فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۷۹٬۶۱۹ مورد.
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
119 - 130
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به رغم اصل اجباری بودن و اصل استحکام قراردادها، گاهی تغییر اوضاع و احوال که شامل افزایش نرخ ارز می شود، به حدّی است که اجرای قرارداد را برای یکی از طرفین، دشوار می سازد. در چنین حالتی، تعدیل قرارداد راهکاری است که جریان قرارداد را تسهیل می بخشد. نظر به اهمیت موضوع، تحقیق حاضر که به روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته، به بحث و بررسی از ماهیت، آثار و شرایط تعدیل مبلغ قرارداد با افزایش نرخ ارز در پیمان های دولتی، می پردازد.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده و به روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفته است.
ملاحظات اخلاقی: در تحقیق حاضر، اصل امانتداری، صداقت، بی طرفی و اصالت اثر رعایت شده است.
یافته ها: اثر تعدیل، جبران نوسان و ضرر است.
نتیجه: تعدیل علاوه بر اینکه در ضمن قرارداد قابل پیش بینی است، در صورت عدم پیش بینی در قرارد، نیز قابل أعمال است.
دراسة مقارنة في الخصائص التاريخية بين روايتي رادوبيس وعروس المدائن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنقسم الروایهّ باعتبار المضمون إلى أقسام مختلفه؛ فمنها الروایه التاریخیه التی تستعرض الأحداث و القضایا التاریخیه وتندرج فی إطار المذهب الواقعی. فالكاتب فی هذه الروایات یستعرض الحقائق التاریخیه بمزیج من التخیل، فیصوغ التاریخ فی ثوب جدید وقشیب. ویمكن القول: إنّ الإمشاج الحاصل بین الحقائق التاریخیه والتخیل الأدبی یعدّ من أهم الخصائص التی أدّت إلى انسیاق شرائح المجتمع المختلفه بأن تعتنی بمثل هذه الروایات وتستوعبها بکل سهوله. وفی هذا المجال، قام كلّ من نجیب محفوظ المصری وابراهیم المدرسی الإیرانی إلى كتابه روایتهما التی تناولناها فی هذه الدراسه بالاعتماد على الأحداث التاریخیه، وقد تمكّنا من القیام بالتصویر الفنّی للوثائق التاریخیه، لأنهما كانا على معرفه بالتاریخ القدیم لموطنهما. فمن هذا المنطلق ولأهمیه البحث فی الروایه التاریخیه تسعى هذه الدراسه وبالاعتماد على المنهج الوصفی التفسیری وعلى الاتجاه النقدی المقارن إلى استعراض خصائص الروایه التاریخیه فی روایتی "رادوبیس" لنجیب محفوظ و"عروس المدائن" لابراهیم المدرسی. فنتائج البحث تشیر الى أن كثره اعتناء الكاتب بالبعد التاریخی فی روایه عروس المدائن جعلها تقترب من الكتابات التاریخیه مقارنه بروایه رادوبیس التی اعتنى الكاتب فیها بالبعد الفنی والخیالی، مما جعلها فنیه أكثر منها تاریخیه.
مسئولیت کارگزار حمل هوایی کالا در حقوق ایران و کنوانسیون های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ شماره ۵
549 - 564
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مسئولیت کارگزار حمل هوایی کالا از موضوعات مهمی است که با توجه به حجم بالای حمل ونقل بار از مسیرهای هوایی نیازمند بحث و بررسی است. هدف مقاله حاضر این است که با توجه به مقررات مختلف قانون مدنی و قانون تجارت و کنوانسیون های بین المللی، مبنا و حدود مسئولیت کارگزار حمل هوایی کالا را مورد بررسی قرار دهد.
مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: در قانون تجارت ایران، به دلیل آنکه در زمان تصویب آن، کارگزار حمل به معنای امروزی وجود نداشته، مقررات اختصاصی در قبال کارگزار حمل وجود ندارد. در چند دهه اخیر در حوزه صنعت حمل ونقل، متصدیان حمل هوایی به دو دسته کریرها و فورواردرها که معادل فارسی آن کارگزار حمل می باشد تقسیم گردیده اند. کریرهای هوایی شرکت ها و مؤسسات حمل هوایی هستند که صاحب وسیله حمل هوایی بوده و مستقلاً بارنامه حمل صادر نموده و طرف قرارداد کارگزار حمل قرار می گیرند.
