مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فهم متن
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، مقایسه آراء بلاغت پژوهان زبان عربی و زبان شناسان درباره معانی فرعی جملات پرسشی است. بدین منظور نخست نظرات زبان شناسان در این مقوله در شاخه کاربردشناسی زبان و نظریه «کنش گفت» بررسی شد و سپس دیدگاه بلاغت پژوهان در این باره در شاخه علم معانی مورد مطالعه قرار گرفت. پس از جمع آوری نظرات هر دو گروه درباره این موضوع، به منظور درک تفاوت ها و شباهت های آن ها، مقایسه ای صورت گرفت که نتایج حاصل از آن حاکی از وجود شباهت هایی بین نظرات این دو گروه است؛ از جمله تقسیم کلام به خبر و انشا، توجه به معانی غیر مستقیم انشا و برخی معانی غیر مستقیم مشترک در مطالعات دو گروه که خود دلایلی هستند بر تاثیرپذیری زبان شناسان معاصر از بلاغت پژوهان قدیم. با این وجود، نمی توان پاره ای از تفاوت های موجود بین این نظرات، از جمله تفاوت در حوزه کار این دو گروه و برخی معانی غیر مستقیم متفاوت را که گاه حاکی از نوآوری زبان شناسان در این مقوله و توجه آنان به ابعاد دیگری از انشای طلبی است، انکار کرد.
مبانی مشترک اصول فقه و هرمنوتیک کلاسیک در فهم متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم علوم دینی و علوم انسانی، فهم معنای متن است. هرمنوتیک یکی از شاخه های علوم انسانی است که به بح ث در مبانی نظری تفسیر و فهم متن می پردازد. علم اصول فقه نیز هدف مشابهی را دنبال می کند زیرا وظیفه ی آن، استنباط حکم شرعی از متون و منابع دینی است و از این روست که اصولیان - در بحث الفاظ - ناگزیر به کشف قواعد فهم متون هستند.
با توجه به زمینه های مشترکی که میان این دو رشته علمی وجود دارد، مطالعه تطبیقی میان آن ها ضروری به نظر می رسد تا با شناخت مبانی مشترک، بتوانیم از اصول و موازین متقن فهم متن درک بهتری داشته باشیم.
از آنجا که در میان شاخه های هرمنوتیک، هرمنوتیک کلاسیک نزدیکی بیشتری با اصول فقه دارد، در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی همراه با گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است، به بررسی مبانی مشترک میان اصول فقه و هرمنوتیک کلاسیک پرداخته شده است و از این رهگذر شش مبنای مشترک میان آن دو تبیین گردیده است؛ ۱. مؤلف محوری ۲. معیارگرایی ۳. عینیت گرایی و تعین معنا ۴. امکان عبور از موانع تاریخی فهم (أصاله عدم النقل) ۵. تبعیت از قواعد عام فهم ۶- پرهیز از تأثیر پیش فرض ها.
هرمنوتیک و فهم متن از نگاه گادامر و شهید مطهری
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
هرمنوتیک دانشی است که به فرآیند فهم یک اثر می پردازد تا راهی بهتر برای فهم اثر ارائه کند و در مواردی هرمنوتیک به معنای تفسیر به کار می رود که دقیق نیست. رویکردهای اولیه به علم هرمنوتیک معطوف به تفسیر متن بوده که در دوره حاکمیت مذهب بیشتر متون دینی مورد توجه و تفسیر قرار می گرفته است. پس از آن دوره هرمنوتیک فلسفی است که نماینده های آن هایدگر و گادامر هستند که نگاهی وجودی به فهم و تفسیر دارند و این دوره هرمنوتیکی با گادامر کمال می یابد و دوره شکوفایی و اوج هرمنوتیک است. سپس دوره هرمنوتیک مدرن است که بیشتر رویکردی انتقادی به هرمنوتیک فلسفی است. هرمنوتیک با شکل خاص و گسترده ای که میان فیلسوفان غربی وجود دارد در میان مسلمان نبوده است، اما گاهی برخی بحثها قرابت و نزدیکی با بحث هرمنوتیک دارد. مطهری به عنوان یکی از حکمای نوصدرایی در بحث فهم متن، خاصه متن قرآن سخنان مهمی بیان داشته که حاکی از اهمیت بحث فهم و تفسیر متن است. ایشان معتقد بودند در فهم متن نباید به ظواهر متن اکتفا کرد و باید برای رسیدن به درک مقصود مؤلف به ورای ظاهر متن رفت و مراد او را از تألیف آن متن دریافت کرد. البته از نظر مطهری رسیدن به این مهم به ویژه در متون مقدس مستلزم روش شناسی خاصی است. این مقاله بر آن است تا هرمنوتیک فلسفی گادامر و فهم متن و شرایط آن از نگاه مطهری را بایکدیگر مقایسه کند.
