مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معنای زندگی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی رابطه بین اضطراب وجودی و اضطراب مرضی، و مقایسه آنها در سه گروه افراد بزهکار، عادی و مذهبی می پردازد. روش پژوهش، از نوع پس رویدادی ـ مقایسه ای به روش هم بستگی است. برای جمع آوری داده ها از دو مقیاس «اضطراب وجودیگود» و «اضطراب کتل» که از اعتبار و روایی خوبی برخوردارند، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهم بستگیپیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل رگرسیون استفاده شد.
یافته های پژوهش نشان داد که بین اضطراب وجودی و اضطراب مرضی هم بستگی معنادار مثبت وجود دارد. اضطراب وجودی پیش بینی کننده اضطراب مرضیاست. مقایسه افراد بزهکار، عادی و مذهبی در میزان اضطراب وجودی و مرضی معنادار بوده، دین داری و تحصیلات سهم زیادی در تاثیرگذاری بر کاهش اضطراب، به ویژه اضطراب وجودی داشت.در نهایت، اضطراب وجودییکی از پایه ها و منشا اضطراب مرضیاست. افراد مذهبیکمتر از اضطرابوجودی رنج می برند؛ در مقابل، بزهکاران بیشتر به این نوع اضطراب مبتلایند؛ و این نشانگر تاثیر مثبت پایبندی مذهبی، و اثر منفی بزهکاریبر اضطراب است.
رابطه بین داشتن معنا در زندگی و رضایت از زندگی زناشویی
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور تعیین رابطه بین داشتن معنا در زندگی و رضامندی از زندگی زناشویی در بین مراجعان به مراکز مشاوره در مقایسه با جمعیت عادی در شهر تهران انجام شده است. در این پژوهش 90 زوج شامل 45 زوج دارای رضامندی از زندگی زناشویی که به مراکز مشاوره مراجعه نکرده اند و 45 زوج با رضامندی زناشویی پایین از میان مراجعان به مراکز مشاوره به صورت تصادفی انتخاب گردد.این تحقیق با استفاده از روشهای تحقیق توصیفی و پس رویدادی اجرا گردید. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از: پرسشنامه زناشویی (ENRICH) و پرسشنامه های ذکر شده به ترتیب برابر با 0.95 و 0.91 محاسبه گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری معناداری ضریب همبستگی، رگرسیون و t استودنت برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه معناداری بین معنا در زندگی و رضامندی از زندگی زناشویی به میزان r=0.78 می باشد. همچنین میزان معنا در زندگی زوجینی که از زندگی زناشویی خود راضی بودند و به مراکز مراجعه نکرده بودند بیشتر از میزان معنا در زندگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره که از زندگی زناشویی خود راضی نبودند می باشد. یافته های دیگر پژوهش رابطه معناداری بین معنا در زندگی و سن، مدت زمان ازدواج، جنس، سطح تحصیلات، تعداد فرزند، درآمد را نشان نداد.
بررسی دیدگاه تدئوس متز در باب خدا و معنای زندگی و نقد آن از دیدگاه علّامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه خدامحور معنای زندگی بر آن است که ربط و نسبت خاصّ با خداوند یکی از شرایط ضروری جهت معناداری زندگی میباشد. تفسیرهای مختلفی از این نظریه ارائه شده ، امّا مهم ترین تفسیر خدامحور نظریه هدف الاهی است. براساس این نظریه، تحقّق بخشیدن به هدف خداوند تنها سرچشمه معناداری زندگی است. بر نظریه هدف الاهی نقدهای بسیاری همچون تقابل هدف خداوند با اخلاقی بودن و قدرت مطلق خداوند وارد شده، امّا به اعتقاد تدئوس متز مهم ترین اشکال بر این نظریه، تقابل نظریه هدف الاهی با دیدگاه خدامحور معنای زندگی میباشد. براساس این اعتراض اوصافی که سبب میشود خداوند یگانه منبع معنا باشد (یعنی فرازمانی بودن، تغییرناپذیری، و بساطت) با هدفمند بودن خداوند در تعارض است. هدف این مقاله پاسخ دادن به این اشکالات براساس اندیشه های علّامه طباطبایی میباشد. از دیدگاه علّامه طباطبایی غایت خداوند از آفرینش، ذات متعالی خداوند است و انسان با حرکت ذاتی و ارادی خود مراتب وجود به سوی خداوند را سیر میکند و زندگی خویش را معنا میبخشد.