نتیجه: در مقابل کارگزاران حمل هوایی یا فورواردرها چگونگی عملیات حمل هوایی کالا را از طرف مالک کالا طراحی نموده و بدون آنکه خود مالک وسیله حمل هوایی باشند با مالک و ارسال کننده کالا، قرارداد حمل تنظیم و بارنامه صادر می کنند و سپس با تحویل کالا به متصدی حمل مالک هواپیما، برنامه حمل هوایی را هدایت نموده و پس از رسیدن کالا به مقصد، با تحویل گرفتن کالا از شرکت هواپیمایی مالک هواپیما، کالا را ترخیص و به گیرنده تحویل می دهد.
بررسی سیاست تقنینی در مواجه با پدیده کولبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ شماره ۵
601 - 616
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از پدیده های نوظهور اجتماعی در مناطق مرزی ایران، کولبری است. این مقاله ضمن بررسی سیاست تقنینی در مواجهه با پدیده کولبری، به تحلیل ریشه های این پدیده در مناطق مرزی و تطبیق آن با بایسته های قانون اساسی می پردازد.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده و روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتاب خانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات صورت گرفته است.
ملاحظات اخلاقی: در تحقیق حاضر، اصل امانت داری، صداقت، بی طرفی و اصالت اثر رعایت شده است.
یافته ها: اشتباه در تفسیر مواد قانونی از جمله قانون مبارزه با قاچاق کالا یکی از مهم ترین عوامل ابهام در تفسیر ماهیت حقوقی کولبری است.
نتیجه: استناد اختلال در نظام اقتصادی کشور به فعل کولبر، منتهی بر دور بوده و کولبری هم ازحیث موضوعی و هم ازحیث حکمی با عنوان اولی و ثانویه حکم، خارج از پدیده قاچاق است و از طرفی دیگر کولبری به مثابه مانع مسئولیت کیفری بر مبنای قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» می باشد. تحقق این مانعیت به دلیل مسئولیت دولت در عدم اجرای بندهای قانون اساسی در شهرهای مرزی است که منجر به نارسایی های اقتصادی و گسترش پدیده کولبری می گردد.
بررسی مسئولیت مدنی سردفتر اسناد رسمی ناشی از اشتباه در احراز هویت در نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اشتباه در احراز هویت یکی از چالش های دفاتر اسناد رسمی است. هدف مقاله حاضر بررسی مسئولیت مدنی سردفتر اسناد رسمی ناشی از اشتباه در احراز هویت در نظام حقوقی ایران است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد احراز هویت که به معنای شناسایی متعاملین در زمان ثبت معاملات توسط سردفتران است هم در اشخاص حقیقی و هم در اشخاص حقوقی به کار برده می شود و بدون آن، امکان انجام معاملات در دفاتر اسناد رسمی وجود ندارد. در این ارتباط در مورد اشخاص حقیقی می تواند دو وضعیت حاصل شود یا اینکه خود شخص متعامل در زمان تنظیم سند در دفتر اسناد رسمی حاضر می گردد یا اینکه به واسطه تردیدهایی که به متعامل وجود دارد از جمله عمل های زیبایی، مشکلات بینایی، شنوایی، حضور او با معرف صورت می پذیرد. در مورد اشخاص حقوقی نیز دو وضعیت اشخاص حقوقی حقوق خصوصی و اشخاص حقوقی حقوق عمومی یا همان نهادها و شرکت های دولتی وجود دارد.نتیجه: درصورتی که سردفتر بدون احراز هویت طرفین اقدام به ثبت یک سند رسمی نماید، مورد از مصادیق بند دوم ماده 100 قانون ثبت خواهد بود که سندی که بدون حضور اشخاصی که مطابق قانون باید حضور داشته باشند ثبت گردد، از مصادیق جعل محسوب می شود.
