مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
توحید صفاتی
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی توحید صفاتی حق تعالی را در قالب نظریه فلسفی «عینیت صفات کمالی با ذات حق تعالی» تفسیر می کند و این دیدگاه را تنها تبیین معقول از توحید صفاتی می داند. بر اساس این نظریه، صفات کمالی در خارج با ذات الهی و با یکدیگر عینیت دارند هر چند از جهت مفهومی با هم و با ذات مغایرند. وی این نظریه را بر اساس اصولی فلسفی همچون ""معطی شیء فاقد شیء نمی شود"" و صرافت و بساطت ذات الهی مدلل می کند. علامه در پاسخ به این پرسش که چگونه این تفسیر از توحید صفاتی با قبول کثرت مفهومی صفات سازگار است، دو راه را پیموده است: الف) تبیین اعتباری بودن مفاهیم صفات؛ ب) نفی انتساب کثرت صفات به مقام ذات. با تحلیل بیش تر می توان نشان داد که این دو پاسخ در طول هم اند و تناقضی با یکدیگر ندارند. پاسخ نخست بر این مبنا است که چون مفاهیم صفات اعتباری است، کثرت مفهومی صفات لطمه ای به وحدت مصداقی صفات و ذات نمی زند. اما پاسخ دوم یک گام فراتر می نهد و مقام ذات الهی را از تقید مفهومی و مصداقی پیراسته می داند؛ هر چند کثرت مفهومی صفات بعد از مقام ذات تحقق می یابد اما ذات خداوند عین تمام صفات کمالی به نحو اعلی و اشرف است..
توحید صفاتی و ارتباط آن با وحدت مصداق و کثرت مفهوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقالهٔ حاضر، مسئلهٔ توحید صفاتی و ارتباط آن با وحدت مصداق و کثرت مفهوم است. در این مسئله، فرضیه عدم کاشفیت کثرت مفهوم از کثرت مصداق به ثبوت می رسد و فرضیهٔ رقیب؛ یعنی کاشفیت کثرت مفهوم از کثرت مصداق، ابطال می شود. هدف اصلی از طرح مسئله مزبور، تبیین نظریهٔ توحید صفاتی است. شیوهٔ تحقیق مقاله، تحلیل مفهومی و گزاره ای و روی آورد تحلیلی- منطقی است. مهم ترین نتایجی که این مقاله به آن ها دست یافته عبارتند از: 1. مفهوم واحد فقط از حیث معنایی خود و نه حیثیات دیگر از مصداق حکایت دارد؛ از این رو، صدق مفاهیم کثیر بر مصداق واحد، جایز است؛ 2. مصداق وجود، مجمع و منشأ انتزاع مفاهیم کثیر است؛ 3. صدق مفاهیم مغایر بر ذات واحد مغایرت در مصداق را جز در موارد اختلاف حیثی یا تغایر حقیقت مصداق، اقتضا ندارد؛ 4. از مصداق واحد بسیط حق تعالی، مفاهیم کثیر اوصاف انتزاع می شود.
اقتضاءات اصل توحید نظری در اندیشه سیاسی اسلامی؛ با تأکید بر دیدگاه کلامی و سیاسی آیت الله مصباح و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اصل «توحید»، اساسی ترین اصل نظام عقیدتی اسلام و «سیاست» نیز از اساسی ترین علوم عملی است که در نظام ارزشی اسلام وجود دارد. توحید به عنوان «مبدأ»، «جهت» و «مقصد» در همه مؤلفه های سیاسی اسلام، ظهور دارد، به طوری که می توان ادعا کرد مبانی و مسائل سیاست اسلامی از توابع و ملزومات قریب و بعید توحید می باشند.
این نوشتار، با روش توصیفی تحلیلی در پی این است تا با تحلیل اقتضاءات و استلزامات دو بُعد توحید ذاتی و صفاتی در سیاست اسلامی، ابعاد و زوایای توحیدی بودن نظریه سیاسی اسلام، که منشأ تمایز حقیقی نظام سیاسی اسلام با سایر نظام های سیاسی الحادی است، روشن نماید. همچنین نتایج حاصله از تحقیق حاضر، می تواند به مثابه پاسخی برای اصلاح نابسامانی های سیاست داخلی و خارجی اسلامی، بخصوص طرحی برای تحقق «وحدت گروی»، در عین کثرت سیاسی، در عرصه داخلی، وحدت امت اسلامی و حتی جامعه انسانی محسوب گردد.
