فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
194 - 205
حوزههای تخصصی:
اخت لال های روان تن ی به نش انه ه ای بدنی ناشی از علل روانشناختی اشاره دارد. با توجه به افزایش شیوع علایم روان تنی در سنین کودکی و نوجوانی، بررسی عوامل زیربنایی این مسئله از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف مطالعه حاضر تبیین نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجیگری کیفیت رابطه والد-فرزند می باشد. در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 120 نفر از والدین دارای فرزند با حداقل یک اختلال روان تنی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو، سبک حل تعارض رحیم، رابطه والد-کودک پیانتا و شکایات روان تنی تاکاتا و ساکاتا را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و smartPLS تحلیل شد. طبق نتایج پژوهش ناگویی هیجانی ،سبک حل تعارض والدین و کیفیت رابطه والد کودک به طور مستقیم رابطه ی معناداری با تظاهرات روان تنی فرزندان دارد. همچنین ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین به طور غیر مستقیم و با میانجی گری کیفیت رابطه والد-فرزند با تظاهرات روان تنی فرزندان دارای رابطه معنی دار می باشد(50/0>P). مدل ساختاری نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجیگری کیفیت رابطه والد-فرزند دارای برازش بود و نقش میانجی در مدل تایید شد. به طور کلی محیط خانواده و ویژگی های والدین ازجمله ناگویی هیجانی، نحوه حل تعارضات و کیفیت رابطه والد-کودک در تظاهرات روان تنی فرزندان نقش دارد.
تجربه زیسته نوجوانان تک فرزند در تعاملات بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
225 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضرشناسایی تجربه ی زیسته ی نوجوانان تک فرزند بود. این پژوهش کیفی به شیوه ی پدیدارشناسی با نمونه گیری هدفمند از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر نوجوانان تک فرزند ساکن تهران بودند. فرایند مصاحبه ها تا زمان به اشباع رسیدن داده ها ادامه پیدا کرد و در نهایت با ۱۴ شرکت کننده به اشباع رسید. روش انتخاب شده برای تحلیل داده های به دست آمده، روش هفت مرحله ای کلایزی بود. یافته های حاصل از پژوهش حاضر چهار طبقه ی اصلی ادراک نسبت به خود، تعاملات بین فردی در خانواده، تعاملات بین فردی با دوستان و تعاملات بین فردی در مدرسه را ارائه داد. همچنین 8 زیر طبقه در این پژوهش وجود دارد که 55 سازه ی مفهومی از دیگر یافته های حاصل از این پژوهش را نشان می دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اگرچه تک فرزندی دوره ای است که می تواند برای افراد و به طور خاص نوجوانان مزایایی را به همراه داشته باشد اما درعمل نوجوانان تک فرزند با چالش ها و مسائل متعددی روبرو بوده اند. به نظر می رسد متخصصین سلامت روان با بهره گیری از نتایج این پژوهش می توانند به درک عمیق تر و بهتری از نوجوانان تک فرزند دست پیدا کنند.
رابطه بین بد رفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیم شده افراد مبتلا به اختلال دوقطبی: نقش واسطه ای فرایندهای شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درحالیکه شواهد رو به رشدی از رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده حمایت میکنند، اما توجه اندکی به عوامل واسطهای آن شده است. ازاینرو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای فرایندهای شناختی در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بود. مواد و روشها: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی در سال 1402-1403 بود که از این میان 200 نفر به شیوه در دسترس بهعنوان نمونه پژوهش گزینش شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل مقیاس شدت پرخوری (گورمالی و همکاران، 1982)، سیاهه خود آسیبی تعمدی و آگاهانه (گراتز، 2001)، آزمون غربالگری اختلال مصرف الکل (ساندرز و همکاران، 1989)، پرسشنامه آسیب دوره کودکی (برنستاین و همکاران، ۲۰۰۳)، پرسشنامه تواناییهای شناختی (نجاتی، 1392)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (کافمن و همکاران، 2016)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و مقیاس سطوح خود انتقادی (تامپسون و زاروف، 2004) بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای اس.پی. اس.اس و لیزرل و همچنین روشهای همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد فرایندهای شناختی (توانایی شناختی، خود انتقادی، اجتناب تجربهای و دشواری در تنظیم هیجان) در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده (نوشیدن الکل، پرخوری و خودزنی غیرخودکشی) افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نقش واسطهای دارند (96/0 =CFI، 95/0 =NNFI، 96/0 =IFI، 92/0 =GFI، 072/0 =RMSEA). نتیجهگیری: افراد مبتلا به اختلال دوقطبی با تجربه بدرفتارهای دوره کودکی بهواسطه فرایندهای شناختی، رفتارهای بد تنظیمشده را تجربه میکنند؛ ازاینرو مداخلههای بالینی مرتبط با فرایندهای شناختی میتواند نقش مهمی در پیشگیری از رفتارهای بد تنظیمشده در این گروه داشته باشد.
