فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Adolescence is characterized by physical, cognitive, emotional, social, and behavioral changes capable of resulting in the development of a healthy and autonomous individual, as well as contributing to self-injurious behavior. This review aimed to analyze the 11 available papers on risk factors for self-mutilation in adolescents. Integrative review performed in MEDLINE and LILACS databases using primary studies published between 2018 and 2023, in Portuguese, English, and Spanish with the descriptors “Self-destructive Behavior”; "Adolescent"; and “Risk Factors” combined with the Boolean operator AND. After analyzing the data, two main themes emerged. The first theme, referred to as "intrapersonal risk factors," encompassed a range of categories including depression, anxiety, post-traumatic stress disorder, attention deficit hyperactivity disorder, substance/alcohol abuse, disruptive, impulse and conduct control disorders, cyclothymic-hypersensitive temperament, impulsivity, avoidance/coping-focused on affect, and emotional dysregulation. The second theme, labeled as "interpersonal risk factors," consisted of categories such as bullying, parental neglect, parental psychopathology, social exclusion, peers with people with self-destructive behavior, hetero-aggressiveness, and sexual and gender minority populations. The findings of this review highlight the importance of increased awareness, early detection, and targeted interventions for self-mutilation. This study lays the ground for future research and interventions in mental health. Future studies could further explore psychological factors, societal influences, effective treatments, and prevention methods for self-mutilation. By expanding upon current knowledge, clinicians and researchers can better support individuals struggling with self-harm, leading to improved outcomes and reduced harm.
مقیاس جامع الکترونیکی سلامت روان شناختی بانوان ایرانی: ساخت یک ابزار بومی دوبعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
119 - 158
حوزههای تخصصی:
به دلیل اهمیت انکارناپذیر سلامت روان شناختی بانوان و مادران در جامعه و همچنین نبود ابزار بومی برای ارزیابی سلامت روان شناختی ایشان، این مطالعه با هدف تهیه نسخه الکترونیکی ابزارای دوبعدی (بهزیستی روان شناختی و مشکلات روان شناختی) صورت گرفت. از جامعه مادران دارای حداقل یک دانش آموز در شهر تهران، نمونه ای متشکل است از 1222 نفر به شیوه دردسترس انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از زبان برنامه نویسی آر نسخه 4.2.3 استفاده شد. به ترتیب تحلیل گمشده، تحلیل گویه، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تائیدی و محاسبه ضرایب اعتبار انجام شد. نتایج تحلیل گویه ها نشان داد دوازده گویه از بعد یکم (بهزیستی روان شناختی) و یک گویه از بعد دوم (مشکلات روان شناختی) کفایت آماری و مفهومی لازم را نداشته و از تحلیل کنار گذاشته شدند. در ادامه نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که سه ساختار برای بعد بهزیستی روان شناختی و پنج ساختار برای بعد مشکلات روان شناختی، دارای ساختار ساده هستند. ساختارهای اکتشافی هر بعد به همراه ساختار نظری اولیه و ساختار تک عاملی آن، به عنوان ساختارهای رقیب، وارد تحلیل عاملی تائیدی شدند. تحلیل عاملی تائیدی نشان داد برای بعد بهزیستی روان شناختی، ساختاری چهار عاملی و برای بعد مشکلات روان شناختی، ساختاری هشت عاملی دارای بهترین برازش هستند. در ساختار بعد بهزیستی روان شناختی، چهار خرده مقیاس ثبات، شادکامی، خوش بینی و ارتباط و در ساختار بعد مشکلات روان شناختی، هشت خرده مقیاس افسردگی، اضطراب، وسواس، اضطراب اجتماعی، مشکلات خواب، رفتارهای ایذایی، اعتیاد به مواد و اعتیاد به فضای مجازی قرار گرفتند. ضریب آلفا کرونباخ خرده مقیاس ها در حد قابل قبول و بالا برای بعد یکم بین 63/0 تا 87/0 و بعد دوم بین 65/0 تا 87/0 ولی ضرایب امگا مک دونالد این خرده مقیاس ها از خوب تا عالی برای بعد یکم بین 71/0 تا 91/0 و برای بعد دوم 74/0 تا 91/0 به دست آمد. لذا می توان نتیجه گرفت مقیاس الکترونیک سلامت-روان شناختی بانوان ایرانی، دارای ویژگی های روان سنجی لازم به منظور استفاده در فضای مجازی است.
