مطالب مرتبط با کلیدواژه

دائو


۱.

مفهوم «نیستی» در اندیشه هایدگر و فلسفه چین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هستی دائو نیستی ترس آگاهی ذن مستوری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق حکمت و فلسفه شرق
تعداد بازدید : ۷۰۴۹ تعداد دانلود : ۲۰۳۷
تحلیل بحث نیستی در فلسفه هایدگر به خصوص در آثار متأخر وی، و جایگاهی که وی برای نیستی در وصول به حقیقت هستی و آشکارگی قائل است، اهمیتی به سزا در تاریخ فلسفه غرب دارد. هایدگر این بحث را در فرازهای مختلف، از جمله در تبیین دازاین و اگزیستانس و در راهیابی به نسبت های انتولوژیک به صورتی ایجابی و نه سلبی مطرح می کند. وی دازاین را در سیر به سوی نیستی و در حالت ترس آگاهی(Angst) به تصویر می کشد. از طرف دیگر چنین می نماید که مفهوم نیستی در فلسفه های چینی از مفاهیم اصلی و کلیدی محسوب می شود. در تفکر چینی، درهم تنیدگی هستی (Yu) و نیستی(Wu) عامل مؤثری برای درک وحدت و همبستگی میان نیروها و پدیده ها، فعّالیت ها و انفعالات و معنا بخشی به کنش های میان هستنده ها تلقی می شود که با نگرشی هستی شناختی قابل تشخیص است. مسئله اصلی این جستار، ویژگی نیستی و کارکرد آن در تعامل «هستی»(Being) و «ناهستی»(Non Being) است. در این نوشتار برآنیم تا ضمن بررسی معناهای مختلف «نیستی» در دو فلسفه، به تحلیلی تطبیقی در مورد کارکرد این مفهوم در ارتباط میان «نیستی» و «هستی» بپردازیم. همچنین تلاش شده مفهوم غیر پوچ گرایانه و غیرسلبی «نیستی» در فلسفه چین به خصوص در آیین های دائویی(Daoism) و ذن بودیسم Zen Buddhism)) با معنای نیستی در اندیشه هایدگر مورد مقایسه قرار گیرد و ضمن بررسی مفاهیمی مانند «حقیقت و گشایش»، «راه» و «رهایی از تفکر»، تقرب به سوی هستی مورد کاوش قرار گیرد.
۲.

وو- وی، مهم ترین وصف انسان کامل از دیدگاه لائوزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان کامل دائو خودانگیختگی وو-وی بی عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۸ تعداد دانلود : ۶۲۳
در مکتب دائویی انسان کامل یا «شنگ ژن» به کسی اطلاق می شود که در هماهنگی با دائو و طبیعت عمل نماید. حکیم بودن در همراه بودن با دائو معنا می یابد و به همین جهت، ویژگی اصلی انسان فرزانه در مفهوم ""وو-وی"" یا ""بی عملی"" جلوه گر است. دائو آن حقیقتی است که سیر طبیعی و خودانگیختگی هر موجودی برآن استوار است، از این رو وظیفه هر فردی این است که در مسیر دائو مانعی ایجاد نکند و بگذارد دائو به سیر خود ادامه دهد. در نتیجه هرچیزی طبق خودانگیختگی و سیر تکوینی اش، به ظهور می رسد. دائو خود همیشه بدون عمل (وو- وی) است؛ با این حال همه چیز را به وجود می آورد. انسان در صورتی می تواند به حقیقت دست یابد و آن را در اختیار بگیرد که به طور طبیعی عمل کند؛ در واقع عمل نکردن چیزی جز همنوایی با دائو نیست. حکیم دائویی کسی است که اجازه می دهد جریانات عالم به آزادی در او و سراسر عالم سریان یابند و به دنبال آن، هم خود وی و هم جهان، در آرامش و سکون دائو به وحدت دست می یابند. وی همه پیش فهم های آموخته و اکتسابی را به کنار می نهد و وجود فردی خود را با همه اشیای عالم یکی می بیند. او از هرگونه تجاوز ارادی، ساختگی و تصنّعی درون طبیعت پرهیز دارد. همانطور که در طبیعت همه چیز خود به خود، در سکوت و آرامش به وجود می آید و طبیعت وظایف خود را بدون گزافه گویی و خودنمایی نمایان می سازد، آدمی هم باید امور را در مسیر طبیعی خود و به دور از اغراض و منفعت سنجی شخصی انجام دهد.
۳.

