ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۷٬۲۳۱ مورد.
۸۶۱.

مناسبت میان اسماء الهی و آسمان ها در طریقت قبّالا و سنّت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عالم اسم ملکوت آسمان عرش فرشته سفیروت ستاره

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۱۴۶۶ تعداد دانلود : ۶۳۳
در طریقت عرفانی قبّالای یهودی، بررسی ملکوت آسمان ها، کارکرد فرشتگان گماشته در هر یک از آسمان ها و رابطه میان اسماء الهی موسوم به سفیروت و هر کدام از آسمان ها نقش مهمّی ایفاء می کند. از نظر عارفان قبالا، قلمرو تجلّی وجود، بر چهار بخش اصلی تقسیم می شود: اسماء الهی، عرش، آسمان ها و عالم ماده. عالم نخست یا عالم اّصیلوت، قلمرو ده اسم اصلی خداوند است که سه اسم نخست آن ها، به نحو خاصّ، در مرتبه عرش یا عالم بِریئا ظهور می یابند و هفت اسم دیگر در هفت آسمان برین، ضمن آن که عالم عسیّا یا جهان مادی، مجلای ظهور همه اسماء الهی است. بنابراین، شناخت آسمان ها، در گرو معرفت نظام اسماء و صفات الهی و تقدّم و تأخّر آن ها و مسبوق به شناخت فرشتگان کرام می باشد. این مقاله می کوشد، پس از معرّفی نظام اسماء یا سفیروت که آموزه کلیدی قبالاست، به بررسی مراتب آسمان ها از نظر اهل قبالا و متون کهن آن ها از جمله سفر زوهر و سفر یصیرا بپردازد و درجهت ایضاح و تکمیل مطلب، از روایات موجود در سنّت اسلامی و یافته ها و گفته های عارفان مسلمان نیز بهره گیرد.
۸۶۲.

حس الوهیت در اندیشه جان کالون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شناخت خدا هبوط طبیعت انسان کالون حس الوهیت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۹۵۵ تعداد دانلود : ۴۷۷
در این مقاله آموزه شناخت فطری خدا، حس الوهیت، مفهوم اصلی این حس، وضعیت آن در قبل و بعد از هبوط، تأثیر گناه بر این حس و آثار معرفتی آن بر ذهن انسان در اندیشه جان کالون به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. شناخت خدا و توانایی داشتن چنین شناختی اساس معرفت شناسی دینی کالون را تشکیل می دهد. انسان در اصل به صورت خدا آفریده شده و از فطرت الاهی برخوردار است. آگاهی از وجود خداوند و شناخت او دو جنبه دارد. یکی ادراک اینکه خدا وجود دارد و دوم درک آنچه که از شناخت جلال او عاید انسان می شود. خداشناختی از خود را در قلب هر انسان قرار داده است. کالونآن را «حسالوهیت» می نامد. شناخت خدا به واسطه حس الوهیت دارای مؤلفه های شناختی– متافیزیکی و شناختی– اخلاقی است. او با این حس هم می تواند دریابد که خدایی هست و هم وظایف اخلاقی خود را در قبال خالق و هم نوعان خود درک کند. اما نباید حس الوهیت را با تجربه دینی یا مواجهه عرفانی با خدا یکی دانست. این حسناآگاهانهوغیرانتخابی، فراگیر، بالقوه، غیراکتسابیو ناآموختنیاست. کسانی که خداوند را نمی پذیرند به دلیل عدم پرهیزکاری و معصیت خداوند، این نور طبیعی را در خود خاموش کرده اند. حس الوهیت پس از هبوط ناقص و تباه گشته، اما کلاً نابود نشده است و می تواند با فیض خدا احیا گردد.
۸۶۳.