نقش خودشیفتگی خودبزرگ بین و خودشیفتگی آسیب پذیر در پیش بینی راهبردهای خود ابرازی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی نقش خودشیفتگی خودبزرگ بین و خودشیفتگی آسیب پذیر در پیش بینی راهبردهای خود ابرازی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی کانونی (کانونی) و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی بوده که در سال 96-97 مشغول به تحصیل بودند (N=1500). به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای نمونه از میان جامعه موردنظر انتخاب شد (n=222). ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خودشیفتگی مرضی و مقیاس راهبردهای خود ابرازی بود. یافته ها نشان داد که ترکیب خطی راهبردهای خود ابرازی دفاعی و اظهار وجودی به وسیله ترکیب خطی متغیرهای پیش بین قابل پیش بینی است. بدین صورت که متغیرهای پیش بین 28 درصد از واریانس متغیرهای ملاک را تبیین می کنند. درمجموع، یافته ها نشان دادند که انواع خودشیفتگی (خودبزرگ بین و آسیب پذیر) بر اساس نوع و میزان استفاده از انواع راهبردهای خود ابرازی (دفاعی و اظهار وجودی) قابل پیش بینی است. پیشنهاد می شود متخصصان بالینی به انواع خودشیفتگی و نحوه راهبردهای خود ابرازی مراجعین دارای اختلال شخصیت خودشیفتگی جهت شناخت و درک بیشتر این افراد توجه ویژه مبذول دارند.
اثربخشی آموزش تاب آوری بر اضطراب و بهزیستی روانشناختی دانشجویان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تاب آوری از طریق سازگاری موفق با شرایط چالش انگیز می تواند سبب بهبود ویژگی های روانشناختی شود. در نتیجه، هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری بر اضطراب و بهزیستی روانشناختی دانشجویان ورزشکار بود. روش و مواد: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه این پژوهش همه دانشجویان ورزشکار دانشگاه های دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه این پژوهش 30 دانشجوی ورزشکار بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شد. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تاب آوری قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه اضطراب (بک و همکاران، 1988) و پرسشنامه تجدیدنظرشده بهزیستی روانشناختی (ریف و کییز، 1995) بودند. داده های پژوهش حاضر با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-20 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن بود که بین دانشجویان ورزشکار گروه های آزمایش و گواه از نظر هر دو متغیر اضطراب و بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش تاب آوری باعث کاهش اضطراب (001/0=P ,06/13=F) و افزایش بهزیستی روانشناختی (004/0=P ,96/9=F) دانشجویان ورزشکار شد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی آموزش تاب آوری بر کاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی بود. بنابراین، مشاوران و درمانگران می توانند از روش آموزش تاب آوری در کنار سایر روش های آموزشی برای بهبود ویژگی های روانشناختی استفاده نمایند.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مداومت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
72 - 90
حوزههای تخصصی:
مداومت تحصیلی بیانگر استمرار و تعهد رفتاری به آموزش و یادگیری است که وجود چنین ابزاری در داخل کشور موردنیاز بود. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مداومت تحصیلی انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی است که با هدف کاربردی به بررسی ویژگی های روان سنجی می پردازد. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان قم بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 به تحصیل اشتغال داشتند. تعداد 355 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای وارد نمونه شدند و مقیاس مداومت تحصیلی طالیب و همکاران (2018) را تکمیل نمودند. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS22 و AMOS22 و از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل پایایی موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد، عامل استخراج شده 93/79 درصد متغیر مداومت تحصیلی را تبیین می کند. همچنین، پایایی ابزار به روش ضریب آلفای کرونباخ برابر با 994/0 و به روش دونیمه کردن برای نیمه اول برابر با 989/0 و برای نیمه دوم برابر با 988/0 بود. با توجه به نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل پایایی، به نظر نسخه فارسی مقیاس مداومت تحصیلی، ابزاری کارآمد محسوب می شود.
