مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
دانشآموزان
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: این پژوهش، بهمنظور بررسی رابطه بین راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) و سبکهای اسناد (درونی و بیرونی) انجام گرفت.
روش: در این مطالعه که از نوع همبستگی بود، آزمونهای راهبردهای یادگیری کرمی و سبک اسناد سلیگمن در مورد 384 دانشآموز مقطع متوسطه شهرستان شیروان به اجرا درآمد. در تحلیل فرضیهها از برنامههای آماری SPSS 11.5 و آزمون t ، تحلیل واریانس یکطرفه و مجذور کای استفاده شد. متغیرهای مربوط به ابعاد اسناد در دو موقعیت درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: میزان استفاده دانشآموزان دختر از راهبردهای یادگیری، هم در حوزه شناخت و هم در حوزه فراشنـاخت، از پسران بیشتر بود. همچنین دانشآموزان دارای سبک اسناد درونی بهطور معنیداری بیشتر از دانشآموزان دارای سبک اسناد بیرونی از راهبردهای فراشناختی یادگیری استفاده کردند.
نتیجهگیری: دختران دانشآموز از راهبردهای یادگیری بیشتر از پسران استفاده میکنند. احتمال میرود که انتسابهای درونی و راهبردهای فراشناخت در افزایش موفقیت و خودکارآمدی تحصیلی، یادگیری عمیقتر و عزتنفس دانشآموزان موثر باشند. "
بررسی رابطه تعداد دانشآموزان کلاس پنجم با پیشرفت تحصیلی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
است. بررسی رابطه تعداد دانشآموزان کلاس با پیشرفت تحصیلی، عامل مهمی است که میتواند راهبردی برای تعدیل منطقی توزیع
دانشآموزان در کلاسها، تهیه تجهیزات و تأمین معلم برای نیل به اهداف باشد. با توجه به اهمیت موضوع، مقاله حاضر به بررسی این
رابطه پرداخته است. بدینمنظور 72 کلاس پنجم دبستان بهصورت تصادفی طبقهای متناسب با حجم، از سه منطقه پرتراکم، تراکم متوسط
و کم تراکم با تعداد 2188 دانشآموز همراه با معلمان آنها انتخاب شد. روشهای مورد استفاده در این پژوهش، همبستگی و علّی -
مقایسهای پس از وقوع بوده و ابزارهای جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل آماری
پژوهش در دوسطح توصیفی و استنباطی، با استفاده از نرمافزار آماری SPSS انجام شده است.
از بررسی یافتههای تحقیق مشخص شد که بین میانگین کل سه درس اصلی و میانگین درسهای علوم و ریاضی دانشآموزان و تعداد
آنها در کلاس، همبستگی معناداری وجود نداشته است. با وجود این، روش تحلیل واریانس نشان داد که با افزایش تعداد دانشآموزان
در کلاس درس ادبیات، سطح عملکرد آنها نیز افزایش یافته است.
تأثیر آموزش مهارت های تفکر انتقادی بر خود نظم دهی دانش آموزان پایه اوّل دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۵
149 - 162
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارتهای تفکر انتقادی بر خودنظمدهی دانشآموزان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش را تم امی دان شآم وزان پس ر پای هی اول دورهی متوس طهی دوم ناحیهی دو شهر اردبیل در سالتحصیلی 1394-95تشکیل میدادند که از میان آنها با اس تفاده از روش نمون هگی ری تص ادفی خوش های، 60 دانشآموز انتخاب شده و بهطور تصادفی در گروه آزمایش ) 30نفر( و گروه کنترل ) 30نفر( جایگزین شدند. به شرکتکنندگان گروه آزمایش، 6جلسه مهارتهای تفکر انتقادی آموزش داده شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی خودنظمدهی بوفارد استفاده ش د. دادهه ا ب ا روش آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که فرضیهی پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش مهارتهای تفکر انتق ادی ب ر خودنظمدهی دانشآموزان مورد تأیید قرار گرفته است. بدین صورت که میانگین نمرههای پسآزمون دانشآموزان گ روه آزم ایش نس بت ب ه دانشآموزان گروه کنترل بهطور معناداری در خودنظمدهی بیشتر بود. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای تفک ر انتق ادی در افزایش خودنظمدهی دانشآموزان تأثیر معناداری دارد
بررسی ارتباط بین نیمرخ هوشی، نیمرخ بهداشت روانی و نیمرخ پرورشی در بین دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال ششم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲۷
53-72