مقایسه دیدگاه قاضی سعید قمی با علامه مجلسی درباره توحید ذاتی و صفاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توحید ذاتی و صفاتی از مهم ترین اقسام توحید به شمار می آیند. در این نوشتار، آراء و اندیشه های قاضی سعید قمی و علامه مجلسی درباره این مسئله مورد بررسی قرارگرفته است. این دو متفکر بزرگ، علاوه بر اینکه در معنای توحید ذاتی اختلافاتی دارند، مبانی و زیرساخت های وجود شناختی که توحید ذاتی را بر اساس آن اثبات کرده اند، نیز کاملاً متفاوت و بلکه متناقض است و نیز درباره توحید صفاتی اختلافاتی با یکدیگر دارند. یکی از مباحثی که با توحید صفاتی گره خورده، آموزه عینیت ذات و صفات است. علامه مجلسی از طرفداران و قاضی سعید از منکران آن است، البته او عینیت را در مرتبه الوهیت می پذیرد. پذیرش اصالت وجود و لوازم آن، علامه مجلسی را به جمع بین تشبیه و تنزیه سوق می دهد اما مخالفت قاضی سعید با این مبانی و اعتقاد او به تفکیک مراتب در وجود خداوند، باعث جانب داری او از نظریه تنزیه در مقام ذات و تشبیه در مقام صفات شده است.
مقایسه دو قاعده «بسیط الحقیقه» و«صرف الشیء» در اثبات مراتب توحید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله اثبات مراتب توحید( ذاتی، صفاتی و افعالی) نیست بلکه نقش دو قاعده صرف الشیء و بسیط الحقیقه بر اساس مبانی فلسفی خود یعنی اصالت وجود و اصالت ماهیت در اثبات مراتب توحید است.در این نوشتار سعی شده است به روش تحلیلی و استدلالی، تفاوت دو قاعده صرف الشیء و بسیط الحقیقه در اثبات مراتب توحید از دو منظر اصالت وجود و اصالت ماهیت مورد بررسی قرار گیرد. فرضیه این است که مراتب توحید بر اساس قاعده «صرف الشیء» در صورت باور به اصالت ماهیت قابل اثبات نیستند. با کمک قاعده بسیط الحقیقه، که ناظر به اصالت وجود و اطلاق وجودی حق تعالی است، علاوه بر صرافت وجود حق، می توان بساطت او را اثبات کرد و غبار کثرت وجودی ناشی از نگرش اصالت ماهوی و تباین حقایق را در ساحت توحید ذاتی، توحید صفاتی و افعالی زدود، و به اثبات وجود واحد حقیقی پرداخت. و نیزاثبات نمود که نه تنها صفات و کمالات ماسوای او بلکه همه افعال و آثار موجودات انتساب حقیقی بدو داشته و همگی مراتب و تجلیات آن وجود واحد می باشند.
بازپژوهی تفسیر توحید صفاتی در خطبه اول نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توحید صفاتی، بیان گر رابطه صفات ثبوتی حقیقی با ذات الهی است و در آن سه دیدگاه کلی مطرح می شود: زیادت صفات بر ذات (دیدگاه اشاعره)، نیابت ذات الهی از صفات (دیدگاه معتزله) و عینیت صفات با ذات الهی (دیدگاه امامیه). امیرالمؤمنین × در خطبه اول نهج البلاغه، کمال اخلاص را نفی صفات از ذات الهی می داند: « کمال الْإخْلاص له نفْی الصفات عنْه ». تفسیرهای متعددی در تبیین این روایت، عرضه شده که نوشتار حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، به تبیین و ارزیابی مهم ترین آنها پرداخته است. از رهگذر این جستار، مشخص می شود که در توحید صفاتی، تغایر مفهومی صفات با ذات الهی و اتحاد مصداقی صفات با ذات الهی مورد اتفاقند؛ چنان که صفات فعلی، سلبی و ثبوتی اضافی الهی نیز خارج از محل بحث و زاید بر ذات الهی اند و تنها صفات حقیقی داخل در محل بحثند. تعبیر «نفی صفات» در فرمایش امیرالمؤمنین × ، بیان گر دیدگاه عینیت صفات با ذات الهی است.