رابطۀ بین آسیب دوران کودکی و صمیمیت عاطفی: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
349 - 364
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای حرمت خود در رابطۀ بین آسیبهای دوران کودکی و صمیمیت عاطفی انجام شد. جامعۀ آماری دانشجویان روانشناسی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 1401-1400 بود. 300 دانشجوی متأهل با استفاده از روش نمونهبرداری در دسترس به عنوان گروه نمونة پژوهش انتخاب شدند و به سیاهۀ ارزیابی شخصی صمیمیت در روابط (شافر و السون، 1981)، پرسشنامۀ آسیب دوران کودکی (برنشتاین و دیگران، 2003) و مقیاس حرمت خود کلی در سیاهۀ چندبعدی حرمت خود (اُبراین و اپستاین، 1980) پاسخ دادند. تحلیل دادهها نشان داد بین تمامی متغیرهای پژوهش همبستگی معنادار وجود دارد و حرمت خود در رابطۀ بین آسیب دوران کودکی با صمیمت عاطفی نقش واسطهای دارد؛ 20 درصد از واريانس حرمت خود از طریق آسیب دوران کودکی و 14 درصد از واریانس صمیمیت عاطفی از طریق حرمت خود تبیین شد. درمجموع یافتههای این پژوهش نشان داد تجارب آسیبزای دوران کودکی بهواسطة کاهش سطح حرمت خود موانعی در راه برقراری و حفظ روابط صمیمانه با شریک عاطفی در بزرگسالی ایجاد میکند.
پیش بینی تاب آوری روان شناختی بر اساس بهزیستی معنوی و شفقت خود در همسران شهدای دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
67 - 89
حوزههای تخصصی:
شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر مشکلات روانشناختی همسران شهدا می تواند در قالب برنامه های پیشگیری و درمانی مرتبط با این نوع مشکلات به کار بسته شود. این پژوهش با هدف پیش بینی تاب آوری روان شناختی براساس بهزیستی معنوی و شفقت خود در همسران شهدای دفاع مقدس انجام شد. پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. تعداد 140 نفر از همسران شاهد استان البرز در سال 1399 با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شده و به پرسشنامه های شفقت خود، بهزیستی معنوی و سرمایه روان شناختی پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تحلیل شد. نتایج نشان داد بین تاب آوری و بهزیستی معنوی و مؤلفه های آن شامل ارتباط با خود، ارتباط با خدا، ارتباط با طبیعت و ارتباط با دیگران رابطه مثبت معناداری وجود دارد( 1/0 >p). همچنین رابطه تاب آوری و شفقت به خود و هر یک از مؤلفه های آن شامل مهربانی با خود، دوری از قضاوت، اشتراکات انسانی، پرهیز از انزوا، ذهن آگاهی و همانندسازی افراطی معنادار بود( 1/0 >p). تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای پیش بین با یگدیگر توان تبیین واریانس نمره تاب آوری را در همسران شهدای دفاع مقدس دارند. براساس یافته های فوق می توان گفت سطوح پایین متغیرهای شفقت به خود و بهزیستی معنوی می توانند سطح پایین تاب آوری در همسران شاهد را پیش بینی و سبب بروز مشکلات روانشناختی و کاهش سلامت روان این افراد شود؛ لذا شناسایی عوامل فوق می تواند در برنامه ها ی ارتقاء سلامت روان و مداخلات درمانی مناسب این گروه موردتوجه قرار گیرد.