مقایسه روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس از نگاه هرمنوتیک عام و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه روش تفسیر متن مقدس در دو مکتب مختلف، از آن جهت اهمیت دارد که هر یک به نوبه خود اثر شگرفی بر اندیشمندان زمان خود و پس از آن گذاشته است. با توجه به گسترش مباحث معرفت شناسی و تطبیقی میان اندیشمندان غربی و مسلمان، ضرورت بررسی روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس را به صورت جزئی از دو دیدگاه غربی و اسلامی برگزیدیم، که در عین حال مقدمه ای باشد بر پاسخ به برخی شبهات اعتقادی و معرفتی از جمله نسبی بودن معرفت دینی و تفسیر به رأی. مراد از روش تفسیر متن مقدس، شیوه استفاده از ابزار و راه های مختلف برای تبیین معنای متن مقدس است و مراد از غایتِ تفسیر آن، هدفی است که مخاطب در کنکاش علمی برای تبیین معنای آن دنبال می کند. بنابراین در نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این سٶال اصلی هستیم که بین طرفداران هرمنوتیک عام (که یکی از شاخه های هرمنوتیک محسوب می شود) و حکمت متعالیه در روش و غایت تفسیر متن مقدس، چه شباهت ها و فرق هایی است؟
نقد اندیشه هرمنوتیکی «مجتهد شبستری» با تطبیق بر هرمنوتیک فلسفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مجتهد شبستری تفسیر متون وحیانی را مشمول قاعده عام هرمنوتیکی، یعنی «توقف فهم بر منطق پرسش و پاسخ» می داند و معتقد است: این پرسش و پاسخ مبتنی بر پیش دانسته ها، علایق و انتظارات مفسر است و فرایند فهم را تابع دور هرمنوتیکی می داند که همه این نکات بر محورهای اساسی نظریه «هرمنوتیک فلسفی» منطبق است. این پژوهش بر اساس روش «توصیفی –تحلیلی»، ضمن بررسی تطبیقی اندیشه هرمنوتیکی شبستری و هرمنوتیک فلسفی، به این نتیجه رهنمون شده است که اندیشه هرمنوتیکی مجتهد شبستری به سبب جمع خطوط اساسی تحلیل هرمنوتیک فلسفی و اصولی، مثل «قصدگرایی»، «جست وجوی معنای متن در زمینه تاریخی تولید اثر»، «ضرورت تنقیح پیش دانسته ها»، و «تفکیک فهم معتبر از فهم نامعتبر»، با تهافت و ناسازواری درونی مواجه است. همچنین آن بخش از نظرات هرمنوتیکی شبستری، که همسو با هرمنوتیک فلسفی است، به بوته نقد گذاشته شده است.
رویکرد آموزش رسمی زبان عربی به انتخاب واژگان پایه زبان معیار و تأثیرش بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال نهم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳۵
125 - 146
حوزه های تخصصی:
براساس آنچه در راهنمای برنامه درسی زبان عربی آمده، از میان رویکردهای مختلف به آموزش زبان دوم، برای آموزش این درس رویکرد فهم متن با قید «دینی» انتخاب شده است. در این انتخاب ، برداشت از قانون اساسی، توصیه های رهبری، نیازها و تجارب آموزشی نقش داشته اند. این رویکرد ضمن این که تأثیر خود را بر تمامی اجزای کتاب درسی از قبیل محتوا، تمرین ها، واژگان پایه، تعابیر و اصطلاحات می گذارد، باید و نبایدهایی هم در مقابل مؤلفان قرار می دهد. اما مهم این است که این امر خللی در امر آموزش زبان عربی معیار ایجاد نمی کند. در این نوشتار، ضمن تبیین این رویکرد و علل انتخاب آن، به راهکارها و چالش های آن اشاره و ضمن بیان ویژگی های زبان عربی معیار روشن شده است که این رویکرد تأثیری بر فراگیری زبان عربی معیار ندارد.