معضل مشاهده ناپذیرها دفاعی از تمایز مشاهده پذیر/ مشاهده ناپذیر ون فراسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقع گرایی علمی ضد واقع گرایی مشاهده پذیر مشاهده ناپذیر تجربه گرایی برساختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۵ تعداد دانلود : ۵۶۰
ون فراسن در تجربه گرایی برساختی قصد دارد بر مبنای تمایز معرفت شناختی پایه بین هویات مشاهده پذیر و هویات مشاهده ناپذیر، از تمایزهای معرفت شناختی صدق/کفایت تجربی و باور معرفتی/پذیرش پراگماتیک، دفاع کند. عده ای از منتقدان، صرف نظر از مخالفت یا موافقت با این دو تمایز معرفت شناختی، با تمایز معرفت شناختی پایه مذکور مخالف اند. گرچه خود ون فراسن در همدلی با این منتقدان و با گریزی زبان شناختی، مبهم بودن محمول مشاهده پذیر را برای برخی از هویات چون مولکول می پذیرد، بدون ارائه معیاری روشن، هویاتی چون الکترون را قطعاً مشاهده ناپذیر می داند و بر تمایز پایه یادشده پافشاری می کند. ما قصد داریم استدلال کنیم که بر پایه محدودیت معرفت شناسانه ادراک (بینایی) و معیار وجود یا عدم وجود مرجع قابل مشاهده با چشم نا مسلح، می توان از تمایز معرفت شناختی پایه مزبور دفاع کرد. لذا منتقدان ون فراسن برای انکار تمایزهای معرفت شناسانه صدق/کفایت تجربی و باور معرفتی/پذیرش پراگماتیک، باید به ادله دیگری غیر از انکار تمایز معرفت شناختی بین هویات مشاهده پذیر و هویات مشاهده ناپذیر متوسل شوند.
۸۶۴.

ابعاد وجودی، معرفتی و زبانی الاهیات سلبی دیونوسیوس مجعول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الاهیات سلبی دیونوسیوس مجعول الاهیات ایجابی بعد وجودی بعد معرفتی بعد زبانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۰ تعداد دانلود : ۷۶۹
الاهیات سلبی پاسخی به پرسش از چگونگی سخن گفتن از ذات خداوند و امکان شناخت وی است که به صورت سلب زبانی نمود می یابد و از سه بُعد وجودی، معرفتی و زبانی قابل بررسی است. دیونوسیوس مجعول فیلسوف و عارف مسیحی اوایل قرون وسطی است که الاهیات سلبی وی تأثیر بسیاری بر عارفان پس از خود داشته است. شیوة الاهیاتی وی متشکل از چهار مرحله است: 1. ایجابی، که با حرکت نزولی از صفات کلی و انتزاعی امر متعالی آن ها را به مخلوقات متصف می کند؛ 2. سلبی، که در سیری صعودی به تنزیه خداوند از صفات و مفاهیم می پردازد؛ 3. تفضیلی، که با سلبِ سلب منکر صفات ایجابی و هم سلبی از خداوند می شود؛ 4. عرفانی، که سخن گفتن از خداوند را در سکوت و زبان را از بیان امر الوهی عاجز می داند. هر کدام از این مراحل بر اساس یکی از ابعاد الاهیات سلبی بنا شده اند و به سبب اشکالی منجر به مرحلة بعد می شوند. در شیوة ایجابی با مبنایی وجودی و هستی شناسانه می آغازد و به علت مشکل معرفتی پیش آمده و تقید خداوند، به مرحلة سلبی روی می آورد. مرحلة سلبی نیز منجر به انتساب صفاتِ متضادِ سلب شده و تعین و تقید خداوند می شود؛ لذا وی روش تفضیلی را در پیش می گیرد. در شیوة تفضیلی سلب توأمان صفات ایجابی و سلبی نوعی از آشفتگی زبانی را به وجود می آورد که راه کار دیونوسیوس در نهایت شیوة عرفانی و بیان عجز زبان از توصیف خداوند است.
۸۶۵.

مبانی معرفت شناختی دیدگاه ولترستورف دربارة معقولیت باورهای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معقولیت حق معرفت شناسی اصلاح شده ولترستورف مبناگرایی وظیفه گرایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۸۰۴ تعداد دانلود : ۴۵۵
یکی از رهیافت هایی که در معرفت شناسی دینی به دفاع از معقولیت باورهای دینی پرداخته است، «معرفت شناسی اصلاح شده» است. در بین معرفت شناسانِ اصلاح شده دیدگاهِ «ولترستورف» با انتقادات کمتری مواجه است. این نوشتار سعی دارد با بهره مندی از روش توصیف و تحلیل، مبانی معرفت شناختی دیدگاه ولترستورف را دربارة معقولیت باورهای دینی نشان دهد. مبانی معرفت شناختی ولترستورف از طریق بررسی چالش دلیل گرایی قابل تبیین است. وی برای رهایی از تلقی جزمی و ناقص معرفت شناسی در عصر روشنگری، مفهوم معقولیت را بسط داده و معرفت شناسی وظیفه گرایانه و معقولیت موقعیتی را اتخاذ کرده است. به همین جهت از قلمرو معرفت شناسی خارج و به حوزة روانشناسی وارد شده است. ولترستورف در باب توجیه، مبناگراییِ توأم با انسجام را پذیرفته است؛ اما به دلیل پذیرش انسجام گرایی منفی، مبناگرایی تأثیر چندانی در دیدگاه ایجابی او نداشته است. او برای دفاع از معقولیت باورهای دینی جنبه های گوناگونی را مورد نظر قرار داده، اما به نوعی کثرت گرایی دچار گشته است.
۸۶۶.

