
روانشناسی تحولی روانشناسان ایرانی
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال 20 تابستان 1403 شماره 80 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای حرمت خود در رابطۀ بین آسیبهای دوران کودکی و صمیمیت عاطفی انجام شد. جامعۀ آماری دانشجویان روانشناسی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 1401-1400 بود. 300 دانشجوی متأهل با استفاده از روش نمونهبرداری در دسترس به عنوان گروه نمونة پژوهش انتخاب شدند و به سیاهۀ ارزیابی شخصی صمیمیت در روابط (شافر و السون، 1981)، پرسشنامۀ آسیب دوران کودکی (برنشتاین و دیگران، 2003) و مقیاس حرمت خود کلی در سیاهۀ چندبعدی حرمت خود (اُبراین و اپستاین، 1980) پاسخ دادند. تحلیل دادهها نشان داد بین تمامی متغیرهای پژوهش همبستگی معنادار وجود دارد و حرمت خود در رابطۀ بین آسیب دوران کودکی با صمیمت عاطفی نقش واسطهای دارد؛ 20 درصد از واريانس حرمت خود از طریق آسیب دوران کودکی و 14 درصد از واریانس صمیمیت عاطفی از طریق حرمت خود تبیین شد. درمجموع یافتههای این پژوهش نشان داد تجارب آسیبزای دوران کودکی بهواسطة کاهش سطح حرمت خود موانعی در راه برقراری و حفظ روابط صمیمانه با شریک عاطفی در بزرگسالی ایجاد میکند.
رابطۀ دلبستگی و سبک های والدگری با رفتارهای خوردن: نقش واسطه ای تنظیم هیجانی و ذهنی سازی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش نقش واسطهای نظمجویی هیجان و ذهنیسازی در رابطۀ بین دلبستگی و سبک¬های والدگری با رفتارهای خوردن کودکان بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی و جامعۀ آماری کودکان شهر تبریز در سال 1401 بود. تعداد 240 نفر به روش نمونه¬برداری تصادفی خوشه¬ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامۀ رفتار خوردن کودکان واردل، کوتری، ساندرسون و راپوورت (2001)، فهرست نظم¬جویی هیجان (شیلدز و چیکتی، 1998)، پرسشنامۀ دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1989)، پرسشنامۀ سبک فرزندپروری (دارلینگ و تویوکاوا، 1997) و پرسشنامۀ ذهنی¬سازی فوناگی، تارگت، استیل و استیل (1998) بود. نتایج تحلیل معادلات ساختاری بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد دلبستگی و هر سه سبک والدگری پاسخگر، خودپیروی و درخواست¬گری و رفتارهای خوردن با واسطه¬گری نظم¬جویی هیجانی رابطه معناداری دارند. هم چنین آشکار شد نقش واسطهای ذهنی¬سازی در رابطۀ سه سبک پاسخ¬گری، خودپیروی و درخواست¬گری و دلبستگی با رفتارهای خوردن کودکان معنادار نیست. این نتایج نشان می¬دهد متخصصان تغذیه و روان¬شناسان کودک در بررسی و درمان مشکلات رفتارهای خوردن کودکان باید به نقش نظم¬جویی هیجانی کودکان با توجه به دلبستگی آن ها به والدین و هم چنین سبک والدگری که برای این کودکان بهکار برده می¬شود توجه کنند.
تبیین پدیدارشناسانل تجارب زیستۀ نوجوانان ایرانی از امید به آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبيين پديدارشناسانۀ تجارب زيستۀ نوجوانان ايراني از اميد به¬آينده بود. این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی و جمعیت شرکت¬کنندگان شامل 17 نفر نوجوان که براساس نمونه¬برداری هدفمند به منظور انجام مصاحبه نیمه¬ساختاریافته انتخاب شدند و تـا رسیـدن بـه اشـباع نظری، جمـع¬آوری داده¬هـا ادامـه پیـدا کـرد. به منظـور تحلیـل داده¬هـا از روش کلایزی اسـتفاده شـد. تحلیـل داده¬هـا منجـر بـه شناسـایی 2 مضمون اصلي و 10 مضمون فرعي بود. مضمون¬هاي اصلي عبارتند از عوامل اميددهنده و عوامل نااميدکننده بود. مضامین فرعی نیز شامل امنيت رواني در خانواده، مثبت¬نگري و هدفمندي، مهاجرت، گروه دوستان، شرايط اجتماعي، وضعيت¬اقتصادي، محدوديت¬ها، رسانه و مقايسه¬گري، بي¬هدفي و بي¬انگيزگي و آينده شغلي بودند. نتایج حاکی از آن بود در جهت ایجاد و افزایش امیدواری به آینده در نوجوانان بایستی نوجوان، خانواده و جامعه تصمیم¬گیری و برنامه¬های منسجمی را اتخاذ نمایند.