بررسی مفهوم حق در اندیشه شهید مطهری و هوفلد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ ضمیمه شماره ۵
17 - 34
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حق یکی از مفاهیم چالش برانگیز است که همواره محل مناقشه و بحث و نظر بوده است از این جهت که تفاوت در تبیین آن تأثیر زیادی بر اندیشه های اجتماعی دارد. بر همین اساس هدف مقاله حاضر بررسی مفهوم حق در اندیشه شهید مطهری و هوفلد است.
مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: در اندیشه شهید مطهری مفهوم حق با حقوق طبیعی و فطری به عنوان مبنای حقوق موضوعه عجین شده است و درک مفهوم حق با توجه به مبانی آن از جمله اصل غائیت که تنها در فلسفه توحیدی مطرح است، ممکن می شود. «وسلی هوفلد» با تعمق فلسفی در متون حقوقی موجود در غرب، حق را در چهار گروه(ادعا، آزادی، قدرت و مصونیت) طبقه بندی کرده است.
نتیجه: شهید مطهری حق را استعداد و سزاواری می داند که خلقت و آفرینش به شخص اعطا کرده است. ایشان استعداد های فطری انسان را مبنای حق ولی سرچشمه آن را هدف خداوند از خلقت و تعالی انسان می داند. ولی هوفلد مبنای حق را امیال و خواسته ها و نیازهای مادی انسان می داند و حقوق مستنبط از این مبنا در متون حقوقی غربی جست وجو می کند.
کاربرد دوگانه اِسراف در قرآن: تحلیلی معناشناختی
حوزههای تخصصی:
ماده س ر ف در قرآن کریم 23 مرتبه در صورت های صرفی مختلف به کار رفته است. از این تعداد، صورت اسم فاعلی (مُسرِف، مُسرِفین / مُسرِفون) به علاوه یک مورد الحاقی (مَن أسْرَفَ) در 16 کاربرد آمده است و تنها 7 کاربرد دیگر از این ریشه، صورت های صرفی غیرآن به خود گرفته اند. به رغم تفاوت معنادار کاربردها، درک از اسراف در تراث تفسیری و در فرهنگ اسلامی به ویژه در دوره معاصر در نظریه های اقتصاد اسلامی بیشتر مبتنی بر کاربردهای 7 گانه صورت بندی شده است. این پژوهش برآن است تا با روی کرد معناشناسی ساخت گرا به این پرسش پاسخ دهد که دو دسته کاربردها از ماده س ر ف چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ مهم ترین نتیجه در تمایز کاربردها آن است که ساخت اسم فاعلی المُسرِفین در قرآن کریم از سطح معنا ارتقاء یافته و تبدیل به اصطلاحی به معنای گروهی مقابل انبیاء است که عمل کردشان مخالف فرمان های الهی است، اما دیگر ساخت های صرفی این ماده در سطح معنا باقی مانده اند و معادل نوعی رفتار ناپسند و ناهنجار به شمار می روند، معنایی که امروزه بیشتر در فهم از اسراف در قرآن کریم به مثابه نوعی ناهنجاری رفتاری و اخلاقی از آن یاد می شود.
The role of religion in the formation of Islamic civilization
منبع:
Journal of Interreligious Studies on the Qur'an and the Bible, Vol. ۱, No. ۲, autumn and winter ۲۰۲۴
324 - 355
حوزههای تخصصی:
The main aim of this paper is to demonstrate the effects of the existence and development of religion on Islamic civilization. It employs the analytical and descriptive method to analyze the data. The Islamic civilization starts from the seventh century A.D. as the Prophet Muhammad (PBUH) was born in 571 and started his mission in 610 A.D. The paper found that religion was at the heart of every civilization and has been an integral, a constitutive element in all past civilizations. A close study of the history of the civilization of mankind in the world yields one the idea that it has been religion, which is solely responsible for moderating and organizing human behaviour. It is religion, which controls and moderates the human behaviour and instincts in the social life, and obliges its followers, with a set of laws and commandments, to submit to restraint. The only internal and external agent that prevents any exercise of barbarism and savagery is definitely religion. It seeks, by encouraging and impelling man, to remind him of his dignity, self and talents, and of his role in bringing them to bud and blossom and to perfection. It makes man enjoy a just relationship, a reasonable freedom, a safe economy, sovereign humanistic values, and on the whole, the sublime spiritual and material state. This matter is evident in crucial role of religion in setting up Islamic Civilization and its development both in religious thoughts and the manner of the Holy Prophet of Islam.