بازخوانی شیوه های فهم بستر تاریخی کلام امام علی(ع) در نهج البلاغه مطالعه موردی: شروح ابن ابی الحدید، ابن میثم، میرزا حبیب خویی، شوشتری و مغنیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم صحیح از کلام امیرمؤمنان(ع)در گرو یافتن ابزار و مقدمات ورود به آن است که نیازمند دقت صحیح و شایسته ای است. به کارگیری این ابزار برای شرح متن نهج البلاغه می تواند سهمی به سزا و تعیین کننده داشته باشد تا کلام امام علی(ع)صحیح تبیین شده و برتر تفسیر شود. اشراف بر منبع و سند، شناخت فضاوجغرافیای سخن، بیان سبب صدور، اهتمام به یافتن تاریخ ایراد کلام، مشخص ساختن مخاطب و شخصیت های گوناگون و نیز ارائه موضوعات و اهداف کلی سخنان، مهم ترین ابزارهایی است که مفسّران و شارحان تا به امروز بدان نظر داشته تا سخن امام در جایگاه خویش خوش نشیند. البته گاه همین ابزارها وقتی در کنار پیش فرض ها و باورهای برخی شارحان قرار گرفته، نتیجه ای عکس را مواجه بوده ایم، این مقاله می کوشد با روش و رویکردی تحلیلی به روند شرح و تفسیر مفسّرانی چون ابن ابی الحدید، ابن میثم، میرزا حبیب خویی، شوشتری و مغنیه در این عرصه توجه نشان دهد؛ در صورت وجود کم دقتی به عناصر پیش گفته ضمن تذکّر به تصحیح آن بپردازد. یافته ها نشان می دهد که با توجه به ساختار متنی و شکلی نهج البلاغه بدون مقدمات ورود به متن امکان فهم صحیح از متن نهج البلاغه میسّر نیست و شارحان مذکور گاه از این عناصر غفلت ورزیده اند، در نتیجه شرایط واژگونه تفسیر کردن کلام امام را فراهم ساخته اند.
موانع فهم متن از دیدگاه شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
65 - 100
حوزه های تخصصی:
دستیابی به فهم متن، به عنوان یک مسئله مهم از علم اصول در گرو مباحث هرمنوتیک معاصر است. اگر چه این اصل به گونه ای در علم اصول بیان شده اما با طرح مباحث هرمنوتیک رمانتیک شلایرماخر و دیلتای و به ویژه هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر این مسئله اهمیت ویژه یافته است. اصولیان معتقدند که مخاطب متن، باید تنها با استفاده از قواعد عمومی فهم متن که همگی از شیوه و روش فهم عقلایی گرفته شده اند، نیت مؤلف را کشف کند. در این میان، هرگونه دخالت شخصی، فعالیت غیراکتشافی و تفسیر تحمیلی بر متن، خارج از عرف مفاهیم عقلایی است. بنابراین نه تنها ارزش تفسیری ندارد بلکه دستیابی به نیت مؤلف را به عنوان عقلایی ترین برخورد با متن نادیده می گیرند. برای دریافت یک فهم دستورمند از متن مفسر باید بکوشد تا ازموانع مهمی چون: خوانش گزینشی متن، فاصله تاریخی مفسر با متن و تفسیر به رأی عبور کند. شهید صدر با برشمردن موانع فهم متن، به این نکته اشاره دارد که امکان فهم درست متن در گرو برطرف کردن این دست از موانع، در افق دید مفسر است.
