
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان ترکیبی شناختی-رفتاری و نوروفیدبک برکاهش عود در سوءمصرف کنندگان مواد محرک دارای نشانه های افسردگی است. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری دو ماهه انجام شد. تمامی مردان سوءمصرف کننده مواد مراجعه کننده به مرکز درمان سوءمصرف مواد سپاهان منطقه 1 شهر تهران در سال 1402 جمعیت آماری پژوهش را تشکیل دادند. با روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف از بین سوءمصرف کنندگان مواد دارای معیارهای ورود به پژوهش تعداد 36 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی سازی در 2 گروه 18 نفری (گروه درمان ترکیبی در سوءمصرف کنندگان مواد محرک، گروه کنترل در سوءمصرف کنندگان مواد محرک) جایگزین شدند. گردآوری داده ها با چک لیست اطلاعات دموگرافیک-فرم محقق ساخته، پرسشنامه تجدیدنظر شده افسردگی و پرسشنامه خطر عود مصرف مواد انجام شد. تحلیل داده ها با روش های آماری، آزمون پیش فرض های آمار پارامتریک و آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار آماری Spss-v26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان ترکیبی در آزمودنی های گروه آزمایش دو گروه سوءمصرف کننده مواد محرک بر کاهش میزان عود مصرف و ابعاد آن (قصد مصرف، مشکلات هیجانی، اجبار در مصرف، فقدان کنترل و انتظار مثبت از مصرف مواد) اثربخش است (05/0>P). نتیجه گیری: این مطالعه بیش از پیش نقش سازه های روانی-رفتاری را در مبتلایان به سوءمصرف مواد روشن ساخته و لزوم استفاده از رویکردهای درمانی ترکیبی (شناختی-رفتاری و نوروفیدبک) را به منظور تعدیل علائم در مبتلایان به سوءمصرف مواد آشکار می سازد.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد (EMDR) و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم (tDCS) بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری مراجعه کننده به مراکز تغذیه در بهار 1402 شهر کرج بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش(هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه های آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و 8 جلسه 60 دقیقه ای تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس شدت پرخوری(BES) گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس استرس ادراک شده(PSC) کوهن و همکاران(1983) و سیاهه اضطراب بِک(BDI-II) بک و همکاران(1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 در دو بخش توصیفی و استنباطی(تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش استرس ادراک شده و اضطراب داشته است(05/0>P).
مقایسه یک دوره تمرینات منتخب آمادگی جسمانی با و بدون تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز بر زمان واکنش و عملکرد تیراندازی در دانشجویان افسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر یک دوره تمرینات منتخب آمادگی جسمانی با و بدون تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای مغز بر زمان واکنش و عملکرد تیراندازی در دانشجویان افسری انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان افسری دانشگاه امام علی (ع) بودند. با توجه به نوع و هدف تحقیق، 36 دانشجو به صورت تصادفی به 3 گروه آمادگی جسمانی بدون tDCS (12 نفر)، آمادگی جسمانی با tDCS (12 نفر) و گروه شم (12 نفر) به عنوان نمونه ی پژوهش، تقسیم شدند. مطالعه شامل مراحل پیش آزمون- پس آزمون بود. در مرحله پیش آزمون شرکت کنندگان به اجرای10 شلیک با تپانچه و 20 کوشش برای هر یک از زمان های واکنش ساده و انتخابی پرداختند و عملکرد آن ها ثبت شد. دوره تمرینی و تحریک شامل 10 جلسه بود. مرحله پس آزمون مشابه با پیش آزمون و با اختلاف 24 ساعت از همدیگر صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. برای مقایسه زوجی گروه ها از آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج نشان داد که تمرینات آمادگی جسمانی و تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای مغز (tDCS) تأثیر معنیداری بر زمان واکنش ساده و انتخابی دارد، هم چنین آمادگی جسمانی همراه با تحریک الکتریکی مستقیم مغز تأثیر معنی داری بر عملکرد و دقت تیراندازی دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، می توان پیشنهاد کرد که تحریک الکتریکی مستقیم جمجمه (tDCS)، که نوعی تحریک مغزی است، به عنوان تکنیک و مکمل تمرینات آمادگی جسمانی برای افزایش عملکرد و عوامل شناختی- ادراکی در برنامه های نظامی دانشجویان افسری مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی تحریک فراجمجه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tDCS)بر حافظه شنیداری و اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال یادگیری با عوامل تنش زای متعدد جسمی و روانی همراه است که بر کیفیت زندگی دانش آموزان تأثیر می-گذارد؛ از میان این عوامل می توان به کاهش حافظه شنیداری و اضطراب اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی بر حافظه شنیداری و اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری هست. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل هست. تعداد 30 دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. پیش آزمون از هر دو گرفته شد و سپس مداخله فقط بر روی گروه آزمایش در 10جلسه 2 ساعته انجام شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. سپس توسط هر دوگروه همان پرسشنامه ها به صورت پس آزمون تکمیل گردید. ابزار گردآوری داده ها خرده مقیاس حافظه شنیداری وکسلر و اضطراب اسپنس بود. جهت تحلیل نمرات از نرم افزار SPSS-24 و تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی بربهبود حافظه شنیداری وکاهش اضطراب در دانش آموزان با اختلال یادگیری موثر است. از نتایج این پژوهش می توان در مراکز مشاوره، روانشناسی و توانبخشی استفاده کرد.