The Effusion of Unseen (Ghaybī) Sciences in Various Spheres of Human Life, Centered on the Verse "Alastu"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
AbstractThe verse "Alastu" is among the verses of the Quran that has brought valuable horizons to scholars in the fields of ontology, anthropology, and even epistemology. In this regard, it not only unveils the depth of human sciences in the realms prior to the realization of individual souls, but also, with the aid of interpretive narrations, proves multiple levels of the effusion of sciences beyond the material world for humanity. The present fundamental study, by content analysis method, aims to discover and analyze the quantity and quality of unseen (Ghaybī) sciences before and after birth for humankind. The findings of this article indicate that, based on intra-religious evidence, unseen (Ghaybī) sciences are generally effused four times for humankind: "Before birth and in the realm of Alastu", "During earthly life", "In sleep", and "After death". Essentially, apart from the first instance, in the other three instances, there are differences depending on the existential capacity of each human being, in terms of being acquired or non-acquired, as well as in terms of being sudden or gradual. Another finding is that the ranking of human beings depends on the second effusion, that is, after birth and throughout earthly life, and is dependent on the path of perfection-seeking and voluntary sciences in the course of earthly life. Furthermore, some effusions, according to divine expediency, are accompanied by unawareness and become unconscious, such as the first and third presentations. Also, the fourth presentation is a matter of degree and depends on the cognitive development of each person in earthly life
بازخوانی تحلیلی ابداعات فارابی در نفس شناسی فلسفی
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
11 - 34
حوزههای تخصصی:
هستی، چیستی و ویژگی های نفس انسان از مهم ترین اموری است که ذهن فلاسفه را از دیرباز به خود مشغول کرده است و نتیجه تأملات آنان منجر به طرح مبحث مهمی به نام نفس شناسی یا علم النفس فلسفی شده است. در این میان، فارابی جزو نخستین فلاسفه اسلامی است که نوآورانه به مسئله نفس انسان و قوای آن پرداخته است. او در نفس شناسی خویش به مباحث مهمی از جمله: تعریف، اقسام، هویت و بقای نفس، بدن مندی نفس، رابطه و تمایز نفس و بدن، اثبات وجود، بساطت و تجرد نفس، کیفیت تکوّن نفس، نقش محوری نفس در معرفت، تعریف قوای نفس و نسبت آنها با نفس و با یکدیگر، اقسام قوای نفس و کیفیت تکون آنها، رابطه قوای نفس با فضیلت و سعادت و... پرداخته است. نکته مهم از جهت معرفت شناختی این است که وی نفس را فاعل شناسا و محور معرفت دانسته است و قوای نفس و آلات آن را صرفاً به مثابه مُعدات کسب معرفت لحاظ کرده است. نوشتار حاضر درصدد است تا با روش کتابخانه ای و به نحو توصیفی- تحلیلی، نظریات فارابی را در این عرصه مهم و مبنایی بازخوانی کند، اهم ابداعات او نسبت به آرای ارسطو را در این عرصه برشمرد و برخی دیدگاه ها در این عرصه را مورد سنجش و بررسی قرار دهد.
پیامدهای کلامی تشکیک در وجود: مطالعه موردی توحید ذاتی و توحید صفاتی
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
35 - 52
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسئله ای که در فلسفه اسلامی، به ویژه در حکمت متعالیه، بعد از اصالت وجود موردتوجه قرارگرفته است، مسئله «تشکیک در وجود» است. این مسئله در منطق و عرفان هم سابقه دارد. در راستای لزوم بهره گیری از مسائل فلسفی در مباحث کلامی، پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلِ عقلانی، پیامدهای کلامی تشکیک در وجود را واکاوی کند؛ ازاین رو با پیش فرض قراردادن بحث تشکیک در وجود، توحید ذاتی و صفاتی اثبات می شود. درنهایت، باتوجه به تأثیرگذاری تشکیک وجود در نفی تسلسل و اثبات عله العلل بودن خداوند، وجود محض و واجب بودن خداوند استنتاج می شود.