مفهوم نص و نقش آن در تفسیر از منظر ابوزید
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیمی که در رویکردها و جریان های نقد و نظریه ادبی به طور گسترده و فراگیر حضور دارد؛ «متن» و مفاهیم، همبسته و وابسته به آن است. به عبارت دیگر هر اثری که برای مخاطب پیامی داشته باشد در قلمرو متن قرار می گیرد و باید به تفسیر آن پرداخت.نصر حامد ابوزید یکی از دانشمندان مصری است که درباره معنای متن دیدگاهی دارد که برگرفته از مبانی نظریه ادبی و دیدگاه های هرمنوتیکی غربی است. از منظر ابوزید، مفهوم متن بر زبان به عنوان اصلی برای توضیح معنای متن است و بدین جهت، ارتباط میان متن و پدید آورنده آن را قطع می کند، بر خلاف دیدگاه سنتی و مرسوم که متن (قرآن) را با توجه به نازل کننده آن مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش ضمن بیان محوریت مفهوم «نص» در تفسیر، دیدگاه نصر حامد ابو زید را درباره نص و مفهوم آن، همچنین شاخصه هایی که در ارتباط با فهم متن ارائه می نماید، تا بتوان چالش های جدید وارد شده بر مفاهیم قرآنی را مورد ارزیابی و فهم درست قرار داد.
آسیب شناسی زبان قرآن
منبع:
الاهیات قرآنی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱
9 - 23
حوزه های تخصصی:
مساله زبان قرآن از مباحث مهم در حوزه فهم و تفسیر قرآن کریم است و از موضوعات کلیدی چالش زا در این عرصه، «زبان دین » و پیوند عمیق آن با زبان قرآن است. «زبان دین » در طول تاریخ برای پژوهشگران و مفسران متون دینی کم و بیش مطرح بوده و اوضاع فکری جهان معاصر نگاهی ویژه بدان دوخته وابهام هایی را نیز در دل دین پژوهان پدید آورده است. اهتمام به تبیین زوایای زبان قرآن و هم چنین تعیین ویژگی های گزاره های قرآنی می تواند تأثیری بنیادین بر حل بسیاری از سوالات و چالش های معاصر بر جای نهد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با شناخت آسیب های فرا روی زبان قرآن، عناصر آسیب رسان به فهم زبان قرآن را مورد ژرف کاوی قرار دهد و به برخی از انحرافات و آسیب های وارده که ناشی از عدم مداقّه و تعمق لازم در بررسی ساختارمعنایی قرآن بوده است، پرداخته، پاسخ های لازم را ارائه نماید. بررسی ها نشان می دهد که قرآن کریم دارای زبان و شیوه ای ساده و بی پیرایه است ولی در عین حال لازمه دست یابی به مفاهیم عالیه و محتوای ناب آن، غواصی در اقیانوس بیکران آیات الهی است؛ قرآن کریم دارای سطوح مختلفی است که لایه رویین آن بسیار ساده و دست یافتنی برای هر طالب معرفتی است و رسیدن به لایه های درونی آن تابع اسلوب ها و قواعد خاص تفسیری است.
روش مدل یابی مفاهیم و سازه های روان شناختی از متون اسلامی (قرآن و حدیث)(مقاله پژوهشی حوزه)
برای دستیابی به پیشرفت علمی در علوم انسانی اسلامی، ازجمله روان شناسی اسلامی، نیاز به بنیان نهادن و توسعه روش های پژوهش در این حوزه است. با طراحی روش های ساخت یافته و نظام مند، با اتکا به شیوه های اجتهادی و فهم متون اسلامی و حاکم کردن نگرش سیستمی و ساختاری می توان در تحلیل مسائل پیچیده انسانی و کشف واقعیت های روان شناختی بسیار مؤثر عمل کرد و زمینه نظریه پردازی را با توجه به منابع وحیانی اسلامی فراهم کرد. این امر نیازمند گام برداشتن در حوزه پژوهش های پیشرفته مدل یابی و تبیین سازوکار روابط میان سازه ها در یک شبکه منسجم سازواره ای است. برای انجام این پژوهش که از نوع «بنیادی» و «توسعه ای» است و به لحاظ راهبردی از نوع «توصیفی تحلیلی» است، به مقتضای هر مرحله از گردآوری و پردازش اطلاعات از «روش اسنادی» و «روش تحلیل محتوای کیفی» بهره گرفته شد. برای رسیدن به اهداف این پژوهش، با بهره مندی از روش ها و تکنیک های برون دینی (مانند روش های معناشناختی و چندمتغیری)، کوشیدیم مبتنی بر مبانی روش شناختی پارادایمی و براساس پارادایم اجتهادی و بهره مندی از روش های درون دینی و با به کارگیری