فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۷۰-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان وجودی بر تاب آوری دانش آموزان دختر دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم بود که در سال تحصیلی 1403-1402در مدارس شهر کرج مشغول به تحصیل بودند؛ 45 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند و بطور تصادفی در دوگروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش اول (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و دوم (درمان وجودی) طی 10جلسه (هرجلسه70دقیقه ) تحت مداخله قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC، 2003) و ویرایش چهارم پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GADQ-IV، نیومن و همکاران، 2002) بود. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. نتایج نشان داد که هر دو روش مداخله ی درمان پذیرش و تعهد و درمان وجودی به طور معنا داری باعث افزایش تاب آوری و کاهش اختلال اضطراب فراگیر شد (01/0P<) و این یافته تا مرحله پیگیری ماندگار بود. همچنین درمان وجودی در مقایسه با درمان پذیرش و تعهد بر افزایش تاب آوری و کاهش اضطراب فراگیر اثربخش تر است (01/0>P). بنابراین، می توان برای افزایش تاب آوری و کاهش اختلال اضطراب فراگیر از درمان پذیرش و تعهد و درمان وجودی استفاده کرد، اما درمان وجودی دارای ارجحیت است.
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور و مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر عزت نفس و مشکلات خواب نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۱۱۵-۸۶
حوزههای تخصصی:
هدف: از انجام پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور و مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر عزت نفس و مشکلات خواب نوجوانان دختر شهر آباده بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ روش توصیفی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر مشغول به تحصیل شهر آباده بودند که 45 نفر از آنها با نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور؛ مداخلات روان شناسی مثبت نگر و کنترل) گماشته شدند. ابزار سنجش دو پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و کیفیت خواب پیتزبورگ بود. یافته ها: رابطه بین پیش آزمون با پس آزمون در نمرات عزت نفس و مشکلات خواب معنا دار شد (05/0>p). سایر یافته ها نشان داد اثر اصلی گروه معنا دار است که نشان می دهد عزت نفس و مشکلات خواب در مرحله پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا داری دارند (001/0=P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور و مداخلات روان شناسی مثبت نگر باعث افزایش عزت نفس و کاهش مشکلات خواب نوجوانان دختر می شوند. همچنین مداخله ذهن آگاهی نسبت به مداخله روان درمانی مثبت نگر تأثیر بیشتری بر افزایش عزت نفس و کاهش مشکلات خواب نوجوانان دختر داشت
مقایسه آگاهی بدنی، دشواری در نظم جویی هیجان و خودمدیریتی در بیماران مبتلا به پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۲۲-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور مطالعات پیشین نشان می دهد، از جمله متغیرهایی که بر سازوکارهای زیربنایی اختلالات پانیک و افسردگی تأثیر دارند، آگاهی بدنی، دشواری نظم جویی هیجان و خودمدیریتی بیماران است. با توجه به عدم پیشینه پژوهشی در مورد مقایسه مؤلفه های سه گانه فوق در بیماران مبتلا به اختلالات پانیک و افسردگی، مطالعه حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا این مؤلفه های سه گانه در بیماران مبتلا به پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا متفاوت است؟ هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه آگاهی بدنی، دشواری در نظم جویی هیجان و خودمدیریتی در بین افراد مبتلا به اختلالات پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به اختلالات پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا شهر بابل در پاییز سال 1401 بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و حجم نمونه برای هر گروه، 30 نفر در نظر گرفته شد. ابزارهای گردآوری داده ها در این مطالعه، شامل سه پرسشنامه آگاهی بدنی شیدلز (1989)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه خودمدیریتی هاوثون و نک (2000) بود. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی و با استفاده از نرم افزار SPSS22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین افراد مبتلا به اختلالات پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا در آگاهی بدنی هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. در سایر متغیرها شامل دشواری در تنظیم هیجان و خودمدیریتی بین دو گروه پانیک و افسرده تفاوت معناداری نبود، اما هر دو گروه در مقایسه با گروه افراد غیرمبتلا، تفاوت معناداری داشتند. همچنین مشخص شد سه گروه افراد مبتلا به پانیک، افسردگی و غیرمبتلا در راهبردهای سه گانه خودمدیریتی، شامل راهبردهای رفتاری، پاداش طبیعی و الگوی فکری سازنده و دشواری در تنظیم هیجان تفاوت معناداری با هم دارند (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت افراد مبتلا به اختلالات پانیک و افسردگی در مقایسه با افراد غیرمبتلا در نظم جویی هیجان و خودمدیریتی دچار مشکل هستند. ازاین رو پیشنهاد می شود که روانپزشکان و روان درمانگران در مداخلات درمانی بیماران مبتلا به پانیک و افسردگی به متغیرهای سه گانه پژوهش حاضر توجه کرده تا بدین وسیله از پیشرفت و تشدید علائم بیماری پیشگیری کنند.
