مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
حلول
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در جهت تحلیل جمع حلول و تعالی در فلسفه پویشی وایتهد، میکوشد در گام نخست نشان دهد که درهم تنیدگی و پیوند اندام وار هستیها در این نظام پویشی، آن هم در چارچوب مقولاتی عام و فراگیر، ایجاب میکند تا جهان به شبکه ای تبدیل شود که همه هستیهای بالفعل در کنش و واکنش دائمی باشند. این کنش و واکنش پیوسته و دائمی ایجاب مینماید که رابطه خدا و جهان از حالت یکسویه (تأثیر خدا بر جهان) خارج شده، به تعامل دوجانبه (تأثیر متقابل خدا و جهان بر یکدیگر) تبدیل شود.
در گام دوم با توجه به تعامل دو جانبه خدا و جهان، مبانی مابعدالطبیعی سازگاری میان حلول و تعالی در فلسفه پویشی استخراج میگردد.
در گام سوم به چگونگی جمع میان حلول و تعالی در خدا و جهان میپردازم؛ به این معنا که چگونه خدا و جهان از یکسو موجب تعالی یکدیگر شده و از دیگر سو در یکدیگر ...
رابطه جوهر و عرض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب های فلسفی، در مبحث مقولات، درباره انواع جواهر و اعراض، فراوان بحث شده است، اما درباره رابطه عرض و جوهری که موضوع آن است بحث مستقلی وجود ندارد و فقط در مواضع متعددی، به طور متفرق، در ضمن بیان مطالب دیگر، اشاره وار از آن سخن به میان آمده است. این بحث، هم دچار اشکالات و تعارضاتی است هم در آن اختلاف نظر هست. به این جهت، در این مقاله، مستقلاً به آن پرداخته شده است. پس از مقدمه دیدگاه های متفاوتی درباره رابطه عرض و جوهر مطرح شده؛ سپس مشکلات هریک از دیدگاه ها بررسی شده است و سرانجام با ارائه راه حل و مقایسه ضمنی آنها زمینه برای این نتیجه فراهم شده است که در مقام تعیین معیاری برای عرض، انفکاک پذیری عرض از جوهر جایگزین مغایرت وجودی آنها شود.
حلول عطار و عطار های حلولی بررسی منشأ پیدایش فریدالدین عطارهای غیر واقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرض این تحقیق، آن است که بعد از فریدالدین عطار نیشابوری، عطار یا عطارهای دیگری بوده اند که خود را فریدالدین عطار معرفی کرده اند و آثار عطار را به خود نسبت داده اند و منظومه های دیگری را که خود سروده بودند، به آثار فریدالدین عطار، صاحب منطق الطیر افزوده اند. سراینده این منظومه ها، گاه خود را به گونه ای معرفی می کند که گویی، حتی سال ها قبل از تولد عطار صاحب منطق الطیر باید متولد شده باشد. نگارنده به بررسی علت این پدیده غیر متعارف پرداخته است و به این حکم دست یافته که اعتقاد به «تجلی انوار» یا به تعبیر افراطیون و مخالفان آن ها، اعتقاد به «حلول»، و نیز گرایشات تندروانه برخی از حلاجی ها(پیروان حلاج) سبب چنین رویدادی است. اندیشه تجلی انواری، اعتقاد به انتقال انوار الهی از یک شخص به شخص دیگر است که معمولاً از دیدگاه برخی عرفا آغاز آن علی ابن ابی طالب(ع) می باشد و در ائمه و عرفای حلاجی از یکی به دیگری انتقال می یابد. به این ترتیب، عطار یا عطارهای بعدی، خود را به طریق تجلی انوار، فریدالدین عطار معرفی کرده اند.
«امکانِ ازخودبیگانگی» از منظر قرآن و اندیشمندان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان مسلمان که درباره انسان شناسی پژوهش نموده اند، بر این باورند که انسان ها حقیقت و واقعیتی دارند که با کلماتی مانند «من» و «خود» به آن اشاره می نمایند. «من» و «خود»، با اینکه ارزشمندترین شی ء، نزد آنان است، در بسیاری از اوقات مورد غفلت و فراموشی واقع شده، درنتیجه، انسان ها از خود بیگانه می شوند.
تحقیق حاضر با مدنظر قرار دادن آیات قرآن کریم و بررسی دیدگاه اندیشمندان مسلمان، درصدد تبیینِ «امکانِ ازخودبیگانگی» بوده، به این نتیجه رهنمون گردیده است که حقیقت و واقعیت انسان، نفس اوست که ذومراتب می باشد. رشد و تعالی این حقیقت، وابسته به ارتباط داشتن با خدا و توجه به مرتبه عالی آن است؛ به گونه ای که اگر انسان، خدا و یا مرتبه عالی آن را فراموش نماید و با آنها بیگانه شود، از خود بیگانه خواهد بود. از این جهت بسیاری از انسان ها نسبت به خدا و مرتبه عالی نفس بی توجه هستند، نه تنها «امکانِ ازخودبیگانگی»، بلکه وقوع آن نیز ثابت می شود.