تمام ظرفیت های روش های اجتهادی، اعم از اصول فقه و استنباط و روش های فهم متن (تفسیری و حدیثی)، برای فهم گزاره های اسلامی به طراحی روش مدل یابی مفاهیم و سازه های روان شناختی از آن ها بپردازیم. در نتیجه این پژوهش، به «روش مدل یابی اسلامی روان شناختی» که دارای فرایند نظام مندِ متشکل از مراحل چهارگانه مفهوم پردازی، صورت بندی، اعتبارسنجی و تبیین و تفسیر مدل است دست یافتیم که خود دربردارنده شش گامِ مسئله شناسی و فرضیه پردازی، فهم پژوهی و استخراج مفاهیم از متون اسلامی، بسط مفهومی مدل، طراحی و ساخت مدل مفهومی، اعتباریابی و تبیین و تفسیر نتایج مدل یابی است. اجرای موفق این روش در یک نمونه و در عالی ترین سطح مدل یابی پیچیده، یعنی از نوع «مدل میانجیِ تعدیل شده»، نشانگر کارایی آن بود. از دستاوردهای دیگر این پژوهش تنقیح و بهبود «روش فهم روان شناختی متون اسلامی» و کاربست متناسب نرم افزار تحلیل کیفی اطلس تی ( ATLAS.ti ) در افزایش دقت و قوت روش کنونی است. درنتیجه، این روش می تواند بر نظام مندی، قابلیت داوری و اعتبار پژوهش های علوم انسانی از متون اسلامی بیفزاید.
هم سویی مبنایی تفسیر قرآن به قرآن و نظریه میدان معنایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارتقای کیفی پدیده تفسیر و فهم گزاره های قرآنی، سعی در تلفیق دو روش «تفسیر قرآن به قرآن» و «نظریه میدان معنایی»، در فهم و تفسیر قرآن دارد. ایده اصلی نوشتار آن است تا هم سویی های مبنایی آنها را روشن کند و از لابه لای مبانی مورد اختلاف، بزنگاه های مشترک و متقارب را کشف نماید. یافته ها حاکی از آن است که دو روش در برخی مبانی مانند متن گرایی، نظام وارگی متن و جهان بینی زبانی اشتراک دارند؛ اگرچه در پاره ای از مبانی تفاوت هایی میانشان به چشم می خورد که البته در خلال مبانی متفرق نیز می توان نقاط هم سو و مشترکی را رصد نمود. در نتیجه با تعدیل برخی باورهای افراطی مورد پذیرش نظریه میدان معنایی، می توان این روش را با شیوه های سنتی تفسیر، همانند روش قرآن به قرآن تلفیق نمود و با گنجاندن برخی مبانی تفسیری در میان مبانی نظریه فوق، موانع استفاده از این روش فهم متن را در مطالعات قرآنی برطرف کرد.
«فهم شبکه ای معنا»به مثابه زیرساخت زبانی برای فهم گزاره های نقلی اعم از توصیفی و تجویزی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
5 - 29
حوزه های تخصصی:
با توجه به مبنای هستی شناختی و معرفت شناختیِ «پارادایم شبکه ای» که زیرساخت شکل گیری «معنا» است، معانی دارای وجود استقلالی از فاعل شناسا و قابل کشف و دارای ابعاد، سطوح، لایه ها و زوایای مختلف، هم در اصل وجودشان و هم در ظهور و بروزشان هستند و تلاش تمام فاعلهای شناسا، برای کشف حداکثری از «معنای پدیده یا نشانه یا متن» است. آیا روش موجّه برای این کشف وجود دارد؟ فرضیه مؤلف در پاسخ به این مسئله چنین است: «روش فهم شبکه ای که مبتنی بر گسترۀ شبکۀ هستی و معادلات ارتباطی در این شبکه است، روش موجه برای کشف حداکثری از معانی است». مقصود از «شبکه هستی» در این زمینه، نقشه روابط کل پدیده ها و مفاهیم دال بر آنها با یکدیگر است و مقصود از «معادلات ارتباطی در شبکه هستی»، برایندگیری از کمّ و کیف روابط میان پدیده ها و مفاهیم برای ایجاد یک تغییر است. در این روش از سه ابزار تحلیلی به طور خاص استفاده می شود: «علل اربع»، «مقولات عشر» و «مقومات سته حرکت». این سه ابزارِ راهبردی، مسئولیت تجزیه پدیده ها و مفاهیم به اجزا و روابطشان و سپس ترکیب آنها برای دستیابی به اثر و مفهوم جدید را به عهده دارند. این ابزارهای فلسفی با قرائت حکمت متعالیه، در تمام پدیده های فردی و جمعی، ذهنی، روحی و رفتاری، مُلکی و ملکوتی، حقیقی و اعتباری (بر اساس منشأ اعتبار یا انتزاعشان) کارایی دارند و می توانند در کشف مراد جدی گزاره های نقلی اعم از توصیفی و تجویزی استفاده شوند.
