مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بسیط الحقیقه
حوزه های تخصصی:
تبیین قاعده بسیط الحقیقه و دو ساحت مختلف از آن در مکتب صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده «بسیط الحقیقه»، از قواعد کلیدی در فلسفه صدرایی است. پردازش این مطلب به عنوان یک قاعده محوری و موثر، و تبیین تفصیلی آن از ابتکارات صدرالمتالهین است. در میان فیلسوفان پیشین، تنها می توان از فلوطین به عنوان طرح کننده این قاعده نام برد که البته تبیین ها و استدلال های وی، از نظر کمیت و قوت فلسفی، به پای تبیین های صدرا نمی رسد. در مکتب صدرایی دو ساحت مختلف برای این قاعده مطرح شده است: ساحت کثرت در وحدت و ساحت وحدت در کثرت. فیلسوفان صدرایی در مورد معنای مقبولِ ساحت کثرت در وحدت و مشمول بودن این ساحت در حیطه این قاعده اتفاق نظر دارند؛ اما آنها در بابِ مفهوم مورد پذیرش ساحت وحدت در کثرت و شمول محدوده قاعده نسبت به این ساحت اختلاف نظر دارند.
علم اجمالى در عین کشف تفصیلى (تحلیل و نقد سه نظریه در مسئله علم خدا به اشیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت علم خداوند به اشیا (پیش و پس از ایجاد)، همواره، یکى از مسائل مهمّ فلسفه اسلامى بوده که دو نظریه ابن سینا و ملّاصدرا درباره آن از اهمیت بیشترى برخوردار است. ابن سینا با توجه به نظام فلسفى خود، علم بارى تعالى را از طریق صور ارتسامى طرح ریزى مىکند؛ ولى ملّاصدرا با استفاده از قاعده «بسیط الحقیقه»، و بنابر مبانى بدیع حکمت متعالیه (به ویژه اصالت وجود)، نظریه «علم اجمالى در عین کشف تفصیلى» را مطرح مى سازد.
نگارش مقاله حاضر، نخست با هدف تبیین و تحلیل معناشناختى نظریه ملّاصدرا انجام مى گیرد. سپس، به بررسى مبانى و اصولى خواهیم پرداخت که ملّاصدرا را به نظریه خاص خود رهنمون ساخته است. در نهایت، بررسى خواهیم کرد که: آیا سخن ملّاصدرا آخرین نظریه در این مسئله است یا اینکه مى توان با نقد و تحلیل آن به نظریه دیگرى رسید؟ به همین مناسبت، نظریه علّامه طباطبائى را مطرح کرده و مقایسه اى اجمالى بین آن و نظریه ملّاصدرا ارائه داده ایم.
علم خدا به مادیات در فلسفه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله علم خدا به مادیات از غامضترین مسائل فلسفی است که پیچیدگی آن به نحوه وجود متغیر اشیاء مادی باز میگردد. از اینرو چنین علمی باید بگونهیی تبیین گردد که رابطه علمی میان واجب تعالی با مادیات متغیر، منجر به راهیابی هیچگونه تغیر و تکثری در ذات وی نگردد. طرح کلی ملاصدرا در حل مسئله ارتباط علمی میان واجب تعالی و مادیات در مقایسه با ابن سینا از جامعیت ویژهیی برخوردار بوده و نقایص نظرات وی، از جمله حصولی دانستن علم خدا به ماسوی و ناتوانی از اثبات علم ذاتی واجب به غیر را برطرف ساخته است. ابتکار اساسی ملاصدرا در باب علم واجب به مادیات، بهره گیری از قاعده «بسیط الحقیقه» برای اثبات علم ذاتی ثابت حق تعالی است. ملاصدرا از طرفی علم فعلی واجب تعالی به مادیات را همان حضور خارجی مادیات نزد حق تعالی میداند و از آنجائیکه کمال علمی خدا را به علم ذاتی وی ارجاع میدهد، متغیر بودن علم فعلی را موجب اثبات هیچ نقصی برای ذات متعالی وی نمیداند. زیرا از نظر وی علم فعلی که عین فعل است، کمال علمی فعل محسوب میشود نه کمال علمی فاعل. البته صدرالمتألهین در تبیین علم خدا به مادیات عبارات بظاهر متناقض دارد که با بازگرداندن آنها به دو مبنای مختلف، قابل توجیه خواهند بود.
