مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
باطن
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
مسئله امامت درتاریخ اندیشه اسلامی و نیز رویکردهای مختلف به این موضوع پیشینهای طولانی دارد. رویکرد علامه به این موضوع که به آیات قرآن، روایتها و مبانی عقلی مستند است، بسیار مهم مینماید. بر اساس دیدگاه ایشان امامت عبارت است از ولایت برهدایت و رساندن مردم به سوی کمال و سعادت میباشد و ریاست و پیشوایی در امور دین و دنیا از شؤون آن است. در ادامه به بررسی مبانی و پیش فرضهای رویکرد ایشان درباره این مسئله خواهیم پرداخت
بررسی و تحلیل «معنا شناسی تأویل» و اعتبار معرفتی آن در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
«تأویل» یکی از اصلیترین فرایندهای تفکر انسان است. فیلون در سنت یهودی، اوریگنس و اگوستین در سنت مسیحی و ابنعربی و ملاصدرا در سنت اسلامی از جمله نمایندگان برجسته تفکر تأویلیاند.
در این مقاله سعی شده است دیدگاه ملاصدرا دربارة «تأویل» و اعتبار معرفتی آن با ارائة شواهدی گویا از آثار او دقیقاً تحلیل شود. ملاصدرا «تأویل» را به عنوان «کلیدی» برای کشف افقهای پنهان در اختیار قرار داده است. وی معتقد است، گشوده بودن راه «تأویل» برای فهم حقایق آن سویی, تصریح آیات قرآن کریم است.
تلقی خاص ملاصدرا نسبت به انسان و قرآن و عالم، در نوع نگرش او به «حقیقت» و فهم آن، تأثیر بسزائی داشته است.
ملاصدرا با به کار گرفتن «روش تأویل» و بیان اعتبار معرفتی آن، فهم از «حقیقت» را در قالبهای معینی محدود نکرده، بلکه با اصالت بخشیدن به باطن امور، زمینه پویش و آفرینندگی را فراهم ساخته است.
وی با طرد قشریگری، که بر پذیرش منطق تکگفتاری تأکید دارد، فهمهای مختلف را - با بیان احکام و شرایط آن - از طریق رخنه در باطن امور رسمیت بخشیده است.
شراب آسمانی: تأویل در نگاه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل، شیوه ای کهن در تفسیر متون مقدس است که سابقة آن به حماسة "ایلیاد و ادیسه" بر می گردد. در میان مسلمانان، این روش، نخست در تأویل حروف مقطعه رخ نمود و آنگاه فرقه های گوناگون مانند معتزله، باطنیه، اخوان الصفا، فلاسفه، حروفیه، عرفا و ... به تأویل «قرآن» و حدیث دست زدند. در عرفان، عروج از لفظ به معنا و سیر صعودی از عبارت به اشارت تأویل نام دارد که مبنای آن انسان است که با تحول و ارتقای وجودی به ادراک حقایق در هر مرتبه نائل می شود. مولانا در «مثنوی شریف» - که تفسیری عارفانه به شمار می رود- فراوان دست به تأویل می زند؛ روش او جمع بین ظاهر و باطن است. او الفاظ را به معنای حقیقی خود می گیرد که البته این جز با شهود باطنی و رؤیت درونی به دست نمی آید. او این معنا را با تمثیلهای متعدد و متنوع و دل انگیز به تصویر می کشد.
بررسی انتقادی رابطة اصول فقه اسلامی و هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول اصول فقه کلیات رابطه علم اصول با علوم دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید عقل و ایمان
هرمنوتیک دانشی است نوپا و برخاسته از غرب که رسالت کلی آن راهگشایی جهت درک و فهم متونی است که بر حسب طبیعت موضوع خود تفسیر پذیر هستند و چنانچه افق فکری گوینده و مخاطب نیز در آنها متفاوت باشد راهیابی به محتوای آنها و بویژه درک مقصود گوینده آنها مشکلتر است. هرمنوتیک در شرق اسلامی با نیازهای مربوط به تفسیر قرآن و فهم متون روائی به طور عام و در قلمروی محدودتر با مباحث متداول در بخش الفاظ از اصول فقه، از این جهت که در صدد فهم ادله نقلی احکام است و قواعدی لفظی را برای آن منظور می کند ارتباط می یابد. این ارتباط بتدریج زمینه هایی جهت بحث تطبیقی میان هرمنوتیک و اصول فقه اسلامی پدید آورده و آثاری نیز در این زمینه منتشر شده است. نوشته حاضر در صدد است ارتباط میان این دو دانش غربی و شرقی را مورد بررسی قرار دهد و فرضیه ای که پیش روی دارد این است که مباحث سنتی اصول فقه اسلامی با اندیشه هرمنوتیکی همگام ندارد، گو اینکه تجدید نظر در هر سنتی بر حسب نیازهایی که پیش می آید و زمینه هایی که فراهم می شود میسر و گاهی ناگزیر است.