بازخوانی فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ با تأکید بر عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
53 - 76
حوزههای تخصصی:
امروزه تجربه نزدیک به مرگ از سوی نحله های مختلف فکری و با رویکردهای گوناگون ارزیابی شده است. هریک از این نحله ها کوشیده اند تا پرسش های مطرح در خصوص این تجربیات را پاسخ دهند. مهم ترین پرسش درباره این تجربیات، پرسش از نحوه تحقّق آنهاست. تأمل در گزارش های حاکی از این تجربیات، گوناگونی نحوه تحقّق آنها را نشان می دهد. با توجه به اینکه فلسفه اسلامی عهده دار مطالعه هستی شناسانه پدیده هاست، نوشتار پیش رو درصدد است تجربیات نزدیک به مرگ را از منظر فلسفه اسلامی بررسی کند. مطالعه فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ هم تا حدودی ابهامات موجود درباره آنها را از میان می برد و هم زمینه را برای سنجش آنها فراهم می سازد. بازخوانی عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی و تأملی دوباره در این تجربیات، نوشتار حاضر را درصدد اثبات این نکته قرار می دهد که این تجربیات به تبع عوالم مختلف هستی دارای مراتبی مختلفند. حکمت متعالیه با طرح عوالم سه گانهٔ طبیعت، مثال و عقل، سلسله ای طولی را ترسیم می کند که انسان در قوس صعود و رسیدن به واجب تعالی این سه عالم را طی خواهد نمود. ازآنجاکه بیشتر تجربیات نزدیک به مرگ در اثر ارتباط با عالم مثال و در قالب بدن مثالی واقع شده است، کیفیت انطباق این تجربیات بر عالم مثال و نحوه واقع نمایی آنها به تفصیل بررسی خواهد شد. تبیین نحوه انطباق مراتب مختلف تجربیات نزدیک به مرگ بر عوالم مختلف هستی میزان و کیفیت واقع نمایی آنها را تا حدودی آشکار خواهد ساخت.
نقش حوزه علمیه قم در انسجام اجتماعى جامعه ایران در صد سال اخیر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
51 - 72
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه انسان موجودى است کمال طلب، حیات جمعى را بر زندگى فردى ترجیح داده است تا بتواند از طریق آن، مسیر رسیدن به مطلوب خود را هموار سازد؛ چه اینکه به اعتقاد فارابی، زندگى بالاجتماع است که می تواند کمال انسانى را برایش به ارمغان آورد و زندگى انفرادى هرچند ناممکن نیست نمی تواند انسان را به سعادت محتوم و کمال مطلوبش راهبر باشد. البته بوعلى پا را فراتر می گذارد و اعتقاد دارد که محال است بازندگى فردى به کمال برسد؛ جامعه درحقیقت ظرف و بستر فراهم شدن سعادت براى بشر است. بدیهى است که این ظرف زمانى می تواند زمینه لازم برای رسیدن به سعادت را مهیا کند، که خود داراى سکینه و آرامش بوده، از انسجام و همبستگى لازم برخوردار باشد و اسیر هرج ومرج و نابسامانى نباشد؛ چون در غیر این صورت هیچ جمع و گروهى توان استحکام و استمرار را نخواهد داشت. براین اساس شناخت عوامل و سازوکار پدیدار شدن همبستگى اجتماعى در جوامع، یکى از دغدغه هاى اصلى اندیشمندان اجتماعى است و ایشان براى رسیدن به پاسخ مورد نظر تلاش فراوان به کار برده و با توجه به واقعیت هاى موجود در زندگى بشر، عوامل متعددى را براى ایجاد انسجام اجتماعی برشمرده اند که «دین» یکی از مهم ترین این عوامل دانسته شده است. نگارنده در این مقاله پس از بیان اجمالى تأثیر دین و ارزش هاى وحیانى در این امر مهم جامعه بشری، با مراجعه به اسناد و شواهد عینى و تاریخى و در مواردى تجربه زیسته خود، نشان داده است که حوزه علمیه قم با عواملى مستقیم، همچون مرجعیت شیعه، هیئت هاى مذهبی، تبلیغ چهره به چهره، طرح هجرت و عواملى دیگر، و همچنین عوامل غیرمستقیم، مانند اجتهادات و استنباطات احکام و تبیین ارزش هاى وحیانی، در مسیر ایجاد انسجام اجتماعى جامعه ایران گام بسیار مؤثرى برداشته است.
انتقال حق دعوی به منتقل الیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ شماره ۵
1009 - 1024
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: انتقال حق دعوی به منتقل الیه از موضوعاتی است که کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. هدف مقاله حاضر انتقال حق دعوی به منتقل الیه است.مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد انتقال دعوی به این معناست که حق اقامه دعوی و ادامه جریان دادرسی از شخصی به شخص دیگر منتقل شده و منتقل الیه، قائم مقام منتقل عنه شود. پذیرش سمت منتقل الیه در مقررات جدید آئین دادرسی مدنی برخلاف قانون سابق پیش بینی نشده و اشاره به آثار انتقال دعوی در برخی قوانین به طور پراکنده موجب ایجاد تفاسیر مبهم و متناقض گشته است. خسارات در صورتی متوجه شخص منتقل الیه می شود که با رضایت او باشد و الا خیار فسخ را دارد. در این صورت باید منتقل الیه از خسارات مال خبر داشته باشد و الا طبق قاعده غرور می تواند عمل کند.نتیجه: به نظر می رسد دعاوی ناشی از حقوق و تعهدات قراردادی ملصق به مال موضوع معامله بوده و به منتقل الیه منتقل می گردد؛ لیکن دعاوی مربوط به الزامات خارج از قرارداد به لحاظ شخصی بودن این دعاوی، قابل انتقال به منتقل الیه نمی باشند. اگر انتقال گیرنده از جریان دادرسی بی اطلاع باشد و در دادرسی دخالت نداشته باشد، می تواند پس از صدور حکم قطعی به عنوان ثالث به رأی اعتراض کند.
مطالعه تطبیقی مداخله دادگاه در تعیین داور در حقوق ایران و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ ضمیمه شماره ۵
435 - 450
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ممکن است شخصی که برای داوری انتخاب شده فوت کند یا استعفا دهد. در چنین مواردی باید داور توسط مرجعی دائمی و بی طرف و بدون شائبه جانب داری و در عین حال آگاه به مسائل حل وفصل اختلافات انتخاب شود. مرجعی که دارای این ویژگی ها باشد، دادگاه ها هستند. هدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی مداخله دادگاه در تعیین داور در حقوق ایران و آمریکا است.
مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: یافته ها نشان داد در حقوق آمریکا، طبق بخش دوم قانون داوری فدرال، شرط ارجاع امر به داوری معتبر، غیر قابل نقض و قابل اجراست. هدف آشکار قانون داوری فدرال این است که از داوری به عنوان روشی برای رسیدگی به دعاوی مطروحه در دادگاه های دادگستری به وجود آورد. قانون داوری فدرال اصل استقلال اراده طرفین قرارداد در تعیین را می پذیرد. بدین طریق، پذیرفته شده است که داوری بر پایه رضایت طرفین استوار است. در حقوق ایران نیز اصل استقلال طرفین در انتخاب داور پذیرفته شده است.
نتیجه: هم در حقوق ایران و هم در حقوق آمریکا، خارج از محدودیت هایی که ضرورت های نظم عمومی در زمینه رعایت اصول دادرسی مخصوصاً ترافعی بودن محاکمات تحمیل می کند، طرفین در انتخاب قواعد دادرسی قابل اعمال آزاد هستند.