ثنویت در الاهیات افلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الاهیات افلاطونی به مثابه بخشی از نظام فکری او تابع مؤلفه هایی است که کل پیکره اندیشه های او را تحت تأثیر قرار داده است. وی، همان گونه که در حوزه هستی شناسی و متافیزیک، با توجه به میراث هراکلیتی و پارمنیدسی خود، دو ساحت عقلی و حسی را مطرح می کند، در حوزه الاهیات نیز از یک سو قلمرو متعالی را مطرح می کند که در آن می توان ویژگی هایی نظیر ثبات، و حتی گونه ای مشابهت با صفات نظام های الاهیاتی ادیان، یافت. اما برای اعمال نفوذ و تبیین تغییرات به خدایانی نیاز دارد که در قلمرو جهان متغیر ایفای نقش کنند. از این رو الاهیاتی ناظر به ساحت این جهانی یا حلولی شکل می گیرد. بدین ترتیب ثنویت معهود و مألوف افلاطون در هستی شناسی و معرفت شناسی، در الاهیات نیز رخ می نماید. مدعای این مقاله این است که دمیورژ و خیر را می توان دو روی یک سکه دید و دمیورژ را صورت شخصی تر و انضمامی تری برای خیر برتر و متعالی قلمداد کرد.
تشبه به مسیح در قوس زندگی حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
83-114
حوزههای تخصصی:
حسین بن منصور حلاج، صوفی و عارف بزرگ در سال ۳۰۹ق، به اتهام دعوی حلول و الوهیت در بغداد به دار کشیده شد. زان پس زندگی، آموزه ها و فرجام زندگی وی در تاریخ تصوف و فراتر از آن در ادبیات ایران بازتاب و مقبولیت کم نظیری یافته و با اسطوره درآمیخته است. روایات زندگی، فرجام و آموزه های منسوب به او، تداعی کننده زندگی و اندیشه عیسی مسیح(ع) در باور مسیحیان است. این مقاله با رویکردی تطبیقی تحلیلی سعی دارد برخی از همانندی ها و تفاوت های حلاج و حضرت مسیح(ع) را در سه بخش زندگی (سفرها، پیروان، کرامات و معجزات)، در مدعیات، رفتار و اندیشه، و نیز در فرجام زندگی (پیش گویی شهادت، نوشیدن جام، روز شهادت، نوع و کیفیت شهادت و...) بنمایاند و همچنین تفاوت های دو دسته روایات، افسانه ها و اسطوره ها را نشان دهد. تشابهات بسیاری که گاهی پژوهشگران پیشین فقط به مواردی اندک یا به اشاره ای گذرا بسنده کرده اند، در این مقاله با شرح و تبیین کامل بیان شده است؛ تشابهاتی که در قیاس با افتراقات، خواننده را به این نتیجه می رساند که اگر منصور حلاج را «مسیح پارسی» لقب دهند، نادرست نیست.
نفی اتحاد و حلول از دیدگاه فخر رازی، خواجه نصیر الدین طوسی و آیت الله جوادی آملی
منبع:
کلام حکمت سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
41 - 52
حوزههای تخصصی:
اتحاد و حلول، نوعی تبیین نادرست از نحوه ارتباط انسان با خداست که پیشینه آن به مباحث کلامی مسیحیت و برخی از صوفیه برمیگردد. این مطلب به طور حتم باطل است و قرآن به طور صریح بطلان آن را اعلام کرده است. متکلمین مسلمان نیز در کتب کلامی خود در ذیل صفات سلبیه، به این موضوع پرداخته و براهین مختلفی آوردهاند. اتحاد به معنای یکی شدن دو شیء است و متکلمین آن را در مورد خدا و مخلوق باطل میدانند و کسی در این زمینه مناقشهای ندارد. متکلمین از قدیم در ابطال حلول، استدلال معروفی دارند که فخر رازی بر آن اشکال وارد کرده و نپذیرفته و به جای آن استدلال دیگری آورده است. در مقابل، خواجه نصیرالدین طوسی بر استدلال فخر رازی اشکال وارد کرده و خود استدلال دیگری میآورد. در زمان معاصر و به برکت مکتب فلسفی ملاصدرا، مبناهای کلامی تا حدی متحول شده و استدلالهای کلامی، رنگی از فلسفه به خود گرفتهاند. آیهالله جوادی آملی در این زمینه حلول را یک بار با استدلال صرف کلامی و بار دیگر با استدلال فلسفی- عرفانی نفی کرده است.
رویکرد انسان گرایانه ی نیما به طبیعت
حوزههای تخصصی:
مسیح شناخت قرآنی و معنویت توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این نوشتار آن است که چگونه می توان از نوعی معنویت توحیدی به عنوان معنویت اصیل در مقابل معنویت های غیرتوحیدی (و حتی دروغین) دفاع کرد. معنویت اصیل توحیدی منوط به داشتن نظریه معقولی درباره وحی (الهیات وحی) است. در مسیحیت رسمی، عیسی مسیح(ع) را خدای متجسد (خدا – انسان) می دانند. براین مبنا از همان ابتداء با نوعی تناقض یعنی مفهوم موجودی که در آن واحد هم خدا است و هم انسان، مواجه می شویم. حال آنکه در قرآن کریم عیسی مسیح(ع) پیامبر خدا معرفی می شود. هر چند او انسان است، لیکن انسان مافوق است و بنابراین آینه تمام نمای حضرت حق است. باید از مظهریت مسیح سخن گفت و نه از الوهیت او. در این نوشتار، این دیدگاه ابتداء مطابق با برخی از نحله های صدر مسیحیت (نحله ایبیونی و نحله دوستیستی) معرفی شده و در ادامه آمده است که چگونه می توان این مسیح شناخت را بر طبق فهم شیعیان از کتاب و سنت، به روش معقولی تبیین کرد.
حلول دین مؤجّل ناشی از سند تجاری
منبع:
اندیشه حقوقی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳
59 - 69
حوزههای تخصصی:
به عنوان اصل کلی، پیش از فرا رسیدن أجل دین، نمی توان بدهکار را به پرداخت آن مجبور نمود ولی در فقه و قوانین موضوعه در برخی موارد به دلیل تغییر در وضعیت مدنی شخص، ممکن است دین مؤجل او حال گردد. در حالی که برخی از فقها به استناد اصل عدم، فوت شخص را موجب حلول دین او نمی دانند، اکثر آنها بر تأثیر فوت بدهکار در حال شدن دین او اصرار دارند با این حال حلول دین در صورت افلاس بدهکار در فقه، طرفداران چندانی ندارد. قوانین موضوعه مخصوصاً قوانین تجاری نه تنها فوت و ورشکستگی بدهکار را بر حال شدن دیون او مؤثر می داند بلکه در برخی موارد، تزلزل در وضعیت مالی او به تنهایی می تواند زمینه حلول دین مندرج در سند تجاری را فراهم آورد.
صور معقوله، حلول و مادیت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱
79-87
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه علم ابن سینا، علم عقلانی انسان بر اساس حلول صور معقوله در نفس توضیح داده می شود. در این یادداشت کوتاه، نشان داده خواهد شد که حلول صور معقوله در نفس با تجرد نفس ناسازگار است.
صفات الهی در خطبه ۱۸۶نهج البلاغه
منبع:
کلام حکمت سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
11 - 31
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه خداشناسی یکی از اصول بنیادین دینداری است بر هر شخص مسلمان و غیر مسلمان دیندار، لازم می آید به شناخت خداوند در حد توان خود بپردازد. ازآنجاکه وادی توحید و شناخت خدا یک وادی خطرناک و لغزنده است که می تواند کمینگاهی برای جنود شیطان قرار بگیرد تا بندگان خدا را با کوچک ترین لغزشی از حقیقت دور کنند. بنابراین، نیاز است که اشرف علوم از اشرف بندگان کسب شود تا دقیق ترین مفاهیم دریافت گردد. بی شک امیر المومنین علی (ع) شخصیتی است که علم و عدل ایشان دوست و دشمن، مسلم و غیر مسلم را به تعظیم و کرنش در مقابل ایشان وادار ساخته است و چه کسی بهتر از ایشان که باب علم نبی هستند برای دریافت معرفت الله وجود دارد. بررسی حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و با جست وجو در منابع دسته اول انجام شده است و صفات الهی در خطبه ۱۸۶نهج البلاغه را بیان می کند. یافته ها نشان می دهد که حضرت امیر صفات خدا را در غالب صفات ذاتیه، فعلیه، صفات ثبوتیه، سلبیه و قدرت خداوند در بحث معاد بیان کرده است. در مقاله حاضر به شرح و توضیح آنها پرداخته شده است. صفات سلبی بیان شده توسط حضرت با چهار عنوان جسمانیت، حدوث، حلول و محدودیت بررسی و صفات ذاتی و ثبوتی و قدرت خداوند تحت بحث معاد را که به دو صفت اصلی قدرت و علم بازمی گردند برای رعایت اختصار و جلوگیری از پراکندگی مطالب، تحت دو عنوان علم و قدرت، ذیل فصل صفات ثبوتی قرار داده و صفات فعل در دو عنوان ربوبیت و خالقیت تقسیم بندی شده و مورد بررسی قرار گرفته اند.