اثربخشی تحریک الکتریکی جریان مستقیم فراجمجمه ای (TDCS) بر بهبود سلامت روان زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (TDCS)بر بهبود سلامت روان زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مطلقه بودند که به مراکز مشاوره شهر اردبیل مراجعه کردند. از بین آن ها30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش چک لیست نشانه های اختلالات روانی(R-90-SCL) بود. مداخله با استفاده از دستگاه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر روی اعضا گروه آزمایش به مدت 10 جلسه متوالی ( هر جلسه20 دقیقه) به صورت قرار گرفتن آند در قسمتF3 و کاتد در قسمت FP2 اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه ازنظر سلامت روان و زیر مقیاس های آن ازجمله افسردگی، اضطراب، وسواس اجباری، پرخاشگری و روان پریشی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P). وجود تفاوت معنادار سلامت روان زنان در گروه آزمایش با گروه کنترل در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. شاخص مجذور اتا (اندازه اثر) نشان دهنده اثربخشی بیش تر مداخله در متغیر سلامت روانی کل و مؤلفه های وسواس و افسردگی (80/0≥ Eta) و اثربخشی به نسبت کم تر در مؤلفه های روان پریشی و تصورات پارانوییدی (53/0≥ Eta) است. این نتایج حاکی از اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر سلامت روان زنان مطلقه بود. درمجموع یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان TDCS را در بهبود سلامت روان متذکر می سازد.
بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی (توافق پذیری- باوجدان بودن) و عملکرد عصب روانشناختی مغز (بخش نقص توجه- بیش فعای و هسته های قاعده ای) در پیش بینی رفتار مخاطره آمیز رانندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای پرخطر رانندگی نقش پررنگ عامل انسانی در بروز تصادفات و تاثیر آن بر سلامت افراد جامعه به اثبات رسیده است. درباره تاثیر همزمان عوامل شخصیتی(توافق پذیری- با وجدان بودن) و عصب روان شناسی مغز( بخش نقص توجه-بیش فعالی و هسته های قاعده ای) انجام شده است ، پژوهش حاضر ،توصیفی به لحاظ نوع کاربردی و از نظر روش همبستگی است. ازسه پرسشنامه رفتار رانندگی منچستر (1990) ،پرسشنامه نئو وسنجش سیستم های مغزی آیمن (2003)به جهت بررسی وضعیت عصب روان شناسی رانندگان استفاده شده است.جامعه پژوهش،رانندگان خودروهای سنگین باربری و مسافربری شهرستان نجف آباد می باشد نمونه پژوهش 100 نفر بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده است.ویژگی های شخصیتی شامل با وجدان بودن و توافق پذیری با بروز رفتار مخاطره آمیز رانندگان رابطه معنی دار و معکوس داشته است.شدت هم بستگی این ویژگی های شخصیتی با بروز تخلفات عمدی در سطح بالا و با لغزش و اشتباهات و تخلفات غیر عمدی درسطح متوسط می باشد.ویژگیهای عصب روان شناختی لوب فرونتال و هسته های قاعده ای مغز با رفتار مخاطره آمیز رانندگان در بخش لغزش و اشتباهات دارای همبستگی بالایی است در حالی که این همبستگی در بخش تخلفات عمدی و غیر عمدی درسطح متوسط می باشد.مقدار ضریب همبستگی بین عوامل شخصیتی با بروز رفتار رانندگی مخاطره آمیز 753/0 و با ویژگی های عصب روان شناختی 681/0 است.با توجه به نتایج اقدامات پیشگیرانه در زمینه بهبود رفتار رانندگی و کاهش رفتارهای پرخطر از طریق ویژگی های شخصیتی و عصب روان شناختی رانندگان را مبرهن می سازد.