زیباشناسی بنیادی در فلسفه هیدگر و حکمت دائویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیباشناسی حقیقت دائو شاعری تفکر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق حکمت و فلسفه شرق
تعداد بازدید : ۱۵۰۷ تعداد دانلود : ۱۲۰۵
زیباشناسی دائویی مبتنی بر نیروی خلاقانه دائو است که منشأیی پیشاوجودشناختی دارد. زمینه خاستگاهی خلاقیت که از دائو ناشی می شود، شالوده هنر را در تفکر دائویی تشکیل می دهد. معنابخشی در هنر و زبان در اندیشه دائویی با ادراک دائو و یگانگی با آن میسر است. هیدگر در آثار متأخرش در تحلیل خویش از زبان، تفکر و شعر، مسائل زیباشناختی ویژه ای را مورد توجه قرار می دهد و بر درونی بودن تعلق تفکر و شاعری به یکدیگر تأکید می کند. به علاوه، هیدگر دائو را تفکری شاعرانه می شناسد و بر آن است که وقتی تفکر شاعرانه رخ می نماید، وجود و اندیشه یکی و همان می شوند. در اندیشه دائویی، این همانی تفکر و شعر، عدم تمایزی زیباشناختی است که در ادبیات دائوییسم، هوان چِن (Huan Chen) خوانده می شود. تا زمانی که شاعر خود را با حقیقت عینی چیزها کاملاً یکی نداند، خودآگاهی شاعرانه تحقق نمی یابد و این همانا تفکر شاعرانه با تجربه مقدم بر وجودشناسی است که هیدگر بدان دست یافته بود. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش است که حس استحسانی در اندیشه هیدگر چگونه و تا چه حدی با زیباشناسی دائویی قرابت دارد. به عبارت دیگر، با توجه به نمونه های آثار دائویی و اندیشه های هیدگر می توان مفاهیمی مانند یگانگی، توازن و انکشاف را از منظر زیباشناسی در این دو تفکر بررسی کرد. چه بسا واکاوی این پرسش بتواند به فهم نگرش زیباشناختی هیدگر در آثار متأخرش کمک کند.
۴.

مقایسه «حکمت» در کتاب حکمت با «دِه» در دائو ده جینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت کتاب حکمت دِه دائو ده جینگ دائو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۲۳۹
یکی از موضوعات محوری در متون مقدس، حکمت است. یکی از کتب قانون ثانی در کتاب مقدس، کتاب حکمت (یا حکمت سلیمان) است. توصیف حکمت در این کتاب بسیار شبیه توصیف کتاب دائو ده جینگ از «دِه» است. هدف این مقاله بررسی حکمت در کتاب حکمت و ده در دائو ده جینگ و مقایسه آن ها است. این پژوهش به روش اسنادی و توصیفی-تحلیلی انجام می شود. حکمت و ده تجلی خداوند و دائو هستند. هر دو در امر خلقت موجودات و نجات آن ها نقش اساسی دارند. انسان موظف به طلب و کسب حکمت و ده است. انسانی که حکمت و ده در او استقرار یابد، انسان کامل و حکیم است. به نظر می رسد حکمت و ده در این دو کتاب بر واقعیت مشترکی دلالت دارند. البته تفاوت هایی نیز وجود دارد. تفاوت ها می تواند ناشی از تفاوت دو سنت دینی و تفاوت رویکرد این دو متن مقدس باشد.
۵.

کرامت انسان در اسلام و ادیان غیرابراهیمی (بودیسم، کنفوسیوس، دائویسم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کرامت انسان کمال اسلام بودا کنفوسیوس دائو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۰ تعداد دانلود : ۲۰۴
بررسی چگونگی جایگاه انسان، ازجمله مسائل حائز اهمیت است؛ چراکه ادیان براساس بینش خود نسبت به آن، مراتب تکامل معنوی وی را در نیل به سعادت نهایی ترسیم می کنند. ادیان شرقی نیز از این امر مستثنا نیستند و نظراتی پیرامون آن مطرح کرده اند. از آنجاکه امروزه نسبت به برخی آموزه های ادیان غیرابراهیمی در غالب دین جهانی، گرایشاتی به چشم می خورد؛ بررسی نوع نگاه این ادیان نسبت به انسان در مقایسه با اسلام، ارزشمند است. طبق بررسی هایی که به روش کتابخانه ای صورت گرفت، به طور قطع می توان گفت که آن حد از کرامت ذاتی که اسلام برای انسان به دلیل دارا بودن روح الهی و... قائل شده با سه دین دیگر قابل مقایسه نیست. از میان ادیان غیرابراهیمی، کنفوسیوس نیز برای انسان تا حدی کرامت قائل است. اما در آیین بودا انسان دارای کرامت و ارزش ذاتی نبوده و نوعی نگرش منفی نسبت به انسان وجود دارد و آیین دائو در این زمینه دیدگاهی خنثا دارد؛ به گونه ای که انسان بسته به عملکردش می تواند دارای کرامت باشد.