متشابهات قرآن از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشمندان مسلمان در فرق مختلف با گرایشهای گوناگون فکری درباره متشابهات قران سخن گفته و در این موضوع دچار اختلافات بسیار شده اند ملاصدرای شیرازی با رویکردی روش شناسانه این دانشمندان را از حیث آرایی که درباره متشابهات قران اخذ کرده اند به چهار دسته تقسیم می کند 1- اهل ظواهر 2- اهل تاویل 3- دسته ای که ترکیبی از اهل ظاهر و اهل تاویلند 4- اهل جمع میان ظاهر و باطن او ضمن بررسی و نقد آرای سه دسته نخست دیدگاه دسته چهارم را مورد بررسی قرار می دهد و تنها به تایید روش آنها می پردازد در این نوشته کوشش شده است با استفاده از آثار گوناگون ملاصدرا دیدگاه او در این موضوع مورد تحقیق و بررسی و نقدی مختصر قرار گیرد.
رابطة ظهور و بطون قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محققان مسلمان در بحث از "ظهور و بطون" که دو سطح از لایههای معنایی قرآن را تشکیل میدهند و رابطة میان این دو سطح معنایی اختلاف نظر دارند. تعریف دقیق ظاهر و باطن، درک روشن رابطه و راه دستیابی به آنها نقش مهمی در فهم قرآن و معرفت دینی و داوری در این ساحت دارد. عدم تفکیک بین ظهور و بطون و عدم توجه به اختلاف مبانی در تعریف بطون نزد عرفا و غیر آنها، نه تنها باعث برخی اشتباهات در عرصة دینشناسی شده، بلکه سبب برخی قضاوت¬های نادرست در فهم قرآن و دین گردیده است. در این مقاله سعی شده است بعد از تعریف ظاهر و باطن قرآن، رابطة بین آن دو روشن و همچنین به راه دستیابی به آنها اشاره شود.
«مولانا و قرآن»
حوزه های تخصصی:
این مقاله به طور اجمال ارتباط مولانا و دریافت های او را از قرآن کریم مورد تتبع قرار می دهد و مراد این است که بیان کند عرفان مولانا آن گونه که در آثار او موجود است برگرفته از بطن و متنِ قرآن است و او خود نیز به منزله نوعی مفسر قرآن به حساب می آید. از طرفی نیز باورمندی و ایمان و عشق مولانا به این کتاب و کلام وحیانی و آسمانی را به نمایش می گذارد تا نشان دهد که عرفان مولانا عرفانی در جریان وحی و نبوت بوده و لاجرم تابع سنت نبوی هم خواهد بود و از کژی ها و خواسته های نفسانی به دور بوده و آنچه آن سلطان خوبان گفته را به عبارت منظوم کشیده و به فهم ما نزدیک کرده است، هر چند که از کج فهمی های خاصه امروزِ برخی از افراد به فغان است و می گوید:کرده ای تاویل حرف بکر راخویش را تاویل کن نه ذکر رابر هوا تاویل قرآن می کنیپست و کژ شد از تو معنیِ سنی
معنای باطن قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باطن قرآن در برابر ظاهر به کار می رود و دارای معانی گوناگونی است که در مقاله حاضر به مشهورترین آنها با ذکر شاهد قرآنی اشاره شده است. این معانی عبارت است از:
1. معنایی که مفسر آن را از سبب حکم استخراج می کند؛ سپس آن را بر موارد مشابه تعمیم می دهد. این نوع باطن، از ظاهر و معنای لفظ گرفته شده است؛ از این رو دانشمندان علوم قرآنی آن را پذیرفته اند.
2. باطنی که لازم معناست و برگرفته از لفظ نیست، اما چون مبنای آن دلیلی عقلی است دانشمندان با آن مخالفتی ننموده اند.