رابطه بین بد رفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیم شده افراد مبتلا به اختلال دوقطبی: نقش واسطه ای فرایندهای شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درحالیکه شواهد رو به رشدی از رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده حمایت میکنند، اما توجه اندکی به عوامل واسطهای آن شده است. ازاینرو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای فرایندهای شناختی در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بود. مواد و روشها: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی در سال 1402-1403 بود که از این میان 200 نفر به شیوه در دسترس بهعنوان نمونه پژوهش گزینش شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل مقیاس شدت پرخوری (گورمالی و همکاران، 1982)، سیاهه خود آسیبی تعمدی و آگاهانه (گراتز، 2001)، آزمون غربالگری اختلال مصرف الکل (ساندرز و همکاران، 1989)، پرسشنامه آسیب دوره کودکی (برنستاین و همکاران، ۲۰۰۳)، پرسشنامه تواناییهای شناختی (نجاتی، 1392)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (کافمن و همکاران، 2016)، پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و مقیاس سطوح خود انتقادی (تامپسون و زاروف، 2004) بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزارهای اس.پی. اس.اس و لیزرل و همچنین روشهای همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد فرایندهای شناختی (توانایی شناختی، خود انتقادی، اجتناب تجربهای و دشواری در تنظیم هیجان) در رابطه بین بدرفتاری دوره کودکی و رفتارهای بد تنظیمشده (نوشیدن الکل، پرخوری و خودزنی غیرخودکشی) افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نقش واسطهای دارند (96/0 =CFI، 95/0 =NNFI، 96/0 =IFI، 92/0 =GFI، 072/0 =RMSEA). نتیجهگیری: افراد مبتلا به اختلال دوقطبی با تجربه بدرفتارهای دوره کودکی بهواسطه فرایندهای شناختی، رفتارهای بد تنظیمشده را تجربه میکنند؛ ازاینرو مداخلههای بالینی مرتبط با فرایندهای شناختی میتواند نقش مهمی در پیشگیری از رفتارهای بد تنظیمشده در این گروه داشته باشد.