Comparison of Emotion Regulation in Gastric Ulcer Sufferers and Non-Sufferers
حوزههای تخصصی:
Subjective : Psychological problems are involved in many psychosomatic disorders. Gastric ulcer is also related to psychological problems as one of the psychosomatic disorders. This research was conducted with the aim of comparison of emotion regulation in gastric ulcer sufferers and non-sufferers. Methods : This research is descriptive and causal-comparative. 100 patients with gastric ulcer and referred to Imam Hussein Hospital in Tehran in 2022 were selected by convenience sampling method and compared with 100 of their companions who did not have gastric ulcer. Both groups responded to Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS). Data were analyzed with multivariate analysis of variance and SPSS-21 software. Results : The findings showed that the total score of difficulties in emotion regulation and its subscales (non-acceptance of negative emotions, difficulties engaging in goal-directed behaviors, difficulties controlling impulsive behaviors, limited access to effective emotion regulation strategies, lack of emotional awareness, lack of emotional clarity) in patients with gastric ulcer is significantly higher than of non-afflicted people (P<0.001). Conclusion : According to this finding, it can be concluded that the difficulty in regulating emotions may play a role in gastric ulcers. It seems that patients with gastric ulcer are less able to identify and understand their emotions and less able to manage their emotions properly. Therefore, the accumulation of psychological pressure caused by negative emotions can cause their symptoms to appear or intensify.
عوامل و مداخلات معنوی پیش گیرنده از پیشرفت زوجین در مراحل تحول طلاق براساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور کشف عوامل و مداخلات معنوی پیش گیرنده از پیشرفت زوجین در مراحل تحول طلاق براساس منابع اسلامی انجام شد. روش این پژوهش متشکل از روش کیفی بود که در سه مرحله اجرا شد. به منظور کشف عوامل و مداخلات معنوی پیش گیرنده از روش معناشناسی زبانی به کار گرفته شد و برای دستیابی عوامل و مداخلات معنوی از منابع اسلامی از روش تحلیل محتوا و قواعد اصول فقه استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد سه مدل «فروتنی−احسان»، «قدردانی−صبر» و «دوراندیشی−امیدواری» با محوریت ایمان و ارتباط با خدا در شش مرحله «ضعف کارکردها»، «بروز آشفتگی»، «آشفتگی»، «گسستگی»، «طلاق−بازگشت» و «جدایی سازی−بازگشت» به عنوان عوامل و مداخلات معنوی پیش گیرنده اثرگذار است. در مراحل ابتدایی بیشتر از مدل اول استفاده شد و در ادامه با توجه به روند تحول طلاق و سختی ارتباط زوجین بیشتر، مدل های دوم و سوم بیشتر نقش پیش گیرنده را ایفا می کنند.
احصای رنج و نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
163 - 185
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف احصای رنج نیازسنجی معنوی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. این مطالعه کیفی به روش پدیدارشناختی انجام شد. جامعه آماری آن شامل زنان سرپرست خانوار مراجعهکننده به مراکز مثبت زندگی شهرستان بندرانزلی بود. تعداد حجم نمونه تا اشباع داده ها ادامه یافت و سرانجام پس از پانزده مورد مصاحبه، داده ها به اشباع رسید. داده ها جمع آوری، کدگذاری و در مقوله های اصلی و فرعی طبقه بندی شدند. نتایج گویای آن بود که مهمترین نیازهای زنان سرپرست خانوار شامل نیازهای دینی، نیازهای مرتبط با فرزندان، نیازهای مرتبط با خانواده، نیازهای مرتبط با دوستان، نیازهای مرتبط با جامعه، نیازهای حمایتی و امنیتی، نیاز به زندگی سالم و شاد و نیازهای شخصیتی است؛ همچنین مهمترین رنج های زنان سرپرست خانوار، احساس غم و اندوه، قضاوت ناعادلانه اطرافیان و فقدان درک آنان، مشکلات اقتصادی، نگاه های شهوت آلود مردا ن، نگرانی از وضعیت کنونی و آینده فرزندان و فقدان منابع حمایتی و مراقبتی استخراج شد. اصلی ترین راهکار کاهش رنج آنان، مثبتاندیشی و امیدواری و اصلی ترین توانمندی آنان، حفظ ارزشمندی و عزتنفس ارزیابی شد. مهمترین منبع امیدشان پس از خداوند، ائمه معصوم، توسل به دعا و وجود فرزندانشان گزارش شد؛ بر این اساس اهمیت و توجه به نیازهای معنوی زنان سرپرست خانوار از سوی جامعه می تواند در کاستن رنج ها، آلام و بهبود شرایط آنان مؤثر باشد.