توحید صفاتی و بساطت ذات واجب تعالی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
301 - 313
حوزه های تخصصی:
حکما، به ویژه صدرالمتألهین، بر نظریه «تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات واجب تعالی» تأکید می کنند. این در حالی است که عرفا حمل صفات واجب را متأخر از مقام ذات دانسته و ذات واجب را مقام «لا اسم له و لا رسم له» می دانند. علامه طباطبایی در کتاب نهایه الحکمه قول به تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات واجب را پذیرفته است، در حالی که در تفسیر المیزان، مهرتابان و رسائل توحیدیه قائل به نفی کثرت مفهومی از مقام ذات و تأخر صفات واجب از مقام ذات گردیده است. ما در این مقاله نشان خواهیم داد که لازمه نظریه «تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات واجب تعالی» ترکیب واجب تعالی از وجود و عدم خواهد بود و نظر صحیح در این باب همان «نفی کثرت مفهومی صفات در مقام ذات، و تأخر صفات واجب از مقام ذات» است. و در انتها نیز با استفاده از حمل حقیقه و رقیقه و تمایز آن با حمل شایع، وجه جمعی برای سازگاری هر دو نظر علامه طباطبایی در نهایه الحکمه و تفسیر المیزان پیشنهاد خواهیم نمود.
معنای «نفی صفات» در آموزه های شیعی از دیدگاه سیداحمد کربلایی و سیدمحمدحسین طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی احادیث در منظومة روایی شیعه، آموزه نفی صفات را به عنوان کمال توحید و نظام توحید معرفی کرده اند. تفاسیر متعددی از این روایات شده است؛ از جمله صدرالمتألهین و شارحان وی کوشیده اند این روایات را بر نظریة عینیت مصداقی تطبیق دهند؛ اما برخی از عالمان شیعه چون سیداحمد کربلایی و سیدمحمدحسین طباطبائی بر آن اند که این روایات معنایی دقیق تر از نظریه عینیت را افاده می کنند. سیداحمد کربلایی در مکاتبات خود با شیخ محمدحسین اصفهانی و علامة طباطبائی در آثار متعددی با رویکردی عرفانی در این باره بحث کرده و با اقامه برهان عقلی و ژرف کاوی ادلة نقلی نظریه خود را مدلل ساخته اند. مقاله حاضر می کوشد پس از طبقه بندی و تحلیل تفاسیر گوناگون این روایات، به اثبات این مدعا همت گمارد که در میان آرای اندیشمندان مسلمان، تفسیر عرفانی روایات یادشده (به ویژه با تقریر علامه طباطبائی) با آموزه پیشوایان شیعه در تبیین رابطة ذات و صفات الهی هماهنگی بیشتری دارد.