معرفت شناسی گزاره های اخلاقی بر مبنای نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی ادراکات اعتباری علامه طباطبایی گزاره های اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
تعداد بازدید : ۱۹۱۶ تعداد دانلود : ۹۱۵
با طرح نظریه ادراکات اعتباری از سوی علامه طباطبایی، بسیاری از علوم بشری از جمله علم اخلاق و گزاره های، آن تحت این نوع از ادراکات طبقه بندی شده و به تبع آن به لحاظ معرفت شناسی ماهیت و احکامی متفاوت با ادراکات حقیقی پیدا خواهند کرد. در این مقاله با کاوش در آثار علامه طباطبایی در خصوص ماهیت ادراکات اعتباری، مهم ترین ویژگی های این ادراکات استقرا شده و پیرو آن لوازم و خصوصیات گزاره های اخلاقی به ویژه از حیث معرفت شناسی بررسی شده است؛ ویژگی هایی همچون عدم واقع نمایی این گزاره ها، معیار در صحت و سقم آن ها، پیوند این گزاره ها با احساسات و پیامد آن، عدم رابطه تولیدی با علوم حقیقی، عدم اتصافشان به اموری همچون بداهت و ضرورت، گستره نفوذ و حوزه کاربرد آن ها و دیگر خصوصیاتی که عدم توجه به آن ها باعث مغالطه و خلط احکام این گزاره ها با احکام ادراکات حقیقی می شود.
۸۶۷.

بینالاذهانیت؛ راهی میانه خودبنیادی و مرگ سوژه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سوژه زبان کنش ارتباطی یورگن هابرماس بینالاذهانیت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۵۰۵ تعداد دانلود : ۹۳۰
انسان در مقام سوژه یا فاعل شناسا در طول تاریخ اندیشه فراز و فرودهای زیادی داشته است. عقلانیت دوران کلاسیک به صورت نظام مند، مخصوصاً در فلسفه یونان باستان، به شکلی تکوین یافت که سوژه نقشی محوری در آن ایفا می کرد. سوژه پس از افت و خیزهای فراوان، دوباره در دوران مدرن به جایگاهی برتر و استعلایی دست یافت. با آنکه سوبژکتیویته در دوران مدرن جایگاه و موقعیت ممتازی یافته و مشخصه شاخص این دوران شد، اما برخی برآنند که عقلانیّت خودبنیاد این دوران ریشه در زمانه ای بس کهن تر به ویژه یونان باستان و تأملات آن دوران دارد. این گفته بیش از پیش این دیدگاه را تقویت می کند که مدرنیته بیش از آنکه حاصل تعارض و برخورد با سنّت باشد، بازخوانی و تفسیری مجدد از اندیشه های دوران باستان بوده است. بدین سبب می-توان این پدیده و رخداد مهم بشری را بازگشت به برخی از مبادی آن، با خوانشی انتقادی دانست که طبیعتاً به اخذ برخی بخش ها و کنار نهادن بخش هایی دیگر انجامید. مدرنیته در مسیر خود با چالش های مهمی در زمینه تحقق آرمان ها و منویاتش مواجه شد که بخشی از آنها متوجه سوژه بود، چرا که سوژه مدرنیته اقتدار و نیز توان بالای خویش در برآورده ساختن اهداف تعیین شده را از دست داده بود و اندیشمندان و نحله های مختلف فکری از منتقدان این دوره، صراحتاً مرگ سوژه را اعلام نمودند. از نظر ایشان سوژه وجه خاصی از انسان بودگی تلقی می شد که در مدرنیته سربرآورد و بسیاری از وجوه انسانی بدان فروکاسته شد و در نتیجه روابط سوژه با دیگری اعم از طبیعت، جامعه، الهیات و نیز همنوعانش را تحت تأثیر قرار داد. یورگن هابرماس ضمن نقد وجوهی از مدرنیته، ناکامی آن را ناشی از اجرای ناقص ظرفیت های نهفته در آن دانسته و از این رو برآن است که همچنان می توان از ظرفیت های مغفول مانده و یا سرکوب شده آن برای پروژه رهایی انسانها استفاده نمود. راه حل وی در ارائه بدیل مهمی ذیل عنوان عقلانیّت ارتباطی و مقوله بین-الاذهانیت است که به کمک آن سوژه ، البته با نگاهی منتقدانه که ناشی از تعلّق خاطر وی به اندیشه انتقادی است، احیاء می شود؛ سوژه ای که با تأمل در خویشتن ضمن ارتقاء ظرفیت های ارتباطی اش از طریق زبان، به محدودیت ها و محذوریت هایش هم واقف است و با پایین آمدن از حوزه های استعلایی در متن روابط واقعی به هویت خود شکل و قوام می بخشد.
۸۶۸.