رابطه باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری: نقش واسطه ای خودتنظیمی در تمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
225 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل عوامل تعیین کننده اهمال کاری تصمیم گیری در بین دانشجویان و ارزیابی یک مدل معادلات ساختاری، که در آن خودتنظیمی در تمرکز رابطه بین باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری را واسطه گری می کرد، انجام شد. بر اساس فرمول کوکران، ۳۹۱ دانشجو از سه دوره تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در دانشگاه یزد مشغول به تحصیل بودند، با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری (فرنی و همکاران، ۲۰۰۹)، مقیاس اهمال کاری پرسشنامه تصمیم گیری ملبورن (مان و همکاران، ۱۹۹۷) و مقیاس خودتنظیمی در تمرکز پرسشنامه راهبردهای یادگیری و مطالعه (واینستین و پالمر، ۲۰۰۲) را، تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد و مدل فرضی تاحدزیادی تأیید گردید. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند که: باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری، بر خودتنظیمی در تمرکز تأثیر منفی دارند. هم چنین خودتنظیمی در تمرکز، در رابطه بین باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری، نقش واسطه ای ایفا می کند. این یافته ها، مبنایی برای بررسی اهمال کاری تصمیم گیری، به عنوان مانعی برای موفقیت تحصیلی فراهم کرده و بر نقش حیاتی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، در پیش بینی تمایل به تأخیر در موقعیت های تصمیم گیری، تأکید داشتند.
مقایسه زوج درمانی رفتاری تلفیقی و زوج درمانی گاتمن بر سرخوردگی زناشویی زنان با همسر درگیر اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۳۸-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مقایسه زوج درمانی رفتاری تلفیقی و زوج درمانی گاتمن بر سرخوردگی زناشویی زنان با همسر درگیر اعتیاد انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان با همسر درگیر اعتیاد مراجعه کننده به بهزیستی شهر اهواز در سال 1401 بود. درنهایت با استفاده از نمونه گیری هدفمند 45 نفر واجد شرایط ورود به پژوهش بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارش شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس سرخوردگی زناشویی (CBM، پاینز، 1996) بود. بر روی گروه های آزمایش مداخلات زوج درمانی رفتاری تلفیقی و زوج درمانی گاتمن به صورت 10 جلسه 90 دقیقه ای به شیوه گروهی و هفتگی اجرا شد. داده ها با استفاده از واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که زوج درمانی رفتاری تلفیقی و زوج درمانی گاتمن در مقایسه با گروه کنترل موجب کاهش سرخوردگی زناشویی شده است (001/0> p) و این تأثیر در مرحله پیگیری تداوم داشته است. همچنین این میزان اثربخشی زوج درمانی رفتاری تلفیقی و زوج درمانی گاتمن بر سرخوردگی زناشویی از نظر آماری تفاوت معنادار وجود نداشت (001/0< P). بر این اساس بکارگیری هر دو رویکرد درمانی بر بهبود سرخوردگی زناشویی زنان با همسر درگیر اعتیاد اثرگذار خواهد بود.