تبیین مکانیزم ارتباطی مفاهیم والدگری معنوی خداسو با نظام روان شناختی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مفاهیم والدگری معنوی خداسو و مکانیزم ارتباطی آن با نظام روان شناختی انسان صورت پذیرفت؛ چراکه والدین، به عنوان عامل تأثیرگذار بر رشد روان شناختی فرزندان، در فرآیند تربیت با نظام روان شناختی آنها تعامل مستقیم دارند. در این پژوهش به منظور تبیین مفاهیم تربیتی در والدگری معنوی خداسو از روش معناشناسی زبانی مورد استفاده قرار گرفت. بدین منظور، به وسیله واژگان و مفاهیم جمع آوری شده در حوزه تربیتی، جملات توصیفی - تبیینی مرتبط با موضوع در متون اسلامی جست وجو و انتخاب گردید، و به منظور تحلیل مکانیزم ارتباطی مفاهیم با نظام روان شناختی انسان از جملات توصیفی - تبیینی متون اسلامی از روش های تحلیل محتوا استفاده شد. در روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از قرآن کریم و منابع حدیثی بعد از شناسایی و انتخاب واحدهای لفظی و معنایی مفاهیم تربیتی متناسب با نظام روان شناختی انسان و جست وجوی آنها در منابع مذکور انجام و سپس استخراج شد. در مرحله بعد شاخص روایی محتوایی CVI و نسبت روایی محتوایی CVR مورد تأیید 8 نفر از روان شناسان دارای تحصیلات حوزوی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد هریک از نظام روان شناختی از جمله نظام پردازش گری عقل با مفاهیم «کرامت» و «حکمت»؛ نظام پردازش گری قلب با مفاهیم «دوراندیشی»، «بصیرت افزایی»، «عفو»، «موعظه گری»، «تذکر»، «مهرورزی»، «رفق و مدارا»، «احسان»، «ترغیب» و «ترهیب»؛ نظام پردازش گری صدر با مفاهیم «اسوه»، «عبرت دهی» و «گفت وگو»؛ و نظام تدارک عمل با مفاهیم «اعتدال»، «نظارت و مراقبت»، «امر» و «نهی» عملیاتی می شود و فضای ادراکات فرزند (مبدأ، خود، هستی عینی و معاد) را تنظیم و برای عمل معنوی رهنمون می سازد و در نهایت، این فعال سازی فرزند را به توحیدیافتگی می رساند.
مقایسه اثربخشی خانواده درمانی نظام عاطفی بوئن و درمان راه حل محور بر طلاق عاطفی، دلزدگی زناشویی و تمایزیافتگی عاطفی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۲۰-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی خانواده درمانی بوئن و درمان راه حل محور بر طلاق عاطفی، دلزدگی زناشویی و تمایزیافتگی عاطفی زوجین متقاضی طلاق بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های شهر ساری در سال 1400 بود. انتخاب نمونه از مراکز خدمات روانشناختی شهر ساری به روش هدفمند بود. حجم نمونه 42 نفر تعیین شد که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی خانواده درمانی بوئن و درمان راه حل محور و کنترل، هر گروه 14 نفر (7 زوج) گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش طلاق عاطفی گاتمن (2010، GED)، دلزدگی زناشویی کایزر (1993، MDS) و تمایزیافتگی عاطفی (1988، DSI) بود. گروه های آزمایشی در طی 8 جلسه 60 دقیقه ای خانواده درمانی بوئن و درمان راه حل محور را دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری در سطح معناداری 05/0 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون طلاق عاطفی ودلزدگی زناشویی و تمایزیافتگی عاطفی در سه گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود نداشت. با توجه به اثربخشی خانواده درمانی بوئن و درمان راه حل محور در زوجین متقاضی طلاق، استفاده از این مداخلات در مراکز مشاوره پیشنهاد می گردد.
اثر اجتناب تجربی بر علائم اختلال استرس پس از سانحه با میانجی گری نشخوار ذهنی و آسیب پذیری ادراک شده نسبت به بیماری مسری در کادر درمان بیماران مبتلا به کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
279 - 310
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر اجتناب تجربی بر علائم اختلال استرس پس از سانحه با میانجی گری نشخوار ذهنی و آسیب پذیری ادراک شده نسبت به بیماری مسری در کادر درمان بیماران مبتلا به کووید-19 بود. روش پژوهش توصیفی و طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را کادر درمان بیماران مبتلا به کووید-19 شاغل در بیمارستان های شهر تهران در ماه های خرداد و تیر سال 1400 تشکیل می دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 458 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس شهروندی اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی Keane et al.، پرسشنامه آسیب پذیری ادراک شده نسبت به بیماری مسری Duncan et al.، مقیاس نشخوار فکری Nolen-Hoeksema و پرسشنامه پذیرش و عمل Bond et al.، به صورت آنلاین توسط کادر درمان تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزارهای Amos و SPSS انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که اجتناب تجربی هم به طور مستقیم (65/0=β و 01/0>p) و هم به طور غیرمستقیم از طریق نشخوار ذهنی (21/0=β و 01/0>p) بر تجربه علائم اختلال استرس پس از سانحه تأثیر دارد. بنابراین، یافته های پژوهش علاوه بر تلویحات کاربردی و نظری می تواند به عنوان الگویی مفید برای ارائه خدمات روان شناختی به پرستاران جهت پیشگیری از ابتلا به اختلال پس از سانحه به کار گرفته شود.