پلانتینگا و مسئله عقلانیت خداباوری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقلانیت پلانتینگا قرینه گرایی تضمین ایمان گرایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۴۸ تعداد دانلود : ۶۰۴
در این مقاله عقلانیت خداباوری را در سه اثر مهم پلانتینگا دنبال کرده ایم؛ سه اثری که نویسنده در آنها توانسته است ضمن پاسخ دادن به ایراد های منتقدان، دیدگاه خود را بیان کند. ما در این نوشتار سیر بحث پلانتینگا در این کتاب ها را دنبال کرده و پس از تبیین دیدگاه وی، به نقد و بررسی آن پرداخته ایم. بر این اساس ابتدا به نقد و بررسی برهان تمثیلی وی پرداخته می شود و در ادامه بیان خواهد شد که در نقد های وی به قرینه گرایی و مبناگرایی نوعی تهافت دیده می شود. در پایان نیز گفته خواهد شد که این دیدگاه وی که باور به خدا نیازی به قرینه ندارد، به نوعی ایمان گرایی نزدیک است.
۸۶۹.

نگاه نقادانه ویلیام جی. وینرایت به نقش داروهای شیمیایی در تحقق تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تجربه عرفانی ویلیام وینرایت مواد روان نما تجربه خداباور تجربه انفسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۴ تعداد دانلود : ۴۵۳
برخی از محققان تلاش کرده اند تا، با انجام دادن آزمایش ها و بررسی های لازم، تحقق تجربه دینی و عرفانی را از طریق مصرف داروهای شیمیایی به اثبات رسانند. وینرایت، با تمایز گزاردن میان تجربه عرفانی وحدت گرا و خداباور، و با توجه به پژوهش های انجام شده توسط کلارک، پنک، و هیوستون و مسترز، بر این باور است که هرچند داروهای روان نما می توانند نوعی تجربه عرفانی وحدت گرا به وجود آورند، ولی نمی توانند تجربه عرفانی خداباور به وجود آورند. در تحقیقات محققان، شواهد و مدارک قابل اعتنایی وجود ندارد که بر اساس آن تجربه های عرفانی خداباورانه را بتوان ناشی از مصرف داروهای شیمیایی دانست. بررسی های انجام گرفته روی نتایج استخراج شده از آزمایش های محققان اخیر نشان داد که تجربیات ناشی از مصرف داروها بیشتر آفاقی بوده و درصد ناچیزی از آن به تجربه انفسی ارتباط دارد. به نظر وینرایت، در تبیین علمی تجربه های عرفانی، توجه به نکاتی لازم است. اولاً، توجه به موضوع این تجربیات و تفکیک انواع تجارب عرفانی از یکدیگر ضروری به نظر می رسد، یعنی ممکن است موضوع تجربه به گونه ای باشد که هرگز نتوان تبیین علمی کافی از آن ارائه داد. ثانیاً ماهیت تجربه دینی و عرفانی به گونه ای است که آن را با پرسشنامه و آزمایش های تجربی نمی توان تعیین کرد، زیرا این تجارب اموری درونی هستند و قابل اندازه گیری با معیارهای بیرونی نیستند.
۸۷۰.

نیست انگاری؛ خاستگاه، اقسام، و پیامدهای آن از منظر نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی ابرانسان نیست انگاری مرگ خدا بازارزش گذاری ارزش ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸۸ تعداد دانلود : ۸۰۵
«نیست انگاری» از اساسی ترین کلیدواژه های تفکر نیچه است که به سبب ارتباط وثیقی که با دیگر آموزه های او دارد، از موضوعیتی اساسی در فلسفه ورزی او برخوردار است. نیست انگاری در واقع معیار نیچه است برای ارزیابی هر آنچه در سرنوشت انسان و جامعه انسانی مدخلیت دارد؛ از سویی بنیادی ترین نظام های فکری و اعتقادی سامان یافته در قالب دین و فلسفه و علم و اخلاق را متهم به نوعی از نیست انگاری (منفعل) می کند که در نظر او بسی مغضوب و مطرود می نماید، و از این رو همه آن ها را به این سبب مستحق انهدام می داند، و از سویی برای جای گزینی آنچه ویران کرده، ما را به نوع دیگری از نیست انگاری (فعال) فرا می خواند؛ با استعانت از منجی ای به نام «ابرانسان». مقصود ما از این جستار، بازنمایی ادله نیچه در انتقادش به این نظام ها و نیز تشریح مبسوط گونه های نیست انگاری مدنظر اوست.
۸۷۱.