نظریه ابن سینا درباره توحید صفاتی: وحدت مفهومی یا وحدت معنایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
67 - 86
حوزه های تخصصی:
یکی از اقسام توحید، توحید صفاتی است. بر اساس دیدگاه رایج منظور از توحید صفاتی آن است که همه صفات خدا و ذات او، گرچه به لحاظ مفاهیم باهم متغایرند لیکن به وجود واحدی موجودند؛ اما ابن سینا به وحدت صفات و ذات در وجود خارجی بسنده نکرده و آن ها را به لحاظ مفهوم نیز یکی می داند. این دیدگاه ابن سینا مستلزم ترادف لفظی صفات شناخته شده و مورد نقد قرار گرفته است. نگارنده بر آن است که در سخنان ابن سینا شواهد کافی وجود دارد که وحدت مفهومی ذات و صفات بطوری که مستلزم ترادف لفظی آنها باشد، مراد او نیست، بلکه منظور این است که صفاتی که بر خدا حمل می شوند، در هسته اصلی خود، یعنی موجودیّت و إنّیّت مشترکند و این هسته ی واحد ثبوتی، معنای آن صفات است. مراد ابن سینا از وحدت مفهومی همین وحدت معنایی است نه وحدت در تقرر مفهومی-ذهنی؛ زیرا اگر در هر صفتی افزون بر معنای ثبوتی إنّیّت و وجود، سلب خاص، اضافه خاص یا سلب و اضافه خاص باهم نهفته باشد، نمی توان گفت واژگان آن ها مترادف اند؛ پس نقد هایی که بر نظریه ابن سینا مطرح شده، نقدهای متقنی نیستند زیرا نظریه ابن سینا نه ترادف لفظی صفات است و نه مستلزم آن. در نتیجه وحدت معنایی که ابن سینا از آن سخن می گوید در نهایت به همان وحدت ذات و صفات در وجود خارجی برمیگردد و دیدگاه متفاوتی نیست.
نقش قاعده «بسیط الحقیقه» در اثبات توحید صفاتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
149 - 173
حوزه های تخصصی:
ذات الهی به دلیل وجوب وجود، دارای همه اوصاف کمالی است و هر صفتی که از کمالات وجودی به شمار آید، به صورت مطلق درباره خداوند صدق می کند. حال این پرسش مطرح می شود که رابطه این اوصاف کمالی با ذات الهی چیست؟ هدف از این مقاله تبیین توحید صفاتی بر اساس قاعده «بسیط الحقیقه» است. در تحقیق حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی، نقش قاعده بسیط الحقیقه در اثبات توحید صفاتی بررسی شده است. ملاصدرا بر اساس قاعده بسیط الحقیقه تمام صفات کمال را برای ذات خداوند به صورت عینیّت با ذات اثبات می کند. استدلال وی در اثبات عینیّت صفات الهی با وجود خداوند از راه بساطت وجود واجب و تنزه از انواع ترکیب ماهوی است؛ همچنین بر اساس این قاعده، واجب تعالی دارای تمام صفات کمالی به نحو اتم و اقوی است. ملاصدرا در بحث از رابطه صفات واجب تعالی با ذات، قول به تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی را پذیرفته است. تبیین نحوه اتصاف ذات الهی به صفات فعل و جمع میان تشبیه و تنزیه، از دیگر نتایج قاعده «بسیط الحقیقه» در موضوع توحید صفاتی است.
رویکرد عقلانی - فلسفی به توحید در سخنان امام سجاد(ع)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مبانی نظری توحید ذاتی و صفاتی با روش فلسفه صدرایی در فرمایشات امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه و سایر آثار ایشان است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که دعاهای صحیفه سجادیه می تواند آینه حق نمایی باشد تا دوست داران معرفت ناب، باورها و اندیشه های خود را با آن محک زده و عیار درستی آن را معلوم کنند. اگرچه اطلاق نام فیلسوف بر معصومین(ع) نشاید، ولی به دلیل بهره مندی از عقل پاک وحیانی، عقلانیت دینی را برتر از عقل فیلسوفانه و به بهترین وجه بیان نموده اند. عقل فلسفی محض، عقل بشری بوده، در حالی که عقل انسان کامل، عقل وحیانی و الهی است؛ به همین دلیل از قداست و نزاهت ویژه ای برخوردار می باشد که جایگزینی در میان عقول بشری ندارد. امام سجاد(ع) با عقل فطری، با زبانی رسا و دور از پیچیدگی معارف را به مخاطبش ارائه می دهد.