بررسی کفایت روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه غنای زندگی روان شناختی در جمعیت عمومی و دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
337 - 366
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی خصوصیات روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه غنای زندگی روان شناختی در دو گروه جمعیت عمومی و دانشجویی بود. بدین منظور دو مطالعه انجام شد. جهت بررسی روایی و اعتبار پرسشنامه غنای زندگی روان شناختی در مطالعه اوّل 450 نفر از جمعیت عمومی شهر شیراز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های غنای زندگی روان شناختی (Oishi et al.)، افسردگی – فرم کوتاه (Beck et al.) و معنای زندگی (Steger) پاسخ دادند. در مطالعه دوّم، 220 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند؛ با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های غنای زندگی روان شناختی (Oishi et al.)، مقیاس شکوفایی (Diener et al.)، مقیاس احساس مثبت و منفی (Diener et al.) و پرسشنامه رضایت از زندگی (Diener et al.) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-16 و AMOS-21 تحلیل شدند. روایی محتوایی، سازه، همگرا و واگرای پرسشنامه مذکور به ترتیب با استفاده از نظر متخصصان روان شناسی تربیتی و بالینی، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی و ضرایب همبستگی مؤلفه های غنای روان شناختی با متغیرهای مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. متخصصان معرف بودن ماده های پرسشنامه را برای سنجش غنای روان شناختی تأیید کردند. در مطالعه اوّل به منظور روایی سازه از هر دو نوع تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیلی عاملی تأییدی استفاده شد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که نسخه فارسی پرسشنامه غنای روان شناختی متشکل از سه عامل تحت عناوین تجربیات جدید و متنوع، تجربیات غیرمعمول و عدم یکنواختی است. تحلیل عاملی تأییدی نیز انطباق مدل سه عاملی با داده ها را تأیید کرد. همچنین در این مطالعه ارتباط منطقی مؤلفه های غنای روان شناختی با متغیرهای مرتبط از روایی همگرا و واگرای این پرسشنامه حکایت دارد. در مطالعه دوّم نیز تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل سه عاملی غنای روان شناختی با داده ها منطبق است. در این مطالعه نیز ارتباط منطقی مؤلفه های غنای روان شناختی با متغیرهای مرتبط از روایی همگرا و واگرای پرسشنامه حکایت دارد. در هر دو مطالعه ضریب آلفای کرونباخ تأییدکننده اعتبار پرسشنامه است. در مجموع یافته های پژوهش نشان می دهد که پرسشنامه مذکور از شاخص های روان سنجی مناسب برای اندازه گیری غنای روان شناختی جمعیت عمومی و دانشجویی برخوردار است؛ و می تواند مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش خودشفابخشی و آموزش مبتنی بر رویکرد هیجان مدار بر خودسرزنش گری و ضربه شکست عاطفی در زنان و مردان با تجربه خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
185 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش خودشفابخشی و آموزش مبتنی بر رویکرد هیجان مدار بر خودسرزنش گری و ضربه شکست عاطفی در زنان و مردان با تجربه خیانت همسر بود. پژوهش حاضر کاربردی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان و مردان با تجربه خیانت همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 1 شهر تهران در سال 1402-1403 بودند که با توجه به هدف پژوهش از بین آنها 45 نفر یعنی 15 نفر برای هرگروه(درمان هیجان مدار، درمان خودشفابخشی و گروه گواه) به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خود سرزنشگری گیلبرت و همکاران (2004) و ضربه عشق راس (1999) استفاده شد. داده ها بوسیله تحلیل کواریانس تک و چند متغیره و با استفاده از نسخه ی 21 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد، هر دو درمان هیجان مدار و خودشفابخشی بر کاهش نمرات خودسرزنشگری و ضربه شکست عاطفی گروه آزمایش تأثیر معناداری داشتند (0/05>P). با این حال، بین درمان هیجان مدار و آموزش خودشفابخشی در میزان اثرگذاری بر متغیرهای خودسرزنشگری و ضربه شکست عاطفی تفاوت معناداری وجود نداشت. بر اساس میزان اثربخشی این دو درمان بر متغیرهای پژوهش می توان نتیجه گرفت که از هر دو درمان می توان در جهت اثرگذاری بر تعدیل خودسرزنشگری و ضربه شکست عاطفی در افراد با تجربه خیانت همسر استفاده کرد.