3. نوع سوم تطبیق دادن آیه بر یکی از مصادیق است که به آن «جَر ْ ی» گویند.
4. تفسیر آیه به آنچه و آنکه مفسر دوست می دارد.
نوع سوم و چهارم برگرفته از لفظ و ظاهر آیات نیست و بسیاری از پژوهش گران آن دو را با هم درآمیخته اند. در این مقاله تفاوت میان این دو نوع را روشن ساخته ایم؛ سپس با شواهد گوناگون ثابت نموده ایم که دانشمندان و مفسران شیعه و سنی نوع سوم را به کار برده اند؛ از این رو مخالفت برخی از دانشمندان اهل سنت با نوع سوم (جَر ْ ی) که در کتب شیعی فراوان به چشم می خورد، بی پایه است. اما نوع چهارم بازیچه قرار دادن قرآن است و باید از آن دوری کرد.
جهان شناسی یگانه انگار در پرتو حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوج نظریه پردازی و تعالی جهان بینی و تصویر ژرف و زیبا از پیوستگی جهان آفرینش را می توان در پرتو کاربرد انگاره «حقیقت و رقیقت» در حکمت متعالیه شاهد بود. این انگاره در سراسر پردازش های عالی صدرایی و پیروان متعالی وی حضور دارد، همانچه در فلسفه های پیشین از آن خبری نمی توان یافت، این از ابتکارات صدراست که با مطالعات بین رشته ای و توجه به مطالب بلند عرفانی، به سوی پردازش نظریات برهانی شتاب می گیرد و با ترک روش فلسفی متعارف، مکاتب فلسفی رقیب را پس می گذارد.
استفاده از این انگاره بسیار گسترده در تبیین های فلسفی دامنه ای پر کاربرد دارد. پیروان حکمت متعالی، در منطق متداول بین خود، از آن تعبیر به حمل «حقیقت و رقیقت» برای حل برخی معضلات و توجیه اتحاد برخی از موضوع و محمول های به ظاهر کاملا متباین نموده اند.
این انگاره در حل مشکلات فلسفی نیز بسیار کارساز است و در ترسیم جهان بینی نقش ویژه ای دارد و برای نشان دادن واقعیت وحدت حقیقت وجود و توجیه کثرت و تباین ظاهری نیز دارای نقش منحصر به فردی است. با توجه به آنکه به عنوان موضوع مستقل، به این انگاره مهم پرداخته نشده، در این نوشتار جایگاه و اهمیت آن در محور پردازش جهان بینی واکاوی شده است و موارد استفاده از آن با استمداد از فرازهای حکمای متعالی بیان می شود و تلاش بر آن است تا پیشاپیش با تکیه بر موارد کاربرد، به مفهوم شناسی آن نیز بپردازیم.
بررسی مستندات راه های انس بیشتر دانشجویان با قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گفتمان قرآنی، مهم ترین موانع، انس با قرآن عبارت اند از: خودبینی، دنیادوستی، عقاید باطل، جمود بر اقوال مفسرین، گناهان و شیطان.
عدم تسلط کافی بر زبان عربی، فقدان انگیزه کافی در انس با قرآن، احساس جدایی از فضای معنوی، عدم دسترسی به اساتید شایسته، تبلیغات گسترده دشمنان علیه کارآمدی قرآن، گناه آلود بودن محیط و عدم ارائه راهکاری دقیق، مبتنی بر احساس خوشبختی برگفته از آیات قرآن، از موانع پیش روی دانشجویان است.
راهکار تقویت انس با قرآن را می توان در سه حوزه قلب، عقل و رفتار بررسی کرد. جهت تقویت نگرش و گرایش دانشجویان به قرآن زمینه سازی مناسب برای تلاوت، تدبر و درک مفاهیم قرآن ضروری است.
سرّ معمور: نگاهی به مفهوم «صورت» و «معنی» در کتاب فیه ما فیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کل پیام مولوی، با استفاده از رمزی که خود او در تمایز میان «صورت» و «معنی» بیان کرده، قابل تشریح و تفسیر است. مولانا با تمایز نهادن میان صورت و معنی و استفاده از صورت به عنوان رمزی که به معنی منتهی میشود، عمیق ترین و رفیع ترین آموزه های عرفانی و هستیشناسی خود را تبیین میکند. هدف این پژوهش تبیین دقیق مسئله صورت و معنا از دیدگاه مولانا و آشنایی بیشتر با ساختار تجارب عرفانی این عارف بزرگ در مورد وجوه متعدد حیات و سلوک معنوی است که با پیگیری این موضوع در مجموعه مقالاتش (کتاب فیه ما فیه) و تشریح مواضعی که وی در این کتاب ارزشمند به این موضوع اشاره کرده است، بدان پرداخته ایم.
با توجه به تحلیل نهایی اقوال مولوی، مشخص میگردد که مراد مولانا از «صورت»، جهان خارج و عالم مادی، و در رابطه با انسان، جسم خاکی اوست. و مراد از «معنی» عالم برین و جهان آخرت، و در رابطه با انسان، روح خداجوی اوست. و با دیدی ژرف تر، مولانا دامنه این بحث پر شور را به حقیقت توحید میکشاند و از آن رهگذر همه مظاهر هستی را تفسیر میکند. آدمی، اعمال، افکار و احساسات او، حقیقت سخن، پیر و مرشد، نبی، کفر و ایمان و... در نگاه مولانا دارای صورت و معنی هستند و البته انسان نباید مفتون نقش های ظاهری بماند. چشم دوختن به ظواهر، راه را از رسیدن به حقایق امور میبندد. مولانا نگاه ما را متوجه همه اشیای عالم میکند و از ما میخواهد که با دیده بصیرت، به همه امور بنگریم و جلوه های گوناگون فعل الهی را، که به وحدت حضرت حق دلالت دارند، دریابیم.
نسبت عرفان و دین
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث کلیدی و سرنوشت ساز دربارة عرفان و دین تعیین نسبت میان آن هاست. برخی عرفان را غیر از دین و حتی ناسازگار با آن می دانند. بر همین اساس، گروهی به عرفان دل بسته و از دین گسسته اند، و جمعی به دین پیوسته با عرفان به نزاع برخاسته اند. کسانی هم که عرفان را با دین سازگار می دانند در تعیین نسبت میان آن دو اختلاف نظر دارند. برخی عرفان را عین دین یا گوهر آن تلقی میکنند و دسته ای آن را جزئی از اجزای دین به شمار میآورند. تعیین نسبت میان دین و عرفان جز با کاوش در ماهیت دین و عرفان ممکن نیست. نظریه ای که در این مقاله تبیین و اثبات میشود این است که عرفان نه ضد دین، نه بیگانه از دین، نه عین دین، و نه جزئی از اجزای دین است، بلکه عرفان باطن دین است. در پرتو این نظریه بسیاری از پرسش ها و شبهاتی که در بارة عرفان و رابطة آن با دین وجود دارد نیز پاسخ داده میشود. با حل این مسئله ضمن روشن شدن نسبت دین و عرفان، چیستی آن ها نیز بهتر دانسته میشود. علاوه بر این، معیاری روشن برای تشخیص عرفان اصیل از عرفان های ناقص، التقاطی، و شبه عرفان ها به دست می آید.
چیستی باطن قرآن
حوزه های تخصصی:
مسئله باطن قرآن و همچنین ظاهرآن، مربوط به حوزه فهم و تفسیر است. ضرورت بحث درباره باطن قرآن آنگاه روشن می شود که با فراگیری اصول و قواعد راه یابی به بطون قرآن جدیدی در تفسیر برای مفسر باز می گشاید و با تبین ملاکات بطن یابی مفسر را از تفسیر به رای باز می دارد. در مورد چیستی باطن قرآن دیدگاه های مختلفی وجود دارد در برخی از این دیدگاه ها باطن روح و حقیقت الفاظ است. در برخی دیگر باطن قرآن، تجلی اسماء و صفات الهی در برخی دیگر باطن دلالت های مطابقی ظاهر آیات و دیدگاهی دیگر باطن را همان تاویل می داند در این نوشتار ضمن بررسی هر یک از این اقوال باطن را ورای ظاهر می داند بر این اساس همه اقوال فوق بیان از ابعاد گوناگون و ساحت های متفاوت باطن است. این دیدگاه به روایات نزدیک تر است از طرف دیگر جامع اقوال مختلف است و با وضع لغوی باطن نیز سازگار تر است.