تطوّر توحید ذاتی در فلسفه اسلامی و عرفان نظری با رویکرد تحلیلی - تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایه و اساس همه اصول و فروع آموزه های دینی اصل توحید است. در مورد حقیقت توحید آراء متعددی بیان شده است. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی - تطبیقی در صدد دست-یابی به فهم صحیح مسأله توحید با همه مراتب آن در عالم هستی است. از این رو اولاً و بالذات به تحلیل توحید ذاتی در فلسفه اسلامی أعم از مشایی و صدرایی و عرفان نظری و تطبیق آنها با یکدیگر، و ثانیاً به تبیین توحید صفاتی و افعالی پرداخته شده است. از نتایج این پژوهش آن است که واقعیت و حقیقت یک چیز است و تفاوت فلسفه و عرفان، در فهم واقعیت هستی است. در فلسفه اسلامی، أعم از مشایی و صدرایی، إسناد وجود به ماسوی الله را حقیقی دانسته و معتقد به توحید واجب الوجود در رأس سلسله علل و وجود بوده و اینکه خداوند در عین بساطت، دارای همه کمالات وجودی به نحو أعلی و أتم است. در تبیین توحید افعالی، فلسفه مشایی راه کار علیّت طولی، و فلسفه صدرایی، معدّ بودن موجودات را مطرح می نمایند؛ اما عرفاً معتقد به توحید موجود هستند و اینکه موجود حقیقی یک چیز بوده و آن ذات حق تبارک وتعالی است، ضمن اینکه إسناد هستی به سایر اشیاء مجاز است و آنچه فلاسفه، توحید می نامند، تعیّنی از تعیّنات آن حقیقتی است که موضوع عرفان نظری است. همه أشیاء، مظاهر اسماء و صفات حق بوده و فاعلیت آنها در واقع مرآت و شئون فاعلیت خدای سبحان است.
ادله وحدت محور اصالت وجود و ارزیابی شبهه دور و مصادره به مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصالت وجود از محوری ترین اصول هستی شناخت در حکمت متعالیه و عرفان نظری است. مخالفان و معارضان در رویارویی با وحدت وجود طرق گوناگونی را پیموده اند. معارضه با اصول زیربنایی به نظر آنان کارسازترین گزیر بوده و اصالت وجود از این رهگذر تأمین کننده اغراض آنان است. حکیم سبزواری چهار دلیل بر اصالت وجود بر محور وحدت گرایی در هستی شناسی اقامه کرده، که از سوی آن مخالفان، با اتهام دور و مصادره به مطلوب مخدوش انگاشته شده است. برخی از دانش پژوهان نیز به حمایت از این شبهه برخاسته و اتهامات معارضان را تام پنداشته اند. منشأ بروز این شبهه به شمار آوردن این ادله، در تراز ادله مستقیم بوده است. شارحان و مدرسان حکمت متعالیه این ادله را با توجه به اعمال روش خلف در آنها، تام دانسته اند. تأمل و دقت کافی در صورت منطقی و محتوای استدلال ها، نشان می دهد این ادله مستحکم و متین است و مفاد آنها وافی به مقصود بوده و شبهه دور و مصادره به مطلوب هرگز روایی ندارد.
تحلیل و بررسی رابطه ذات و اوصاف حق تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
65 - 85
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر تحلیل و بررسی رابطه ذات و صفات حق تعالی است. در این نوشتار، فرضیه عینیت مصداقی صفات و ذات حق تعالی به ثبوت میرسد و فرضیه های رقیب یعنی فرضیههای سلبی، نیابت، حال و زیادت صفات بر ذات، ابطال می شوند. هدف اصلی طرح مسئله، نقد نظریات در بحث رابطه ذات و صفات باریتعالی و تبیین نظریه توحید صفاتی است. روش انجام تحقیق، توصیفی، تحلیلی و انتقادی است. مهم ترین نتایجی که این مقاله به آنها دست یافته است، عبارت اند از بطلان نظریه سلبی صفات، بطلان نظریه نیابت(تعطیل ونفی)، بطلان نظریه حال، بطلان نظریه زیادت صفات برذات، تبیین نظریه عینیت مصداقی صفات و ذات و تبیین نظریه توحید صفاتی که بر نظریه عینیت مصداقی صفات و ذات، منطبق است.