رابطۀ سبک های هویتی و عشق پذیری: نقش میانجی گری نظم جویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطهای نظمجویی هیجانی در رابطۀ بين سبكهاي هويتي و عشقپذيري انجام شد. جامعۀ آماری، دانشجویان مجتمع ولیعصر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 200 دانشجو با روش نمونهبرداری در دسترس بهعنوان گروه نمونۀ پژوهش انتخاب شدند و به مقیاس عشقپذیری در سیاهۀ چندبُعدی حرمت خود (ابراین و اپستاین، 1988)، پرسشنامۀ سبک هویت (برزونسکی، 1989، 1992) و مقیاس نظمجویی هیجان (گراس و جان، 2003) پاسخ دادند. نتایج آزمون تحلیل مسیر نقش واسطهای سرکوبی هیجانات را در رابطۀ بین سبک هویت اطلاعاتی و اجتنابی با عشقپذیری و نقش واسطهای شاخص ارزیابی مجدد هیجانها در رابطۀ بين سبک هویت هنجاری با عشقپذیری تأييد كرد اما نقش واسطهای شاخص ارزیابی مجدد هیجانها در رابطۀ بين سبک هویت اطلاعاتی و اجتنابي با عشقپذیری، تأييد نشد. رابطۀ بین سبک هویت هنجاری و عشقپذیری با واسطهگری شاخص سرکوبی هیجانها معنادار نبود، اما نقش واسطهای شاخص ارزیابی مجدد هیجانها در رابطۀ بین سبک هویت هنجاری با عشقپذیری تأیید شد. این یافتهها نشان میدهد با کاهش بهکارگیری راهبرد سرکوبی در افراد دارای سبکهای هویتی اطلاعاتی و اجتنابیـ سردرگم، میتوان به افزایش ظرفیت این افراد در پذیرش عشق کمک شایانی کرد. سبكهاي هويت هنجاري نيز با بهكارگيري ارزيابي مجدد هيجانها از توانايي عشقپذيري بيشتري برخوردارند كه توجه بدان ضروري به نظر ميرسد.
رابطۀ بین خُلق و خو و مشکلات برونی سازی در کودکان: نقش تعدیل گر ظرفیت تأملی والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش تعدیلکنندۀ ظرفیت تأملی مادر در رابطۀ بین خُلقوخوی کودک و مشکلات برونیسازی کودکان بود. طـرح پژوهـش از نـوع همبسـتگی و جامعۀ آماری مادران کودکان 6 تا 8 ساله شهرستان ساوه در ایران بود. 200 نفر از این مادران با روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامۀ ظرفیت تأملی والدین (لویتن، مایز، نیجسنز و فوناگی، 2017). فهرست رفتاری کودک (آشنباخ و رسکورلا، 2001) و سیاهۀ منش و خُلقوخوی کودکان (کنستانتینو، کلونینجر، کلارک، هاشمی و پریزبک، 2002) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان داد بین پیشذهنیسازی و مشکلات برونیسازی کودکان رابطۀ مثبت و متغیرهای اجتناب از آسیب، نوجویی، وابستگی به پاداش با مشکلات برونیسازی رابطۀ مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد زیرهمقیاس علاقه و کنجکاوی در حالات ذهنی در رابطۀ بین نوجویی و مشکلات برونیسازی نقش تعدیلکننده دارد. بر این اساس میتوان گفت با افزایش ظرفیت تأملی مادران میتوان از بروز مشکلات در اوایل کودکی بهویژه در کودکان دارای خُلقوخوی دشوار پیشگیری کرد.