با مولوی در گذار از جلوه هزارنقش آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان به ما می آموزد که هدف آدمی عبارت است از درک حقیقی عالم معنی. آفرینش جلوه ای است هزاررنگ و هزارنقش از نوری بی رنگ و درخشان؛ یعنی حضرت احدیت و خلقت چیزی جز رنگارنگی این بی رنگی ازلی نیست که «صور» را پدید آورده است و هرچه تفرّد و تشخص، تفرقه و تعیّن و تمایز و تخالف وجود دارد، از همین جا است. کل پیام مولوی، با استفاده از رمزی که خود او در تمایز میان صورت و معنی بیان کرده، قابل تشریح و تفسیر است. در این جستار به تبیین مفهوم «صورت» و «معنی» در اندیشه مولوی بر پایه کتاب فیه مافیه پرداخته شده است؛ دو مفهومی که مولانا دامنة آن را در تمامی عالم هستی، ساری و جاری می داند و از این رهگذر، رفیع ترین آموزه های عرفانی و هستی شناسی خویش را تبیین می کند.
عقاید سیاسی اسماعیلیان نزاری
حوزه های تخصصی:
اسماعیلیان به ویژه شاخه نزاری گروهی از شیعیان بودند که در دوره سلجوقی اوج دوران قدرت نمایی های آن ها بود. این گروه یا فرقه حاصل تجربه های تاریخی سرزمین ماست. می توان گفت روح ایرانیت در این نهضت به طور کامل آشکار است و این نهضت از دو چشمه سیراب می شد: ایرانیت و اسلامیت. عقاید سیاسی آن ها مانند تمام فرقه ها و گروه های منشعب، بر پایه دین است و در میان آن ها امامت از موقعیت سیاسی و مذهبی برخوردار بود. شاید مهم ترین میراث اسماعیلیان نزاری، روح آماده و دمنده ی آن ها برای مبارزه با نهاد های کهنه جامعه، بی عدالتی فرمانروایان با گروه های ضعیف و بی دفاع جامعه باشد. آن ها با روشی نو، منشأ نوعی دگرگونی فرهنگی و اجتماعی و حتی روحی شدند که این خدمات بعد از سقوط آن ها به دیگر گروه های شیعی سپرده شد.
ملاصدرا و تبیینی نو از مسئله مسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة تناسخ یکی از موضوعات پردامنه ای است که در ادیان گوناگون به ویژه ادیان غیرابراهیمی مطرح است. از مسائل مطرح در دین اسلام مسئلة مسخ است. تبیین این مسئله و پاسخ به سؤال های پیرامون آن با توجه به مبانی فکری مختلف و درک صحیحی از تلقی ناصحیح از مسخ، زمینه ارائه دیدگاه های متفاوتی از آن را پدید آورده است. در این مقاله کوشیده شده دیدگاه صدرالمتألهین، به ویژه با توجه به نگاشته مستقل وی در تفسیر، بازبینی شود. صدرا با نگاهی نو به مسئلة مسخ، و تمایز نهادن میان تناسخ و مسخ و تفکیک تعاریف متفاوت از آن، تبیینی خاص از این مسئله ارائه می دهد و روشن کرده که مهم ترین اشکال تناسخ که رجوع دوباره نفس مجرد به عالم ماده است در مسئلة مسخ مطرح در قرآن وجود ندارد.
جری و تطبیق، روشها و مبانی آن
حوزه های تخصصی:
جری و تطبیق از اقسام تأویل عرفانی است که از ویژگی جهان شمولی و جاودانگی قرآن کریم نشئت می گیرد. جری یعنی تطبیق الفاظ و آیات کلی یا جزئی قرآن بر همة موارد و مصادیقی که تا ابد بر آن الفاظ و آیات انطباق پذیر است. برخی گمان کرده اند جری و تطبیقاتی که در بسیاری از روایات شیعه و تفاسیر روایی شیعه آمده است، تفسیر انحصاری آن آیات است. برخی قرآن پژوهان نیز گمان می کنند تأویل و معانی بطونی قرآن منحصر در جری و تطبیق است. در این نوشتار ضمن پاسخ دادن به این شبهات، اقسام و انواع جری و تطبیق و نیز روش ها، مبانی و آسیب های آن بررسی شده است.
دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلال الدین مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد از مهم ترین ارکان جهان بینی عرفانی توجه به دو ساحت «ظاهر» و «باطن» واقع است. بر این اساس، هر امر واقعی، اعم از عالم و آدم و حتی حضرت باری تعالی، دارای این دو شأن هستند. علوم ظاهری در پی شناخت ظاهر عالم هستند، اما عرفان کوشش انسان برای راه یافتن به باطن هستی است. این آموزه از ارکان اندیشه عرفانی مولانا جلال الدین بلخی و کلید فهم اندیشه ها و آثارش به ویژه شاهکار او «مثنوی معنوی» است.
هدف این نوشتار، بیان دیدگاه مولوی در این زمینه است و روش آن، استخراج ابیات مربوطه از مثنوی معنوی و شرح و تفسیر آنهاست. دستاورد این تحقیق این است که از نگاه مولوی، عالم، آدم، معرفت، دین، قرآن، عمل انسان و هر حقیقت دیگری دارای ظاهر و باطن یا بطونی است و معرفت اصیل، رسیدن به آن بطون است. دین داری و دین ورزی عارفانه کشف جغرافیای باطن و زیستن در آن است.
تأویل از دیدگاه فیض کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تأویل» یکی از موضوعاتی است که فیض کاشانی در تفسیر قرآن و عرفان بدان پرداخته و در فهم درست آیات و روایات و حقایق هستی، برایش نقش کلیدی قایل است. هدف این پژوهش آن است که با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه ایشان درباره تأویل بپردازد و مؤلفه های اصلی آن را تبیین کند. یافته ها حاکی از آن است که وی تأویل را «تعمیم معنای متبادر از لفظ و حمل لفظ بر معنای غیرمتبادر» می داند. وی با تبیین پیوند عمیق لفظ و معنا، الفاظ را دارای حقیقت و روح واحدی می داند که ممکن است به لحاظ مصداقی، شکل ها و مصادیق متعددی داشته باشند. وی از این رهگذر، پرده از سرّ اختلاف تعابیر معصومان علیهم السلام در بیان معانی آیات قرآن برمی دارد. فیض کاشانی روایات متعددی را در مقام بیان امکان تأویل در آیات قرآن و نیازمندی آیات قرآن به تأویل یادآور می شود. از برخی روایات ذکرشده، می توان تعمیم تأویل را نسبت به ظواهر قرآن برداشت کرد. وی ملاک درستی تأویل را بهره مندی آن از پشتوانه نقلی و یا ضرورت عقلی دانسته و تأویل را مختص معصومان علیهم السلام می داند.
ملاصدرا، تفسیر یا تأویل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن (طریق وحی) در کنار استدلالات عقلی و برهان و نیز تهذیب نفس و عرفان، یکی از مؤلفه های اصلی و در حقیقت مهمترین رکن حکمت متعالیه به شمار می آید.. صدرالمتألهین به عنوان فیلسوف، مفسّر و عارف بزرگ جهان اسلام، رسیدن و نایل آمدن به «حقیقت واحد» را از طرق مختلف ممکن دانسته، آن ها را مکمل یکدیگر تلقی می کند. به گونه ای که از سویی می توان تأثیر عمیق فلسفه وجودی ملاصدرایی، آگاهی از اصول و مبانی عرفانی و بهره مندی از شهود و اشراق را در فهم، تفسیر و تأویل آیات قرآنی توسط ملاصدرا به وضوح مشاهده کرد و از سوی دیگر تدبّر و تأمّل او در آیات وحیانی و قرآنی و نیز روایات معصومین (ع) را در کشف و طرح بسیاری از مبانی فلسفی و حکمی نظاره گر بود. حضور آیات قرآنی در نظام فلسفی ملاصدرا گاه به عنوان دلیل، گاه استشهاد و گاه اقتباس است. به نظر می رسد صدرالمتألّهین در به کارگیری کلام وحی، جهت استوار ساختن مبانی فلسفی خود و دستیابی به حقیقت، بیش از آن که از روش «تفسیر» و بسنده نمودن به معانی ظاهری و مفاد استعمالی آیات قرآن استفاده کند، از روش «تأویل» و درک باطن و یا بطن قرآن بهره برده است. وی با ضروری دانستن آن، تأویل صحیح را عروج از لفظ به معنا و تطبیق کتاب تدوین و تکوین تلقی می کند؛ گرچه ایشان در مواردی، متعهد به این مبنا نبوده و تأویلی ناسازگار با ظاهر آیات، سیاق آن ها و نیز اصول عقلائی محاوره ارائه نموده است.