نقد و بررسی دو موضع نفی و اثبات در توحید صفاتی و رفع تعارض از آن ها در نظام کلامی شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۰
۴۴-۲۷
مسأله صفات خدا و کیفیت اتصاف ذات الهی به آنها از مسائل اساسی معرفتی در باب مبدأ شناسی است. ابو علی جبائی معتزلی معتقد است ذات خدا، نائب مناب صفات خدا است، زیرا انکار اوصاف الهی به دلیل اتقان صنعش جایز نیست ولی چون واقعیت صفت، قیام به غیر است نه عینیّت، این قول صحیح نیست؛ چون سر از نفی مطلق در می آورد و برخی همچون اشاعره و معتزله به ترتیب قائل به زیادت قدیم یا زیادت حدوثی شده و به اثبات صفات رأی داده اند؛ زیرا اصولاً ذات خدا را نباید خالی از کمالات وجودی دانست. این دو قول نیز صحیح نمی باشد زیرا تعدد قدما یا نیاز، لازم می آید. در این میان شیعه علاوه بر اثبات صفات، به نفی صفات زاید و حدوثی نیز پرداخته که این مقاله در صدد است به صورت توصیفی و تحلیلی و به روش کتابخانه ای نشان دهد نه تنها تعارضی در بین نیست بلکه بهترین نظریه می باشد.
رابطه ذات و صفات الهی ازنظر خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۱
۴۴-۲۹
یکی از مسائل مهم و چالشی در باب صفات الهی، مسئله رابطه وجودی ذات و صفات الهی و کیفیت اتصاف ذات به صفات کمال است. خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجریدالاعتقاد از نظریه «عینیت ذات و صفات کمالی خداوند» دفاع کرده و آن را بر ویژگی واجب الوجود بودن خدا استوار ساخته است. اینک این پرسش مطرح است که چگونه می توان فقط با اتکا بر وجوب وجود، نظریه عینیت صفات و ذات الهی را مدلَّل کرد. فرضیه مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، آن است که خواجه، مفهوم «وجوب وجود» را عنوانی شامل برای برخی از مبانی وجودشناختی و الهیاتی خود قرار داده تا نظریه عینیت را مدلل کند. عمده مبانی وجودشناختی او در این مبحث، عبارت است از اشتراک مفهوم، اصالت و تشکیک وجود. همچنین بهره گیری او از برخی اصول الهیاتی مانند «عینیت وجوب ذاتی با وجود حق تعالی» «وحدت واجب بالذات» «بساطت حقیقت واجب بالذات» و «استغنای واجب بالذات» که برای استدلال کامل تر نظریه عینیت، مدد می رساند.
چگونگی تقرر صفات خداوند در ذات او،از دیدگاه قیصری و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
115 - 130
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی شده با روش تحلیلی توصیفی، ابتدا منظور از عینیت صفات با ذات حق همراه با دلایل، بعد عینیت صفات با ذات حق از نظر قیصریبررسی شود و تفاوت قیصری در این مورد با دیگر عرفا بیان گردد و بعد از آن عینیت صفات با ذات از نظر ملاصدرا و تفاوت و اشتراک آن با عرفا از جمله قیصری بررسی شود.قیصری به عینیت صفات و ذات هم در مقام ذات و هم در صقع ربوبی قائل است. تعین اول عرفای دیگر در نزد قیصری همان مقام واحدیت دیگر عرفا است و مقام احدیت همان مقام ذات حق است. صفات در مقام ذات به صورت اطلاقی وحدت دارند که این وحدت به صورت حیثیت اندماجی در نظر گرفته می شود در مقابل در صقع ربوبی که تجلی مقام ذات است وحدت به نحو حیثیت شأنی که به صورت اضافه اشراقی است، می باشد نه اضافه مقولی از جنس ماهیت تا تکثر در ذات به وجود آید.فهم این مسأله را می توان به کمک دستگاه فلسفی ملاصدرا در مورد معقولات ثانی فلسفی کمک گرفت که تکثر معقولات به تکثر متن نمی انجاند. در این دستگاه فلسفی رابطه ذات با صفاتش مانند رابطه وجود با ماهیت است که وجود تقدم بالحقیقه نسبت به ماهیت، و ماهیت تأخر بالمجاز نسبت به وجود دارد. به عبارت دیگر صفات و شئون حق در مقام فهم تأخر رتبی نسبت به حق تعالی دارند.