اثربخشی آموزش شفقت به خود در تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
30 - 47
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش شفقت به خود در تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه های مجزا است. جامعه آماری، کلیه نوجوانان 13-19ساله تحت سرپرستی بهزیستی تهران در سال1402بودند. جهت تعیین نمونه 40 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت سنجش تحمل ناکامی از پرسشنامه هارینگتون(2005) و جهت سنجش کنترل عواطف از پرسشنامه کنترل عواطف ویلیامز و همکاران(1997) استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون تحمل ناکامی و کنترل عواطف به عمل آمد. گروه آزمایش آموزش شفقت به خود را از طریق پروتکل آموزشی در 8 جلسه دریافت کرد و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجددا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند و 45 روز بعد مجددا در بین هر دو گروه ابزارها اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: آموزش شفقت به خود در افزایش تحمل ناکامی و همچنین کنترل عواطف اثربخش بوده و بعد از 45 روز تحمل ناکامی نوجوانان همچنان پایدار بوده است(05/0>p). باتوجه به اثربخشی آموزش شفقت به خود در افزایش تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان؛ پیشنهاد می-شود در مراکز حمایتی نظیر شبه خانواده بهزیستی به بهره گیری از این روش برای بهبود وضعیت عاطفی و تحمل ناکامی نوجوانان بهره گرفته شود.
نقش واسطه ای هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی با سازگاری تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۶۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و سازگاری تحصیلی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان بوشهر در سال تحصیلی 1402-1401بود که از میان آنها 257 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس ذهن آگاهی دروتمن و همکاران (2018، AAMS)، مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ (1993، AISS) و مقیاس هیجانات تحصیلی پکران و همکاران (2002، AEQ) استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که بین هیجان اضطراب تحصیلی و سازگاری تحصیلی رابطه منفی ومعناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین مشخص گردید هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و سازگاری تحصیلی دارای نقش واسطه ای است (01/0>p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که به منظور افزایش سازگاری تحصیلی در دانش آبه هیجان اضطراب تحصیلی و ذهن آگاهی توجه شود.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و امید درمانی بر اضطراب درد و پذیرش خود بیماران مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۶۲-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و امید درمانی بر اضطراب درد و پذیرش خود در بیماران مبتلا به میگرن بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به میگرن ساکن شهر اصفهان در س ال 1402-1403 بود. تعداد 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و یک گروه کنترل (15) قرار گرفتند. گروه مداخله اول درمان هیجان مدار گرینبرگ و همکاران را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار و گروه بعدی امید درمانی به شیوه اشنایدر و همکاران را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب درد مک کراکن و همکاران (2002) (PAS) و پذیرش خود چمبرلین و همکاران (2001) (USAQ) جمع آوری و به روش تحلیل واریانس آمیخته مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در متغیرهای اضطراب درد و پذیرش خود بیماران مبتلا به میگرن بین دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p) و امید درمانی در کاهش اضطراب درد و افزایش پذیرش خود در بیماران مبتلا به میگرن موثر بوده است (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت امید درمانی در کاهش اضطراب درد و پذیرش خود در بیماران مبتلا به میگرن موثرتر بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این درمان در این بیماران بهره گرفته شود.
