم، آنگاه بهتر می توان به سبب تقّرب علامه طباطبائی به پرسش هایی که ادراکات اعتباری پاسخی برای آنهاست، پی برد. اگر با این شیوه، نظریه ادراکات اعتباری را قرائت کنیم و به شباهت های دریافت ها و در عین حال زمینه های تاریخیِ متفاوت توجه داشته باشیم، امکان آغاز گفتگویی جدید در مورد «فرهنگ و مقومات آن»، بین تفکر اسلامی و تفکرات برخاسته از فرهنگ اروپایی فراهم می شود. برداشت اصلی این مقاله آن است که بحث اعتباریات با توجه به لوازم و نتایج آن، می تواند به عنوان نظریه ای بدیل در کنار سایر نظریات فلسفیِ دربارة فرهنگ مطرح شود. به بیان دیگر نظریة اعتباریات علامه می تواند مبنایی برای پاسخ به پرسش های به اندیشه درآمده در حوزة «فلسفه فرهنگ» باشد.
اعتباریات اجتماعی و نتایج معرفتی آن؛ بازخوانی دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة «اعتباریات»، یک ابداع نظری و ابتکاری معرفت شناسانه است که با رویکرد روانشناسی - معرفت شناختی تدوین شده است. علامه طباطبائی اعتباریات را افکار عملی و اجتماعی انسان بر می شمارد که آدمی به کمک عوامل احساسی می کوشد تا میان دو جهان حقیقی، وساطت بر قرار سازد. علامه طباطبائی به مثابه طرحی بدیع، نظریة اعتبارات را تدوین کرد. ادراکات اعتباری در افتراقی از ادراکات حقیقی، بخشی از
نظام معرفتی است که تا پیش از علامه در فلسفةاسلامی پیشینه ای ندارد. گرچه فیلسوفان اسلامی از اعتباریات بالمعنی الاعم (معقولات ثانیه) سخن گفته اند، اما اعتباریات بالمعنی الاخص (یا اعتباریات اجتماعی) از ابتکارات بدیع علامه طباطبائی محسوب می شود.
اعتباریات که در آثار مختلف علامه به ویژه در المیزان، اصول فلسفه، برهان، رسالة اعتباریات مطرح شد، عمدتا ناظر به ساحات اجتماعی و عملی است، اما در عین حال بخش مهمی از معرفت شناسی است. علامه در مقاله های سوم تا پنجم اصول فلسفه از ادراکات حقیقی و در مقالة ششم از ادراکات اعتباری سخن به میان آورده است. اعتباریات نه همچون ادراکات حقیقی رابطه توالدی و استنتاجی دارند و نه برهانی اند. اساس طرح اعتباریات، نظریه «انسان شناسی» علامه طباطیایی است. این نظریه هم
می تواند به شناخت صحیح از انسان، نیازها و پرسش ها و نیز غایات و اهداف او کمک کند و هم اسباب شکل گیری نظامات جمعی و زندگی اجتماعی، بنیان های حقوق و اخلاق جمعی را شرح دهد. نتایج معرفتی اعتباریات را هم می توان در مسألة ملک و حکومت اجتماعی ملاحظه کرد که قدرت سیاسی را امری انسانی بر می شمارد و هم در کشمکش های امروزین علوم انسانی دید. اعتباریات، قلمروی روشن از درک مناسبات و روابط اجتماعی انسان، نیازهای اساسی آدمی، اهداف و اغراض او در حرکت استکمالی و بالأخره چارچوبی نیرومند از نظریه پردازی در علوم انسانی، اخلاق و قدرت سیاسی عرضه می کند. در نوشتار حاضر در صددیم تا وجوه ابداعات علامه در اعتباریات را بررسی کرده و نتایج و پیامدهای معرفتی آن را مورد توجه قرار دهیم.
معاد جسمانی از منظر علّامه طباطبائی، با تأکید بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
علّامه طباطبائی با اینکه در بسیاری از علوم دینی صاحب نظر بوده ، در بحث معاد جسمانی کمتر قلم زده است و این مسئله موجب شده تا دیدگاه ایشان دربارة معاد جسمانی، کانون اختلاف مفسران و مروجان اندیشه های علّامه قرار گیرد. در این نوشتار برای تبیین دیدگاه ایشان به بررسی دیدگاه های انسان شناختی ایشان همچون دوساحتی بودن انسان، اصالت نفس، مجرد و جاودانه بودن آن، رابطة نفس و بدن و نقش بدن در هویت انسان، ضرورت حشر بدن و کیفیت آن می پردازیم. به نظر می رسد ایشان علی رغم پذیرش بیشتر آموزه های فلسفی حکمت متعالیه و تأثیر دادن آنها بر تفسیر آیات قرآن در بحث معاد جسمانی، با نپذیرفتن نظریة صدرالمتألهین که بدن اخروی را مُنشَأ نفس و قائم به آن می داند، اصل حرکت جوهری را همان گونه که در نفس مطرح است در بدن هم مطرح می کند و تبیینی دیگر از معاد جسمانی ارائه می دهد که می توان آن را بر دیدگاه مدرس زنوزی تطبیق داد.