تعیین نمره برش آزمون های ملاک مرجع با استفاده از روش های برآورد ناپارامتری شاخص یودن، مورد مطالعه: آزمون تولیمو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
43 - 68
حوزههای تخصصی:
شاخص یودن یک معیار متداول برای منحنی ویژگی عملکرد (ROC) است که هم کارایی یک آزمون ملاک مرجع را می سنجد و هم مقدار نمره برش را برای آزمون مشخص می کند. این پژوهش با هدف مقایسه و ارزیابی سه روش برآورد ناپارامتری تجربی، هسته با روش پهنای باند سیلورمن و هسته با روش پهنای باند اعتبارسنجی متقابل ماکسیمم درستنمایی برای محاسبه مقدار شاخص یودن انجام شده است. در این پژوهش برای ارزیابی عملکرد از شاخص های خطای استاندارد بوت استرپ (BSE)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، مربع خطای یکپارچه (ISE) و میانگین مربعات خطای یکپارچه (MISE)استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که روش هسته با اعتبارسنجی متقابل ماکسیمم درستنمایی دارای مقدار شاخص یودن بالاتری بود. نمرات برش به دست آمده برای روش های هسته 479 و برای روش تجربی 465 به دست آمد. با توجه به نتایج قابل قبول شاخص های ارزیابی، روش های هسته به ویژه با پهنای باند بهینه اعتبارسنجی متقابل ماکسیمم درستنمایی منجر به برآوردهای قابل اعتمادتری از شاخص یودن و نمره برش برای آزمون تولیمو می شود.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی براحساس تنهایی و طلاق عاطفی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و طلاق عاطفی زنان نابارور انجام پذیرفت. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود که با دو گروه آزمایش، طرح پیش آزمون – پس آزمون و یک گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری، شامل کلیه زنان متاهلی بود که دچار مشکل ناباروری بودند و به مرکز ناباروری میلاد مشهد در زمستان 1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر به صورت دردسترس انتخاب شدند و در 3گروه 15 نفری به روش تصادفی جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه احساس تنهایی (UCLA) و پرسشنامه طلاق عاطفی (EDS) در پیش آزمون پاسخ دادند. سپس گروه های آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای، با درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. بعد از اتمام جلسات پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده نرم افزار 26spss- و روش تحلیل واریانس مکرر بررسی شدند.یافته ها: تحقیق نشان داد که در مراحل پس آزمون و پیگیری بین گروه های آزمایش، درمان هیجان مدار و طرحواره درمانی با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد(001/0< P). نتایج نشان داد اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی نسبت به هیجان مدار تأثیر بیشتری براحساس تنهایی و طلاق عاطفی زنان داشته است.
نقش احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی و هیجان خواهی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
101-112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برخی از آثار منفی اینترنت به عنوان تکنولوژی پیشرفته، اعتیاد به اینترنت است که عوامل متنوعی در آن نقش دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی و هیجان خواهی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت دانشجویان بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی می باشد. به این منظور ۲۶۹ نفر از دانشجویان دختر و پسر خوابگاهی دانشگاه دولتی نیشابور به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، احساس تنهایی راسل (1980)، اضطراب اجتماعی متیک و کلارک (1989) و هیجان خواهی زاکرمن (1978) را تکمیل کردند.