The Phenomenology of Shame in the Clinical Population: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
Objective: Shame is a multi-faceted self-conscious emotion which occurs when one considers themselves to not have fulfilled internalized societal standards and can be viewed as a social, psychological as well as a cultural phenomenon. The current study aimed to explore the lived experience of individuals receiving psychotherapy or pharmacotherapy.
Research Methodology: The study used a qualitative research method and described, in-depth, what shame is and how it’s experienced from the participants' point of view. The participants in the study were nine males and seven females who participated in an in-depth unstructured interview. Data were analyzed based on the seven-step Colaizzi's method.
Findings: Based on the findings of this study, eight themes of “physical reactions,” “accompanying emotions,” “making mistakes,” “other,” “being subject to judgment,” “blame,” “annihilation,” and “having a negative view of self,” in addition to three sub-themes of “incompetence,” “worthlessness” and “inadequacy” were common in the lived experience of individuals of shame. The resulting themes were explored and discussed.
Conclusion: The findings of this study can be used to develop shame assessment scales considering the Iranian culture and to plan interventions that target these common themes.
تجربه زیسته معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر شبکه شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
134 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد انجام شد. این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی بود و با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با آموزگاران مدارس دخترانه ابتدایی در منطقه 15 شهر تهران انجام شد. معیار ورود به پژوهش بازه سنی 20-55 سال و داشتن سلامت روانی آموزگاران بود.مصاحبه ها با روش پدیدارشناسی اسمیت مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب لاوشه به دست آمده 0.97 بود و این به معنای روایی محتوایی سوالات مصاحبه است.در نهایت پس از انجام 16 عمیق ، پژوهشگر به اشباع داده ها رسید. در این پژوهش 2 مضمون اصلی و 6 مضمون فرعی و 34 واحد معنایی به دست آمد که مضامین اصلی عبارت بودند از: «مولفه های مرتبط با فرصت های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد» و « چالش های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد». در پژوهش حاضر معلمان دوره ابتدایی ضمن برشمردن فرصت های ایجاد شده در بستر شاد، چالش های زیادی را برای آن برشمردند و راهکارهایی در راستای افزایش بهره وری آموزش الکترونیکی ارائه دادند که با همت مسئولان آموزشی و سیاست گذاران قابل اجرا خواهند بود.
تأثیر آموزش ارتباط بدون خشونت بر خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
107 - 123
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه ارتباط بدون خشونت بر خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با آسیب شنوایی انجام شد. این مطالعه، یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. تعداد کل جامعه آماری 49 نفر بود که 30 نفر از مادران کودکان با آسیب شنوایی از مدارس تلفیقی شهر اصفهان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل 15 نفری جایگزین شدند. همه شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس خودکارآمدی والدگری دومکا و همکاران و بهزیستی روان شناختی ریف ارزیابی شدند. گروه آزمایش در برنامه ارتباط بدون خشونت در 8 جلسه 45 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه شرکت کردند. سپس هر دو گروه با همان مقیاس ها ارزیابی شدند. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که برنامه ارتباط بدون خشونت تأثیر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی در گروه آزمایش داشت. با توجه به اینکه مداخله سبب بهبود خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با آسیب شنوایی شد؛ بنابراین برنامه ریزی برای این مداخله نقش مهمی در بهبود خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی مادران دارد.