بررسی رابطه رضامندی زوجیت والدین و محبوبیت ایشان در خانواده با احساس خود ارزشمندی و نشاط معنوی فرزند شاغل در مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: خودارزشمندی پایین در دوران نوجوانی طیفی از مشکلات عاطفی و رفتاری را پیش بینی می کند. به این ترتیب، شناسایی منابع بالقوه تأثیرگذار بر خودارزشمندی نوجوانان مهم است. هدف: هدف پژوهش حاضر الگوی ساختاری بررسی رابطه رضامندی زوجیت والدین و محبوبیت ایشان در خانواده با احساس خود ارزشمندی و نشاط معنوی فرزندان شاغل در مدارس استعدادهای درخشان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان استعدادهای درخشان شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 320 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های رضامندی زوجیت افروز (1395)، محبوبت والدین (افروز، 1391)، خودارزشمندی (کروگر و همکاران، 2003) و نشاط معنوی (افروز، 1393) پاسخ دادند. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از ویراست 24 نرم افزار AMOS و نسخه 27 SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین ابعاد رضامندی زوجیت و محبوبیت والدین با ابعاد نشاط معنوی و خودارزشمندی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت (05/0 ≥P). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 38 درصد از واریانس نشاط معنوی توسط رضامندی زوجیت و محبوبیت والدینی تبیین می شود. همچنین 80 درصد از واریانس خودارزشمندی توسط رضامندی زوجیت، محبوبیت والدینی و نشاط معنوی تبیین می شود. به عبارت دیگر رضامندی زوجیت و محبوبیت والدینی به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق نشاط معنوی بر خودارزشمندی دانش آموزان اثر مثبت دارند. نتیجه گیری: رضامندی زوجیت و محبت والدین با خودارزشمندی بالاتر نوجوانان مرتبط است. داده ها مقطعی بودند، بنابراین جهت تأثیرات را نمی توان تأیید کرد، اما یافته ها از این ایده حمایت می کنند که رضامندی زوجیت و محبوبیت والدین نزد فرزندان باعث افزایش نشاط و خودارزشمندی نوجوان می شود
Comparison of the Effectiveness of Assertiveness Training and Logotherapy on Cognitive Emotional Regulation and Psychological Well-Being in Mothers of Children with Autism Spectrum Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present research aimed to compare the effectiveness of assertiveness training and Logotherapy on cognitive emotional regulation and psychological well-being in mothers of children with autism spectrum disorders. Methods: The research design was a quasi-experimental pre-test post-test with a control group. The study population included all mothers of children with autism spectrum disorders in Tehran during the years 2022-2023. Sixty eligible individuals were randomly sampled into three groups: Experimental Group 1, Experimental Group 2, and a Control Group. The research variables were measured using the Gratz and Roemer (2004) Emotion Regulation Questionnaire and the Ryff (1989) Psychological Well-being Scale. Experimental Groups 1 and 2 received eight 2-hour sessions of Logotherapy and assertiveness training respectively, while the control group received no intervention during this period. Data analysis was conducted using SPSS software. Findings: The results indicated that there was a significant difference in the effectiveness of assertiveness training and Logotherapy on cognitive emotional regulation among mothers of children with autism spectrum disorder (p = 0.05). There was also a significant difference in the effectiveness of assertiveness training and Logotherapy on the psychological well-being of these mothers (p = 0.05). Conclusion: Therefore, it can be concluded that both assertiveness training and Logotherapy enhance cognitive emotional regulation, with Logotherapy being a more effective method for increasing psychological well-being compared to assertiveness training.
رابطه صمیمیت و رضایت زناشویی با بخشودگی زناشویی زوجین شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
رابطه زناشویی، زیربنای روابط خانوادگی و تربیت نسل های آینده است و به عنوان اساسی ترین رابطه انسانی تلقی می شود، استحکام و بهبود آن همواره از اهمیت و توجه والایی برخوردار است؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه صمیمیت و رضایت زناشویی با بخشودگی زناشویی زوجین شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1401-1400 بود. نمونه موردنظر در پژوهش حاضر مطابق با فرمول کوکران 269 نفر با روش نمونه گیری در دسترس از مراکز مشاوره انتخاب شدند و به پرسشنامه های صمیمیت، رضایت زناشویی و بخشودگی زناشویی پاسخ دادند. نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین صمیمیت و رضایت زناشویی با بخشودگی زناشویی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت هرچقدر میزان صمیمیت و رضایت زناشویی بالاتر باشد میزان بخشودگی زناشویی زوجین نیز بالاتر خواهد بود. بنابراین با توجه به اهمیت و نقش صمیمیت زناشویی و رضایت زناشویی در زندگی زناشویی می توان بخشودگی زناشویی را تبیین نمود.
افکار خودکشی در دانش آموزان و نقش تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در تبیین آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی به عنوان یک دوره حیاتی برای تشخیص زود هنگام و مداخله برای پیشگیری از رفتار خودکشی در نظر گرفته میشود، بنابراین سببشناسی عوامل موثر برای خودکشی ضروری است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در پیشبینی افکار خودکشی دانشآموزان انجام شد. مواد و روشها: نوع مطالعه توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوم ناحیه یک شهر اردبیل در سال 1403-1402 بودند (350 نفر) که از طریق جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تکانشگری بارت و همکاران (1995)، مقیاس صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) و پرسشنامه حساسیت اضطرابی رایس و پترسون (1986) و مقیاس افکار خودکشی بک (1991) بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان در نرمافزار اسپیاساس نسخه 18 تحلیل شدند. یافتهها: طبق نتایج بین تکانشگری 69/0، صفات تاریک شخصیت (ماکیاولگرایی 55/0، خودشیفتگی 57/0و سایکوپاتی 50/0)، حمایت اجتماعی ادراک شده 36/0- و حساسیت اضطرابی 69/0 با افکار خودکشی در دانشآموزان پسر رابطه آماری و معناداری مشاهده شد. همچنین با استفاده از رگرسیون چندگانه 64/0 افکار خودکشی دانشآموزان پسر توسط متغیرهای تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی تبیین گردید. نتیجهگیری: با توجه به تأثیرگذاری تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در افکار خودکشی دانشآموزان پیشنهاد میشود که روانشناسان و متخصصان برای کاهش افکار خودکشی دانشآموزان به نقش این متغیّرها توجه بیشتری کنند
یافتاری داده بنیاد از ابعاد و مؤلفه های حکمرانی در نظام های آموزشی در اندیشه منظوم حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حکمرانی در نظام های آموزشی همچون چتری بر کلیه ارکان و اجزاء دستگاه تعلیم و تربیت سایه افکنده است و شناخت ابعاد و مؤلفه های حکمرانی بویژه از منظر اندیشمندان عرصه حکمرانی، الگویی نظام مند و مجرب را پیش روی سیاستگذاران تربیتی و آموزشی خواهد گشود. از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های حکمرانی در نظام های آموزشی در منظومه فکری حضرت آیت الله خامنه ای که بیش از سه دهه در بالاترین سطوح حکمرانی و در چارچوب اندیشه اسلامی نقش آفرین بوده است، انجام شده است. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش «نظریه پردازی داده بنیاد» و با بهره گیری از نرم افزار تحلیل کیفی Atlas.ti و اعتباریابی دوگانه با استفاده از ارزیاب موازی با محاسبه ضریب کاپای 0.94 و اخذ نظر خبرگان و صاحب نظران موضوعی انجام شده است. یافته ها: نتایج کد گذاری سه مرحله ای بر روی 2424 سند شناسایی شده که جملگی منتسب به معظم له بوده و 273 سند انتخابی و 1381 گزاره، از رویش 3 بُعد و 13 مؤلفه حکایت دارد. بُعد «ماهیت حکمرانی» شامل مؤلفه های «مردم پایه، استقلال طلب، آرمان گرایی واقع بین، عدالت محور» و بُعد «قلمرو حکمرانی» شامل مؤلفه های «اسناد و نظامات، ارکان تعلیم و تربیت، حکمرانی بیرونی» و بُعد «ویژگی های حکمرانی» شامل مؤلفه های «انعطاف پذیری، فسادستیزی، قانون مداری، پاسخگویی، وحدت و یکپارچگی، همکاری و هم افزایی». نتیجه گیری: حکمرانی در نظام های آموزشی در هندسه فکری حضرت آیت الله خامنه ای بر الگویی منسجم و برخاسته از مبانی اندیشه اسلامی ابتناء یافته است که پژوهش حاضر گوشه ای از این انسجام فکری را احصاء و ارائه نموده است. واژگان کلیدی: حکمرانی، نظریه پردازی داده بنیاد، نظام های آموزشی، حضرت آیت الله خامنه ای
نقش میانجی تاب آوری در رابطه راهبردهای تنظیم هیجان با میزان استفاده آموزگاران زن از شبکه های اجتماعی
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
60 - 72
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه راهبردهای تنظیم هیجان با میزان استفاده آموزگاران زن از شبکه های اجتماعی انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را آموزگاران زن شهرستان چابهار در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل می دادند. تعداد 200 نفر از این افراد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه استفاده از شبکه های اجتماعی، پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) و مقیاس تاب آوری کانور و دیویدسون (CD‐RISC) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد که ارتباط منفی و معنی داری بین ارزیابی مجدد و تاب آوری با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی وجود دارد (0.01>P). مدل مسیر نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود و تاب آوری نقش میانجی در رابطه بین راهبردهای تنطیم هیجان با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی داشت. براساس یافته های به دست آمده لازم است با آموزش های مناسب، به بهبود تنظیم هیجان و تاب آوری در معلمان پرداخت تا پیامدهای مثبتی در میزان استفاده از شبکه های اجتماعی آنان داشته باشد.
سنجش خطر تصادفات: نقش خودکارآمدی در رانندگی و عوامل جمعیت شناختی در امنیت تردد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی احتمال بروز تصادفات رانندگی بر حسب جنسیت، سن، تحصیلات، سابقه رانندگی و خودکارآمدی رانندگان انجام شد. در یک طرح همبستگی، تعداد 200 نفر از افراد مراجعه کننده به یکی از مراکز تعویض پلاک خودرو شهر مشهد در بازه زمانی دو هفته ای طی بهمن 1402 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس خودکارآمدی رانندگی آدلاید (ADSES) و پرسشنامه شاخص های جمعیت شناختی صورت گرفت. نتایج تحلیل لوجستیک نشان داد که بین جنسیت، سابقه رانندگی و خودکارآمدی رانندگی با احتمال تصادف رانندگی رابطه معناداری وجود دارد (0.05>P). سایر نتایج گویای آن بود که احتمال تصادف رانندگی در زنان 78 درصد بیشتر از مردان است. علاوه بر آن افزایش سابقه رانندگی به میزان 19 درصد و افزایش خودکارآمدی رانندگی به میزان 18 درصد احتمال تصادف رانندگی را کاهش می دهند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که جنسیت، سابقه رانندگی و خودکارآمدی رانندگی در پیش بینی احتمال تصادفات رانندگی موثر هستند.
پیش بینی فکر خودکشی براساس تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری تعلق پذیری خنثی در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
129-173
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودکشی پدیده اجتماعی مهمی است که می تواند سلامت روانی جامعه را به خطر بیندازد. به عبارت دیگر، میزان خودکشی و اقدام به خودکشی را می توان از مهم ترین شاخصهای بهداشت روانی افراد در یک جامعه به حساب آورد. این پژوهش با هدف بررسی، پیش بینی فکر خودکشی بر اساس تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری تعلق پذیری خنثی در نوجوانان انجام شد. روش: روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. برای انجام پژوهش حاضر، تعداد 230 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های موردنیاز این پژوهش از سه پرسش نامه افکار خودکشی بک، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ و پرسش نامه نیازهای بین فردی استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها، فرضیه ها و مدل پیشنهادی پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد تنظیم مثبت و منفی هیجان به ترتیب تأثیر منفی و مثبت بر تعلق پذیری خنثی دارند و همچنین تعلق پذیری خنثی بر فکر خودکشی تأثیر مثبت دارد. شاخصهای ارزیابی کلیت مدل در دامنه ای مطلوب است. بحث: با وجود اینکه تنظیم منفی هیجان و تنظیم مثبت هیجان به صورت مستقیم قادر به پیش بینی فکر خودکشی نبودند اما به صورت غیرمستقیم و با میانجی گری تعلق پذیری خنثی پیش بینی کننده فکر خودکشی بودند. ازاین رو، متغیر تعلق پذیری خنثی در رابطه بین تنظیم مثبت هیجان، تنظیم منفی هیجان و فکر خودکشی دانش آموزان نقش واسطه ای دارد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر در اثربخش بودن آموزش مهارتی با استفاده از روش های دلفی فازی و بهترین - بدترین فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
7 - 39
حوزههای تخصصی:
شاخص ها و معیار های زیادی در اثربخش بودن آموزش مهارتی وجود دارد تا فرد آموزش دیده بتواند بعد از آموزش وارد بازار کار شود.این شاخص ها و زیرشاخص ها باید جنبه عملیاتی داشته باشند و برای اساس روش های نوین وزن دهی و رتبه بندی شوند هدف این پژوهش شناسایی، وزن دهی و رتبه بندی این معیار ها است تا بتوان در تدوین و ارزیابی مدل های آموزش مهارتی استفاده شود. جامعه آماری پژوهش 7 نفر از مدیران و متصدیان شرکت های صنعتی، مدیران مدارس آموزش مهارتی و افراد خبره در حوزه تدوین دروس آموزشی فنی هستند که ابتدا با مرور پژوهش های و مصاحبه با خبرگان به شناسایی شاخص ها و معیار های پژوهش پرداخته شده است. سپس با روش دلفی فازی ۵ شاخص اصلی و ۱۲ زیر شاخص مورد تأیید قرار گرفته است. در انتها با روش بهترین - بدترین فازی رتبه بندی شاخص ها و زیر شاخص ها نشان داده شده است که معیار هم راستایی آموزش با وضعیت اشتغال مهم ترین شاخص اصلی و معیار مشارکت صاحبان مشاغل در برنامه ریزی درسی مهم ترین زیر شاخص در اثربخش بودن آموزش مهارتی به دست آمده است.
اثربخشی تحریک فراجمجه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tDCS)بر حافظه شنیداری و اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
47 - 59
حوزههای تخصصی:
اختلال یادگیری با عوامل تنش زای متعدد جسمی و روانی همراه است که بر کیفیت زندگی دانش آموزان تأثیر می-گذارد؛ از میان این عوامل می توان به کاهش حافظه شنیداری و اضطراب اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی بر حافظه شنیداری و اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری هست. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل هست. تعداد 30 دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. پیش آزمون از هر دو گرفته شد و سپس مداخله فقط بر روی گروه آزمایش در 10جلسه 2 ساعته انجام شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. سپس توسط هر دوگروه همان پرسشنامه ها به صورت پس آزمون تکمیل گردید. ابزار گردآوری داده ها خرده مقیاس حافظه شنیداری وکسلر و اضطراب اسپنس بود. جهت تحلیل نمرات از نرم افزار SPSS-24 و تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی بربهبود حافظه شنیداری وکاهش اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری موثر است. از نتایج این پژوهش می توان در مراکز مشاوره، روانشناسی و توانبخشی استفاده کرد.
Effectiveness of Acceptance and Commitment-Based Couple Therapy on Communication Patterns and Marital Infidelity in Married Individuals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the effectiveness of Acceptance and Commitment-Based Couple Therapy (ACT) on communication patterns and marital infidelity among married individuals in Yazd. Methods: The research method was quasi-experimental. The population consisted of all married individuals attending psychological counseling and service centers in Meybod. Using questionnaires on communication patterns and marital infidelity, and employing purposive sampling, 20 couples with higher scores were selected from a pool of 50 couples. They were randomly assigned to either the experimental group (10 couples) or the control group (10 couples). The experimental group underwent Acceptance and Commitment Therapy, while the control group received no treatment. Post-tests were administered to both groups. Results, analyzed using covariance analysis. Findings: Findings showed that Acceptance and Commitment-Based Couple Therapy significantly impacts the communication patterns of married individuals. Additionally, it significantly affects marital infidelity among married individuals. Conclusion: Thus, ACT can be used to enhance couple’s relationship and prevent infidelity and divorce.