یافته ها: به منظور تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون به روش گام به گام استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین احساس تنهایی و اعتیاد به اینترنت رابطه معناداری وجود دارد. همچنین اضطراب اجتماعی با اعتیاد به اینترنت رابطه مستقیم و معناداری دارد و بین تمام مؤلفه های هیجان خواهی و اعتیاد به اینترنت رابطه مستقیم و معناداری وجود داشت. علاوه بر آن نتایج تحلیلی رگرسیون نشان داد، مؤلفه احساس تنهایی ٪۸ واریانس اعتیاد به اینترنت را تبیین نمود. در گام دوم اضطراب اجتماعی ۹٪ از واریانس را تبیین نمودند و در مجموع سه متغیر۱۱٪ از واریانس اعتیاد به اینترنت را تبیین نمودند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته ه ای پژوهش به نظر می رسد، هر سه متغیر احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی و هیجان خواهی در پیش بینی سلامت اجتماعی دانشجویان نقش دارند. نظر به یافته ها پیشنهاد می شود، ضمن فراهم کردن امکانات و شرایط مشاوره مناسب و مؤثر برای دانشجویان، دلایل ایجاد احساس تنهایی در آنها شناسایی و با ارائه ی راهکارهای مناسب در جهت کاهش آن از بروز، عوارضی نظیر اعتیاد به اینترنت جلوگیری شود.
تدوین و اعتبارسنجی مداخله مبتنی بر نظریه خودتعیین گری (SDTI) با هدف ارتقای بهزیستی ادراک شده در روابط دوستانه در سرآغاز جوانی
حوزههای تخصصی:
زمینه: آغاز دوره جوانی از 18 تا 25 سالگی، مفهومی نوظهور در بررسی گستره زندگی است. کیفیت روابط دوستانه در آغاز جوانی به افراد کمک می کند تا بر چالش های تحصیلی و شخصی غلبه کنند و بهزیستی آنها را تسهیل کند. به نظر می سد طراحی مداخلاتی که به بهبود بهزیستی در روابط دوستانه کمک کند ضروری است.هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی مداخله مبتنی بر نظریه خودتعیین گری (SDTI) با هدف ارتقای بهزیستی ادراک شده در روابط دوستانه در سرآغاز جوانی بود.روش: طرح پژوهش کیفی، از نوع تدوین و اعتبارسنجی بود. در این پژوهش، مداخلات مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بررسی و از خلال مبانی نظری و پژوهشی در چارچوب خودتعیین گری، مداخله متمرکز بر بهزیستی ادراک شده در روابط دوستانه (شامل سرزندگی، رضایت، تعهد، صمیمیت، اعتماد و همدلی) تدوین شد. روایی محتوایی برنامه مداخل از طریق نظرات صاحب نظران بررسی شد.یافته ها: مداخله تدوین شده شامل هشت جلسه 90 دقیقه ای با محوریت نیازهای بنیادین روان شناختی در روابط دوستانه (شامل سرزندگی، رضایت، تعهد، صمیمیت، اعتماد و همدلی) بر اساس دیدگاه متخصصان از روایی محتوایی مطلوبی برخوردار بود. شاخص CVR بزرگتر از 0/99 و شاخص CVI نیز بزرگتر از 0/79 بود.نتیجه گیری: این مداخله آموزشی با در نظر داشتن اهداف در روابط دوستانه، شناخت نیازهای بنیادین روانشناختی در روابط و تکنیک های حمایت از این نیازها در دوستان و خودتنظیمی در روابط دوستانه، می تواند مداخله ای اثربخش در بهبود کیفیت روابط در سرآغاز جوانی باشد.
ارائه مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت زوجین بر اساس صفات شخصیتی تاریک و نقش واسطه-ای احساس تنهایی
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارائه مدل ساختاری اعتیاد به اینترنت زوجین بر اساس صفات شخصیتی تاریک و نقش واسطه ای احساس تنهایی بود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی؛ از منظر نوع داده ها، کمی و از بعد شیوه اجرا نیز توصیفی هم بستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه را کلیه ی زنان و مردان متأهل شهر مشهد در سال 1402 تشکیل دادند که بر اساس ملاک های ورود تعداد 312 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (IAT، یانگ، 1988)، ویژگی های تاریک شخصیت جوناسون و وبستر (SD3، جوناسون و وبستر، 2010) و احساس تنهایی راسل (UCLA-LS، راسل و همکاران، 1980) بود. روش تفسیر داده ها نیز آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-26 بود. یافته های پژوهش نشان داد مدل پیشنهادی از برازندگی مطلوبی برخوردار است و صفات تاریک شخصیتی هم به شکل مستقیم و هم به شکل غیرمستقیم و از طریق میانجی گری احساس تنهایی بر اعتیاد به اینترنت زوجین اثرگذار هستند. بنابراین و با توجه به نتایج پژوهش می توان از صفات شخصیتی خصوصاً صفات تاریک و احساس تنهایی به عنوان عوامل تأثیرگذار مهم در اعتیاد به اینترنت زوجین نام برد که با بررسی بیشتر آن ها می توان از بروز پیامدهای آسیب زای خانوادگی پیشگیری نمود.
تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
381 - 396
حوزههای تخصصی:
زمینه: تولد یک کودک دارای کم توانی ذهنی می تواند شرایط دشواری را برای والدین و دیگر اعضای خانواده به همراه بیاورد، چون والدین به طور غیرمنتظره ای در یک معمای دشوار عاطفی گرفتار می شوند که به خاطر طبیعت غیرمنتظره این مشکل و تمایلات ذاتی برای نگهداری از فرزندان شان، ناراحتی و نگرانی بیشتری را تحمل می کنند. در نتیجه توان عملکرد در شرایط ناگوار برایشان سخت تر می شود و نمی توانند در این شرایط هیجانات خود را به خوبی مدیریت کنند. همچنین این مادران به دلیل نداشتن بهزیستی روانشناختی بالا، دچار تنش های بیشتری می شوند.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین دارای کودک با کم توانی هوشی هستند که درشهر تهران در سال 1402-1401) تحت پوشش سازمان بهزیستی بودندو از سازمان بهزیستی خدمات دریافت می کنند. حجم نمونه در پژوهش حاضر نیز با در نظر گرفتن احتمال اُفت نمونه ها ۳۰۰ نفر از شهر تهران، در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده نیز به صورت در دسترس بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، هسته ارزشیابی خود (جاج و همکاران، 2003) و شاخص مقایسه ای احساس کهتری (دیکسون و استرانو، 1990) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisrel نسخه 8/8 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ضریب مسیر کل (مجموع ضرایب مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم) بین هسته ارزشیابی خود با بهزیستی روانشناختی معنادار بود (0/001=p، 0/481- =β ). براین اساس می توان گفت، بین بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری رابطه وجود دارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به این که والدین دارای کودکان با کم توانی ذهنی در قیاس با والدین کودکان عادی، تنیدگی بالاتری را تجربه می کنند، لذا بهتر است پژوهش های گسترده تری با نمونه های بیشتر در این خانواده ها انجام شود.
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1379 - 1396
حوزههای تخصصی:
زمینه: روابط نامناسب با اجتماع و عدم توانایی در ایجاد روابط سالم و عمیق نیز می توانند در ایجاد اعتیاد جنسی نقش داشته باشد. کودکانی که در دوران کودکی با مشکلاتی مانند نقص های اجتماعی مواجه شده اند، ممکن است در تعاملات اجتماعی و روابط عاطفی ناسالم به مشکل برخورد کنند و بیشتر در معرض خطر اعتیاد جنسی قرار بگیرند. رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی مانند حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در جهت اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی و با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دوره های مجازی در دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کلاین (2011) برابر با 322 نفر به دست آمد که با توجه به احتمال افت آزمودنی و ریزش 370 نفر در نظر گرفته شد. همچنین برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، اعتیاد جنسی (کارنز، 1988)، سبک دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، 1990) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق تحلیل مسیر در نرم افزارهای lisrel و SPSS استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که نتایج همبستگی روابط معنادار بوده و حاکی از تأیید پیش فرض وجود همبستگی بین متغیر جهت تدوین مدل معادلات ساختاری است (0/05>P).