رابطل بین خودشناسی انسجامی و ناگویی هیجانی با آسیب های روانی: نقش واسطه ای بهوشیاری و انعطاف پذیری روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مدلیابی معادلات ساختاری رابطۀ بین خودشناسی انسجامی و ناگویی هیجانی با آسیبهای روانی به همراه نقش واسطهای بهوشیاری و انعطافپذیری روانشناختی بود. بر مبنای طرح همبستگی، 342 نفر براساس فرمول حجم نمونه کلاین برای مدلهای تحلیل مسیر، با روش نمونهبرداری دردسترس انتخاب شدند و به مقیاس خودشناسی انسجامی (قربانی، واتسون و هارگیس، 2008 )، پرسشنامۀ پذیرش و عمل نسخة دوم بوند و دیگران (2011)، پرسشنامۀ بهوشیاری براون و رایان (۲۰۰۳)، مقیاس ناگوییهیجانی تورنتو (۱۹۹۴) و چک لیست نشانگان دراگوتیس و دیگران (۱۹۷۲) پاسخ دادند. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل مسیر با استفاده از مدلیابی معادلات رگرسیونی ساختاری بود . یافتهها نشانداد آسیبهای روانی با بهوشیاری، انعطافپذیری روانشناختی و خودشناسی انسجامی رابطة منفی و با ناگوییهیجانی رابطة مثبت دارد. همچنین براساس نتایج تحلیلمسیر، نقش واسطهای بهوشیاری و انعطافپذیری روانشناختی در رابطة ناگوییهیجانی و خودشناسی انسجامی با آسیبهایروانی معنادار بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت بهوشیاری و انعطافپذیری روانشتاختی بهعنوان دو میانجی مهم، نقش اساسی در پیشبینی آسیبهای روانی دارند و اثر خودشناسی انسجامی از طریق این دو متغیر واسطهای بر کاهش آسیب روانی افزایش مییابد.
اثربخشی درمان حساسیت زدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر کاهش علائم سوگ کودکان سوگوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثر درمان حساسیتزدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر کاهش علائم سوگ کودکان سوگوار بود. طرح آزمایش تکموردی از نوع خط پایۀ چندگانۀ ناهمزمان و جامعۀ آماری پژوهش کودکان سوگوار شهر کرج بود که در طول ششماه گذشته پدر یا مادر خود را از دست داده بودند. با روش نمونهبردای هدفمند 3 کودک 10 تا 11 ساله به پرسشنامة سوگ کودکان (دیرگرو و دیگران، 2001) پاسخ دادند. پروتکل درمان در هشت جلسه و چهار مرحلۀ خط پایه و پیگیری در مورد تمام شرکتکنندهها اعمال شد. آزمودنیها قبل از درمان، پس از مداخله و پیگیری یکماهه با پرسشنامۀ مذکور ارزیابی شدند. دادهها با روشهای ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شد و نشان داد درصد بهبودی کلی آزمودنیها در پایان درمان و در مراحل پیگیری در سطح معنادار بود. بر اساس یافتهها میتوان نتیجه گرفت درمان حساسیتزدایی و بازپردازش با حرکات چشم روشی کارآمد برای کاهش علائم سوگ کودکان است و بهعنوان اولویت اصلی پژوهشی و درمانی در این زمینه به متخصصان امر معرفی شود.