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، به بررسی ارتباط بین نیمرخ هوشی، نیمرخ بهداشت روانی و نیمرخ پرورشی در بین دانشآموزان پایه پنجم دبستان پرداخته شده و سؤال اصلی تحقیق بدین ترتیب مطرح شد آیا نیمرخ هوشی بر نیمرخ بهداشت روانی و نیمرخ پرورشی دانشآموزان پایه پنجم دبستان مؤثر است؟ جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی دانشآموزان پایه پنجم مقطع دبستان تشکیل میدهند که با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، تعداد 70نفر از این دانشآموزان ) 40نفر پسر و 30تا دختر( از منطقه 6شهر تهران انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری در تحقیق حاضر پرسشنامه نیمرخ بهداشت روانی و نیمرخ پرورشی میباشد که هر دو پرسشنامه از روایی و اعتبار مطلوبی )بالاتر از (0/85برخوردار میباشند. لازم به ذکر است، پس از جمعآوری پرسشنامهها با استفاده از مدل آماری تحلیل واریانس چندمتغیری، به آزمون سؤالهای تحقیق پرداخته شد و در نهایت یافتههای تحقیق نشان داد که ارتباط معنیداری در سطح α=0/01بین نیمرخ هوشی با نیمرخ بهداشت روانی و نیمرخ پرورشی وجود دارد. بدین ترتیب که در بررسی ارتباط بین نیمرخ هوشی با نیمرخ بهداشت روانی مشخص گردید که دانشآموزان باهوش از میزان افسردگی و اختلالات روانی بالاتری برخوردارند. همچنین، در بررسی ارتباط بین نیمرخ هوشی با نیمرخ پرورشی نیز ملاحظه شد که دانشآموزان باهوش از میزان همیاری، مسئولیت پذیری، همدلی، انضباطگرایی و خودشکوفایی بالاتری نسبت به دیگر دانش آموزان با سطوح هوشی )متوسط پایین و متوسط(، برخوردارند
نقش رسانه های جمعی و اجتماعی در برساخت هویت ملی دانش آموزان دوره متوسطه: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۴)
83 - 102
حوزههای تخصصی:
رسانه ها نقش مؤثری در نهادینه سازی ارزش ها و تکوین یا تغییر هویت ملی به عنوان کلان ترین سطح هویتی دارند و به عنوان اهرم متغیر هویت ملی عمل می کنند. هدف از پژوهش حاضر واکاوی نقش رسانه های جمعی و اجتماعی در برساخت هویت ملی بر حسب تجربه زیسته دانش آموزان بود که با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفت. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها از نوع کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه اول و دوم شهر اردبیل بود. حجم نمونه 17 نفر دانش آموز بود که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری انتخاب و سپس داده ها بر اساس تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بر اساس تجربه زیسته مشارکت کنندگان، شکاف بین دانش، نگرش و رفتار نسبت به هویت ملی در رسانه های جمعی و اجتماعی مشهود بود؛ به طوری که هویت ملی و ابعاد آن در بین نوجوانانی که رسانه غالب آن ها از نوع رسانه های اجتماعی است کمتر از نوجوانانی است که رسانه غالب آن ها از نوع رسانه های جمعی است. نوجوانان با مصرف غالب رسانه های جمعی سعی در پاسداشت منابع سنتی هویت ملی داشته اند، در مقابل نوجوانان با مصرف غالب رسانه های اجتماعی خود را طرفدار هویت جهانی یا جهان وطنی بازنمایی می کردند.
افکار خودکشی در دانش آموزان و نقش تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در تبیین آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی به عنوان یک دوره حیاتی برای تشخیص زود هنگام و مداخله برای پیشگیری از رفتار خودکشی در نظر گرفته میشود، بنابراین سببشناسی عوامل موثر برای خودکشی ضروری است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در پیشبینی افکار خودکشی دانشآموزان انجام شد. مواد و روشها: نوع مطالعه توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه کلیه دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوم ناحیه یک شهر اردبیل در سال 1403-1402 بودند (350 نفر) که از طریق جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تکانشگری بارت و همکاران (1995)، مقیاس صفات تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) و پرسشنامه حساسیت اضطرابی رایس و پترسون (1986) و مقیاس افکار خودکشی بک (1991) بود. دادههای جمعآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان در نرمافزار اسپیاساس نسخه 18 تحلیل شدند. یافتهها: طبق نتایج بین تکانشگری 69/0، صفات تاریک شخصیت (ماکیاولگرایی 55/0، خودشیفتگی 57/0و سایکوپاتی 50/0)، حمایت اجتماعی ادراک شده 36/0- و حساسیت اضطرابی 69/0 با افکار خودکشی در دانشآموزان پسر رابطه آماری و معناداری مشاهده شد. همچنین با استفاده از رگرسیون چندگانه 64/0 افکار خودکشی دانشآموزان پسر توسط متغیرهای تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی تبیین گردید. نتیجهگیری: با توجه به تأثیرگذاری تکانشگری، صفات تاریک شخصیت، حمایت اجتماعی ادراک شده و حساسیت اضطرابی در افکار خودکشی دانشآموزان پیشنهاد میشود که روانشناسان و متخصصان برای کاهش افکار خودکشی دانشآموزان به نقش این متغیّرها توجه بیشتری کنند