تبیین و بررسی دیدگاه علّامه طباطبائی دربارة عالم ذر در تفسیر آیة میثاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دشوارترین آیاتی که در تفسیر آن میان مفسران اختلاف پدید آمده است، آیة میثاق یا ذر است، با توجه به نقاط قوت و جامعیتی که تفسیر المیزان داراست، نظر علّامه طباطبائی در تفسیر این آیه مهم می نماید. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به تبیین و بررسی کلام علّامه می پردازد. ایشان وجود عالم ذر را بر طبق ظواهر برخی روایات نمی پذیرد و معتقد است پیمان به ربوبیت خدا از انسان ها در عالم ملکوت و به صورتی که انسان ها هیچ گونه تشخصی نداشتند، گرفته شده است. گذشته از نقاط قوت تفسیر ایشان دربارة آیه میثاق، از موارد ضعف نیز نمی توان چشم پوشی کرد.
بررسی تطبیقی دلالت معجزه بر صدق ادعای نبوت از دیدگاه ابن رشد و علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
پدیدة معجزه امری خارق عادت است که آن را انبیای الهی به منزلة دلیلی بر صدق نبوت خود به مخاطبان نشان می دهند. یکی از پرسش های مهم در این باره، نوع دلالت معجزات و رابطة آن با صدق ادعای نبوت است. در میان اندیشمندان اسلامی دیدگاه ابن رشد و علّامه طباطبائی در این زمینه کاملاً مخالف یکدیگر است. ابن رشد با تأکید بر عدم سنخیت میان معجزات فعلی و ادعای نبوت، رابطة منطقی میان معجزات و اثبات نبوت را رد می کند و دلالت آن را اقناعی می داند، درحالی که علّامه طباطبائی با استناد به قاعدة حکم الامثال، این دلالت را از نوع دلالت های عقلی، و یقین حاصل از آن را یقین منطقی می داند. از نظر ابن رشد تنها راه اثبات صدق نبوت، تأمل در محتوای وحی الهی و درک تفاوت آن با دیگر معارف بشری است، درحالی که از منظر علّامه طباطبائی اثبات صدق نبوت انبیای الهی تنها در پرتو تحقق معجزات امکان پذیر است.
روش شناسی تاریخی علّامه طباطبائی در «تفسیر المیزان»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبائی در تفسیر خود، از تاریخ بهره برده و قبول تحریف عهدین، ایشان را از مراجعه به عهدین بازنداشته است. بهره گیری از تواتر تاریخی، نقل مطالب تاریخی عهدین در تفسیر، برای تأیید یافته های تفسیری یا برای مقایسه بین گزارش ها و یا برای نقد و رد آنها روش متداول علّامه است. بررسی رویکرد تاریخی مؤلف «المیزان» در دو حوزة گزارش های تاریخی در قالب اخبار آحاد و متواترهای تاریخی دو حوزة کاملاً مستقل است. بهره گیری علّامه طباطبائی از تواتر در تفسیر، نوع رویکرد ایشان در مواجهه با گزارش های تاریخی(اخبار آحاد) و نقد متنی گزارش های تاریخی سه بخش مستقل این مقاله است. آنچه در مجموع، در روش تاریخی مرحوم علّامه مشهود است این است که ایشان توانسته ارزش و جایگاه تاریخ در تفسیر را از نوعی انزوای تفسیری بیرون آورد و رویکرد حاکم بر تفسیر یعنی تاریخ گریزی را به سمت اعتدال پیش برد.
فلسفة تاریخ از منظر علّامه طباطبائی با محوریت تفسیر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفة نظری تاریخ، به چگونگی حرکت تاریخ و نفشة مسیر حرکت آن می پردازد. بررسی کیفیت حرکت تاریخ از نظرگاه دینی، می تواند شناخت صحیحی از موقف تاریخی ما، در مسیر حرکت تاریخ به دست آورد. علّامه طباطبائی تاریخ را سیر حرکت از وحدت به کثرت و از کثرت به وحدت می داند. انسان ها سعی در استخدام یکدیگر دارند و این گونه به یکدیگر پیوند می خورند و جامعة ابتدایی را تشکیل می دهند. ویژگی استخدام چون منفعت طلبی شخصی را به دنبال دارد، موجب اختلاف و هرج مرج می شود. این اختلاف تنها از سوی یک عامل بیرونی امکان برطرف شدن دارد و آن نبوت است. انبیای الهی با شریعت آسمانی، موجب وحدت جوامع و رشد و تکامل آنها به سوی سعادت حقیقی می گردند. بر این اساس، انبیای الهی را می توان عامل اصلی حرکت تاریخ به شمار آورد.
جامعیّت قرآن از نگاه علاّمه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعیّت قرآن از مسایل مهمّ تفسیر قرآن کریم است و دیدگاه علاّمه طباطبائی به عنوان مفسّر صاحب نظر در این زمینه بسیار مهمّ است و می تواند راهگشا در حلّ بعضی از مسایل باشد. به نظر علاّمه جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن آن است. علاّمه طباطبائی جامعیّت قرآن را در همة اقسام و صُوَر آن، مبتنی بر مجموع ظاهر و باطن قرآن می داند؛ در ظاهر قرآن تنها تفاصیل اخلاق فاضله را می توان جست، امّا معارف، شرایع و احکام در حدّ کلّیّات و اصول در ظاهر قرآن آمده اند و تفاصیل و جزئیّات آنها در روایات بیان شده یا به طریق دیگری قابل دستیابی است. در آثار قرآنی علاّمه به ویژه المیزان می توان دو قِسم جامعیّت را سراغ گرفت:
1 جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل نسبت به کُتُب آسمانی پیشین.
2 جامعیّت قرآن به معنای کامل بودن بیان آن در طرح مسایل بدون مقایسه با کتاب های آسمانی دیگر.