فراگیری عام اراده الهی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسئله های مهم و مرتبط با اراده الهی، عمومیت اراده است. صدرالمتألهین اراده خداوند را فراگیر می داند و عینیت صفات با ذات، قاعدة «بسیط الحقیقه» و تبیین ویژه وی از علیت، مبانی این دیدگاه او به شمار می روند. یکی از مهم ترین چالش های این نظریه، ناسازگاری آن با برخی آیات و روایات و نیز اختیار داشتن انسان است. ملاصدرا در پاسخ به این اشکالات، گاه براساس نظر مشهور مشی کرده است؛ اما با تأمل بیشتر می توان دیدگاه ویژة او را دراین باره، که مبتنی بر نوعی وحدت وجود است، به دست آورد.
وحدت وجود از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله وحدت وجود از مسائل کلان هستی شناختی است که در فضای عرفانی پدید آمده و آرام آرام در فضای فلسفی وارد شده است. قبول یا رد آن تمام مسائل فلسفی را تحت الشعاع قرار می دهد. با قبول وحدت وجود، عالَم رنگ دیگری به خود گرفته، در معنای غلیظ آن، علیت از میان موجودات رخت بر می بندد. نیز وحدت وجود تحلیل دیگری از وجود حضرت حق و شریعت خواهد داد. فیلسوفانی قبل از صدرالمتألهین در این باب بحث کرده اند، اما ملاصدرا مدعی برهانی ساختن این مسئله و تبیین صحیح و دقیق آن شده است.
در این مقاله، به بیان تقریر ملاصدرا و ادله آن در باب وحدت شخصی وجود می پردازیم. ایشان با ارائة پنج استدلال: وجود رابط، بسیط الحقیقه، صرف الوجود، واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و عدم تناهی به اثبات وحدت وجود پرداخته است.
بررسی اخلاق زیست محیطی با پردازش نظریه گایا و قاعده فلسفی بسیط الحقیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با وقوع بحران های زیست محیطی، نحوه نگرش به ارتباط بین انسان و طبیعت به یکی از چالش برانگیزترین مسائل در حوزه اخلاق زیست محیطی تبدیل شده است. بدین خاطر بسیاری از اندیشمندان در تلاش اند راه حلی جامع برای فرارفت از بحران های خودساخته زیست محیطی بیابند. در این نوشتار برآنیم ضمن تبیین ابعاد گوناگون اخلاق زیست محیطی، به دو نحوه نگرش خاص نسبت به این موضوع بپردازیم: از سویی به طرح «نظریه گایا» که یکی از نظریات مطرح در علوم تجربی است، می پردازیم و از سوی دیگر به بررسی «قاعده بسیط الحقیقه» ملاصدرا به عنوان نظریه ای نوین جهت ارائه الهیات زیست محیطی خواهیم پرداخت. ازجمله نتایج این پژوهش، تحقق نظریه ای نوین با استفاده از قاعده فلسفی بسیط الحقیقه در حوزه اخلاق زیست محیطی خواهد بود.