ویژگی های روان سنجی نسخۀ فارسی فهرست ابعاد بزرگسالی در حال ظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با هدف اعتبارسنجی نسخۀ فارسی فهرست ابعاد بزرگسالی درحالظهور (رایفمن، آرنت و کولول، 2007) و تعیین ویژگیهای روانسنجی آن در یک نمونه ایرانی انجام شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری از دانشجویان دانشگاه های دولتی استان تهران بود. نمونه شامل 500 نفر و ابزار، فهرست ابعاد بزرگسالی درحالظهور (رایفمن و دیگران، 2007) بود. یافتهها نشان داد ساختار شش عاملی اصلی 31 مادّهای ترجمهشده به فارسی با دادههای بافت ایران انطباق دارد. شاخصهای روانسنجی نشان از برازش مدل داشت و در نتیجه رواییسازه ابزار تأیید شد. روایی همزمان، همسانی درونی و اعتبار کل ابزار و زیرمقیاسهای آن تأیید شد. یافتهها در پرتو نتایج پژوهشهای پیشین مورد بحث قرار گرفت. نتیجه اینکه، استفاده از نسخۀ فارسی این فهرست برای اندازهگیری ویژگیهای بزرگسالان درحالظهور ایرانی معتبر است و استفاده از آن به پژوهشگران ایرانی برای مطالعه بزرگسالی درحالظهور پیشنهاد می شود.
مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران-15: پرسشنامه، روش اجرا و نمره گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقياس کمالگرايي چندبعدي تهران-15 (TMPS-15)، نسخه کوتاه مقياس کمالگرايي چندبعدي تهران-30 (بشارت، 1386الف، 2011) است و بر حسب و بر اساس مقياسهاي قبلي (فروست و همکاران، 1990؛ فلت و هويت، 2002; هويت و فلت، 1991الف) توسط بشارت (1386ب) ساخته شده است. اين مقياس، سه بعد کمالگرايي خودمحور، کمالگرايي ديگرمحور و کمالگرايي جامعهمحور را در اندازههاي پنج درجهاي ليكرت از نمرة 1 تا 5 ميسنجد. حداقل و حداکثر نمره فرد در زيرمقياسهاي سهگانة آزمون به ترتيب 5 و 25 است. ضرايب آلفاي کرونباخ زير مقياسهاي کمالگرايي خودمحور، کمالگرايي ديگرمحور و کمالگرايي جامعهمحور در نمونهاي متشکل از پانصد دانشجوي دانشگاه تهران، به ترتيب 91/0، 89/0 و 85/0 محاسبه شد که نشانه همساني دروني خوب مقياس است. ضرايب همبستگي بين نمرههاي 104 نفر از آزمودنيها در دو نوبت با فاصله دو تا چهار هفته براي سنجش پايايي بازآزمايي محاسبه شد. اين ضرايب براي کمالگرايي خودمحور، کمالگرايي ديگرمحور و کمالگرايي جامعهمحور به ترتيب 87/0 =r، 83/0 =r و 85/0 =r در سطح 001/0 p < معنادار بودند که نشانه پايايي بازآزمايي رضايت بخش مقياس است. روايي همزمان مقياس کمالگرايي چندبعدي تهران-15 از طريق اجراي همزمان مقياس مشکلات بينشخصي-60 (IIP-60؛ بشارت، 1388الف؛ هرويتز و همکاران، 1988)، مقياس سلامت رواني (MHI-28؛ بشارت، 1388ب؛ ويت و وير، 1983) و زير مقياسهاي نوروزگرايي و برونگرايي مقياس شخصيتي NEOPI-R (کاستا و مک کرا، 1992) در مورد آزمودنيها محاسبه شد. نتايج ضرايب همبستگي پيرسون نشان داد که بين نمره آزمودنيها در زير مقياس کمالگرايي خودمحور با مشکلات بينشخصي (47/0)، بهزيستي روانشناختي (56/0-)، درماندگي روانشناختي (53/0) و نوروزگرايي (61/0) در سطح 001/0 p < همبستگي معنادار وجود دارد. نتايج همچنين نشان داد که بين نمره آزمودنيها در زير مقياس کمالگرايي ديگرمحور با مشکلات بينشخصي (21/0)، بهزيستي روانشناختي (33/0-)، درماندگي روانشناختي (24/0)، نوروزگرايي (25/0) و برونگرايي (21/0-); و بين نمره آزمودنيها در زير مقياس کمالگرايي جامعهمحور با بهزيستي روانشناختي (29/0-)، نوروزگرايي (25/0) و برون گرايي (40/0-) در سطح 001/0 p < همبستگي معنادار وجود دارد. اين نتايج روايي همزمان مقياس کمالگرايي چندبعدي تهران-15 را تاييد مي کنند (بشارت، 1386ب).