کیفیت زندگی و یائسگی:تبیین چند عاملی جسمی
حوزه های تخصصی:
هدف: در این پژوهش متغیرهای معنای زندگی، خودکارآمدی و تصویر بدن ( رضایت از نواحی بدن، ارزیابی سلامتی و ارزیابی ظاهری) در ارتباط با یکدیگر و هم چنین در رابطه با کیفیت زندگی در زنان یائسه مورد بررسی قرار گرفتند. روش: جامعه مورد تحقیق شامل زنان یائسه (45-55) ساله و با حداقل تحصیلات دیپلم بود که در شهر تهران زندگی میکردند. حجم نمونه 349 نفر بود که در نیم سال اول 1388از فرهنگسراهای شهر تهران انتخاب شدند وهر یک از آنان 4 پرسشنامه را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق نرم افزارهایSPSS وAMOS و با استفاده از روش تحلیل مسیر اجرا شد. یافته ها: برارزش مدل با روش های مختلف تأیید شد. نتایج به دست آمده از روابط مدل نشان میدهد که بین معنای زندگی و خودکارآمدی و رضایت از نواحی بدن و ارزیابی سلامتی با کیفیت زندگی رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. هم چنین متغیرهای مدل 33 درصد از واریانس کیفیت زندگی زنان یائسه را پیش بینی میکند. بهترین پیش بینیکننده ها به ترتیب شامل رضایت از نواحی بدن، ارزیابی سلامتی و خودکارآمدی میباشد. نتیجه تحلیل رگرسیون مرحله ای نیز نتایج به دست آمده را تأیید میکند.نتیجه گیری: بر اساس نتایج رابطه مستقیم و معناداری بین متغیرهای مستقل تحقیق و کیفیت زندگی وجود دارد. بنابراین به منظور افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه میتوان همه یا هر یک از متغیر ها را بهبود بخشید.
نگاهی انتقادی بر رویکرد پدیدارشناسانه پیتر برگر درباره دین و نظم اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیتر برگر در مکتب پدیدارشناسی تربیت یافته است. رویکرد او در مطالعات دین، رویکردی پدیدارشناسانه است. پیتر برگر دین را نوعی معرفت اجتماعی می داند که در زندگی اجتماعی، به ویژه زندگی روزمره در جهت معنابخشی به آن ساخته و پرداخته می شود. تحقیق حاضر با رویکرد تحلیلی و نظری تلاش می کند با استفاده از آثار در دسترس، و به روش اسنادی، ضمن اشاره ای کوتاه به زندگی نامه برگر و نیز اندیشه های موثر بر او، که نقشی اساسی در آراء و اندیشه های فلسفی، اجتماعی و دینی او داشته است، رویکرد برگر به دین را از منظری انتقادی بررسی کند.
تحلیل و بررسی ابعاد گوناگون معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ابعاد و اضلاع گوناگون معنای زندگی «شخص» را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد. این تحلیل با نگاه «سوم شخص» صورت گرفته تا بتواند دیدی شمولی داشته باشد؛ زیرا یافتن معنای زندگی انسان جز از طریق آشنایی با جنبه های روحی و روانی و موقعیتی که در آن زندگی میکند و حتی جز از طریق معرفت به اجزای هستی امکان پذیر نیست. با تأمّل در خدا، انسان و هستی، بصیرت ما نسبت به موقعیت انسان در عالم هستی عمیق تر خواهد شد و به تفسیر صحیحی درباره معنای زندگی شخص دست مییابیم.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و نظری نگارش یافته و هدف از آن، سعی در تبیین معنای زندگی است تا خواننده را به عنوان یک تحلیلگر در یافتن معنای زندگی خود یاری دهد. تأثیر فهم موقعیت و جایگاه انسان در معناداری زندگی، همچنین میزان تأثیر دین و اخلاق در معناداری زندگی از دیگر اهداف این پژوهش است.
معنای زندگی از دیدگاه داستایفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از هستی و کشف معنا و هدف زندگی، به یکی از پر دغدغهترین مسائل عصرِ حاضر تبدیل شده است. داستایفسکی، به عنوان یک مؤمن، در جستوجوی معنای واقعیِ زندگی است. او، دو اصلِ ایمان به خدا و اخلاق را معنابخشِ زندگی و جهان میداند. از نظر او، همة آدمیان تعالیطلباند؛ معتقد است که بدون تردید، پستترین انسانها نیز در جستوجوی خدا هستند و با تمام وجود میدانند که هرگونه اشتباه در این راه، به بیراهه میانجامد. بدون وجود خدا، هستی بشریّت پوچ و بیمعنا است؛ زیرا انسان همواره دو مسیر را در جلوی روی خود میبیند که باید یکی را انتخاب کند، اما میداند که به تنهایی نیز قادر به یافتن راه هدایت و سعادت نیست. لذا نیاز به هدایت الهی را در وجود خود احساس میکند. بنابراین فقط خداست که میتواند او را نجات دهد. اما اخلاق نیز به عنوان امری معنابخش به زندگی، مورد توصیه و سفارش داستایفسکی است. با عمل کردن به وجدان اخلاقی، انسان از عمل خود احساس رضایت میکند و این احساسِ آرامش را به زندگی و جهان و آدمیانی که در این عالم زندگی میکنند، انتقال میدهد؛ و لذا زندگی را بامعنا میبیند.
بررسی رابطه بین سبک های هویّت با معنای زندگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های هویّت با معنای زندگی در دانشجویان دانشگاه تبریز بود. این پژوهش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 89-1388 بودند. به این منظور از میان دانشجویان دانشگاه تبریز به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 200 نفر(100 دختر و 100 پسر) به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه سبک هویّت برزونسکی و پرسش نامه معنی زندگی صالحی استفاده شد. داده ها نیز به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) و آزمون t تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که معنای زندگی با سبک هویّت اطلاعاتی و هنجاری رابطه مثبت معنادار و با سبک هویّت سردرگم/ اجتنابی رابطه منفی معنادار دارد. همچنین بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، سبک های هویّت اطلاعاتی و سردرگم/ اجتنابی26% از واریانس معنای زندگی را تبیین می کنند. علاوه بر این تحلیل داده ها حاکی از آن است که بین دانشجویان دختر و پسر در متغیر معنای زندگی و سبک های هویّت اطلاعاتی و هنجاری تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، افرادی که دیدگاه و باور روشنی درباره هویّت خود دارند، در زندگی برای خود اهداف معینی را انتخاب کرده و معنایی برای زندگی خود قائل هستند.
معنا، غایت و ارزش (بررسی آراء گرت تامسُن در باب معنای زندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش «معنای زندگی چیست؟» موضوع پژوهشی است که گَرِت تامسن در کتاب در باب معنای زندگی مفصل به آن پرداخته است. او هدفداری را صرفا شرط لازم معناداری می داند و بر آن است که زندگی دارای ارزش ذاتی است، نه اینکه فقط ابزار دستیابی به هدف متعالی یا غیرمتعالی باشد. تامسن معنای زندگی را حالت زندگی شخص نسبت به حقیقت استعلایی جهان می داند. از نظر او فهم معنای زندگی باید دلالت های عملی برای روشی داشته باشد که با آن روش زندگی می کنیم. او همچنین ارتباط یافتن فرد با ارزش های ورای خود را عامل دیگری در معناداری یاد می کند و معتقد است در عشق که پیچیده ترین نوع روابط انسانی حاکم است، دو طرف رابطه ی عاشقانه به نوعی ماآگاهی دست پیدا می کنند و از این رهگذر در ارزش های یکدیگر سهیم می شوند و فرایند زندگی خود را معنادارتر می سازند. در پایان تامسن از طرح زندگی هر انسان یاد می کند که پیش فهم های هر فردی بر آن اثر می گذارد و تفسیر فرایند زندگی هر فرد بر پایه ی همین طرح صورت می پذیرد. در این مقاله اندیشه های تامسن در بررسی این دیدگاه ها معرفی، نقد و سنجیده می شود.
زندگی به مثابه معنا (بررسی معنای زندگی در آیین ذن و مقایسه آن با ادیان خداباور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان دیدگاه های فراطبیعت گرا و طبیعت گرا، که معنای زندگی را یا در امری فراتر و متعال از زندگی می یابند یا در درون زندگی، دیدگاه ذن دیدگاهی منحصر به فرد است. چه مطابق دیدگاه ذن زندگی خود به مثابه ی معنای زندگی است. هنگامی که انسان بتواند بی تکلف و آزادانه و طبیعی زندگی کند به غایت و معنای زندگی نائل می گردد. در این سطح است که از هر دوبینی و آشفتگی ذهنی رها گشته و به نجات دست یافته است. انسان در بی کنشی است که می تواند به نجات دست یابد برای اینکه هر فکر، واکنش، تحلیل، پرورش، قصد و آهنگی موجب دوگانه انگاری در امور می شود و انسان را مبتلا به رنج می کند. نگرش ذن با وجود نکات جالب توجهی که در میان سایر مکاتب دارد در عین حال دارای ابهامات، تناقضات درونی، و مشکلات اخلاقی و اجتماعی خاصی است که پذیرش کامل این دیدگاه را دشوار می نماید. درحالی که ذن به زندگی طبیعی و آزادانه تأکید می کند، در ادیان خداباور معنا به موجودی متعالی باز می گردد که به انسان طرحی برای زیستن و زندگی معنادار ارائه می دهد.
واکاوی مفهوم انسان معنوی در اندیشه شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله دغدغه های انسان معاصر یافتن معنا برای زندگی است. در معنابخشی به زندگی اصل معنویت راستین نقشی بی بدیل دارد. این پژوهش در پی آن است تا ضمن معرفی منظومه معناداری در زندگی، انسان معنوی، شاخص های بارز انسان معنوی و آثار و کارکردهای حاکمیت، فرآیند معنویت بر زندگی انسان دین دار را از منظر اسلام تحلیل نماید. براین اساس مهم ترین محور در این پژوهش، چشم انداز انسان معنوی در زندگی دنیوی اوست که در چهار محور اساسی در این مقاله بررسی می شود. با توجه به دیدگاه جامع و غنی استاد مطهری تحلیل محورهای مقاله بر اساس نظریات ایشان سامان یافته است.
روش این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای است که مراحل سه گانه توصیف، تحلیل و تبیین را می پیماید.
نقش تصور از خدا و هویت مذهبی در معنای زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائة مدل معنای زندگی در ارتباط با تصور از خدا با توجه به اکتشاف و تعهد مذهبی می باشد. 581 دانشجو به صورت خوشه ای چند مرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه های آزاد و دولتی بیرجند، پرسش نامه های هویت مذهبی ، تصور از خدا و معنای زندگی را تکمیل نمودند. برای تحلیل نتایج از روش مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. نتایج نشان داد هویت مذهبی زودرس و کسب شده ارتباط بین تصور تعلق پذیری و حضور معنا در زندگی را میانجی گری می کند، همچنین هویت مذهبی آشفته، میانجی گر بین بُعد کنترل و حضور معنا در زندگی می باشد، مدل نیز نشان داد بُعد کنترل اثر مستقیم منفی و تصور تعلق پذیری اثر مستقیم مثبتی بر جست وجوی معنا دارد و بعد مهربانی تنها اثر مستقیم مثبت بر حضور معنای زندگی دارد. نتایج همچنین نشان داد پایگاه های هویت مذهبی تنها پیش بینی کننده حضور معنا در زندگی می باشند، و مهربانی نقشی در پیش بینی پایگاه های هویت افراد ندارند.
معنای زندگی در نهج البلاغه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی معنای زندگی از منظر امام علی (ع) انجام شد. در جامعه روایی پژوهش، از میان همه روایت های نقل شده از امام علی (ع)، نهج البلاغه با توجه به اینکه بیشترین حجم روایت های نقل شده از علی (ع) را در خود جای داده به عنوان نمونه انتخاب گردید. پس از بررسی متن نهج البلاغه به روش اجتهاد دینی و تحلیل تاریخی و محتوایی احادیث متون مورد نظر جمع آوری، انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اطلاعات، پس از جمع آوری و انباشته سازی، با به کارگیری روش های استقرایی و قیاسی مقوله بندی، اعتباریابی محتوایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر امکان استخراج یک الگوی معنایی برای زندگی در چارچوب بیانات امام علی(ع) و به بیان کلی تر دین اسلام است. این الگو بسیاری از الگوهای امروزه روان شناختی برای معنا یابی زندگی را پوشش می دهد. در نتیجه می توان از این الگو در جهت تبیین معنای زندگی و کمک به فنون روان درمانگری برای معنا یابی زندگی مراجعان استفاده کرد.
طلوع «ابرانسان» در سپهر اندیشه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ابرانسان» یکی از بنیادی ترین آموزه های فلسفی نیچه است که موضوعیتی اساسی در فلسفه ورزی او دارد. نیچه در مقام متفکری ژرف و آگاه به زمانه، معناباختگی زندگی را در عصر و جامعه ای که در آن می زید نیک دریافته است و بر آن می-شود تا به سان طبیبی دلسوز و دردآگاه، بشر روزگار خویش را از بحران پیش رو که آن را «نیست انگاری» نام نهاده است، گذر دهد و افقی روشن و مطلوب در برابر دیدگان او بگشاید. طرح درخشانی که نیچه بدین منظور در سر دارد، ویرانیِ همه هنجارها و باورهای مرسوم، و «باز ارزش گذاری همه ارزش ها» با رویکردی اشراف سالارانه و والاتبارنه و مبرّا از انحطاط برده صفتانه می باشد. رسالتی سترگ که برای تحقق آن، پیامبری به نام «ابرانسان» برمی انگیزد تا به اعجاز اراده سرشار و آفرینش گرش چونان تهی زندگانی را لبریز معنا سازد که سرمستانه تکرار مداوم آن را در هیأت «بازگشت جاودانه همان» آری گوید و همین هستیِ این جهانی را با همه کاستی ها و نابسندگی هایش عاشقانه در آغوش کشد. در این جستار به قدر امکان از سیمای «ابرانسان»ِ نیچه و بایسته های او پرده برخواهیم گرفت.
معنای زندگی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تفکر غربی، «معنای زندگی» به عنوان یک مسأله شناخته میشود. از میان نظرات مختلف، یکی از دیدگاهها درباره معنای زندگی، دیدگاه عرفانی است که اگرچه تاکنون کمتر به آن نظر شده است، میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشها در باب این مسأله باشد. در پژوهش حاضر، ارکان معناداریِ زندگی، از دریچه نگاه یکی از مشاهیر عرفان اسلامی، محیالدین ابن عربی شناسایی می گردد و جایگاه انسان و اهمیت حضور وی در جهان هستی، بر مبنای دیدگاه «خدامحور» این عارف بررسی می شود. به این منظور، بر مبنای آرای ابن عربی، ابتدا بر شناختپذیری معنای زندگی صحّه گذاشته میشود و سپس، به دست میآید که ارزش و اعتبار والای وجود انسان نسبت به جهان، انگیزه متعالی عشق در آفرینش و معاد و ارتقای بینش عرفانی، معناداری زندگی انسان را در سه مفهوم «ارزش زندگی»، «غایت زندگی» و «فایده زندگی» اثبات میکند.
مقایسه معنای زندگی از دیدگاه محمدتقی جعفری تبریزی و فریدریش نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمدتقی جعفری تبریزی معتقد است تنها کسی می تواند طعم واقعی معنای زندگی را بچشد که از خود طبیعی فاصله گرفته و به خود حقیقی نائل آید. او با الگو قرار دادن مذهب، عقل و فطرت آگاه، به معرفی حیات معقول میپردازد و زیستن در حیات معقول را زیستن در حیات معنادار میداند. اما فریدریش نیچه نظریه نیستانگاری - خلق ارزشهای جدید و جایگزین کردن آنها بهجای ارزشهای گذشته - را در چهار عرصه مهم زندگی انسانها بیان می کند: 1. نیستانگاری در قلمرو حقیقت؛ 2. نیستانگاری در قلمرو دین؛ 3. نیستانگاری در قلمرو زندگی زاهدانه؛ 4. نیست انگاری در قلمرو اخلاق متداول. نیچه انسانی را که با توجه به نظریه «اراده معطوف به قدرت» و بنابر توانمندی ها و استعدادهای درونی خود و بدون تبعیت از آرمان های از پیش طراحی شده رفتار کند، «فراانسان» مینامد. اراده قدرت در اندیشه نیچه، انسان را به نهایت توان خواهی می رساند.
هایدگر و جستجوی معنای زندگی
حوزه های تخصصی:
جستجوی معنای زندگی در اندیشه هایدگر اهمیت خاصی دارد. او ابتدا معنای زندگی را در تفکر مدرن و مابعدالطبیعه سنتی به دلیل غفلت از حقیقت وجود نقد می کند. سپس با تاسیس هستی شناسی بنیادی، پرسش از حقیقت وجود را طرح می کند که با تحلیل وجودی انسان بعنوان دازاینی که جهانمندی از خصوصیات اساسی اوست، پیوند می یابد. در این زمینه، بررسی اوصاف وجودی دازاین زمینه تعیین معنای زندگی او را فراهم می کند، اما ناکامی هستی شناسی بنیادی، به گذشت از مابعدالطبیعه و روی آوردن هایدگر به تفکر و شعر می انجامد. از دید او، در شعر از طریق شاعران امکان سخن گفتن از وجود و فراخوانی عوالم قدس و خدایان فراهم می شود. اما تلاش هایدگر برای جستجوی معنای زندگی نتیجه رضایت بخشی ندارد، زیرا پرسش های اساسی معنای زندگی که درباره جایگاه و نقش خدا در زندگی انسان، غایت زندگی انسان، امکان و چگونگی جهان آخرت، ارزش های اخلاقی و مساله شر است؛ در اندیشه هایدگر پاسخ قانع کننده ای نمی یابد. فقط جایگاه انسان است که تاحدود زیادی تعریف روشن تری می یابد. در این مقاله ابعاد دیدگاه هایدگر در جستجوی معنای زندگی مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.
پاسخ به مسئله اگزیستانسی شر در الهیات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر از پارادایم عقلی بیرون بیاییم و به پارادایم عاطفی و هیجانی نزدیک شویم مسئلة شر، نه از نوع منطقی (مسئله منطقی شر) یا فلسفی (مسئله قرینه ای شر)، بلکه از نوع عاطفی و اگزیستانسی خواهد بود؛ صورت سادة این مسئله این است که رابطه با خدا، بیش تر از هر رابطة شخصی دیگر نیازمند اعتماد، امنیت، رضایت خاطر، آرامش، و امید است. اما انسان با مشاهده شر گزاف در زندگی خود از نظر روانی قادر نیست به رابطة عاشقانة خود با خدا و پرستش وی ادامه دهد. عواطف او از خدا رنجیده است و دچار حس غیبت، سکوت، و بی توجهی خدا شده است. در این حالت پاسخ های منطقی (دفاعیه ها) و فلسفی (تئودیسه ها) که به مسئله شر داده می شوند، نامربوط و ناکارامد هستند. انسان در این فضای عاطفی، به جای نیاز به رفع ناسازگاری خدا و شر یا استدلال برای توجیه شر، نیازمند التیام قلب و ترمیم رابطه با خداست. در این فضاست که یکی از راه حل های مسئله او می تواند معنابخشی به رنج باشد. معناداری رنج خواهد توانست به رابطة او با خدا از نو معنا ببخشد و ایمان او را حفظ کند. در این مقاله به معرفی و تحلیل معانی رنج، که الهی دانان بر اساس کتاب مقدس مسیحی در پاسخ به مسئله اگزیستانسی شر یافته اند، می پردازیم
معنای زندگی به روایت حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معنای معنای زندگی چیست؟ آیا زندگی از جنس جواهر مادی، چون سنگ و آب است یا از مقولهٴ اعراض و خاصه ها است یا از نوع رویدادها و فرایندها؟ در ترکیب معنای زندگی مراد از «معنا» چیست؟ آیا مقصود از هدف زندگی، کارکرد زندگی است یا ارزش زندگی؟
حکمت متعالیه نظام حِکمی است که به وسیله صدرالمتألهین شیرازی بنا گذاشته شد و شاگردان و همفکران وی این نظام را توسعه و تکمیل کرده اند. اصالت وجود، حرکت جوهری، اتحاد عقل و عاقل و معقول، نظام احسن و... برخی از امّهات اصول حکمت متعالیه است. براساس این اصول و سایر مبانی، شعور و حیات و عشق در همهٴ عالم جاری است. معنای نظام احسن این است که حکمت الهی موجب می شود سلسله علل مادی به گونه ای باشد که تا حد ممکن مخلوقات بیشتری از کمالات بهره مند گردند؛ یعنی قوانین حاکم بر جهان و انسان بهترین نظام ممکن باشد تا بیشترین خیر و کمترین شرّ گریبان گیر بشر شود. به سخن دیگر احسن بودن نظام، اقتضای صفت «عنایت الهی» است.
معنای زندگی برای انسان در حکمت متعالیه به فلسفه حیات و هدف خداوند از آفرینش انسان بازمی گردد. ملاصدرا با ترسیم مراتب نفس طبیعی، نباتی، حیوانی و انسانی، حرکت و سیر تکاملی نفس را هماهنگ با روند حرکت جوهر در ماده می داند که از ماده آغاز و به فراتر از آن می انجامد و به همین دلیل معاد و قیامت برای روح انسان محقق می شود. حرکت جوهری نفس، از عقل هیولایی با رسیدن به عقل مستفاد پایان نمی پذیرد؛ زیرا مرحلهٴ چهارم حیات معنوی نفس، یعنی مرتبهٴ اتصال با عقل فعال یا همان روح قدسی و روح القدس، جذبات معنوی و اقتباس از نور و معرفت را میسر می کند و این معنای زندگی است.
نیچه"" و رویکرد دیونوسوسی به زندگی و مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظر ""شوپنهاور""، مواجهة آدمی با مرگ و رنج از او موجودی متافیزیکی ساخته است که به معنای جستجوگری برای یافتن پاسخ یا معنایی برای آن هاست. نیچه در فلسفة خود از همان ابتدا تا حد زیادی با این برداشت شوپنهاوری موافق است و ازاین رو در این مقاله کوشیده ام نشان دهم چگونه نیچه در آثار گوناگونش که هر کدام بازنمایندة مرحله ای از مرحله های اندیشه ورزی او هستند، می کوشد معنا و یا دست کم تسلایی برای مرگ پیدا کند. دو راه حل آپولونی و دیونوسوسی، راه حل هایی هستند که نیچه در نخستین اثرش می پرورد و در دومین بخش مقاله نشان داده ام که چرا نیچه راه حل دیونوسوسی را بر آپولونی ترجیح می دهد. این دو راهِ چاره در آثار دوران میانی کمابیش به فراموشی سپرده می شوند و نیچه راه هایی دیگری را می پیماید که اندکی بعد آن ها را ترک می گوید. ادعای نویسنده آن است که راه حل دیونوسوسی درنهایت راه حلی است که نیچه در آثار متأخرش، هرچند این بار نه در قد و قامت متافیزیکی نخستین اثرش، بدان باز می گردد.