بررسی و نقد «برداشت های نادرست از وحدت شخصی وجود» با تکیه بر اندیشه علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله وحدت شخصی وجود از مهم ترین و بنیادی ترین مسائل مؤثر در فلسفه و عرفان به شمار می رود که در کیفیت نگاه به مباحث هستی شناسی، خداشناسی، کیفیت رابطه حق و خلق و دیگر مسائل، تأثیرات و لوازم راهبردی، بنیادین و جوهری دارد؛ اما در عین حال، برداشت های غلط و نادرست از این مسئله موجب پدید آمدن حداقل دو مشکل می شود: برخی از متأثرین از این دیدگاه (چه در غرب و چه در شرق)، به واسطه سوء فهم، به انحرافات فکری و عقیدتی دچار می شوند و برخی دیگر نیز با برداشتی ضعیف از آن، به نقدهایی نابه جا علیه آن می پردازند. از جمله برداشت های نادرست مشهور، این موارد است: «حلول»، «اتحاد»، «هیچ و موهوم پنداری کثرات»، «همه خدایی»، «تغییر ذات حق»، «نفی علیت»، «جبر» و «اباحه گری». در این مقاله بر اساس برهان عقلانی و نقل وحیانی برگرفته از اندیشه های حکیم متأله، فقیه و مفسر، آیت اللّه جوادی آملی به نقد این پندارهای نادرست و اثبات سستی، سخافت و بطلان آن ها می پردازیم.
«دیدگاه عرفانی ابن فارض»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از تفاوت های اساسی میان انسان وسایر موجودات از جمله فرشتگان این است که اندیشه ورزی و احساسات او همواره دارای تحوّل و بالندگی است؛ به گونه ای که این بعد اساسی از شخصیت او حتی به معتقدات دینیش هم سرایت می کند؛ واز این بابت است که می بینیم شیوه عبادت این آفریده که فلسفه آن از سوی آفریدگار در یک جمله خلاصه شده است«وما خلقتُ الجنَ والانسَ الا لیعبدون»(الذاریات:56) هم دچار تحوّل شکلی و حتی ماهوی می شود، وضمن حفظ جوهر خود که بندگی خداوند باشد، چنان معقد وپیچ در پیچ می شود که بایستی از جنسِ این آفریده مکلّفِ به عبادت در شکل های مختلف زندگی، انسان های دیگری بیایند و دست به تحقیق بزنند تا زوایای شیوه پرستش و سیر و سلوک او را روشن کنند.
ابن الفارض در دورانی می زیسته است که عبادت برخی از مؤمنان از شکل ساده خود عبور کرده و به مرحله زهد وانقطاع الی الله در قرن اول سپس به سیر وسلوک در آغاز قرن دوم و بعد از آن به پدیده فنا و حلول و اتحاد در اواخر این قرن ونیز قرن سوم وبالاخره به وحدت وجود یا شهود و مفاهیم غامض آن در قرن هفتم رسیده است.این پژوهش در صدد بررسی و تحلیل دیدگاه عرفانی ایشان است
بررسی چیستی فناء فی الله و ارتباط آن با حلول و اتحاد
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸)
143 - 168
حوزههای تخصصی:
مقصد نهایی و آخرین هدف سالکین طریقت های صوفیه، رسیدن به مقام فناء فی الله است. در این مقام، انسان چونان قطره ای از دریا به وجود خدا پیوسته و در او حل می شود. در واقع انسان فانی فی الله، قیود و تعینات بشری خود را زائل کرده و سرتاسر، خدا شده است. اما تفسیر دقیق این معنا و فهم مقصود صوفیان در میان معرکه آراء و اقوال مختلف کمی دشوار شده است، چراکه یکی شدن با خدا، در وهله اول معنای محصلی غیر از اتحاد با خدا ندارد؛ اما صوفیان با شدیدترین الفاظ قول به حلول و اتحاد را از خود نفی کرده و باورمندان به این نظرات را گمراه دانسته، مسیر آنها را رو به ضلالت معرفی می کنند. وجه جمع بین نظریه فناء فی الله و نظریه اتحاد، از جمله مسائلی است که بدون تأمل در مبانی نظری صوفیه نمی توان درباره آن به قضاوت نشست. این پژوهش در صدد فهم دقیق معنای فناء فی الله در اصطلاح متصوفه و به دنبال کشف رابطه این معنا با نظریه حلول و اتحاد می باشد.