گونه شناسی تحریف حروف در روایات تغذیه و تأثیر آن بر فهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایات طبی و به طور خاص روایات تغذیه، یکی از گونه های کاربردی روایات هستند. تأثیر مستقیم این روایات بر سلامتی مردم، اهمیت بررسی فقه الحدیثی را دو چندان می کند. ویژگی های خاص روایات مانند نقل شفاهی و عدم کتابت در سال های نخستِ نقل، روایات را دستخوش تصرفات لفظی کرده است. این تصرفات لفظی که از آن ها با عنوان کلی تحریف یاد می شود، در سه مقیاس حروف، واژگان و عبارات رخ داده است. در این جستار، موارد تحریف حروف در روایات تغذیه ذیل عناوین افزودن یا کاستن نقطه، تبدیل پایه، تغییرحرکات، تکرار و افزودن یا کاستن حروف، با روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تحریف های رخ داده تا چه اندازه می تواند بر فهم مخاطب از سخن معصوم (ع) تأثیر گذارد. بدیهی است عدم توجه به این تحریف ها و در نتیجه به کارگیری روایات محرّف در زمینه تغذیه، می تواند سلامتی انسان ها را با مخاطراتی جدی روبرو سازد.
ارزیابی انتقادی رویکرد تأویلی اشاعره در فهم نصوص دینی از منظر آیه الله جعفر سبحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۴
109 - 132
حوزه های تخصصی:
استفاده از روش تأویل در فهم متن از گذشته بین متفکران اسلامی رایج بوده است. فارغ از گروه خاصی از فریقین که از این روش استفاده نبرده اند و آن را نفی می کنند؛ عمده اندیشمندان اسلامی از آن در حوزه مباحث تفسیری و کلامی استفاده می کنند. البته مواجهه یکسانی با آن در میان موافقان وجود ندارد. دسته ای به پذیرش حداکثری این روش نظر داشته و برخی استفاده حداقلی و برخی از بهره اعتدالی آن سخن می گویند. متکلمان اشعری به خصوص در طبقه متقدمان اگرچه منکر کلی تأویل نیستند؛ اما عملاً از آن اجتناب ورزیدند و لوازم و نتایج دیدگاهشان تفاوتی با اهل حدیث ندارد. استاد سبحانی در مقام یک مفسر کلامی، در تفسیر آیات قرآن و روایات، استفاده از روش تأویل را منوط به رعایت ضوابط و شرایطی مجاز دانسته و به نقد رویکردهای افراطی و تفرطی در این عرصه میان متفکران اسلامی می پردازد. براساس یافته های این پژوهش وی استفاده اشاعره از این روش را در تفسیر آیات قرآن نقد و ارزیابی کرده است و رویکردشان را خلاف عقل و نقل می داند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، ضمن اشاره به ضرورت و جایگاه تأویل نزد ایشان، ارزیابی انتقادیشان را به اشاعره در بهره گیری از آن دنبال خواهیم کرد.
روش شناسی فهم براساس آموزه های قرآنی
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک، دانشی جدید و پیچیده برای فهم متن است که متون دینی را نیز شامل می شود. قرآن هم که کلام خداوند است، متن آن، پیام الهی است؛ ازاین رو یکی از مسائل اساسی در حوزه تفسیر متن قرآن، مسئله فهم پیام های قرآنی است. کشف معنا و فهم بهتر مقصود آیات قرآن، در گرو بهره گیری اصولی و منطقی دانش هرمنوتیک پس از نقد و بررسی منصفانه آن دانش است. رهیافت مقاله پیش رو این است که با اِعمال روش ها و به کارگیری قواعد فهم هرمنوتیکی با استفاده از گزاره های قرآنی، هرمنوتیک قرآنی را استخراج کند؛ ازاین رو در پی تبیین آیاتی است که ناظر به موضوعات و مباحث هرمنوتیک بوده و قواعد و مکانیسم هایی را که خود آیات و گزاره های قرآن برای به دست آوردن فهم معنای آیات قرآن ارائه کرده اند، تحلیل می کند تا بدین سان شکل و شیوه ای تازه در دانش فهم و تفسیر قرآن عرضه کند. پژوهش پیش رو به لحاظ نوع مسئله آن، بنیادی بوده و به روش توصیفی - تحلیلی به بررسی آیات هرمنوتیک پرداخته است. هدف این نوشته، بیان این مطلب است که بعضی از اصول هرمنوتیک را که مغایرتی با مبانی و روش فهم قرآن ندارند، با گزاره های قرآنی مربوط به قواعد فهم قرآن تطبیق و دنبال کند. تا اینکه در نهایت هرمنوتیک قرآنی را که منظور آیات ناظر به قواعد فهم متن قرآن است، استخراج و تبیین کرد.
نقد ترامتنی جلد اول تاریخ جهانگشای جوینی
حوزه های تخصصی:
نظریۀ ترامتنیت ژرار ژنت از نظریه های جدید در خوانش و نقد متون است. براساس این نظریه، یک اثر ادبی تنها در ارتباط با سایر آثار ادبی تعریف و فهمیده می شود؛ درواقع، همۀ متون از متون قبل از خود تأثیر می گیرند و متقابلاً بر متون بعد از خود تأثیر می گذارند. روابط بینامتنی موجود در تاریخ جهانگشا و تأثیری که سایر متون در شکل گیری آن داشته اند، ضرورت وجودی این پژوهش است، که به روش تحلیل کیفی و براساس نظریۀ ترامتنیت ژرار ژنت و با تکیه بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، در جلد اول بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر پنج گونۀ این نظریه، یعنی بینامتنیت، پیرامتنیت، سرمتنیت، بیش متنیت و فرامتنیت، قابل بررسی در این اثر است. بهره گیری از آیات قرآن و احادیث، ابیات فارسی و عربی، امثال و حکم، آوردن ژانرهای غنایی، حماسی و تعلیمی در این اثر تاریخی؛ تأثیرپذیری جوینی در سبک نثر فنی و متکلف از کلیله و دمنه، ﻧﻓﺛه المصدور، مقامات حمیدی و دیگر آثار قبل و هم عصر خود و همچنین پیرامتن های موجود، از قبیل عنوان کتاب، عنوان های فرعی، مقدمه و نقدها و مقاله هایی که بر متن این اثر نوشته شده و نیز تبیین حملۀ مغولان، هویت و قدرت آنان به عنوان فرامتنیت، همگی نشان دهندۀ روابط بینامتنی در این اثر هستند، که هر یک از این موارد در خلق، فهم و مطالعة این اثر تأثیرگذار بوده است.
ارزیابی و نقد رویکرد ناظر به مؤلف در هرمنوتیک عینی گرایی اریک هرش با تأکید بر دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
137 - 150
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤال است که هرمنوتیک عینی گرایی اریک هرش، چگونه براساس معیارهای ناظر به مؤلف نظریه تفسیری علامه طباطبایی نقد و ارزیابی می شود. بررسی توصیفی تحلیلی دیدگاه هرمنوتیکی عینی گرایی اریک هرش نشان می دهد او با اعتقاد به مراد و مقصود مؤلف و توجه ویژه به ثبات معنا و جلوگیری از دخالت دنیای ذهنی مفسر در فهم معنای اثر، در مقابل ذهنی گرایی تفسیری و پیامدهایی چون تکثرگرایی و نسبیت ایستاده و رویکرد ناظر به مؤلف، خود را براساس معیارهایی چون تأکید بر مؤلف، قابلیت تعین معنا، تمایز میان معنای متن و واکنش مفسر ارائه می دارد. نقد و ارزیابی دیدگاه او بر مبنای نظریه تفسیری علامه طباطبایی حکایت از آن دارد که با وجود آنکه هرش این معیارها را در رویکرد ناظر به مؤلف خویش به سبب حفظ نقش و مراد مؤلف، گسترش کمی و کیفی فهم از متن و اثر بدون محدودیت خواستار بوده، دیدگاه مؤلف محوری او منجر به محدودیت هایی در فهم متن، برداشت های غلط و آمیخته با انحراف در تفسیر یا از میان رفتن مراد مؤلف شده است.