بررسی و نقد نظام قوانین اخلاقی در نظریه اخلاقی شخص گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخص گرایی نظریه اخلاقی شخص گرا قوانین صوری قوانین ارزش شناختی قوانین شخص گرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۹ تعداد دانلود : ۷۶۶
هدف این مقاله بررسی نظام قوانین اخلاقی در نظریه اخلاقی شخص گراست. برای دستیابی به این هدف، از دو روش «توصیفی- تحلیلی» و «نقد توسّعی» استفاده می شود. مطالب در چهار بخش ارائه می شوند: نخست، به چیستی قانون اخلاقی پرداخته شده است، دوّم، چگونگی شناسایی و کشف قوانین اخلاقی بیان شده است، سوّم، نظامی از قوانین اخلاقی معرفی شده که از سه طبقه «قوانین صوری»، «قوانین ارزش شناختی» و «قوانین شخص گرا» تشکیل یافته است و چهارم، هم چالش های نظام قوانین اخلاقی مطرح شده و هم شکل اصلاح یافته این چالش ها نیز بیان شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که قوانین اخلاقی، جایگاه بسیار برجسته ای در نظریه اخلاقی شخص گرا دارند؛ به این معنا که راهنمای خوبی برای شخص در موقعیّت انتخاب هستند. همچنین نظریه اخلاقی شخص گرا، با اتّخاذ رویکردی کُل گرایانه، دوگانه انگاری قوانین صوری و ارزش شناختی را نمی پذیرد و آن ها را در ترکیبی هماهنگ و سازوار ارائه می دهد. علاوه بر این، اضافه کردن قوانین جدیدی به فهرست قوانین صوری و ارزش شناختی و مطرح ساختن طبقه نوینی با عنوان قوانین شخص گرا، از دیگر نوآوری های این نظریه در حوزه اخلاق است. سرانجام، چالش هایی چون زائد بودن قوانین اخلاقی در اخلاق منش شخص گرا و عدم کفایت این قوانین در نقش هدایتگری و تجویز بیان شده اند. از دید این مطالعه، هرگاه نقش وحدت بخشی را برای قوانین اخلاقی قائل باشیم، می توان آ نها را در اخلاق منش گنجاند و کفایت اخلاقی آن ها نیز اثبات می گردد.
۸۷۲.

بررسی خاتمیت در دین اسلام و مسیحیت

کلیدواژه‌ها: اسلام مسیحیت دین خاتمیت قرآن و عهدین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
تعداد بازدید : ۲۵۲۳ تعداد دانلود : ۷۷۱
یکی از اعتقادات مشترک بین مسلمانان و مسیحیان مسأله خاتمیت است. به این معنا که مسلمانان بنیانگذار دین خود را آخرین فرستاده خداوند و دین و شریعت ایشان را آخرین و کاملترین دین و شریعت می دانند. در مسیحیت از آموزه های مهم و اساسی که هر مسیحی به آن ایمان دارد پایان یافتن جریان نبوت با ظهور عیسی مسیح است؛ با آمدن مسیح که منجی انسان ها است صلح همیشگی بین خدا و خلق برقرار شد و عهد بین آن دو نیز به اتمام رسید؛ همچنین معتقدند تعالیم ایشان نیز کامل ترین و آخرین تعالیم و شریعت است. در این مقاله ابتدا به اثبات خاتمیت پیامبر اسلام به گواهی آیات و روایات و فلسفه خاتمیت ایشان پرداخته شده و بعد از آن مساله خاتمیت عیسی مسیح در مسیحیت مطرح گردیده و در آخر این مطلب عنوان شد که اگرچه مسیحیان خاتمیت را مختص به دین خود می دانند؛ اما این ادعا درست نیست چرا که به گواهی تاریخ، مسیحیان و یهودیانی در زمان پیامبر اسلام به نبوت و خاتمیت ایشان آگاه شدند و اسلام آوردند. این خود بیانگر این مطلب است که بشارت به نبوت و خاتمیت پیامبر در عهدین وجود داشته است. بنابراین یک پیامبر خاتم و یک دین خاتم وجود دارد و آن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و دین اسلام است.
۸۷۳.