رابطه سرسختی روان شناختی با بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان: نقش واسطه ای تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۵۸-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه سرسختی روان شناختی با بهزیستی تحصیلی و نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان انجام شد. طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر قیر در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل می دادند که از بین کلیه دانش آموزان، 244 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ؛ تومینین- سوینی و همکاران، 2012)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی (PHQ؛ کوباسا و همکاران، 1982) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ؛ گارنفسکی و کرایج، 2006) جمع آوری شد؛ داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سرسختی روان شناختی به صورت مستقیم و مثبت بر بهزیستی تحصیلی تاثیر می گذارد (05/0>P). نتایج دیگر نشان داد که تنظیم شناختی هیجان بین سرسختی روان شناختی و بهزیستی تحصیلی نقش میانجی دارد (05/0>P)؛ همچنین شاخص های برازش نیز نشان داد مدل پیشنهادی از برازندگی مطلوبی برخوردار است. بنابراین باتوجه به نتایج مطالعه حاضر و نقشی که سرسختی روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دارد، تدوین و اجرای برنامه های آموزشی در این زمینه برای دانش آموزان پیشنهاد می شود.
مدل علی انگیزش شغلی بر اساس چابکی سازمانی با نقش واسطه ای فرهنگ سازمانی در معلمان دوره ابتدایی شهر کرج
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مدل علی انگیزش شغلی بر اساس چابکی سازمانی با نقش واسطه ای فرهنگ سازمانی در معلمان دوره ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی 1402-1401 بود. این تحقیق ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ شیوه اجرا در حیطه مطالعه های توصیفی از نوع همبستگی و به شیوه مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این تحقیق کلیه معلمان مدارس دوره ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. جهت انتخاب حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 269 نفر از کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر کرج بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های فرهنگ سازمانی دنیسون (2000)، انگیزش شغلی حبیبی (1377) و چابکی سازمانی شریفی و یانگ (2000) به صورت مجازی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در خصوص رابطه انگیزش شغلی با چابکی سازمانی میانجی گری مشارکت با ضریب استاندارد (0/278) و حد پایین (0/141) و حد بالا (0/001) در سطح (0/001) معنی دار می باشد. ارتباط انگیزش شغلی با چابکی سازمانی میانجی گری ثبات و یکپارچگی با ضریب استاندارد (0/324) و حد پایین (0/174) و حد بالای (0/021) در سطح (0/001) معنادار می باشد. همچنین رابطه انگیزش شغلی با چابکی سازمانی میانجی گری انعطاف پذیری با ضریب استاندارد (0/221) و حد پایین (0/103) و حد بالای (0/034) در سطح (0/001) معنادار می باشد که این نتایج می تواند موردتوجه سازمان آموزش وپرورش و معلمان قرار گیرد.
ساخت، اعتباریابی و هنجاریابی مقیاس ایرانی کیفیت روابط جنسی- زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
135 - 154
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت جنسی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم حقوق بشر در جامعه بین المللی شناخته شده است و هر انسانی حق دارد به بالاترین سطح سلامت جنسی دست یابد. بیشتر بیماری ها و اختلالات در سراسر جهان ناشی از عدم توجه کافی به سلامت جنسی است. در همین راستا یکی از اقدامات مهم و مؤثر، طراحی و ساخت ابزارهای معتبر و بومی سازی شده است. لذا این پژوهش به منظور بررسی ساخت، اعتباریابی و هنجاریابی مقیاس ایرانی سنجش کیفیت روابط جنسی- زناشویی طراحی شد.
روش: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و بر روی زوجینی که در شهر تهران زندگی می کردند، اجرا شد. داده ها در دو مرحله با استفاده از آلفای کرونباخ، تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تائیدی با کمک نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8/5 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ حاکی از پایایی مطلوب برای کل مقیاس و هر کدام از عامل ها بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر وجود 6 عامل «آشنایی با آناتومی و چرخه جنسی، مسئله گشایی و ارتباط مؤثر، باورهای ناکارآمد و خودگویی های منفی، صمیمیت و گفتمان عاطفی- جنسی، مهارت ها و لمس نواحی غیرجنسی و بهبود مهارت های جنسی» بود که در مجموع 6/54 درصد واریانس کل را تبیین می کنند. در تحلیل عامل تائیدی نیز نتایج حاکی از برازش قابل قبول در تعیین عامل ها بود.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که ابزار طراحی شده در شرکت کنندگان ایرانی از پایایی، روایی و برازش کافی برخوردار است. بنابراین استفاده از این ابزار برای سنجش کیفیت روابط جنسی - زناشویی در پژوهش ها و مداخلات درمانی پیشنهاد می شود.