جایگاه تأویل در اصول فقه و نسبت آن با مبانی تفسیر متن
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
92 - 69
حوزه های تخصصی:
تأویل با فرا رفتن از دلالت ظاهری لفظ و رفتن به سوی معنای غیر ظاهر، از جمله شیوه های فهم متن می باشد. از آنجا که استفاده از این شیوه برای فهم ادله نقلی فقهی موثر به نظر می رسد و از طرفی در مباحث الفاظ علم اصول، قواعد شناخته شده ای همچون اصل ظهور وجود دارد که مانع رویکرد تأویل گرایانه می باشد؛ لذا ضروری است تا وضعیت تأویل در اصول فقه و نسبت آن با اصل ظهور و تفاوت آن با تفسیر ارزیابی شود. مسأله اصلی این تحقیق، شناسایی زمینه های تأویل گرایی در دانش اصول فقه می باشد، که تلاش درخور برخی اصولی ها در این خصوص ستودنی است؛ اگرچه این تلاش مغفول واقع شده است و این مقاله سعی بر شناسایی و معرفی آنها دارد. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی تنظیم شده است. لزوم عدم اکتفا به رابطه ذاتی لفظ و معنا، ضرورت احراز اراده جدی متکلم، جمع عرفی، لزوم انطباق احکام مستفاد از متن با حسن و قبح ذاتی اشیا، همگامی با مقاصد شارع، تفکیک بین مخاطب مستقیم و غیرمستقیم، امکان خروج از دلالت ظاهر در فرض احراز قرینه، برتری معنای عرفی بر معنای لغوی، مهم ترین یافته های این پژوهش است که همگی مبین ظرفیت تأویلی مباحث الفاظ علم اصول تا سرحد هرمنوتیک کلاسیک است که تأویل را به متن، تاریخ متن و قصد مؤلف پایبند می داند.
بررسی نقش پیش فرض در فهم متن ازدیدگاه گادامر وآیه الله سبحانی
منبع:
مطالعات قرآنی نامه جامعه سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۳۱
73 - 89
حوزه های تخصصی:
ضرورت پیش فرض در فهم متن امری غیر قابل انکاراست.پیش فرض هایی که درفهم صحیح ازنیت مؤلف یاری رسان بوده و معنایی غیر ازمراد مؤلف رابرمتن تحمیل نکند مورد پذیرش وقابل بهره بردن است .برخی چون گادامر بدلیل واقعه انگاری فهم ،نقش زیادی برای پیش فرض در فهم قایلند تاآنجاکه معنای نهایی برای متن را ممکن ندانسته و ازنظر او حتی مؤلف یک فهم کننده ی متن است ویکی ازنتایج پذیرش این نظر وجود نسبیت درفهم خواهد بود .اما آیه الله سبحانی با دسته بندی پیش فرض ها،فقط نقش پیش فرض های مشترک را در فهم پذیرفته است. بدلیل اثرات زیانبارهرمنوتیک گادامری برفهم، به ویژه در فهم متون مقدس،این نظر نقد هایی رابدنبال داشته مانند انتحاراین نظر به دست خویش ، ایجاد تسلسل در پذیرش بی حدومرز نقش پیش فرض ها،عدم امکان ارزیابی فهم ها وتشخیص فهم سره ازناسره است . بدلیل وجود فهم یکسان ازمتون در تمامی اعصار بخصوص فهم صحیح و مشترک بین مخاطبان ازمتون مقدس نشانگر نقض این نظر است و بطور کلی هدف ازتفسیر وفهم یک متن رسیدن به نیت مؤلف است نه آنچه در عصر وزمان مفسر از متن ، قابل فهم است .