اثبات وقوع معجزات از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی و ریچارد سویین برن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسلام مسیحیت قاضی عبدالجبار سویین برن وقوع معجزه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۸۷۳ تعداد دانلود : ۴۵۶
یکی از چالش برانگیزترین مباحث مربوط به معجزه، بحث اثبات وقوع معجزات است. قاضی عبدالجبار با استفاده از روش هایی همچون تواتر و اجماع و همچنین پردازش نظریه ای به نام «حال» در صدد اثبات این است که ما می توانیم نسبت به وقوع معجزات علم بدیهی و اکتسابی یقینی پیدا کنیم و وقایع تاریخی ای مانند معجزات با روش هایی مانند «حال» قابل اثبات هستند. سویین برن نیز در پاسخ به اشکالات هیوم و فلو، چهار ابزار خ اطرات واضح خودمان، شهادت و گواهی دیگران درباره تجارب گذشته اشان،آث ار فیزیکی و فهم کنونی ما از این که چه چیزهایی طبیعتاً غیرممکن و یا غیرمحتمل هستند را برای پی بردن به وقوع معجزات مطرح می کند و نشان می دهد گزاره های تاریخی به مانند گزاره های علمی آزمون پذیر هستند و اصولی برای این امر ارائه می کند که بسیار شبیه مباحث اجماع عبدالجبار می باشد. در مجموع شباهت آرای این دو متفکر ما را به میراث غنی و همچنان ناشناخته کلام اسلامی رهنمون می سازد.
۸۷۴.

بررسی تطبیقی معنای وجود از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود موجود وجود عام وجود خاص فعلیت وجود

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۰۶۸ تعداد دانلود : ۷۴۹
وجود نخستین اصل شناخت و به طریق اولی، موضوع مابعدالطبیعه است. ابن سینا به تبع ارسطو در وجودشناسی از «موجود» استفاده می کند. وجود برای ابن سینا برخلاف ارسطو، از مقولات و عرض نیست و اطلاقات گوناگون دارد و به پنج معنا بکار می رود: وجود خاص، وجودعام، «فعل وجود دادن»، «فعل بودن» و وجود رابط. توماس آکوئینی از واژه esse)) برای «وجود» بهره می گیرد و در کتاب های مختلف خود معانی برای آن می آورد که می توان آن ها را در هفت مورد جمع نمود: «فعل محض وجود»، «فعلیتِ وجود»، رابط قضایا، وجود به معنای ماهیت، وجود به معنای مقولات، وجود بالعرض و ذاتی و وجود بالقوه و بالفعل. وجود در معانی «فعل بودن» در ابن سینا با معنای «فعلیتِ بودن» در توماس با هم یکی هستند اما با دو بیان متفاوت. «وجود خاص» در ابن سینا نیز با «وجود به معنای ماهیت» و «وجود در مقولات» توماس جای بررسی و مطابقت دارد. بر این اساس، در این نوشتار برآنیم ضمن بررسی تطبیقی معانی وجود از دیدگاه این دو اندیشمند بزرگ، تفاوت ها و تشابه آن ها را بیان کنیم.
۸۷۵.

چیستی نظریه های علمی: رویکردهای نحوی و معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساختار نظریه های علمی دیدگاه متداول دیدگاه معناشناختی صدق جزئی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷۴ تعداد دانلود : ۹۱۳
در این مقاله دو دیدگاه عمده که فلاسفة علم از قرن بیستم تاکنون در مورد نظریه های علمی داشته اند معرفی خواهد شد. این دو دیدگاه یکی «دیدگاه متداول» یا رویکرد نحوی به علم است، و دیگری دیدگاه معناشناختی به نظریه های علمی است. با این حال عمدة تمرکز این مقاله در معرفی دیدگاه معناشناختی به علم خواهد بود. رویکرد اول اکنون چندان طرف داری در میان فلاسفة علم ندارد و عمدتاً متعلق به پوزیتیویست های منطقی بوده است. دو اشکال عمدة این دیدگاه، یکی غیرعملی بودن صورت بندی نظریه های علمی در زبان منطق مرتبة اول است و دیگری ارائة تبیینی نامناسب از مفهوم مدل و کاربرد آن در علم است. ملاحظه خواهد شد که با معرفی مفهوم ساختار و نسخه ای از دیدگاه معناشناختی که داکوستا و فرنچ ارائه می دهند، که در آن از مفهوم صدق جزئی استفاده می کنند، بسیاری از مشکلات دیدگاه متداول از جمله دو اشکال فوق برطرف خواهد شد.
۸۷۶.