معناشناسی، وجودشناسی و کارکردهای نامتناهی در فلسفة صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح سیستمی ایدة نامتناهی در تفکر فلسفی یونان به چشم نمی خورد. در جهان اسلام نیز تا پیش از شیخ اشراق، نامتناهی عدّی و مدّی در دو قلمرو کم (به نحو بالذات) و قوا (به نحو بالعرض) جریان داشتند؛ ابوالبرکات بغدادی و پس از او سهروردی نامتناهی را بر صفات خدا اطلاق و یگانگی ای میان کمال خدا و نامتناهی برقرار کردند. پرسش های پایة نگارنده در این جستار عبارت اند از: ملاصدرا چه تبیین فلسفی ای از نامتناهی عرضه کرد؟ و محصول پذیرش خصیصة نامتناهی در فلسفه اش چیست؟ برونداد این پژوهش نیز به این قرار است: در تفکر فلسفی ملاصدرا، نامتناهی به لحاظ معناشناختی، مشتمل بر معانی ای همانند نامتناهی صفتی، نامتناهی وجودی و فوق نامتناهی وجودی است و نامتناهی به لحاظ وجودشناختی به وجود خدا موجود است. همچنین، اثبات وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی مالکیت خدا بر قلب ها و تصرف در آن ها و الهیات ایجابی سلبی برخی از کارکردهای نامتناهی در سه حوزة مابعدالطبیعه، الهیات و انسان شناسی در فلسفة صدرایی است.
بررسی پارادوکس صفات احد در اندیشه فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اندیشه فلوطین جهان از سه اقنوم احد، عقل و نفس تشکیل شده است. مهم ترین این سه، اقنوم احد است و اصلی ترین مسئله فلسفه فلوطین، شناخت احد و صفات و ویژگی های اوست. دیدگاه فلوطین دراین باره دووجهی و میان سلب و ایجاب است. گاه هرگونه صفت و نامی را از احد سلب می کند تا آنجا که انتساب هر صفتی به او را غیرممکن می سازد و گاه اوصاف و ویژگی های متعددی را به او نسبت می دهد. این دیدگاه متناقض سبب شده که وی را از قائلان به الهیات سلبی به حساب آورند. اما با بررسی مبانی و استدلال های هر یک از صفات سلبی و ایجابی روشن می گردد که سلب صفات از نظر فلوطین به سلب محدودیت ها و نقص ها از احد اشاره دارد. او بر اساس دو مبنای بساطت حقیقی و عینیت صفات با ذات، به صفات ایجابی احد نیز باور دارد و احد را واجد همه صفات کمالی می داند. بدین ترتیب و نیز با توجه به وجوه دیگری مانند جمع میان تشبیه و تنزیه، کثرت جهات بشری و اطلاق مقسمی تناقض در دیدگاه وی رفع می گردد.
تطابق عوالم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به عوالم متعدد و استدلال بر آن از دیر زمان در السنه عام و کتب خواص پیوسته نقش بسته است و دانشمندان استدلال های متعددی بر اثبات آن اقامه کرده اند. این عوالم بر هم متطابق اند؛ یعنی هر عالم مادون به منزله ظل عالم مافوق است، و عالم بالاتر همان عالم پایینی است منهای نواقصش. از جهت حضور نیز عوالم بالا در تمام مراتب پایین حضور دارند و لاعکس؛ به عبارت دیگر هر آنچه در عالم طبیعت با وجودی مادی و جسمانی یافت می شود، در عالم مثال و عقل و عالم اله نیز یافت می شود؛ اما با وجود مثالی و عقلی و الهی، نه با وجود مادی و طبیعی؛ همین طور هر آنچه در عالم مثال هست، سایه ای است از حقیقتی قوی تر که در عالم عقل و روح وجود دارد، و آنچه در عالم عقل یا عالم بالاتر از آن وجود دارد در واقع وجود برتر همان وجودی است که در عوالم پایین تر وجود دارد. از این نوع بالاتری و پایین تری به «حقیقة» و «رقیقه» تعبیر می کنند، به این نحو که هر پایینی رقیقة حقیقت بالاتر از خود است.