A Functionalist Analysis of Free Will and Its Role in Lifestyle from the Perspective of Imam Ali(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱۱, Issue ۳۹, Summer ۲۰۲۴
21 - 37
حوزههای تخصصی:
SUBJECT & OBJECTIVES: The paper provides a functionalist analysis of human free will and its impact on lifestyle from the perspective of Imam Ali . The discussion of free will and human influence over one’s actions is a significant issue in the fields of anthropology and theology, and it is interconnected with many topics in Islamic sciences and disciplines. Human beings possess various dimensions and characteristics, among which free will is a key feature. Imam Ali , in opposition to the prevalent deterministic interpretation, emphasized human free will and its impact on one’s actions. The belief in free will manifests in individuals’ lifestyles.METHOD & FINDING: In an analytical-descriptive method, this paper aims to examine the statements of Imam Ali regarding human free will and its role in human lifestyle and progress. An active lifestyle or a passive lifestyle is considered a result of the belief in or denial of this free will. Progress and advancement in life, as well as divine happiness and reward, are achieved through free will, effort, and endeavor.CONCLUSION: Reward and punishment would be meaningless without free will. Effort and endeavor are fundamental aspects of lifestyle that arise from the belief in human free will. “An attempt to change undesirable conditions” and “Governance of belief” are among the manifestations of free will in individuals’ lifestyles. Man must strive to preserve freedom and not allow beliefs and values to be controlled by emotions.
چالش ها و موانع فردی و اجتماعی مؤثر در عدم پیشبرد جهاد علمی بر اساس آموزه های قرآنی و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
136 - 169
حوزههای تخصصی:
جهاد علمی جهت دادن به علم و علم آموزی در راستای کسب رضایت و تعالی ارزش های الهی و تلاش مضاعف همراه باتحمل دشواری برای کشف مجهولات و حقایق علمی است یکی از راه های پیشبرد اهداف جهاد علمی، آسیب شناسی و آفت زدایی، چالش ها و موانع مؤثر در عدم پیشبرد آن است که در آموزه های دینی به طرح و تبیین آن ها پرداخته شده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از آیات و روایات، به تحلیل و بررسی این چالش ها و موانع فردی و اجتماعی پرداخته است. چالش های فردی را می توان تعصّب بی جا در عدم پذیرش آراء و نظریات علمی و معقول، پیش داوری بدون تعمّق، غرور علمی، فردگرایی، اتلاف وقت یا سرگرم شدن و تلاش در امور بیهوده، تأخیر در انجام کار، یأس و نامیدی از شکست دانست. چالش های اجتماعی را نیز می توان پس ران های اجتماعی در بستر جهاد علمی و ازخودبیگانگی دانست. شناخت این چالش ها و مانع زدایی از آن ها می تواند گامی مؤثر در جهت پیشرفت و اقتدار و تعالی جوامع اسلامی در رسیدن به خودکفایی علمی باشد.
تحلیلی بر رابطه قانون و اخلاق از منظر هارت و دورکین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
7 - 30
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف بررسی رابطه قانون و اخلاق در اندیشه هارت و دورکین نگارش یافت. نتایج تحقیق حاکی از این بود که از نظر هارت قانون و اخلاق به دو صورت می توانند رابطه داشته باشند. یکی به صورت عرضی که شامل پذیرش اصول اخلاقی در قاعده رسمیت بخش و رعایت محتوای حداقلی قوانین از منظر اخلاقی بود؛ لذا قانون و اخلاق از نظر محتوایی رابطه ذاتی ندارند، بلکه می تواند در دو شکل مذکور رابطه داشته باشد. دیگری رابطه ذاتی که همان رعایت عدالت صوری قانون بود که به معنای برخورد مشابه با موارد مشابه بود. چنین نگرشی چون تنها جنبه شکلی دارد با اصول پوزیتیویسم ناسازگاری ندارد. از سوی دیگر از نظر دورکین قاضی در پرونده های دشوار ناگزیر است از طریق اصول و ارزش ها که مبنا و ساحت بنیادی نظام حقوقی هستند، موضوع را حل کند. در چنین مواردی قاضی با توسل به اصول و ارزش اخلاقی متناسب، پرونده را بررسی و رأی نهایی صادر می کند. ضمن اینکه در پرونده های دشوار نقش قاضی تنها تطبیق قوانین نیست؛ بلکه وظیفه او تفسیر قوانین است. قاضی باید تلاش کند اصول و ارزش ها را به گونه ای فهم و ادراک کند که انسجام و تمامیت نظام حقوقی یعنی هماهنگی قواعد و قوانین به عنوان رو بنا و اصول و ارزش ها به عنوان زیربنا رعایت شده باشد. بر این اساس، هم هارت و هم دورکین به نقش اخلاق در قانون اذعان داشتند؛ با این حال میان آن دو در چگونگی تحلیل و نگرش به این موضوع تفاوت وجود دارد.