پلانتینگا و مسأله تعارض میان علم و دین

کلیدواژه‌ها: پلانتینگا تعارض علم و دین طبیعت گرایی روش شناختی طبیعت گرایی هستی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
تعداد بازدید : ۱۱۶۲ تعداد دانلود : ۶۴۱
متألهان بسیاری در سال های اخیر کوشیده اند مسأله تعارض علم و دین را حل کنند. در این میان، آلوین پلانتینگا، فیلسوف کالوینیستآمریکایی، تعارض علم و طبیعتگرایی را چونان راهی برای حل این مسأله مطرح میکند. کوشش پلانتینگا بیشتر ناظر به بررسی و ارزیابی مصادیق تعارض ادعایی است؛ هر چند در خلال این مباحث و برای برون رفت از چالشهای موجود، بخشی از مبانی جهانشناسی، معرفتشناسی و روش شناسی علم معاصر را نیز به نقد میکشد. پنداشت تعارض علم و دین، به زعم پلانتینگا، برآمده از تفسیر غلط و زیاده خواهانه از علم، و تصاویر مبالغهآمیز از مصادیق تاریخی و نمونههای تعارض است. او مدعی است بواقع رویارویی و تعارضی میان علم و دین وجود ندارد (مانند تعارض مطرح شده میان آموزه های خلقت در سِفر پیدایش و نظریه تکاملی داروین) یا اگر تعارض واقعی باشد، سطحی است (مانند تعارض مطرح شده میان باور مسیحی و نظریه های مشخصی در روانشناسی تکاملی و نقد تاریخی کتاب مقدس)، بلکه ناسازگاری واقعی میان دین و طبیعت گرایی است.
۸۷۷.

پرسش از نسبت اخلاق و دین در اندیشه هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر دین اخلاق اخلاق اصالت انتو-تئولوژی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : ۱۳۸۶ تعداد دانلود : ۱۰۶۲
مسئلة پژوهش حاضر، پی گیری موضع هایدگر در قبال نسبت دین و اخلاق است. هایدگر در مواضع گوناگون، و البته نه چندان منسجم و نظام مند، در باب اخلاق و دین، به معنای مرسوم و شناخته شدة آن سخن گفته است و در اغلب موارد نیز آن ها را مورد نقد قرار داده است. در این تحقیق تلاش شده است مسئلة هایدگر با دین و اخلاق و مواضع او در مورد نسبت میان آن ها مورد بررسی قرار گیرد. همچنین تلاش شده است ضمن طرح انتقادات هایدگر به الهیات مرسوم و سنتی، موضع متأخر وی که در آن بر رویداد حاصل از سکوت منتظرانه و شاعرانه برای ظهور مجدد امر قدسی تأکید می شود، و نیز ارتباط این بحث با شکلی از اخلاق فرد محور، که بر فردیت محوری و اصالت عمل و انتخاب مسئولانه و آرمان خواهانه بر اساس ندای وجدان، تأکید دارد، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که هایدگر دین و اخلاق را در یک بستر بزرگ تر (سنت متافیزیکی) قرار می دهد و آن دو را به منزلة پیامدهای موجوداندیشی متافیزیک غربی رد می کند. تلقی هایدگر از دین، در بستر نقد او از الهیات ارسطویی - مسیحی (انتو-تئولوژی؛ onto-theologie) قابل بررسی است و نقد او بر مبانی دینی - الاهیاتی نیز، اغلب معطوف به فهم و دریافت ادیان (مشخصاً مسیحیت) از خدا به مثابة «موجود برتر» است، که این نیز ریشه در تسلط مفهوم «علت العلل» ارسطو بر تاریخ مسیحی دارد. همچنین در بحث اخلاق نیز این نتایج حاصل شد که اگر منظور از اخلاق، طرح یک «فلسفة نظام مند و ارزش مدار اخلاقی» و ارائة معیاری برای تعیین خیر و شر باشد، هایدگر را به هیچ معنا نمی توان فیلسوف اخلاق دانست، اما چنان چه تعبیر از اخلاق، اتخاذ نوعی موضع عملی در قبال انتخاب های بشری و شیوه ای از رفتار و کنش انسانی مبتنی بر حقیقت و صدق و اصالت باشد، آن گاه هایدگر بی شک، دارای مواضع اخلاقی است که در چهارچوب حیات اصیل دازاین و هستی- به سوی- مرگ او نمود پیدا می کند.
۸۷۸.

