مطالب مرتبط با کلیدواژه

دمیورژ


۱.

ثنویت در الاهیات افلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعالی الاهیات ثنویت حلول نگرش سلبی دمیورژ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۷۳۸ تعداد دانلود : ۸۲۴
الاهیات افلاطونی به مثابه بخشی از نظام فکری او تابع مؤلفه هایی است که کل پیکره اندیشه های او را تحت تأثیر قرار داده است. وی، همان گونه که در حوزه هستی شناسی و متافیزیک، با توجه به میراث هراکلیتی و پارمنیدسی خود، دو ساحت عقلی و حسی را مطرح می کند، در حوزه الاهیات نیز از یک سو قلمرو متعالی را مطرح می کند که در آن می توان ویژگی هایی نظیر ثبات، و حتی گونه ای مشابهت با صفات نظام های الاهیاتی ادیان، یافت. اما برای اعمال نفوذ و تبیین تغییرات به خدایانی نیاز دارد که در قلمرو جهان متغیر ایفای نقش کنند. از این رو الاهیاتی ناظر به ساحت این جهانی یا حلولی شکل می گیرد. بدین ترتیب ثنویت معهود و مألوف افلاطون در هستی شناسی و معرفت شناسی، در الاهیات نیز رخ می نماید. مدعای این مقاله این است که دمیورژ و خیر را می توان دو روی یک سکه دید و دمیورژ را صورت شخصی تر و انضمامی تری برای خیر برتر و متعالی قلمداد کرد.
۲.

نقش ضرورت در مواجهه با مسئله شر در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون ضرورت شر ثنویت دمیورژ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۴۵۶
افلاطون در مواجهه با مسئله شر بیش از هر چیز می کوشید تا تنزه و تعالی خیر و مثل را از دخالت در ایجاد شر حفظ کند. از این رو جز این که سبب برخی شرور را خود آدمیان برمی شمرد، از عنصری به نام ضرورت سخن می گوید که در کنار عقل در کیهان و ساماندهی آن نقش می آفریند. وجود ضرورت به مثابه مانع و مزاحمی در مسیر کار عقل، تبیینی برای بروز نظام مند شر در جهان است. در واقع افلاطون برای یافتن راه حل بار دیگر به ثنویت روی می آورد. در این نگرش خیر می خواهد جهان را تا جایی که برایش مقدور است بدون نقص بیافریند و تا جایی که کار به دست عقل است امور بر مدار خیر می گردد، ولی ضرورت با دخالت خود در این روند اخلال می کند. در این مقاله می کوشیم با تبیین و تحلیل ضرورت، نقش هایی که می آفریند، انواع شر، عناصری مانند ایده خیر و دمیورژ در نسبت با ضرورت، نشان دهیم که افلاطون به رغم کوشش های فراوان نتوانسته از زیر بار سنگین ثنویتی که در جای جای فلسفه او به چشم می خورد شانه خالی کند.
۳.

چگونگی پیدایش جهان و نسبت آن با خدا در تیمائوس افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جهان ایده ها جهان صیرورت عقل دمیورژ دموکریتوس غایتمندی علیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۵۹۷
افلاطون در محاوره تیمائوس پیدایش جهان و نسبت آن با خدا را که یکی از بنیادی ترین نظریه های او است، با رویکردی متفاوت با دیگر محاوره های خود مطرح می کند. او اگرچه در نوشته های دیگر خود نیز به واکاوی این مسئله مهم پرداخته است، اما رویکرد و روش وی در محاوره تیمائوس ناظر بر علم طبیعی حاکم برعصر یونان بوده است. در این مقاله سعی شده است که با تعهد به محتوای محاوره تیمائوس به واکاوی و تبیین پیدایش جهان و بنیادهای محوری آن پرداخته شود. نظریه افلاطون در این محاوره برچهار اصل استوار است که عبارت اند از: جهان ایده ها، جهان صیرورت، ماده پذیرنده و دمیورژ به عنوان نماینده عقل، که واسطه میان جهان ازلی و جهان صیرورت است و بر غایتمندی جهان هستی دلالت دارد. او رابطه جهان ایده ها و جهان صیرورت را به واسطه ماده پذیرنده صیرورت، که آن را امر سوم یا مکان نامیده است، تبیین می کند و می کوشد تا از این طریق بنیادهای نظریه مادی گرایانه دموکریتوس را که از مهم ترین نظریه های علمی آن زمان محسوب می شده است، متزلزل نماید؛ و جهان هستی را بر اساس اصل غایتمندی که جایگاهی در اندیشه دموکریتوس نداشته است، تفسیر عقلانی کند و اصول جهان شناختی تاره ای را بنیان گزاری نماید.