نقش واسطه ای سبک های شناختی در ارتباط بین ادراکات والدینی و انگیزش خودمختار پژوهشی در دانشجویان
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
16 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ادراک از درگیری، حمایت از خودمختاری و گرمی والدین با انگیزش خودمختار پژوهشی دانشجویان و بررسی نقش واسطه ای سبک های شناختی در این زمینه بود. در یک طرح توصیفی-همبستگی تعداد 317 نفر از دانشجویان دختر دوره کارشناسی پردیس شهید هاشمی نژاد دانشگاه فرهنگیان شهر مشهد با روش سهمیه ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس ادراکات والدینی (POPS)، آزمون گروهی اشکال نهفته (GEFT) و مقیاس انگیزش پژوهشی (MRS) انجام شد. تحلیل مسیر نشان داد اثر ادراک گرمی و حمایت از خودمختاری پدر و مادر با واسطه گری سبک شناختی بر انگیزش خودمختار پژوهشی مثبت است. اثر درگیری مادر و پدر با واسطه گری سبک شناختی بر انگیزش خودمختار پژوهشی منفی بود. بدین ترتیب والدین می توانند از طریق ارضای نیازهای حمایت از خودمختاری و پیوند داشتن و اثر گذاری بر سبک شناختی فرزندان، آنان را از بی انگیزگی که پایین ترین سطح انگیزش است به سطوح خودمختار انگیزش در رفتارهای پژوهشی سوق دهند.
همبسته های شناختی اختلال وسواسی - جبری: سهم پیش بین سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید، کارکرد اجرایی، آمیختگی فکر و عمل و فراشناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواسی جبری یکی از شایع ترین اختلال های روانی است که بر تمام جنبه های زندگی انسان اثرگذار است. 300 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت نمونه گیری خوشه ای در پژوهش شرکت داده شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های خودگزارشی سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید، پرسشنامه نقص کارکردهای اجرایی: بارکلی، پرسشنامه ارزیابی فراشناخت - 30سؤالی، پرسشنامه همجوشی فکر و پرسشنامه مقیاس وسواس فکری عملی ییل براون پاسخ دادند. یافته های به دست آمده از تحلیل پژوهش نشان داد میان مؤلفه باور مثبت درباره نگرانی (p≤0.05) و مؤلفه های کنترل ناپذیری، اطمینان شناختی، خودمدیریتی، خودسازمان دهی، خودکنترلی و خودانگیزشی (p≤0.01) همبستگی مثبت و معناداری با علائم اختلال وسواسی وجود دارد. همچنین، میان مؤلفه های باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، نیاز به کنترل، سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید فیزیکی، خودسازمان دهی (p≤0.05) و مؤلفه اطمینان شناختی (p≤0.01) همبستگی مثبت و معناداری با علائم اختلال جبری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای پیش بین باور مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری، خودمدیریتی و خودانگیزشی سهمی معنادار در پیش بینی مؤلفه اختلال وسواسی دارند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون آشکار کرد متغیرهای پیش بین باور مثبت درباره نگرانی، اطمینان شناختی، سبک ناسازگارانه بزرگ نمایی تهدید اجتماعی، خودسازمان دهی و خودکنترلی در پیش بینی مؤلفه اختلال جبری در آسیب شناسی علائم وسواسی جبری سهم معنا دار داشته اند. با توجه به اهمیت نقش باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر که آن هم متأثر از باورهای فراشناختی است، در پیش بینی و تبیین علائم وسواسی، درمان فراشناختی پرفایده به نظر می رسد.