زیبایی شناسی و هنر در افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هنر افلاطون زیبایی لذت هماهنگی سودمندی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
تعداد بازدید : ۱۱۵۷۶ تعداد دانلود : ۱۶۵۰۱
مدون ترین اندیشه های دوره باستان درباره زیبایی شناسی در آثار افلاطون دیده می شود. زیبایی و هنر از نظر او، ارکان اصلی تربیت اند. افلاطون در موضوع زیبایی به دنبال خاستگاه عینی زیبایی است؛ چیزی که همه زیبایی ها از آن برخوردارند. به باور او، بیان ماهیت زیبایی دشوار است و موفقیت در این زمینه، امکان فهم زیبایی آفریده های انسانی راآسان خواهد کرد. او در تحلیل و بیان حقیقت زیبایی، آن را تناسب و هارمونی، انطباق با فرهنگ یونان، سودمندی و لذت نمی داند؛ بلکه زیبایی را امری فراحسی و عینی می داند که نهایت سیر سالکان و زیبایی ها به آن می انجامد و چنین زیبایی سرمدی، مطلق و فی نفسه و همان ایده و منشأ زیبایی است که به عالم مثل تعلق دارد و اشیای زیبا به اندازه بهره مندیشان از آن، زیبا هستند. او در تحلیل زیبایی به عشق نیز توجه دارد و در مقوله هنر نیز هنرها را تقلید از روگرفت می داند.
۸۷۹.

هیدگر جوان و بحران علوم نظری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه مارتین هیدگر پدیدارشناسی کنش علمی بحران علوم نظری علم به مثابه کنش

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۱۳۶ تعداد دانلود : ۵۳۰
هیدگر پس از جنگ نخست جهانی متوجه بحرانی در علم شد که آن را ناشی از غلبه رویکرد نظری برخاسته از علوم تجربی و تسری یافتن این رویکرد به سایر بخش های علوم می دانست. چیستی این بحران و راه چیرگی بر آن پرسشی است که، به زعم این نوشته، یکی از دغدغه های اصلی هیدگر پیش از تألیف هستی و زمان بوده است. پرسش اصلی ما دراین مقاله شناسایی رویکرد هیدگر به این بحران در دوره ای است که کمتر مورد توجه قرار می گیرد: یعنی هیدگر جوان پیش از تألیف کتاب هستی و زمان. درهمین راستا بیان می شود که چگونه یک نظریه از طریق زندگی زدایی و صوری سازیِ موقعیت های زنده حاصل می شود. این موضوع با تمرکز عمده بر درس گفتارهای سال 1919 فرایبورگ تحقیق شده است. در نگاه هیدگرجوان علم کنشی زنده و مواجهه ای اگزیستانسیال با جهان است. ما در آغازه های پژوهش های علمی مان پدیده ها را در زیست-بافتِ روزمره مان معنادار می کنیم؛ اما به تدریج با محوِ این موقعیت های تاریخی و زیستی، پدیده ها را به شکلی منتزع از بافتِ معنابخش شان درآورده و آن ها را به مثابه چیزهایی نظری در نظر می گیریم. به نظر هیدگر رویکرد نظری، که غالب ترین رویکرد در علم جدید است، از مواجهه ای پیشا-نظری و اصیل نشأت گرفته است. در انتها با ارائه تفسیری شماتیک نشان می دهیم مراحل تبدیل شدن امر موقعیت مند به ابژه نظری چه مراحلی است.
۸۸۰.

تبیین به منزله ی فرایندی وحدت بخش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وحدت بخشی تبیین علمی قدرت تبیینی مدل قانون فراگیر الگوهای استدلال

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۹۲۶ تعداد دانلود : ۸۳۱
رایج ترین نظریه ای که آغازگر بحث تبیین در قرن بیستم است، نظریه ی قانون فراگیر تبیین، شامل دو الگوی قیاسی- قانونی و استقرایی- آماری است. کارل همپل بیان دقیقی از ایده ی تبیین علمی را که توسط هیوم و میل صورتبندی مبهمی داشت، به تصویر می کشد. نقدهای جدی که در نیمه ی دوم قرن بیستم درخصوص این نظریه مطرح شد، راه را برای نظریه های دیگر گشود. الگوی وحدت بخشی تبیین که طرح اولیه ی آن توسط مایکل فریدمن مطرح و توسط فیلیپ کیچر توسعه یافت، از مهم ترین این الگوهاست. بنابر رویکرد کیچر علم، فهم ما نسبت به جهان را به کمک وحدت بخشیدن پدیده های مختلف افزایش می دهد. وحدت بخشی در چارچوب معرفت علمی، با به حداقل رساندن شمار الگوهای استنتاج و به حداکثر ارتقا دادن شمار نتایج تولید شده، به دست می آید. در این جستار با شرح و بازسازی الگوی وحدت بخشی تبیین، نشان خواهیم داد این الگو برخی از مشکلات سنتی مدل قانون فراگیر را حل می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان