
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش بدتنظیمی هیجانی در پیش بینی تنهایی اجتماعی و عاطفی دانشجویان با نقش تعدیل کننده جنسیت بود. در یک طرح توصیفی-همبستگی، تعداد 152 نفر از دانشجویان شهر مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها به صورت الکترونیکی و از طریق شبکه های اجتماعی صورت گرفت. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس نارسایی ها در کنش وری اجرایی بارکلی (BDEFS) و مقیاس احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان (SELSA-S) بود. تحلیل داده ها با تحلیل رگرسیون چندگانه و z فیشر انجام شد. نتایج حاکی از ارتباط منفی و معنادار بدتنظیمی هیجانی با تنهایی اجتماعی و عاطفی در کل نمونه بود. تنهایی اجتماعی در مقایسه با تنهایی عاطفی همبستگی بالاتری با بدتنظیمی هیجانی داشت. اما تفاوت آنها غیرمعنادار بود (0.05<P). علاوه بر آن بدتنظیمی هیجانی در گروه زنان با تنهایی اجتماعی و عاطفی در ارتباط بود. اما در میان مردان تنها با تنهایی اجتماعی رابطه داشت. تفاوت معناداری میان همبستگی بدتنظیمی هیجانی با تنهایی اجتماعی و عاطفی در زنان وجود نداشت (0.05<P). اما در گروه مردان این تفاوت معنادار بود (0.05>P). به نظر می رسد بدتنظیمی هیجانی بر احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی به ویژه در زنان اثر دارد و آن را پیش بینی می کند.
نقش تعاملی جنسیت و تیپ های شخصیتی در گرایش به تحصیل در رشته تربیت بدنی در دانشگاه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعاملی جنسیت و تیپ های شخصیتی در گرایش به تحصیل در رشته تربیت بدنی در دانشگاه بود. مشارکت کنندگان پژوهش 382 نفر (238 نفر پسر و 144 نفر دختر) متقاضی رشته تربیت بدنی بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سنخ نمای شخصیتی مایرز بریگز(MBTI) و پرسشنامه محقق ساخته گرایش به رشته تربیت بدنی استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها مورد تأیید صاحب نظران قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس دوراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر تعاملی جنسیت و شخصیت بر گرایش متقاضیان به رشته تربیت بدنی معنی دار نیست (0.05<P). بین دختران و پسران متقاضی تفاوت معنی داری در گرایش به رشته تربیت بدنی وجود نداشت (0.05<P)، اما بین تیپ های شخصیتی تفاوت معنی دار وجود داشت(0.05>P). وجود تفاوت در گرایش به رشته تربیت بدنی در بین تیپ های شخصیتی مختلف، نشان می دهد که شخصیت در گرایش به رشته تربیت بدنی مؤثر است. بر این اساس پیشنهاد می شود در مشاوره های تحصیلی دانش آموزان و همچنین گزینش دانشجویان رشته تربیت بدنی به شخصیت افراد توجه گردد.
نقش میانجی اضطراب صفت در رابطه خودتوصیفی بدنی و کمال گرایی منفی با عملکرد جنسی در زنان مبتلا به واژینیسموس
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش میانجی اضطراب صفت در رابطه خودتوصیفی بدنی و کمال گرایی منفی با عملکرد جنسی در زنان مبتلا به واژینیسموس بود. تعداد 280 نفر از زنان مبتلا به واژینیسموس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه خود توصیفی بدنی (PSDQ)، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی (PANPS)، سیاهه اضطراب حالت-صفت (STAI) و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) انجام شد. از تحلیل مسیر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد که خودتوصیفی بدنی و کمال گرایی منفی بر عملکرد جنسی زنان اثرمستقیم و معناداری دارند (0.01>P). اثرات غیرمستقیم خود توصیفی بدنی و کمال گرایی منفی بر عملکرد جنسی زنان به واسطه اضطراب صفت نیز معنادار بود (0.01>P). یافته های این پژوهش نشان داد که بین خود توصیفی بدنی و کمال گرایی منفی با عملکرد جنسی در زنان مبتلا به اختلال واژینیسموس رابطه وجود دارد. همچنین در این ارتباط اضطراب صفت نقش واسطه ای دارد. به نظر می رسد این یافته ها می تواند به درمانگران در کمک به بیماران مبتلا به واژینیسموس کمک کند.
ویژگی های روان سنجی مقیاس لذت بین فردی نهایی و مورد انتظار
حوزههای تخصصی:
فقدان لذت جویی اجتماعی موجب می شود فرد از ارتباط با دیگران لذت نبرد و به برقراری روابط اجتماعی تمایلی نداشته باشد. به دلیل عدم وجود مقیاس مناسب جهت سنجش فقدان لذت جویی اجتماعی در زبان فارسی، هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه لذت بین فردی نهایی و مورد انتظار در بین دانشجویان بود. در این پژوهش 540 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 شرکت کردند و به مقیاس های لذت بین فردی نهایی و مورد انتظار (ACIPS)، لذت اسنیث و همیلتون (SHAPS) و پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPQ) پاسخ دادند. از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، روایی همگرا و واگرا برای بررسی روایی و پایایی استفاده شد. نتایج هر دو تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی وجود ساختار سه عاملی را تأیید کردند. ضرایب آلفای کرونباخ برای کل آزمون و سه خرده مقیاس آن به ترتیب 0.88، 0.84، 0.78 و 0.52 به دست آمد. در بررسی روایی همگرا، همبستگی مقیاس با دو پرسشنامه لذت اسنیث همیلتون 0.41 و پرسشنامه شخصیتی آیزنک (سؤالات مربوط به برون گرایی) 0.45 به دست آمد. در بررسی همسانی درونی نیز همبستگی سه خرده مقیاس با نمره کل به ترتیب 0.90، 0.78 و 0.53 به دست آمد. این یافته ها ساختار سه عاملی مقیاس لذت بین فردی نهایی و مورد انتظار را تأیید کرد و نشان داد این مقیاس از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و قابلیت استفاده در بین دانشجویان را دارا می باشد.
نقش میانجی تاب آوری در رابطه راهبردهای تنظیم هیجان با میزان استفاده آموزگاران زن از شبکه های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه راهبردهای تنظیم هیجان با میزان استفاده آموزگاران زن از شبکه های اجتماعی انجام شد. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را آموزگاران زن شهرستان چابهار در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل می دادند. تعداد 200 نفر از این افراد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه استفاده از شبکه های اجتماعی، پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) و مقیاس تاب آوری کانور و دیویدسون (CD‐RISC) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد که ارتباط منفی و معنی داری بین ارزیابی مجدد و تاب آوری با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی وجود دارد (0.01>P). مدل مسیر نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود و تاب آوری نقش میانجی در رابطه بین راهبردهای تنطیم هیجان با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی داشت. براساس یافته های به دست آمده لازم است با آموزش های مناسب، به بهبود تنظیم هیجان و تاب آوری در معلمان پرداخت تا پیامدهای مثبتی در میزان استفاده از شبکه های اجتماعی آنان داشته باشد.
اثربخشی مداخله آموزشی- درمانی مبتنی بر توانمندسازی مغز بر اختلال دیکته نویسی: پژوهش مورد منفرد
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله آموزشی- درمانی مبتنی بر توانمندسازی مغز بر اختلال دیکته نویسی بود. شرکت کننده این پژوهش، یک دانش آموز پسر پایه سوم یکی از دبستان های شهر قوچان بود که پس از مصاحبه با معلم، اجرای آزمون و چک لیست ارزیابی دیکته، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. از آزمون دیداری-حرکتی بندر- گشتالت (BVMGT) و آزمون ترسیم آدمک گودیناف- هریس (GHDAP) برای سنجش هوش استفاده شد. نتایج نشان داد که شرکت کننده از هوش طبیعی برخوردار است. در این پژوهش از روش مورد منفرد و طرح A-B-A استفاده شد. بدین صورت که پس از خط پایه، مداخلات آغاز شد و طی ۱۲ جلسه انفرادی ۴۵ دقیقه ای، مداخله آموزشی- درمانی جهت درمان اختلال دیکته نویسی به شرکت کننده در پژوهش ارائه شد. یک هفته پس از پایان مداخلات دو آزمون دیکته با فاصله سه روز از شرکت کننده در پژوهش گرفته شد. یافته ها نشان داد که مداخله آموزشی- درمانی مبتنی بر توانمندسازی مغز بر بهبود اختلال دیکته نویسی موثر است. به نظر می رسد با ارائه این مداخله می توان اختلال دیکته نویسی دانش آموزان را بهبود داد. استفاده از پروتکل آموزشی- درمانی به معلمان و درمانگران اختلالات یادگیری توصیه می شود.
تحلیل مقایسه ای تربیت زیباشناختی و هنری در دانش آموزان دارا و بدون فعالیت های فوق برنامه
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تربیت زیبایی شناختی و هنری در دانش آموزان دارا و بدون فعالیت های فوق برنامه بود. طرح پژوهش حاضر از نوع علّی - مقایسه ای بود. از بین کلیه دانش آموزان استان کهگیلویه و بویراحمد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 163 نفر انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه محقق ساخته 24 سؤالی صورت گرفت. روایی محتوایی و پایایی این پرسشنامه مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. آزمون t مستقل نشان داد بین دانش آموزان دارا و بدون فعالیت های فوق برنامه فرهنگی و هنری در مولفه های ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری تفاوت معناداری وجود دارد (0.01>P). سایر نتایج نشان داد که بر حسب جنسیت، دوره تحصیلی و محل زندگی تفاوت معناداری میان افراد شرکت کننده در فعالیت های فوق برنامه وجود دارد (0.05>P). پسران، دانش آموزان ابتدایی و افراد ساکن شهرها میانگین بالاتری داشتند. بر این اساس به نظر می رسد دانش آموزانی که در فعالیت های فرهنگی هنری شرکت می کنند دارای سطوح بالاتری از تحول در ساحت زیبایی شناختی و هنری هستند.