پاسخ به شبهه «نه به دین اجباری» با ترجمه ای تفسیری بر «لَا إکرَاهَ فِی الدِّین» و پیامدهای تربیتی
حوزههای تخصصی:
برداشت های متعددی از آزادی در دین و میزان پایبندی به اعمال عبادی و حفظ ارزش های دینی در جامعه وجود دارد که عمدتاً به جمله «هیچ اجباری در دین نیست» استناد می شود. هر چند در منابع دینی به شبهات ناشی از این عبارت پاسخ داده شده است اما عده ای با شعار «نه به دین اجباری» سعی در انحراف عقاید دیگران دارند که بازترجمه «لَا إکرَاهَ فِی الدِّین» برای کاهش برداشت های ناقص و متناقض ضروری به نظر می رسد. ازاین رو، هدف این نگارش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، پاسخ به شبهه نه به دین اجباری با ترجمه ای تفسیری بر «لَا إکرَاهَ فِی الدِّین» و پیامدهای تربیتی می باشد. سه جنبه یافته های این پژوهش عبارتند از: سوء برداشت ها، معادل یابی و پیامدهای تربیتی. به اتکای ترجمه تفسیری، معادل یابی این عبارت قرآنی عبارتست از: «اعتقاد به اصول دین، انجام اعمال عبادی و حفظ ارزش های دینی، بدون شوق و رغبت درونی، بی اعتبار است». بررسی آیات و روایات نشان می دهد که هرگونه سستی، ول انگاری، سهل انگاری و ریاکاری در چهارچوب دین، مذموم و وجه مشترک این عوامل، عدم رغبت است. از جمله نتایج این پژوهش این است که بی رغبتی در عرصه تعلیم و تربیت، کاهش ارزش دینیِ علم محسوب می شود و هر گونه موفقیت علمی اگر برای کسب منفعت مادّی، تثبیت موقعیت اجتماعی، فریفتن و یا تسلّط بر دیگران باشد، نزد پروردگار بی ارزش خواهد بود.
Tawfīqī1 or Ijtihādī of Naming Surahs of the Qur'an and Its Jurisprudential Effects(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Qur'an, like other holy books, has smaller sections that are called "Surahs" based on the Qur'anic verses. The significant and privileged position of the Qur'an is accepted by all Islamic religions, and the effort to preserve this position, along with the divinity of its words, has caused most of the debates that refer to the structure of the Qur'an to be considered Tawfīqī (non-arbitrary) matters. The arrangement of the verses and the scope of the Surahs is one of the things that there is a consensus on their being non-arbitrary; However, there are two general views regarding the naming of the Surahs of the Qur'an. Most of the Qur'anic scholars believe that based on narrative and rational reasons, the naming of Surahs is one of the non-arbitrary matters; while some experts have considered it as a matter of ijtihād2. The acceptance of each point of view will have different jurisprudential effects. This research is of a qualitative type and has investigated the mentioned issue through a descriptive-analytical method based on content analysis. This study by inferring the arguments of both views and relying on the historical analysis of the stages of naming the Surahs of the Qur'an, has preferred the view of Ijtihādī-oriented naming. Of the most important jurisprudential effects of accepting ijtihād in naming Surahs of the Qur'an is the permissibility of accepting new names for Surahs, the point that the Qur'anic names do not imply the valuing of people or the subject, the impossibility of inferring jurisprudential rulings by referring to the names of the Surahs or proving the virtue of names, etc.