نتیجه گیری: رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر این رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
بررسی عوامل فرهنگی و روانی-اجتماعی مرتبط با تحکیم بنیان خانواده از منظر کارشناسان دادگستری و انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
165 - 187
حوزههای تخصصی:
از منظر جامعه شناسی، خانواده اساسی ترین نهاد اجتماعی است که در شکل گیری ساختار کلان جامعه و افزایش بهره-وری آن نقش بسزا دارد. میان خانواده و جامعه یک رابطه دو سویه برقرار است و هر کدام بر دیگری تأثیر می گذارد. جامعه شناسان شکل گیری و ساخت شخصیت فرد در خانواده را متأثر از فرهنگ پذیری و جامعه پذیری می دانند و بیان می کنند که «از مهم ترین نتایج جامعه پذیری، ایجاد شخصیّت فردی و الگوهای نسبتاً ثابت فکر، احساس و عمل است که همگی ویژگی های یک فرد محسوب می شوند» (یان. رابرتسون، 1374: 112). از این رو اهمیّت پرداختن به موضوع «تحکیم خانواده» ریشه در اهمیّت نهاد خانواده دارد. نهاد مقدس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگ های گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت امّت ها، مرهون رشادت و ضلالت خانواده می باشد. اولین شرط داشتن جامعه ای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است. همه دستاوردهای علمی و هنری بشر در سایه خانواده های سالم و امن پدید آمده است. از این رو اندیشمندان علوم انسانی در رشته های تخصصی خود، با رویکردهای گوناگون، به مسائل خانواده پرداخته اند و عوامل ایجادکننده را از منظر تحلیلی خاص، تبیین نمودند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل فرهنگی و روانی-اجتماعی مرتبط با تحکیم بنیان خانواده از منظر کارشناسان دادگاه خانواده و مشاوران نیروی انتظامی شهرستان زنجان بود که از طریق پرسشنامه با تکنیک دلفی و مصاحبه عمیق با نمونه گیری نیمه ساختاریافته، و نیز با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی انجام گرفت. نتایج یافته ها حاکی از آن است که: از نظر کارشناسان عوامل فرهنگی اولویت اول را نسبت به عوامل اجتماعی در تحکیم بنیان خانواده داراست.
تعیین نقش میانجی توانمندی ایگو در رابطه تروما با حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت افراد دارای تجربه تروماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
159 - 170
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی توانمندی ایگو در رابطه با حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت افراد دارای تجربه تروماتیک انجام شد. روش پژوهش، توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه افراد 15 تا 35 سال دارای تجارب تروماتیک استان قم در سال 1402 تشکیل دادند و نمونه پژوهش شامل 250 نفر از این افراد با در نظر گرفتن معیارهای ورود بود. لذا از طریق ارسال لینک برای افراد انتخاب شده، پرسشنامه ها به صورت اینترنتی تکمیل شد. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های مسخ شخصیت (DES، سیرا و بریوس، 2000)، تجارب تجزیه ای (DES-II، کارلسون و پوتنام، 1993)، ترومای کودکی (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003) و توانمندی ایگو (ESS، بارون، 1953) بودند. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. بر اساس یافته های به دست آمده ترومای کودکی بر حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت اثر مثبت و معنادار و بر توانمندی ایگو اثر منفی معنادار دارد (01/0>P). همچنین توانمندی ایگو بر حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت اثر منفی و معنادار دارد (01/0>P). همچنین با ورود متغیر توانمندی ایگو به مدل اثر غیرمستقیم ترومای کودکی بر حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت معنادار شد (01/0>P). بنابراین قدرت ایگو می تواند بر تجربه بعد از تروما اثر گذارد و باعث تعادل روانی و عدم ابتلا به اختلالات تجزیه ای و مسخ شخصیت هنگام مبارزه با محرک های درونی و بیرونی شود.
پیش بینی نشانگان اختلال شخصیت نمایشی دانشجویان براساس سبک های فرزندپروری و ویژگی های شخصیتی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
93 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی نشانگان اختلال شخصیت نمایشی دانشجویان براساس سبک های فرزندپروری و ویژگی های شخصیتی والدین بود. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رودهن و والدین آن ها در سال تحصیلی ۱۴02-1401 (حدود 8000 نفر) بود که از بین آنها به صورت نمونه گیری در دسترس 367 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل و چندمحوری بالینی میلون (1944،MCMI-III )، شیوه های فرزندپروری بامریند (1971،PSI ) و پرسشنامه سبک و اختلال شخصیت کوهل و کازن (2009، PSDI-S) بود. روش تحلیل این پژوهش، تحلیل رگرسیون چندگانه بود. یافته ها نشان داد ویژگی های شخصیت والدین و همچنین سبک فرزندپروری مستبدانه و سبک سهل گیرانه، قادر به پیش بینی اختلال شخصیت نمایشی دانشجویان بوده اند (05/0>p) و در مجموع 7/57 درصد از واریانس متغیر نشانگان اختلال شخصیت نمایشی را تبیین می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سبک های فرزندپروری و ویژگی های شخصیتی والدین در پیش بینی نشانگان اختلال شخصیت نمایشی نقش اساسی دارند و می توانند در شکل گیری اختلال شخصیت نمایشی در فرزندان نقش بسزایی داشته باشد.