مقایسه آگاهی بدنی، دشواری در نظم جویی هیجان و خودمدیریتی در بیماران مبتلا به پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۲۲-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور مطالعات پیشین نشان می دهد، از جمله متغیرهایی که بر سازوکارهای زیربنایی اختلالات پانیک و افسردگی تأثیر دارند، آگاهی بدنی، دشواری نظم جویی هیجان و خودمدیریتی بیماران است. با توجه به عدم پیشینه پژوهشی در مورد مقایسه مؤلفه های سه گانه فوق در بیماران مبتلا به اختلالات پانیک و افسردگی، مطالعه حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا این مؤلفه های سه گانه در بیماران مبتلا به پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا متفاوت است؟ هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه آگاهی بدنی، دشواری در نظم جویی هیجان و خودمدیریتی در بین افراد مبتلا به اختلالات پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به اختلالات پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا شهر بابل در پاییز سال 1401 بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و حجم نمونه برای هر گروه، 30 نفر در نظر گرفته شد. ابزارهای گردآوری داده ها در این مطالعه، شامل سه پرسشنامه آگاهی بدنی شیدلز (1989)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه خودمدیریتی هاوثون و نک (2000) بود. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی و با استفاده از نرم افزار SPSS22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین افراد مبتلا به اختلالات پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا در آگاهی بدنی هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. در سایر متغیرها شامل دشواری در تنظیم هیجان و خودمدیریتی بین دو گروه پانیک و افسرده تفاوت معناداری نبود، اما هر دو گروه در مقایسه با گروه افراد غیرمبتلا، تفاوت معناداری داشتند. همچنین مشخص شد سه گروه افراد مبتلا به پانیک، افسردگی و غیرمبتلا در راهبردهای سه گانه خودمدیریتی، شامل راهبردهای رفتاری، پاداش طبیعی و الگوی فکری سازنده و دشواری در تنظیم هیجان تفاوت معناداری با هم دارند (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت افراد مبتلا به اختلالات پانیک و افسردگی در مقایسه با افراد غیرمبتلا در نظم جویی هیجان و خودمدیریتی دچار مشکل هستند. ازاین رو پیشنهاد می شود که روانپزشکان و روان درمانگران در مداخلات درمانی بیماران مبتلا به پانیک و افسردگی به متغیرهای سه گانه پژوهش حاضر توجه کرده تا بدین وسیله از پیشرفت و تشدید علائم بیماری پیشگیری کنند.
مدل سازی معادلات ساختاری رابطه توانمندی های منش با کیفیت روابط زناشویی: نقش میانجی گر خودشناسی انسجامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۶۱-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: ویژگی های شخصیتی یکی از مهمترین عوامل در حفظ و فروپاشی خانواده است. افرادی که رفتارهای سازگارانه دارند و می توانند هیجانات ناخوشایند و منفی خود را مدیریت کنند، روابط بهتری را تجربه می کنند. بنابراین لازم است نقش عوامل روانشناختی در کیفیت روابط زوجین مورد بررسی قرار گیرد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی معادلات ساختاری رابطه توانمندی های منش با کیفیت روابط زناشویی با میانجی گری خودشناسی انسجامی صورت پذیرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه پزوهش 392 نفر بود که به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت روابط زوجین کوندی و همکاران (2016)، توانمندی های منش پترسون و سیگلمن (2004)، خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، مدل ساختاری رابطه توانمندی های منش با کیفیت روابط زناشویی با میانجی گری خودشناسی انسجامی با داده ها برازش دارد. همچنین توانمندی های منش و خودشناسی انسجامی بر کیفیت روابط زناشویی اثر مستقیم و مثبت دارند و توانمندی های منش با میانجی گری خودشناسی انسجامی بر کیفیت روابط زناشویی اثر غیرمستقیم دارد (001/0 ≥P، 174/0 =b). براساس نتایج به دست آمده، بهبود توانمندی های منش هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم با اثرگذاری خودشناسی انسجامی، در افزایش کیفیت روابط زناشویی نقش مؤثری دارند. نتیجه گیری: در نتیجه ی یافته های مطالعه حاضر، درک مفهوم، ابعاد و عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زناشویی واضح تر و می تواند مبنایی در راستای تصمیم گیری های راهبردی برای تحکیم خانواده فراهم آورد. همچنبن قادر است به ایجاد درک عمیق از مفهوم کیفیت زندگی زناشویی منجر شده و نظریه های موجود در این زمینه را تکمیل نماید.