بررسى تطبیقى «وحدت شخصى» صدرالمتألهین و «وحدت وجودى» اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
این مقاله با هدف بررسى و تبیین تشابهات و تمایزات دیدگاه صدرالمتألهین و اسپینوزا در باب مسئله «وحدت وجود» به رشته تحریر درآمده است و به روش توصیفى و تحلیل محتوا و با استفاده از فن اسنادى به بررسى تطبیقى نظریه «وحدت شخصى» صدرالمتألهین و «وحدت وجودى» اسپینوزا مى پردازد. ازآنجاکه صدرالمتألهین و اسپینوزا در مفاهیمى همچون «وجود موجود قائم به ذات و وحدت آن»، «عینیت صفات با ذات آن»، «نامتناهى»، «تغییرناپذیرى»، «بسیط الحقیقه بودن و واجب الوجود بودن موجود واحد» اشتراک دارند، به نظر مى رسد برخلاف دیدگاه غالب، تشابهات دیدگاه صدرالمتألهین و اسپینوزا در وحدت وجود ظاهرى نبوده و این فیلسوف همه خداگرا نیست.
تبیین و نقد نظریه علم اجمالی در عین کشف تفصیلی از دیدگاه آیت الله فیاضی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و مشکل ترین مسائل حکمی و فلسفی، تبیین و تقریر «علم تفصیلی حق تعالی به مخلوقات در مرتبه ذات» است. صدرالمتألهین در کتاب های خود، دو نظریه دربارة این مسئله مطرح کرده است: یکی نظریه مشهور وی یعنی «علم اجمالی در عین کشف تفصیلی» و دیگری نظریه مبتنی بر اتحاد عاقل و معقول که نظریه نهایی او به حساب می آید. نویسنده در این نوشتار، نخست بر اساس مبانی صدرالمتألهین به تبیین نظریه ابتدایی و مشهور وی پرداخته و سپس به بررسی و نقد این نظریه از دیدگاه آیت الله فیاضی پرداخته است. ملّاصدرا با استفاده از قاعده «بسیط الحقیقه»، و بنا بر مبانى بدیع حکمت متعالیه (به ویژه اصالت وجود)، نظریه «علم اجمالى در عین کشف تفصیلى» را کرده است.
مقایسه تحلیلی دیدگاه ملا هادی سبزواری و علامه طباطبایی در علم الهی به جزئیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت علم الهی به جزییات از دقیق ترین مسایل فلسفه اسلامی است. متکثر و متغیر بودن مادیات سبب پیچیدگی بیشتر تبیین کیفیت علم الهی است. براساس نتایج این پژوهش، سبزواری در علم ذاتی خداوند از قاعده بسیط الحقیقه و در علم فعلی از اضافه اشراقی بهره برده و معتقد است که موجودات مادی، معلوم بالذات خداوند بوده و مادی بودن آنها مانع علم حضوری به آنها نیست، اما علامه طباطبایی در علم ذاتی خداوند، علاوه برقاعده بسیط الحقیقه از طریق اطلاق ذاتی استدلال نموده و در علم فعلی بیان می کند که موجودات مادی، متعلق ادراک و معلوم بالذات قرار نمی گیرند و ملاک معلوم بودن را تجرد از ماده دانسته و معتقد است که خداوند به صور اشیاء علم دارد. بنابراین باوجود تفاوت در شیوه استدلال در تبیین علم ذاتی خداوند و اختلاف در چگونگی مدرک واقع شدن مادیات در علم فعلی، در این پژوهش به روش مقایسه ای به تقریر و تحلیل آراء آنها پرداخته شده است.
اقتراحی در باب علم پیشین الهی با تکیه بر آموزه هایی از فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان در باب علم الهی آثار ارزنده ای را خلق نموده اند. در این راستا ملاصدرای شیرازی به گونه مبسوط به این مبحث پرداخته است. وی قاعده «بسیط الحقیقه، کل الاشیاء و لیس بخارج منها» را محور اصلی مباحث در این باب قرار داده است. ملاصدرا از علم الهی ذات به ذات، در پی اثبات علم الهی به اشیا پیش از خلق و پس از خلق است. نگارنده بر این باور است که علی رغم جامعیت دیدگاه ملاصدرا در باب علم پیشین الهی نسبت به دیدگاه بزرگان سلف خود، همچون سهروردی و ابن سینا، دیدگاه وی اشکالات متعددی دارد؛ ازاین رو به تبیینی کامل تر نیاز دارد. این نوشتار با تکیه بر مقدماتی چند در صدد اثبات حصولی بودن علم پیشین الهی به اشیاست؛ گونه ای از علم حصولی که کامل تر از آن قابل تصور نیست.
بررسی و نقد انتقادات شیخ احمد احسائی به «قاعده بسیطالحقیقة کل الاشیاء» در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیط الحقیقه یکی از قواعد مهم حکمت متعالیه است که ملاصدرا به اثبات و تبیین برهانی آن پرداخته است. این قاعده، اهمیت بسیاری در تبیین و حل مسائل گوناگون فلسفی دارد و از دو بخش واجدیت همه صفات کمالی و سلب نقائص آنها تشکیل شده است. شیخ احمد احسائی انتقاداتی را به هر دو بخش این برهان وارد می داند. انتقادات احسائی به قسمت اول این قاعده، ناشی از خلط و مغالطه در بازگشت سلب نقائص و صفات سلبی به ایجاب و دارا بودن صفات کمالی، نبود تعدد جهات و حیثیات در وجود بسیط و سالبه محصله بودن سلب نقائص و نه موجبه معدوله بودن آنهاست. انتقادات احسائی به قسمت دوم این قاعده نیز ناشی از شیئیت وجودی نداشتن اعدام و سلوب، لذا وجود خارجی نداشتن آنها و تعلق اراده خداوند به همه موجودات حتی صورت های ذهنی است.
تبیین و تحلیل ربط صفات فعل با ذات خداوند از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بحث ربط ذات با صفات خداوند، کمتر از رابطه صفات فعلی خداوند با ذات الهی سخن گفته شده است. مسئله این است درحالی که ذات خداوند، ثابت و لایتغیر است و صفات فعلی خدا حادث، متغیر و محدودند، چگونه ذات ثابت الهی با صفات فعلی متغیر مرتبط می شود که خللی بر بساطت خداوند لازم نیاید؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی تبیین ملاصدرا از رابطه صفات فعلیه با ذات خداوند می پردازد. ملاصدرا با توجه به مبنای تشکیک در وجود، صفات خداوند را ذو مراتب می داند که این صفات از مرتبه ذات تا مرتبه فعل خداوند را شامل می شوند و در هر مرتبه، احکام خاص همان مرتبه را دارند. ایشان با تمسک به «قیومیت الهی» و «اضافه اشراقیه» و قاعده «بسیط الحقیقه»، صفات فعلیه را به گونه ای با ذات خداوند مرتبط می کند که گردی از کثرت بر ذات بسیط خداوند نمی نشیند. در پایان، به بعضی از نتایج کلامی بحث اشاره می شود.
مصداق قاعده الواحد در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از قواعد مهمی که ملاصدرا مانند حکمای سلف، آن را در فلسفه خود بیان کرده، قاعده «الواحد لایصدر عنه الا واحد» است. اگرچه وی این قاعده را از مستقلات عقلی دانسته و مفاد این قاعده را تا حدودی شبیه حکمای پیش از خود مطرح کرده است؛ اما با توجه به نظرات وی در باب وحدت شخصی وجود، قاعده بسیط الحقیقه، جایگزینی تجلی و تطور به جای علیت و بحث توحید، نمی توان مصداقی بر این قاعده در فلسفه او ارائه کرد. طرح قاعده بسیط الحقیقه و حذف علیت به معنای رایج آن، وحدت شخصی وجود را تائید می کند، در نتیجه هیچ موجودی غیر از خداوند از وجود حقیقی برخوردار نخواهد بود و همه موجودات در حکم سایه ها و تجلیات آن وجود حقیقی، محسوب خواهند شد. با حذف دوئیت در وجود، قاعده الواحد مصداق های متداول خود را از دست خواهد داد زیرا صدور در این قاعده فرع بر دوئیت و کثرت است.
نسبت قاعده ی «بسیط الحقیقه» و «کل القوی بودن نفس» در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۲
43 - 60
حوزه های تخصصی:
بساطت، وصفی کمالی و تعیین کننده ی مرتبه ی وجودی موجود متصف به آن است. گستره ی این ویژگی در خدا، با قاعده ی بسیط الحقیقه همه چیز است و هیچ یک از آن ها نیست و در نفس انسانی، با عبارت نفس در وحدتش، همه ی قواست، بیان می شود. اهمیت تبیین نسبت دو قاعده این است که هم راه گشای شناخت خدا از طریق معرفت نفس است و هم رابطه ی طولی خدا با عالم، و ازجمله خود نفس را به گونه ای معقول ترسیم می کند. مسأله این است که دو قاعده ی یادشده، ازنظر مفهوم و مصداق چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ در حکمت صدرایی، نفس، خلیفه و مَثَلِ اعلای حق تعالی است و بین این دو، با حفظ مراتب، هم شباهت وجود دارد و هم تفاوت؛ به همین تناسب، قاعده ی کل القوی نیز بدیل و خلیفه ی قاعده ی بسیط الحقیقه است. با این وصف، مناسبت های وجودی و معرفتی خاصی بینِ این دو حاکم است که در این مقاله به آن پرداخته ایم.
علم پیشین مغایرِ متصل با ذات از دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
145 - 158
حوزه های تخصصی:
برخی از محققین معاصر به واسطه بعضی عبارات صدرالمتالهین بر این باورند که ملاصدرا علاوه بر علم پیشین ذاتی و علم مع الفعل ،به علم پیشین مغایرِ متصل با ذات نیز اعتقاد دارد.در این پژوهش پس از بررسی مستندات، می توان به این نتایج دست یافت که هرچند برخی مستندات این رأی قابل مناقشه است اما صدرالدین منکر علم پیشین مغایرِ متصل با ذات برای خداوند نیست و سخن از صور علمیه ای می نماید که لازم ذاتِ واجب بوده و نیازی به جعل ، تأثیر و تأثر نداشته و از اجزای عالم محسوب نمی شوند که این نحوه از علم را لازمه ی علم پیشین ذاتی و از لوازم قاعده بسیط الحقیقه می داند و مقصود وی از این صور، صور مرتسمه مشاء نیست بلکه همان اعیان ثابته عرفاست که از شئون ذاتی حق بوده و مورد جعل قرار نگرفته و به وجود حق موجودند نه به ایجاد او ،که این مرتبه را قضاء ربانی می نامد که باقی به بقاء واجب تعالی است.
نقش قاعده «بسیط الحقیقه» در اثبات توحید صفاتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
149 - 173
حوزه های تخصصی:
ذات الهی به دلیل وجوب وجود، دارای همه اوصاف کمالی است و هر صفتی که از کمالات وجودی به شمار آید، به صورت مطلق درباره خداوند صدق می کند. حال این پرسش مطرح می شود که رابطه این اوصاف کمالی با ذات الهی چیست؟ هدف از این مقاله تبیین توحید صفاتی بر اساس قاعده «بسیط الحقیقه» است. در تحقیق حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی، نقش قاعده بسیط الحقیقه در اثبات توحید صفاتی بررسی شده است. ملاصدرا بر اساس قاعده بسیط الحقیقه تمام صفات کمال را برای ذات خداوند به صورت عینیّت با ذات اثبات می کند. استدلال وی در اثبات عینیّت صفات الهی با وجود خداوند از راه بساطت وجود واجب و تنزه از انواع ترکیب ماهوی است؛ همچنین بر اساس این قاعده، واجب تعالی دارای تمام صفات کمالی به نحو اتم و اقوی است. ملاصدرا در بحث از رابطه صفات واجب تعالی با ذات، قول به تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی را پذیرفته است. تبیین نحوه اتصاف ذات الهی به صفات فعل و جمع میان تشبیه و تنزیه، از دیگر نتایج قاعده «بسیط الحقیقه» در موضوع توحید صفاتی است.