پیش بینی استرس ادراک شده براساس طرحواره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در دانش آموزان دختر فاقد پدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
141 - 150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی استرس ادراک شده بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در دانش آموزان دختر فاقد پدر انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم فاقد پدر شهر قم در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ به تعداد ۱۵۰۰ نفر بود. برای جمع آوری داده ها از نمونه در دسترس استفاده شد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۳۰۵ نفر برآورد شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (PSS، ۱۹۸۳)، هوش معنوی کینگ (SISRI، ۲۰۰۸) و طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF، ۱۹۹۸) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره هم زمان تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد استرس ادراک شده براساس طرحواره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در دانش آموزان دختر فاقد پدر قابل پیش بینی است (۰۵/۰>p). نتیجه گیری می شود استرس ادراک شده بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و هوش معنوی در دانش آموزان دختر فاقد پدر قابل پیش بینی است و 6/14 درصد از واریانس استرس ادراک شده را تبیین می کنند.
تبیین فرآیند اجتماعی شدن افراد دارای معلولیت از طریق فعالیت های ورزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
265-308
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از اجرای این پژوهش تبیین فرآیند اجتماعی شدن افراد دارای معلولیت از طریق فعالیتهای ورزشی است. روش: پژوهش حاضر بنا بر ماهیت موضوع موردمطالعه در چارچوب دیدگاه تفسیرگرایی و رویکرد روش شناختی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای بر اساس طرح اشتراوس و کوربین در س ه مرحل ه اصل ی کدگ ذاری ب از، مح وری و گزینش ی و با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه و تا حد اشباع نظری اجرا شد. در ای ن پژوهش از روش تواف ق درون موضوع ی ب رای محاس به پایای ی مصاحبه های انجام شده اس تفاده شد. یافته ها: مؤلفه های موردبررسی شامل شرایط علی (بسترسازی، نهادهای ثانویه، حمایتگری و پشتیبانی خانواده و انگیزه ها و زمینه ها)، شرایط زمینه ای (عدالت رویه ای، امکانات، تأمین اجتماعی، زیرساختها، توسعه مشارکت، رویکردها و سیاستها و تلاقی معلولیت و ورزش)، شرایط مداخله گر (نقش معلم، موانع نزدیک، هزینه آموزش، فرهنگ سازی، رسانه، آگاهی بخشی و توسعه ورزش همگانی)، پدیده محوری (اجتماعی شدن از طریق ورزش)، راهبردها (توانمندی اجتماعی، بهبود سلامت و سبک زندگی، فرصتهای ورزش، توانمندسازی روانی، القای کفایت و خودبسندگی) و پیامدها (پذیرش معلولیت، توانمندی و بسندگی، ادغام یکپارچگی، پرهیز از ضعف انگاری، باور به ورزش و بدیل ناپذیری ورزش) بود. بحث: یافته های پژوهش نشان داد که عوامل علی مانند بسترسازی، نهادهای ثانویه، حمایت خانواده و انگیزه در اجتماعی شدن افراد دارای معلولیت مؤثرند. راهبردهای توانمندسازی روانی و القای خودبسندگی نیز شناسایی شدند. این مطالعه با ارائه مدلی جدید، نظریه اجتماعی شدن ورزشی را گسترش داده و آگاهی عمومی درباره اهمیت فعالیتهای ورزشی برای افراد دارای معلولیت را افزایش می دهد. همچنین بر نقش ارتباطات ورزشی و مهارتهای ورزشی در فرایند اجتماعی شدن این افراد تأکید دارد.